نام پژوهشگر: حسین بستان
نسرین عربیان شمس الله مریجی
چکیده تحقیق حاضر در پی دستیابی به سبک زندگی اجتماعی زوجین از دیدگاه اسلام به این مهم رسید که ارزشها به عنوان پایه های دین درونی ترین لایه های شخصیت افراد را شکل می دهند و مهمترین منبع درجهت گیری افراد در بعد شناختی و رفتاری می باشند، از این رو ارزشهای دینی براساس ویژگیهایی که دارند درتعیین نوع سبک زندگی زوجین موثر می باشند . اسلام با هدف تعالی وپیشرفت انسان با در نظر گرفتن تمام جنبه ها و ابعاد وجودی انسان مولفه هایی جهت سبک زندگی زوجین بیان نموده است بر این اساس می توان الگوی جامعی از سبک زندگی زوجین را ارائه نمود. الگوی سبک زندگی اسلامی پاسخگوی نیازهای اولیه و ثانویه انسانها در طول زندگی مشترک می با شد . این الگو بر سه محور اصلی نگرش ها ، مناسبات و روابط انسانی و گرایش ها استوار است و دارای ویژگیهایی مانند جامعیت ، ثبات و دوام ، عملی بودن ، عمومیت، طراوت وبالندگی، می باشد. الگوی مطرح شده از نظر اسلام درکلیه مراحل مقدماتی تشکیل زندگی مشترک چون مهریه، جهیزیه وجشن عروسی باید بر مبنای سادگی استوار باشد و از هرگونه اسراف و زیاده روی دراین امور پرهیز شود تا پایه های اولیه زندگی درست استوار گردد ، زیرا اسراف و تجمل گرایی نه تنها زوجین را ازمعنویات و اصل هدف انسانی دور می نماید بلکه مشکلاتی در سلسله مراتب خانوادگی مانند تشنج در کانون خانواده را بو جود می آورد . البته در مقابلِ بحث تجمل گرایی مقوله رفاه گرایی وجود دارد که مفهومی لازم وپویاست زیرا موجب آرامش، آسایش و فراهم شدن شرایط مطلوب سیر تکاملی انسان می شود و در واقع زوجین با رفاه می توانند متناسب با نیازهای فرهنگی، اجتماعی،روانی و اقتصادی یک جامعه و با اعمال مدیریت و منابع در آمدی و مصرف به این نیاز ها پاسخ دهند. شایان ذکر است روش و منش ائمه معصوم بعنوان آموزگاران تمامی نسلها می تواند الگو و سرمشق انسانها در تمامی اعصار باشد . بنابراین اجرایی وعملیاتی نمودن الگوی اسلامی زندگی زوجین منحصر در قشر و گروه خاصی نیست و برای رسیدن به سعادت و کمال لازم است زوجین در هر عصری ازاین الگو بهره مند شوند .
حسین بستان سید محمدصادق مهدوی
در این رساله، بر پایه این پیش فرض که گزاره های توصیفی و تجویزی متون اصلی اسلام از این ظرفیت برخوردارند که الهام بخش مدل ها و نظریه هایی تبیینی یا هنجاری در موضوعات مختلف اجتماعی باشند، کوشش شده است با تکیه بر آموزه های دینی و با رویکردی جامعه شناختی، مدلی نظری راجع به خانواده ساخته و پرداخته شود، مدلی که چارچوب تبیینی قابل قبولی از عوامل بی ثباتی در خانواده ایرانی در دوران معاصر ارائه می دهد و بر این اساس، امکان پیش بینی و سیاست گذاری در این باره را نیز فراهم می کند و به علاوه، به دلیل ریشه داشتن در مبانی ارزشی دینی، از ویژگی های هنجاری و انتقادی بودن نیز برخوردار است. پرسش های این تحقیق از این قرارند: 1) مهم ترین نظریه های جامعه شناسی خانواده کدام اند و این نظریه ها به طور کلی چه رویکردهای نظری را به مسئله بی ثباتی خانواده به نمایش گذاشته اند؟ 2) در سطح تحلیل متاتئوریک، چه نقاط اشتراک و افتراقی میان مدل نظری اسلامی خانواده و نظریه های رائج جامعه شناسی خانواده وجود دارد؟ 3) متون دینی اسلام در ارتباط با موضوع ثبات یا بی ثباتی خانواده، حاوی چه گزاره هایی هستند؟ 