نام پژوهشگر: اکرم اسماعیلی
اکرم اسماعیلی جعفر قامت
از جمله عوامل تأثیر گذار داخلی در سیاست خارجی امریکا می توان به عوامل غیردولتی چون شواری روابط خارجی، کمیسیون سه جانبه، گروه های فشار، احزاب سیاسی و افکار عمومی اشاره نمود. این مطالعه نقش امریکا در بسیج افکار عمومی برای حمله به افغانستان را در برمی گیرد. این موضوع در محوریت تئوری ها و نظریه های مربوط به اثرات وسایل ارتباط جمعی قرار می گیرد. افکار عمومی پدیده ای روانی اجتماعی و خصلتی جمعی است و عبارت است از ارزیابی و نظرمشترک گروهی اجتماعی در مسئله ای که همگان به آن توجه و علاقه دارند و در لحظه معینی، بین عده زیادی از افراد و اقشار مختلف جامعه نسبتاً عمومیت می یابد و عامه مردم آن را می پذیرند. امروزه با توجه به رشد و توسعه فناوریها ی ارتباطی، رسانه ها در تشکیل، هدایت و انحلال افکار عمومی نقش بارز و انکارناپذیری دارند. بدون شک حادثه 11 سپتامبر و تغییر نظام بین الملل بعد از آن در رویداد حوادث بعدی دخیل بوده است. این حادثه باعث بوجود آمدن تعاریف جدیدی از تروریسم، ماهیت قدرت و تحول مفهوم امنیت و تهدید شد. در حمله آمریکا به افغانستان فعالیت ها و جهت دهی های رسانه های مختلف در شکل دادن به افکار عمومی مشهود بوده است. در نهایت می توان این گونه نتیجه گرفت که امریکا بعد از حادثه 11 سپتامبر از طریق رسانه های داخلی و بین المللی افغانستان را به عنوان مظهر تروریسم در سطح افکار عمومی جهانی مطرح نمود و از این طریق هجوم خود را به افغانستان آغاز کرد.
اکرم اسماعیلی مینا شمخی
کار روایی است، و این امر اجتناب ناپذیر است. از آنجایی که شناخت اسباب نزول دارای اهمیت فراوانی است، از جمله به فهم آیات قرآن کریم کمک شایانی می کند، و همچنین در شناخت احکام دین و تشریع موثر است. بنابراین یکی از علومی که مفسر باید نسبت به آن آگاه باشد علم اسباب نزول است، تا در زمینه تفسیر آیات دچار لغزش و اشتباه نشود.
اکرم اسماعیلی بیوک بهنام
چکیده هدف از پژوهش حاضر مطالعه ارتباط بین هوش هیجانی، هوش های چندگانه و توانایی نوشتن دانشجویان دختر و پسر ایرانی میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر تعداد 40 نفر از دانشجویان رشته زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان بود که بدون گمارش تصادفی و براساس روش نمونه گیری غیر تصادفی انتخاب شدند. تعداد 20 نفر از شرکت کنندگان دختر و 20 نفر پسر بودند واز گروه سنی 26-19 انتخاب شدند.دانشجویان انتخاب شده به پرسش نامه هوش هیجانی باران و پرسش نامه هوش های چندگانه آرمسترانگ پاسخ دادند.و در یک آزمون نوشتن شرکت کردند. پرسش نامه هوش هیجانی شامل 90 گزینه و پرسش نامه هوش های چندگانه شامل 40 گزینه بود و تمام گزینه ها به شکل مقیاس لایکرت و حاوی پنج عبارت بودند. 1) کاملا مخالفم، 2) مخالفم ، 3) تا حدودی موافقم ،4) موافقم، 5) کاملا موافقم. امتحان پایان ترم درس مقاله نویسی به عنوان آزمون نوشتن تحقیق کنونی در نظر گرفته شده است. نوشته های دانشجویان توسط دو نفر ارزیابی شد و مقدار روایی 0.8 بین ارزیاب ها بدست آمد. بررسی داده های مورد نظرنشان داد که دانشجویان دختر در آزمون نوشتن نمره بالایی کسب کرده اند هرچند دانشجویان پسر در آزمون هوش هیجانی و هوش های چندگانه نمره بالایی کسب کرده اند.براساس یافته های تحقیق ارتباطی بین هوش هیجانی و توانایی نوشتن دانشجویان دخترو پسروجود ندارد ،از بین مولفه های هوش هیجانی مولفه کنترل تکانه با توانایی نوشتن دانشجویان پسر همبستگی منفی داشت.همچنین ارتباطی بین هوش های چند گانه و توانایی نوشتن دانشجویان دخترو پسرمشاهده نشد.براساس یافته های مورد نظر پیشنهاد می گردد که مدرسان زبان انگلیسی بعد عاطفی و احساسی شخصیت زبان آموزان را در نظر گرفته و فرصتی فراهم آورند که تمام اعضای کلاس از ابعاد مختلف تدریس زبان بهره لازم را ببرند . کلمات کلیدی : هوش هیجانی ، هوش های چندگانه ، توانایی نوشتن ، جنسیت
اکرم اسماعیلی محمداحسان تقی زاده
هدف پژوهش حاضر مطالعه تاثیر آموزش معنویت درمانی گروهی بر بهبود سازگاری اجتماعی و پذیرش اجتماعی زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بود. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس عضو انجمن ام اس اصفهان بود و از میان آنها 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. هر دو گروه پرسشنامه های سازگاری اجتماعی بل باضریب پایایی 0/88 و مقیاس پذیرش اجتماعی کراون و مارلو با ضریب پایایی 0/77را تکمیل کردند و سپس معنویت درمانی گروهی با بسته معنویت درمانی دکتر تقی زاده به گروه آزمایشی در 12جلسه دو ساعته آموزش داده شد. بعد از آموزش، هر دو گروه مجدداً به پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل و مقیاس پذیرش اجتماعی کراون و مارلو پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون آماری کوواریانس تحلیل شدند. در مرحله پیگیری از تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد . نتایج نشان داد که آموزش معنویت درمانی گروهی در بهبود سازگاری اجتماعی زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (0/005≥p) و پذیرش اجتماعی آنان (0/005≥p) تاثیر معنی داری داشته است . در مرحله پیگیری اعمال متغیر مستقل در بهبود سازگاری اجتماعی زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (p<0/05)و پذیرش اجتماعی آنان(p<0/001)تاثیر معنی داری داشته است . با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که معنویت درمانی گروهی در بهبود سازگاری اجتماعی و پذیرش اجتماعی زنان مبتلا به ام اس تاثیر چشم گیری دارد و می تواند در برنامه ریزی مداخلات درمانی مانند افزایش سلامت روان و تقویت اعتماد به نفس، جرات ورزی و بهبود روابط فردی، موضوع مردان مبتلا به ام اس در پژوهش های آتی به کار گرفته شود.