چکیده: هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان توجه به مولفه های تربیت جنسی در برنامه درسی دین و زندگی دوره متوسطه بوده است. این پژوهش با رویکرد توصیفی و روش تحلیل محتوا انجام شده است. جامعه و نمونه آماری برنامه درسی دین و زندگی دوره متوسطه می باشد که با استفاده از سیاهه ی تحلیل محتوای تربیت جنسی مورد بررسی قرار گرفته است. واحد تحلیل جملات موجود در متن بوده که با توجه به بررسی های انجام شده میزان فراوانی و درصد جملات مرتبط با مولفه های تربیت جنسی به دست آمده و مورد مقایسه قرار گرفته اند و نتایج حاصل حاکی از آن است که در برنامه درسی دین و زندگی دوره متوسطه در بخش اهداف 25/13 درصد و در بخش محتوا 20/4 درصد و در بخش محتوای کتب راهنمای معلم تنها 31/3 درصد به مولفه های تربیت جنسی توجه شده است. در مجموع می توان گفت در برنامه درسی دین و زندگی دوره متوسطه فقط 87/3 درصد به مولفه های تربیت جنسی توجه شده است.

هدف از این پژوهش تبیین رابطه فرهنگ سازمانی با انگیزه شغلی و اثر بخشی در مدیران مدارس متوسطه شهرفسا بوده است. روش تحقیق از نوع توصیفی – همبستگی بوده است که کل جامعه آماری آن 149 نفر که تعداد 42 نفر زن و 107 نفر مرد در آن به عنوان نمونه آماری مورد استفاده قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه فرهنگ سازمانی هافستد ،انگیزه شغلی مجدیان واثر بخشی هرسی و بلانچارد استفاده شد. نتایج پژوهش با توجه به سئوالات تحقیق نشان می دهدکه : بین فرهنگ سازمانی، انگیزه شغلی و اثر بخشی رابطه معنی داری وجود دارد . بین مولفه های فرهنگ سازمانی و انگیزه شغلی رابطه معنی داری مشاهده می شود و تنها بین مولفه های فاصله قدرت و تلاش، احساس تنش؛ امتناع از ریسک و علاقه، شایستگی درک شده، احساس تنش، انتخاب درک شده؛ فردگرایی و احساس تنش، سودمندی؛ مردسالاری و علاقه، شایستگی درک شده، احساس تنش،سودمندی رابطه معنی داری مشاهده نشد. بین مولفه های فرهنگ سازمانی واثر بخشی رابطه معنی داری مشاهده می شود وتنها بین مولفه های فردگرایی و اثر بخشی رابطه معنی داری مشاهده نشد . بین میزان فرهنگ سازمانی مدیران با میزان سوابق تفاوت معنی داری وجود دارد و بین میزان فرهنگ سازمانی مدیران با میزان تحصیلات مدیران تفاوت معنی داری مشاهده نشد .

هدف از پژوهش حاضرتبیین رابطه مدیریت مشارکتی با خودکارآمدی و بهره وری دبیران دوره متوسطه شهر داراب بوده که با روش تحقیق ،توصیفی از نوع همبستگی انجام گردید.جامعه آماری این پژوهش شامل 245 نفرازدبیران دوره متوسطه بوده، که 170 نفربا استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند.جهت جمع آوری اطلاعات و داده ها از سه پرسشنامه،بهره وری هرسی وگلداسمیت،پرسشنامه خودکارآمدی شرر و پرسشنامه مدیریت مشارکتی فیضی،استفاده گردید.جهت تجزیه وتحلیل داده ها درسطح آمارتوصیفی از میانگین،انحراف معیار ودرسطح آمار استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است.نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد،که بین مدیریت مشارکتی با خودکارآمدی وبهره وری رابطه معناداری وجود دارد.بین مدیریت مشارکتی با خودکارآمدی رابطه معناداری وجود دارد.بین مدیریت مشارکتی وبهره وری رابطه معناداری وجوددارد.بین ابعادمدیریت مشارکتی(تصمیم گیری وارتباطات)با خودکارآمدی درسطح(01/0)رابطه معناداری وجود دارد.بین ابعاد مدیریت مشارکتی، (تصمیم گیری،ارتباطات،رهبری،ساختار،کنترل)وبهره وری درسطح( 1 /0)رابطه معناراری وجوددارد.ازبین مولفه های مدیریت مشارکتی(تصمیم گیری وساختار)درسطح ( 0001/0) توانایی قوی تری رابرای پیش بینی خودکارآمدی دارند.از بین مولفه های مدیریت مشارکتی (رهبری و تصمیم گیری) در سطح ( 0001/0)توانایی قوی تری را برای پیش بینی بهره وری دارند. کلید واژه ها: مدیریت مشارکتی، خودکارآمدی، بهره وری، دبیران دوره متوسطه

هدف از این پژوهش بررسی رابطه برنامه درسی پنهان با تربیت شهروندی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر متوسطه شهر میناب در سال تحصیلی 91-90 بود که با توجه به ماهیت موضوع و هدف اصلی پژوهش، از روش توصیفی از نوع همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش دانش آموزان پسر متوسطه شهر میناب به تعداد230 نفر بوده که به صورت خوشه ای انتخاب گردیدند. جهت جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه تربیت شهروندی، واحد و کاظمی،پرسشنامه عملکرد تحصیلی، (ept)و پرسشنامه برنامه درسی پنهان، فتحی واجارگاه، که سه بعد برنامه درسی پنهان را مورد سنجش قرار می دهد، استفاده شد. روایی و پایایی ابزارها، از طریق محاسبه همبستگی هر یک از ابعاد با نمره کل مقیاس، از طریق تحلیل گویه و آلفای کرونباخ، به ترتیب، 97/.، 87/. و 91/. محاسبه گردید، و به منظور محاسبه همبستگی بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه به شیوه گام به گام استفاده گردید. نتایج بدست آمده حاکی از آن بود که بین برنامه درسی پنهان با تربیت شهروندی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. همچنین از بین مولفه های برنامه درسی پنهان، مولفه جو اجتماعی، قوی ترین مولفه برای پیش بینی تربیت شهروندی بود و مولفه تعامل میان معلم و دانش آموز قویترین پیش بین برای عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر متوسطه شهر میناب بود.

این پژوهش با هدف بررسی میزان توجه به مولفه های خلاقیت در برنامه درسی قرآن کریم پایه ی چهارم و پنجم ابتدایی کشور ایران انجام گرفته است. در این پژوهش از روش توصیفی به منظور مشخص کردن مولفه های خلاقیت در برنامه درسی و از روش تحلیل محتوا به منظور تحلیل برنامه درسی قرآن کریم دوره ی ابتدایی استفاده شده است. جامعه آماری، برنامه درسی قرآن کریم دوره ابتدایی بوده که از این جامعه آماری ، برنامه در سی قرآن کریم پایه های چهارم وپنجم دوره ابتدایی ، به منظورجمع آوری و تحلیل یافته ها ، بررسی شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات سیاهه تحلیل اهداف ، سیاهه تحلیل محتوای کتب درسی، سیاهه تحلیل محتوای کتاب راهنمای معلم بوده که پس از مطالعه ی مبانی نظری، طرح پیشنهادی، تهیه و تدوین شد. روایی آن توسط متخصصان علوم تربیتی و کارشناسان زیربط تعیین گردید و پایایی سیاهه ی تحلیل محتوا توسط کارشناس ارشد برنامه ریزی درسی مورد بررسی قرار گرفت ومقدار ضریب پایایی حدود 86/ . برآورد شدکه نشان از پایایی ابزار مورد استفاده می باشد . واحد تحلیل ، جملات مندرج در متن کتب درسی، متن اهداف، متن کتاب راهنمای معلم و هم چنین تصاویر مندرج در کتب درسی بوده است. از مهم ترین یافته های این پژوهش، مشخص شدن مولفه های خلاقیت برای عناصر برنامه درسی بوده است. در بخش تحلیل محتوا نیز مهم ترین یافته ها نشان دهنده ی آن بود که در مجموع در بخش اهداف، میانگین میزان همخوانی اهداف مورد بررسی با مولفه های خلاقیت در حد 26.93 درصد بوده که نشان از توجه ناچیز بوده است. در تحلیل محتوای کتب مورد بررسی میانگین میزان همخوانی 8.12 درصد ودر کتب راهنمای معلم نیز میانگین میزان همخوانی 19.61 درصد بوده است که در این بخش ها نیز نشان از کم توجهی به مولفه های خلاقیت بوده است. در بخش تصاویر نیز به میزان 83.33 درصد به مولفه های خلاقیت توجه شده است.

هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر دور? پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی و خلاقیت دانش آموزان پایه اول ابتدایی بوده است. روش تحقیق توصیفی از نوع پس رویدادی بوده است.جامعه آماری تحقیق تمامی 2700 نفر دانش آموزان پایه ی اول ابتدایی شهرستان رودبار می باشد. جهت نمونه گیری به روش خوشه ای ابتدا از بین مدارس جامعه چهار مدرسه دخترانه و چهار مدرسه پسرانه انتخاب شد و و با روش تصادفی طبقه ای از بین دانش آموزانی که دوره پیش دبستانی را گذرانده اند60نفر و از بین دانش آموزانی که دوره پیش دبستانی را نگذرانده اند60 نفر در هر مدرسه به صورت تصادفی انتخاب گردید. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه آزمون خلاقیت شیفر و معدل نیمسال دوم تحصیلی دانش آموزان بوده است برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی و توصیفی استفاده شده است که درسطح آمار استنباطی از ازمون تی تست استفاده شد نتایج پس از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که نمرات خلاقیت و ابعاد خلاقیت و همچنین پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزانی که دوره پیش دبستانی را گذرانده اند نسبت به دانش آموزانی که دوره پیش دبستانی را نگذرانده اند، تفاوت معناداری وجود دارد. ضمن اینکه بین نمرات خلاقیت در بین دانش آموزانی دختر و پسر تفاوت معناداری وجود نداشت.

هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر عوامل خانوادگی بر میزان خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می باشد. روش تحقیق توصیفی از نوع علی – مقایسه ای بوده است جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی دانش آموزان سال سوم راهنمایی شهر رودبار جنوب که تعداد آنان برابر با 1800نفر می باشد که از این تعداد 700 دختر و 1100 پسر می باشد.جهت نمونه گیری از بین افراد جامعه؛ با توجه به جدول مورگان، تعداد 317 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب می شوند. ابزار اندازه گیری در این پزوهش شامل پرسشنامه آزمون خلاقیت عابدی و عوامل خانوادگی یزدچی بوده است جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است که در سطح آمار استباطی از تحلیل واریانس یک راهه استفاده شده است. نتایج پس از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که میزان خلاقیت، ابعاد آن و پیشرفت تحصیلی متأثر از عوامل خانوادگی می باشد.

هدف پژوهش حاضر تبیین تاثیر کتابخانه های کلاسی بر مهارتهای اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می باشدروش تحقیق این پژوهش علی – مقایسه ایی بوده است که در این پژوهش میزان مهارتهای اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کلاسهای دارای کتابخانه و فاقد کتابخانه با هم مقایسه شده اند. جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی دانش آموزان پایه چهارم و پنجم شهر رودان است که تعداد آنان برابر با 1530 نفر می باشد جهت مشخص نمودن نمونه آماری با توجه به روش نمونه گیری تصادفی از بین مدارسی که کتابخانه های کلاسی ندارند دو مدسه انتخاب و از بین مدارسی که کتابخانه های کلاسی دارند دو مدرسه انتخاب شدند و بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده دو کلاس کتابخانه ای شامل 73 دانش آموز و دو کلاس بدون کتابخانه شامل 50 دانش آموز می باشد به عنوان نمونه انتخاب گردیدند .ابزار اندازه گیری در این پزوهش پرسشنامه شامل پرسشنامه مهارتهای اجتماعی و سیاهه معدل دانش آموزان می باشد.که پایایی 78/0 برای پرسشنامه مهارتهای اجتماعی گزارش شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است که در سطح آمار استنباطی ازآزمون تی تست استفاده شد نتایج پس از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین نمرات مهارت های اجتماعی و پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزانی که دارای کتابخانه کلاسی بوده اند نسبت به کسانی که کتابخانه کلاسی نداشته اند، تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین ابعاد مهارتهای اجتماعی (همکاری و تعاون، همدلی، خویشتن داری ،رفتار قاطع)در بین دانش آموزانی که دارای کتابخانه کلاسی بوده اند نسبت به کسانی که کتابخانه کلاسی نداشته اند، تفاوت معناداری وجود دارد. بدین معنی که دانش آموزانی که دارای کتا بخانه کلاسی هستند از پیشرفت تحصیلی و مهارتهای اجتماعی بالاتری برخوردار هستند.