4) چگونه می توان از گزاره های متون دینی، مدلی نظری در باره خانواده استخراج کرد که از قابلیت تبیین علّی ثبات و استحکام این نهاد اجتماعی برخوردار باشد؟ 5) از منظر آموزه های اسلامی، چگونه می توان بی ثباتی نهاد خانواده در ایران معاصر را تبیین کرد؟ می توان دستاوردهای اصلی این رساله را دو امر دانست: 1) دستاورد عام روش شناختی که عبارت است از ارائه تصویری نسبتاً روشن از مبانی متاتئوریک و روش مدل سازی و نظریه سازی در علوم اجتماعی بر پایه متون دینی که می تواند به عنوان الگویی برای نظریه سازی و مدل سازی در شاخه های مختلف علوم اجتماعی پیشنهاد شود؛ 2) دستاورد خاص در حوزه جامعه شناسی خانواده و آن ساختن مدلی نظری است برگرفته از گزاره های متون دینی در باره ثبات خانواده که از ظرفیت تبیین بی ثباتی و اختلال خانواده در دوران معاصر و به طور خاص در جامعه ایران برخوردار بوده و به عنوان یک الگو و چارچوب نظری رقیب در برابر نظریه های جامعه شناسی خانواده قابل ارائه است. بر حسب این مدل که آن را مدل نظری خانواده باثبات نامیده ام، اختلال در تأمین نیازهای فطری همسران، شامل نیازهای معیشتی، جنسی، عاطفی و معنوی، به ضمیمه کاهش وابستگی همسران به خانواده در تأمین نیازها، علت اصلی بی ثباتی خانواده است. مدل نظری مزبور، راهبردی تلفیقی را هم از حیث محتوای عوامل موثر در بی ثباتی خانواده و هم از حیث روش های تحلیل در یک چارچوب منظم و منسجم به کار گرفته است.
مهوش کهریزی علی حسینی زاده
بر اساس اینکه افق دید اسلام و فمینیسم با هم تفاوت های بنیادین داشته و این تفاوت های ژرف و عمیق برگرفته از مبانی آنها و نوع نگرش هر یک نسبت به جهان هستی، سرآغاز و سرانجام آن می باشد؛ نوع نگرش آنان به مباحث اخلاق خانواده نیز با هم اختلاف اساسی دارد. آرمان هایفمینیسم بر ارزش های خود ساخته بشری و خواسته های این دنیایی انسان بنا شده، و مبانی و ارزش های اسلام بر دستورات الهی و امور ماوراء الطبیعی بنیانگذاری شده است؛ با توجه به اینکه فمینیسم در برنامه ریزی خود در امرِ خانواده، رویکردی این جهانی دارد و شادمانه زیستن فردی را مبنا قرار داده است، باعث بروز چالش های عدیده اخلاقی برای خانواده ها شده است. مسأله اصلی این تحقیق که به روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته،این است که این چالش ها کدام اند؟ با توجه به اینکه در سال های اخیر تحقیق مستقلی در زمینه چالش های اخلاقی فمینیسم در خانواده صورت نگرفته است؛ هدف این تحقیق، ارائه تصویری روشن از چالش های اخلاقی فمینیسم در خانواده از دیدگاه اسلام است. تا خانواده ها، نسبت به عوامل ثبات و استحکام، و همچنین عوامل بی ثباتی خانواده شناخت بیشتری پیدا کنند.نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد، فمینیسم در زمینه روابط جنسی و عاطفی همسران، چالش های اخلاقی مانند: تغییر الگوهای سنتی روابط همسران، آسیب های اخلاقی ناشی از شیوع روابط نامشروع جنسی، موالید ناخواسته، رواج هم جنس گرایی، رواج طلاق آسان و...در زمینه نقش های جنسیتی و اشتغال زنان چالش هایی مانند: محرومیت از اقتدار پدر، ایجاد شکل های نوین ستم جنسی، ایجاد روحیه تقابل بین همسران و.. . در تولید مثل و تربیت فرزندان، چالش های اخلاقی مانند: ترویج سقط جنین، کاهش رشد فضایل اخلاقی در مادر، از بین رفتن فضای سالم برای تربیت کودک و...را برای خانواده ها ایجاد نموده است.