نام پژوهشگر: طیبه عباسی
طیبه عباسی حسن دانایی فرد
چکیده هدف این پژوهش درک بهتر فرایند تغییر خط مشی در مورد «قانون اهداف، وظایف و تشکیلات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری» و «قانون نحوه پذیرش دانشجو در دانشگاهها و موسسات عالی کشور» است؛ تا با بررسی عوامل موثر و رویدادهایی که در فرایند تغییر این قوانین رخ داده است، تبیین کند که چطور این خط مشیها تغییر کرده اند و چه عواملی از درون سیستم و بیرون از آن بر روند این تغییرات و نتایج خط مشی تاثیر گذارده است. در تدوین چارچوب تئوریکی ( و مفهومی) و برای طراحی اولیه پژوهش از تئوریهای رایج تغییر خط مشی استفاده شده است. بویژه تئوری ائتلاف مدافع ساباتیه و جنکینز-اسمیت، چارچوب جریانات چندگانه کینگدون و مدل تعادل منقطع جونز و بومگاتنر، درک و بینش مفیدی در زمینه تدوین این چارچوب و همینطور درک بهتر قضایای مورد بررسی ارائه داد. برای انجام پژوهش، طرحی پژوهشی کیفی و استراتژی موردکاوی استفاده شده است. منابع داده شامل مستندات مرتبط با هردو خط مشی، گزارشات خبری و مصاحبه با 34 نفر از اعضای کلیدی خط مشی گذاری در حوزه علوم، تحقیقات و فناوری و حوزه آموزشی ( شامل 20 نفر از قوه مجریه (17نفر از مسئولین وزارتخانه در 15 سال اخیر و 3 نفر از سایر نهادها)، 6 نفر از اعضای کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی، 3 نفر از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و 5 نفر پژوهشگر و صاحبنظر در این حوزه) بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که تغییرات خط مشی زمانی رخ داده است که کارآفرینان خط مشی تلاش کرده اند فرصت مناسب را برای جلب توجه به مسائل مرتبط با حوزه خط مشی پیدا کنند و ایده های خط مشی خود را پیشنهاد دهند. آنها سعی کرده اند با استفاده از مجاری قدرت تصمیم گیری و استراتژیهای مناسب برای اقناع و ترغیب سایر افراد و نهادهای دخیل در خط مشی گذاری، روند تغییرات را تا مرحله نهایی شدن فرایند تغییر پیگیری کنند. در این زمینه ویژگیها و ماهیت کارآفرینان نیز بی تاثیر نبوده است. همچنین با توجه به تغییرات خط مشی های مورد بررسی در این پژوهش که نوعی تغییرات سریع و اساسی در خط مشی محسوب می شود، رویکرد خط مشی گذاران و گروههای ذینفوذ نقش موثری در روند تغییرات و همینطور نتایج خط مشی دارد. بعلاوه نتایج پژوهش حاکی از اینست که نقش رسانه در تغییر خط مشی صرفاً در حد اطلاع رسانی و آگاهی افکار عمومی بوده است. مهمتر اینکه در هر دو تغییر در خط مشی (قضایای مورد بررسی در این پژوهش) مسائل حوزه خط مشی و اهمیت این مسائل برای جامعه هدف، نقش موثری در تغییر خط مشی دارد و از دید خط مشی گذاران عامل اصلی در مبادرت به چنین تغییرات است. با این حال این پژوهش بدنبال این نیست که بررسی کند آیا چنین تغییراتی به حل این مسائل منجر شده است یا نه؟
طیبه عباسی حیدر محلاتی
رساله الغفران یک سفرنامه تخیّلی به دنیای پس از مرگ با محوریّت انتقاد از اوضاع معاصر پدید آورنده ی خود می باشد. این اثر سرچشمه ی الهام آفرینش آثار بزرگی همانند «جاوید نامه» توسّط اقبال لاهوری به شمار می آید. جاوید نامه این شاهکار ادبی به اندازه ای برای خالق خود مهم بوده، که آن را کمدی الهی شرق نامیده است. این دو در گروه آثار بزرگ جهان در آمده و نگارنده ی این تحقیق پس از یک مطالعه ی گسترده با استفاده از روش کتابخانه ای و مقایسه ی سبک، محتوا، ساختار و در پایان با یک نگاه فرامتنی به دو داستان به شباهت ها و تفاوت های مهّمی از دو اثر دست یافته است. دو داستان علاوه بر اشتراک در موضوعاتی از قبیل بهشت، شکنجه گاه، شعر، زن، عقل، تهیّه ی ابزار جهت ادامه ی مسیر، حضور خداوند و بهره گیری از یک الگوی باستانی که هر یک ایجاد کشش فوق العاده ای به سمت داستان می نمایند در انجام خویشکاری های جذّاب چهل و چهارگانه، اعتقاد به وجود یک ابر یاریگر، اعتقاد به وجود یک پاداش دهنده و نیز در ساختار و هدف که اصلاح و تغییر جامعه ی معاصر آن هاست به هم نزدیک شده اند. سفر مسافر رسال? الغفران بی بازگشت است و پاداش آن ماندگاری و برخورداری از نعمت های بهشتی است ولی پاداش مسافر جاوید نامه جاودانگی و همراهی مردم با وی است. این پاداش با درخواست مسافر و برگشتن از سفر به او داده می شود. شباهت دیگر دو داستان تأثیرپذیری آن ها از اوضاع معاصرشان است و این امر موجب استقلال آن ها شده است. تأثیرپذیری از محیط موجب شده، بصیرت معرّی در یک نگاه انتقادی با نفی اوضاع موجود در متن داستان و با پرداختن به زندگی دنیوی و اخروی تبلور یابد امّا انتقاد اقبال از شرایط جامعه با پرداختن به امور اساسی زندگی دنیایی انسان با معرّفی یک جامعه ی آرمانی شکل یافته است.
