نام پژوهشگر: سید احمد رضا خضری

مقایسه تطبیقی مروج الذهب با اثبات الوصیه درباره تشیع امامی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه معارف اسلامی قم 1392
  حسین قاریان   سید احمد رضا خضری

علی بن الحسین مسعودی، نویسنده قرن 3و4 ه.ق دارای تألیفات زیادی بوده که مهمترین آنها مروج الذهب و معادن الجوهر وبسیاری از بزرگان متقدم و متأخر اثبات الوصیه را نیز متعلق به او دانسته اند. با بررسی های انجام گرفته در نوشته های مسعودیدر مروج الذهب، انتساب وی به تشیع امامی ثابت شده، چرا که اعتقادات شیعی وی، در پوشش خاصی در بین نوشته هایش، گنجانده شده و تشیع وی را آشکار می سازد. مسعودی در مروج الذهب، از تمام امامان شیعه، هر چند به صورت مختصر و گذرا، یاد نموده و بسیاری از اصحاب امامان، خصوصاً اصحاب امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) را ذکر کرده و حضور اصحاب در صحنه های سیاسی و اجتماعی را به تصویر کشیده و سخنان آنان، در دفاع از ولایت و امامت را یاد آور شده است. وی همچنین در اثبات الوصیه تمام امامان شیعهرا ذکر کرده و به تفصیل از ایشان یاد نموده و حوادث قبل و بعد از رحلت پیامبر(ص) و فضایل امیرالمومنین(ع) و امامان دیگر و نیز روایاتی درباره امامت و فضایل ائمه(ع)، تقیه و عصر حضور و غیبت حجت بن الحسن(ع) را آورده است. بسیاری از متقدمین شیعه و برخی از متأخرین، اثبات الوصیه را به مسعودی صاحب مروج الذهب منتسب می دانند واگر چه در ظاهر، برخی معتقدند، نویسنده، دو کتاب مروج الذهب و اثبات الوصیه، یک نفر می باشد، ولی در این کتابها اختلافاتی به چشم می خورد که این انتساب را از ذهن دور می سازد، چرا که این دو، از جهتشکل، طریقه تألیف و نیز راویانی که از آن ها نقل روایت می شود، متفاوت هستند. ولی دو احتمال را نباید از نظر دور داشت : 1-این که مسعودی مروج الذهب را در فضای تقیه نگاشته و اثبات الوصیه را در فضایی آزادانه و بدون ترس و تقیه نگاشته باشد . 2-این که نگارش دو کتاب تعدد زمانی داشته، یعنی مروج را در زمانی و اثبات الوصیه را در زمانی دیگر که به حقائق و منابع بیشتر دست یافته، نگاشته باشد. در پی این نظریه ، شاید برخی بر این عقیده باشند که صاحب مروج الذهب و نگارنده اثبات الوصیه یک نفر بوده و مستبصر شدن وی را مطرح نمایند که استبصار در زمان نگارش اثبات الوصیه، بعید به نظر می رسد؛ چرا که استبصار زمانی رخ می دهد که فردی دارای پختگی و فهم عمیق تر در مطلب شده ولی ما برآنیم که این دو اثر منتسب به نویسنده واحد نیست که معتقد به استبصار شویم، از اینرو، این نظریه، درباره این دو کتاب دور از ذهن است. زیرا ایندو اختلافاتی باهم دارند که این را بعید می نماید : 1-ایندو از حیث سبک و سیاق نگارش با یکدیگر متفاوت هستند و همین باعث شده که انتساب آنرا به یکنفر از ذهن دور سازد، پس زمانی که ایندو کتاب، به فرد واحدی منسوب نگردد، خود بخود نظریه استبصار رد می شود . 2-نوع نگاه مروج الذهب و اثبات الوصیه به تشیع متفاوت است، چرا که مروج الذهب با دیدی اعتدالی تشیع را معرفی نموده هرچند که برخی از عقائد مهم شیعی و بلکه عقیده فریقین مثل واقعه غدیر را مطرح نمی کند ولی اثبات الوصیه به تشیع امامی و ائمه شیعه، نگاهی فوق العاده و بعضا توأم با غلو دارد که این نیز ناقض استبصار است زیرا شخصی که مستبصر می شود عقائد و نظراتش مانند دیگر معتقدین می شود، نه اینکه از حالت اعتدال نیز خارج گردد . با این حال، این پژوهش بر آنست تا تشیع امامی را بر اساس دو اثر یاد شده «مروج الذهب و معادن الجوهر و اثبات الوصیه» مورد بررسی، مقایسه و تطبیق قرار داده و بر پایه روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع تاریخی، صحت و عدم صحت انتساب اثبات الوصیه به مسعودی را بررسی نماید . واژگان کیلدی: مروج الذهب، إثبات الوصیه، امامان شیعه، امامیه، تشیع، مسعودی

