نام پژوهشگر: عباس ابوالقاسمی
حدیثه محمودی عادل زاهد
هدف پژوهش حاضر، مقایسه سبکهای دلبستگی و سرسختی روانشناختی در نوجوانان فاقد و واجد والدین در شهرستان اردبیل بود. برای این منظور، از بین تمام مدارس متوسطه شهرستان اردبیل، 18 مدرسه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و سپس با روش نمونه گیری ساده، 150 نوجوان(75 دختر و 75 پسر) را به عنوان نمونه انتخاب نمودیم. آزمودنی ها با پر کردن مقیاس سبکهای دلبستگی و پرسشنامه سرسختی روانشناختی، در این پژوهش شرکت نمودند. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس دو متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که سبک های دلبستگی و میزان سرسختی روانشناختی در نوجوانان فاقد و واجد والدین با هم متفاوت است. به عبارت دیگر، نوجوانان واجد والدین از سبک دلبستگی ایمن بالاتر و میزان سرسختی روانشناختی بالاتر و نوجوانان فاقد والدین بویژه نوجوانان فاقد مادر از سبک دلبستگی ناایمن بالاتر و میزان سرسختی روانشناختی پایین تری برخوردار بودند. نوجوانان پسر و دختر از لحاظ سبکهای دلبستگی و نیز میزان سرسختی روانشناختی با هم تفاوت معناداری نداشتند. همچنین بین سبک دلبستگی و میزان سرسختی روانشناختی این نوجوانان در تعامل با جنسیت آنها تفاوت معناداری بدست نیامد. با توجه به یافته ها می توان چنین استنباط کرد که حضور والدین بویژه مادر، عامل مهمی در ایجاد سبک دلبستگی ایمن و نیز افزایش میزان سرسختی روانشناختی در نوجوان به حساب می آید. بنابراین نقش مادر در ایجاد سلامت روانی در فرزندان، پررنگتر می شود.
محمد بهاری محمد نریمانی
تاکنون تحقیقات متعددی در عرصه سبب شناسی اختلال اسکیزوفرنی انجام گرفته است ولی نتایج مشخصی در رابطه با سبب شناسی این اختلال بدست نداده است. با این حال تحقیقات بین متغیرهای شخصیتی و اختلال اسکیزوفرنی رابطه معنی داری نشان داده اند. افراد مبتلا به این اختلال نقایص شخصیتی پیش از بیماری و در حین بیماری را از خود بروز می دهند. هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش سرشت، منش و آلکسی تایمی در تمییز علایم مثبت و منفی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بود. برای این منظور نمونه این پژوهش شامل 100بیمار مرد مبتلا به اسکیزوفرنی بود که به روش نمونه گیری در دسترس براساس تشخیص روانپزشک و روانشناس کارشناسی ارشد بالینی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی ساختاریافته براساس dsm، مقیاس سنجش علایم مثبت و منفی آندرسون، مقیاس آلکسی تایمی تورنتو و پرسشنامه سرشت و منش استفاده شد. شرکت کننده ها هر کدام به طور انفرادی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با روش های آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیری و تحلیل ممیز تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد که سرشت و منش با علایم منفی رابطه معناداری دارد. اما سرشت و منش با علایم مثبت رابطه معنی داری نداشتند. همچنین نتایج نشان داد که ابعاد خود فراروی، همکاری و آسیب پرهیزی از قوی ترین پیش بینی کننده های علایم منفی ، و آسیب پرهیزی و خودفراروی، از قوی ترین پیش بینی کننده های علایم مثبت بودند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمرات ناگویی خلقی و مولفه های آن( دشواری درتشخیص احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی) در بیماران اسکیزوفرنی دارای علایم منفی در مقایسه با بیماران اسکیزوفرنی دارای علایم مثبت، بیشتر است (0/001>p). نتایج تحلیل ممیز نشان داد که 32 درصد واریانس 2 متغیر دشواری درتشخیص احساسات و تفکر عینی برای تنها تابع ممیز از اختلاف بین دو گروه اسکیزوفرنی دارای علایم منفی و مثبت تبیین می شود. این نتایج تلویحات مهمی در آسیب شناسی روانی اسکیزوفرنی دارد. این نتایج بیان می کند که نیمرخ های سرشتی و منشی بیماران اسکیزوفرنی ممکن است نقش مهمی در طرح ریزی درمانهای شناختی داشته باشد. همچنین براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که این بیماران در توصیف و تشخیص احساسات و تفکر عینی مشکلات بیشتری دارند. همچنین ناگویی خلقی زمینه تشدید علایم منفی بیماری اسکیزوفرنی را فراهم می سازد. این نتایج بیان می کند که ناگویی خلقی می تواند در مداخلات اولیه برای بیماران اسکیزوفرنی موثر باشد
فاطمه مدانلو عباس ابوالقاسمی
داغدیدگی پدیده ای است که با انواع آسیب های جسمی و روانی مرتبط است، بویژه اگر عزیز از دست رفته فرزند باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط تاب آوری، استرس مثبت و منفی، راهبردهای مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با وضعیت روانشناختی در زنان داغدیده انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی زنان داغدیده ی شهرستان ساری بود. نمونه این پژوهش 120 نفر زنان داغدیده و غیرداغدیده بود که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های استرس ادراک شده، مقابله با استرس، تاب آوری و حمایت اجتماعی و فرم کوتاه پرسشنامه نشانه های روانی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش های ضریب همبستگی پیرسون، ضریب رگرسیون چند متغیری و تحلیل ممیز استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین تاب آوری و وضعیت روانشناختی رابطه ی منفی معنی داری(0/37- =r)وجود دارد(0/001 >p). بین استرس منفی و وضعیت روانشناختی رابطه ی مثبت معنی داری(0/52 =r)وجود دارد. بین استرس مثبت و وضعیت روانشناختی رابطه ی مثبت معنی داری(0/51 =r)وجود دارد. بین راهبرد مقابله شناختی و وضعیت روانشناختی رابطه ی منفی معنی داری(0/33-=r)وجود دارد. اما بین راهبرد مقابله رفتاری(0/10- =r) و اجتنابی (0/14=r) با وضعیت روانشناختی زنان رابطه معنی داری(0/05< p) بدست نیامد. همچنین بین حمایت اجتماعی و وضعیت روانشناختی زنان رابطه معنی داری بدست نیامد(0/05< p). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که حدود 72 درصد واریانس مربوط به وضعیت روانشناختی توسط متغیرهای حمایت اجتماعی، راهبردهای اجتنابی، شناختی و رفتاری ، تاب آوری و استرس های مثبت و منفی تبیین می شود. همچنین تحلیل ممیز نشان داد که استرس منفی و شکایت جسمانی در تمیز بین زنان داغدیده و سغیرداغدیده به طور معنی داری نقش دارند. با توجه به اهمیت و نقش متغیر های ذکر شده در وضعیت روانشناختی زنان داغدیده می توان بیان کرد که این متغیرها نقش مهمی در وضعیت روانشناختی زنان داغدیده دارند و با طراحی برنامه ی مشاوره ی انفرادی و گروهی می توان وضعیت روانشناختی افراد تحت آسیب را بهبود بخشید.
شیوا رحیم زادگان محمد نریمانی
پژوهش حاضر به مقایسه ی شادکامی و سبک های عشق در مردان تک همسر و چند همسر ساکن مناطق 1 تا 5 شهر تهران پرداخته است. نمونه پژوهش شامل 60 نفر، (30 نفر مردان چند همسر) به شیوه نمونه گیری در دسترس و 30 نفر از مردان تک همسر به شیوه ی همتاسازی در متغیرهای سن، سطح تحصیلات و شغل، انتخاب شدند. داده های پژوهش توسط پرسش نامه سبک های عشق لی و فهرست شادکامی آکسفورد جمع آوری شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل رگرسیون چند متغیره با شیوه ورود، نشان داد که میزان شادکامی در مردان چند همسر بالاتر از مردان تک همسر است و شادکامی بر اساس سبک های عشق ورزی قابل پیش بینی است . همچنین نتایج نشان داد که در گروه مردان چند همسر عشق وابستگی و در گروه مردان تک همسر، عشق واقع گرایانه مهم ترین پیش بینی کننده شادکامی می باشد. نتایج این پژوهش بررسی سبک های عشق زوجین را قبل از ازدواج نشان می دهد.
کلثوم اله قلیلو عباس ابوالقاسمی
: سوء مصرف مواد مخدر و وابستگی به آن یک پدیده ی مزمن و عود کننده است که با آسیب های شدید جسمی، مالی، خانوادگی و اجتماعی همراه است. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ی مهارتهای هوشیاری فراگیر، فراشناخت و تنظیم هیجان با رفتار بین فردی سوء مصرف کنندگان مواد انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی مراجعین سوء مصرف کننده ی مواد به مراکز ترک اعتیاد شهرستان اردبیل بود. نمونه ی این پژوهش 100 نفر سوء مصرف کننده ی مواد بود که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی مهارتهای هوشیاری فراگیر، پرسشنامه ی فراشناخت، مقیاس تنظیم هیجان و شاخص رفتار بین فردی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پژوهش، از روش های ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین مهارت های هوشیاری فراگیر و شاخص رفتار بین فردی رابطه ی مثبت معنی دار (001/0> p ، 42/0= r) وجود دارد. بین فراشناخت و شاخص رفتار بین فردی رابطه ی منفی معنی دار (01/0>p، 34/0- =r ) بدست آمد. همچنین راهبردهای مثبت تنظیم هیجان(37/0=r ) و راهبردهای منفی تنظیم هیجان(32/0-=r) با شاخص رفتار بین فردی رابطه ی معنی داری داشتند(01/0 >p). نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که که حدود 36 درصد واریانس مربوط به شاخص رفتار بین فردی توسط متغیرهای فراشناخت، مهارت های هوشیاری فراگیر، راهبردهای مثبت و منفی تنظیم هیجان تبیین می شود. این نتایج با یافته های پژوهشی دیگر همسویی دارد. با توجه به نقش مهارتهای هوشیاری فراگیر، فراشناخت و راهبردهای تنظیم هیجان در رفتار بین فردی سوء مصرف کنندگان می توان بیان کرد که این متغیرها نقش مهمی در پیشگیری از سوء مصرف مواد دارند و با طراحی برنامه های آموزش مهارتهای هوشیاری فراگیر، مهارتهای فراشناختی و راهبردهای تنظیم هیجان می توان رفتار بین فردی آنها را بهبود بخشید.
فاطمه بربصره عادل زاهد
یکی از عواملی که بر رضامندی زناشویی زوجین تأثیر عمده ای دارد و می تواند آن را پیش بینی نماید، ویژگی های شخصیتی هر یک از زوجین می باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش آندروژنی، تکانشوری و سبک برونگرایی در پیش بینی رضامندی زناشویی زوجین درگیر و عدم درگیر طلاق انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مراجعین(زوجین درگیر طلاق) به دادگاه خانواده شهر اردبیل بود. نمونه این پژوهش 50 زوج در حال طلاق بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همچنین 50 زوج عدم درگیر طلاق جهت مقایسه با آن نمونه همتا شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رضامندی زناشویی، پرسشنامه نقش جنسیتی، پرسشنامه تکانشوری و پرسشنامه درونگرایی- برونگرایی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند متغیری و تحلیل واریانس دو عاملی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین آندروژنی، تکانشوری و سبک برونگرایی با رضامندی زناشویی رابطه معنی داری وجود دارد. به طوری که در گروه زوجین درگیر طلاق آندروژنی رابطه مثبت معنی دار و تکانشوری رابطه منفی معنی داری با رضامندی زناشویی داشتند، اما بین سبک برونگرایی و رضامندی زناشویی رابطه معنی داری بدست نیامد. همچنین در گروه زوجین عدم درگیر طلاق تکانشوری و سبک برونگرایی رابطه منفی معنی داری با رضامندی زناشویی داشتند، اما بین آندروژنی و رضامندی زناشویی رابطه معنی داری بدست نیامد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که حدود 34 درصد واریانس مربوط به رضامندی زناشویی توسط متغیرهای آندروژنی و تکانشوری تبیین می شود. نتایج تحلیل واریانس دو عاملی نشان داد که بین دو گروه زوجین درگیر و عدم درگیر طلاق از نظر متغیرهای آندروژنی، تکانشوری و رضامندی زناشویی تفاوت معنی داری وجود دارد. با توجه به نقش آندروژنی، تکانشوری و سبک برونگرایی در پیش بینی رضامندی زناشویی می توان گفت که این متغیرها نقش مهمی در افزایش رضامندی زناشویی و پیشگیری از طلاق دارند و با طراحی مشاوره های قبل از ازدواج مناسب می توان به این هدف رسید.
مهدی محمد امینی جزی عباس ابوالقاسمی
اختلالات شخصیت از جمله اختلالات شایع روانپزشکی است و طرحواره های ناسازگار اولیه از ریشه های بنیادی اختلالات شخصیت می باشد. سیستم های فعال سازی – بازداری رفتاری نیز از جمله مواردی است که اخیرا مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش رابطه ی بین طرحوار ه های ناسازگار و فعال سازی – بازداری رفتاری با نشانه های شخصیت مرزی و اجتنابی مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور با مراجعه به مراکز بالینی شهر اردبیل و شناسایی بیماران مبتلا به اختلالات شخصیت مرزی و اجتنابی که به روش تصادفی ساده انجام شد، پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و پرسشنامه مقیاس فعال سازی و بازداری رفتاری کارور و وایت، روی بیماران اجرا شد.( هر گروه 45 نفر). نتایج تحلیل واریانس دوطرفه نشان داد که طرحواره های بریدگی و طرد، خود گردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری با نشانه های اختلالات شخصیت مرزی و اجتنابی رابطه ی مثبت معنی داری دارند. همچنین نتایج نشان داد که بین سیستم بازداری رفتاری و نشانه های اختلالات شخصیت مرزی و اجتنابی ارتباط منفی وجود ندارد بحث تفصیلی پیرامون نتایج در متن پژوهش آورده شده است.
معصومه خاوری عادل زاهد بابلان
هدف پژوهش، بررسی اثر بخشی طرح واره درمانی گروهی بر دانش آموزان دبیرستانی دختر مبتلا به فوبی اجتماعی می باشد. روش تحقیق مطالعه حاضر از نوع آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه ی دوم دبیرستان های دولتی شهرستان رزن استان همدان در سال تحصیلی 89-1388 تشکیل می دهند. نمونه مطالعه در مرحله اول پژوهش یعنی، شناسایی طرح واره های غالب شامل 30 دانش آموز دارای فوبی اجتماعی و در مرحله دوم برای بررسی اثر بخشی درمان 16 دانش آموز دارای فوبی اجتماعی که ابتدا به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، سپس به روش نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب و در گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 8 نفر) به صورت تصادفی گمارده شدند. طرح واره درمانی گروهی به مدت 15 جلسه بر اساس بسته درمانی یانگ، کلاسکو و ویشار (2003) برای گروه آزمایش اجرا شد. در این پژوهش کلیه ی آزمودنی ها پیش از آغاز درمان و پس از درمان به کمک پرسشنامه های فوبیای اجتماعی، طرح واره یانگ (فرم کوتاه)، ترس از ارزیابی منفی، تعبیر، اضطراب بک و عزت نفس روزنبرگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت ارایه ی درمان نیز از پرسشنامه های فرزند پروری یانگ، اجتناب یانگ – ریگ، جبران یانگ و پرسشنامه چند وجهی سرگذشت زندگی، استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج مطالعه حاکی از آن است که طرح واره درمانی گروهی از لحاظ اثربخشی بر کاهش شدت علایم فوبیای اجتماعی، در سطح 01/0 کارآمد بوده است و فراوان ترین طرح واره ها به ترتیب عبارتند از: ایثار، معیارهای سرسختانه/ عیب جویی افراطی، خویشتن داری و خود انظباطی ناکافی، انزوای اجتماعی/ بیگانگی، نقص/ شرم، شکست، استحقاق و بزرگ منشی. لیکن، طرح واره درمانی گروهی موجب کاهش قابل ملاحظه سوگیری تعبیر در این دانش آموزان نشده است. معلوم شد که طرح واره درمانی گروهی موجب کاهش قابل ملاحظه ترس از ارزیابی منفی در سطح 008/0، اضطراب در سطح 001/0 و افزایش قابل ملاحظه عزت نفس در سطح 005/0 در این دانش آموزان شده است. همچنین نتایج آزمون t مستقل نشان داد که روند طرح واره درمانی گروهی موجب کاهش طرح واره های ناسازگار اولیه محرومیت هیجانی، رهاشدگی/ بی ثباتی، شکست و ایثار دانش آموزان دبیرستانی دختر مبتلا به اختلال فوبی اجتماعی شده است.
سمیه سلیمی شکراب عادل زاهد
چکیده: اضطراب امتحان پدیده ای شایع در نظام آموزشی کشور ما محسوب می شود که بر پیشرفت تحصیلی و سلامت روانی دانش آموزان تاثیرات مخربی داشته و باعث کاهش کارآمدی تحصیلی آنها می شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش هوش معنوی و هوش هیجانی در پیش بینی اضطراب امتحان دانش آموزان دختر تیز هوش و عادی دبیرستان های شهرستان اردبیل بود. این پژوهش از نوع همبستگی بوده و دارای 2 نمونه می باشد: الف- برای تعیین میزان شیوع اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر تیزهوش وعادی، نمونه ای به تعداد 450 نفر از میان دانش آموزان دختر سال سوم متوسطه انتخاب شد (دانش آموزان تیزهوش از طریق کل شماری انتخاب شدند).ب- درمرحله دوم به منظور بررسی اثر مستقیم هوش هیجانی و اثر غیر مستقیم آن با واسطه هوش معنوی بر میزان اضطراب امتحان دانش آموزان دختر تیزهوش وعادی، از نمونه اصلی (450n=)، نمونه ای با حجم 280 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب گردید(210 نفر از دانش آموزان عادی در 3 رشته علوم ریاضی، تجربی و انسانی و 70 نفر از دانش آموزان تیزهوش در 2رشته علوم ریاضی وتجربی انتخاب شدند). ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های اضطراب امتحان اسپیل برگر، هوش هیجانی بار-آن و هوش معنوی غباری بناب بود. از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون t برای دو گروه مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. همچنین از روش تحلیل مسیر نیز برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان شیوع اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر تیزهوش وعادی مقطع سوم متوسطه شهرستان اردبیل2/28 درصد می باشد. همچنین نتایج نشان داد که هوش هیجانی براضطراب امتحان دانش آموزان دختر تیزهوش وعادی اثر مستقیم دارد. اما این فرضیه که هوش هیجانی با واسطه هوش معنوی براضطراب امتحان دانش آموزان دختر تیزهوش وعادی اثر غیرمستقیم دارد، تائید نشد.این نتایج نشان می دهند که آموزش مهارت های هوش هیجانی نقش مهمی در کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان دارد. همچنین لزوم توجه به نیازهای معنوی دانش آموزان و ارائه آموزشهای لازم برای رشد و پرورش هوش معنوی آنها ضروری به نظر می رسد و می تواند گامی مهم در کاهش اضطراب امتحان و بهبود عملکرد تحصیلی آنها باشد.
فرشته بخشیان عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر مقایسه راهبردهای کنترل فکر، ارزیابی شناختی و بازداری پاسخ در بیماران مبتلا به اختلال استرس حاد ، ptsd و افراد بهنجار بود. پژوهش حاضر از نوع مورد- شاهدی می باشد. نمونه ی پژوهش شامل 40 بیمار مبتلا به اختلال استرس حاد و 40 بیمار مبتلا به ptsd و 40 فرد بهنجار مراجعه کننده به مراکز بالینی و پزشکی قانونی استان های مازندران و تهران است که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها، مصاحبه تشخیصی جامع بین المللی، پرسشنامه ی شناخت های پس از سانحه، پرسشنامه ی راهبردهای کنترل فکر، آزمون استروپ و پرسشنامه ی ضربه ی رویداد مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری (manova) ، آزمون تعقیبی lsd و تحلیل رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان می دهد که ارز ابی شناختی مختل و استفاده از راهبردهای کنترل فکر ناکارآمد و بازداری پاسخ در بیماران مبتلا به اختلال استرس حاد و ptsd به طور معناداری بیشتر از افراد بهنجار است. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان می دهد ارزیابی شناختی، راهبردهای کنترل فکر و بازداری پاسخ 38 درصد از واریانس علائم را در بیماران مبتلا به ptsd تبیین می کند. در حالی که ارزیابی شناختی، راهبردهای کنترل فکر و بازداری پاسخ 33 درصد از واریانس علائم را در بیماران مبتلا به اختلال استرس حاد تبیین می کند. نتایج پیشنهاد می کند که راهبردهای کنترل فکر، ارزیابی شناختی و بازداری پاسخ با علائم ptsd و اختلال استرس حاد مرتبط است. همچنین این نتایج تلویحات مهمی در زمینه ی آسیب شناسی و درمان ptsd و اختلال استرس حاد دارد.