چکیده هدف از این تحقیق تبیین رابطه ی مهارت خواندن با مهارت حل مسأله ریاضی در دانش آموزان پایه های چهارم و پنجم ابتدایی بوده است. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان پایه های چهارم و پنجم ابتدایی ناحیه دو شهر یزد در سال تحصیلی 91-90 برابر با 8995 نفر بوده اند که از این تعداد دانش آموز، 4667 نفر پسر و 4328 نفر دختر هستند و گروه نمونه شامل 8 مدرسه (8 کلاس چهارم و پنجم) جمعاً شامل 203 نفر دانش آموز است که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری اطلاعات آزمون های درک مطلب پرلز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برآورد پایایی گردید که ضریب پایایی آن 95/0 شد و بخش حل مسأله آزمون های تیمز، با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برآورد پایایی گردید که ضریب پایایی آن 97/0 شد که توسط انجمن بین المللی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی استاندارد سازی شده بود. همچنین، بخش حل مسأله آزمون های کی مت با ضریب پایایی 87/0 مورد استفاده قرار گرفت که با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برآورد پایایی گردید. داده های حاصل از تحقیق با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و به کمک آزمون همبستگی پیرسون و آزمون t با نمونه های جفت شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که: (الف) بین مهارت خواندن و حل مسأله ریاضی دانش آموزان پایه های چهارم و پنجم دوره ابتدایی رابطه معنادار وجود دارد. (ب) بین مهارت خواندن و حل مسأله ریاضی دانش آموزان پسر پایه های چهارم و پنجم دوره ابتدایی رابطه معنادار وجود دارد. (ج) بین مهارت خواندن و حل مسأله ریاضی دانش آموزان دختر پایه های چهارم و پنجم دوره ابتدایی رابطه معنادار وجود دارد. (د) بین مهارت خواندن و حل مسأله ریاضی دانش آموزان پایه های چهارم و پنجم دوره ابتدایی تفاوت وجود دارد. واژه های کلیدی: مهارت خواندن، مهارت حل مسأله ریاضی، دانش آموزان پایه های چهارم و پنجم ابتدایی

چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه نمادهای هویت ملی در برنامه درسی زبان فارسی سال سوم راهنمایی بوده است. روش تحقیق از نوع توصیفی، کاربردی است که با بهره گیری از روش تحلیل محتوا با جامعه آماری برنامه درسی فارسی سال سوم راهنمایی سال تحصیلی 90/89 انجام شده است. و نمونه آماری برابر با جامعه آماری مشتمل بر کتاب درسی، کتاب راهنمای تدریس و اهداف برنامه درسی فارسی سال سوم راهنمایی بوده است. در این پژوهش به منظور بررسی نمادهای هویت ملی از سیاهه تحلیل محتوا برای ثبت فراوانی جملات و تصاویر مرتبط با 8 نماد هویت ملی (پرچم، سرودملی، تقویم رسمی، جشن های ملی، هنر ایرانی، مکان های تاریخی، لباس ایرانی و نخبگان و مشاهیر)استفاده شده است. که روایی آن مورد تایید صاحبنظران و پایایی آن با بررسی مقولات مورد توافق دو پژوهشگر به طور مستقل 87.30 درصد به دست آمده و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی فراوانی و درصد استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، در محتوای برنامه درسی فارسی سال سوم راهنمایی 22.60 درصد، اهداف برنامه درسی فارسی سال سوم راهنمایی 13.9 درصد، کتاب ادبیات فارسی سال سوم راهنمایی 13.23 درصد و کتاب راهنمای معلم فارسی سال سوم راهنمایی 28.27 درصد به نمادهای هویت ملی توجه شده است. همچنین بیشترین توجه مربوط به مشاهیر و نخبگان ملی و کمترین توجه مربوط به سرودملی و لباس ایرانی می باشد. کلید واژه ها: نمادهای هویت ملی، برنامه درسی ، اهداف مصوب ، کتاب درسی ، کتاب راهنمای تدریس معلم، فارسی سال سوم راهنمایی

چکیده هدف از این پژوهش بررسی میزان همخوانی برنامه درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده درس جغرافی پایه سوم راهنمایی مدارس شهر مرودشت در سال تحصیلی 91- 1390 بوده است. در این تحقیق که توصیفی از نوع تحقیق پیمایشی است جامعه آماری مدیران، معلمان و دانش آموزان است و نمونه آماری شامل 10 مدرسه و 316 دانش آموز و 10 معلم و 10 مدیر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای برگزیده شده اند. در این تحقیق برای سنجش برنامه اجرا شده و عناصر آن از پرسشنامه مدیران و معلمان و فرم مشاهده روش تدریس معلمان استفاده شده است و برای سنجش برنامه درسی قصد شده از مقیاس لیکرت استفاده شده است و برای سنجش برنامه درسی کسب شده از پرسشنامه محقق ساخته که شامل 20 سوال تشریحی و پرسشنامه دانش آموزان استفاده شده است و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون تی تک متغیره و از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردیده است. نتایج حاصله نشان داد که بین برنامه درسی قصد شده و اجرا شده انطباق وجود داشته و بین برنامه درسی قصد شده با برنامه درسی کسب شده انطباق وجود داشته اما بین برنامه درسی اجرا شده و کسب شده این درس رابطه معنی داری نشان داده نشده و می توان گفت تطابقی بین دو برنامه مشاهده نشده است. کلید واژه ها: برنامه درسی جغرافی- برنامه درسی قصد شده- برنامه درسی اجرا شده و برنامه درسی کسب شده.

چکیده هدف اصلی از این پژوهش ، تبیین رابطه مهارت های اجتماعی و ارتباطی وعدالت سازمانی با اثربخشی مدیران مقطع متوسطه بود . اطلاعات لازم در جهت مطالعه این متغیر ها در مدیران ، از طریق نظرسنجی بین دبیران جمع آوری گردید. به این منظور ،از بین 794 نفر از دبیران متوسطه ، به کمک نمونه گیری تصادفی ، 120 نفر به عنوان نمونه، مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های لازم با استفاده از سه دسته پرسشنامه مجزاگرد آوری گردید . جهت سنجش مهارت ها از پرسشنامه ای محقق ساخته استفاده گردید. هم چنین اثربخشی نیز با پرسشنامه ای استاندارد سنجیده شد. عدالت سازمانی نیز با پرسشنامه نیهوف و مورمان مورد سنجش قرار گرفت . پس از تجزیه و تحلیل داده ها به کمک روش های آماری(آزمون همبستگی پیرسون ، ضریب رگرسیون چندگانه) ، نتایج تحقیق نشان دادند که ، به طور کلی ارتباط معنی داری بین مهارت های اجتماعی و ارتباطی مدیران با میزان اثربخشی و عدالت سازمانی آن ها وجود دارد و هرگونه افزایش یا کاهش در این مهارت ها می تواند میزان اثربخشی و عدالت سازمانی را کاهش یا افزایش دهد . همچنین نتایج مربوط به ضرایب رگرسیون چندگانه نشان می دهد که از بین مهارت های ارتباطی : مهارت همکاری و ازبین مهارت های اجتماعی: مهارت کلامی بیشترین سهم را درتبیین و پیش بینی میزان اثربخشی مدیران دارا هستند .

چکیده هدف از این پژوهش بررسی تاثیر روش تدریس اعضای تیم بر خلاقیت وپیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی در درس مطالعات اجتماعی می باشد .در این پژوهش از روش تحقیق شبه آزمایشی ( شبه تجربی ) استفاده شد . در این پژوهش کلیه دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی ناحیه یک شیراز ، که درسال تحصیلی ( 91ـ1390) در این پایه مشغول تحصیل بودند به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. تعداد افراد نمونه 120 نفر دانش آموز ( پسر و دختر ) بود که به روش نمونه گیری خوشه ای ( مرحله ای ) انتخاب شدند . حجم نمونه انتخاب شده ، چهار کلاس دختر و پسر 30 نفره بود که در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند . جهت بررسی میزان خلاقیت دانش آموزان ، ازتست استاندارد خلاقیت تورنس ( فرم ب تصویری ) در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. جهت بررسی متغیرها و فرضیه های پژوهشی از شاخص های آمار توصیفی نظیرمیانگین و انحراف معیار ، آمار استنباطی نظیر آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد . پس از تجزیه وتحلیل داده ها به بحث و نتیجه گیری در مورد فرضیه ها و دست آوردهای اصلی پژوهش پرداخته شد و نتیجه زیر حاصل گردید: بین میزان خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزانی که به روش تدیس اعضای تیم آموزش دیدند با دانش آموزانی که به روش سنتی آموزش دیدند تفاوت معنا داری دیده شد و روش تدریس اعضای تیم موثرتر بود . فر ضیه های پژوهش نیز تایید شد . در پایان به محدودیت ها و پیشنهادها اشاره شد . واژه های کلیدی : روش تدریس اعضای تیم ، روش تدریس سنتی ، خلاقیت ، پیشرفت تحصیلی ، مطالعات اجتماعی

چکیده پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر روش تدریس استقرایی و قیاسی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال سوم راهنمائی در سال تحصیلی 91-1390 در ناحیه دو شیراز صورت گرفته است. از میان مدارس راهنمائی ناحیه دو شیراز، یک مدرسه پسرانه و یک مدرسه دخترانه به صورت تصادفی انتخاب شدند و در هر مدرسه دو کلاس به صورت تصادفی انتخاب گردید. در هر مدرسه یک کلاس به عنوان گروه کنترل و یک کلاس به عنوان گروه آزمایش به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس از هر چهار گروه پیش آزمون به عمل آمد. ابزار اندازه گیری یک آزمون 30 سوالی در مورد درک مطلب و گرامرکلاس سوم راهنمایی در سال تحصیلی 91-1390بود. گروه های آزمایش به شیوه استقرایی و گروه های کنترل به شیوه قیاسی مورد آموزش قرار گرفتند. در پایان از هر چهار گروه پس آزمون توسط همان آزمون قبلی به عمل آمد داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که میان گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معنادار وجود دارد، به این صورت که گروه های آزمایش که با روش استقرایی آموزش دیده بودند نمرات بهتری رادردرک مطلب ودستورزبان انگلیسی نسبت به گروه های کنترل که با روش قیاسی آموزش دیده بودند کسب کردند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که استفاده از روش تدریس استقرایی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان موثرتر است. کلید واژه ها: روش تدریس استقرایی-روش تدریس قیاسی- پیشرفت تحصیلی درس زبان انگلیسی-درک مطلب ودستورزبان انگلیسی دوره راهنمایی تحصیلی.

چکیده فارسی رضایت شغلی کارکنان یکی از شاخص های اثربخشی مدیریت و رهبری در سازمان است. لازم است مدیران با اتخاذ سبک های مناسب رهبری رضایت شغلی کارکنان را افزایش داده و در نهایت باعث افزایش کارایی، بهره وری و تعهد سازمانی کارکنان شوند. با عنایت به اهمیت موضوع، هدف کلی این پژوهش تبیین رابطه سبک های رهبری و سبک های تفکر با رضایت شغلی کارکنان مدارس عشایری استان فارس بوده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش توصیفی همبستگی استفاده شده است. به منظور گردآوری داده‏ها از سه ابزار: الف – پرسشنامه سبک های رهبری حمایتی و غیر حمایتی جنفیر رونی و بنجامین گوتلیب؛ ب- پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و ج- پرسشنامه رضایت شغلی اسمیت ،کندال و هئیسن استفاده شده که روایی آن ها از طریق نظرات استادان راهنما و مشاورو کارشناسان و متخصصان و پایایی پرسش نامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و به ترتیب پرسشنامه سبک رهبری حمایتی 88/0، غیرحمایتی 85/0؛ سبک تفکر 80/0 و رضایت مندی شغلی 89/0 برآورد گردیده است. جامعه آماری پژوهش شامل 120 نفر از کارکنان آموزش عشایری استان فارس در سال تحصیلی 91-90 بوده است که با استفاده از روش سرشماری تعداد 92 نفر (50 نفر مرد و 42 نفر زن) در پژوهش مشارکت داشته اند. در سطح آمار توصیفی از میانگین، درصد و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه همزمان، tمستقل، تحلیل واریانس یک راهه ( (anovaو نیز از آزمون تعقیبی شفه استفاده شده است. یافته‏های پژوهش نشان داد که بین سبک رهبری حمایتی و غیرحمایتی با رضایت شغلی ارتباط معناداری وجود دارد، این ارتباط بین سبک رهبری حمایتی و رضایت شغلی مثبت و بین سبک رهبری غیرحمایتی و رضایت شغلی منفی می باشد همچنین پژوهش نشان داد که بین سبک های تفکر (درون گرا و برون گرا) با رضایت شغلی رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. کلیدواژه ها:آموزش عشایری، سبک رهبری حمایتی ، سبک رهبری غیرحمایتی ، سبک تفکر درون گرا، سبک تفکر برون گرا، رضایت شغلی ، استان فارس.

چکیده در این پژوهش هدف بررسی رابطه ابعاد فرهنگ سازمانی با خلاقیت و عملکرد دبیران دوره متوسطه شهر مرودشت می باشد که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به کار می باشند. روش تحقیقی از نوع توصیفی بوده و جامعه آماری موردنظر 320 نفر می باشند که با استفاده از جدول مورگان 175 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه فرهنگ سازمانی هافستد، پرسشنامه خلاقیت تورنس و پرسشنامه عملکرد که بر اساس مدل آچیو تنظیم شده بود استفاده شده و نتایج پژوهش با توجه به سوالات تحقیقی به شرح ذیل می باشد : - بین فرهنگ سازمانی با خلاقیت و عملکرد دبیران دوره متوسطه شهر مرودشت رابطه معناداری وجود دارد. - بین ابعاد فرهنگ سازمانی و خلاقیت دبیران رابطه معناداری وجود دارد. - بین ابعاد فرهنگ سازمانی و عملکرد دبیران رابطه معناداری وجود دارد. و در خصوص سوال های پژوهش مولفه های فاصله قدرت و فردگرایی توانایی بیشتری برای پیش بینی خلاقیت دبیران را دارا می باشند و همچنین در خصوص سوال دوم پژوهش از بین ابعاد فرهنگ سازمانی مولفه های ریسک پذیری، فردگرایی و مردم سالاری بر روی هم 32 درصد متغیر واریانس متغیر عملکرد کارکنان را پیش بینی می کنند و سطح معنی داری در مولفه فاصله قدرت معنی دار نشده یعنی کمترین توان پیش بینی را دارد. واژه های کلیدی : فرهنگ سازمانی- خلاقیت- عملکرد.

