نام پژوهشگر: مهدی مسیب زاده

واکنش سید جمال، عبده و رشید رضا به تجربه گرایی غرب
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1389
  مهدی مسیب زاده   محمدجعفر علمی

قرن پانزدهم میلادی، قرن آغاز تفکر نوین در عرصه های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، علمی و حتی در باره خود انسان بود. این سرنوشت غریب از اروپا آغاز شد و رفته رفته به دیگر مرزهای جغرافیایی شرق و غرب رسید. آغازگر این تفکرات نوین که می توان آن را تجدد و یا مدرنیته نامید از دانشمندانی همچون کپرنیک، کپلر،گالیله بود که در ادامه با تجربه محوری و علم باوری بیکن، دکارت و نیوتن هموار شد و با جان لاک و در نهایت با امانوئل کانت به اوج خود رسید. در دیگر ممالک نیز این تفکر نمود پیدا کرد. در این میان، برخی از کشورها در ابتدا، با روبنای این تمدن که همان مسایل فرهنگی و نمودهای سخت افزاری آن یعنی صناعت و فنون روبرو شده و متاثر گردیدند اما از زیربنا که همان مبانی مدرنیته است غفلت ورزیدند. در ایران و مصر افرادی همچون سید جمال الدین اسدآبادی و شاگردان وی با برخی از وجوهات تجدد همراه بودند اگر چه «اخلاق» را زیر بنای تمدن می دانستند. سید جمال و شاگردان وی تفاسیر جدیدی از علم و فلسفه ارائه دادند که اگر چه در ایران و مصر تازه گی داشت اما در غرب از قرن ها پیش با کپرنیک وگالیله آغاز و با بیکن و کانت کامل شده بود. سید علم را به دانش تجربی ختم می کرد و فلسفه سلف همچون مشاء و اشراق را نه تنها کامل نمی دانست بلکه پرداختن به آن را تقبیح می کرد. ظهور و بروز این تفکرات سید، در نوشته های شاگردان وی عبده و رشیدرضا نیز در تفسیر تجربی آیات الهی و تطبیق بعضی از احکام با قوانین حقوقی دوران مدرن به چشم می خورد.