سمکو محمدزاده محمد نریمانی
استرس و وقایع آسیب رسان به کرّات اتفاق میافتد، عوارض این آسیبها طبقات تشخیصی متفاوتی از جمله اختلال استرس پس از سانحه را ایجاد میکند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تابآوری، هوش هیجانی و سبک های مقابله ای در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه و افراد بهنجار انجام شد.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران بستری مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه شهرستان سنندج بود. تعداد نمونه این پژوهش 60 نفر از افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه و افراد بهنجار بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های تاب آوری، مقابله با استرس، هوش هیجانی و مقیاس شدت نشانه های بالینی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش های تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیری (manova)، ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه و افراد بهنجار از لحاظ سبک مقابله اجتنابی(74/95 f=)، سبک مقابله شناختی(79/142f=)، سبک مقابله رفتاری(22/122f=)، تاب آوری(95/141f=) و از لحاظ هوش هیجانی(5/195 f=) تفاوت وجود دارد (001/0> p). همچنین بین سبک مقابله اجتنابی و شدت علائم رابطه معنی دار مثبت (93/0=r) وجود دارد (001/0> p). بعلاوه بین سبک مقابله شناختی (27/0- =r)، سبک مقابله رفتاری(30/0- =r)، تاب آوری (46/0- =r) و هوش هیجانی(41/0- =r) با شدت علائم رابطه معنی دار منفی داشتند (001/0> p). در نهایت نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که حدود 87 درصد واریانس مربوط به شدت علائم توسط سبک مقابله اجتنابی، تاب آوری و هوش هیجانی تبیین می شود. با توجه به اهمیت این متغیرها می توان با طراحی برنامه های آموزشی و مشاوره برای بهبود بیماران اقدام نمود.
لیلا اصلانی عباس ابوالقاسمی
نگرش به ریاضی، خودکارآمدی ریاضی و اضطراب امتحان از متغیرهای مرتبط با عملکرد تحصیلی دانش آموزان محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر " تعیین رابطه بین نگرش به ریاضی، خودکارآمدی ریاضی و اضطراب امتحان در دانش آموزان دبیرستانی بود. نمونه تحقیق شامل 239 دانش آموز بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه نگرش به ریاضی، پرسشنامه خودکارآمدی ریاضی و پرسشنامه اضطراب امتحان استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند متغیری و آزمون تحلیل واریانس چند متغیری(manova) صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین نگرش به ریاضی و خودکارآمدی ریاضی رابطه معنی دار وجود دارد(43/0r=). همچنین نگرش به ریاضی(19/0- =r) و خودکارآمدی ریاضی با اضطراب امتحان(21/0- =r) رابطه معناداری داشتند. بین دانش آموزان دختر و پسر در متغیرهای نگرش به ریاضی و خودکارآمدی ریاضی تفاوت معنادار یافت نشد. اما در متغیر اضطراب امتحان تفاوت معنادار وجود داشت. همچنین نگرش به ریاضی و خودکارآمدی ریاضی می توانند عملکرد ریاضی را به طور معناداری پیش بینی کنند. نتایج این پژوهش می تواند در زمینه ارتقاء بهداشت روانی و تحصیلی دانش آموزان کاربرد داشته باشد.
پروین بیگی عباس ابوالقاسمی
هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی دو روش آموزشی شناختی-رفتاری و مهارتهای تنظیم هیجان بر وضعیت تحصیلی دانش آموزان دارای اضطراب امتحان می باشد. روش این پژوهش به صورت آزمایش میدانی گسترش یافته با پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود. نمونه پژوهش شامل 60 آزمودنی دارای اضطراب امتحان بود که از میان 438 دانش آموز دختر سال اول دبیرستان شناسایی و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه بالینی، پرسشنامه اضطراب امتحان، مقیاس خودکارآمدی، مقیاس تعلل ورزی، شاخص شایستگی تحصیلی و پرسشنامه سازگاری تحصیلی دانش آموزان استفاده شد. داده های پژوهش با روشهای آماری تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون توکی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین تفاضل میانگین نمرات اضطراب امتحان، خودکارآمدی، سازگاری تحصیلی، شایستگی تحصیلی و تعلل ورزی در سه گروه شناختی-رفتاری، تنظیم هیجان و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج آزمون توکی نیز نشان داد که اضطراب امتحان و تعلل ورزی دانش آموزان در گروههای شناختی- رفتاری و تنظیم هیجان در مقایسه با گروه گواه به طور معنی داری کاهش یافت. و اثربخشی آموزش شناختی رفتاری بیشتر بوده است. همچنین نتایج آزمون توکی نشان داد که خودکارآمدی، شایستگی تحصیلی و سازگاری تحصیلی در دانش آموزان دارای اضطراب امتحان در گروههای شناختی- رفتاری و تنظیم هیجان در مقایسه با گروه گواه به طورمعنی داری افزایش یافت و اثربخشی آموزش شناختی-رفتاری بیشتر بوده است. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه پیشگیری و درمان دانش آموزان دارای اضطراب امتحان دارد.
شهناز حسن زاده محمد نریمانی
چکیده: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش ایمن سازی روانی برکاهش استرس، اضطراب، افسردگی، خشم و باورهای غیرمنطقی و افزایش خودکارآمدی و عزت نفس دانش آموزان دختر مقطع پیش-دانشگاهی می باشد. این پژوهش از نوع آزمایشی است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر مقطع پیش-دانشگاهی شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 90-89 می باشد. نمونه ی ما شامل40 n=نفر از این دانش آموزان بود که به طور تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه ی 60 دقیقه ای در معرض آموزش ایمن سازی روانی مایکنبام قرار گرفت و پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (دو ماه بعد) برای هر دو گروه اجرا شد. از پرسشنامه استرس، اضطراب و افسردگی لویندا، پرسشنامه چهار عاملی باورهای غیرمنطقی اهواز، پرسشنامه ی خشم چندبعدی سیگل، پرسشنامه ی خودکارآمدی شرر و آدامز و پرسشنامه ی عزت نفس روزنبرگ برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده های پژوهش با واریانس چندمتغیری با اندزه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات استرس، اضطراب، افسردگی، باورهای غیرمنطقی و خشم در پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون در گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد و متغیرهای مذکور در پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون کاهش معنی داری داشتند. نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات عزت نفس در گروه آزمایش و کنترل بین پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود ندارد. اما نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات خودکارآمدی در گروه آزمایش و در پس آزمون نسبت به پیش آزمون تفاوت معنی داری به دست آمد. بطوریکه میانگین نمرات در پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش معنی داری پیدا کرده است، اما این افزایش در پیگیری حفظ نشده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که با استفاده ازآموزش تکنیکهای ایمن سازی روانی می-توان مشکلات هیجانی دانش آموزان را کاهش داد و گامی در جهت سلامت روانی آنان برداشت.
الهام محرمی محمد نریمانی
هدف پژوهش حاضر بررسی هویت یابی ، از خود بیگانگی ومهارت های اجتماعی در نوجوانان واجد والدین و فاقد والدین (پرورشگاهی) می باشد. این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای و مقطعی-مقایسه ی می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش برای نوجوانان پرورشگاهی کلیه ی نوجوانان ساکن مراکز بهزیستی وجامعه ی آماری برای نوجوانان واجد والدین کلیه نوجوانان 18-14ساله که در سال 90-89 در مقطع متوسطه ی ناحیه ی 1 شهر تبریز مشغول به تحصیل بودند. نمونه ی مورد نظر برای هر دو گروه به شیوه ی نمونه گیری در دسترس به تعداد 40 نفر انتخاب شدند. سپس پرسشنامه های هویت, بیگانگی و مهارت های اجتماعی به نوجوانان داده شد. اطلاعات بدست آمده ازطریق روش تحلیل مانوا و ضریب همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده حاکی از این است که بین دو گروه تفاوت معنی داری درمتغیرهای مورد بررسی وجود دارد. بدین صورت که نوجوانان پرورشگاهی درمقایسه با نوجوانان واجد والدین به نسبت بیشتری در پایگاه هویت سردرگم قرار می گیرند و رفتارهای ضداجتماعی و برتری طلبانه ی بیشتری را نشان می دهند.
منصور محمودی اقدم محمد نریمانی
چکیده: کودک آزاری به عنوان یک پدیده نابهنجار همواره در هر جامعه ای مورد نکوهش بوده است آسیب های جسمی ، جنسی و روانی که به کودک وارد می شود کودک را از نظر روحی و روانی آشفته می کند و باعث ایجاد طرحواره ها و تفکرات غیر منطقی در ذهن او می شود.جامعه آماری این پژوهش6268 دانش آموز پسر دوره دبیرستان شهرستان بوکان می باشد که در سال تحصیلی90-89 مشغول به تحصیل بودند نمونه گیری این پژوهش به صورت خوشه ای چند مرحله ای بدین صورت که ابتدا سه مدرسه، بعد تعداد شش کلاس در هر دبیرستان انتخاب شدند وتعداد 500 نفر به عنوان نمونه اولیه انتحاب شدند و بعد از شناسایی 140فرد آزاردیده ،آنها را با 140نفر از افراد عادی که به صورت تصادفی از بین افراد سالم انتخاب شده بودند مقایسه شدند برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کودک آزاری برنستاین و طرحواره یانگ استفاده شد جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش های تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیری (manova) و ضریب رگرسیون چند متغیری ورود استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین کودکان آزاردیده و عادی از نظر طرحواره های ناسازگار محرومیت هیجانی(105/34=f)، رها شدگی (839/6=f)، بی اعتمادی/ بدرفتاری (234/14=f)، از خود بیگانگی اجتماعی(922/36=f)، نقص/ شرم (469/32=f)، شکست(116/20=f) ، وابستگی(950/8=f) ، آسیب پذیری نسبت به ضرر(658/20=f) ، اطاعت از نیازها (791/19=f)، بازداری هیجانی(656/6=f) تفاوت معنادار وجود دارد (05/0p<). با توجه به نتایچ زیر می توان با ایجاد محیط های سالمتر برای کودکان و آموزش های مناسب به والدین در جهت رفتار درست و تربیت صحیح کودکانشان گام برداشت. همچنین با جلوگیری از والدینی که با کودکانشان بدرفتاری می کنند می توان با این والدین طبق قوانین کیفری برحورد کرد با توجه به اینکه کودکان آزاردیده دارای طرحواره های ناسازگار زیادی هستند می توان برای درمان این افراد از طرحواره درمانی استفاده کرد.
عبدالله قاسم پور محمد نریمانی
هدف پژوهش حاضر مقایسه بازشناسی بیان چهره ای هیجان و پردازش شناختی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی (آشفته و پارانوئید) و افراد بهنجار می باشد. روش پژوهش حاضر علی – مقایسه ای است. نمونه پژوهش شامل 60 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی (30 نفر پارانوئید و 30 نفر آشفته) و 30 نفر از افراد بهنجار که از لحاظ جنس، سن و تحصیلات با گروه بیمار همتا شده بودند، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون بازشناسی بیان چهره ای هیجان، آزمون حافظه وکسلر، آزمون استروپ و پرسشنامه پردازش اطلاعات استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی lsd استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین سه گروه در بازشناسی بیان چهره ای هیجان تفاوت معنی دار وجود دارد و افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در بازشناسی چهره ای هیجان نقص دارند. همچنین افراد مبتلا به اسکیزوفرنی پارانوئید از نظر متغیر فوق بهتر از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی آشفته عمل کردند. علاوه بر این، بین سه گروه در سرعت پردازش، پردازش اطلاعات و حافظه کلامی و غیرکلامی تفاوت معنادار وجود داشت. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی از نوع آشفته از نظر متغیرهای پردازش اطلاعات، حافظه کلامی و غیرکلامی نسبت به دو گروه دیگر در وضعیت بدتری قرار داشتند، از لحاظ سرعت پردازش افراد بهنجار در وضعیت بهتری نسبت به دو گروه دیگر قرار داشتند، اما تفاوت معناداری بین دو گروه مبتلا به اسکیزوفرنی از لحاظ متغیر فوق مشاهده نشد. نقص در بازشناسی بیان چهره ای هیجان و پردازش شناختی در بیماران اسکیزوفرنی عمیق تر از افراد بهنجار می باشد، همچنین این نقایص در بیماران آشفته برجسته تر از بیماران پارانوئید می باشد. این نتایج تلویحات مهمی برای پیگیری و درمان مبتلایان به اسکیزوفرنی دارد.
پرویز علوی آزاد حسین نوین
چکیده: این پایان نامه در چهار فصل تهیه و تنظیم شده است. فصل اول شامل: مقدمه، تعریف مسئله، هدف و ضرورت تحقیق می باشد. در این فصل به زندگینامه ی شاعر، رابطه ی ادبیات و روان شناسی اشاره شده است. فصل دوم شامل پیشینه ی تحقیق، روش اجرای طرح، منابع و نحوه جمع آوری داده ها و مبانی نظری می باشد که در این فصل به ارائه تعاریف موضوعات هجو، مفاخره، اختلال شخصیت، خودشیفتگی و پارانوئید، نظریه آدلر، اصل حقارت و غایت و هدف زندگی پرداخته ایم. در فصل سوم نیز به بررسی و تحلیل مباحثی همچون: اختلال شخصیت خودشیفته و پارانوئید، عقده ی حقارت و مکانیسم های دفاعی در شخصیت خاقانی با تکیه بر شواهد موجود در دیوان اشعار و تحفه العراقین پرداخته شد و با تحلیل و شناسایی خصوصیات و نشانه های رفتاری خاقانی و صفات و منش او ویژگی های همچون: نفرت، خشم، تناقض رفتاری، حسادت، تکبر که در لابلای اشعارش به چشم می خورد با مقایسه این ویژگی ها با نشانه-ها و حالات روانی دارندگان عقده حقارت، می توان گفت که خاقانی دچار عقده حقارت بوده است. همچنین با توجه به توصیفات دقیق و اطلاعاتی که شاعر از احوال و زندگی خود در دیوان اشعار و تحفه-العراقین داده است، می توانیم شخصیت و روان او را با نظریه های روان شناختی، اختلال شخصیت خودشیفته و پارانوئید قابل تطبیق بدانیم. فصل چهارم نیز شامل نتیجه گیری و پیشنهادها می باشد.
سعید آریاپوران عباس ابوالقاسمی
چکیده: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش های ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و تنظیم هیجان بر بهزیستی روانشناختی و تاب آوری جانبازان شیمیایی بود. روش پژوهش حاضر آزمایشی( پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) با استفاده از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. چهل و هفت نفر از جانبازان شیمیایی مرد شهرستان سردشت که دارای نمره ی بالاتر از 21 در پرسشنامه ی سلامت عمومی بودند، به صورت تصادفی انتخاب و سپس در سه گروه آموزش ذهن آگاهی، آموزش تنظیم هیجان و گروه کنترل جایگزین شدند. برای گروه اول آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و برای گروه دوم آموزش تنظیم هیجان اعمال شد و گروه کنترل هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. داده های پژوهش با کمک پرسشنامه ی سلامت عمومی و مقیاس های رضایت از زندگی، عاطفه ی مثبت - منفی، افسردگی- شادکامی، علایم جسمانی و تاب آوری جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون های تعقیبی توکی و بنفرونی استفاده شد. یافته های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش های ذهن آگاهی و تنظیم هیجان به طور معنی داری بر افزایش عاطفه ی مثبت، شادکامی و رضایت از زندگی و کاهش عاطفه ی منفی جانبازان شیمیایی اثربخش بوده اند و اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر این متغیرها بیشتر از ذهن آگاهی بوده است(01/0>p). یافته ها نشان داد که آموزش های ذهن آگاهی و تنظیم هیجان نسبت به گروه کنترل بر بهبود علایم جسمانی جانبازان شیمیایی اثربخش بوده اند. هر چند در پس آزمون بین دو گروه آزمایش تفاوت معنی داری مشاهده نشد، اما در پیگیری تأثیر ذهن آگاهی نسبت به تنظیم هیجان بیشتر بوده است. همچنین یافته ها نشان داد که آموزش ذهن آگاهی و تنظیم هیجان سلامت روان جانبازان شیمیایی را بهبود بخشیده اند و اثربخشی ذهن آگاهی بیشتر بوده است(01/0< p). در نهایت، یافته ها نشان داد که آموزش ذهن آگاهی و تنظیم هیجان، تاب آوری جانبازان شیمیایی را بهبود بخشیده اند و اثربخشی تنظیم هیجان بیشتر بوده است(01/0< p)
سوران رجبی عباس ابوالقاسمی
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی نوروفیدبک در اصلاح دامنه امواج مغزی، میزان توجه و توانایی خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان پسر نارساخوان مراجعه کننده به مرکز ویژه ناتوانیهای یادگیری در شهرستان اردبیل در سال 1389 تشکیل می دادند. نمونه پژوهش 40 نفر دانش آموز نارساخوان بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. این پژوهش از نوع آزمایشی بود و از طرح پیش آزمون ـ پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل دستگاه نوروفیدبک، مقیاس ارزیابی adhd وندربیلت (فرم والدین)، آزمون عملکرد پیوسته (cpt)، آزمون اختلال در خواندن و مقیاس تجدیدنظر شده هوشی وکسلر کودکان می باشد. نتایج تحلیل واریانس دو عاملی با اندازه گیریهای مکرر بهبودی معناداری را در خطاهای خواندن در طی جلسات آموزش نوروفیدبک و پیگیری دوماهه، نشان داد. اما نتایج بدست آمده برای متغیر درک مطلب، نشان دهنده عدم بهبودی در گروه نوروفیدبک بود. همچنین نتایج تحلیل واریانس دو عاملی با اندازه گیریهای مکرر بهبودی معناداری را در آزمون عملکرد پیوسته (پاسخهای صحیح، خطای حذف و خطای ارائه) در طی جلسات درمانی و پیگیری دوماهه، نشان داد. همچنین نتایج، بهبودی معناداری را برای امواج مغزی (دامنه فرکانس دلتا و تتا) در طی جلسات آموزش نوروفیدبک و پیگیری بعد از دوماه، نشان داد. نتایج این پژوهش حاکی از کارآیی نوروفیدبک و پایداری آن به عنوان یک شیوه درمانی در درمان نارساخوانی در مقایسه با گروه پلاسیبو است.
سهیلا صداقتی عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر مقایسه ابعاد سرشت و منش و کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی و افراد بهنجار بود. پژوهش حاضر از نوع مورد- شاهدی می باشد. نمونه ی پژوهش شامل 40 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی مزمن، 40 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی تازه تشخیص و 40 فرد بهنجار مراجعه کننده به مراکز بالینی استان های اردبیل و تبریز است که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها، مصاحبه تشخیصی ، پرسشنامه ی سرشت و منش کلونینجر ، آزمون استروپ، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری (manova) ، آزمون تعقیبی lsd و تحلیل رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان می دهد که نمرات سرشت و منش ( به استثنای بعد خودفراروی) افراد بهنجار از بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی به طور معناداری بیشتر است و در کارکردهای اجرایی نمرات ( خطای کارت های ویسکانسین و خطا و زمان آزمون استروپ ) بیماران بیشتر از افراد بهنجار و نمرات ( حافظه ارقام ) افراد بهنجار بیشتر از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی است. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان می دهد 30 درصد از واریانس علائم اختلال دوقطبی مزمن توسط متغیرهای زمان پاسخ، تعداد خطا، سرشت و منش تبیین می شود. همچین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان می دهد که با توجه به مقادیر بتا فقط منش (509/0 ) می تواند تغییرات مربوط به علائم اختلال دوقطبی مزمن را در بیماران دوقطبی مزمن به صورت معنی داری تبیین کند. نتایج پیشنهاد می-کند که سرشت و منش و کارکردهای اجرایی با علائم اختلال دوقطبی مرتبط است. همچنین این نتایج تلویحات مهمی در زمینه ی آسیب شناسی و درمان اختلال دوقطبی دارد.