این پژوهش باهدف مطالعه تاثیر دوره ها ی آموزشی اطلاعات وارتباطات بر عملکرد شغلی واثربخشی دبیران دوره راهنمایی صفاشهر انجام شد.روش انجام تحقیق توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بوده است جامعه آماری این پژوهش کلیه دبیران رسمی زن و مرد دوره راهنمایی صفاشهر در سال تحصیلی 91-90 به تعداد 103 نفر بود. که به علت محدود بودن جامعه ،نمونه آماری با روش سرشماری برابر با جامعه در نظر گرفته شده است . ابزار گردآوری اطلاعات دو پرسشنامه عملکرد شغلی و اثربخشی بود. روایی ابزار از روش همسانی درونی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ بررسی شد که برای پرسشنامه عملکرد شغلی این مقدارضریب پایایی برابر 935/0 و برای پرسشنامه اثربخشی این مقدار برابر 875/0 به دست آمد.برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی(فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد )و استنباطی ( آزمون t برای گروه های مستقل )استفاده گردید .نتایج نشان داد بین نمرات عملکرد شغلی واثر بخشی گروهی که دوره های آموزشی اطلاعات وارتباطات را گذرانده اندوگروهی که این دوره ها رانگذرانده اند تفاوت معناداری وجود دارد. که این تفاوت در راستای تاثیر دوره های آموزشی اطلاعات و ارتباطات برارتقای عملکرد شغلی واثربخشی دبیران بوده است.میزان نمره روابط انسانی و رضایت شغلی و کارایی دبیران دوره دیده بیشتر از دبیران دوره ندیده بوده است.

هدف از این پژوهش بررسی میزان توجه به مولفه های هوش معنوی در کتب درسی تعلیمات دینی و تعلیمات اجتماعی دوره راهنمایی تحصیلی ایران بوده است. در این پژوهش از روش توصیفی برای شناخت مولفه ها و مباحث اساسی هوش معنوی و از روش تحلیل محتوا برای نقد و بررسی کتب درسی تعلیمات دینی و تعلیمات اجتماعی دوره راهنمایی تحصیلی استفاده شده است. مهم ترین یافته های این پژوهش عبارت بودند از اینکه ضریب درگیری متن با مولفه های مرتبط با هوش معنوی در کتب تعلیمات دینی هر دو پایه دوم و سوم راهنمائی کمتر از 0.5 می باشدکه نشان دهنده توجه کم به مولفه های مرتبط با هوش معنوی در کتب دینی هر دو پایه می باشد ؛ از طرفی ضریب درگیری متن با مولفه های مرتبط با هوش معنوی درکتاب تعلیمات اجتماعی پایه دوم راهنمائی بسیار کمتر از 0.5 می باشد و نشان دهنده توجه بسیار کم به مولفه های مرتبط با هوش معنوی در کتاب تعلیمات اجتماعی این پایه می باشد. اما ضریب درگیری متن با مولفه های هوش معنوی در کتاب تعلیمات اجتماعی پایه سوم بیشتراز 0.5 و نزدیک به 1 می باشد که نشان دهنده آن است که بیشتر از 50 درصد از واحدهای تحلیل مرتبط با مولفه های مورد نظر بودند که حاکی از توجه نسبتا خوب به مولفه های مرتبط با هوش معنوی در کتاب تعلیمات اجتماعی پایه سوم می باشد . لذا می توان گفت در کتب تعلیمات دینی هر دو پایه و تعلیمات اجتماعی پایه دوم توجه اندکی به مولفه های مورد نظر شده و فقط کتاب تعلیمات اجتماعی پایه سوم بوده که در وضعیت مطلوب از این جهت قرار دارد و نکته دیگر اینکه تحلیل ها نشان می دهند که مولفه ها بیشتر از بعد شناختی توجه شده است و به ابعاد عاطفی و علمکردی آنها توجه لازم نشده است.

چکیده تحقیق حاضر به بررسی میزان توجه به معیارهای تعالی سازمانی دردانشگاه آزاداسلامی ازدیدگاه کارکنان پرداخته است.روش این تحقیق توصیفی –پیمایشی وازنوع کاربردی می باشد.جامعه آماری آن راکارکنان دانشگاه تشکیل میدهد که215نفرمی باشند که بر اساس جدول مورگان 138 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند.داده ها ازطریق پرسشنامه استانداردتعالی جمع آوری شده است.پایایی پرسشنامه باضریب آلفا93/.می باشد.از آنجاکه این پرسشنامه درسازمان های مختلف مورد استفاده قرار گرفته روایی آن نیز مورد تایید است.داده هابا استفاده ازنرم افزارspssتجزیه وتحلیل شده است.وبرای بررسی سوالات از روش تی تک نمونه ای استفاده شده است. ونتایج نشان دادکه بین میزان توجه به معیارهای تعالی سازمانی در دانشگاه آزاداسلامی وشرایط مطلوب آن ازدیدگاه کارکنان تفاوت معناداری وجود دارد. واژگان کلیدی: ارزیابی،تعالی سازمانی ،کارکنان،دانشگاه آزاداسلامی.

چکیده هدف از تحقیق حاضر ، تبیین رابطه مدیریت کیفیت فراگیربا خلاقیت و بهره وری کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان رودان بوده است.روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری پژوهش 420نفر از کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان رودان بوده که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 201نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. جهت جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه مدیریت کیفیت فراگیربا ضریب آلفای کرونباخ853/0 ، خلاقیت851/0 و بهره وری821/0 استفاده گردید . در تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون،رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج تحلیل آماری به دست آمده نشان داد که بین ابعاد مدیریت کیفیت فراگیربا خلاقیت رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین بین ابعاد مدیریت کیفیت فراگیربا بهره وری رابطه معنادار وجود دارد، که از بین ابعاد مدیریت کیفیت فراگیر با بهره وری، بعدهای اندازه گیری و تجزیه و تحلیل کیفیت ومشتری مداری رابطه قوی تری را نشان می دهند. واژگان کلیدی : مدیریت کیفیت فراگیر، خلاقیت ، بهره وری

پژوهش حاضر به منظوربررسی تأثیر روش تدریس حل مسأله بر تفکر خلاق و انتقادی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر رامجرد می باشد روش پژوهش یک روش شبه تجربی است. روش تدریس حل مساله متغیر مستقل و تفکر خلاق و انتقادی متغیر وابسته می باشند . جامعه آماری را دانش آموزان مقطع ابتدایی پایه پنجم شهر رامجرد (درودزن) تشکیل می دهند که حدود 760نفرند.نمونه شامل4مدرسه از مجتمع های آموزشی آموزش و پرورش شهر رامجرد می باشند.که دانش آموزان پایه های پنجم این مدارس 76نفرند که شامل دختر و پسر می باشند(38نفر در گروه آزمایش و 38نفردر گروه کنترل).انتخاب نمونه به صورت خوشه ای انجام گرفت وچهار مدرسه تصادفا انتخاب شدند.ابزار مورد استفاده برای گرد آوری اطلاعات دو نوع آزمون بود جهت سنجش میزان تفکر انتقادی دانش آموزان از آزمون تفکر انتقادی ریکتس استفاده شدکه روایی پرسشنامه توسط متخصصان و کارشناسا ن تایید شده است و همچنین برای سنجش پایایی پرسشنامه،اجرای مقدماتی بر روی 20نفر از دانش آموزان صورت گرفت و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ پایایی 84/ به دست آمد. این پرسشنامه دارای 33 عبارت و و سه زیرمقیاس: خلاقیت (11 عبارت)، بالیدگی (9 عبارت) و تعهد (13 عبارت) است. جهت سنجش میزان تفکر خلاق آزمودنیهاازآزمون تصویری تورنس فرم bاستفاده شدکه این آزمون دارای 3تکلیف مجزا است و اجرای هر تکلیف آن 10دقیقه طول می کشد. آزمون تفکر خلاق تورنس از قدرت تمیز بالائی برای ارزیابی مولفه های فراشناختی خلاقیت شامل سیالی، انعطاف پذیری، ابتکار ذهنی برخوردار است. در نهایت نمرات آزمون تفکر انتقادی و تفکر خلاق هر دو گروه با هم مقایسه شد . داده ها با آزمون تحلیل کواریانس وt مستقل تحلیل شد.نتایج پژهش نشان داد که در مجموع ،روش تدریس حل مساله بر تفکر خلاق و انتفادی دانش آموزان با توجه به عدم تفاوت بین پسر و دختر تاثیر دارد.

چکیده هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه هوش سازمانی با خودکارآمدی و رضایت شغلی دبیران متوسطه بوده است . روش تحقیق همبستگی می باشد.جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دبیران متوسطه شهر جیرفت است . حجم نمونه 234 نفر بوده است. ابزار اندازه گیری در این تحقیق شامل سه پرسشنامه هوش سازمانی ( آلبرخت، 2003) خود کارآمدی ( شرر، 1982) و رضایت شغلی(کندال و هالین1969) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل از روشهای آمار توصیفی(جدول توزیع فراوانی ، تداوم نمودار، میانگین و انحراف استاندارد) و در سطح آمار استنباطی از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده شده است نتایج پس از تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که بین هوش سازمانی با خودکارآمدی و رضایت شغلی رابطه معناداری وجود دارد. بین ابعاد هوش سازمانی(چشم انداز استراتژیک، سرنوشت مشترک، میل به تغییر و روحیه )با رضایت شغلی رابطه معناداری وجود دارد. بین ابعاد هوش سازمانی با خودکارآمدی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین متغیر چشم انداز استراتژیک نسبت به دیگر متغیر ها پی بینی کننده قوی تری برای رضایت شغلی می باشد. ومتغیر روحیه نسبت به دیگر متغیر ها پی بینی کننده قوی تری برای خودکارآمدی می باشد. واژگان کلیدی : هوش سازمانی، خودکارآمدی ، رضایت شغلی،دبیران

چکیده هدف از این تحقیق بررسی تاثیر روش تدریس تفحص گروهی برمهارتهای شهروندی دانش آموزان دختر پایه ی سوم راهنمایی بوده است . روش انجام پژوهش شبه تجربی بوده است. جامعه ی آماری تحقیق شامل کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ی سوم راهنمایی ناحیه ی دو یزد بوده اند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی از بین مدارس دوره راهنمایی دخترانه تعداد 4 مدرسه و از هر مدرسه یک پایه سوم راهنمایی به صورت تصادفی انتخاب گردید. به تصادف به گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. ابزارجمع آوری اطلاعات آزمون مهارتهای شهروندی محمدجانی و همکاران(1390) بوده است.داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل گردید . نتایج نشان داد که روش تدریس تفحص گروهی در مقایسه با روش سخنرانی تاثیر مثبت و معناداری بر مهارت های شهروندی دانش آموزان داشته است. در تحلیل داده های مربوط به فرضیه های فرعی نیز نتایج نشان داد که بین نمره مولفه های حل مساله ، خود آگاهی، مسئول بودن و تفکر انتقادی دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنادار وجود دارد و این تفاوت به نفع گروه آزمایش است اما در نمره مولفه های روابط موثر، همدلی، به کاربردن بهداشت،مشارکت ، تصمیم گیری و تفکر خلاق دو گروه تفاوت معنادار وجود ندارد. واژه های کلیدی:روش تدریس تفحص گروهی،مهارت شهروندی.

هدف از پژوهش تبیین رابطه ویژگی شخصیتی وجو سازمانی با توانمندسازی کارکنان آموزش وپرورش بوده است.جامعه آماری 135نفراز کارکنان اداری آموزش وپرورش بوده است .واز روش سرشماری کلیه کارکنان موردبررسی قرار گرفته اند.روش پژوهش ازنوع همبستگی است.برای گرد آوری اطلاعات از سه مقیاس توانمندسازی (ایران نژاد پاریزی ،1386)ویژگی شخصیتی (جنکینس ،زیزانسکی وروزنمن ،1971)وجو سازمانی (هالپین وکرافت ،1963 )استفاده گردید.ضریب پایایی بدست آمده با استفاده از روش آلفای کرانباخ در پژوهش حاضر،مقیاس توانمندسازی 95/0، مقیاس ویژگی شخصیتی 85/0ومقیاس جوسازمانی 76/0بوده است .نتایج نشان دادکه بین ویژگی شخصیتی وجوسازمانی با توانمندسازی رابطه مثبت ومعناداری وجودداردهمچنین میان ابعاد ویژگی شخصیتی با توانمندسازی رابطه معناداری وجودندارد .بین ابعاد جو سازمانی با توانمندسازی رابطه معناداری وجوددارد .همچنین نتایح حاصل از رگرسیون ابعاد ویژگی شخصیتی پیش بینی کننده معناداری برای توانمندسازی نمی باشند ونتایج حاصل از پیش بینی تمام ابعادجو سازمانی برتوانمندسازی نشان دادکه تمام ابعادجوسازمانی بطور معناداری پیش بینی کننده توانمندسازی می باشند .

چکیده پژوهش حاضر از نوع مطالعات شبه آزمایشی می باشد که به بررسی تأثیربکار گیری روش تدریس قضاوت عملکرد بر انگیزه و پیشرفت تحصیلی درس ریاضی در بین دانش آموزان پایه پنجم مقطع ابتدائی شهرستان مهرمی پردازد.در این تحقیق آزمودنی ها را در دو گروه قرار می دهیم گروهی که روش تدریس قضاوت عملکرد به آنها ارائه شده است به عنوان گروه آزمایش و گروه دیگر که به آنها ارائه نشده است، گروه کنترل نامیده می شود. در این پژوهش جهت جمع آوری وتحلیل اطلاعات از طرح پیش آزمون با گروه کنترل استفاده کرده ایم. ابزار سنجش در این تحقیق پرسشنامه است و از آزمون انگیزه پیشرفت هرمنس استتفاده شده است. جامعه آماری شامل دانش آموز پایه پنجم ابتدائی شهرستان مهر بوده که 320 نفر می باشد که درمجموع300( 150 پسر و 150 دختر ) در نظر گرفته شده است که در هر گروه پسر و دختر 75 نفر به عنوان گروه نمونه و 75 نفر به عنوان گروه آزمایش در نظر گرفته شده است. واژگان کلیدی: روش تدریس، قضاوت عملکرد ،انگیزه تحصیلی، پیشرفت تحصیلی.