طیبه عباسی احمد یزدان پناه
مساله سرمایه گذاری یک مساله انتخاب می باشد، که در طی آن باید موقعیت های مناسب سرمایه گذاری تعیین شده و میزان تخصیص بهینه سرمایه به هر کدام از موقعیت ها در قالب سبد سرمایه گذاری (پرتفو) به دست آید . در بهینه سازی پرتفو، مساله اصلی انتخاب دارایی ها و اوراق بهاداری است، که با مقدار مشخصی سرمایه می توان تهیه کرد. پرتفوی به منظور کاهش ریسک و به صورتی انتخاب می شود تا در شرایط عادی احتمال کاهش بازده همه دارائیها (شامل سهام های خریداری شده) نزدیک به صفر باشد.اگر چه کمینه کردن ریسک و بیشینه کردن بازده سرمایه گذاری به نظر ساده می رسد اما در عمل روشهای متعددی برای تشکیل پرتفوی بهینه به کار گرفته شده است. کلیه ی تصمیمات مالی متضمن نوعی تعادل بین ریسک و بازده می باشد. با این پرسش آغاز می کنیم که چگونه یک سرمایه گذار چه مقدار از دارایی پر خطر را در مقابل دارایی بی خطر سرمایه گذاری کند. ابتدا به تعادل بین ریسک و بازده می پردازیم که در هنگام انتخاب بین دارایی های بی خطر و پر خطر به آن بر می خوریم. این تحقیق به دنبال بهینه سازی پرتفو دارایی های یک بانک نمونه است.به عبارتی تخصیص دارایی ها چگونه انجام شود تا بیشترین سود عاید بانک شود.در این تحقیق با توجه به قیمت های پایانی سهام مبادله شده ی 30 شرکت در بازه زمانی مورد نظر، به محاسبه ی بازدهی و ریسک تک تک سهام ها و ایجاد یک پرتفوی بهینه با توجه به مدل مارکویتز می پردازیم.ولی مهمترین سوال این است که باید چه ترکیبی از دارایی ها را نگه داری کنیم تا بتوانیم ضمن داشتن یک ریسک ثابت حداکثر بازدهی را داشته باشیم.با استفاده از مدل مارکویتز و مدل capm به بررسی سطح سرمایه گذاری هر شرکت در سبد نسبت به بازده سبد، با توجه به وزن هر یک از دارایی ها در سبد سهام می پردازیم. نتایج حاصل از تحقیق به این گونه نشان می دهد که با توجه به مدل مورد اشاره شده ، سطح سرمایه گذاری برخی از سهام شرکتها ، با توجه به افزایش بازدهی آن ها افزایش میابد در نتیجه سرمایه گذاری این شرکت ها دارای ریسک بالاتری نسبت به سایر شرکتهاست . و در مقابل سطح سرمایه گذاری برخی سهام با افزایش بازدهی کاهش یافته ، که نشان دهنده این است که این سهام ریسک پایین تری دارند. . نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل دارایی ها و بازده دارایی های بانک در بازه ی زمانی مورد نظر ، نشان می دهد با نرخ بهر ه ی بدون ریسکی که در سال1390 در بانک های ایران بوده ، سپرده گذاری در آن سال در بانک جایز نبوده ( حتی برای سرمایه گذار ریسک گریز). و سرمایه گذار بهتر بوده سرمایه اش را در بازار معاملات بورس قرار دهد. با یک سناریوسازی می توان گفت اگر نرخ بهره بدون ریسک در سال ???? از ?? درصد بیشتر بود سرمایه گذار می توانست در کالای غیر ریسکی یا بانک سرمایه گذاری کند. واژگان کلیدی:سرمایه گذاری ، تخصیص بهینه سرمایه، پرتفوی (سبد سرمایه گذاری)،ریسک ، بازدهی ، پرتفوی بهینه، دارایی پر خطر ، دارایی بی خطر ، مدل مارکویتز ، مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای ، نرخ بهره بدون ریسک، سرمایه گذار ریسک پذیر ، سرمایه گذار ریسک گریز.