علیرضا فیلبندی کشکولی عادل زاهد
هدف از این تحقیق بررسی رابطه ی تصویر بدنی با افکار وسواسی و اضطراب اجتماعی و تاثیر برنامه-های کاهش وزن بر این متغیرها در زنان چاق بود. روش تحقیق مطالعه ی حاضر از نوع همبستگی و شبه آزمایشی بود. جامعه آماری در این پژوهش را کلیه ی زنان چاق و دارای اضافه وزن که در سال 1390 به مراکز درمان کاهش وزن (مراکز مشاوره تغذیه و رژیم درمانی) در شهر اردبیل مراجعه کرده بودند، تشکیل دادند. نمونه ی مورد مطالعه شامل 79 نفر از زنان مبتلا به اضافه وزن و چاق بودند که به این مراکز مراجعه و در معرض برنامه های کاهش وزن قرار گرفته بودند. روش نمونه گیری نیز هدفمند بود. برای جمع آوری داده ها از شاخص توده ی بدنی (bmi)، پرسشنامه ی روابط چند بعدی خود-بدن کش، پرسشنامه ی اضطراب اجتماعی لیبوویتز و باورهای وسواسی لیتون استفاده شود. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد که بین مولفه ی اشتغال فکری با وزن تصویر بدنی و مسئولیت باورهای وسواسی و همچنین بین رضایت از نواحی بدن تصویر بدنی با میزان اجتناب اضطراب اجتماعی همبستگی معناداری وجود دارد. همچنین برنامه های کاهش وزن به طور معناداری منجر به کاهش همه ی مولفه های اضطراب اجتماعی، بهبودی ارزیابی ظاهر، افزایش رضایت از نواحی بدن، طبقه بندی وزن و افزایش در نگرش به ظاهر تصویر بدنی و همه ی مولفه های باورهای وسواسی شد. بنابراین به نظر می-رسد، افزایش درگیری ذهنی آزمودنی ها با وضعیت ظاهرشان پس از درمان بیش از آنکه بیانگر اشتغال فکری وسواسی، اضطراب آور و بیمارگونه باشد، بازتابی از توجه بیشتر آنها به ظاهر فیزیکی شان به دنبال کاهش وزن و بهبود وضعیت جسمانی شان می باشد.
روشنک پوربهرام محمد نریمانی
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش خودکارآمدی و ویژگی های شخصیت در شادکامی زنان شاغل و خانه-دار شهرستان کرمانشاه می باشد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان خانه دار و زنان شاغل شهرستان کرمانشاه در سال1390 می باشد. برای انجام این پژوهش نمونه ای با حجم 100 زن شاغل به روش تصادفی طبقه ای در چهار طبقه(آموزشی، خدمات بهداشتی، تامین اجتماعی، مشاغل خانگی) و تعداد 100 زن خانه دار به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای به کار گرفته شده در پژوهش حاضر شامل پرسش نامه های شادکامی آکسفورد(آرگیل،1989)، مقیاس خودکارآمدی(شرر،1982) و فرم کوتاه صفات شخصیت (کاستا و مک کری، 1992)می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که خودکارآمدی، برون گرایی، توافق پذیری و وظیفه شناسی با شادکامی ارتباط مثبت و معنی دار و روان رنجورخویی با شادکامی ارتباط منفی و معنی دار دارد. اما بین انعطاف پذیری و شادکامی ارتباط معنی داری به دست نیامد. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که خودکارآمدی، برون گرایی و روان رنجورخویی می توانند شادکامی زنان را به صورت معنی داری پیش بینی کند. لذا با توجه به نتایج پژوهش، بررسی و به کارگیری روش های مناسب در افزایش و اصلاح خودکارآمدی و ویژگی های شخصیت می تواند موجبات شادکامی زنان را فراهم کند.
نادیا باقرزاده هنده خاله محمد نریمانی
هدف از این پژوهش، مقایسه ی تنظیم هیجان ، ذهن آگاهی و بهزیستی روان شناختی در زنان نابارور و بارور بود. در پژوهش حاضر از روش علی- مقایسه ای ( پس رویدادی) استفاده شد. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی زنان بارور و نابارور شهرستان رشت تشکیل دادند که در سال 1390 به مرکز ناباروری مهر شهرستان رشت مراجعه کردند. این زنان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه ی تنظیم هیجان گارنفسکی و بهزیستی روان شناختی ریف و ذهن آگاهی بروان و ریان را تکمیل نمودند. در پژوهش حاضر برای بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیری و ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که بین میانگین تنظیم هیجان منفی و ذهن آگاهی و بهزیستی روان شناختی زنان بارور و نابارور تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین معنی که تنظیم هیجان منفی زنان نابارور بالاتر از زنان بارور و ذهن آگاهی و بهزیستی روان شناختی زنان نابارور پائین تر از زنان بارور می باشد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین ذهن آگاهی و تنظیم هیجان مثبت و منفی زنان نابارور و همچنین بین تنظیم هیجان مثبت و منفی با بهزیستی روان شناختی زنان نابارور رابطه ی معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که ذهن آگاهی و تنظیم هیجان منفی قادر به پیش بینی بهزیستی روانی زنان نابارور هستند. بطور کلی با نگاهی به یافته های تحقیق حاضر، می توان گفت با توجه به اینکه بین ذهن آگاهی و راهبردهای تنظیم هیجان با بهزیستی روانی زنان نابارور رابطه وجود دارد، بهتر است که به آموزش های ویژه به این زنان و اقدامات پیشگیرانه ی آن توجه شود. زیرا این متغیرها کمک کننده ی خوبی در زمینه ی درمان مناسب تر و حمایت بهتر از زنان نابارور می باشد.
زهره وحیدی مسعود گنجی
هدف پژوهش حاضر مقایسه آلکسی تایمی، تکانشوری و فعال سازی بازداری رفتاری در دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی-جبری، پارانوئید و بهنجار بود. جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 91-1390 (8344n=) می باشد. در مرحله اول برای شناسایی دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی-جبری و پارانوئید 368 نفر از دانشجویان به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه بالینی چند محوری میلون-iii روی آن ها اجرا شد. و در مرحله دوم با توجه به اینکه تحقیق حاضر علی-مقایسه ای می باشد، برای هر زیرگروه از دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی-جبری، پارانوئید و بهنجار 25 نفر انتخاب و پرسشنامه آلکسی تایمی تورنتو، پرسشنامه تکانشوری بارات و پرسشنامه شخصیتی گری-ویلسون روی 75 نفر از دانشجویان در قالب سه گروه اجرا گردید. نتایج نشان داد که میانگین نمرات آلکسی تایمی،تکانشوری و بازداری رفتاری در دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت پارانوئید بیشتر از دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی-جبری و بهنجار است. در حالی که میانگین نمرات فعال سازی رفتاری در دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی-جبری بیشتر از دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت پارانوئید و بهنجار است. این مطالعه نشان دهنده نقش آلکسی تایمی، تکانشوری و فعال سازی بازداری رفتاری در درک و فهم بهتر آسیب-شناسی اختلالات شخصیتی وسواسی-جبری و پارانوئید است.
الهام مختارپور حبشی اوشا برهمند
با توجه به اهمیت و تأثیر روز افزون عوامل روانی – اجتماعی در بروز انواع اختلالات جسمانی و روانی و تبعات آنها، پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی نقش رویدادهای استرس زای زندگی، رفتارهای غیرکلامی و خودآگاهی در پیش بینی مهارت های بین فردی بیماران افسرده انجام شد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه افرادی بود که در نیمه دوم سال 1390 به مراکز بالینی شهر تبریز مراجعه نموده و از اختلال افسردگی رنج می بردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رویدادهای استرس زای زندگی، چک لیست رفتارهای غیرکلامی، پرسشنامه خودآگاهی و پرسشنامه مهارت های بین فردی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میان رویدادهای استرس زای زندگی و خودآگاهی با مهارت های بین فردی رابطه منفی معنی داری وجود دارد، در حالی که بین رفتارهای غیرکلامی و مهارت های بین فردی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چند گانه نیز نشان داد که رویدادهای استرس زای زندگی، رفتارهای غیرکلامی و خودآگاهی می توانند تغییرات مربوط به مهارت های بین فردی بیماران افسرده را پیش بینی کنند.
بهاره جمشیدی محمد نریمانی
اختلال وابستگی به اینترنت به عنوان یک اختلال تازه شناخته شده فضای جدیدی را برای انجام تحقیقات ایجاد کرده است. مطالعات نشان می دهد ویژگی های روانی افراد با نوع استفاده از اینترنت رابطه دارد به همین منظور هدف از این پژوهش بررسی تاثیر نارسایی هیجانی و از خودبیگانگی در وابستگی به استفاده از اینترنت و مقایسه این متغیرها در دو گروه از دانش آموزان وابسته و غیروابسته به اینترنت همچنین تعیین نقش این متغیرها در پیش بینی استفاده افراطی و وابستگی آمیز از اینترنت در دانش آموزان مقطع متوسطه بود. روش این مطالعه از نوع علی- مقایسه ای از نوع طرح مقطعی- مقایسه ای و همبستگی پیش بین است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 91-90 بود. نمونه این پژوهش تعداد 362 نفر دانش آموز دختر مقطع متوسطه بودند انتخاب نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای صورت گرفت. سپس برای هر زیر گروه تعداد 50 نفر بصورت تصادفی ساده انتخاب شدند برای جمع آوری داده ها از مقیاس آلکسی تایمی تورنتو، مقیاس از خودبیگانگی مقیاس وابستگی به اینترنت یانگ و مقیاس تنظیم هیجان شناختی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون معناداری تحلیل واریانس چند متغیری، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بین دو گروه از دانش آموزان در نارسایی هیجانی و از خودبیگانگی تفاوت معناداری وجود دارد. بطوریکه می توان نتیجه گرفت نارسایی هیجانی و از خودبیگانگی در دانش آموزان وابسته به اینترنت در مقایسه با دانش آموزان غیروابسته به اینترنت بیشتر است. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داده بین وابستگی به اینترنت و مولفه های نارسایی هیجانی و از خودبیگانگی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد نارسایی هیجانی و از خودبیگانگی با وابستگی به اینترنت رابطه مثبت معنی دار دارد.بطوریکه تقریباً 23درصد از واریانس وابستگی به اینترنت توسط متغییرهای هنجاری، احساس ناتوانی، احساس انزوا، شناسایی احساسات، بیان احساسات و تفکر عینی و 13درصد از واریانس وابستگی به اینترنت توسط متغیر احساس ناتوانی تبین می شود. نتایج نشان داد احساس ناتوانی به عنوان قوی ترین متغییر برای پیش بینی وابستگی به اینترنت در دانش آموزان وابسته به اینترنت می باشد. این نتایج سهم متغیرهای هنجاری، احساس ناتوانی، احساس انزوا، شناسایی احساسات، بیان احساسات و تفکر عینی را در پیش بینی وابستگی به اینترنت نشان می دهد.
سهیلا میسمی بناب عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر به منظور ارزیابی تاثیر درمان حساسیت زدایی حرکات چشم و پردازش مجدد (emdr) بر تنظیم و بازشناسی هیجان، عقاید وسوسه انگیز و پیشگیری از عود اعتیاد افراد معتاد دارای تجربه تروماتیک انجام شد. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. آزمودنی های پژوهش به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده از میان معتادان اردوگاه کاردرمانی معتادین شهرستان اردبیل که دوره سم زدایی را با موفقیت به پایان رسانده بودند، در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) بررسی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت درمان emdr قرار گرفتند و گروه گواه درمان خاصی دریافت نکردند. همه شرکت کنندگان، در آغاز پژوهش و دو ماه پس از پایان درمان، مقیاس تنظیم شناختی هیجان نسخه کوتاه گارنفسگی و کرایچ، مقیاس بازشناسی هیجان اکمن و فرایسن، مقیاس عقاید وسوسه انگیز بک، و مقیاس پیشگیری از عود رایت، را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری و با استفاده از نرم افزار spss استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که مداخله درمانی emdr، میانگین نمرات تنظیم هیجان مثبت و بازشناسی هیجان را در پس آزمون افزایش و میانگین نمرات تنظیم هیجان منفی و عقاید وسوسه انگیز را به طور معنی داری کاهش داد. این نتایج بیان می کند که درمان emdr در بهبود تنظیم و بازشناسی هیجان، کاهش عقاید وسوسه انگیز و پیشگیری از عود اعتیاد افراد معتاد دارای تجربه تروماتیک موثر است.
سعید رجبی عباس ابوالقاسمی
چکیده: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دو روش آموزشی حل مسئله اجتماعی و کنترل تکانه بر افزایش کیفیت زندگی وخودکارآمدی دانش آموزان دارای نشانه های adhd بود. این پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر سال های دوم و سوم راهنمایی شهرستان دلیجان در سال تحصیلی 91-90 بود. نمونه پژوهش 60 دانش آموز پسر دارای adhd بود که از میان 1200 دانش آموز شناسایی و به دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. گروه های آزمایش آموزش های حل مسئله اجتماعی و کنترل تکانه را دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تشخیصی کوتاه اختلال بیش فعالی/کم توجهی بزرگسالان، پرسشنامه کیفیت زندگی (?? – sf) و مقیاس خودکارآمدی استفاده گردید. نتایج داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که آموزش های حل مسئله اجتماعی و کنترل تکانه بر کاهش نشانه های adhd، کیفیت زندگی و خودکارآمدی موثر است (001/0>p). همچنین نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که در تمام متغیرهای مورد مطالعه میانگین نمرات گروه های آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود. همچنین در کم توجهی، خودکارآمدی تحصیلی و خودکارآمدی اجتماعی میانگین نمرات گروه آموزشی حل مسئله اجتماعی به طور معناداری بیشتر از گروه آموزشی کنترل تکانه بود؛ و در تکانشوری میانگین نمرات گروه آموزشی کنترل تکانه به طور معناداری بیشتر از گروه آموزشی حل مسئله اجتماعی بود. این نتایج حاکی است که آموزش حل مسئله اجتماعی و آموزش کنترل تکانه می تواند نشانه های نقص توجه و بیش فعالی دانش آموزان را تعدیل نماید. در واقع این آموزش ها در درمان adhd از طریق آموزش مهارت های ضروری مانند توجه کردن و کنترل خود تأکید دارد. مداخله رفتاری و به طور کلی بهبود یافتن توجه و کنترل رفتار در طول جلسات کلاس درس و ترکیب آنها با مهارت های اجتماعی و آموزش مدیریت رفتاری می تواند در بهبود نشانه ها adhd، افزایش کیفیت زندگی و خودکارآمدی نوجوانان موثر باشد.
مهتاب توکلی پله شاه محمد نریمانی
چکیده: این پژوهش به بررسی تعیین اثر روان نمایشگری بر انعطاف پذیری شناختی،نگهداری مفاهیم ومیزان استفاده از بازخوردهادربیماران gadپرداخته است. روش تحقیق در این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی و جامعه آماری کلیه افراد ساکن در منطقه 2 رشت شامل 161717 بودند.که با مراجعه به ثبت احوال منطقه و با شیوه نمونه گیری تصادفی ساده وبا استفاده از جدول اعداد تصادفی تعداد500 نفر انتخاب و بعد از پاسخ گویی به آزمون پن استیت ومصاحبه بالینی تعداد 40 نفر که دارای اختلال اضطراب فراگیر بودند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه گواه جایگزین شدند. سپس آزمون ویسکانسین در مورد گروه آزمایش و گروه گواه به عنوان پیش آزمون اجرا شد. سپس افراد گروه آزمایش به مدت 5 هفته و هر هفته 2 جلسه 90 دقیقه ای تحت سایکو درام قرار گرفتند. سرانجام آزمون ویسکانسین در هر دو گروه به عنوان پس آزمون اجرا شد. نتایج این پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری(manova) برای بررسی فرضیه ها استفاده شده است. میانگین نمره های افراد در گروه آزمایش در پیش آزمون برابر 20/8 ودر پس آزمون برابر 15/4 است. بنابراین روانمایشگری بر روی کاهش خطای جا افتادگی( افزایش انعطاف پذیری شناختی ) درافراد مبتلا به اضطراب تاثیرداشته است و میانگین نمرات استفاده از بازخوردها در گروه آزمایش درپیش آزمون برابر 45/15ودر پس آزمون برابر60/8است. روانمایشگری بر میزان ناتوانی از بازخوردها در بیماران gad تاثیر معنادار داشته است. میانگین نمرات درگروه آزمایش درپیش آزمون برابر60/66 ودر پس آزمون برابر00/ 60است. بنابراین علایم اضطراب فراگیر کاهش یافته است، می توان نتیجه گرفت که روانمایشگری بر کاهش علایم اضطراب تاثیر مثبت ومعنادار داشته است. فرضیه موثر بودن روان نمایشگری در افزایش نگهداری مفاهیم در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر نتایج معناداری درپی نداشت.
صرفناز بابایی عادل زاهد
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش پاسخ های هیجانی، رفتارهای نوع دوستانه و تجربیات تجزیه ای در پیش بینی عملکرد اجتماعی دانشجویان دارای اختلال اضطراب منتشر بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 91- 1390 می باشد. روش این مطالعه از نوع همبستگی بود. نمونه گیری این پژوهش به روش تصادفی چند مرحله ای بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اختلال اضطراب منتشر، پرسشنامه افکار اضطرابی ولز، پرسشنامه پاسخ های هیجانی، پرسشنامه رفتارهای نوعدوستانه، پرسشنامه تجربیات تجزیه ای و پرسشنامه انطباق اجتماعی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بین پاسخ های هیجانی مثبت و عملکرد اجتماعی دانشجویان رابطه مثبت معناداری وجود داشت. بین پاسخ های هیجانی منفی و عملکرد اجتماعی دانشجویان رابطه منفی معناداری بدست آمد. بین رفتارهای نوعدوستانه و عملکرد اجتماعی دانشجویان رابطه مثبت معناداری وجود داشت. همچنین بین تجربیات تجزیه ای و عملکرد اجتماعی دانشجویان رابطه منفی و بین تجربیات تجزیه ای و افکار اضطرابی دانشجویان رابطه مثبتی وجود داشت. همچنین مشخص شد که پاسخ های هیجانی مثبت و منفی، تجربیات تجزیه ای و رفتارهای نوعدوستانه به طور کلی 16 درصد از واریانس عملکرد اجتماعی را در دانشجویان تبیین می کنند. همچنین پاسخ های هیجانی مثبت و منفی، تجربیات تجزیه ای و رفتارهای نوعدوستانه به طور کلی 29 درصد از واریانس افکار اضطرابی را در دانشجویان تبیین می کنند. این نتایج سهم پاسخ های هیجانی، تجربیات تجزیه ای و رفتارهای نوع دوستانه را در پیش بینی افکار اضطرابی دانشجویان دارای اختلال اضطراب منتشر نشان می دهد.
الهام اسبقی بتول احدی
هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان نوظهور نوروفیدبک در کاهش ناتوانی ناشی از سردرد و بهبود فرایندهای شناختی در افراد مبتلا به میگرن بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، در برگیرنده ی تمام کسانی بود که به دلیل میگرن به مراکز درمانی شهر تهران مراجعه کردند(برآورد تقریبی 2000). 30 آزمودنی در دو گروه آزمایش و کنترل با گمارش تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. آزمودنی ها در هر دو گروه (آزمایشی و کنترل) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با پرسشنامه حافظه وکسلر و آزمون استروپ، پرسشنامه نارسایی های شناختی برادبنت، کوپر، فیتزجرالد و پارکزو پرسشنامه ی ناتوانی ناشی از سردرد مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفتند.ضمن آنکه روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع آزمایشی است. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از این بود که بعد از 30 جلسه آموزش نوروفیدبک، در گروه آزمایش بهبود چشمگیری در کارکرد شناختی نارسایی شناختی و ناتوانی ناشی از سردرد دیده شد. دو گروه تفاوت معناداری از نظر کارکرد شناختی و ناتوانی ناشی از سردرد و نارسایی شناختی داشتند. در کل می توان نتیجه گرفت که افراد مبتلا به میگرن می توانند با نوروفیدبک شرطی سازی کنشگر امواج مغزی خود را کنترل کنند و از طریق آن ناتوانی ناشی از سردرد خود را بهبود بخشند و همچنین کاکرد شناختی خود را از جمله در حافظه کلی و کارکردهای اجرایی به طرز معناداری افزایش دهند.