چکیده پژوهش حاضر از نوع مطالعات شبه آزمایشی می باشد که به بررسی تأثیربکار گیری روش تدریس بارش مغزی برعملکرد تحصیلی وخلاقیت در بین دانش آموزان پایه پنجم مقطع ابتدائی شهرستان مهرپرداخته است. این پژوهش بر روی کلیه دانش آموزان پسر و دختر کلاس پنجم ابتدایی دولتی و غیر دولتی شهرستان مهر که در سال تحصیلی 92-91 مشغول تحصیل بودند صورت گرفته. جامعه آماری این پژوهش752 نفر است و با استفاده از روش تصادفی خوشه ای از بین مدارس انتخاب ، دو تا پسرانه و دو تا دخترانه که درمجموع 100پسر و 100نفر دختر انتخاب که در دو گروه50 نفری به عنوان گروه گواه و آزمایش قرار گرفتند. از بین دختران و پسران گروهی که روش تدریس بارش مغزی به آنها ارائه داده شده است به عنوان گروه آزمایش و گروهی دیگر که به آنها ارائه نشده است به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح پیش آزمون و پس آزمون جهت جمع آوری وتحلیل اطلاعات استفاده کرده ایم.ابزار سنجش در این تحقیق پرسشنامه است که حاوی تعدادی سوال است.برای سنجش آن از پرسشنامه عملکرد فام و تیلور و خلاقیت تورنس فرم تصویری ب استفاده شده است. واژگان کلیدی: روش تدریس،بارش مغزی، عملکردتحصیلی،خلاقیت.

چکیده هدف از این پژوهش بررسی تأثیر روش تدریس بحث گروهی بر پیشرفت تحصیلی درس علوم اجتماعی و خلاقیت دانش آموزان دختر پایه ی دوم راهنمایی بوده است که با روش تحقیق شبه تجربی انجام گردید . در این پژوهش کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ی دوم راهنمایی شهر داراب ، که در سال تحصیلی 92 – 91 مشغول به تحصیل بودند به عنوان جامعه ی آماری انتخاب شدند . تعداد افراد نمونه 44 نفر دانش آموز دختر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند . حجم نمونه انتخاب شده دو کلاس 22 نفره بود که به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند . برای جمع آوری اطلاعات و داده ها از آزمون پیشرفت تحصیلی و پرسشنامه نگرش نسبت به خلاقیت شیفر استفاده گردید . برای بررسی متغیرها و فرضیه های پژوهش از شاخص های آمار توصیفی نظیر میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی نظیر آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد . نتایج نشان داد : آموزش با روش بحث گروهی تأثیر معناداری بر خلاقیت و ابعاد آن غیر از بعد جهت گیری نظری و زیبایی شناختی داشته است و نمرات خلاقیت گروه آزمایش به طور معناداری بیش از نمرات خلاقیت گروه گواه گردیده است لذا دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه از خلاقیت بالاتری برخوردار بوده اند . همچنین بر اساس نتایج این پژوهش تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و گواه از نظر پیشرفت تحصیلی دیده شد که نشان دهنده ی این است که دانش آموزان آموزش دیده به روش بحث گروهی نسبت به دانش آموزان گروه گواه از پیشرفت تحصیلی بالاتری برخوردار بوده اند . کلید واژه ها : روش تدریس بحث گروهی – روش تدریس سنتی – خلاقیت – پیشرفت تحصیلی – مطالعات اجتماعی

این پژوهش به منظور بررسی نقش عوامل موثر بر مشارکت اعضاء هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در برنامه ریزی درسی دانشگاهی به روش پیمایشی انجام شده است .جامعه آماری پژوهش ، کلیه اعضاء هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز شامل 700نفر بود که در سال تحصیلی 1391در این دانشگاه هیات علمی بودند.با توجه به ناهمگن بودن جامعه آماری و برای اینکه دانشکده ها به اندازه ی تعدادشان در نمونه نماینده داشته باشند از روش تصادفی طبقه ای برای نمونه گیری استفاده شد .حجم نمونه با توجه به جدول کرجسی و مورگان (250)نفر در نظر گرفته شد. از تعداد کل پرسشنامه های توزیع شده در جامعه آماری (18) عدد یا عودت داده نشدند و یا بصورت ناقص تکمیل شده بودند ، در نتیجه تجزیه و تحلیل اطلاعات با (232) نفر آزمودنی صورت گرفت .برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه فتحی و اجارگاه و مومنی مهمویی شامل 46 گویه که در سال 83 د ر دانشگاه شهید بهشتی تهران طراحی شده ، استفاده گردید.

چکیده هدف این پژوهش بررسی اثرگذاری مطالعه غیردرسی بر عملکرد تحصیلی و مهارت اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود و جامعه پژوهش شامل 814 دانش آموز شهر بالاده در سال تحصیلی 92-91 بود که از میان آنها 200 دانش آموز دختر و پسر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با لحاظ جنسیت به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای سنجش متغیرها از سه پرسشنامه استفاده شد. پرسشنامه عملکرد تحصیلیept فام و تیلور (1999)، پرسشنامه مهارت اجتماعی کرامتی (1381) و پرسشنامه محقق ساخته مطالعه غیردرسی. برای تجزیه و تحلیل یافته ها، علاوه بر روشهای آمار توصیفی از آزمون تی مستقل و یومان ویتنی استفاده شد و نتایج بدست آمده نشان داد که مطالعه غیردرسی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان و ابعاد آن اثر معنی داری ندارد ولی بر مهارت اجتماعی دانش آموزان اثر مثبت معنی دار دارد. همچنین عملکرد تحصیلی و مهارت اجتماعی دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنی داری ندارند

این پژوهش با هدف مطالعه تاثیر فعالیت های فوق برنامه مدارس بر مهارت های اجتماعی و خلاقیت دانش آموزان دختر مدارس راهنمایی شهر مرودشت انجام گرفت. پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بوده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر مدارس راهنمایی شهر مرودشت که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بودند تشکیل می دادند، که از بین تمامی دانش آموزان دختر مدارس راهنمایی شهر مرودشت، سه مدرسه راهنمایی دولتی و سه مدرسه غیر انتفاعی انتخاب و از هر مدرسه 2 کلاس در پایه های دوم و سوم به عنوان نمونه انتخاب ودر مجموع تعدادی از دانش آموزان به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های مهارت های اجتماعی ماتسون و خلاقیت تورنس بر روی آنها اجرا شد. برای آزمون فرضیه پژوهش، از روش تی مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که فعالیت های فوق برنامه مدارس بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر مدارس راهنمایی شهر مرودشت تاثیر معناداری دارد، فعالیت های فوق برنامه تاثیر معناداری بر افزایش خلاقیت دانش آموزان دختر دارد

چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبک های یادگیری با عملکرد تحصیلی و انگیزه پیشرفت دانش آموزان متوسطه شهر نورآباد انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان متوسطه شهر نورآباد بودند و نمونه پژوهش به حجم 308 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه های سبک های یادگیری، عملکرد تحصیلی و انگیزه پیشرفت بود که پایایی آنها به ترتیب 0.73، 0.78 و 0.78 محاسبه گردید. آزمون های آماری مورد استفاده در تجزیه و تحلیل داده ها همبستگی پیرسون و روش تحلیل رگرسیون چند گانه بود. نتایج حاکی از آن است که 1- بین سبک های یادگیری با عملکرد تحصیلی و انگیزه پیشرفت دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه رابطه وجود دارد.2- بین سبک های یادگیری (واگرا، همگرا، انطباقی و جذب کننده)، با عملکرد تحصیلی دانش آموزان متوسطه رابطه وجود دارد. 3- بین سبک های یادگیری (واگرا، همگرا، انطباقی و جذب کننده)، با انگیزه پشرفت دانش آموزان متوسطه رابطه وجود دارد. 4- سبک های یادگیری (واگرا، همگرا، انطباقی و جذب کننده)، قادر به پیش بینی عملکرد تحصیلی و انگیزه پیشرفت دانش آموزان می باشند. واژگان کلیدی: سبک های یادگیری، عملکرد تحصیلی، انگیزه پیشرفت، دانش آموزان متوسطه، نورآباد

هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه بین هوش اخلاقی با خلاقیت و عملکرد تحصیلی دانش اموزان پایه سوم ناحیه چهار شیراز بوده است . روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه مورد مطالعه،دانش اموزان پایه سوم ناحیه چهار شیراز در سال 1392 بوده است با توجه به اینکه تعداد کل دانش اموزان 4180 نفر می باشد، حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 5 مدرسه انتخاب شداند. ابزار اندازه گیری در این تحقیق شامل سه پرسشنامه هوش اخلاقی کیل و جوردن (2011)، خلاقیت تورنس (2000) و عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) بوده است جهت تجزیه و تحلیل از روشهای آمار توصیفی(جدول توزیع فراوانی، تداوم نمودار، میانگین و انحراف استاندارد) و در سطح آمار استنباطی از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده شده است که نتایج نشان دهنده ان است که : .بین هوش اخلاقی با خلاقیت و عمکرد تحصیلی دانش اموزان رابطه معناداری وجود داردبین مولفه های هوش اخلاقی با خلاقیت رابطه معناداری وجود داردبین مولفه های هوش اخلاقی با عملکردتحصیلی رابطه معناداری وجود داردمولفه های هوش اخلاقی قادر به پیش بینی خلاقیت می باشد مولفه های هوش اخلاقی به طور معنادار قادر به پیش بینی عملکرد تحصیلی می باشد

هدف از انجام پژوهش حاضر ارزیابی میزان همخوانی برنامه درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده در درس کارآفرینی آموزشکده فنی پسران مرودشت در سال 1392-1391 بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 110 نفر از مدرسان و دانشجویان آموزشکده فنی و حرفه ای مرودشت بوده است. در این پژوهش از کل جامعه آماری بعنوان نمونه استفاده شده است به لحاظ ماهیت و اهداف، این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی از نوع پیمایشی است که در آن با استفاده از، نظرسنجی از مدرسان و دانشجویان آموزشکده به توصیف و مقایسه سه برنامه درسی قصدشده، اجراشده و کسب شده درس کارآفرینی پرداخته است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته که روایی و پایایی آنها با روش صوری و آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت استفاده شده است. در تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از داده ها در سطح آمار توصیفی از آماره هایی نظیر فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار استفاده شده است و در سطح استنباطی از آزمون عمومی نرمالیتی شاپیرو –ویلک، تی تست تک نمونه ای، آزمون نا پارامتری میانه و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. که پس از بررسی چنین نتایجی بدست آمده است: بین برنامه درسی قصدشده با برنامه درسی اجرا شده و کسب شده درس کارآفرینی رشته برق همخوانی وجود نداشته ولی بین برنامه درسی اجراشده و کسب شده همخوانی وجود داشته است

هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر روش ایده سازی بر پرورش خلاقیت دانش آموزان پایه دوم دبیرستان شهر گچساران بود. در این پژوهش از روش تحقیق شبه آزمایشی (شبه تجربی) استفاده شد. در این پژوهش تمامی دانش آموزان پایه دوم دبیرستان شهر گچساران به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. تعداد افراد نمونه 120 نفر دانش آموز (پسر و دختر) بودند که با استفاده از لیست مدارس متوسطه، به روش تصادفی خوشه ای یک مدرسه دخترانه و یک مدرسه پسرانه انتخاب شدند. و سپس از هر مدرسه 2 کلاس انتخاب شدند که به صورت تصادفی در گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدتد. جهت بررسی میزان خلاقیت دانش آموزان از تست خلاقیت تورنس استفاده شد. جهت بررسی متغیرها و فرضیه های پژوهش از شاخص های آمار توصیفی نظیر میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی نظیر تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد بین میزان خلاقیت دانش آموزانی که به روش ایده سازی آموزش دیده بودند با دانش آموزانی که به روش سنتی آموزش دیده بودند تفاوت معناداری وجود داشت. و روش تدریس با روش ایده سازی موثرتر بود. فرضیه های پژوهش نیز تأیید شدند و در پایان به محدودیت ها و پیشنهادها اشاره شد.

چکیده پژوهش حاضر بارویکرد توصیفی از نوع همبستگی به منظور بررسی رابطه بین آگاهی فراشناختی با مسئولیت پذیری اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه اجرا شده است.جامعه آماری پژوهش حاضرکلیه دانش آموزان شهر میناب در مقطع متوسطه نظری در سه رشته (ریاضی فیزیک ،علوم تجربی،علوم انسانی) به تعداد 2718 در سال تحصیلی 91-1390 بوده است.نمونه شامل دانش آموزان دختر و پسر (101نفرپسر ،100نفر دختر) از تمامی پایه ها ورشته های موجود در دبیرستان بود که باشیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند ابزارهای گردآوری اطلاعات عبارت بود از: پرسشنامه مسئولیت پذیری re و پرسشنامه آگاهی فراشناختی mai که داده ها پس از جمع آوری توسط آزمون های ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. و نتایج به دست آمده نشان داد که بین آگاهی فراشناختی و مسئولیت پذیری اجتماعی رابطه وجود دارد و رابطه بین این دو هم در دانش آموزان دختر هم در دانش آموزان پسر رابطه معنی دار بودوازبین مولفه های ابعاد فراشناختی، مولفه های تنظیم شناختی بیشتر از مولفه های دانش شناختی قادر به پیش بینی مسئولیت پذیری هستند. کلمات کلیدی: آگاهی فراشناختی،مسئولیت پذیری اجتماعی،دانش آموزان دوره متوسطه

این پژوهش به بررسی رابطه بین سبک های یادگیری با عملکرد تحصیلی وخلاقیت دانش آموزان دختر پایه سوم متوسطه شهر فسا پرداخته است روش انجام پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد.جامعه آماری در این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دخترپایه سوم متوسطه شهر فسا که700نفربوده در سال تحصیلی 92-91 در مدارس این شهرمشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش را 248 نفر از دانش آموزان رشته های علوم انسانی،علوم تجربی وریاضی فیزیک پایه سوم متوسطه شهر فسا بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند.ابزاز مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه سبک یادگیری کلب وپرسشنامه خلاقیت عابدی وآزمون عملکرد تحصیلی فام وتیلوربود. از بین سبکهای اصلی یادگیری فقط مشاهده تأملی باخلاقیت رابطه مستقیم معنی دار دارد از بین سبک های ترکیبی یادگیری سبک های یادگیری سبکهای واگراو جذب با خلاقیت رابطه مستقیم معنی دار دارند. سبکهای همگرا و جذب به ترتیب بیشترین و کمترین شدت رابطه را باعملکردتحصیلی دارند. سبکهای جذب و واگرا نیزبه ترتیب بیشترین و کمترین شدت رابطه را باخلاقیت دارند. واژه های کلیدی: سبک های یادگیری،عملکرد تحصیلی،خلاقیت

