نام پژوهشگر: عباس خاکپور
زهرا فلاحان علی ایمانزاده
تربیت به عنوان اساسی ترین رکن ایجاد تغییر در زندگی و رفتار ادمی همواره از مهمترین دغدغه های بشر بوده است. بنا به شرایط زندگی اجتماعی و نیاز روزمره انسان به بودن در اجتماع و تصمیم گیری برای اعمال سیاسی و اجتماعی،تربیت سیاسی دارای اهمیت ویژه ای است بطوریکه همه ی نهادهای مجری تربیت به ان توجه نشان می دهند. در این زمینه هم مثل سایر زمینه های تربیتی برای تدوین برنامه و راه و روش قابل اجرا ،نیاز به شناخت و تبیین نیازها و ویژگیهای زندگی اجتماعی و سیاسی انسان داریم.از میان صاحبنظران مختلف در این زمینه ،هربرت مارکوزه به دلیل نزدیکی فاصله زمانی با عصر حاضر و فعالیتهای گسترده در جهت پیشرفت و استقرار صلح همراه با ایجاد تغییرات اجتماعی به دور از خشونت انتخاب شده است. در این پژوهش به بررسی نظریات فلسفی و برداشتهای وی از ویژگیهای انسانی و مفاهیم و ارزشها پرداخته شده است. در ادامه پژوهش افراد تاثیر گذار بر خط سیر فکری او را برشمرده ایم و ضمن پرداختن به جنبه های مختلف فلسفه ی فکری او ابعاد نظریات فلسفی کلی اش بیان شده است. در فصل های بعدی ضمن شرح ویژگیهای انسان در نظریات او از اهداف و روشهایی که او برای تربیت سیاسی در نظر داشته است بحث شده است. در پایان از انچه به دست امده نتیجه گیری شده و چند پیشنهاد ارائه شده است.
مرضیه سلطانی عباس خاکپور
هدف عمده ی این تحقیق توصیفی و پیمایشی بررسی میزان پایبندی دبیران به مولفه های اخلاق حرفه ای تدریس در میان دانش آموزان متوسطه (دختر و پسر ) شهر همدان بود.جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه دختر و پسر همدان بود.حجم نمونه 346 نفر است. که با توجه به اهمیت موضوع به صورت خوشه ای چند مرحله ای از نمونه ها سرشماری گردید. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته در قالب 40 سنجش گر و به صورت طیف لیکرت 4 گزینه ای بود. روایی پرسشنامه به تایید استادان راهنما ،مشاور، متخصصین و کارشناسان مربوطه رسید ،نتایج بدست آمده : 1. میزان پایبندی دبیران شهر همدان با اطمینان 95%به اخلاق حرفه ای تدریس در حد متوسط می باشد. 2.بین افزایش یادگیری واخلاق تدریس رابطه ی مثبت ومعناداری وجود داردکه هر چه میزان پایبندی دبیر به اخلاق بیشتر باشد یادگیری افزایش می یابد. 3.بین رضایت مندی معلم از شغلش واخلاق حرفه ای رابطه مثبت وجود دارد.هر چه میزان رضایت معلم از شغل معلمی بیشتر شودمیزان اخلاق حرفه ای او بهتر می شود. 4 .بین تمایل دانش اموزان به تدریس وشغل معلمی واخلاق حرفه ای معلم رابطه معنا داری وجود دارد. 5میزان اخلاق حرفه ای تدریس در مولفه تعهد حرفه ای اندیشه اخلاقی وبلند نظری دارای بیشترین مقدار است.ودر حوزه های صمیمیت ،رفتار اخلاقی،گفتار اخلاقی کمتر می باشد.
آرزو عبدالله زاده علی ایمان زاده
این پژوهش با هدف کلی بررسی دیدگاه تربیت اجتماعی گرامشی و تبیین مفهوم هژمونی و آثار و پیامد های آن برای تربیت اجتماعی می باشد و با تمرکز و تأکید بر دیدگاه گرامشی شکل گرفته است. روش تحقیق از نوع تحلیلی- توصیفی است. لذا به کمک استنتاج که یکی از روش های تبیین دلالت های تربیتی از دیدگاه فلسفی می باشد، به تبیین مفهوم هژمونی گرامشی پرداخته ایم و پیامدهای آن برای تربیت اجتماعی را بر اساس آثار او تدوین نموده ایم. تربیت اجتماعی عمدتا با گرامشی تداعی شده است ومهم تر از فهم این موضوع در آثار او، پیامدهای آن میباشد. که پیامدهای تربیت اجتماعی را در زمینه های نقش روشنفکران وآموزش وپرورش انتقادی، آموزش بزرگسالان، نقش زبان و تربیت اجتماعی شامل می شود که با توجه به اهمیت وافر آن برای تعلیم و تربیت، تعیین مسائل تربیت اجتماعی موجب روشن شدن مباحث تربیتی می شود. این پژوهش با توجه به دیدگاه گرامشی به چهار سوال اساسی پرداخته است، و در مرحله ی نخست پس از تعریف اصطلاحات و بیان کلیات پژوهش، به بررسی مهم ترین ویژگی های تربیت اجتماعی گرامشی پرداخته شده، پس از آن ضمن شرح دادن برخی از نتایج و دستاورد های مفهوم هژمونی، به تبیین پیامد های این مفهوم برای تربیت اجتماعی پرداخته ایم. سپس نتایج و دستاوردهای مفهوم هژمونی را شرح داده ایم و به پیامدهای مفهوم هژمونی را برای تربیت اجتماعی تبیین نموده ایم.