عقیل کبودین عباس ابوالقاسمی
هدف مطالعه حاضر بررسی نقش تصمیم گیری، صفات شخصیتی سایکوپاتیک و حافظه هیجانی در پیش بینی واکنش پذیری بین فردی نوجوانان دارای اختلال سلوک بود. این تحقیق همبستگی و از نوع پیش بینی بود. در این تحقیق به منظور پیش بینی، واکنش پذیری بین فردی و شدت علایم اختلال سلوک نقش متغیر ملاک و تصمیم گیری، صفات شخصیتی سایکوپاتیک و حافظه هیجانی نقش متغیر های پیش بین را ایفا می کردند. همچنین در این پژوهش از روش علی- مقایسه ای جهت مقایسه تصمیم گیری، صفات شخصیتی سایکوپاتیک، حافظه هیجانی و واکنش پذیری بین فردی در نوجوانان دارای اختلال سلوک و بهنجار استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 91- 90 بود(28750 = n ). نمونه پژوهش حاضر شامل200 نفر(100 نفر دارای اختلال سلوک و 100 نفر بهنجار) بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از ناحیه دو آموزش و پرورش شهرستان اردبیل انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه علائم مرضی اختلال سلوک، مقیاس تجدید نظر شده سایکوپاتی کودکان و نوجوانان، شاخص واکنش پذیری بین فردی و آزمون های عملی تصمیم گیری و حافظه هیجانی استفاده شد. سرانجام داده های جمع آوری شده با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیری و تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که تصمیم گیری، صفات شخصیتی سایکوپاتیک و حافظه هیجانی، واکنش پذیری بین فردی و شدت علائم اختلال سلوک نوجوانان دارای اختلال سلوک را به طور معناداری پیش بینی می کنند. همچنین نوجوانان دارای اختلال سلوک تصمیم گیری، حافظه هیجانی و واکنش پذیری بین فردی ضعیف و میزان بالاتری از صفات سایکوپاتی را نسبت همتایان بهنجار خود نشان می دهند.
ملاحت امانی بتول احذی
اختلال وسواس فکری-عملی، اختلال اضطرابی است که با عملکرد فرد تداخل می کند، با افکار و اعمال وسواسی و یا هر دو مشخص می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان شیوع اختلال وسواس فکری-عملی و تعیین اثربخشی روشهای رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان مبتنی بر استنتاج بر کاهش علائم وسواس فکری و عملی زنان انجام شده است. لذا روش های تحقیق حاضر از نوع زمینه یابی و نیز آزمایشی گسترش یافته بود. حجم جامعه آماری زنان 20 تا 40 سال شهر اردبیل 96056 بود که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای تعداد 1790 زن انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه وسواس فکری وعملی را تکمیل کردند و بعد از جدا کردن پرسشنامه های ناقص، داده های مربوط به 1557 نفر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و از زنانی که یک انحراف معیار بالاتر از میانگین در پرسشنامه وسواس فکری عملی بودند، مصاحبه تشخیصی به عمل آمد. از بین افرادی که تشخیص اختلال وسواس فکری-عملی را دریافت کردند، و داوطلب شرکت در تحقیق بودند، 45 نفر بصورت تصادفی در سه گروه درمان مبتنی بر استنتاج، رفتاردرمانی دیالکتیکی و کنترل قرار گرفتند. گروه های آزمایشی 12 جلسه درمان مربوطه را دریافت کردند. آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه های وسواس فکری و عملی یل براون، تنظیم شناختی هیجان، آشفتگی استنتاج، اضطراب و افسردگی بک را تکمیل کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کواریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که شیوع وسواس فکری و عملی در بین زنان 37/9 درصد می باشد. همچنین نتایج نشان داد که در گروه های آزمایشی وسواس های فکری و عملی و افسردگی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش پیدا کرد. در حالیکه میزان اضطراب تنها در گروه درمان مبتنی بر استنتاج بطور معنی داری کاهش یافته بود. همچنین راهبردهای تنظیم هیجانی در گروه رفتاردرمانی دیالکتیکی بهبود و میزان آشفتگی استنتاج در گروه درمان مبتنی بر استنتاج کاهش یافته است. درمان مبتنی بر استنتاج در کاهش علائم اختلال وسواس فکری- عملی از رفتاردرمانی دیالکتیکی اثربخش تر بوده است. کاهش علائم وسواس فکری و عملی در درمان مبتنی بر استنتاج با کاهش آشفتگی استنتاج و در رفتاردرمانی دیالکتیکی با افزایش استفاده از راهبردهای تنظیم هیجانی همراه بوده است. درمان مبتنی براستنتاج با ترغیب بیمار به نامعتبر دانستن تردیدهای اولیه و اعتماد به ادراکات خود و رفتاردرمانی دیالکتیکی با افزایش تحمل تنیدگی، انعطاف پذیری و مهارت های تنظیم هیجان منجر به کاهش وسواس شده است.
پونه باطنی مهناز علی اکبری دهکردی
پژوهش حاضر به منظور اثربخشی آموزش مهارت های تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی و کاهش اضطراب دانش آموزان مضطرب دور? دبیرستان در شهر اردبیل انجام گرفته است. پس از اجرای پرسشنامه اضطراب بک، تعداد 50 شرکت کنند? دختر انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه 25 نفره (گروه آزمایشی و کنترل) جایگزین شدند. شرکت کننده های هر دو گروه به پرسشنام? اضطراب بک و فرم کوتاه کیفیت زندگی (sf-36) قبل از مداخله و پس از مداخله پاسخ دادند. آموزش نظم دهی هیجانی گراتز و گاندرسون به دانش آموزان مضطرب در 13 جلسه انجام شد و داده های پژوهشی با استفاده از نسخه 16 نرم افزار آماری spss و روش آزمون تحلیل واریانس چند متغیره انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت نظم دهی هیجانی در کاهش اضطراب و افزایش کیفیت زندگی موثر است. این نتایج بیان می کند که آموزش مهارت های تنظیم هیجان روش موثری در افزایش کیفیت زندگی و سلامت دانش آموزان مضطرب می باشد.
مریم رستمی عباس ابوالقاسمی
چکیده: هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر بهزیستی روانشاختی و رضایت زناشویی زوجین ناسازگار می باشد. روش این پژوهش بصورت آزمایشی است که از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی زوجین مراجعه کننده به مراکز درمانی شهرستان شیراز در سال 1390 تشکیل می دهند. نمونه ی این پژوهش شامل 40 زوج مراجعه کننده به مراکز درمانی شهرستان شیراز بود که بصورت داوطلبانه از میان زوجین انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. آزمودنی-های گروه آزمایش 8 جلسه مداخله را دریافت کردند و آزمودنی های گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. در این پژوهش از مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (pwb) و فرم کوتاه پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ(enrich) استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی باعث افزایش بهزیستی روانشناختی و مولفه های مهارت های محیطی، رشد شخصی، هدف در زندگی، روابط مثبت با دیگران و پذیرش خود؛ و افزایش رضایت زناشویی و مولفه های تفاهم و طرز تلقی در گروه آزمایش شده است. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی شاخص های بهزیستی روانشناختی و رضایت زناشویی افراد را ارتقا می دهد.
اکبر عطادخت حاجی سیفلو بتول احدی
این پژوهش با هدف مقایسه ی میزان اثربخشی رواندرمانی بین فردی گروهی و آموزش مدیریت استرس، در کاهش علایم روانشناختی و کنترل قند خون بیماران دیابتی انجام گرفت. برای رسیدن به این هدف، نمونه ای به حجم 54 نفر از بیماران دیابتی درمانگاه دیابت بیمارستان امام خمینی اردبیل، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و به صورت گمارشی در یکی از دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفته و آزمودنی های گروه های آزمایشی، به مدت 12 جلسه ی 5/1 ساعته، به تفکیک، تحت آموزش مدیریت استرس و رواندرمانی بین فردی گروهی قرار گرفتند. همه ی آزمودنی های شرکت کننده، در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه، با استفاده از ابزارهای scl-90-r ، حمایت اجتماعی، پرسشنامه ی محقق ساخته و آزمایش اندازه گیری هموگلوبین گلیکوزیله مورد ارزیابی قرار گرفته و داده های حاصله با استفاده از تحلیل کوواریانس، تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و تحلیل واریانس چند متغیری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت استرس در کاهش نمرات هموگلوبین گلیکوزیله، شکایت جسمانی، افسردگی، حساسیت بین فردی و اضطراب آزمودنی ها اثربخش بوده و رواندرمانی بین فردی نیز منجر به کاهش نمرات افسردگی، حساسیت بین فردی، خصومت و افکار پارانوییدی شد (01/0>p). این اثربخشی ها، تا سه ماه بعد از مداخله، همچنان پایدار بود. همچنین، نتایج نشان داد که بین میزان اثربخشی دو روش مداخله، در کاهش میزان اضطراب و خصومت، تفاوت معنی دار وجود داشته ولی در بقیه ی متغیرها، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بنابراین، این پژوهش ضمن تأیید اثربخشی آموزش مدیریت استرس در کنترل قند خون و کاهش علایم روانشناختی، نشان داد که رواندرمانی بین فردی گروهی برای بیماران دیابتی، قابلیت کاربرد داشته و می تواند به عنوان یک مداخله ی روانشناختی در کنار سایر مداخلات مورد استفاده قرار گیرد.
ندا صوفی دوست محمد نریمانی
هدف پژوهش حاضر مقایسه نیمرخ شخصیتی بیماران مبتلا به اختلال ptsd، افسرده و بهنجار است. پژوهش حاضر از نوع مورد-شاهدی می باشد. جامعه پژوهش شامل کلیه مبتلایان به اختلال ptsd و افسردگی شهر تهران در سال 90 بود که از آن میان 35 بیمار مبتلا به اختلال ptsd و 35 بیمار مبتلا به افسردگی مراجعه کننده به مراکز بالینی و بستری در بیمارستان روانپزشکی رازی تهران و 35 فرد بهنجار همتا شده با گروه های مذکور به عنوان نمونه از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه ی ضربه ی رویداد، پرسشنامه افسردگی بک، و پرسشنامه هگزاکو فرم 100 سوالی مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری (manova)، آزمون تعقیبی lsd و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیتی تواضع-فروتنی، برون گرایی، سازگاری، باوجدان بودن، تهییج پذیری و گشودگی به تجربه به طور معنا داری در سه گروه ptsd، افسرده و بهنجار با هم متفاوتند. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که سازگاری به صورت مثبت و هیجان پذیری به صورت منفی افسردگی را پیش بینی میکنند و ویژگی باوجدان بودن و تهییج-پذیری اختلالptsd را به طور معناداری پیش بینی می کند. نتایج پژوهش حاضر در زمینه ی آسیب شناسی، آشنایی با عوامل مستعدکننده و درمان ptsd و اختلال افسردگی می تواند حایز اهمیت باشد.
محمد جواد بگیان کوله مرز بتول احدی
چکیده هدف پژوهش بررسی اثربخشی آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی(dbt) در کاهش نشانه های adhd و بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان بود. این پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی دانش آموزان پسر سال های اول، دوم و سوم دبیرستانی شهرستان نورآباد(دلفان)در سال تحصیلی 92-91 تشکیل می دهند. نمونه پژوهش 40 دانش آموز پسر دارای adhd بود که از میان 2300 دانش آموز شناسایی و به طور تصادفی در گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی در 12 جلسه ی 75 دقیقه ای دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی ساختاریافته، مقیاس تشخیصی کوتاه اختلال بیش فعالی/ کم توجهی بزرگسالان و پرسشنامه کیفیت زندگی (?? – sf) استفاده گردید. نتایج داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری(manova) نشان داد که آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر کاهش نشانه های adhd و کیفیت زندگی موثر است (001/0>p). این نتایج حاکی است که آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی می تواند نشانه های نقص توجه، بیش فعالی و تکانشوری دانش آموزان را تعدیل نماید. در واقع این آموزش در درمان adhd از طریق آموزش مهارت های ضروری مانند ذهن آگاهی، تنظیم هیجان و مهارت های بین فردی تأکید دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهند آموزش مهارت های رفتاردرمانی دیالکتیکی در مدارس، به ویژه در سنین نوجوانی، با فراهم کردن توانایی درک دیگران می تواند به کاهش رفتارهای تکانشی و بهبود تصور از خود دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی منجر شود. همچنین مداخله رفتاردرمانی دیالکتیکی و به طور کلی بهبود یافتن توجه و کنترل رفتار در طول جلسات کلاس درس و ترکیب آنها با مهارت های شناختی- رفتاری و آموزش همدلی مراجع محور می تواند در بهبود نشانه ها adhd و افزایش کیفیت زندگی نوجوانان موثر باشد.
رضا ایل بیگی مسعود گنجی
هدف پژوهش حاضر مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و اختلال شخصیت خودشیفته در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اضطراب فراگیر و افراد بهنجار می باشد. روش این پژوهش علی- مقایسه ای از نوع مورد شاهدی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران زن و مرد مبتلا به افسردگی اساسی و اضطراب فراگیر مراجعه کننده به بیمارستان ها و مراکز بالینی شهرستان مشهد در تابستان سال 1390 بود. اندازه هر یک از زیرگروه ها باید حداقل 15 نفر باشد، برای افزایش اعتبار بیرونی پژوهش حاضر اندازه هر یک از زیرگروه ها 30 نفر در نظر گرفته شده است. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری در دسترس بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه شخصیت خودشیفته (pni) و فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (ysq_sf) استفاده شد. داده های پژوهش با تحلیل واریانس چندمتغیری و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین میانگین هیچکدام از مولفه ها ی اختلال شخصیت خودشیفته در سه گروه تفاوت معناداری وجود ندارد. و همچنین نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین میانگین تمامی 15 طرحواره ناسازگار اولیه در سه گروه تفاوت معناداری وجود دارد و نتایج آزمون تعقیبی lsd نشان داد که میانگین تمامی این طرحواره ها در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر از بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و افراد بهنجار؛ و در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی از افراد بهنجار بیشتر است. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که مولفه های شخصیت خودشیفته نقشی در بروز یا تشدید نشانه های افسردگی اساسی و اضطراب فراگیر ندارند و طرحواره های ناسازگار اولیه از عوامل اصلی بروز یا تشدید نشانه های اختلال اضطراب فراگیر می باشد.
زهرا امین آبادی نیلوفر میکاییلی
چکیده: هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی دو روش آموزش راهبردهای فراشناختی و آموزش به وسیله نرم افزار بر بهبود کارکردهای شناختی و مهارت های خواندن دانش آموزان دارای نارساخوانی بود. این پژوهش به شیوه ی آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه ی پژوهش، شامل کلیه ی دانش آموزان نارساخوان مشغول به تحصیل درمرکز اختلالات یادگیری شهرستان مرند بودند که از میان آنها نمونه ای به حجم 60 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش ( آموزش راهبرد های فراشناختی و آموزش به وسیله نرم افزار)و یک گروه کنترل قرار گرفتند. آزمون کیم کاراد وآزمون پیشرفت خواندن به عنوان پیش آزمون و پس آزمون از هر سه گروه به عمل آمد. جلسات مداخله یک بار در هفته و هرجلسه به مدت یک ساعت ودر مجموع 8 جلسه برای دو گروه آزمایشی به صورت جداگانه برگزار شد. نتایج پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که هر دو روش آموزش راهبردهای فراشناختی و آموزش به وسیله نرم افزار بر روی محاسبه عددی، ادراک، حافظه کوتاه مدت و میان مدت و مهارت های خواندن موثر بوده و هر دو روش بر حافظه بلند مدت و تکمیل تصاویر و حافظه عددی تأثیر نداشتند. همچنین نتایج حاکی از این است آموزش راهبردهای فراشناختی نسبت به آموزش نرم افزار بر حافطه کوتاه مدت و حافظه میان مدت موثرتر است، در حالیکه آموزش نرم افزار بر ادراک موثرتر می باشد.
آرام نوره درویشعلی بتول احدی
: ناتوانی یادگیری معمولاٌ همواره منجر به افت تحصیلی می شود و با توجه به تحقیقاتی که در زمینه ناتوانی یادگیری انجام شده است، این کودکان در فرآیند های توجه انتخابی و ادراک بینایی نقص هایی را نشان می دهند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه توجه انتخابی دیداری و شنیداری و انواع خطای ادراکی در کودکان دارای ناتوانی یادگیری و کودکان عادی انجام گردید. روش پژوهش حاضر از نوع علّی- مقایسه ای است و به منظور انجام این پژوهش 15 دانش آموز در هر یک از گروه های نارساخوان، نارسانویس و حساب نارسا با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و 15 دانش آموز فاقد ناتوانی یادگیری با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در مجموع 60 دانش آموز به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. ابزارهای پژوهش عبارتند از: آزمون توجه شنیداری(جملات رقابتی)، آزمون توجه دیداری(اعداد و حروف) و آزمون های خطای ادراکی(مولر-لایر، عمودی- افقی و محرک نما). برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد و برای بررسی فرضیه ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری(manova) و آزمون تعقیبی (lsd) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که توانایی کودکان دارای ناتوانی یادگیری در توجه انتخابی دیداری در مفایسه با کودکان عادی به طور معناداری کمتر است. نتایج همچنین نشان داد که کودکان دارای ناتوانی یادگیری به طور معنی داری در توجه انتخابی شنیداری نسبت به کودکان عادی ضعیفتر عمل می کنند. در رابطه با خطاهای ادراکی نتایج نشان داد که میزان خطاهای کودکان دارای ناتوانی یادگیری در آزمون های خطای ادراکی در مقایسه با کودکان عادی به طور معنی داری بیشتر است. به دلیل اهمیت متغیر های مورد مطالعه می توان از نتایج پژوهش حاضر در حهت اتخاذ تدابیر و برنامه های آموزشی مناسب برای بهبود مسائل و مشکلات تحصیلی کودکان دارای ناتوانی یادگیری استفاده کرد.
بهنام خشنودنیای چماچایی عادل زاهد
ناتوانی های یادگیری به عنوان مشکل عصب شناختی در نظر گرفته شده که با مشکلات جدی در توانایی خواندن، ریاضیات و نوشتن همراه است و با توانایی ذهنی مورد انتظار از فرد همخوانی ندارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه باورهای انگیزشی، خودکارآمدی تحصیلی و درک حمایت معلم در دانش آموزان با و بدون ناتوانی یادگیری انجام شد. این پژوهش یک مطالعه مقایسه ای و از نوع مقطعی-مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه دوم و سوم راهنمایی نارساخوان، نارسانویس، نارسا حساب و عادی شهر رشت در سال تحصیلی 91-92 می باشد. آزمودنی های پژوهش شامل 60 دانش آموز (15 نفر نارساخوان، 15 نفر نارسانویس، 15 نفر نارسا حساب و 15 نفر عادی) پایه دوم و سوم راهنمایی بودند که به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از میان دانش آموزان مدارس ناحیه 1 و 2 شهر رشت انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون های محقق ساخته خواندن، نوشتن و ریاضیات، پرسشنامه باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خود-تنظیمی و آزمون هوشی ریون استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش های تحلیل واریانس یک راهه، تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا)، آزمون تعقیبی lsd و همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری و عادی از لحاظ خودکارآمدی، ارزش گذاری درونی، اضطراب امتحان، خودکارآمدی تحصیلی، درک راهنمایی و انتظار معلم تفاوت معناداری وجود دارد. بین درک دید مثبت و پذیرا بودن معلم تفاوت معناداری بدست نیامد. همچنین نتایج نشان داد بین مقیاس خودکارآمدی تحصیلی و زیر مقیاس خودکارآمدی در باورهای انگیزشی رابطه معناداری وجود دارد (001/0 > p). با توجه به اهمیت این متغیرها می توان گام های مهمی در زمینه برنامه ریزی، آموزش و ارتقای بهداشت روانی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری برداشت.
