نام پژوهشگر: محسن لعل علیزاده
محسن لعل علیزاده موسی عاکفی قاضیانی
مشارکت بزه دیدگان اشاره به موقعیتی دارد که طی آن، حق قابل ملاحظه شرکت فعال در مراحل مختلف رسیدگی و ارائه دیدگاه ها و نگرانی ها را به آنان اعطا می نماید. حقیقت یابی، ایجاد سازش، تحکیم هنجارها و اعاده حاکمیت قانون از زمره اهم اهداف مشارکت محسوب می شوند. در این رساله با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی به بررسی مشارکت بزه دیدگان در موقعیت خود و نه شاهد، در کلیه ی مراحل رسیدگی و درک نارسایی های حقوق مشارکتی آنان پرداخته ایم. اساسنامه رم برای بزه دیدگان حق واقعی در آغازگری رسیدگی ها را به رسمیت نشناخته است و در این مرحله حقوق مشارکتی آنان در شروع تحقیقات بسیار محدود است. اما در مقایسه با این مرحله، دیوان در مرحله تحقیقات مقدماتی و دادرسی به معنای خاص، حقوق مشارکتی نسبتاً گسترده تری را مورد پذیرش قرار داده است. در مرحله تجدیدنظرخواهی و اعاده دادرسی، تنها حق صریح مبنی بر مشارکت، تجدیدنظرخواهی راجع به جبران خسارت است اما رویه دیوان – با تحقق شرایطی- و استدلالات بسیاری مویّد پذیرش این حق در مراحل مزبور برای بزه دیدگان است. اما با وجود این، اساسنامه و سایر مقررات دیوان، راهبردهای ناچیزی در زمینه ماهیت «مشارکت»، جرئیات، شرایط و شیوه اعمال آن توسط قضات به دست می دهد. کلّی، مبهم، پیچیده و متناقض بودن اساسنامه رم و سایرمقررات دیوان در زمینه مشارکت بزه دیدگان؛ بویژه در زمینه تحقیق، به دادستان و قضات اجازه می دهد که در این راستا با رویکردی موسّع و امکان اعمال سلایق شخصی، تصمیماتی اتخاذ نمایند. عدم ثبات و انسجام عملکرد و رویّه دیوان در راستای مشارکت بزه دیدگان در بیش از یک دهه ای که از اشتغال به کار آن می گذرد، مضاف بر این حضور و مشارکت نامنظم و بدون بهره مندی از ارشاد و معاضدت درست و کافی؛ در مجموع تاکنون مشارکتی تقریباً نمادین را برای بزه دیدگان، جلوه گر بوده است.