نام پژوهشگر: سمانه اربابی
مجید نظام دوست تقی قورچی
چکیده: کاربرد مواد افزودنی و نیز پژمرده سازی علوفه، از روش های متداول کنترل مراحل سیلاژ و کیفیت آن می باشد. در این تحقیق، علوفه کلزا رقم هایولا 401، در مرحله اواخر گلدهی برداشت شده و خرد شدند. تیمارهای آزمایشی شامل علوفه کلزای عمل آوری شده با دو نوع افزودنی مختلف ملاس و دانه جو و ترکیبی از این دو افزودنی بهمراه یک تیمار شاهد بود. هر یک از تیمارها در دو زمان صفر و 48 ساعت پس از برداشت سیلو شده و مورد بررسی کیفی و کمی قرار گرفتند. تجزیه پذیری شکمبه ای ماده خشک تیمارها نیز به روش کیسه های نایلونی با استفاده از سه رأس گوسفند نر نژاد دالاق با میانگین وزن 50 کیلوگرم، بدست آمده است. در تحقیق حاضر افزودن ملاس، دانه جو ومخلوط ملاس و دانه جو باعث بهبود شرایط ظاهری، افزایش ماده خشک، افزایش پروتئین خام، کاهش تجزیه نا پذیری شکمبه ای ماده خشک، پایداری هوازی بیشتر دما و اسیدیته سیلاژ و افزایش کربوهیدرات های محلول در آب ، کاهش ph، کاهش دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز شده است و پژمرده سازی علوفه قبل از سیلو کردن نیز باعث بهبود شرایط ظاهری، افزایش ph، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز، پایداری هوازی بیشتر دمای سیلاژ و کاهش کربوهیدرات های محلول در آب سیلاژ شده است. بطور کلی می توان گفت که افزودنی های مورد تحقیق، باعث بهبود فراسنجه های ارزشیابی کیفی و کمی سیلاژ علوفه کلزا می گردند و پژمرده سازی و تأخیر در سیلو نیز بجز در بهبود شرایط ظاهری و پایداری هوازی بیشتر دمایی، در بقیه موارد اثر بازدارنده داشته است. واژه های کلیدی: سیلاژ علوفه کلزا، ملاس، دانه جو، تجزیه پذیری، ترکیبات شیمیایی، پایداری هوازی.
سمانه اربابی تقی قورچی
چکیده به منظور مقایسه ارزش غذایی نسبت¬های مختلف علوفه به کنسانتره در جیره، آزمایشی در دو مرحله انجام شد. فراسنجه¬های تجزیه¬پذیری و مقادیر ناپدید شدن ماده¬ خشک و پروتئین در زمان¬های 0، 2، 4، 8، 16، 24، 48 ،72 و 96 ساعت پس از انکوباسیون با استفاده از روش کیسه¬های نایلونی تعیین شد. اندازه¬گیری بخش¬های مختلف پروتئین بر اساس سیستم کربوهیدارت و پروتئین خالص کرنل(cncps) و سیستم norfor انجام گرفت. تجزیه¬پذیری موثر (در سرعت عبور 2 درصد ) ماده خشک و پروتئین در جیره¬های با نسبت کنسانتره بیشتر به طور معنی¬داری بالاتر بود(05/0p?). بیشترین مقدار a و 1b در سیستم cncps در دانه باقلا و کمترین مقدار در علوفه یونجه خشک مشاهده شد(05/0p?). با توجه به نتایج تنها تفاوت مشاهده شده در میزان 3 bمربوط به علوفه خشک یونجه بود که مقدار آن به¬طور معنی¬داری بیشتر از سایر تیمارها بود. با افزایش درصد علوفه جیره کاهش در مقدار scp و افزایش در مقدار pdcp مشاهده شد(05/0p?)، با این وجود تفاوت بین مقدار scp دانه باقلا و جیره¬های 75 و 50 درصد کنسانتره معنی¬دار نبود(05/0p>). مقدار ترکیبات فنولیک (92/2 %)، تانن کل (97/1 %) و تانن متراکم (34/0%) در دانه باقلا بیش از سایر تیمارها بود(05/0p?) و با افزایش نسبت علوفه در جیره میزان تانن کاهش پیدا کرد (05/0p>). در آزمایش دوم تاثیر نسبت¬های مختلف کنسانتره به علوفه بر تولید گاز، قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، تولید پروتئین میکروبی، غلظت اسیدهای چرب فرار و تولید متان در شرایط برون تنی مورد بررسی قرار گرفت. پس از اولین انکوباسیون جیره¬های آزمایشی به مدت 96 ساعت، نیمه عمر تولید گاز محاسبه و دومین و سومین انکوباسیون در زمان t1/2 و 24 ساعت متوقف گردید. قابلیت هضم