چکیده این پژوهش با هدف بررسی میزان توجه به تعالی خانواده در کتب درسی تعلیمات اجتمـاعی دوره راهنمایی کشور ایران انجام گردید . در این پژوهش از روش توصیفی جهت مشخص نمودن مولفه های تعالی خانواده و از روش تحلیل محتوا به منظور بررسی و تحلیل کتب درسی تعلیمات اجتماعی دوره راهنمایی استفاده شد جامعه آماری پژوهش در بخش تحلیل محتوا ، کتب درسی تعلیمات اجتماعی دوره راهنمایی بوده که کل جامعه،برای مطالعه انتخاب شده است.ابزارجمع آوری اطلاعات،سیاهه های تحلیل محتوای کتب درسی بودکه پس از مطالعه مبانی نظری و بسترهای قانونی و اساس طرح پیشنهادی، تهیه و تدوین شد. و روایی آن توسط متخصصان علوم تربیتی و جامعه شناسی تعیین شد .واحد تحلیل ، جملات و تصاویر مندرج درمتن کتب درسی بوده است.نتایج بدست آمده این را نشان می دهد که در کتاب اجتماعی اول به مولفه های تعالی خانواده 19/53 درصد و در کتاب اجتماعی سال دوم 29/44 درصد و در کتاب اجتماعی سال سوم 15/71 درصد توجه شده است. کلیدواژه: تعالی خانواده ،کتاب درسی ،تعلیمات اجتماعی ، تحلیل محتوا

هدف اصلی پژوهش نیاز سنجی آموزشی معلمان پایه ششم ابتدایی مدارس ناحیه یک شیرازنسبت به برنامه ی درسی ملی درسال تحصیلی 92-91 بوده است .دراین پژوهش از روش توصیفی (پیمایشی)استفاده شده است وروش گردآوری داده ها میدانی وبااستفاده از پرسشنامه بوده است . جامعه آماری شامل تمامی معلمان پایه ششم ابتدایی ناحیه یک شیراز درسال تحصیلی 92-1391بوده است .براساس آماراین ناحیه تعداد معلمانی که تدریس پایه ششم را درسال تحصیلی فوق برعهده داشه اندد156نفر(42نفر مرد و114نفر زن ) بوده که تمامی این معلمان به عنوان جامعه ی نمونه پژوهش مدنظربوده است باتوجه به اینکه از این تعداد 120نفر پرسشنامه پژوهشی را را تکمیل وبه محقق بازگردانیده بنابراین جامعه نمونه 120نفر (38نفرمردو82نفرزن) انتخاب گردیده . ابزار پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته بودکه روایی صوری آن توسط اساتید رشته تخصصی وپایایی آن نیز ازروش آلفای کرونباخ محاسبه ومورد تایید قرار گرفت .پرسشنامه براساس طیف لیکرت تنظیم شدکه میزان نیازهای آموزشی معلمان رادرچهار بعد( آشنایی باروشهای تدریس،مدیریت کلاسی ،ماهیت ومحتوای آموزشی وارزشیابی )درسه حیطه دانش ،مهارت ونگرش مشخص می نمود برای تجزیه وتحلیل داده ها ازدوسطح توصیفی (فراوانی ،درصد ،میانگین و واریانس )واستنباطی از آزمون تی تک نمونه استفاده شده است .نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که میزان میانگین نیازهای آموزشی معلمان درچهار بعد ذکرشده درتمامی مولفه ها درسه حیطه دانش ،مهارت ونگرش از متوسط به بالا بوده است

چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روش تدریس حل مسئله بر انگیزه پیشرفت و عملکرد تحصیلی درس علوم دانش آموزان دختر پنجم ابتدایی شهر آباده انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر مقطع پنجم ابتدایی شهر آباده، که در سال تحصیلی 1391در مدارس این شهر اشتغال به تحصیل بودند تشکیل می دادند؛ که از میان کلیه دانش آموزان پایه پنجم به صورت تصادفی 50 نفر انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در گروه آزمایش با استفاده از روش تدریس حل مسئله به دانش آموزان درس علوم تدریس شد و گروه کنترل نیز به صورت معمول مورد تدریس قرار گرفتند. قبل و بعد از اعمال متغیر مستقل(تدریس مسئله محور) از دانش آموزان پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد. نتایج نشان دهنده این بود که روش تدریس مسئله محور موجب افزایش انگیزه پیشرفت دانش آموزان شده است. همچنین روش تدریس مسئله محور باعث بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان شده است. شیوه تدریس به میزان قابل توجهی بر انگیزش پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد. کلیدواژه : انگیزه پیشرفت تحصیلی ، عملکرد تحصیلی ، حل مساله

هدف این پژوهش بررسی میزان توجه به مهارت های زندگی در برنامه درسی مطالعات اجتماعی از دیدگاه دبیران و دانش آموزان پایه اول دوره ی متوسطه ناحیه 1 شهر شیراز بوده است. این پژوهش به روش توصیفی از نوع پیمایشی صورت گرفت. جامعه آماری این تحقیق کلیه دبیران مطالعات اجتماعی و دانش آموزان پایه اول متوسطه ناحیه 1 شهر شیراز در سال تحصیلی 92_91 بوده است. در مورد دبیران نمونه گیری صورت نگرفته است و نمونه برابر با جامعه بوده است و در مورد دانش آموزان از روش نمونه گیری طبقه ایی خوشه ایی استفاده شده و تعداد 260 دانش آموز انتخاب و مورد نظرسنجی قرار گرفته اند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه مهارت های زندگی داودی (1383) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها توسط اساتید و صاحبنظران دانشگاه شیراز و دانشگاه آزاد اسلامی با روش دلفی تأیید شده است ، و پایایی این پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ 87 صدم بدست آمد. داده ها و اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش t تک نمونه ایی تحلیل گردید. نتایج و یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که به مهارت های زندگی در مرحله طراحی و اجرا،ارزشیابی در برنامه درسی مطالعات اجتماعی به حد مطلوبی توجه گردیده است و نیز دبیران دیدگاه مثبت تری نسبت به دانش آموزان با توجه به مهارت های زندگی در برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره متوسطه داشتند.

چکیده : هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر استفاده از روش تدریس ایفای نقش براعتماد به نفس وخود –راهبری دانش آموزان پایه ششم ابتدایی می باشد.روش پژوهش شبه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون وپس آزمون با گروه گواه بود .جامعه آماری پژوهش دو کلاس از دو آموزشگاه که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند..در یک آموزشگاه یک کلاس به عنوان گروه آزمایش (تدریس با شیوه ی ایفای نقش )واز آموزشگاه دیگر یک کلاس به عنوان گروه گواه (آموزش معمولی )انتخاب شدند .برای سنجش مهارت اعتمادبه نفس ازآزمون اعتماد به نفس آیزنک(1976) وبرای سنجش مهارت خود –راهبری از آزمون خود –راهبری یاد گیری فیشر وهمکاران(2001) استفاده شده است .به منظور تجزیه وتحلیل عملکرد ایفای نقش بر دو مولفه اعتماد به نفس وخود-راهبری دانش آموزان از مقایسه میانگین پس آزمون وپیش آزمون گروه آزمایش وگواه در مولفه اعتماد به نفس وخود-راهبری وآزمون تحلیل کوواریانس استفاده شده است.نتایج نشان می دهد که در گروهی که با روش ایفای نقش آموزش دیده اند با گروهی که باروش معمولی آموزش دیده اند از لحاظ مهارت اعتماد به نفس وخود –راهبری تفاوت معنا دار وجود داردودر سطح بالاتری قرار دارند. کلمات کلیدی :ایفای نقش -اعتماد به نفس –خود راهبری یادبری یادگیری

چکیده هدف این پژوهش، ارزیابی میزان همخوانی برنامه درسی قصد شده، اجرا شده وآموخته شده علوم تجربی سال دوم راهنمایی شهرستان نی ریز در سال تحصیلی 92-1391 بوده است. پژوهش حاضر از نوع تحقیق پیمایشی می باشد. به منظور اجرای پژوهش که مبتنی برنگرش سنجی مدیران، دبیران و دانش آموزان در مورد برنامه های درسی قصد شده، اجرا شده وآموخته شده بود، سه مقیاس محقق ساخته، برحسب گروه مدیران، دبیران و دانش آموزان طراحی و استفاده گردید. روایی و پایایی هر سه مقیاس با روش روایی صوری و آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. به منظور گردآوری داده ها، نمونه آماری مربوط به برنامه درسی اجرا شده (مدیر و دبیر) و برنامه درسی آموخته شده (دانش آموز)، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل آماری داده ها نشان داد که بین دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی اجرا شده انطباق وجود دارد؛ بین دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی آموخته شده انطباق وجود ندارد؛ بین برنامه درسی اجرا شده و برنامه درسی آموخته شده انطباق وجود ندارد. همچنین، بین متغیر محتوا در دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی اجرا شده انطباق وجود ندارد. بین متغیر فعالیتهای یاددهی- یادگیری در دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی اجرا شده انطباق وجود ندارد و بین مولفه ارزشیابی در دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی اجرا شده انطباق وجود دارد.

کیده این پژوهش با هدف بررسی میزان توجه به مولفه های فرهنگ های برنامه درسی علوم انسانی پایه ی پنجم ابتدایی در ایران صورت گرفت. در این پژوهش از روش توصیفی جهت مشخص نمودن مولفه های فرهنگ برنامه درسی و از روش تحلیل محتوا به منظور بررسی و تحلیل برنامه درسی علوم انسانی پایه ی پنجم ابتدایی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش در بخش تحلیل محتوا، برنامه درسی علوم انسانی می باشد که شامل کتب زبان فارسی، هدیه های آسمان و تعلیمات اجتماعی و کتب راهنمای معلم موجود بوده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، سیاهه ی تحلیل اهداف، تحلیل محتوای کتب درسی و تحلیل محتوای کتب راهنمای معلم بود که روایی آن توسط متخصصان علوم تربیتی و کارشناسان حوزه ی فرهنگ و جهت اطمینان از پایایی تحلیل محتوا، سیاهه ها در اختیار یک کارشناس ارشد برنامه ریزی درسی قرار داده شد که؛ضریب توافق بین اندازه گیری های مستقل دو محقق 81/0 برآورد شد. واحد تحلیل، جملات مندرج در متن بوده است. در بخش تحلیل محتوا مهم ترین یافته ها نشان دهنده ی آن بود که در مجموع اهداف 50/38 درصد، کتب درسی و کتب راهنمای معلم به ترتیب به میزان 53/2 درصد و 80/2 درصد به مولفه های فرهنگ برنامه درسی توجه شده که بیشترین میزان توجه به مولفه های، توجه به آموزه های دینی در باب توجه به خود (فرهنگ پرورش خویشتن و معنویت)، تداوم میراث فرهنگی و پرورش حافظه و هویت فرهنگ (فرهنگ پیوند با آثار اصیل) و به مولفه های جریان آزاد اندیشه ها و تصمیم گیری مشارکتی (فرهنگ مردم سالاری در بستر اندیشه و عمل) و مقابله با رفتارهای تبعیض آمیز(فرهنگ مقابله با ساختارهای سنتی و بازدارنده) توجه چندانی نشده است. کلید واژه: فرهنگ برنامه درسی، برنامه درسی، برنامه درسی علوم انسانی، پایه ی پنجم ابتدایی.

هدف از این پژوهش بررسی تاثیر روش تدریس جیگ ساو ( مشارکتی) برخلاقیت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی بوده است . این پژوهش به روش شبه تجربی و استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه صورت گرفت جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر مرودشت در سال تحصیلی 92-91 بوده است که با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای 140 دانش آموز از دو مدرسه پسرانه فرهنگیان (1) و دخترانه ابوذر جهت مطالعه انتخاب که از هر مدرسه دو کلاس که به تصادف یکی به عنوان گروه گواه و دیگری به عنوان گروه آزمایش به عنوان نمونه تحقیق لحاظ گردیده اند.و توسط مقیاس خلاقیت تصویری ( تورنس ،1960) و عملکرد تحصیلی (فام و تیلور،1999) مورد ارزیابی قرار گرفتند سپس داده ها گرد آوری شد و توسط نرم افزار اماری مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. نتایج نشان داد که: روش تدریس جیگ ساو بر خلاقیت دانش آموزان پایه پنجم ابتدائی تاثیر دارد.روش تدریس جیگ ساو بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم ابتدائی تاثیردارد.روش تدریس جیگ ساو بر خلاقیت دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدائی تاثیر دارد .روش تدریس جیگ ساو بر خلاقیت دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدائی تاثیر دارد.روش تدریس جیگ ساو بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدائی تاثیر دارد.روش تدریس جیگ ساو بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدائی تاثیر دارد.

پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان برخورداری کتاب راهنمای معلم درس تربیت بدنی دوره راهنمایی از مولفه های مهارت های شهروندی انجام شده است. پژوهش با روش تحلیل محتوا و با بررسی کتاب روش تدریس معلم دوره راهنمایی انجام شده است. واحد تحلیل در این پژوهش جملات موجود در متن کتاب درسی بوده است.با توجه به مقایسه میزان فراوانی و درصد جملات با مولفه های مهارت های شهروندی، یافته های پژوهش حاکی از آن بود که در کتاب راهنمای معلم درس تربیت بدنی دوره راهنمایی به مولفه های مهارتهای شهروندی توجه مولفه هایی نظیر مشارکت فعال و رعایت قوانین مقررات و تفکر خلاق از درصد بالاتری برخوردار هستند.