زهرا مهدی زاده عباس ابوالقاسمی
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های اسنادی، پردازش شناختی و بازشناسی هیجان در پیش بینی کیفیت زندگی دانش آموزان دارای اختلال بدشکلی بدن است. این تحقیق از نوع مطالعات توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر اردبیل درسال تحصیلی 92-91 تشکیل می دادند. نمونه ی آماری نیز تعداد 724 دانش آموز دختر مقاطع اول، دوم و سوم دبیرستان در رشته های عمومی، ریاضی، تجربی و انسانی می باشد، که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و با استفاده از پرسشنامه تصویربدنی و مصاحبه بالینی دانش آموزان دارای بدشکلی بدن (105 نفر) انتخاب شدند. سپس دانش آموزان داری نشانه های بدشکلی بدن پرسشنامه کیفیت زندگی، مقیاس پردازش اطلاعات و پرسشنامه سبک-های اسناد را تکمیل کردند و آزمون حافظه وکسلر و بازشناسی هیجان بر روی آنها اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج: عمده ترین نتایج به دست آمده از این پژوهش به شرح زیر است: بین سبک اسناد مثبت و کیفیت زندگی دانش آموزان دارای بدشکلی بدن رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. اما بین سبک اسناد منفی و کیفیت زندگی دانش آموزان دارای بدشکلی بدن رابطه معناداری به دست نیامد. در بررسی مولفه های سبک های اسناد، تمام مولفه های درونی-بیرونی منفی، پایدار-ناپایدار منفی، کلی-جزیی منفی، درونی-بیرونی مثبت، پایدار-ناپایدار مثبت و کلی-جزیی مثبت با کیفیت زندگی رابطه معناداری داشتند. رابطه مستقیم و معناداری بین پردازش شناختی با کیفیت زندگی به دست آمد. بازشناسی هیجان با کیفیت زندگی رابطه معناداری به دست نیامد. بحث: بطور کلی نتایج نشان داد ، سبک اسناد مثبت و پردازش شناختی با کیفیت زندگی دانش آموزان رابطه مستقیم دارند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد 15 درصد از واریانس تغییرات کیفیت زندگی به وسیله سبک های اسناد و پردازش شناختی تبیین می شود.
سمیه قدیری ذبیحی عباس ابوالقاسمی
چکیده: هدف پژوهش حاضر تعیین ارتباط وضوح هیجانی، ارزیابی شناختی و سیستم های بازداری - فعال سازی رفتاری با رضایت از زندگی و نشانه های ptsd در دانش آموزان دختر مواجه شده با تروما می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. نمونه پژوهش شامل 1000 دانش آموز دختر مقاطع اول، دوم و سوم دبیرستان در رشته های عمومی، ریاضی، تجربی و انسانی می باشدکه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و پس از غربال گری 253 دانش آموز که سابقه ی حداقل 4 تجربه تروماتیک داشتند انتخاب گردیند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه سرند کردن حوادث تروماتیک – فرم خود گزارش دهی، مقیاس ضربه رویداد- تجدید نظرشده، مقیاس رضایت از زندگی، پرسشنامه ی شناخت های پس از سانحه، مقیاس فعال سازی - بازداری رفتاری و مقیاس رگه های فراخلقی استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که ارزیابی شناختی با نشانه های ptsd (48/0 =r) و رضایت از زندگی (42/0- =r) رابطه دارد (01/0>p ). فعال سازی رفتاری (18/0- =r) و بازداری رفتاری (26/0- =r) با نشانه های ptsd رابطه دارد (01/0>p ). همچنین وضوح هیجانی با نشانه های ptsd، (39/0- =r) و رضایت از زندگی (11/0 =r) رابطه دارد (01/0>p ). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد ارزیابی شناختی و سیستم های بازداری- فعال سازی رفتاری و وضوح هیجانی 18 درصد از واریانس رضایت از زندگی و 34 درصد از واریانس نشانه های ptsdرا پیش بینی می کنند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ارزیابی شناختی، سیستم بازداری- فعال سازی رفتاری و وضوح هیجانی با رضایت از زندگی و نشانه های ptsd ارتباط دارد. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه پیش گیری و آسیب شناسی این دانش-آموزان در مدارس دارد.
سید وحید غضنفری آهنگرکلایی عادل زاهد بابلان
پژوهش حاضر با هدف مقایسه فرسودگی شغلی، بهزیستی روانشناختی و باورهای فراشناختی در معلمان مدارس عادی و استثنایی انجام شد. این پژوهش یک مطالعه مقایسه ای از نوع مورد شاهدی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع راهنمایی (مدارس عادی واستثنایی) شهرستان قائم شهر در سال تحصیلی 92-1391می باشد.آزمودنی های پژوهش شامل 60 نفر از معلمان مدارس استثنایی بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و 60 نفر از معلمان مدارس عادی به شیوه همتاسازی( بر اساس سابقه خدمت، سن معلمان، سطح تحصیلات و میزان درآمد) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های فرسودگی شغلی مسلچ، بهزیستی روانشناختی ریف و فرم کوتاه فراشناخت استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری(manova) نشان داد که بین دو گروه معلمان در مقیاس کلی فرسودگی شغلی تفاوت معناداری وجود ندارد، تنها در مولفه خستگی عاطفی تفاوت معنادار است. اما در مقیاس های کلی بهزیستی روانشناختی و باورهای فراشناختی تفاوت معناداری وجود دارد ، به گونه ای که مولفه های اعتماد شناختی، باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری افکار و خطر و باورهایی در مورد نیاز به کنترل افکار در باورهای فراشناختی و تمامی مولفه های بهزیستی روانشناختی تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج حاکی از آن است که توأم شدن مسئولیت های حرفه ای و مسئولیت-های اجتماعی فشار روانی ایجاد می کند. لذا توجه به متغیرهای روانشناختی که در بروز این فشارها موثرند، می توان کمک شایانی به حفظ سلامت روانی و ارتقای بهزیستی روانشناختی معلمان نمود.
سبحان برزگر عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش یادگیری خودتنظیمی بر خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال ریاضی بود. روش این تحقیق از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه پژوهش را دانش آموزان پسر پایه های دوم و سوم مقطع راهنمایی شهرستان بهشهر تشکیل دادند. نمونه 40 نفر(20نفر گروه آزمایش و 20نفر گروه کنترل) به صورت تصادفی از میان دانش آموزان دارای اختلال ریاضی پایه دوم و سوم راهنمایی شهرستان بهشهر در سال تحصیلی 92-1391 انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از آزمون تشخیصی ریاضی کی مت، پرسشنامه خودکارآمدی کودکان و نوجوانان (موریس،2002) و پرسشنامه انگیزش تحصیلی (والرند و همکاران،1993) استفاده شد. آموزش یادگیری خودتنظیمی برای گروه آزمایش در 8 جلسه به مدت 2 ماه ارائه گردید. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد آموزش یادگیری خودتنظیمی خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی را در دانش آموزان دارای اختلال ریاضی به طور معنی داری افزایش می دهد. این نتایج حاکی از آن است که آموزش یادگیری خودتنظیمی خودکارآمدی(تحصیلی، اجتماعی و هیجانی) و انگیزش تحصیلی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی را افزایش می دهد. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه آموزش و خدمات مشاوره ای برای اینگونه دانش آموزان به عنوان بخش مهمی از درمان دارد.
الهه علمداری عباس ابوالقاسمی
چکیده: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر رضایت زناشویی و کیفیت زندگی زوجین نابارور بود. این پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس-آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه ی زنان نابارور مراجعه کننده به 3 متخصص زنان و زایمان شهر شیراز بود. نمونه پژوهش 29 زوج نابارور بود که به طور تصادفی در گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش درمان تعهد و پذیرش را در12 جلسه ی 90 دقیقه ای دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (47 سوالی) و پرسشنامه کیفیت زندگی (?? – sf) استفاده گردید. نتایج داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری(manova) نشان داد که درمان تعهد و پذیرش بر رضایت زناشویی و کیفیت زندگی موثر است (001/0>p). این نتایج حاکی است که درمان تعهد و پذیرش می تواند مشکلاتی را که زوجین نابارور با آن روبرو هستند، تعدیل کند. در واقع این آموزش در کار با گروه نابارور از طریق آموزش مهارت های ضروری مانند ذهن آگاهی، کاهش اجتناب تجربی و پذیرش تأکید دارد.
سکینه مرادی نادر حاجلو
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله اجتماعی بر کنترل عاطفی و شایستگی اجتماعی دانش آموزان دختر آزاردیده بود. این پژوهش به شیوه ی آزمایشی و باطرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر سال سوم دبیرستان شهرستان لاهیجان در سال تحصیلی 92-91 بودند. نمونه پژوهش 40 دانش آموز دختر آزاردیده بود که از میان 1700 دانش آموز شناسایی و به صورت تصادفی در گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش آموزش حل مسئله اجتماعی را در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. برای جمع آوری دادها از مقیاس کودک آزاری، حل مسئله اجتماعی ، کنترل عاطفی و شایستگی اجتماعی استفاده گردید. نتایج داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که آموزش حل مسئله اجتماعی بر افزایش مهارت انگیزشی و هیجانی موثر بوده است، اما بر مهارت های رفتاری و شناختی تاثیر معنی داری نداشت. همجنین نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که آموزش حل مسئله اجتماعی بر کاهش خشم و اضطراب و افزایش عاطفه مثبت موثر بوده است، اما بر خلق افسرده تاثیر معنادرای نداشت. این نتایج تلویحات مهمی را در زمینه آموزش و خدمات مشاوره ای برای این دانش آموزان به عنوان بخش مهمی از درمان دارد.
مسلم عباسی عباس ابوالقاسمی
ترقی و توسعه یک کشور پیش از هر چیز به منابع انسانی آن منوط است. در عرصه جهانی کارآفرینان منشا تحولات بزرگی در زمینه های صنعتی، تولیدی و خدماتی هستند. کارآفرینی پیامدهای مثبتی از جمله ایجاد ثروت توسعه فناوری تشویق سرمایه گذاری ایجاد و گسترش بازارهای جدید و ایجاد اشتغال دارد. هدف این پژوهش بررسی رابطه برخی ویژگیهای شخصیتی با جهت گیری کارآفرینی و عملکرد تجاری در مدیران واحدهای تولیدی خصوصی بوده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران واحدهای تولیدی استان های اردبیل و مرکزی تشکیل دادند. (n=1100) نمونه این پژوهش 300 مدیر واحدهای تولیدی استان های اردبیل و مرکزی بودند که از جامعه پژوهش مورد نظر انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از مقیاس خودشکوفایی (1978) مقیاس عزت نفس (1965) مقیاس خودکارآمدی (1996) مقیاس ابهام (1993) مقیاس منبع کنترل (1966) مقیاس نوآوری (1996) مقیاس خطرپذیری (1996) پرسشنامه جهت گیری کارآفرینی و چک لیست عملکرد تجاری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر میانگین و انحراف معیار از ضریب همبستگی پیرسون ضرایب رگرسیون چند متغیری به روشهای ورود و گام به گام استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد خودکارآمدی خودشکوفایی عزت نفس تحمل ابهام خطرپذیری منبع کنترل درونی و نوآوری با جهت گیری کارآفرینی همبستگی دارند. همچنین خودکارآمدی خودشکوفایی عزت نفس تحمل ابهام خطرپذیری منبع کنترل درونی و نوآوری با عملکرد تجاری همبستگی دارند. متغیرهای شخصیتی منبع کنترل درونی تحمل ابهام عزت نفس خودشکوفایی خودکارآمدی خطرپذیری و نوآوری حدود 28 درصد واریانس جهت گیری کارآفرینی و 36 درصد عملکرد تجاری در مدیران را پیش بینی می کنند.
حمیدرضا دهقان ناصر صبحی قراملکی
هدف پژوهش حاضر، مقایسه سبک های یادگیری و تسلط ربع های مغزی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری بود. روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر عادی و ناتوان یادگیری دوره راهنمایی شهر اردبیل بود. نمونه پژوهش 80 نفر (شامل 40 دانش آموز عادی و 40 دانش آموز ناتوان یادگیری) بود که به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، برای جمع آوری داده ها از آزمون هوش ریون، پرسشنامه سبک های یادگیری و پرسشنامه تسلط ربع های مغزی هرمن استفاده شده است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که بین دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری درسبک های یادگیری و همچنین تسلط ربع-های مغزی تفاوت معنی داری وجود دارد. در ادبیات آموزشی این مطلب اثبات شده، یادگیری زمانی موثر است که کل مغز در فرایند یادگیری درگیر باشد به همین دلیل فعالیت های آموزشی باید به نحوی تنظیم شوند که از قابلیت های هر چهار سبک تفکر استفاده کنند.
اعظم شاهعلی محمد نریمانی
چکیده: هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش مدیریت والدین بر انگیزش تحصیلی و مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کم توجهی بود. طرح تحقیق آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. به این منظور833 تعداد دانش آموز پایه پنجم ابتدایی(314 دختر و 499 پسر) از مناطق تحصیلی1، 3 و 4 شهر تبریز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و آزمون کانرز( فرم معلم) همراه با مصاحبه بالینی برای تشخیص کودکان بیش فعال و کم توجه اجرا گردید.آزمودنی های این پژوهش 40 نفر از کودکان adhd که بر اساس مقیاس کانرز تشخیص داده شده بود، شامل می شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کانرز والدین(cprs-48)، سنجش انگیزش تحصیلی هارتر و خشم کودکان استفاده شد که کودکان و والدین آنها را در مراحل قبل و بعد از درمان تکمیل کردند.آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آموزش والدین و گروه گواه (هر گروه 20 نفر)جایگزین شدند. آموزش مدیریت والدین به طور متوسط در 8 جلسه 5/1 ساعته به گروه آزمایش آموزش داده شد. در این خصوص اطلاعاتی در زمینه ماهیت اختلال، کاربرد پاداش و امتیاز، کاربرد تحسین القایی، استفاده موثر از بی توجهی، استفاده از محروم کردن، حذف پاداشها، انجام تکالیف درسی و ... ارائه شد. داده های بدست آمده به روش تحلیل چند متغیره مانوا مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت والدین در سطح ( 01/0 ?p) بر انگیزش تحصیلی و در سطح ( 05/0 ?p) بر مشکلات رفتاری کودکان دارای adhd تاثیر بسزایی دارد. با توجه به نتایج این پژوهش در خصوص انگیزش تحصیلی و مشکلات رفتاری کودکان دارایadhd، روش آموزش مدیریت والدین یکی از موثرترین و کارآمدترین روشهای درمانی می باشد و موجب افزایش انگیزش تحصیلی و کاهش تکانشگری، کم توجهی، اضطراب، و پرخاشگری بدنی در کودکان دارای اختلال بیش فعالی و کم توجهی و هر دو با هم می شود. کلید واژه ها: آموزش مدیریت والدین، انگیزش تحصیلی، مشکلات رفتاری و کودکان adhd.
فاطمه عباس زاده مظفری بتول احدی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارکردهای اجرایی، قضاوت اجتماعی و تاب آوری در بیماران مبتلا به اختلال ptsd، پانیک و افراد بهنجار انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مراجعین مبتلا به اختلال ptsd و پانیک به مراکز روانپزشکی جنت شیراز و پزشکی قانونی اردبیل بود. نمونه پژوهش حاضر 30نفر بیماران ptsd ، 30 نفر بیماران پانیک و30 نفر افراد بهنجار بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون ، قضاوت اجتماعی آلدن و میلینگ و مقیاس شدت اختلال پانیک و اختلال استرس پس از سانحه استفاده شده است و برای سنجش کارکرد اجرایی از آزمون کارتهای ویسکانسین ، آزمون استروپ و فراخنای ارقام وکسلراستفاده شد..به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل چند متغیری(manova) ، تحلیل رگرسیون چند متغیری و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین کارکردهای اجرایی، و قضاوت اجتماعی (p<0/01) در بیماران ptsd و پانیک و افراد بهنجار (p<0/001) تفاوت وجود دارد. بین تاب آوری روانشناختی افراد بهنجار با بیماران پانیک و ptsd (p<0/001) تفاوت وجود دارد. بین کارکردهای اجرایی و شدت علائم در بیماران ptsd رابطه وجود دارد، بین قضاوت اجتماعی و شدت علائم در بیماران ptsd رابطه وجود ندارد. و بین تاب آوری و شدت علائم در بیماران ptsd رابطه وجود دارد. در بیماران مبتلا به اختلال پانیک بین بین قضاوت اجتماعی و تاب آوری و شدت علائم رابطه وجود دارد ولی بین کارکردهای اجرایی و شدت علائم در این بیماران رابطه ای وجود ندارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان می دهد که از بین متغیرهای کارکردهای اجرایی، قضاوت اجتماعی و تاب آوری ؛ کارکردهای اجرایی و تاب آوری شدت علائم بیماران ptsd را پیش بینی می کند ، و در بیماران پانیک تنها قضاوت اجتماعی پیش بینی کننده شدت علائم می باشد . بطور کلی نتایج پژوهش نشان می دهدکه، اختلالات اضطرابی مانند اختلال وحشت زدگی و اختلال استرس پس از سانحه برکارکردهای اجرایی افراد تأثیر منفی دارد. همچنین تاب-آوری روانشناختی می تواند به عنوان ابزاری در جهت کاهش تنش و استرس در شرایط ناگوار استفاده شود و نقش بسزایی در بهزیستی روانشناختی افراد داشته باشد. از سوی دیگر فرایندی مانند قضاوت اجتماعی رابطه ای متقابل با این حالات هیجانی دارد و می تواند بر آنها تأثیرگذار بوده یا تحت نفوذ آنها قرار گیرد.
محسن عبدالهی پور حقیقی بتول احدی
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم اختلال وسواسی اجباری، افسردگی، اضطراب و راهبردهای کنترل فکر در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی اجباری بود. طرح پژوهش تک آزمودنی با چند خط پایه هم زمان بود. بدین منظور سه بیمار مبتلا به وسواس به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جامعه آماری شامل کلیه مراجعان به سه مرکز مشاوره و روان شناسی در سطح شهر اصفهان می شد که بر اساس ملاک های تشخیصی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی تشخیص اختلال وسواسی اجباری دریافت می کردند. هر یک از بیماران پس از تشکیل خط پایه وارد درمان شدند. جهت به حداقل رساندن دوره خط پایه آزمودنی سوم، دوره خط پایه آزمودنی اول و دوم با هم ترکیب شد و هر دو پس از گرفتن سه خط پایه در سه هفته متوالی وارد درمان شدند و آزمودنی سوم پس از پنج خط پایه و بعد از جلسه سوم آزمودنی اول و دوم وارد درمان شد. هر یک از آزمودنی ها هشت جلسه پنجاه دقیقه-ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دریافت داشتند. آزمودنی ها در مرحله خط پایه، مرحله مداخله و یک ماه پس از درمان به وسیله مقیاس فکری و عملی ییل-بروان، پرسشنامه اضطراب و افسردگی بک و پرسشنامه راهبردهای فکر ولز و دیویس مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها به وسیله نمودار نمایش داده شد و به وسیله آمار توصیفی میانگین، انحراف استاندارد و r² و توصیف نمودارها تحلیل گردید. نتایج حاصل از مرحله مداخله و پیگیری حاکی از کاهش علائم وسواس ها و اجبارها بود و نمرات پرسشنامه افسردگی و اضطراب نشان از کاهش اضطراب و افسردگی در هر سه آزمودنی داشت. نتایج حاصل از پرسشنامه راهبردهای کنترل فکر نشان دهنده تغییر راهبردهای فکر آزمودنی ها بود. آزمودنی ها این نتایج را تا یک ماه پس از درمان حفظ نمودند. فرایند درمان و نتایج به دست آمده در این پژوهش حاکی از آنند که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند درمان مناسبی برای افکار، احساسات و رفتارهای مشکل زا در اختلال وسواسی اجباری باشد.
