نام پژوهشگر: فرزان سجودی
ناهید طهرانی ثابت تقی پورنامداریان
صنایع بدیعی از دیرباز مورد توجه و استفاده ی شاعران و نویسندگان بسیاری بوده است. علی رغم تغییراتی که در شعر نو به وجود آمده و با وجود اظهارات صریح نیما مبنی بر ناکارآمدی دانش بدیع، حضور آرایه های ادبی را در شعر نو نمی توان انکار نمود. بررسی و تحلیل ویژگی های کمی و کیفی این صنایع در شعر چهار تن از مشهورترین شاعران نوپرداز یعنی نیما، سپهری، اخوان و شاملو هدف این پژوهش است، که در آن ضمن بررسی تاریخ بلاغت عربی و فارسی، دانش بدیع از دیدگاه علوم زبان شناسی و نشانه شناسی با روشی توصیفی- تحلیلی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. مطالب این رساله در هفت فصل تدوین شده است. فصل اول به بیان مسأله و فرضیات و پیشینه ی تحقیق اختصاص دارد. بررسی تحلیلی تاریخچه ی بلاغت و بدیع در زبان عربی و فارسی در فصل دوم آمده، که طی آن جایگاه بدیع در میان علوم بلاغی به خوبی روشن شده است. فصل سوم به موضوع بدیع از دیدگاه مطالعات زبان شناختی اختصاص یافته که در آن قابلیت های آموزه های مکتب فرمالیسم، مطالعات زبان شناختی شعر، دانش نشانه شناسی و نیز زبان شناسی متن در بررسی فنون بدیع در نظر بوده است. از آن جا که در برخی از تعاریف موجود، ابهاماتی وجود دارد، فصل چهارم به بررسی تاریخی- تحلیلی شش صنعت بدیعی یعنی واج آرایی، هجاآرایی، سجع، جناس، تضاد و ایهام اختصاص و در انتها ضمن تبیین تقسیم بندی های موجود فنون ادبی، تقسیم بندی دیگری مبتنی بر انواع تداعی ارائه شده است که در تحلیل ویژگی های صنایع بدیع در شعر نو کارآمد است. در فصل پنجم تعاریف موجود حدود هفتاد صنعت رایج به شکلی تطبیقی آمده است. در فصل ششم ضمن بررسی ویژگی های شعری شاعران مذکور، صنایع بدیعی در مقیاسی برابر یعنی در هشتاد صفحه از اشعار پایانی دفتر شعر نیما، حجم سبز سپهری، آخر شاهنامه ی اخوان و باغ آینه ی شاملو استخراج شده است. فصل هفتم به نتیجه گیری اختصاص یافته است. نتیجه ی نهایی این که صنایع بدیعی در شعر نو بر اساس انواع تداعی شکل گرفته و قصد و عمدی در کاربرد آن ها دیده نمی شود. اگرچه شاعران قصد صنعت پردازی نداشته اند، اما هر کدام به نوعی خاص اهتمام بیشتری داشته، که این موضوع با ذهنیت شاعرانه و ویژگی های زبانی و فکری آنان قابل توجیه است. از میان صنایع موجود، فنون لفظی بدیع که ما آن را در این رساله تداعی های آوایی نامیده ایم، بیشترین مقدار را به خود اختصاص داده است. صرف نظر از کیفیت به کار بردن فنون بدیعی که در بخش نتیجه گیری به آن پرداخته شده، اخوان بیش از دیگران و سپهری کمتر از صنایع بدیعی استفاده کرده اند.