هدف از این پژوهش مقایسه میزان عزت نفس و عملکرد تحصیلی دانش آموزان استثنایی شرکت کننده در طرح فراگیر با دانش آموزانی که در این طرح شرکت نکرده اند،بوده است. روش مورد استفاده در این پژوهش با توجه به موضوع و اهداف آن، از نوع علی–مقایسه ای می باشد. نمونه این مطالعه را 36 نفر از ناشنوایان پایه پنجم ابتدایی استان هرمزگان تشکیل می دهند که 18 نفر از آنها درمدارس طرح فراگیر و 18 نفر از آنها در طرح مدارس عادی استثنایی می باشند. برای جمع آوری اطلاعات موردنیاز برای پیشرفت تحصیلی از کارنامه دانش آموزان و برای عزت نفس در تحقیق حاضر از پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت (1967) استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که در هیچ کدام از تناظرها تفاوت معنی داری مشاهده نشده است. نتایج تجزیه و تحلیل فرضیه اصلی دوم پژوهشی نشان می دهد که میزان ضریب همبستگی بین متغیر عزت نفس و میانگین پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان شرکت در طرح فراگیر در سطح (05/0=?) و میزان ضریب همبستگی بین متغیر عزت نفس و میانگین پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان شرکت در طرح فراگیر در سطح (05/0=?) معنی دار نمی باشد.

هدف از این پژوهش رابطه شخصیت کارآفرینانه و مسئولیت های شغلی با کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی دانشگاههای مهر و لامرد بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می¬باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی اعضای هیأت علمی و دانشجویان دانشگاه های شهرستان مهر و لامرد می باشد. که از اعضای هیات علمی سرشماری صورت گرفت و برای دانشجویان از روش نمونه گیری تصادفی و جدول مورگان بهره گرفته شد که تعداد 396 نفر در پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل مقیاس محقق ساخته شخصیت کارآفرینانه مبتنی بر سیاهه (پورقاز و محمدی) و مقیاس مسئولیت های شغلی مدرسان مشاور (اور) و پرسشنامه ارزشیابی کیفیت عملکرد اعضای هیات علمی (محمدی و زرانی) بود. روایی مقیاس ها و پرسشنامه با استفاده از تحلیل گویه و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه گردید. داده¬ها با استفاده از آمار توصیفی نظیر فراوانی، میانگین، انحراف معیار، درصد و آمار استنباطی نظیر ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به روش همزمان و سلسله مراتبی تجزیه و تحلیل شدند.نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد که 1- شخصیت کارآفرینانه با کیفیت عملکرد رابطه دارد. 2- مسئولیت های شغلی با کیفیت عملکرد رابطه معناداری دارد 3- شخصیت کارآفرینانه پیش بینی کننده معناداری برای کیفیت عملکرد بود. 4- همچنین مسئولیت های شغلی پیش بینی کننده معناداری برای کیفیت عملکرد بود. 5- در نهایت خلاقیت پیش بینی کننده مثبت و معنادار و تحمل ابهام پیش بینی کننده منفی و معنادار کیفیت عملکرد بود و تحقیق و پژوهش در بین مسئولیت های شغلی تنها پیش بینی کننده معنادار کیفیت عملکرد بود.

هدف از پژوهش حاضر تبیین رابطه کیفیت زندگی کاری و انگیزش شغلی با توانمندسازی کارکنان آموزشگاه¬های فنی و حرفه¬ای آزاد طراحی دوخت شهر شیراز بود و با توجه به اینکه تعداد کل کارکنان 120 نفر بودند، حجم نمونه به روش سرشماری، کل جامعه یعنی 120 نفر انتخاب شد و بین تمامی کارکنان پرسشنامه توزیع شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه¬ی توانمندسازی اسپیرتزر، پرسشنامه انگیزش شغلی علی¬آبادی، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون مورد استفاده قرار گرفته است. داده های جمع آوری شده از طریق آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین ابعاد کیفیت زندگی کاری با توانمندسازی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین ابعاد انگیزش شغلی با توانمندسازی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین ابعاد کیفیت زندگی کاری و ابعاد انگیزش شغلی به طور معناداری قادر به پیش بینی توانمندسازی می باشند.

هدف ازپژوهش حاضربررسی تأثیرآموزش مستقیم برمهارت خواندن کودکان با ناتوانی یادگیری (اختلال خواندن)است.دراین پژوهش از روش تک آزمودنی ازنوع خط پایه چندگانه استفاده شده است. برای این منظور ازبین دانش آموزان پایه دوم ابتدایی مراجع کننده به مراکز مشکلات ویژه یادگیری نواحی یک ودو شهر یزد 4 نفرکه براساس ارزیابی های انجام شده،باناتوانی ویژه یاگیری خواندن(اختلال خواندن) تشخیص داده شدند به روش نمونه گیری دردسترس، انتخاب شدند .ابزارهای پژوهشی شامل:مقیاس تجدیدنظرشده ی هوش وکسلر،آزمون خواندن ونارسا خوانی نما ،آزمون خواندن کلمات(یکی از خرده آزمون های نما)وپرونده تحصیلی و بهداشتی دانش آموزانبود.مقیاس تجدیدنظرشده ی هوش وکسلربرای تشخیص افتراقی اختلال خواندن ازکم توانی ذهنی به کاربرده شد.آزمون خواندن نما جهت تشخیص اختلال خواندن ونارساخوانی و خرده آزمون خواندن کلمات جهت ترسیم خط پایه وسطح پیشرفت آزمودنی ها به کارگرفته شد.برنامه آموزش مستقیم طراحی شده(متغیرمستقل)برروی هر4آزمودنی اجراشد.پس ازاجرای برنامه آموزشی،3هفته برنامه پیگیری اجراشده ویافته هانشان داد که هر4آزمودنی پس ازاجرای برنامه آموزشی توانستند به رفتارهدف دست یافته ودرمرحله ی پیگیری نشان داده شد که این تأثیرپایدار بوده ورفتارهدف کاهش نیافته است. پژوهش حاضردرنهایت به این نتیجه منجرشد که برنامه آموزشی مستقیم برمهارت خواندن دانش آموزان باناتوانی ویژه یادگیری خواندن تأثیرمثبت دارد.

چکیده هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه جو سازمانی و سلامت روانی با اثربخشی سازمانی معلمان و مدیران مقطع متوسطه شهرستان داراب بوده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بوده وجامعه آماری این تحقیق شامل 400 نفر از معلمان و مدیران مقطع متوسطه شهرستان داراب می باشد که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 196 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند..جهت جمع آوری اطلاعات و داده ها از سه پرسش نامه جو سازمانی هالپین و کرافت ،اثربخشی هرسی و بلانچارد ،سلامت روان کلدبرگ و هیلر استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون،رگرسیون چندگانه استفاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل آماری به دست آمده نشان داد که بین جوسازمانی با اثربخشی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و همچنین بین سلامت روان با اثربخشی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. که از بین ابعاد جو سازمانی بعد رفتار صمیمی و از بین ابعاد سلامت روانی بعد کارکرد اجتماعی قدرت پیش بینی قوی تری برای اثربخشی دارا می باشند. کلید واژه ها: جو سازمانی، سلامت روان، اثر بخشی معلمان

هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی میزان توجه به شاخص¬های تنوع بخشی به محیط¬های یادگیری در فرآیند تعلیم و تربیت رسمی عمومی از دیدگاه معلمان و مدیران مدارس متوسطه دخترانه آموزش و پرورش شهر مرودشت درسال تحصیلی 93-1392 می باشد. به لحاظ ماهیت و اهداف، این پژوهش از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش توصیفی پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مدیران و معلمان (مدیران 30 نفر و معلمان 263 نفر) مقطع متوسطه دخترانه آموزش و پرورش شهر مرودشت می¬باشد که با استفاده از جدول مورگان تعداد 156 نفر از معلمان به-صورت تصادفی ساده انتخاب و و با توجه به اینکه تعداد مدیران 30 نفر بوده برای برآورد حجم نمونه آنها از روش سرشماری استفاده شده است. برای گردآوری داده¬ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است که روایی و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسش¬نامه¬¬ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است. در سطح آمار توصیفی از آماره-هایی نظیر فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار استفاده شده است. در سطح آمار استنباطی از آزمون¬های t تک نمونه¬ای استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که مدیران و معلمان معتقدند که میزان توجه به کارآفرینی در تعلیم و تربیت عمومی و میزان تعاملات بین تعلیم و تربیت عمومی با طراحی و اجرای برنامه¬های درسی و یادگیری در حد متوسط می¬باشد. همچنین مدیران معتقدند که میزان توجه به فعالیت¬های (کتابخانه¬ای، آزمایشگاهی و کارگاهی) در تعلیم و تربیت عمومی در حد بالاتر از متوسط می¬باشد ولی معلمان معتقدند در حد متوسط می¬باشد. علاوه بر این مدیران معتقدند که میزان تعامل بین سیستم¬های آموزشی با جامعه و سایر دستگاه ها و نهاد ها در تعلیم و تربیت عمومی در حد متوسط می¬باشد ولی معلمان معتقدند در حد پایین¬تر از متوسط می¬باشد.

هدف از پژوهش حاضر ارزیابی کیفیت خدمات آموزشی دانشکده علوم تربیتی بوده است که از روش توصیفی از نوع همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانشجویان دانشکده علوم تربیتی دانشگاه آزاد واحد مرودشت به تعداد 400 نفر می باشد. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی- مورگان(1974) 170 نفر تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. جمع¬آوری داده ها و اطلاعات از طریق پرسشنامه دولاوات و همکاران(2005) صورت گرفته است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده و به منظور تعیین رابطه¬ی بین متغیرها از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده گردیده است. نتایج پس از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که هر پنج بعد ملموسات، تضمین، پاسخگویی، اطمینان و همدلی در سطح اطمینان 01/0 با سطح معنی¬داری 000/0 قادر به پیش¬بینی کیفیت خدمات آموزشی در دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد واحد مرودشت می¬باشند.

این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین برنامه درسی پنهان با رشد اعتقادی و انگیزه پیشرفت دانش آموزان پسر سوم دوره متوسطه شهر خرامه به روش توصیفی - همبستگی انجام شد. جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر سوم دوره متوسطه شهر خرامه در سال تحصیلی 93-92 متشکل از 400 دانش آموز بود. که با شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ایی 196دانش آموز ، یه عنوان نمونه انتخاب شدند،. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های برنامه درسی پنهان(فتحی واجارگاه(1385)، رشد اعتقادی( معنوی پور و شریفی،1383)و انگیزه ی پیشرفت هرمنس(1970) استفاده شد.. نتایج پژوهش نشان داد بین برنامه درسی پنهان با رشد اعتقادی و انگیزه پیشرفت رابطه معنادار وجود دارد. همچنین بین رشد اعتقادی و انگیزه پیشرفت دانش آموزان رشته های مختلف تحصیلی تفاوت معناداری مشاهده نشد.

چکیده پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای برنامه درسی مطالعات اجتماعی پایه ششم ازحیث میزان توجه به مولفه های فراشناخت باروش تحلیل محتوا انجام گردید. جامعه و نمونه آماری این پژوهش برنامه درسی مطالعات اجتماعی پایه ششم ابتدایی و ابزار تحقیق سیاهه تحلیل محتوا بوده است که بر اساس مبانی نظری تنظیم گردید و روایی آن توسط اساتید علوم تربیتی تایید شد و به منظور برآورد پایایی از روش تحلیل همزمان استفاده شد که ضریب مناسبی حاصل شد. واحد تحلیل شامل جملات وتصاویربود. به منظور تحلیل داده ها از شاخص های آماری فراوانی و درصد استفاده شد و نتایج نشان داد که در محتوای برنامه درسی مطالعات اجتماعی ششم،کتاب وراهنمای معلم ازحیث میزان توجه به مولفه های فراشناخت،مولفه تحلیل به میزان37.5 درصد دراهداف مصوب برنامه ودرتحلیل محتوای کتاب وبه میزان 15.60درصد وبه میزان 11.40 درصد درراهنمای معلم، بشترین توجه رابه خوداختصاص داده بود وبه مولفه های معنی دارکردن موضوع ،بازنگری ،انتقال یادگیری،خودگردانی ،نظم دهی ،پیونداطلاعات قدیم وجدید،پردازش صحیح اطلاعات وبرآوردحافظه،تخمین زدن،سازمان دهی ،خلاصه کردن واصلاح کردن توجه نگردیده است.ودر اهداف مصوب به مولفه های اصلاح کردن توجه نگردیده است ودرکتاب درسی مطالعات اجتماعی ومولفه پردازش صحیح اطلاعات به میزان 2درصدکمترین مولفه ها رابه خوداختصاص داده بودواین نشانگرآنست که چه دراهداف مصوب برنامه درسی مطالعات اجتماعی پایه ششم وچه درتحلیل محتوای کتاب وراهنمای معلم به مولفه های فراشناخت توجه نگردیده است. کلیدواژگان ;فراشناخت ـ برنامه درسی ـ مطالعات اجتماعی پایه ششم

هدف اصلی این پژوهش نقش واسطه ای انگیزش شغلی در ارتباط بین بهداشت روانی محیط کار و فرسودگی شغلی کارکنان دانشگاه آزاد جیرفت می باشد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان این اداره(210 نفر) بوده اند. از این جامعه، براساس جدول مورگان 136 نفر به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه فرسودگی شغلی، بهداشت روان و انگیزش شغلی استفاده شد. داده-های جمع آوری شده از طریق آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که بین ابعاد بهداشت روان با فرسودگی شغلی رابطه معنادار، بین انگیزش شغلی و ابعاد فرسودگی شغلی رابطه معکوس و معناداروجود دارد، و ابعاد بهداشت روانی قادر به پیش بینی فرسودگی شغلی و همچنین ابعاد بهداشت روانی قادر به پیش بینی انگیزش شغلی کارکنان می باشد، و انگیزش شغلی نقش واسطه ای در رابطه بین بهداشت روانی و فرسودگی شغلی ایفا می کند. کلید واژه ها: فرسودگی شغلی، بهداشت روان، انگیزش شغلی.