فرزانه عباسلو عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر طرحواره های ناسازگار اولیه و کیفیت زندگیدانش آموزان دختر دارای پراشتهایی عصبی می باشد.این پژوهش از نوع آزمایشی بود که به صورت آینده نگر انجام شد و از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل (با پیگیری 3 ماهه) استفاده شد. در این پژوهش روش ذهن آگاهی مبتنی بر درمان شناختی به عنوان متغیر مستقل و طرحواره های ناسازگار اولیه، کیفیت زندگی و تصویر بدنیبه عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شده اند. جامعه ی آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر سال های اول و دوم دبیرستان منطقه ی6 تهران در سال تحصیلی 91-90 تشکیل دادند. نمونه ی پژوهش شامل 40 آزمودنی دارای پراشتهایی عصبی بود که به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی وکنترل گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه ی بالینی، مقیاس اختلالات تغذیه اهواز، نسخه ی کوتاه پرسشنامه ی طرحواره ی یانگ (yso-sf)، مقیاس کیفیت زندگی میسوالاوویتاس، پرسشنامه روابط چند بعدی خود بدن (mbsrq) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون بنفرونی تجزیه و تحلیل شدند.نتایج نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود نشانه های پراشتهایی عصبی، تصویر بدنی و طرحواره هایناسازگار اولیه دانش آموزان دارای پراشتهایی عصبی تأثیر داردولی اثربخشی این درمان بر بهبود کیفیت زندگی آن ها معنی دار نبود.
مرضیه امینی عادل زاهد بابلان
چکیده: هدف پژوهش حاضر مقایسه ذهن آگاهی و حساسیت اضطرابی در میان دانشجویان دچار احتکار وسواسی و بدشکلی بدن بود. این پژوهش، علی- مقایسه ای و از نوع مقطعی- مقایسه ای است. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی دانشجویان پیام نور دانشگاه های تهران که در سال تحصیلی92- 91 مشغول به تحصیل بودند تشکیل می دهد. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از دانشجویانی بود که نمره بالا در پرسشنامه احتکار وسواسی گرفته بودند و همچنین 30 نفر از دانشجویانی که در مقیاس اختلال بد شکلی بدنی نمره بالا گرفته بودند به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس ذهن آگاهی، حساسیت اضطرابی، مقیاس رفتارهای ذخیره ای و مقیاس تصویر بدن- خود و مصاحبه بالینی ساختاریافته استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (manova) نشان داد که بین دانشجویان دارای بدشکلی بدنی و احتکار وسواسی در ذهن آگاهی و حساسیت اضطرابی تفاوت معناداری وجود دارد 0/001> p). به عبارتی دیگر دانشجویان بدشکلی بدنی از ذهن آگاهی پایین تر و حساسیت اضطرابی بالاتری نسبت به دانشجویان گروه احتکار وسواسی برخوردارند. این نتایج نشان می دهد که مشکل در سازماندهی اطلاعات، ترس از ارزیابی منفی و انزوا از جمله عوامل خطر پذیر برای ابتلا این افراد به اختلالات روانی و بدشکلی بدنی است.
رویا ترابی نیا اوشا برهمند
چکیده: هدف از این پژوهش تعیین ارتباط استرس ادراک شده، فشارمسئولیت و راهبردهای مقابله ای با کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری شهر تبریز می باشد که در سال92-91 مشغول به تحصیل درمراکز اختلالات یادگیری هستند. نمونه این تحقیق 100نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل مقیاس استرس ادراک شده کوهن (pss-14)، شکل تغییر یافته ی فشار مسئولیت زریت مخصوص کودکان مبتلا به اختلال یادگیری، راه های مقابله ای لازاروس و کیفیت زندگی (who) می باشد. روش تجزیه و تحلیل داده ها ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره بود. یافته های پژوهش نشان داد که 15 درصد مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری استرس ادراک و 14 درصد این مادران فشارمسئولیت گزارش کردند. 13 درصد این مادران تکیه زیاد بر حل مسأله ی مسأله مدار و 14 درصد تکیه زیاد بر حل مسأله ی هیجان مدار را گزارش کردند و همچنین 15 درصد مادران کیفیت جسمانی پایین، 19 درصد کیفیت روانشناختی پایین، 15 درصد کیفیت پایین روابط اجتماعی و 17 درصد کیفیت پایین محیط زندگی را گزارش کردند. بین استرس ادراک شده و فشار مسئولیت با کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری ارتباط منفی معناداری وجود دارد و بین راهبردهای مقابله ای با کیفیت زندگی این مادران ارتباط مثبت معناداری یافت شد و همچنین استرس ادراک شده و راهبردهای مقابله ای فاصله گیری و پذیرش مسئولیت قابلیت پیش بینی کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری را داشتند. نتایج بدست آمده حاکی از این می باشد که با آموزش راهبردهای مقابله ای به مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری، می توان استرس ادراک شده این مادران را کاهش و کیفیت زندگی آنان را افزایش داد. کلید واژه ها: استرس ادراک شده، راهبردهای مقابله ای، فشارمسئولیت، کیفیت زندگی
صبا شاهی حسن باروق نادر حاجلو
مداخلات روانشناختی می تواند به واسطه بهبود وضعیت جسمی، روانی، اجتماعی سهم بسزایی در ارتقای کیفیت زندگی والدین دارای کودک کم توان ذهنی داشته باشد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس بر کیفیت زندگی مادران کودکان کم توان ذهنی است.این پژوهش به روش آزمایشی با پس آزمون با گروه شاهد انجام شده است.جامعه ی آماری شامل کلیه مادران کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر مدارس استثنائی شهر اردبیل است. نمونه شامل 30 مادر دارای کودک کم توان ذهنی بود که به روش نمونه ی در دسترس انتخاب شده بودند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی(15) و گروه کنترل(15)قرار داده شدند.برای جمع آودی داده ها از فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی استفاده شد که در پس آزمون و توسط افراد تکمیل گردید.نتایج تحلیل نشان داد که تفاوت معناداری بین نمرات گروه آزمایش و گروه کنترل در تمامی مولفه های کیفیت زندگی وجود دارد.
حدیث یوسفی عباس ابوالقاسمی
هدف این پژوهش تعیین تاثیر آموزش خود کنترلی بر بهزیستی هیجانی و پیشگیری از عود در افراد معتاد بود. این پژوهش از نوع آزمایشی است و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. در این پژوهش آموزش خود کنترلی به عنوان متغیر مستقل محسوب می شود. متغیرهای بهزیستی هیجان ( تنظیم هیجان، بازشناسی هیجان، پردازش هیجانی، نارسایی هیجانی)، پیش گیری از عود ( عقاید وسوسه انگیز ) به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شده اند. جنسیت در این پژوهش کنترل شده است.جامعه آماری این پژوهش را کلیه مردان معتاد شهر تهران در نیمه اول سال 1391، (به نقل از مدیرکل دفتر پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی) که به صورت داوطلبانه به مراکز درمان اعتیاد مراجعه کرده اند، تشکیل می دهند (45377n = ).برای انجام پژوهش ابتدا به واحد سوء مصرف مواد دانشگاه شهید بهشتی تهران مراجعه و بعد از هماهنگی از 7 مرکز موجود در ناحیه 6 تهران 3 مرکز انتخاب گردید. همانطور که در داده ها نشان داده اند که بین نمرات مولفه های تنظیم هیجان منفی ، تنظیم هیجان مثبت ، بازشناسی هیجان ، پردازش هیجانی نارسایی هیجانی و عقاید وسوسه انگیز بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری بدست آمد. به عبارت دیگر آموزش خود کنترلی باعث افزایش راهبرد های تنظیم هیجان مثبت و بازشناسی هیجان و پردازش هیجانی و کاهش راهبردهای تنظیم هیجان منفی، نارسایی هیجانی و عقاید وسوسه انگیز گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون شده است.این نتایج تلویحات مهمی در زمینه پیشگیری از مصرف مواد در جوانان و پیشگیری از عود در معتادان به عنوان بخش مهمی از درمان دارد.
مسلم عباسی عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر اثر بخشی آموزش های پذیرشو تعهد با تنظیم هیجان بر بهزیستی روانشناختی، سازگاری و رفتارهای پرخطر دانش آموزان دارای اختلال ریاضی بود. این تحقیق آزمایشی گسترش یافته و از نوع پیش آزمون و پس آزمون چند گروهی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر سال ششم ابتدایی مدارس شهر اردبیل در سال تحصیلی 92-91 تشکیل دادند (تعداد5000 n=). نمونه این پژوهش شامل 60 نفر از دانش آموزان پسر دارای اختلال ریاضی بود که به صورت تصادفی انتخاب و سپس در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون ریاضی شلو، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی، پرسشنامه سازگاری و مقیاس خطر پذیری نوجوانان ایرانی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (manova) و آزمون شفه به منظور مقایسه تفاضل نمرات پیش آزمون – پس آزمون متغیرها در گروه های آزمایشی و کنترل استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که آموزش های پذیرشو تعهد و تنظیم هیجان نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بر بهبود بهزیستی روانشناختی، سازگاری و کاهش رفتارهای پرخطر اثربخش بوده اند(01و0>p). همچنین نتایج آزمون شفه نشان داد میانگین نمرات گروه های آزمایشی در متغیرهای مورد مطالعه به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود. می توان نتیجه گرفت آموزش این مهارتها به دانش آموزان، در ارتقاء سطح آگاهی و تغییر یا ایجاد نگرش مثبت در افراد مورد مطالعه موثر بوده است. بنابراین طراحی و اجرای مداخلات مبتنی بر پیشگیری از سوی گروه همسالان با همکاری پدران و مادران در مدرسه و خانواده ضروری است.
زرار محمدامینی عادل زاهد
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و آموزش مهارت حل مسئله بر فرسودگی تحصیلی، خودکارآمدی عمومی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر اهمال کار مدارس متوسطه شهرستان اشنویه در سال تحصیلی 92-91 بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر اهمال کار پایه اول متوسطه در سال تحصیلی 92- 91 بود. نمونه آماری این پژوهش شامل60 نفر از دانش آموزان مدارس متوسطه شهر اشنویه بودند که پس از انتخاب به روش نمونه گیری خوشه ای بصورت تصادفی در سه گروه 20 نفری جایگزین شدند(60=n). برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی، فرسودگی تحصیلی، خودکارآمدی عمومی و انگیزش تحصیلی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی(تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) و آزمون تعقیبی توکی) استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و حل مسئله اثر مثبت و معناداری بر انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی دانش آموزان اهمال کار دارد و باعث افزایش انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی دانش آموزان اهمال کار می شود. یکی دیگر از نتایج پژوهش حاضر اثربخشی معنادار آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و حل مسئله بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان اهمال کار بود؛ بصورتی آزمودنی های گروه آموزش آموزش خودتنظیمی و آموزش مهارت های حل مسئله، فرسودگی تحصیلی کمتری را گزارش کردند. همچنین مقایسه اثر بخشی آموزش راهبردهای یادگیری و حل مسئله بر انگیزش تحصیلی، خودکارآمدی و فرسودگی تحصیلی نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی اثربخشی بیشتری در مقایسه با آموزش حل مسئله بر این متغیرها داشت. در کل نتایج نشان داد آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و حل مسئله تاثیری افزایشی بر خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی و تاثیری کاهشی بر فرسودگی تحصیلی دانش آموزان اهمال کار دارد.
اسماعیل سلیمانی عادل زاهدبابلان
هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی و بازی درمانی مبتنی بر توجه در بهبود ویژگی های عصب- روانشناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ناتوان در ریاضی بود. روش تحقیق پژوهش حاضر آزمایشی با کارآزمایی بالینی بود که با طرح پیش آزمون و پس آزمون چندگروهی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان ناتوان در ریاضی پایه چهارم، پنجم و ششم ابتدایی در سال تحصیلی 92-1391 بودند(76n=)، که از بین آنها 48 دانش آموز مبتلا به ناتوانی ریاضی به صورت نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه محقق ساخته، آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی شلو، آزمون ریاضی کی مت، مقیاس کانرز والدین، آزمون هوشی ریون، آزمون برج لندن، آزمون ویسکانسین، آزمون عملکرد پیوسته، مقیاس حافظه عددی وکسلر بود. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی بنفرونی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل در انعطاف پذیری شناختی، بازداری پاسخ، نگهداری توجه، توانایی برنامه ریزی- حل مسئله، حافظه کاری و پیشرفت تحصیلی بعد از ارایه متغیر مستقل تفاوت معناداری در سطح وجود دارد. همچنین نتایج آزمون بنفرونی جهت مقایسه میانگین ها نشان داد آموزش کارکردهای اجرایی بر روی انعطاف پذیری شناختی، بازداری پاسخ، توانایی برنامه ریزی- حل مسئله و حافظه کاری نسبت به بازی درمانی مبتنی بر توجه به طور معناداری موثرتر است درحالیکه بازی درمانی مبتنی بر توجه بر روی نگهداری توجه نسبت به آموزش کارکردهای اجرایی به طور معناداری موثر است. در ارتباط با پیشرفت تحصیلی تفاوتی بین آموزش کارکردهای اجرایی و بازی درمانی مبتنی بر توجه مشاهده نشد. بنابر یافته های این مطالعه می توان نتیجه گیری نمود مداخله کارکردهای اجرایی و بازی درمانی مبتنی بر توجه سبب بهبود علایم عصب- روانشناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ناتوان در ریاضی می شود و می توان از آنها به عنوان یک روش مداخله ای موثر سود جست.
آزاده عباسی سجاد بشرپور
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مهارت های مقابله¬ای شناختی رفتاری و تنظیم هیجان بر بهبود سلامت روان شناختی کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست انجام گرفت. روش این مطالعه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون پس آزمون چند گروهی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه¬ی کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست شهر اردبیل در سال 1392 تشکیل دادند (83n=). از بین آن ها 45 نفر به روش نمونه¬گیری تصادفی ساده انتخاب و بعد از انجام مصاحبه بالینی در سه گروه آموزش مهارت های مقابله¬ای شناختی رفتاری (15n=)، آموزش تنظیم هیجان (15n=) و گواه (15n=) به تصادف جایگزین شدند. هر سه گروه در مراحل پیش و پس آزمون به فهرست علائم 90 سوالی و پرسشنامه های ناامیدی بک، شادکامی آکسفورد و عزت نفس روزنبرگ پاسخ دادند. نمرات پس آزمون هر سه گروه نیز با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بنفرونی تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت آماری معنی¬داری بین سه گروه آموزش مهارت های مقابله¬ای شناختی رفتاری، تنظیم هیجان و گروه گواه در نمره کلی آزمون فهرست علائم 90 سوالی و خرده مقیاس های شکایات جسمانی، حساسیت در روابط بین فردی، اضطراب، افسردگی، وسواس – اجبار، ترس مرضی و روان پریشی وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی نیز نشان داد که در ابعاد افسردگی، ترس مرضی و روان پریشی آموزش مهارت مقابله¬ای شناختی رفتاری ولی در بعد وسواس- اجبار تنظیم هیجان اثربخش بود. در ابعاد حساسیت در روابط بین فردی، اضطراب، شکایت جسمانی و نمره کلی آزمون نیز هر دو روش آموزشی به یک اندازه اثربخش بودند. همچنین تفاوت آماری معنی¬داری بین میانگین نمرات سه گروه آموزش مهارت های مقابله¬ای شناختی رفتاری، تنظیم هیجان و گروه کنترل در ناامیدی، شادکامی و عزت نفس وجود داشت. این نتایج نشان می¬دهند که این دو شیوه مداخله به یک اندازه بر بهبود سلامت روان شناختی کودکان و نوجوانان بی¬سرپرست و بد سرپرست تاثیر دارند.
بهزاد تقی پور داشبلاغ عباس ابوالقاسمی
هدف از این پژوهش تعیین ارتباط خود دلسوزی و ابعاد سرشت و منش با کیفیت زندگی در بیماران دارای درد های اسکلتی عضلانی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه بیماران مبتلا به دردهای اسکلتی عضلانی مراجعه کننده به مراکز فیزیوتراپی شهر اردبیل است. تعداد نمونه انتخاب شده در این پژوهش برای افزایش اعتبار بیرونی 90 نفر بیمار مبتلا به دردهای اسکلتی عضلانی در نظر گرفته شده است، که به صورت در دسترس از میان مراجعه کنندگان به مراکز فیزیوتراپی شهر اردبیل انتخاب شدند. در این تحقیق متغیر های خود دلسوزی، و ابعاد سرشت و منش به عنوان متغیر های پیش بین و کیفیت زندگی به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شده است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خود دلسوزی، ابعاد سرشت و منش، کیفیت زندگی و شاخص شکایت عضلانی اسکلتی استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شده است. نتایج تخقیق نشان داد که حود دلسوزی با کیفیت زندگی همبستگی مثبت و با شدت درد همبستگی منفی معنی داری دارد. همچنین بین ابعاد نوجویی و آسیب پرهیزی سرشت با کیفیت زندگی و بعد نوجویی با شدت درد رابطه مثبت معنی داری بدست آمد. نتایج تحقیق نشان داد که بین ابعاد منش با کیفیت زندگی همبستگی مثبت و با شدت درد همبستگی منفی معنی داری وجود دارد. یافته های این پژوهش نقاط مهمی در زمینه ی پیش گیری، درمان و خدمات مشاوره به افراد دارای دردهای اسکلتی عضلانی در پی دارد، نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده محققان و مراکز بالینی مرتبط با درد باشد.
رضا گل پور چمرکوهی بتول احدی
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی روش آموزش خود- دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان بر بهبودکیفیت زندگی و عملکرد اجتماعی و انطباقی دانش آموزان مبتلا به افسردگی انجام شده است. طرح پژوهش حاضر از نوع آزمایشی(پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری) با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. نمونه آماری شامل تعداد 48 نفر از دانش آموزان افسرده مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهر نوشهر بود که به تصادف انتخاب و در گروههای آموزش(خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان) و کنترل گمارده شدند. ابزار های مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه های افسردگی، کیفیت زندگی و مقیاس عملکرد اجتماعی و انطباقی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون های تعقیبی توکی و بنفرونی استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد آموزش خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان در مقایسه با گروه کنترل در کاهش نشانه های افسردگی موثر بودند. آموزش خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان در مقایسه با گروه کنترل در بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان افسرده موثر بودند. آموزش خود -دلسوزی شناختی درمقایسه با درمان متمرکز بر هیجان و گروه کنترل بر بهبود افسردگی دانش آموزان افسرده موثرتر بودند. آموزش خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان در مقایسه با گروه کنترل در بهبود عملکرد اجتماعی و انطباقی دانش آموزان افسرده موثر بودند. همچنین نتایج آزمون های تعقیبی توکی نشان دادآموزش خود -دلسوزی شناختی درمقایسه با درمان متمرکز بر هیجان و گروه کنترل بر کاهش نشانه های افسردگی و بهبود روابط خانوادگی دانش آموزان افسرده موثرتر بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، این نتایج بیان می کند که آموزش خود-دلسوزی عامل تاثیرگذار مهمی برای کیفیت زندگی، عملکرد انطباقی و اجتماعی و افسردگی می باشد.
