نام پژوهشگر: ویدا شفیع پور
ویدا شفیع پور عیسی محمدی
مقدمه: مراقبت عنصر مرکزی در همه اعمال پرستاری و مفهومی انتزاعی، پیچیده و چندبعدی و تامین کننده سلامتی مددجویان است. در عین حال مراقبت تحت تاثیر عوامل فردی و زمینه است. با توجه به ماهیت پیچیده و چندبعدی پدیده مراقبت از بیمار و متفاوت شدن مراقبت بنابر نوع بیماری و بخش مراقبتی لازم است این موضوع در بستر اجتماعی و فرهنگی خاص مورد بررسی قرار گیرد. مرور بر مطالعات قبلی حاکی است که نظریه و یا مدل اختصاصی برای مراقبت از بیماران در بخش جراحی قلب ارائه نگردیده است. لذا لازم است ابتدا نحوه یا فرایند مراقبت از بیماران جراحی قلب بر اساس تجارب بیماران و پرستاران مشخص شده و سپس مدل کاربردی و مناسبی برای آن طراحی شود. روش: این مطالعه در مرحله اول با رویکرد کیفی و به روش گراندد تئوری انجام شد. مشارکت کنندگان شامل 40 نفر (15پرستار، 23بیمار و2 همراه) بودند. نمونه گیری در ابتدا به صورت هدفمند و سپس نظری انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه با سوالات باز و مشاهده در 3 مرکز آموزشی دانشگاهی شهر تهران جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها به روش استراس و کوربین (1998) به صورت کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. پس از شناسایی مفاهیم اصلی فرایند مراقبت در پرستاران بر اساس آن و با استفاده از راهبرد ساخت نظریه واکر و اوانت (2011) مدل کاربردی مراقبت از بیماران جراحی قلب طراحی و ارائه گردید. یافته ها: یافته ها در مرحله اول، 45 طبقه اولیه در 7 طبقه محوری است که شامل "فضای کاری پر تنش"، "اختلال در روابط حرفه ای"، "احساس ترس و خطر در بیمار"، "سازش اجباری و خودحفاظتی"، "جستجو و دریافت حمایت"، "خودباوری و نگرش مثبت پرستار"، و "نارضایتی مراقبت شونده و کننده" می باشد. تحلیل مقایسه ای و مداوم داده ها نشان داد که مساله اصلی مشارکت کنندگان تنش و تهدید می باشد که "سازش اجباری و خودحفاظتی" بعنوان متغیر مرکزی نقش محوری و اصلی را در فرایند مراقبت دارد. بر اساس تبیین ارتباط این مفاهیم نظریه زمینه ای "سازش اجباری و خودحفاظتی" بیانگر نحوه مراقبت در بخش جراحی قلب می باشد. در مرحله دوم با توجه به متغیر اصلی یعنی سازش اجباری و خودحفاظتی به عنوان مفهوم مرکزی و مفهوم پارادایمیک و با استفاده از مفاهیم انسان، سلامتی و محیط بعنوان مفاهیم متاپاردایمیک چارچوب اولیه نظریه شکل داده شد و سپس "مدل محافظتی و اثربخش" طراحی و ارایه گردید. بر همین اساس بازسازی شناختی و بهبود ارتباط بین فردی به عنوان راهبردهایی جهت دستیابی به مراقبت محافظتی و اثربخش تعیین شدند. نتیجه گیری: پرستاران در مواجهه با تنش و تهدید محیط کار با بکارگیری راهبردهای غیرمراقبتی سبب ایجاد احساس ترس و خطر در بیماران شده بودند. بیماران نیز برای حفاظت خود در مقابل این شرایط غیرمراقبتی تلاش می کردند. بر همین اساس راهبردهایی با توجه به تئوری حاصل از مطالعه کیفی، مبنای طراحی یک مدل تجویزی گردید. لذا توصیه می شود این مدل در تحقیق مداخله ای مستقل مورد ارزشیابی قرار گیرد