هدف از انجام پژوهش حاضر نگرش مربیان و دانش آموزان در خصوص عوامل موثر بر حضور دانش آموزان دوره دوم متوسطه در فعّالیت¬های پرورشی بوده است. به لحاظ ماهیت و اهداف، این پژوهش از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش توصیفی پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه شهر جیرفت که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله¬ای تعداد 225 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب و حجم جامعه مربیان پرورشی به تعداد 158 نفر می¬باشد که با استفاده از جدول مورگان تعداد 112 نفر از مربیان پرورشی به¬صورت تصادفی ساده به عنوان حجم نمونه انتخاب شده¬اند. برای گردآوری داده¬ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است که روایی آن به صورت صوری(نظرات اساتید و متخصصان فن) تأیید و پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 89/0 بدست آمده که مورد تأیید بوده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسش¬نامه¬¬ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است. در سطح آمار توصیفی از آماره¬هایی نظیر فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار استفاده شده است. در سطح آمار استنباطی از آزمون¬های t تک نمونه¬ای و t گروه های مستقل استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که نقش مربی، امکانات و تجهیزات، برنامه درسی غیرمتمرکز، آگاهی اولیا دانش¬آموزان از فعالیت پرورشی، نگرش معلمان و مدیران نسبت به فعالیت پرورشی، حضور و همکاری مدیران و معلمان در فعالیت های پرورشی، تقویت¬کننده¬های اولیه و ثانویه، بلوغ جسمانی و تغییرات ناشی از آن در حضور دانش¬آموز در فعالیت¬های پرورشی بالاتر از حد متوسط می باشد و همچنین یافته¬ها نشان داد که میزان علاقه¬مندی و مشارکت دانش¬آموزان دختر و پسر در هر یک از فعالیت¬های پرورشی بالاتر از حد متوسط نیز می¬باشد. علاوه بر این یافته ها نشان داد بین نظرات مربیان و دانش¬آموزان در زمینه عوامل موثر بر فعالیت¬های پرورشی تفاوت معنادار وجود دارد، مربیان معتقدند که عوامل فوق نقش بیشتری بر حضور دانش¬آموزان در فعالیت¬های پرورشی دارند.

چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه به بهداشت و سلامت در برنامه درسی کتاب علوم تجربی پایه ششم ابتدائی انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل برنامه درسی(اهداف، کتاب درسی و راهنمای معلم) علوم تجربی پایه ششم ابتدایی در سال 93-1392 بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. به دلیل محدود بودن جامعه آماری، نمونه و جامعه آماری یکسان بودند. برای گردآوری داده¬ها از سیاهه های تحلیل محتوا در سه حیطه شناختی، مهارتی (عملکردی) نگرشی (عاطفی) استفاده شد که روایی و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفته بود. واحد تحلیل، جملات و تصاویر موجود در اهداف، کتب درسی و کتب راهنمای معلم بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از محاسبه فروانی و درصد استفاده شد و نتایج پژوهش نشان داد که در محتوای اهداف مصوب، محتوای کتاب درسی و محتوای کتاب راهنمای معلم علوم تجربی پایه ششم ابتدایی در زمینه ی بهداشت و سلامت، به میزان 64/3 درصد به حیطه ی شناختی، 41/2 درصد به حیطه¬ی عملکردی و 09/1 درصد به حیطه¬ی نگرشی توجه شده است که این میزان از مطلوبیت خوبی برخوردار نیست. کلیدواژه: بهداشت و سلامت، برنامه درسی، علوم تجربی

چکیده هدف پژوهش حاضربررسی الگوهای جاری ارزشیابی پیشرفت تحصیلی جهت ارائه الگوی مناسب دردوره ابتدایی ناحیه 2شهریزددرسال تحصیلی 92-1391بود. روش پژوهش ، توصیفی پیمایشی و جامعه آماری شامل معلمان ووالدین دانش آموزان دوره ابتدایی ناحیه 2 شهریزدبودند.حجم نمونه بااستفاده ازروش نمونه گیری تصادفی ساده ونیزجدول تعیین حجم نمونه مورگان 160 نفر از معلمان واز جامعه والدین باروش نمونه گیری هدفمند100نفر مردو100نفرزن انتخاب گردید. ابزارهای اندازه گیری شامل مصاحبه نیمه سازمان یافته با 15 نفر از معلمان که به صورت هدفمند نمونه گیری شده بودندودوپرسشنامه محقق ساخته برای سنجش نظرات معلمان (50سوالی) و سنجش نظرات والدین (30سوالی) بود که ضریب پایایی حاصله برای آنهابه ترتیب 93/. و87/. به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها ازنرم افزار آماریspss16 استفاده شد. نتایج نشان دادمشکلات مربوط به مقوله طراحی ارزشیابی توصیفی ازنظرمعلمان و والدین تاحدودی وجوددارد، مشکلات هنگام اجرا از نظر معلمان درحدزیاد و از نظر والدین تا حدودی وجود دارد و در نهایت مشکلات پس ازاجرای ارزشیابی توصیفی از نظر معلمان درحد زیاد و از نظر والدین تاحدودی وجود دارد و ارزشیابی توصیفی از دیدگاه معلمان و والدین قابل قبول نیست.درپایان باتوجه به یافته های پژوهش ومحاسن ارزشیابی کمی و محاسن ارزشیابی توصیفی الگویی به نام ارزشیابی تلفیقی ارائه شد. کلیدواژه ها: ارزشیابی توصیفی، معلمان، والدین،دوره ابتدایی و ارزشیابی تلفیقی.

هدف از پژوهش حاضر تبیین رابطه بین هوش معنوی و هوش فرهنگی با تعهد سازمانی در معلمان زن دوره ابتدایی شهر اهواز بود. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش 135 نفر از معلمان زن دوره ابتدایی ناحیه دو شهر اهواز بودند. نمونه آماری شامل معلمان زن دوره ابتدایی شهر اهواز بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین معلمان زن مدارس ابتدایی شهر اهواز انتخاب شد. ابزار سنجش این پژوهش 3 پرسشنامه تعهد سازمانی مودای و همکاران (1992)، هوش معنوی که توسط بدیع و همکاران (2010) و پرسشنامه هوش فرهنگی آنگ و همکاران (2004) بود. داده های گردآوری شده با استفاده از روش¬های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون و با استفاده از برنامه spss21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دهنده آنست که بین هوش معنوی (تفکر کلی و بعد اعتقادی، توانایی مقابله و تعامل با مشکلات، پرداختن به سجایای اخلاقی و خودآگاهی، عشق و علاقه) و هوش فرهنگی ( فراشناختی، شناختی، انگیزش و رفتاری ) با تعهد سازمانی در معلمان زن دوره ابتدایی شهر اهواز رابطه معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج نشان داد که ابعاد هوش معنوی و ابعاد هوش فرهنگی قادر به پیش بینی تعهد سازمانی می باشند.

چکیده پژوهش حاضر با هدف ارزیابی میزان توجه به مولفه های عزت نفس و جرأت مندی در برنامه درسی مطالعات اجتماعی پایه ی اول (هفتم) دوره اول متوسطه ایران اجرا گردید. روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه آماری برابر با نمونه آماری شامل متن کتاب درسی مطالعات اجتماعی پایه هفتم و کتاب راهنمای معلم بود. ابزار پژوهش شامل سیاهه های تحلیل اهداف، محتوای کتاب درسی و محتوای کتاب معلم بوده، که پس از مطالعه مبانی نظری و براساس طرح پیشنهادی برای متغیرهای عزت نفس و جرأت مندی جداگانه توسط محقق تهیه و تدوین شد. روایی آن توسط متخصصان علوم تربیتی و کارشناسان زیربط تعیین گردید و برای برآورد پایایی همزمان با محقق یک نفر دانشجوی کارشناس ارشد برنامه ریزی درسی، حدود ده صفحه مورد تحلیل قرار گرفت که بین نتایج حاصله ضریب پایایی حدود 87/0 به دست آمد، که نشان از پایایی ابزار مورد استفاده می باشد. واحد تحلیل، جملات، تصاویر، جداول و تکالیف مندرج در متن کتاب درسی و کتاب راهنمای معلم و متن اهداف بود. به منظور تحلیل داده ها از شاخص های آماری فراوانی و درصد استفاده شد و نتایج حاکی از آن بود که در مجموع در برنامه درسی مطالعات اجتماعی پایه ی هفتم، در قسمت اهداف به عزت نفس 81/74 درصد و جرأت مندی 44/64 درصد و در قسمت محتوای کتاب درسی به عزت نفس 42/39 درصد و جرأت مندی 42 درصد و همچنین در محتوای کتاب معلم به عزت نفس 46 درصد و جرأت مندی 43 درصد توجه شده است؛ که بیشترین میزان توجه مربوط به بخش اهداف در ارتباط با مولفه های عزت نفس و جرأت مندی بوده است. کلمات کلیدی: عزت نفس، جرات مندی، برنامه درسی، دوره متوسطه اول و مطالعات اجتماعی

هدف از پژوهش حاضر تبیین رابطه اخلاق سازمانی و عدالت سازمانی با رضایت شغلی کارکنان آموزش و پرورش شهرستان زرقان بود. این پژوهش به روش توصیفی از نوع همبستگی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را کارکنان آموزش و پرورش شهرستان زرقان سال 1392 به تعداد 268 نفر تشکیل داده است. روش نمونه گیری، نمونه گیری تصادفی ساده بوده و حجم نمونه مورد پژوهش براساس جدول مورگان 155 نفر انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه رضایت شغلی اسمیت (1969)، عدالت سازمانی نیهوف و مورمن (1993) و اخلاق سازمانی ویکتور و کالن (1998) بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح آمار توصیفی از روش های آماری میانگین و انحراف معیار، و در سطح آمار استنباطی از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد بین اخلاق سازمانی و عدالت سازمانی با رضایت شغلی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. لذا بین ابعاد خیر اندیشی، استقلال، اثربخشی و عدالت با رضایت شغلی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.بین ابعاد عدالت سازمانی با رضایت شغلی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.عدالت نسبت به دیگر متغیرها پیش بینی کننده قوی تری برای رضایت شغلی می باشد. متغیر عدالت توزیعی نسبت به دیگر متغیرها پیش بینی کننده قوی تری برای رضایت شغلی می باشد.

چکیده: این پژوهش با هدف بررسی میزان توجه به مولفه های هوش اخلاقی در برنامه درسی پیام آسمانی دوره متوسطه اوّل کشور ایران انجام گرفته است. در این پژوهش از روش توصیفی جهت مشخص نمودن مولفه ها و ویژگی های هوش اخلاقی و از روش تحلیل محتوا به منظور بررسی و تحلیل برنامه درسی پیام آسمانی دوره متوسطه اوّل استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش برنامه درسی پیام آسمانی دوره متوسطه اوّل می باشد که از این جامعه برنامه درسی پیام آسمانی پایه های اوّل و سوم متوسطه به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات: الف) سیاهه تحلیل: محتوای اهداف مصوب دوره متوسطه اوّل در پایه های اوّل و سوم. ب) سیاهه تحلیل محتوا کتب پیام اسمانی پایه هفتم ونهم. ج) سیاهه تحلیل محتوای کتاب کلیّات راهنمای معلّم پایه هفتم و نهم. پس از مطالعه مبانی نظری و بسترهای قانونی طرح پیشنهادی تهیه و تدوین شد و روایی آن توسط متخصصان علوم تربیتی و کارشناسان مربوطه تعیین گردید. واحد تحلیل جملات مندرج در کتب درسی، متن اهداف، متن کتاب راهنمای معلّم و نیز تصاویر مندرج در کتب درسی بوده است.در بخش تحلیل محتوا مهمترین یافته ها بیانگر آن است که در مجموع در برنامه درسی پیام آسمانی دوره متوسطه اوّل در اهداف مصوب در پایه هفتم و نهم به ترتیب 47/0 درصد، 5/37 درصد، در کتاب پیام های آسمانی پایه هفتم 41/7 و در کتاب پیام آسمانی پایه نهم 37/5 به مولفه های هوش اخلاقی توجه شده است. در کتاب کلیّات راهنمای معلّم پایه هفتم 06/10 و در کتاب راهنمای معلّم پایه نهم 55/7 درصد به مولفه های هوش اخلاقی توجه گردیده است. در تصاویر کتاب درسی پیام آسمانی هفتم 07/23 درصد و تصاویر کتاب پیام آسمانی پایه نهم 09/9 به مولفه های هوش اخلاقی توجه گردید که این موضوع بیانگر کم توجهی به این مولفه ها است. واژگان کلیدی: هوش اخلاقی، برنامه درسی، دوره متوسطه اوّل، پیام آسمانی.

هدف پژوهش حاضر نقش واسطه ایی توانمند سازی در رابطه با سبک های رهبری و اثربخشی کارکنان آموزش و پرورش می باشد .روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد.جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی کارکنان آموزش و پرورش منطقه ارژن می باشد که تعداد آنان برابر 400 نفر می باشد جهت تعیین حجم نمونه با روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر اساس جدول مورگان تعداد 196 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار سنجش وگرد آوری اطلاعات در پژوهش حاضر سه پرسشنامه توانمند سازی (شورت و راینهارت)،اثر بخشی (پارسونز) و سبک مدیریت(متزکاس) می باشد .جهت تجزیه وتحلیل داده ها در سطح آمار توصیفی از روشهای آماری میانگین وانحراف معیار ودر سطح آمار استنباطی از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون ورگرسیون ساده استفاده شده است .نتایج نشان داد که سبک مدیریت ، اثربخشی کارکنان را پیش بینی می کند سبک مدیریت ،توانمندی کارکنان را پیش بینی می کند توانمندی با کنترل سبک مدیریت ،اثربخشی کارکنان را پیش بینی می کند توانمندی نقش واسطه ایی را در ارتباط بین سبک مدیریت و اثربخشی ایجاد می کند .

