نام پژوهشگر: سپیده اکبری
سپیده اکبری علی رضا بندرآباد
فضاهای شهری عرصه هایی هستند که زندگی جمعی در آنها جریان دارد. فعالیت و حضور در این فضاها ضمن فراهم آوردن عرصه ای برای تعامل افراد، در سرزندگی و سلامت استفاده کنندگان موثر است. نیاز به حضور در فضاهای عمومی برای همه گروه ها فارغ از جنسیت، سن، سطح درآمد، شغل و ... امری ضروری است. با تبدیل جامعه سنتی به مدرن، حضور زنان در عرصه های اجتماعی پررنگ شده، اما فضاهای عمومی متناسب با این افزایش حضور طراحی نشده اند و زنان به طور مکرر در بهره برداری از فضاها و اماکن عمومی محدودیت ها و ناسازگاری هایی را تجربه می کنند. بر این اساس، هدف های اصلی پژوهش حاضر، بررسی چگونگی تاثیر مولفه های کیفیت فضاهای عمومی شهری بر میزان حضورپذیری بانوان، بررسی شاخص های فضاهای شهری مناسب زنان در محدوده بوستان دانشجو و ارائه راهکار های لازم به منظور افزایش حضورپذیری بانوان در بوستان دانشجو می¬باشد. در پژوهش حاضر از روش توصیفی و تحلیلی استفاده شده است. برای آزمون فرضیه ها، از روش تهیه پرسشنامه در محدوده مطالعاتی استفاده شده است و نتایج حاصل در نرم افزار آماری spss وارد شده و به کمک آزمون کای دو و ضریب همبستگی پیرسون و جداول و نمودار های فراوانی، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. نتایج نشان داد که برخی از متغیر های سنجش کیفیت فضاهای عمومی شهری، بر میزان حضور پذیری بانوان به بوستان دانشجو تاثیر مستقیم دارند، بدین معنی که با افزایش مطلوبیت این متغیر ها در بوستان دانشجو، میزان حضور پذیری بانوان به این بوستان افزایش می¬یابد. این متغیرها عبارت اند از: دسترسی به حمل و نقل عمومی، در اختیار داشتن وسیله نقلیه مناسب، سرگرم کننده بودن فضا، وجود بستری برای فعالیت های انفرادی، وجود گزینه های متفاوت برای سرگرمی و فعالیت، تمایل به دیدار دوستان در فضا، احساس آشنایی افراد با سایرین در فضا، مکان کافی نشستن، احساس لذت از قدم زدن در فضا، شادی فضا، حضور پررنگ مردم در ساعات مختلف شبانه روز، شناسایی قسمت های مختلف فضا. همچنین در ارتباط با شاخص های فضاهای شهری مناسب زنان، شاخص ارائه خدمات کارامد و شاخص فعال سازی طیف متنوعی از عملکرد ها در حد ضعیف رعایت شده است و این بوستان به منظور بهبود شرایط در این زمینه نیاز به مداخله و برنامه ریزی و طراحی دارد. همچنین در این بوستان شاخص امنیت در حد متوسط و شاخص پاکیزگی فضا و دسترسی به حمل و نقل عمومی در حد زیاد رعایت شده است.
سپیده اکبری علیرضا کریمی
سنگ های فوق بازی به عنوان منابع بالقوه طبیعی عناصر سنگین به ویژه ni، cr و mn در ورود خاک شناخته شده اند. هدف از این مطالعه بررسی تشکیل خاک و فرآیندهای پدولوژیک،تعیین مقدار کل عناصر ni، cr و mnو توزیع آن ها دربخش های معدنی خاک های تشکیل شده در امتداد یک کاتنا از سنگ های فوق بازی در غرب شهر مشهد بود. بدین منظور، سه خاکرخ در موقعیت های ژئومورفیک قله شیب، شیب پشتی و پای شیب تشریح و نمونه برداری شد. ویژگی های ژئوشیمیایی، کانی شناسی و میکرومورفولوژی مواد مادری و خاک ها، مورد مطالعه قرار گرفت. مقدار کل عناصر اصلی و سنگین مواد مادری بر اساس نتایج xrf برای سه سنگ غیرهوادیده، نسبتا هوادیده و هوادیده و دو نمونه خاک محاسبه شد. از تشریح مقاطع نازک برای شناسایی نوع مواد مادری و پدوفیچرها استفاده شد. مقدار شبه کل عناصر سنگین با استفاده از تیزاب سلطانی، اکسیدهای آهن آزاد (fed) توسط روش سیترات-بیکربنات-دی تیونات واکسیدهای آهن بی شکل (feo) توسط اگزالات آمونیم، عصاره گیری و توسط دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شدند. بر اساس مشاهدات میکرومورفولوژی، کانی شناسی و ژئوشیمیایی، نوع مواد مادری، هورنبلندیت شناسایی گردید که یک سنگ فوق بازی دگرگونی می باشد. وجود مقادیر زیاد گچ و کربنات ها و حضور کانی های میکا و پالیگورسکیت، نشان از اضافه شدن مقادیر قابل توجه رسوبات بادرفتی به خاک های مورد مطالعه دارد. مورفولوژی افق ها و نسبت کم fed-feo/fed نشان دهنده عدم تکامل و هوادیدگی خاک های مورد مطالعه بود. ترکیبات به شکل های گوناگون مانند نودول، پوشش بر روی خاکدانه ها، نودول های کربنات، پوشش در امتداد ترک های مواد مادری، هیپوکوتینگ و پرشدگی حفره ها و کانال ها و اشباع زمینه خاک توسط اکسیدهای آهن، دلیلی بر هوادیدگی و آزاد شدن آهن از کانی های هورنبلند و اکتینولیت بود. مقدار کل niو cr در مواد مادری به ترتیب 106-1485 و 244-2653 میلی گرم بر کیلوگرم بود. مقدار شبه کل ni از 6/52 تا 5/312،cr از 2/35 تا 3/135 و mn از 3/375 تا 9/628 میلی گرم بر کیلوگرم متغیر بود که نسبت به خاک های مناطق مرطوب کمتر است که می تواند به دلیل هوادیدگی کم خاک، اضافه شدن مواد بادرفتی و کم بودن مقدار این عناصر در مواد مادری باشد. مقدار شبه کل ni و cr از قله شیب به سمت پای شیب افزایش داشت. همبستگی منفی مقدار ni و cr با کربنات کلسیم معادل نشان می دهد که افزایش کربنات ها باعث رقیق شدن غلضت این عناصر در خاک می شود. تغییرات هماهنگ ni با cr و mnبا fed در خاک های مورد مطالعه نشان دهنده مشابهت این عناصر از نظر کانی شناسی و روند هوادیدگی بود. عناصر ni، cr و mn، اغلب در بخش سیلت و شن حضور داشتند. با این وجود نتایج شاخص انباشتگی افق های a در بخش رس برای هر سه عنصر، تجمع را نشان داد. حرکت mn در بخش رس، نشان از انتقال این عنصر از قله به پای شیب داشت.