منصب ملاباشی در عصر صفویه (زمینه ها ، شکل گیری ، وظایف )
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده الهیات 1393
  اکرم نظری منظم   سید احمد رضا خضری

منصب ملا باشی از سال 1127 ه . ق / 1715 م به بعد در تشکیلات دینی عصر صفویه ایجاد شد . ظهور و ایجاد این منصب که از ابداعات صفویان بود ؛ اوج نهادینه شدن ساختار سلسلسه مراتب روحانیت شیعه امامیه را در تشکیلات حکومتی صفویان نشان می دهد . ماهیت مذهبی حکومت صفویه زمینه را برای ایجاد یک تشکیلات مذهبی درکنار تشکیلات اداری به وجود آورد . پژوهشگران ، سازمان اداری صفویان را به سه بخش لشکری ، کشوری و مذهبی تقسیم می کنند . نظام مذهبی به نوبه خود ، مناصبی مانند شیخ الاسلام ، صدر اعظم ، ملا باشی و......را در بر می گرفت . منصب ملا باشی که موضوع این پژوهش است زیر شاخه تشکیلات مذهبی در نظام حکومتی صفویه به شمار می رفت . در این پژوهش تلاش شده تا به روش توصیفی – تحلیلی عوامل موثر در ایجاد این منصب ، شرایط تصدی و نیز وظایف آن و هم چنین نقش ملا باشیها در وضعیت سیاسی و مذهبی سالهای پایانی عصر صفوی بررسی شود. نتایج حاصل از پژوهش،نشان می دهد عواملی هم چون تضعیف منصب شیخ الاسلام ، غلبه تفکر فقهی و تسلط فقها در امور از مهمترین عوامل پیدایش این منصب بوده است. هم چنین به نظر می رسد ملا باشی به عنوان عالی ترین مقام دینی ، مشاور مذهبی شخص شاه بوده و اموری هم چون نظارت بر انجام امور مربوط به شریعت ، امر به معروف و نهی از منکر ، داد و ستد وجوهات حلال و...را برعهده داشته است . داده های پژوهش هم چنین حکایت از آن دارند که ملاباشیان با استفاده از آشفتگی اوضاع سیاسی و نفوذی که در پادشاه داشتند؛ در رقابتهای سیاسی وارد شده و در اموری هم چون نصب و عزل ولیعهد و کارگزاران ارشد کشوری و نظامی و نیز دخالت در ایجاد شورشهای سیاسی و در نهایت تضعیف و سقوط سلسله صفوی نقشی موثر ایفا کردند. هم چنین ملاباشیان با حمایت از علمای امامیه و تألیف و ترجمه کتب و تدریس و تربیت شاگردان در تثبیت و ترویج مذهب شیعه امامی تأثیر داشتند.

سلطه ترکان بر دستگاه خلافت عباسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1370
  سید احمد رضا خضری   نورالله کسایی

این رساله مشتمل بر چهار بخش است .در بخش اول قوم ترک و سرزمینهای ترک شرح داده شده است .در بخش دوم ترکان و مسلمانان از آغاز اسلام تا پایان خلافت مامون بررسی گردیده .در بخش سوم دوره سلطه ترکان از خلافت معتصم 227 - 218 (ه تا خلافت مستکفی 334 - 333 (ه) مورد بحث قرار گرفته و در بخش چهارم پایان قدرت ترکان و عصر اقتدار و سلطه امرای آل بویه توضیح داده شده است .