تینا امرالهی فرزان سجودی
در این پژوهش، اصول مکالمه گرایس برای تحلیل متون نمایشی بهکارگرفته میشوند؛ این اصول به عنوان یکی از رمزگانهایی مطرحند که مبنای رمزگذاری و رمزگشایی در متون مختلف قرار میگیرند. به طورخاص در مورد متون نمایشی که با مقوله بیشرمزگذاری روبهرو هستیم، تشخیص نشانهها و دلالت آنها در درک اثر اجتنابناپذیر مینماید. پرسش اول این پژوهش، امکان بهکارگیری اصول مکالمه برای تحلیل متون نمایشی و چگونگی تغییر در تعاریف مطرح به واسطه ویژگیهای خاص این متون بود. ماهیت مکالمهای و منش گفتمانی درام، متون نمایشی را به موضوعی مناسب برای بررسی چگونگی نمود آراء گرایس تبدیل میکنند. البته تفاوتهای زبان روزمره و زبان درام و همچنین محدودیتهای حاکم بر متون نمایشی که اغلب با هدف اجرا نوشته میشوند، نیاز به تغییر در مفاهیم را ایجاد میکند. پرسش دوم چگونگی تعریف بافت در این نوع تحلیل بود. به نظر میرسد علاوه بر مفاهیمی چون بافت زبانی و بافت غیرزبانی که گرایس برای دریافت معنای ضمنی مطرح میکند، باید دستورصحنه را نیز به عنوان عاملی بافتساز در نظر داشت. پرسش سوم مسئله معنای ضمنی حاصل از رعایت/نقض اصول مکالمه بود. در این مورد نیز باید انگیخته بودن متون نمایشی را در نظر داشت که نیاز به قائل شدن به پیوستار معانی ضمنی را موجب میشود. پرسش چهارم این پژوهش ضرورت در نظر داشتن مفهوم ازپیش انگاری در تحلیل معانی ضمنی بود. دانش پسزمینهای به عنوان یکی از عوامل دخیل در دریافت معنای ضمنی از سوی گرایس مطرح میشود. علاوه برآن، ازپیشانگاری کاربردی نیز در این زمینه باید مدنظر قرار گیرد. پرسش پنجم امکان بهکارگیری اصول مکالمه گرایس در شخصیتپردازی بود. اصول مکالمه و چگونگی رعایت/نقض آنها به عنوان یکی از ابزارهای زبانی در اختیار نویسندهاند و میتوان از آنها برای تشریح ویژگی شخصیتها، نحوه تفکر آنها و روابط آنها با یکدیگر استفاده کرد.
ثمینه السادات طباطبایی حمید کشمیرشکن
عکاسی هنری ایران پس از انقلاب روند رو به رشد و بالندگی را طی کرده است. سال های پس از انقلاب عکاسی با رویکردهای متعدد مورد توجه قرار داشت، در دهه ی نخست به کارکردهای اجتماعی آن توجه می شد، و در سال های اخیر به جنبه های هنری آن بیشتر توجه شده است. توجه و اشتیاق به نماش آثار هنرمندان ایرانی در غرب و کشورهای اطراف خلیج فارس باعث جهت دادن به گرایش هایی در هنر معاصر ایران از جمله عکاسی هنری شده است. به نظر می رسد که انتظارات و سلایق نهادها و مجموعه داران هنر غربی در این زمینه بسیار موثر است. این انتظارات مبتنی بر تصاویر و متونی که در طی دوران استعماری از کشورهای مستعمره تولید شده است، شکل گرفته اند. با بررسی روندی که عکاسی پس از انقلاب طی کرده است به بررسی نحوه ی شکل گیری این گرایش که در پاسخ به انتظارات غرب شکل گفته است، می پردازیم. چارچوب نظری این پژوهش که بر اساس آن به تحلیل آثار می پردازیم، نقد پسااستعماری است. آثار دو تن از عکاسان معاصر یعنی شادی قدیریان و صادق تیرافکن مورد مطالعه ی موردی قرار می گیرند.
حنانه بزرگ مقام فرزان سجودی
طنز و طنزپردازی در چارچوب شعر کودکان، مقوله ای است که می تواند به عنوان مبحث مهمی مورد توجه قرار بگیرد، تا در کنار شیوه های جدی انتقال مفاهیم و یا سرگرمی کودکان، مفید واقع گردد. از آنجایی که در کتابخانه ها، دسته بندی خاصی برمبنای شعر طنز کودک دیده نشد؛ و بررسی های زبان شناسانه نیز در این حیطه محدود به نظر رسید؛ با این رویکرد که سازوکار معناشناختی طنز به گونه ای در شعر کودک عمل می کند که ترکیب شیوه های متعدد طنزپردازی را گوشزد می نماید و شعر کودکان به خوبی امتزاج بازی های زبانی مذکور در نظریه های نشانه شناختی، کاربردشناختی و روان شناختی را در خود منعکس نموده است، مقوله طنز در شعر کودک مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، سی وهشت شعر کودکانه متعلق به ده سال گذشته به روش تحلیل محتوا، در جامعه آماری کودکان یک تا ده ساله، (گروه سنی الف و ب و ج) و کتاب های شعر مربوط به همان کودکان، مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش، داده های مورد بررسی که به صورت تصادفی و از پیش تعیین شده انتخاب شده اند؛ با تکیه بر بازی های زبانی و جنبه های مختلف معنی شناسی و نشانه شناسی و کاربردشناسی زبان مورد تحلیل قرار گرفتند و یافته ها، فرضیه پژوهش را مورد تأیید قرار دادند. در این بررسی نشان داده شد که «شعر کودکانه» از «نظم کودکانه» قابل تفکیک است؛ اما هردو مورد می توانند قالب های «طنز» و «غیرطنز» داشته باشند که «شعرطنز کودکانه» از ترکیب بازی های زبانی ساخته می شود و نظریه های معنایی متعددی را درکنار هم درخود جای می دهد و «شعر غیرطنز کودکانه» نیز، ترکیبی از بازی های زبانی را با مفاهیم غیر طنز دربرمی گیرد. «نظم کودکانه» نیز دو حالت «طنز» و «غیرطنز» دارد؛ که در هر دو مورد، بازی های زبانی نقش آفرینی خاصی ندارند و نتیجه حاصل «نظم کودکانه» است. کلید واژه ها: طنز، شعر کودک، معنی شناسی، نشانه شناسی، کاربردشناسی، بازی زبانی.