طیبه عباسی محمود رضایی زاده
پژوهش حاضر رابطه بین ادراک عدالت سازمانی وسرمایه اجتماعی درشرکت پخش فراورده های نفتی منطقه اصفهان زا موردبررسی قرار می دهد.جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان شرکت پخش فراورده های نفتی شهر اصفهان میباشدکه براساس آماراخذشده این تعداد چهارصدنفرمیباشدکه براساس فرمول کوکران حجم نمونه شامل 183 نفرمیباشدکه برای جلوگیری از ریزش درطی تحقیق حجم نمونه 200نفر درنظرگرفته شد. برای تحلیل داده ها ازضریب همبستگی اسپیرمن برای آزمون ارتباط بین متغیرهای تحقیق استفاده شده است پس ازروشن شدن وجود رابطه با استفاده ازمدل سازی معادلات ساختاری بااستفاده ازنرم افزارلیزرل رابطه علی بین متغیرها آزمون شده است.همچنین ازضریب استاندارد،ارزش t،شاخص های برازش مدل ازقبیل کای دو،rmsea ،gfiوagfiبرای بررسی برازش مدل استفاده شده است. ازآزمون دوجمله ای به منظور مناسب یانامناسب بودن وضعیت هریک از متغیرها استفاده شده وبه منظور رتبه بندی تاثیر هریک از ابعاد عدالت سازمانی برسرمایه اجتماعی آزمون فریدمن مورداستفاده قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهدکه بین ادراک عدالت سازمانی وسرمایه اجتماعی رابطه مثبت ومعنی داری وجود دارد و بین تمام ابعاد عدالت سازمانی وسرمایه اجتماعی رابطه علی وجود دارد. همچنین عدالت سازمانی وسرمایه اجتماعی دراین شرکت دروضعیت مناسبی قرار دارند.نتایج رابطه علی باروش معادلات ساختاری گویای این مطلب است که مدل مورد استفاده برازش مناسبی دارد. نتایج تحقیق نشان دادکه هرکدام از ابعاد عدالت سازمانی تاثیرمتفاوتی برسرمایه اجتماعی دارند به نحوی که عدالت مراوده ای بیشترین تاثیر وعدالت توزیعی کمترین تاثیر را برسرمایه اجتماعی داشتند. ازنظر رتبه بندی وضعیت ابعاد سرمایه اجتماعی رتبه برتر مربوط به بعد شناختی ورتبه پایین تر نیز مربوط به بعد رابطه ای می باشد.
طیبه عباسی مریم لاری
خلاقیت یک موهبت الهی است. از آنجایی که اساس پیشرفت جوامع مانع وابستگی آنان به بیگانگان است، همه جوامع به افراد خلاق نیاز مبرم دارند. آنچه مهم است فراهم نمودن شرایط رشد و بالندگی و حذف عوامل بازدارنده ی تفکر خلاق در نظام آموزش است. هدف اصلی این پژوهش این است که چگونه می توان برنامه ای هنری را برای کودکان طراحی نمود که در آن کودکان به قوه خلاقانه خویش بپردازند و این توانایی بیشتر در آنان پرورش یابد. روش کار در این پژوهش به این صورت بوده است که ابتدا استانداردها نیاز سنجی و اهداف مشخص گردیدند(مطالعات کتابخانه ای)و سپس با همکاری با چند مهدکودک و انجام برخی تکنیک های پرورش خلاقیت کودکان، آثار هنری کودکان تجزیه و تحلیل شدند(روش میدانی). خلاقیت قابلیتی است که در همگان وجود دارد اما نیازمند پرورش و تقویت می باشد تا به سر حدشکوفایی برسد. خلاقیت عبارت است از توانایی دیدن چیزها به شیوه های جدید، شکستن مرزها و فراتر رفتن از چارچوب ها،و استفاده از چیزهای نامربوط و تبدیل آن به شکل های جدید. هر چیزی که کودک انجام می دهد و یا می گوید می تواند خلاق به حساب آید در صورتی که دو ضابطه را تامین نماید. اول آنکه باید اساساً با کارهایی که کودک قبلاً انجام داده و تمام چیزهایی که قبلاً دیده و یا شنیده است متفاوت باشد و اینکه فقط متفاوت نباشد ودر جهت رسیدن به یک هدف مفید باشد. خلاقیت تنها مختص افراد «استثنایی» و «تیزهوش» نیست.