هدف این پژوهش، تحلیل محتوای برنامه درسی علوم تجربی پایه ششم مقطع ابتدایی بر اساس میزان توجه به تفکر خلاق بوده است. روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی از نوع تحلیل محتوا بوده است؛ جامعه و نمونه آماری شامل برنامه درسی علوم تجرب? پایه ششم مقطع ابتدایی بوده است؛ به منظور گردآوری داده ها، از سیاهه تحل?ل محتوا استفاده شد؛ ابزار جمع آوری اطلاعات، سیاهه تحلیل محتوای دربر گیرنده مولفه های خلاقیت گیلفورد بود؛ روایی و پایایی مقیاس با روش روایی محتوایی و آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. برای پاسخ به سوالات از روش آماری تحل?ل محتوا استفاده شد؛ تجزیه و تحلیل آماری داده ها نشان داد که 1- متن کتاب علوم تجربی پایه ششم مقطع ابتدایی از نظر حافظه شناختی و تفکر همگرا در بالاترین سطح و از نظر تفکر ارزشیاب و تفکر واگرا در پایینترین سطح قرار دارد. 2- از بین عبارتهای واگرای موجود در متن، سطح سیالی، بیشترین واحد و سطح اصالت و انعطاف پذیری، کمترین واحد را به خود اختصاص داده اند.

هدف از این پژوهش بررسی رابطه هوش اخلاقی و مهارت های اجتماعی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان بوده است. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از نوع تحقیقات توصیفی - همبستگی بوده و جامعه آماری آن را دانش آموزان دبیرستان های عشایری شیراز که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تحصیل بوده تشکیل داده است تعداد آن شامل 900 نفر بوده و حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 269 نفر برآورد و به شیوه نمونه گیری صورت تصادفی طبقه ای انتخاب گردیده است .و از سه پرسشنامه هوش اخلاقی لنیک و کیل در سال (2005)، مهارت های اجتماعی ماتسون (1983) و عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) استفاده گردیده و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی مانند فراوانی، درصد و نمودار و روش های آمار استنباطی مانند همبستگی، رگرسیون، تی نمونه های مستقل و تحلیل واریانس تحلیل گردید. یافته های پژوهش نشان داد بین هوش اخلاقی و مهارت اجتماعی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین بین ابعاد هوش اخلاقی به جز راستگویی با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین بین ابعاد مهارت اجتماعی (مهارت اجتماعی مناسب، رفتارهای غیر اجتماعی، پرخاشگری و رفتارهای تکانشی، برتری طلبی، اطمینان زیاد به خویشتن داشتن و رابطه با همسالان) با عملکرد رابطه معنی دار وجود دارد. اما رابطه بین دو بعد رفتارهای غیر اجتماعی، پرخاشگری و رفتارهای تکانشی با عملکرد تحصیلی معنی دار ولی منفی می باشد

هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه بین اخلاق حرفه ای با بهره وری و تعهد سازمانی کارکنان پتروشیمی جم بوده است .روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بوده است . جامعه مورد مطالعه،شامل تمامی کارکنان پتروشیمی جم در سال 1392 بوده است. با توجه به اینکه تعداد کل کارکنان 900نفر می باشد، جهت نمونه گیری از بین افراد جامعه با توجه به جدول مورگان، تعداد 269نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند.ابزار اندازه گیری در این تحقیق شامل سه پرسشنامه اخلاق حرفه ای رضایی (1388) ،تعهد سازمانی مایر و آلن (1984) و بهره وری بلانچارد و گلد اسمیت(1990) بوده است جهت تجزیه و تحلیل از روشهای آمار توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد) و در سطح آمار استنباطی از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه استفاده شده است نتایج حاکی از ان است که بین اخلاق حرفه ای با بهره وری و تعهد سازمانی رابطه معنادار وجود دارد.بین تمامی ابعاد اخلاق حرفه ای با تعهد سازمانی رابطه معنادار وجود دارد. اخلاق حرفه ای به طور معناداری قادر است بهره وری را پیش بینی نماید. این متغیر می تواند (30) درصد واریانس متغیر بهره وری را پیش بینی کند.اخلاق حرفه ای به طور معناداری قادر است تعهد سازمانی را پیش بینی نماید. این متغیر می تواند (18) درصد واریانس متغیر تعهد سازمانی را پیش بینی کند. کلید واژه ها : اخلاق حرفه ای ، بهره وری ، تعهد سازمانی

هدف از این پژوهش بررسی رابطه مهارت های اجتماعی و اضطراب امتحان با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر متوسطه شهر مرودشت بود به لحاظ ماهیت و اهداف، این پژوهش از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر مرودشت بوده که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله¬ای تعداد 290 نفر به عنوان حجم نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده¬ها از پرسشنامه¬های مهارت اجتماعی ماتسون و همکاران (1983)، اضطراب امتحان ساراسون (1975) و عملکرد تحصیلی فام تیلور (1990) استفاده شده است که روایی و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفته است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از داده¬ها در سطح آمار استنباطی از آزمون¬¬های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین بعدهای رفتار مناسب اجتماعی و اطمینان به خود داشتن با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و بین بعدهای رفتار نامناسب اجتماعی، تکانشی عمل کردن با عملکرد تحصیلی رابطه منفی و معنادار وجود دارد، بین حسادت با عملکرد تحصیلی رابطه ای مشاهده نگردید. بین اضطراب امتحان با عملکرد تحصیلی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد، همچنین نتایج نشان داد مهارت¬های اجتماعی به صورت مثبت و اضطراب امتحان به صورت منفی قادر به پیش¬بینی عملکرد تحصیلی می¬باشند.

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه میان مدیریت زمان با استرس شغلی و فرسودگی شغلی بوده است. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه ی مورد پژوهش تمامی مدیران کل ادارات دولتی در استان کهگیلویه و بویراحمد بوده اند که تعداد آنها 120 نفر می باشد. بنابراین کل جامعه به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از روش مطالعات کتابخانه ای و منابع اینترنتی پرسشنامه های مدیریت زمان استاندارد شده کرمی مقدم(1377)، استرس شغلی کشاورز(1380) و فرسودگی شغلی مسلش و جکسون (1981) استفاده شده است. روایی پرسشنامه مورد نظر با استفاده از نظرات اساتید و خبرگان و پایایی آن نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. داده های جمع آوری شده، به دو شیوه توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. آزمون های آماری مورد استفاده در این تحقیق آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی می باشند. نتایج پژوهش حاکی از این است که بین مدیریت زمان و استرس شغلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد، بین مدیریت زمان و فرسودگی شغلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. هم چنین مدیریت زمان حدود 36 درصد تغییرات استرس شغلی و حدود 39 درصد تغییرات فرسودگی شغلی را پیش بینی می کند.

هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه تفکر خلاق وتفکرانتقادی باعملکرد تحصیلی دانش آموزان دخترپایه اول دبیرستان شهرگچساران بوده است که درسال94-93 در دبیرستان های دخترانه این شهرمشغول به تحصیل هستند، که باروش همبستگی انجام گرفت.جامعه آماری مورد مطالعه شامل 600 نفراز12 دبیرستان دخترانه شهرگچساران می باشد که با روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 180 نفر آنها انتخاب شدند.جهت جمع اوری اطلاعات از پرسشنامه تفکر خلاق رندسیپ،تفکر انتقادی ریکتس و عملکرد تحصیلی تیلور استفاده گردید و به منظور تحلیل نتایج آزمون از ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده شد.نتایج بدست آمده نشان داد که تفکر انتقادی با ابعاد عملکرد تحصیلی به استثنای مولفه ی فقدان کنترل پیامد رابطه مثبت ومعناداری داردوهمچنین بین تفکرخلاق با ابعاد عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد وفقط با مولفه ی برنامه ریزی رابطه ی معناداری مشاهده نشد. وتفکرخلاق قادر به پیش بینی ابعاد عملکرد تحصیلی به استثنای مولفه ی برنامه ریزی نمی باشد، تفکر انتقادی نیز قادر به پیش بینی ابعاد عملکرد تحصیلی می باشدبه استثنای مولفه ی انگیزش که قادر به پیش بینی نبود.

چکیده هدف این پژوهش، بررسی رابطه یادگیری خودراهبر با مهارت های ارتباطی و خلاقیت دانش آموزان دبیرستانی شهر شیراز بوده است. پژوهش حاضر از نوع تحقیق همبستگی می باشد. به منظور اجرای پژوهش بر روی دانش آموزان، از سه مقیاس (مقیاس خود راهبری فیشر و همکاران (2001)، مقیاس مهارت های ارتباطی بارتون جی.ای(1990)، مقیاس خلاقیت عابدی (1372) استفاده گردید. روایی و پایایی هر سه مقیاس با روش روایی صوری و آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. به منظور گردآوری داده ها، نمونه آماری دانش آموزان، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل آماری داده ها (آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام) نشان داد که 1- بین ابعاد خود مدیریتی، رغبت به یادگیری، یادگیری خودراهبر با متغیر مهارت های ارتباطی رابط? مثبت و معنادار وجود داشته است؛ 2- بین ابعاد خود مدیریتی، رغبت به یادگیری، یادگیری خودراهبر با متغیر خلاقیت رابط? مثبت و معنادار وجود داشته است؛ 3- به ترتیب، ابعاد خود مدیریتی، رغبت به یادگیری و خود کنترلی توان پیش بینی معناداری برای مهارت های ارتباطی داشته اند. 4- به ترتیب، ابعاد رغبت به یادگیری، خود مدیریتی و خود کنترلی توان پیش بینی معناداری برای خلاقیت دانش آموزان داشته اند. کلید واژه ها: یادگیری خودراهبر، مهارت های ارتباطی، خلاقیت.

هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه ابعاد اضطراب امتحان و عملکرد تحصیلی دانش آموزان مدارس عادی و مدارس هوشمند شهرستان فسا بوده است . به لحاظ ماهیت و اهداف ، این پژوهش از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش علی – مقایسه ای استفاده شده است . جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه اول شهرستان فسا در سال تحصیلی 94-93 میباشند . جهت برآورد حجم نمونه پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده است . به این شکل که ابتدا از بین مدارس شهرستان دو مدرسه عادی (یک مدرسه دخترانه و یک مدرسه پسرانه )و دو مدرسه هوشمند (یک مدرسه دخترانه و یک مدرسه پسرانه )را انتخاب و در هر دبیرستان دو کلاس انتخاب و به عنوان نمونه پژوهش مورد بررسی قرار گرفته اند . برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور و اضطراب امتحان اسپیلبرگر استفاده شده است که روایی و پایایی آنها مورد تایید قرار گرفته است تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسش نامه ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است . در سطح آمار استنباطی از آزمون t مستقل استفاده شده است . نتایج نشان داد که بین عملکرد تحصیلی و ابعاد آن در مدارس هوشمند و عادی تفاوت معناداری وجود دارد ، و همچنین بین اضطراب امتحان و ابعاد آن در مدارس هوشمند و عادی تفاوت معنا داری وجود دارد .

هدف از تحقیق حاضر بررسی میزان توجه به مولفه های کیفیت زندگی در کتاب درسی علوم پایه پنجم و ششم ابتدایی کودکان با نیازهای ویژه ذهنی بوده است در این تحقیق از تحلیل محتوا استفاده شده است . تحلیل محتوا برای ثبت جملات و تصاویر به صورت جداگانه استفاده شده است و نتایج به دست آمده نشان می دهد که در پایه پنجم84/40 % که علاقه مندی به چگونگی استفاده از حیوانات و گیاهان و نقش آنها در زندگی انسان با 48/1 % و علاقه مندی به آشنایی با گونه های حیوانات و گیاهان و توجه به حفاظت از محیط زیست با 24/0 % و دوست داشتن آشنایی با روشهای آشنایی و پژوهش با 34/10 % و تمایل به آشنایی با علل رویدادهای طبیعی با 03/14 % و توجه به حفاظت از بدن خود و تشخیص خوراکیهای سالم از نا سالم با 06/12 % و علاقه مندی به آشنایی با بدن انسان با 46/2 % را به مقوله کیفیت زندگی اهمیت داده شده است که67/28 % در حیطه شناختی و 0/0 % در حیطه عاطفی و 16/12 % در حیطه روان حرکتی را شامل می شود . و در پایه ششم 94/52 % که علاقه مندی به چگونگی استفاده از حیوانات و گیاهان و نقش آنها در زندگی انسان با 47/1 % و علاقه مندی به آشنایی با گونه های حیوانات و گیاهان و توجه به حفاظت از محیط زیست با 37/6 % و دوست داشتن آشنایی با روشهای آشنایی و پژوهش با 31/9 % و تمایل به آشنایی با علل رویدادهای طبیعی با 60/19 % و توجه به حفاظت از بدن خود و تشخیص خوراکیهای سالم از نا سالم با 17/16 % به کیفیت زندگی توجه شده است که31/34 % آن در حیطه شناختی . 0/0 % د رحیطه عاطفی و 62/18 % د رحیطه روان حرکتی قرار دارد .نما در محتوای هر دو کتاب آشنایی با علل رویدادهای طبیعی بوده است و در تصاویر در پایه پنجم آشنایی با روشهای آزمایش و پژوهش و در پایه ششم توجه به حفاظت از بدن و تشخیص خوراکیهای سالم از نا سالم است .

پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه ساختار سازمانی و سبک های ارتباطی با بهره وری سازمانی کارکنان دانشگاه آزاد شیراز بوده است.روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت و روش توصیفی و ازنوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی شیراز بودند که بالغ بر 300 نفر می باشند. حجم نمونه برابر 169 نفر است و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه بهره وری هرسی گلداسمیت(1980)، سبک های ارتباطی محقق ساخته(1394) و ساختار سازمانی رابینز(1384) استفاده شده است.