فاطمه کیاست کامران ایزدی مبارکه
چکیده: این پایان نامه پژوهشی است ذیل عنوان (( بررسی باهم آیی واژه ها (هم نشینی و متداعی) در جزء سی ام قرآن کریم)) که بر مبنای تناسب و نظم موجود در واژگان کلام الهی نگاشته شده است. در این پایان نامه رویکردی جدید از لحاظ علم زبان شناسی در تفسیر قرآن معرفی شده است که علاوه بر رویکردهای علمی و ادبی و عرفانی قبلی می تواند اعجاز قرآن را بیشتر از پیش به اثبات برساند . این کار در حیطه معنی شناسی در علم زبان شناسی انجام گرفته است در ابتدا در راستای اصول معناشناسی بحث باهم آیی به صورت متداعی و هم نشینی و سایر مباحث مربوط به نظم واژگانی و استعاره و مجاز معرفی شده اند و سپس واژگان سوره های جزء سی ام قرآن را بر اساس تفاسیر موجود و منابع مربوط به علم زبان شناسی مورد بررسی قرار دادم این کار روی اکثر سوره های جزء آخر در دو مرحله انجام شده است. یکی مرحله یافتن باهم آیی به صورت همنشینی در آیات هر سوره سپس در مرحله بعد باهم آیی متداعی در هر سوره بررسی شده است . بعد از بررسی سوره های جزء سی ام مشخص شد که هر سوره شامل تناسب واژگانی از لحاظ باهم آیی همنشینی و متداعی می باشد و باهم آیی واژگانی را در هر آیه با ذکر دلایل آن مشخص کرده ایم. این پایان نامه در پنج فصل تهیه و تدوین شده است که روش تحقیق آن روش توصیفی و تحلیلی است که به صورت گردآوری مطالب و کتابخانه ای و فیش برداری انجام شده است. کلید واژگان: باهم آیی ، باهم آیی هم نشینی ، باهم آیی متداعی ، نظم ، تناسب واژگانی ، اعجاز قرآن
شبنم شمس مقدم فرزان سجودی
جمع آوری ،مطالعه ،بررسی و تحلیل ادبیات بومی کمک می کند تا ریشه ها و هویت خود را بشناسیم .منظور از این پژوهش بررسی ساختاری بخشی از ادبیات دراماتیک گیلکی است که مشتمل است بر پنج منظومه ی گیلکی و نمایشی از "محمد علی افراشته "و "میر احمد سید فخری نژاد"(شیون فومنی) .فصل اول این پژوهش به کلیات تحقیق وفصل دوم با عنوان" پیشینه ی تحقیق" به پژوهش های مرتبط با این تحقیق که قبلا انجام شده اختصاص دارد.در فصل سوم با عنوان "چهارچوب تحقیق " نظریات ساختارگرایان که به عنوان متدلوژی این پژوهش در نظر گرفته شده موجود است.در فصل چهارم با عنوان "مطالعات موردی "ابتدا کوشش شده تا برگردانی نزدیک به بیان شاعر ،به فارسی از سه منظومه ی افراشته و یک منظومه ی شیون فومنی ،ارائه شود. منظومه ها ی گیلکی مورد بررسی از شیون فومنی تا کنون به صورت مکتوب به نشر نرسیده است. لذا این پژوهش به تبدیل متن صوتی آثار فومنی به ،مکتوب اقدام نمود. این پژوهش بر خود فرض دانست که در کنار بررسی ساختار دراماتیک متون ،مباحث تئوری بررسی ساختاری را در پیوند با فرایند خود پیش ببرد که در کل پیوستار آن وبه ویژه در فصل چهارم موجود است .در فصل پنجم با عنوان" جمع بندی" مطالب پژوهش مورد بررسی کلی قرار گرفته است. در این پژوهش تلاش شده است تا بخشی از آثار ادبیات نمایشی گیلکی ،از آرشیو محصولات ادبی خارج شده و در بسته ی کاربردی قرار گیرد.و تاکید پژوهش بر جنبه هاو قابلیت اجرای نمایشی آثاری است که غالبا در زمره ی آثار خواندنی و شنیدنی قرار می گیرند .