مجتبی عینی میرزاوند بتول احدی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی هوش معنوی و ذهن¬آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی بیماران مبتلا به hiv مثبت بود. این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون چند گروهی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران hiv مراجعه کننده به مراکز مشاوره بیماری¬های رفتاریی شهرستان خرم¬آباد در سال 92-91 تشکیل می¬دهد. نمونه پژوهش 45 بیمار مبتلا به hiv بود که از میان 1300 بیمار مبتلا به hiv مثبت انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه¬¬های آزمایشی آموزش¬ هوش معنوی و ذهن¬-آگاهی را در هشت جلسه 5/1 ساعته دریافت کردند. برای جمع¬آوری داده¬ها از فرم جمعیت شناختی، پرسش¬نامه بهزیستی روانشناختی ریف و امید به زندگی میلر استفاده شد. نتایج داده¬های پژوهش با روش تحلیل کواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری(mancova) نشان داد که آموزش¬ گروهی هوش معنوی و ذهن¬آگاهی بر میزان بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی بیماران hiv موثر است (001/0>p). این نتایج حاکی است که آموزش گروهی هوش معنوی و ذهن¬آگاهی می¬توانند بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی بیماران مبتلا به hiv مثبت را بهبود بخشند. هوش معنوی به دلیل پیوندش با معنا، ارزش و پرورش تخیل می¬تواند به فرد توان تغییر و تحول بدهد. فردی با هوش معنوی بالا دارای انعطاف، خودآگاهی، ظرفیتی برای رو به رو شدن با دشواری¬ها و سختی¬ها و فراتر از آن، ظرفیتی برای الهام و شهود، نگرش کل نگر به جهان هستی، در جست¬جوی پاسخی برای پرسش¬های بنیادی زندگی و نقد سنت و آداب و رسوم است و از این طریق می¬تواند بهزیستی و امید به زندگی این بیماران را ارتقاء دهد. همچنین آموزش ذهن¬آگاهی به بیماران hiv مثبت که دارای قضاوت نامناسب در موردخود، احساس غفلت و احساس گناه و سرزنشگری می¬باشند، باعث می¬شود که فرد از غوطه ور شدن در گذشته دست بردارد و خود را به خاطر اتفاقات قبلی کمتر ماخذه و قضاوت منفی کند.در نتیجه از طریق این مکانیسم¬ها می¬تواند در بهبود بهزیستی و امید به زندگی این بیماران موثر باشد.
شیدا برقی جانیارلو عادل زاهد
پژوهش حاضر با عنوان بررسی رابطه ی بین سبک های هویت، عزت نفس و خودپنداره با خوداثرمندی انجام شد. نمونه آماری شامل200 نفر(100 دختر و100 پسر) از دانش آموزان دوره ی متوسطه شهر اردبیل بود که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بودند و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های سبک های هویت برزونسکی(isi- 6g)، خودپنداره ی کودکان (آهلووالیا)، عزت نفس کوپراسمیت و خوداثرمندی کودکان و نوجوانان (موریس،2001) صورت گرفت. نتایج حاصل از پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون ( به روش ورود) نشان داد، سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری ارتباط مثبت معنادار و سبک هویت سردرگم- اجتنابی ارتباط منفی معنادار با خوداثرمندی دارد و هر سه سبک هویتی پیش بینی کننده ی خوداثرمندی می باشند. همچنین از بین مولفه های خودپنداره، خودپنداره ی عمومی، عقلانی و اضطراب با خود اثرمندی در سطح 0.01 به صورت مثبت در ارتباط بودند. خودپنداره عقلانی، اضطراب و شهرت می توانند خوداثرمندی را پیش بینی کنند که از این میان خودپنداره شهرت به طور منفی پیش بینی کننده خوداثرمندی می باشد. همچنین تمام مولفه های عزت نفس با خوداثرمندی ارتباط مثبت معنادار داشته و از بین مولفه های عزت نفس، تنها عزت نفس عمومی خوداثرمندی را پیش بینی می کند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که با آموزش خوداثرمندی می توان به دانش آموزان کمک کرد تا سبک هویتی مناسب برگزیده، عزت نفس و خودپنداره خود را بالا برند.
احسان توکلیان عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش بازسازی شناختی بر بهبود پردازش/بازشناسی هیجان و نارسایی¬های شناختی، کاهش عقاید وسوسه¬انگیز و جلوگیری از عود در معتادان است. روش این پژوهش آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می¬باشد. جامعه آماری شامل تمام معتادانی بود که دوره¬های 21 روزه سم زدایی را در کمپ¬های شهرستان شهرکرد سپری کرده بودند. 30 فرد معتاد که سم زدایی را با موفقیت به اتمام رسانده بودند در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. داده¬های پژوهش در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به وسیله آزمون¬ استروپ، آزمون دسته بندی کارت¬های ویسکانسین، آزمون برد و باخت آیوا و مقیاس¬های بازشناسی هیجان چهره¬ای اکمن،¬ تنظیم هیجان، پردازش هیجان و مقیاس عقاید وسوسه¬انگیز و آزمایش ادرار جمع¬آوری شد. جلسات آموزش بازسازی شناختی 6 جلسه به طول انجامید. برای تحلیل داده¬ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد آموزش بازسازی شناختی در بهبود پردازش هیجان، تنظیم هیجان مثبت، توانایی کلی بازشناسی هیجان، تصمیم¬گیری و کاهش عقاید وسوسه¬انگیز تاثیر معنی¬داری دارد. درحالی که بر بهبود سوگیری توجه، انعطاف¬پذیری شناختی و جلوگیری از عود تاثیر معنی¬داری نداشت. بر اساس این یافته¬ها می¬توان نتیجه گرفت آموزش بازسازی شناختی در بهبود پردازش¬های هیجانی معتادان موثر است.
محمدجواد رنجبر ناصر صبحی قراملکی
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای افسردگی و امیدواری در رابطه بین حمایت اجتماعی و بهزیستی معنوی با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان انجام شده است. با توجه به این که روابط بین متغیرهای نامبرده تعاملی و به هم پیوسته می باشد، به نظر می رسد روش های همبستگی و رگرسیون خطی به تنهایی نوع روابط بین این عوامل را نشان نمی دهد. لذا برای فهم بهتر و همه جانبه عوامل زیستی-روانی-اجتماعی مربوط به بیماران مبتلا به سرطان از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج جالب توجهی به دست آمد که در مورد آن بحث شد و کاربرد آن در پژوهش های حیطه بیماری سرطان و همچنین کاربرد عملی آن در طب تسکینی مربوط به بیماران مبتلا به سرطان اشاره شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای افسردگی و امیدواری در رابطه حمایت اجتماعی و بهزیستی معنوی با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان انجام شده است. روش پژوهش: جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به سرطان تحت درمان مرکز آموزشی درمانی شهید رجایی بابلسر در بهار سال 1393 بود. از این میان 206 بیمار به روش نمونه گیری در دسترس با توجه به ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان اروپایی تحقیقات و درمان سرطان، بهزیستی معنوی پالوتزین و الیسون، شاخص امید هرث، افسردگی بک و شاخص حمایت اجتماعی ادراک شده استفاده شد. داده ها از طریق آمار توصیفی، همبستگی، تحلیل رگرسیون، مدل بارون و کنی جهت آزمون روابط واسطه ای و شاخص های برازش برای الگوی کلی تحلیل مسیر در نرم افزار spss-21 و amos-21 تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد که تمامی مسیرهای منفرد مستقیم و واسطه ای معنی دار هستند. همچنین در مدل پژوهش نقش واسطه ای افسردگی و امیدواری در رابطه بهزیستی معنوی و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی بیماران سرطانی معنادار بود تنها مسیر غیر معنی دار مدل، اثر مستقیم بهزیستی معنوی به کیفیت زندگی بود که از مدل حذف شد. شاخص های برازش مدل قابل قبول و مطلوب بودند. بحث و نتیجه گیری: این پژوهش روابط چندوجهی، تعاملی و درهم تنیده متغیرهای نامبرده را مورد بررسی قرار داده است. حمایت اجتماعی علاوه بر تاثیر مستقیم بر کیفیت زندگی به طور غیر مستقیم نیز بر آن اثر می گذارد اما بهزیستی معنوی صرفاً اثر غیر مستقیم بر کیفیت زندگی دارد. اثرات غیر مستقیم این دو متغیر از طریق افسردگی و امیدواری بر روی کیفیت زندگی اعمال می شود. پیشنهاد می شود در پژوهش ها و همچنین در مداخلات مربوط به طب تسکینی بیماران مبتلا به سرطان به نوع روابط تعاملی و درهم تنیده ی این عوامل زیستی-روانی-اجتماعی توجه شود.
خدیجه مقدسی اقدم محمد نریمانی
هدف این پژوهش مقایسه راهبرد های تنظیم شناختی هیجان، سبک های دلبستگی، ابراز وجود و منبع کنترل در دختران فراری و عادی بود. روش تحقیق در این پژوهش، روش علی– مقایسه ای بود . آزمودنی ها نیز مشتمل بر 36 دختر (18 دختر فراری و 18 دختر عادی) بودند. گروه دختران فراری به صورت در دسترس و دختران عادی به روش خوشه ای انتخاب شدند و به سوالات آزمون های فرم کوتاه راهبرد های تنظیم شناختی هیجان، سبک های دلبستگی کولینز و رید، ابراز وجود شرینگ و منبع کنترل راتر پاسخ گفتند. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس چند متغیری، t مستقل و خی دو تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین راهبردهای تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و سرزنش دیگران در دختران فراری و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد ولی در راهبردهای ملامت خود، نشخوارگری، پذیرش، ارزیابی مجدد مثبت، دیدگاه پذیری و فاجعه پنداری تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتایج نشان داد دختران فراری در مقایسه با دختران عادی از ابراز وجود پایین تری برخوردارند. همچنین دختران فراری اغلب از منبع کنترل بیرونی و دختران عادی اغلب از منبع کنترل درونی برخوردارند. می توان گفت نوع راهبرد شناختی که دختران برای تنظیم هیجان به کار می برند می تواند از عوامل پیش گیرانه در رفتار فرار از خانه باشد. توانایی ابراز افکار و احساسات نیز می تواند احتمال خطر فرار از خانه را کاهش دهد. از طرفی نوع ارزیابی فرد در تأثیر گذاری بر رویداد های زندگی در رفتار فرار از خانه دختران موثر است.
رقیه عزیزی ناصر صبحی
هدف پژوهش حاضر بازشناسی هیجانات چهره، بازداری رفتاری و خودکنترلی در بین نوجوانان بزهکار و بهنجار بود. روش این مطالعه از نوع علی –مقایسه ای بود.جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه نوجوانان بزهکار و بهنجار 18-12 سال شهر اردبیل در سال 1392 می باشد. نمونه گیری این پژوهش به روش نمونه گیری در دسترس برای نوجوانان بزهکار و نمونه گیری به روش خوشه ای تصادفی برای نوجوانان بهنجار بود. نمونه مورد مقایسه متشکل از دو گروه 30 نفری از نوجوانان بزهکار و بهنجار با همتاسازی در متغیرهای سن، جنس، میزان تحصیلات و شرایط اجتماعی و اقتصادی بود.داده های این پژوهش پس از جمع آوری از طریق آزمون بازشناسی هیجانات چهره،مقیاس سیستم بازداری و فعال سازی رفتاری و پرسشنامه خودکنترلی با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس چند متغیره و t با دو گروه مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج این پژوهش نشان داد که نوجوانان بزهکار نسبت به نوجوانان بهنجار عملکرد ضعیف تری در بازشناسی چهره هیجانی،بازداری رفتلری و خودکنترلی داشتند.بنابراین بین همه مولفه های بازشناسی چهره هیجانی به غیر ازشادی و تعجب تفاوت معناداری وجود داشت و همچنین دربین نوجوانان بزهکار و بهنجار درمتغیرهای بازداری رفتاری وخودکنترلی تفاوت معناداری وجود دارد.
سمیه تکلوی ورنیاب عباس ابوالقاسمی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری و تن آرامی کاربردی مبتنی بر مدل ذهن آگاهی بر ابعاد سرشت/منش و حساسیت اضطرابی زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. نمونه تحقیق شامل 1000 زنان( 35-18 ساله) ساکن شهر اردبیل بود که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. با استفاده از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری، 60 زن دارای اختلال اضطراب فراگیر در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل(هر گروه 20 زن) به شیوه تصادفی جایگزین شدند. آزمودنیهای سه گروه به پرسشنامه های اختلال اضطراب فراگیر(gad-7 و (gad-iv ، پرسشنامه شخصیتی سرشت و منش و پرسشنامه حساسیت اضطرابی پاسخ دادند. آزمودنیهای گروههای آزمایش به مدت 16 جلسه تحت آموزش تن آرامی کاربردی و درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند. در پایان آموزش و سه ماه بعد، آزمودنیهای سه گروه مجدداً به پرسشنامه شخصیتی سرشت و منش و پرسشنامه حساسیت اضطرابی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش تن آرامی کاربردی و درمان شناختی رفتاری موجب کاهش اجتناب از آسیب و افزایش ابعاد خودراهبری و همکاری(فقط درمان شناختی-رفتاری) در مرحله پس آزمون و پیگیری شده است. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که کاهش در زیر مقیاس های ترس از واکنش اضطرابی و ترس از عدم کنترل شناختی و ترس از علایم قلبی عروقی و تنفسی بعد از روان درمانی ها در مرحله پس آزمون و پیگیری مشاهده شده است. یافته ها نشان داد که روان درمانی ها در زیر مقیاس های خود راهبری و ترس از واکنش اضطرابی، بالاترین ضریب تاثیر را داشتند.
فائزه غلامی ناصر صبحی قراملکی
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تاب اوری و سرشت ومنش در پیش بینی شاخص واکنش پذیری بین فردی در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد صورت گرفت. روش پژوهش: جامعه آماری شامل کلیه معتادان شهر امل در بهار سال 1393 بود. از این میان 100 بیمار به روش نمونه گیری در دسترس با توجه به ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سرشت و منش کلونینجر، تاب آوری کانر و دیویدسون و شاخص واکنش پذیری بین فردی استفاده شد. داده ها از طریق آمار توصیفی، همبستگی، تحلیل رگرسیون، در نرم افزار spss-21 تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد که از بین ابعاد سرشت، بعد نوجویی با درک چشم انداز و خیالپردازی رابطه منفی و معنادار و نوجویی با پریشانی شخصی رابطه مثبت معنادار ، و بعد پاداش وابستگی با توجه همدلانه رابطه مثبت وجود دارد. از بین ابعاد منش نیز بعد همکاری با درک چشم انداز و توجه همدلانه رابطه مثبت معنادار و بعد خودراهبری با خیالپردازی رابطه مثبت و معنادار و پریشانی شخصی رابطه منفی معنادار وجود دارد. همچنین تاب آوری با درک چشم انداز و توجه همدلانه رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بحث و نتیجه گیری: ابعاد سرشت و منش و تاب آوری به عنوان صفات شخصیتی بر واکنش بین فردی افراد وابسته به سوءمصرف مواد تاثیر گذارند. رشد این صفات شخصیتی می تواند نقش موثری در بهبود روابط بین فردی این افراد داشته باشد. پیشنهاد می شود در پژوهش ها و همچنین در مداخلات مربوط به افراد وابسته به مواد به ویژگی های سرشتی و اکتسابی شخصیت، تاب آوری و همچنین عوامل مربوط به روابط بین فردی مثل واکنش بین فردی توجه ویژه شود.
سارا علایی خرایم نادر حاجلو
هدف اصلی این پژوهش تعیین رابطه تنظیم هیجان، کنترل عواطف و مهارت های مقابله ای با کیفیت زندگی در فرزندان افراد معتاد و نیز، نقش این متغیرها در پیش بینی کیفیت زندگی این افراد بود. روش تحقیق پژوهش از نوع مقطعی و توصیفی- تحلیلی بود. جامعه آماری این پژوهش، فرزندان کلیه افراد سوء مصرف کننده مواد که در زمان اجرای پژوهش برای درمان به مراکز ترک اعتیاد استان اردبیل مراجعه نمودند، را شامل می شد. روش نمونه گیری پژوهش، تصادفی ساده بود که بر روی 100 نفر از فرزندان افراد معتاد انجام گرفت. ابزار پژوهش، شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (erq)، مقیاس کنترل عواطف (acs)، پرسشنام? مهارت های مقابله ای (ciss) و پرسشنامه کیفیت زندگی (whoqol-brief) بوده و داده های به دست آمده بوسیله نرم افزار آماری spss و روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بازداری هیجانی (69/0-r = )، رویکرد مقابله ای هیجان مدار (47/0-r = ) و رویکرد اجتنابی (68/0- r =) با کیفیت زندگی فرزندان افراد معتاد رابطه منفی دارد. همچنین، یافته های پژوهش حاضر حاکی از رابطه معنی دار بین مولفه های کنترل عواطف با کیفیت زندگی بوده و نشان می دهد بین ارزیابی مجدد شناختی (63/0r = ) و رویکرد مقابله ای مسأله مدار ( 65/0r =) با کیفیت زندگی در این افراد رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد. طبق نتایج تحلیل رگرسیون، مولفه های تنظیم هیجان، کنترل عواطف و مهارت های مقابله ای 76% از واریانس کیفیت زندگی فرزندان افراد معتاد را تبیین می کنند. نتیجه ی کلی حاصل از این پژوهش، حاکی از اهمیت تنظیم هیجان، کنترل عواطف و مهارت های مقابله ای در تعیین کیفیت زندگی فرزندان افراد معتاد است.
زینب زین العابدین زاده نادر حاجلو
هدف از این پژوهش بررسی نقش همدلی، جرأت ورزی، مهارت ارتباطی و فنون حل تعارض در پیش بینی رضایت زناشویی زوجین بود. این پژوهش از نوع توصیفی ـ همبستگی است. جامعه¬ی آماری این پژوهش، شامل تمام زوجین ساکن شهرستان مشکین شهر در سال 92 بودند که از بین آن¬ها 150 زوج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه¬های رضایت زناشویی، فهرست واکنش بین فردی، جرأت ورزی، مهارت ارتباطی و حل تعارض پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شد. نتایج بدست آمده نشان داد که مولفه¬های خیال و پریشانی فردی همدلی و همچنین سبک حل تعارض سلطه گرانه با رضایت زناشویی همبستگی منفی و مولفه¬ی دیدگاه¬گیری همدلی، جرأت ورزی و همچنین مهارت¬های ارتباطی با رضایت زناشویی زوجین همبستگی مثبت معناداری دارند؛ نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام هم نشان داد که مولفه¬ی خیال همدلی (8 % )، جرأت ورزی (6% )، سبک حل تعارض ملزم شدن و سلطه گرانه (11% )، توان پیش¬بینی رضایت زناشویی را دارند. یافته¬ها حاکی از این است که از طریق تعلیم مناسب زوجین، جهت استفاده از مهارت¬های جرأت¬ورزی و فنون حل تعارض سازگارانه و عدم استفاده از فنون حل تعارض ناسازگارانه می¬توان میزان رضایت زناشویی آن¬ها را بالا برد.
سمانه اسدی عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نارسایی شناختی و پردازش هیجانی در پرستاران مضطرب بود. این پژوهش به صورت شبه تجربی بود که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه پژوهش شامل 40 آزمودنی بود که از میان پرستاران دارای اضطراب شهر اردبیل انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش(شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی) و کنترل گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه اضطراب حالت- صفت اسپیلبرگر، پرسش نامه ذهن آگاهی فرایبرگ، پرسش نامه نارسایی شناختی برادبنت، مقیاس پردازش هیجانی باکر و پرسش نامه افکار اضطرابی ولز استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی علایم اضطراب را کاهش، نارسایی شناختی و پردازش هیجانی را به طور معناداری بهبود و ذهن آگاهی را افزایش می دهد (01/0> p). با توجه به یافته های پژوهش می توان بیان کرد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در بهبود مشکلات روان شناختی و افزایش سلامت روانی پرستاران موثر باشد و استفاده از این روش درمانی برای مبتلایان به اضطراب در جامعه پرستاران ایرانی پیشنهاد می شود.
المیرا نوری پیرالقر عباس ابوالقاسمی
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری بر بهبود نارسایی های شناختی و هیجانی دانش آموزان دارای اضطراب امتحان بود. روش این مطالعه، آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر دوره اول مقطع متوسطه مدرسه الزهرا در سال تحصیلی 93-92 تشکیل می دهند. کلیه دانش آموزان این مدرسه با مقیاس اضطراب امتحان اشپیل برگر مورد بررسی قرار گرفتند. سپس از بین افراد دارای اضطراب امتحان (بر اساس نقطه برش 50)، تعداد 40 نفر به صورت تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 20 نفر)، گمارده شدند. آزمودنی های گروه آزمایشی به مدت 9 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش تاب آوری قرار گرفتند. آزمودنی های گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. با استفاده از پرسشنامه نارسایی های شناختی، مقیاس پردازش هیجانی، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان، آزمون بازشناسی بیان چهره ای هیجان و پرسشنامه اضطراب امتحان پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش تاب آوری موجب کاهش نارسایی های شناختی (0/01>p)، بهبود پردازش هیجانی (0/001>p)، افزایش راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان (0/001>p)، کاهش راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان (0/01>p) و کاهش اضطراب امتحان (0/001>p) می شود، اما این آموزش بر بهبود بازشناسی هیجان تأثیری نداشت. با توجه به یافته های پژوهش می توان بیان کرد که آموزش تاب آوری برای دانش آموزان مبتلا به اضطراب امتحان قابلیت کاربرد داشته و می تواند به عنوان یک مداخله روان شناختی جهت کاهش مشکلات شناختی و هیجانی این دانش آموزان، مورد استفاده قرار گیرد.