آزاده محمودنژادمقدم کیومرث عزیز ملایری
پژوهش حاضر به تعیین مولفه های تربیت شهروند جهانی در محتوای کتاب های درسی پایه پنجم و ششم ابتدایی و همچنین بررسی دیدگاه آموزگاران این پایه در خصوص تربیت شهروند جهانی پرداخته است. البته تحقیق حاضر دارای اهداف فرعی نیز می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کتاب های(فارسی بخوانیم، تعلیمات اجتماعی و علوم تجربی) پایه پنجم و ششم وکلیه معلمان پایه پنجم و ششم در آموزش و پرورش شهر مریوان است که از مجموع 132 نفر در دو پایه 68 نفر آموزگار پایه پنجم و 64 نفر معلمان پایه ششم هستند که در دو جامعه مورد نظر یعنی کتاب های درسی و آموزگاران پایه پنجم و ششم کل جامعه به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای جمع آوری اطلاعات از تحلیل محتوا و استفاده از جداول و چک لیست برای کتاب های درسی و از پرسشنامه 100 سوالی مربوط به شهروند جهانی، محقق ساخته که روایی و پایایی آن مشخص گردید. پس از اجرای پرسشنامه شمارش پاسخ آزمودنیها بصورت دستی انجام و بعد بوسیله spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آماری با استفاده از روش های آماریt مستقل، کای اسکور و فریدمن بدست آمده نشان می دهد: در پایه ششم بیشتر از پایه پنجم، و در کتاب مطالعات اجتماعی، بیشتر از سایر کتاب ها و از میان سه حیطه، به حیطه نگرشی بیشتر پرداخته شده است. و در برخی مولفه ها بین دیدگاه معلمان و محتوای درسی همخوانی، و در برخی تفاوت و گاهی نیز ضد همدیگر می باشند
مهدی شاملو کیومرث عزیز ملایری
چکیده هدف از این پژوهش تعیین نقش سبک های یادگیری و نگرش تحصیلی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه سوم و چهارم دوره متوسطه شهر ملایر بود. روش پژوهش به کار رفته از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر پایه های سوم و چهارم دوره متوسطه شهر ملایر به تعداد 2770 نفر در سال تحصیلی 92-91 می باشند. نمونه مورد مطالعه 338 نفر بود که به صورت تصادفی طبقه ای خوشه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، دو پرسشنامه سبکهای یادگیری کلب(1985) و نگرش تحصیلی اکبری(1383)بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس، واریانس چند متغیره، تحلیل رگرسیون و واریانس یکراهه انجام شد. با توجه به ضریب آلفای 85/0 و سطح معنی داری 05/0 نتایج نشان داد که بین نگرش به رشته تحصیلی دانش آموزان بر اساس سبک های یادگیری آنان تفاوت وجود دارد اما بین نگرش به رشته تحصیلی بر اساس پایه تحصیلی تفاوتی وجود نداشت. بین سبک های یادگیری دانش آموزان بر اساس رشته تحصیلی تفاوت وجود داشت، اما بین سبک های یادگیری بر اساس جنسیت و پایه تحصیلی تفاوتی وجود نداشت. همچنین بین سبک های یادگیری دانش آموزان بر اساس پیشرفت تحصیلی آنان تفاوت وجود داشت. رشته تحصیلی می تواند پیش بینی کننده ی معتبری برای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان باشند، اما سبک های یادگیری و جنسیت پیش بینی کننده ی معتبری برای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نیستند. نتایج نشان داد که رشته تحصیلی پیش بینی کننده معتبری از نگرش تحصیلی دانش آموزان است. واژه های کلیدی: سبک های یادگیری، نگرش تحصیلی، پیشرفت تحصیلی
فاطمه موسوی عباس خاکپور
هدف این پژوهش که از نوع توصیفی پیمایشی است بررسی میزان به کارگیری مولفه های تدریس اثر بخش توسط دبیران سال سوم مقطع متوسطه شهر ملایر در سالتحصیلی1390-1389 می باشد. جامعه آماری آن دبیرستانهای شهر ملایر در این سال می باشد که شامل 36 مدرسه است که به صورت خوشه ای از بین دبیرستانهایی که دارای سال سوم متوسطه بودند 16 مدرسه و از هر کلاس نیز 5 نفر به صورت تصادفی اتخاب شدند که درنهایت حجم نمونه 240 دانش آموز شد. جهت جمع آوری اطلاعات از پژوهشهای پیشین، نظر متخصین، جستجو در ایستگاههای اطلاعاتی و علمی شبکه اینترنت استفاده شد و در نهایت 5 مولفه شامل: 1) روش تدریس فعال 2) مدیریت تدریس 3) ارتباط 4) وسایل کمک آموزشی و 5) ارزیابی استخراج شد این مولفه ها با یک پرسشنامه 21 سوالی مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای روایی آن از نظر متخصصان(روایی محتوایی) و روایی سازه استفاده شد. توصیف اطلاعات از طریق شاخصهای آماری و تجزیه تحلیل داده ها از طریق آزمون t یک طرفه و تحلیل واریانس یک طرفه انجام شد. نتایج آزمون t یک طرفه حاکی از آن است که با 95% اطمینان میزان به کارگیری مولفه های تدریس اثربخش توسط دبیران بالاتر از سطح متوسط می باشد و از نظر جنسیت و مدرک تحصیلی میزان به کارگیری این مولفه ها بین دبیران یکسان است. همچنین نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد به لحاظ رشته تحصیلی در میزان به کارگیری مولفه های تدریس اثربخش بین دبیران تفاوت معناداری وجود دارد و دبیران رشته تجربی این مولفه ها را بیشتر به کار می گیرند ولی به لحاظ سابقه خدمت تفاوت معناداری در میزان به کارگیری این مولفه ها توسط دبیران مشاهده نشد.
عباس خاکپور محمدحسن پرداختچی
چکیده ندارد.