لازم است کودکانی داشته باشیم که در جهت اسفاده از وقت و منابع خود بهترین استفاده را در کشف امور جدید انجام دهند.خلاقیت امری ارثی نیست.پس می توان آن را پرورش داد که به خصوص خانواده مهم ترین نقش را در ذهن خلاق کودک دارد.خانواده به سه طریق،اول حرف زدن و عمل خود،دوم اینکه از جایزه به ندرت استفاده کنند و سوم اینکه نشان دهند که جوایز و قوانین در واقع می توانند در خدمت لذت های درونی به کار گرفته شوند،می توانند در پرورش خلاقیت کودک کمک رسان باشند. اساس رشد هنری کودک در هنر این است که به او فرصت و وقت اکتشاف داده شود و برای کشف، تشویق گردد .پذیرش و احترام به کار خلاق? کودک نیز یک اصل است. اگر معلم آشنا به روشهای پرورش خلاقیت در کلاس نباشد و صرفا" امور تکراری رادنبال کند در کلاس او هیچ نتیجه ای از خلاقیت را نخواهیم دید.کودک برای اینکه خلاق باشد باید فعالیتی متناسب با علاقه و توان خود را داشته باشد. هنر هم مانند بسیاری از موضوع های دیگر دارای پای? علمی است، اما نباید نتیجه گرفت که درک مستقیم در روند خلاقیت هنری دخالت عمده ای ندارد، و به سادگی باید گفت که پایه علمی هنر فقط بخشی از روند آموزش بصری است و باید متعادل باشد و در اهمیتش مبالغه نشود، حتی اگر در هر فعالیتی هم حضور داشته باشد.سن شناسنامه ای کودکان برای تشخیص قوه و توان واقعی هنری کودکان شاخص ضعیفی است،زیرا هر دو کودک هم سن نیز در هنر تفاوت های بسیاری را دارند. اخیرا" معلمین هنر معتقدند که شیوه ی آموزش باید متکی به اندیشه باشد. و بسیاری دیگر ترجیح می دهند که کودک با درک مسقیم و آموزش بصری و احساس آنی در موقعیتی خاص هنر خود را بروز دهد که تجربه این روش(روش دوم) واقعا" ضروری است و سهم حیاتی در آموزش دارد.مسئله اصلی رد این روش نیست بلکه بعد از گذراندن این روش محتوای آنچه که تدریس می شود مورد سوال قرار گیرد. ما مطالب بسیاری را از مشاهد? کودکانی که آموزش می دهیم فرا می گیریم روشی که آنها خودشان را با زبان، و به طور بصری با نقاشی ها و ساخته های خود بیان می کنند،روشی که از تخیلاتشان و توانایی شان برای منحصر به فرد بودن استفاده می کنند. فرا گرفتن مهارت های تکنیک های ساخت و نحو? کاربرد مواد گوناگون. هدف این پژوهش این نبوده است که کودکان نباید از نقاشی و طراحی تصاویر عینی و شبیه سازی لذت ببرند، زیرا چنین تجربیاتی در برنامه های ارایه شده نقشی حیاتی دارند. ترجیحاً مطرح شده است که چنین فعالیت هایی نباید با گوناگونی بسیار محدود همه روزه تکرار شوند. از این جهت که محدودیت ها از این نوع یا هر نوع دیگر کودکان را از پیشرفت در ادراک یا علاقه مندی به موضوع باز می دارند. زبان کودک ابتدا توسط مادرش شکل می گیرد و ارتباط کودک با دنیای بصری به وسیله والدین و معلمش شکل می گیرد. قصد ما ارایه روش منطقی تر در آموزش بصری و مقابل? آن با درک مستقیم معلم با تجربه نبوده است. بلکه هدف ما پیشنهاد ادغام این دو روش می باشد. این موضوع در مورد کودک نیز صادق است، به این ترتیب که ادغام فعالیت های بازی فی البداهه با فعالیت های هدفدار به پیشرفت مفاهیم او می انجامد. بنابراین از چیزهای ساخت? طبیعت یا انسان لذت بیشتر می برد و علاقمندتر می شود و در حساسیت زیبا شناختی نسبت به دنیایی که می بیند تواناتر می شود.
طیبه عباسی غلامرضا بهروزلک
چکیده ندارد.
طیبه عباسی محمدباقر تیموری
چکیده ندارد.