افشار هزبر نادر حاجلو
هدف این مطالعه مقایسه سبک های دلبستگی،سبک های حل مساله و حساسیت اضطرابی در بیماران قلبی-عروقی و افراد سالم بود. روش این پژوهش از نوع علی-مقایسه ای و جامعه آماری نیز کلیه بیماران قلبی-عروقی در بیمارستانهای شهرستان اردبیل بود. از این جامعه،40نفر(20نفربیمار،20نفرسالم) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبکهای دلبستگی هازان وشیور،سبکهای حل مسأله کسیدی و لانگ و پرسشنامه حساسیت اضطرابی ریس و پترسون استفاده شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین سبکهای دلبستگی،سبکهای حل مسأله و حساسیت اضطرابی تفاوت وجود دارد. نتایج این تحقیق نشان داد که بیماران از دلبستگی اجتنابی،دوسوگرای بیشتر و افراد سالم از دلبستگی ایمن بیشتری استفاده می کنند. بیماران از حل مسأله درماندگی،مهارگری،اجتنابی بیشتر و افراد سالم از خلاقانه، اعتماد و گرایش بیشتری استفاده می کنند. بیماران بیشتر از افراد سالم از نگرانی های جسمانی،شناختی و اجتماعی استفاده می کنند.
مینا طاهری فرد عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر مقایسه سرشت عاطفی و هیجانی، اضطرار منفی و کیفیت خواب در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و ضداجتماعی با افراد بهنجار بود. پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای می باشد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی ساکن در زندان مرکزی شهر اردبیل، بیماران سرپایی و بستری مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در بیمارستان روانپزشکی ایثار و فاطمی اردبیل و کلیه افراد بهنجار شهر اردبیل در سال 1393 بود. نمونه پژوهش شامل 50 مرد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی ساکن در زندان مرکزی شهر اردبیل، 50 مرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به بیمارستان های روانپزشکی ایثار و فاطمی اردبیل و 50 مرد بهنجار بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، مقیاس اختلال شخصیت ضداجتماعی میلون، مقیاس شخصیت مرزی، پرسشنامه سرشت عاطفی و هیجانی، مقیاس کنترل رفتار تکانه ای و پرسشنامه کیفیت خواب مورد استفاده قرار گرفت.
زینب فتاحی ناصر صبحی قراملکی
پژوهش حاضر به بررسی اثر بخشی درمان مبتنی بر مهارت شناختی رفتاری بر کاهش مشکلات رفتاری بزرگسالان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی پرداخته است. این پژوهش به شیوه ی آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد.برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی ساختاریافته، پرسشنامه خودگزارشی علائم بزرگسالان و نقش اختلال استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد . ازیافته های پژوهش فوق می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی برمهارت شناختی – رفتاری بر مشکلات رفتاری بزرگسالان مبتلا به نقص توجه /بیش فعالی موثر بوده است، به این صورت که منجر به کاهش مشکلات رفتاری بزرگسالان مبتلا به نقص توجه و بیش فعالی می شود.
فاطمه اسدی عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای خود تاییدی بر رابطه پویایی های ارتباطی، انطباق پذیری خانواده و روابط رومانتیک با جهت گیری هدف زنان دارای تعارضات زناشویی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان متأهل دارای تعارض زناشویی شاغل در ادارات شهر رشت در سال 1393 می باشد. نمونه پژوهش، 186 زن متاهل دارای تعارض زناشویی شاغل در ادارات شهر رشت بود که از میان 272 زن متاهل دارای تعارض زناشویی به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه مقیاس تعارض زناشویی، مقیاس خود تاییدی، مقیاس جهت گیری هدف زناشویی، مقیاس انطباق پذیری و انسجام خانواده، مقیاس پویایی های ارتباطی و مقیاس روابط رومانتیک استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر نرم افزارspss، از روش تحلیل مسیر براساس نرم افزار amos به روش زیر استفاده شده است. نتایج نشان داد که ضریب مسیر پویایی های ارتباطی، انسجام و انعطاف پذیری به جهت گیری هدف مثبت معنی دار می باشد، در صورتی که این ضریب برای روابط رومانتیک معنی دار نبود. همچنین پویایی های ارتباطی، انسجام و انعطاف پذیری اثر مثبت غیر مستقیم (از طریق خود تاییدی) بر جهت گیری هدف دارند، در صورتی که این اثر برای روابط رومانتیک معنی نیست. این یافته ها بیان می کند که پویایی های ارتباطی، انسجام و انعطاف پذیری بر جهت گیری هدف زنان متاهل دارای تعارضات زناشویی اثر معنی داری دارند. همچنین از این متغیرها می توان برای پیش بینی جهت گیری هدف و سازگازی زناشویی زنان در مراکز مشاوره و بالینی استفاده نمود.
مالک ابراهیم زاده محمد نریمانی
چکیده: پژوهش حاضربا هدف مقایسه بهزیستی عاطفی ،بهزیستی روان شناختی و سرمایه روانشناختی در خانواده های با و بدون بیمار روانی انجام گرفت .پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات تحقیق توصیفی از نوع علی ـ مقایسه ای است. نمونه پژوهش شامل 80 نفر از والدین خانواده های(40 نفراز والدین دارای حداقل یک فرزند مبتلا به بیمار روانی و 40نفراز والدین خانواده های بدون بیمار روانی) که ساکن در شهرخداآفرین استان آذربایجان شرقی بودند که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند.در این پژوهش از پرسشنامه های 1- پرسش نامه بهزیستی شخصی کیز( خرده مقیاس بهزیستی عاطفی ) 2- پرسش نامه بهزیستی روانشناختی ریف و 3- پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانزاستفاده گردید.بررسی فرضیه پژوهش ازآزمون تحلیل واریانس چند متغیری استفاده گردید.نتایج تحلیل داده ها نشان می دهد که بین دوگروه در بهزیستی عاطفی ، بهزیستی روان شناختی و سرمایه روانشناختی تفاوت معنی داری در سطح (01/0p<، 134/575 f=) وجود دارد.
احسان ملکیان محمد نریمانی
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش هوش معنوی و حمایت اجتماعی در پیش بینی کیفیت زندگی و بهزیستی هیجانی بیماران مبتلا به سرطان اجرا شده است. برای اجرای این تحقیق،132 نفر (81 زن و 51 مرد) با تشخیص قطعی سرطان در شهر رشت به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه هوش معنوی کینگ، مقیاس حمایت اجتماعی استوارت و شربورن، پرسشنامه کیفیت زندگی مک گیل، پرسشنامه بهزیستی هیجانی کیز را تکمیل نمودند. داده های پژوهش با روشهای ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج ضریب همبستگی نشان داد بین هوش معنوی و مولفه های آن با بهزیستی هیجانی و بعد روانی کیفیت زندگی ارتباط معناداری وجود دارد و همچنین بین حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی و بهزیستی هیجانی رابطه مثبت معنا داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که هوش معنوی16 درصد و حمایت اجتماعی 24 درصد از واریانس کیفیت زندگی و هوش معنوی36 درصد و حمایت اجتماعی 18 درصد از واریانس بهزیستی هیجانی را در این بیماران تبیین می کند. نتایج این مطالعه اهمیت هوش معنوی و حمایت اجتماعی را به عنوان متغیرهای تاثیر گذار بر کیفیت زندگی و بهزیستی هیجانی بیماران سرطانی مورد تائید قرار می دهد.
بهاره عهدی درو محمد نریمانی
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری گروهی بر اضطراب، افسردگی و رضایت زناشویی زنان هیسترکتومی شده انجام شده است. روش پژوهش حاضر، آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه ی آماری شامل تمام بیمارانی است که با تشخیص سرطان تحت جراحی هیسترکتومی قرار گرفته اند، و برای شیمی درمانی به بیمارستان ولیعصر (عج) در مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) تهران مراجعه می کنند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و احراز ملاک های ورود به پژوهش 30 نفر از بیماران انتخاب شدند، و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری شامل گروه آزمایش (گروه درمانی شناختی- رفتاری شامل 8 جلسه 1 ساعته) و گروه کنترل (بدون مداخله) جای گرفتند. آزمودنی ها قبل از شروع و پس از پایان جلسات درمانی به وسیله ی پرسشنامه های اضطراب بک (bai)، افسردگی بک- ویراست دوم (bdi-ii)، و رضایت زناشویی انریچ (enrich) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری (manova) مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و گروه کنترل از نظر اضطراب، افسردگی و رضایت زناشویی وجود دارد (p<0/001) . بدین معنا که درمان شناختی- رفتاری گروهی در کاهش اضطراب و افسردگی، و افزایش رضایت زناشویی زنان هیسترکتومی شده اثربخش بوده است. براساس یافته های پژوهش درمان شناختی - رفتاری گروهی در کاهش معنادار اضطراب و افسردگی، و افزایش رضایت زناشویی زنان هیسترکتومی شده موثر است.
سیده فاطمه هاشمی نادر حاجلو
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش خود تنظیمی، آگاهی هیجانی و سبکهای تصمیم گیری در پیش بینی آسیب پذیری شناختی افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان ساکن شهر رشت بودند که تعداد 157 نفر از زنان دارای اختلال اضطراب فراگیر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش با روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان می دهد که خود تنظیمی، آگاهی هیجانی و سبک های تصمیم گیری با نارسایی شناختی رابطه دارند. نتایج تحلیل رگرسیون چند گانه نیز نشان می دهد که خودتنظیمی، آگاهی هیجانی و سبک های تصمیم گیری 1/39 درصد از واریانس نارسایی های شناختی افراد دارای اضطراب فراگیر را تبیین می کنند. این نتایج بیان می کند که خودتنظیمی، آگاهی هیجانی و سبک های تصمیم گیری، از متغیرهای تبیین کننده نارسایی های شناختی می باشند.
عباس ابوالقاسمی مصطفی حسرتی
چکیده ندارد.
ناهید اکبرزاده اوشا برهمند
چکیده ندارد.
زهرا اسدپور حسین قمری گیوی
چکیده ندارد.
نادر محمودی عباس ابوالقاسمی
چکیده ندارد.
معصومه ملکشاهی فر محمد نریمانی
چکیده ندارد.
سمیه تکلوی ورنیاب عباس ابوالقاسمی
چکیده ندارد.
مهدی پورکرد عباس ابوالقاسمی
اعتیاد پدیده ای است که در جوامع مختلف وجود داشته و می توان آن را از مهمترین دغدغه های اجتماعی و یکی از ناگوارترین آسیب های اجتماعی حال حاضر به شمار آورد. هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط خودکارآمدی، تکانشوری، فعال سازی و بازداری رفتاری (از طریق تأثیر بر مهارت های اجتماعی) با سوءمصرف مواد در دانش آموزان دبیرستانی بود. جامعه مطالعه حاضر را کلیه دانش آموزان اول و دوم دبیرستان های پسرانه مناطق آسیب پذیر شهر اردبیل تشکیل می دادند که از میان آنها 616 دانش آموز به عنوان نمونه به صورت تصادفی انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس خودکارآمدی، مقیاس تکانشوری، مقیاس فعال سازی- بازداری رفتار و مقیاس مهارت های اجتماعی ماتسون و چک لیست مصرف مواد استفاده شد. تجزیه و تحلیل و ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده از نرم افزار spss و تحلیل مسیر بر پایه نرم افزار amos ویراست 7 انجام گرفت. بر اساس نتایج تحلیل مسیر،متغیرهای خودکارآمدی، تکانشوری، فعال سازی- بازداری رفتاری و مهارت های اجتماعی به صورت مستقیم (01/0 p<) و نیز متغیرهای خودکارآمدی، تکانشوری، فعال سازی رفتاری به صورت غیرمستقیم (از طریق تأثیر بر مهارت های اجتماعی) با سوءمصرف مواد در دانش آموزان ارتباط معنی داری داشت. در صورتی که ارتباط بازداری رفتاری به صورت غیرمستقیم (از طریق تأثیر بر مهارت های اجتماعی) با سوءمصرف مواد معنی دار نبود. در مجموع یافته های مطالعه حاضر با پژوهش های دیگر همخوانی داشت. این نتایج ضمن همسویی با یافته های دیگر، نشان می دهند که افزایش سطوح تکانشوری و سیستم فعال سازی رفتاری و کاهش خودکارآمدی، بازداری رفتاری و مهارت های اجتماعی میزان سوء مصرف مواد را در دانش آموزان افزایش می دهد.
سمیرا نوید عباس ابوالقاسمی
حافظه های فعال، خودکار، آشکار و پاسخهای هیجانی از جمله عوامل مهمی هستند که با کیفیت زندگی در بیماران اسکیزوفرنی مرتبط می باشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط حافظه های فعال، خودکار، آشکار و پاسخهای هیجانی با کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بود. نمونه این پژوهش شامل 100آزمودنی بود که از میان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بستری مراجعه کننده به مراکز روانپزشکی شهر تهران انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از چک لیست جمعیت شناختی، آزمون حافظه وکسلر، آزمون تکمیل ریشه کلمات، مقیاس علایم مثبت و منفی، مقیاس پاسخ های هیجانی و مقیاس کیفیت زندگی استفاده شد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که حافظه فعال (41/0 r =)، حافظه خودکار(21/0 = r ) و پاسخهای هیجانی مثبت (30/0 = r ) با کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی رابطه مثبت معنی داری دارند(001/0p<). نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که از میان این مولفه ها، حافظه فعال و پاسخ های هیجانی مثبت می توانند واریانس کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنی را به صورت معنی داری تبیین کنند. همچنین تحلیل ممیز نشان داد که متغیرهای پاسخ های هیجانی مثبت، پاسخهای هیجانی منفی و حافظه آشکار در تمیز بیماران اسکیزوفرنی دارای نشانه های مثبت و منفی به طور معنی داری نقش دارند. این نتایج ضمن همسویی با یافته های پژوهشی دیگر ، اهمیت و نقش حافظه های فعال، خودکار و پاسخهای هیجانی مثبت را در کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی نشان می دهد.
فاطمه زاهد عباس ابوالقاسمی
شواهد زیادی در مورد اهمیت عوامل روانشناختی در سبب شناسی و تشدید بیماری کرونر قلبی وجود دارد. در این پژوهش ارتباط تیپ شخصیتی d، خستگی، خصومت و احساس وابستگی با وضعیت بهداشتی بیماران کرونر قلبی بررسی می شود. نمونه این پژوهش شامل 60 بیمار کرونر قلبی زن و مرد است که از میان بیماران مراجعه کننده به بیمارستان تخصصی حشمت در شهر رشت انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تیپ شخصیتیd، مقیاس خستگی چالدر، مقیاس خصومت ، مقیاس احساس وابستگی و پرسشنامه وضعیت بهداشتی استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که تیپ شخصیتی d (62/0- = r)، خستگی (64/0- = r ) و خصومت (25/0- = r)، و احساس پیوستگی (22/0 = r) با وضعیت بهداشتی بیماران کرونر قلبی رابطه معنی داری دارند(01/0p<). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که تیپ شخصیتی d و خستگی بهترین پیش بینی کننده وضعیت بهداشتی بیماران کرونر قلبی بوده اند.
نرگس خاتون حیدری قرایی محمد نریمانی
هدف مطالعه حاضر بررسی شیوع کودک آزاری و ارتباط آن با وضعیت روان شناختی والدین بود. نمونه مطالعه شامل 610 دانش آموز دوره راهنمایی اردبیل (310 پسر و 300 دختر) بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه محقق ساخته کودک آزاری را کامل کردند. پس از شناسایی موارد کودک آزاری 100 نفر از والدین آزار گر(50 پدر و 50 مادر ) و 100 نفر از والدین غیر آزارگر(50 پدر و 50 مادر) به صورت تصادفی انتخاب شدند و آزمون تجدید نظر شده علایم روانی(scl90-r) اجرا شد. یافته های تحقیق با آمار توصیفی و آزمون خی دو و مانوا تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد آزار فیزیکی13/2 درصد(پسران 19/6درصد، دختران 6/7درصد) آزار روان شناختی 19/2درصد(پسران 23/2 درصد، دختران 15/1درصد) و غفلت 10/8درصد(پسران 12/04 درصد، دختران 9/5 درصد) شیوع دارد. به علاوه در ابعاد جسمانی کردن، اضطراب، افسردگی، پرخاشگری، ترس مرضی، پارانویید، وسواس – اجبار، روان پریشی و حساسیت در روابط بین فردی بین والدین آزارگر و غیر آزارگر تفاوت معنی دار وجود دارد. همچنین بین طلاق، اعتیاد، خشونت خانوادگی، سطح تحصیلات پایین، بیکاری، ناپدری و نامادری، فوت والدین و کودک آزاری ارتباط معنی دار وجود دارد.
جلال شفایی محمد نریمانی
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر هیپنوتیزم در کاهش سطح اضطراب رقابتی و عملکرد ورزشی ورزشکاران رزمی کار می باشد. روش تحقیق مطالعه حاضر از نوع آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است و با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. جامعه مطالعه شامل قهرمانان ورزشی مرد رشته های رزمی کاراته و تکواندو ساکن شهر اردبیل می باشد که از این دو رشته ورزشی مورد نظر جمعاً 86 نفر بعنوان نمونه به روش تصادفی ساده از جامعه آماری مورد نظر انتخاب شده اند که میانگین سنی همه آزمودنیها بین 18-30 سال بوده است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب رقابتی مارتنز و چک لیست عملکرد ورزشی استفاده شده است. نتایج مطالعه نشان داد که همه شرکت کنندهایی که مداخله هیپنوتیزم را تجربه کرده بودند نمره اضطراب رقابتی آنها در پرسشنامه اضطراب رقابتی و در مرحله مداخله (مرحله پس آزمون) نسبت به نمره اضطراب رقابتی آنها در پرسشنامه اضطراب رقابتی خط پایه ای (مرحله پیش آزمون) آنها کاهش یافته بود، بطوریکه سطح اضطراب رقابتی آزمودنی ها به گونه ای بوده است که آنها این برنامه را برای کاهش سطح اضطراب رقابتی خود بسیار موثر می دانستند و از شرکت در این جلسات درمانی اظهار رضایت داشتند. هم چنین در این ورزشکاران شکایت های همچون اضطراب و ترس از رویارویی با حریفان با توجه به گزارش خود ورزشکاران به صورت بارزی کاهش یافته بود. هم چنین همه شرکت کنندهایی که مداخله هیپنوتیزم را تجربه کرده بودند نمره عملکرد ورزشی آنها در چک لیست عملکرد ورزشی در مرحله مداخله نسبت به نمره عملکرد ورزشی خط پایه ای آنها افزایش یافته بود، بطوریکه عملکرد ورزشی آزمودنیها به گونه ای بوده است که آنها این برنامه را برای ارتقای سطح عملکرد خود بسیار موثر می دانستند و از شرکت در این جلسات درمانی اظهار رضایت داشتند. طبق یافته های این پژوهش که در جدول شماره یک دیده می شود مداخله هیپنوتیزم به طور موثر و پیوسته عملکرد ورزشی تکواندوکاران و کاراته کاران را بهبود بخشیده است، بطوریکه مقایسه میانگین نمرات پیش آزمون – پس آزمون تکواندوکاران و کاراته کاران در چک لیست عملکرد ورزشی نشانگر آن است که مداخله هیپنوتیزم باعث افزایش نمرات عملکرد ورزشی تکواندوکاران و کاراته کاران شده است.این مطالعه نشان داد که مداخله هیپنوتیزمی با حذف افکار شناختی مزاحم و مداخله گر که باعث بروز اضطراب رقابتی می باشند، جلوگیری کرده یا حداقل نقش مخرب و زیان آور آن را در حین مسابقات به پایین ترین سطح ممکن می رساند. بطوریکه با کاهش میزان اضطراب رقابتی سطح عملکرد ورزشی ورزشکاران رزمی کار به سطح مطلوبی ارتقاء یافته بود.