نام پژوهشگر: مهدی دهقانی فیروزآبادی

مدل سازی و تحلیل ترمودینامیکی دمای اگزوز در یک موتور hcci
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی 1390
  مهدی دهقانی فیروزآبادی   مهدی شاه بختی

چکیده: امروزه در صنعت خودروسازی، از موتور های hcci به عنوان یکی از موتورهای احتراق داخلی با آینده ای امیدوارکننده یاد می شود. موتورهای hcci ، از نسبت تراکم بالا و مخلوط رقیق و همگن سوخت و هوا استفاده می کنند. این کلید بازده ی بالا و آلایندگی پایین nox و pm در این نوع از موتورهاست. تغییرات سیکلی پایین به علت هموژن بودن مخلوط و اشتعال خودکار مخلوط سوخت و هوا بطور همزمان در چندین نقطه، نیز از دیگر ویژگیهای موتورهای hcci است. اما مشکل عمده ی آنها به بالا بودن میزان آلاینده های hc و co بر می گردد. که علت عمده ی آن، احتراق ناقص و پایین بودن دمای گازهای خروجی از موتور به علت وجود هوای اضافی است. اما به هر حال این موتور ها در قیاس با موتورهای si و دیزل میزان آلایندگی nox و دوده ی کمتری دارند. حذف آلاینده های hc و co به مراتب از nox و دوده راحت تر است. نتایج نشان می دهد که اگر دمای گازهای خروجی از موتور hcci به اندازه ی کافی برای پروسه ی اکسایش بالا باشد بطوری که واکنشگر ها در tlight_off خودشان قرار داشته باشند، پخش آلاینده های hc و co به مراتب کاهش می یابد. نتایج مدل سازی حاکی از این است که بیش از 30% گازهای خروجی از موتور hcci دمایی پایین تر از دمای light-off که برای اکثر واکنشگرهای شیمیایی شناخته شده حدود oc 300 است، قرار دارند. در این پایان نامه ابتدا در بخش مقدمه ، سعی شده است تا حدی به معرفی موتورهای hcci و چالش های پیش روی پرداخته شود سپس به علت وابسته بودن میزان پخش آلاینده های hc و co به دمای گازهای خروجی از موتور، به مدل سازی کامل و مرحله به مرحله ی موتور hcci و در نهایت ارائه ی مدلی ترمودینامیکی برای دمای گازهای خروجی از موتورهای hcci پرداخته شده است. مدل ارائه شده تعمیم کار دکتر شاهبختی [4] است و مدل سازی مراحل مکش و تخلیه برای ارائه ی مدل ترمودینامیکی دمای گازهای خروجی، توسط اینجانب ارائه شده است. با توجه به در دسترس بودن اطلاعات تجربی برای حالت پایدار برای بیش از 300 نقطه و هم چنین حالت گذرا ، برای صحه گذاری و اعتبار مدل، به ارزیابی مدل و مقایسه ی نتایج با داده های تجربی پرداخته شده است. نتایج، سازگاری بالای مدل با داده های تجربی، مخصوصا برای حالت گذرا که بعد از اعمال تاثیر خطای زمانی ترموکوپل در ثبت دما، با داده های تجربی منطبق شده است را نشان می دهد. سپس در فصل سوم سعی شده است تا با آنالیز فاکتورهای موثر روی دمای اگزوز، محدوده ی عملکرد مناسب جهت کاهش آلاینده های hc وco تشخیص داده شود. و در نهایت در فصل پایانی به نتیجه گیری و ارائه ی پیشنهادات برای کارهای بعدی پرداخته شده است.

استفاده از مفاهیم یادگیری حرکتی به وسیله معلمان تربیت بدنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  مهدی دهقانی فیروزآبادی   حمید صالحی

هدف پژوهش حاضر بررسی مفاهیم و اصول اجرا و یادگیری حرکتی مورد استفاده توسط معلمان تربیت بدنی در فرایند آموزش بود. به این منظور تعداد 38 مفهوم از دو کتاب یادگیری حرکتی و اجرا، از اصول تا تمرین (اشمیت، 1376) و یادگیری حرکتی«مفاهیم و کاربرد ها» (مگیل، 1380) استخراج شد. سپس پنج معلم که فعالیت های ورزشی شامل: طناب زنی، دوومیدانی، بسکتبال، هندبال، تنیس روی میز را در مدارس مقاطع مختلف آموزش می دادند، به صورت هدفمند و به روش گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. دامنه سنی نمونه در زمان تحقیق 56 تا 27 (17/13±40) سال و سابقه تدریس آنان بین 3 تا 30 (59/13±2/17) سال بود. مدرک تحصیلی سه نفر از آن ها کارشناسی و دو نفر باقی مانده دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته تربیت بدنی بودند. برای گرد آوری داده ها، پس از مشاهده فعالیت های آموزشی نمونه در کلاس درس، برای پی بردن به دانش، نگرش و کاربرد مفاهیم مورد استفاده، هر یک از اعضای نمونه در یک جلسه مصاحبه عمیق نیمه ساختار مند فردی شرکت کرد. مشاهده ها و مصاحبه ها با استفاده از شاخص های استخراج شده از دو کتاب فوق الذکر و به وسیله نرم افزار maxqda تحلیل محتوا شد. تحلیل ها نشان داد که معلمان در اجرای طرح درس به ترتیب اولویت این گروه از مفاهیم را بیشتر استفاده می کنند: 1) نمایش یا الگودهی، 2) انتقال درون تکلیفی و بین تکلیفی، 3) تمرین کلی، بخش ـ بخش و ساده سازی، 4) بازخورد انگیزشی، و 5) اصول مرتبط با مراحل یادگیری (شناختی، تداعی و خودکاری). همچنین مشخص شد حداقل یکی از معلمان این دسته از مفاهیم را استفاده می کنند: 1) تمایز بین یادگیری و اجرا، 2) تمایز بین توانایی و مهارت، 3) تأثیر تشابه در عناصر شناختی، ادراکی و حرکتی روی انتقال، 4) مبادله سرعت- دقت، 5) تمرین انبوه و فاصله دار، 6) تغییرپذیری تمرین، 7) بازخورد آگاهی از اجرا، و 8) بازخورد توصیفی و تجویزی. براساس نتایج پژوهش، معلمان تربیت بدنی در فرایند آموزش از برخی مفاهیم و اصول (بیشتر یادگیری حرکتی تا کنترل و اجرا) استفاده می کنند، اما تعداد آنها انگشت شمار است. به نظر می رسد یکی از دلایل کاربرد کم این مفاهیم فراموش کردن آن ها باشد. بنابراین برگزاری کارگاه های باز آموزی یادگیری و کنترل حرکتی می تواند سهم این درس را در فرآیند آموزش افزایش دهد. واژگان کلیدی: مشاهده، مصاحبه، معلم تربیت بدنی، مهارت آموزی