نام پژوهشگر: کامران عزتی
کیمیا اسماعیلی نورالدین کریمی
مقدمه: در بیماران مبتلا به دیسک کمر، علاوه بر روش های تصویر برداری ام آر آی، ابزارهای سنجش از قبیل پرسشنامه های درد، ناتوانی و نیز کیفیت زندگی برای ارزیابی پیامد مورد استفاده قرار می گیرند. اهداف: بررسی ارتباط بین یافته های تصویربرداری ام آر آی با نشانه ها و آزمون های بالینی، سطح ناتوانی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیرون زدگی دیسک کمر. بیماران و روش ها: 76 بیمار مبتلا به بیرون زدگی دیسک کمر ( سن: 45/72±9/41 ، وزن: 11/37±77/3، قد: 8/22±169/42، مدت ابتلا: 66/63±70/04) مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابتدا یک مطالعه متدولوژیک برای سنجش تکرار پذیری در دفعات آزمون و نیز بین آزمونگران متغیر های مورد مطالعه انجام شد.سپس در تمامی بیماران موارد مربوط به تصاویر ام آر آی شامل میزان و سطح بیرون زدگی دیسک، درد با مقیاس دیداری آنالوگ، آزمون slr ، توانائی عملکردی با پرسشنامه های اوسوستری و کبک و نیز کیفیت زندگی با پرسشنامه sf36 مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج: براساس نتایج به دست آمده از آزمون kappa ، میزان توافق در دفعات آزمون و نیز بین آزمونگران به ترتیب برای متغیر سطح دیسک بیرون زده 87/0 و 80/0 ، متغیر میزان بیرون زدگی دیسک 81/0 و 76/0 ، متغیر تنگی کانال جانبی 81/0 و 75/0 ، متغیر دهیدریشن 81/0 و 72/0 ، متغیر سر خوردگی 88/0 و 81/0 ، متغیر درگیری لیگامان زرد 79/0 و 75/0 ، بود. میزان همبستگی بیرون زدگی دیسک کمر با درد(r=0/67)، آزمون slr (r=0/52) ، ناتوانی اوسوستری(r=0/75) ، ناتوانی کبک(r=0/77) و کیفیت زندگی (r=-0/87) بود. میزان همبستگی سطح بیرون زدگی دیسک کمر با درد(r=0/13)، آزمون slr (r=0/11) ، ناتوانی اوسوستری(r=-0/009) ، ناتوانی کبک(r=-0/003) و کیفیت زندگی (r=-0/05) بود. ضریب ? برای متغیر درد(? =0/21)، آزمون slr (? =0/04) ، ناتوانی اوسوستری(? =0/26) ، ناتوانی کبک(? =0/25) و کیفیت زندگی (? =-0/36) بود. نتیجه گیری: میزان بیرون زدگی دیسک کمر با درد، آزمون slr ، ناتوانی و کیفیت زندگی همبستگی معنی داری دارد در حالیکه سطح بیرون زدگی همبستگی معنی داری ندارد. کیفیت زندگی بیشترین عامل مرتبط با میزان بیرون زدگی دیسک کمر می باشد.
کامران عزتی بهنام اخباری
هدف: مقایسه آثار بالینی، عملکردی و سونوگرافیک روش های درمانی کششی، سوزن خشک نقاط ماشه ای و سوزن خشک فاشیا در افراد مبتلا به سندروم درد میوفاشیال عضله تراپزیوس فوقانی.. بیماران و روش ها: 60 فرد مبتلا به سندروم درد میوفاشیال عضله تراپزیوس فوقانی( سن: 25/90±4/47 سال، وزن: 63/53±7/76 کیلوگرم، قد:166/55±5/65 سانتی متر، مدت ابتلا: 9/75±6/04 ماه) به صورت تصادفی در سه گروه درمانی قرار گرفتند؛گروه اول: تمرینات کششی، گروه دوم: سوزن خشک نقاط ماشه ای+ تمرینات کششی و گروه سوم: سوزن خشک فاشیا+ تمرینات کششی. بعد از انجام مطالعه متدولوژیک، درد با مقیاس دیداری آنالوگ، دامنه حرکتی با گونیومتری، ناتوانی با شاخض ناتوانی گردن، آستانه تحمل فشار با الگومتر فشاری، حداکثر ضخامت عضله و فاشیا با سونوگرافی و نسبت کرنش با سونوالاستوگرافی قبل و بعد از درمان و نیز دوره پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج: براساس نتایج به دست آمده ، تکرارپذیری در دفعات آزمون و نیز بین آزمونگران متغیرهای کمی مورد مطالعه بالا تا خیلی بالا (70/0 تا 96/0) بود. تمامی متغیر های کیفی و کمی مورد بررسی قبل از درمان بین سه گروه، تفاوت آماری معنی داری نشان ندادند(p>0/05). بر اساس نتایج آزمون آنالیز واریانس، اثر متقابل گروه و زمان روی تغییرات متغیر های درد(p<0/001)، دامنه حرکتی خم شدن(p<0/001)، صاف شدن(p=0/004)، چرخش به سمت درگیر(p<0/001) و غیر درگیر(p<0/001)،خم شدن جانبی به سمت درگیر(p<0/001) و غیر درگیر گردن (p=0/02)، ناتوانی عملکردی (p<0/001)، آستانه تحمل فشار (p<0/001)، ضخامت فاشیا (p<0/001) و نسبت کرنش (p<0/001)معنی دار بود. اثر اصلی زمان، روی حداکثر ضخامت عضله افراد مبتلا به سندروم درد میوفاشیال معنی دار بود(= 0/01 p). میزان همبستگی متغیر های درد، دامنه حرکتی، ناتوانی و آستانه تحمل فشار با حداکثر ضخامت عضله متوسط(r= 0/11-0/32)، حداکثر ضخامت فاشیا ضعیف (r= 0/13-0/23) و با نسبت کرنش بالا (r= -0/23--0/71) بود. نتیجه گیری: هم سوزن خشک نقاط ماشه ای و هم سوزن خشک فاشیا در کوتاه مدت بهبودی قابل ملاحظه ای در مورد نشانه های بالینی و همچنین یافته های سونوگرافی ایجاد می کنند. ماندگاری اثرات ایجاد شده در گروه سوزن خشک فاشیا نسبت به دو گروه دیگر بیشتر بود. نسبت کرنش عضله تراپزیوس فوقانی با درد، ناتوانی عملکردی و آستانه تحمل فشار همبستگی معنی داری دارد.