نام پژوهشگر: سمانه سالک
سمانه سالک محمد رضا اولیاء
چکیده متن پیش رو تحقیقی است در باب تأثیر پدیده مهم و پیچیده فرهنگ و نیز شرایط اجتماع در طراحی و ساخت خانه ایرانی. خانه پدیده ای است ساده و در عین حال فضایی چند ساحتی و حاصل کنش عوامل گوناگون که فرهنگ و اجتماع در شکل دهی آن سهمی بزرگ دارند. این اثرپذیری در جوامع سنتی بسیار بیش از امروز بوده که نتیجه، همسازی بیشتر با ساکنان و شرایط آن ها بوده است. امری که هرچند دیگر کمتر در نظر گرفته می شود اما شناخت آن در گذشته می تواند زمینه ساز به کار گیری آن در اکنون باشد. با توجه به گستردگی مفهوم فرهنگ، در این پژوهش تنها عوامل اعتقادی، شامل مذهب و باورها در کنار برخی مسائل اجتماعی در نظر گرفته شده است. اصفهان دوره صفوی به دلیل پایتختی در دوره بهبود شرایط سیاسی و اقتصادی ایران و زندگی اقوام و ادیان گوناگون در آن، نمونه ای مناسب برای بررسی و مقایسه نمود عقاید و شرایط اقشار مختلف در خانه ها است که هدف این پژوهش می باشد. به این منظور سه پرسش طرح شد؛ تأثیر شرایط اجتماعی- اعتقادی در تدوین فضا و اجزای خانه های دوره صفوی اصفهان چگونه بوده است؟ عوامل اجتماعی و اعتقادی موثر بر معماری مسکونی جامعه عصر صفوی چه مواردی بوده اند؟ و چه تفاوت هایی در ساختار و جزئیات خانه های ارامنه، کلیمیان و زرتشتیان در مقایسه با مسلمانان دیده می شود؟ اعتقاد و باور، ارزش ها و ضد ارزش ها را مشخص نموده و روش زندگی و شخصیت اجتماعی افراد یک جامعه را شکل می دهد. این گونه است که به شکلی ناخودآگاه در رفتار و کنش انسان که معماری نیز برآیندی از آن است تأثیر می گذارد. شرایط اجتماعی زمان و فرد نیز به فضا شکل می دهد؛ و خانه های ایرانی بازتاب تمامی این عوامل بودند. بودن از هر قشر و دین، به معنای داشتن سرایی با تفاوت های جزئی و کلی با دیگران بود. این پژوهش با روش تاریخی و توصیفی و با هدف توسعه ای و با بهره از اسناد، مطالعه میدانی و مصاحبه انجام شده؛ و در نهایت طبق روشی کیفی و از طریق مقایسه و تفسیر تحلیل شده است. نتایج به سه بخش کلی تقسیم شد: مسائل اقتصادی و طبقه اجتماعی که آثاری همچون رواج تجمل در خانه ها و یا ایجاد تفاوت در میزان حفظ محرمیت را به همراه داشته اند؛ اصول اخلاقی و اعتقادی همچون محرمیت که چگونگی رعایت آن بسته به دین متفاوت بوده است؛ و زمینه های اجتماعی مانند میزان امنیت حاکم بر محیط زندگی که بود و نبود آن تأثیر زیادی بر جزئیات و ساختار می گذارده است؛ و بزرگ ترین تأثیر آن از میان رفتن خانه های زرتشتیان در پایان دوران صفویه است که امکان مطالعه آنان را از این پژوهش گرفت. نتایجی که در طی کار به دست آمد، به طور کلی نشان دهنده تأثیر آشکار شرایط اجتماعی در تفاوت ها بود. اما موارد فرهنگی که هر بار خود را به گونه ای نشان می دهند، اثر عمیق تر و ظریف تری دارند که معمولا در نگاه اول دیده نمی شوند. سال ها تجربه و اصلاح سازمان فضایی خانه بر اساس روش زندگی و شرایط موجود، الگویی از ساخت را شکل داده که همان اصول و مفاهیمی در آن اصل بوده که در فرهنگ و جامعه ایرانی بوده است. نتیجه چنین ارتباط مستقیمی فضایی است هماهنگ با روح و جسم آن که در آن می زید.