حقیقی ماده خشک و فابلیت هضم حقیقی ماده آلی با افزایش نسبت کنسانتره جیره افزایش یافت (01/0p?).. پروتئین میکروبی (گرم/کیلوگرم ماده خشک) و انرژی قابل متابولیسم (مگاژول/کیلوگرم ماده خشک) در جیره¬هایی که با قابلیت هضم بالاتر، بیشتر بود (01/0p?). راندمان تولید پروتئین میکروبی (pf) (میلی¬گرم/میلی¬لیتر) در جیره¬های آزمایشی مختلف در هر دو زمان t1/2 و 24 ساعت تفاوت معنی¬داری وجود نداشت و تنها جیره حاوی 100 درصد علوفه در زمان t1/2 دارای pf پایین تری بود (01/0p?). تولید گاز از بخش دارای پتانسیل تخمیر (b) و نرخ تولید گاز (c) در جیره¬های دارای مواد متراکم بیشتر به¬طور معنی¬داری بالاتر بود(01/0p?). افزایش نسبت کنسانتره جیره منجر به کاهش ph و نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه شد (01/0p?) و غلظت اسیدهای چرب را متاثر ساخت. میزان رهایش گاز متان در جیره¬های آزمایشی از 13 تا 16/17 گرم/کیلوگرم ماده خشک متغیر بوده و بیشترین مقدار مربوط به جیره حاوی 100 درصد علوفه بود (01/0p?). در آزمایش سوم تأثیر نسبت¬های مختلف مواد متراکم (دانه باقلا) به علوفه خشک یونجه بر قابلیت هضم، پارامترهای تخمیری در شکمبه و متابولیت¬های خون مورد بررسی قرار گرفت. طبق نتایج این آزمایش افزایش نسبت کنسانتره در جیره باعث کاهش غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه شد (05/0p?). غلظت اسیدهای چرب فرار مایع شکمبه تحت تأثیر درصد کنسانتره جیره قرار نگرفت (05/0p>)، اما نسبت استات به پروپیونات با افزایش نسبت مواد متراکم به ترتیب کاهش یافت (05/0p?). همچنین افزایش نسبت کنسانتره جیره تاثیر معنی¬داری در غلظت گلوکز و نیتروژن غیر آمینی پلاسمای خون نداشت (05/0p>). از طرفی افزایش مقدار کنسانتره تا 75 درصد در جیره گوسفندان نر دالاق، تأثیر معنی¬داری بر ph خون نداشت (05/0p>) و ph همچنان در دامنه طبیعی حفظ شد. در آزمایش چهارم میزان فعالیت آنزیم¬های هضمی میکروارگانیسم¬های شکمبه تحت تأثیر مصرف نسبت¬های مختلف کنسانتره به علوفه در جیره مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزایش نسبت کنسانتره در جیره میزان فعالیت آنزیم سلولاز، کربوکسی متیل سلولاز و میکروکریستالین سلولاز را کاهش (05/0p?) و فعالیت آمیلاز را افزایش داد (05/0p?). همچنین فعالیت اوره¬آز همزمان با افزایش مواد متراکم جیره بیشتر شد (05/0p?). همبستگی آنزیم¬ها در هر یک از بخش-های مایع شکمبه متفاوت بود اما به طور کلی همبستگی بین پروتئاز با سلولاز، اوره¬آز و آمیلاز مثبت و معنی¬دار بود (05/0p?). در آزمایش پنجم تأثیر نسبت¬های مختلف کنسانتره به علوفه در جیره بر جمعیت میکروبی شکمبه با استفاده از کشت میکروبی و تکنیک real time pcr بررسی شد. در کشت¬های انجام شده تعداد باکتری های مصرف کننده لاکتات با افزایش نسبت کنسانتره جیره افزایش یافت (05/0p?). بررسی جمعیت باکتری های عمده سلولیتیک نشان داد که کاهش اندک ph باعث افزایش تعداد آنها در مایع شکمبه می¬گردد (05/0p?)، علاوه بر این حساسیت باکتری رومینوکوکوس آلبوس در مقابل نوسانات ph مایع شکمبه بیشتر از باکتری¬های فیبروباکترسوکسینوژن و رومینوکوکوس فلاوفشینز بود. افزایش کنسانتره جیره از 50 به 75 درصد منجر به افزایش شدید تعداد باکتری استرپتوکوکوس بوایس شد (05/0p?). در بررسی کمیت پروتوزوآها در مایع شکمبه مشخص شد، تغییر نسبت کنسانتره از 25 به 50 درصد سبب افزایش معنی¬دار تعداد پروتوزوآها شد (05/0p?) ولی پس از آن با افزایش سهم کنسانتره در جیره به 75 درصد کاهش معنی¬دار (05/0p?) حدود 50 درصدی در جمعیت آنها ایجاد گردید.