سروه شیخ احمدی فرزان سجودی
این مقاله پژوهشی است درباره ی «ساختار استعاری حکمتهای نهج البلاغه» که به منظور شناساندن هرچه بهتر شیوه خاصّ کلام استعاری امام علی(ع) انجام گرفته است. از آنجا که امام از نامداران و سخنوران کم نظیر اندیشه و فرهنگ اسلامی است، به نظر می رسید آن گونه که شایسته جایگاه ومنزلت کلام اوست، اثراو از لحاظ علم زبانشناسی مورد بررسی دقیق قرارنگرفته است، این جانب به عنوان ادای دینی به پیشگاه جامعه ی فرهنگی و دینی ایران، بررسی ساختهای استعاری حکمت های وی را به عنوان موضوع مقاله خود برگزیدم. ابتدا بعد از توصیف مختصری از استعاره وانواع آن ، ساختهای استعاری حکمت های نهج البلاغه و دلالت های معنایی آن بررسی شده است.
علیرضا بگلری بلقیس روشن
نقشه مهمترین ابزار برای تبادل افکار و انتقال اطلاعات میان اهل فن است. از این رو به نظام نشانه ای زبان شباهت دارد. مسأله تحقیق این است که: «آیا نقشه نیز یک نظام نشانه ای است؟» مهمترین اهداف این تحقیق عبارتند از: شناخت یک نظام نشانه ای جدید و بررسی ویژگیها و مزیتهای آن نسبت به زبان. زبان مشهورترین نظام نشانه ای است که تمامی جنبه های آن بررسی شده اند لذا نقشه را می توان با زبان از لحاظ نشانه شناختی قیاس کرد. سوالات و فرضیات تحقیق نیز بر همین مبنا طرح شده اند. داده ها و یافته های این تحقیق، کیفی اند و روش تحقیق، توصیفی است و مبتنی بر مشاهده تعدادی نقشه و تحلیل محتوا و ساختار آنها در چارچوب مکتب ساختارگرایی می باشد. دامنه تحقیق شامل ویژگیهای مشترک انواع نقشه و محدود به نقشه های صنعتی و جنبه های نشانه شناختی آنهاست. حدود 10% از مجموع نقشه ها و مراجع فنی موجود در بایگانی شرکت هیدروپارت آسانبر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. تحقیق حاضر از نوع بنیادی و دارای نتایج کاربردی است و تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد چنین تحقیقی پیش از این انجام نشده است. این تحقیق ثابت می کند که نقشه همانند زبان طبیعی از نشانه های قراردادی تشکیل شده و ویژگیهای یک نظام نشانه ای را دارد. همچنین به مثابه یک زبان جهانی درک یکسانی برای مخاطبانش ایجاد می کند زیرا حاوی نشانه های ترسیمی تک معنا، استاندارد و بین المللی است. علاوه بر آن، نحو نقشه از نوع نحو مکانی و مبتنی بر رسانه دیداری است لذا نقشه می تواند توصیف و ادراک جزئیات عینی اشیا را تسهیل نماید. مهمترین مباحث این تحقیق عبارتند از: تعریف نظام نشانه ای نقشه، رابطه نظام نشانه ای نقشه و زبان طبیعی، قابلیت تجزیه دوگانه برای ساختار نشانه ای نقشه، تعریف خطوط قراردادی در نقشه صنعتی، تعریف نشانه ترسیمی نقشه، نمونه های نشانه های ترسیمی استاندارد در انواع مختلف نقشه، وجوه نشانه ها در نقشه (شمایل ها ، نمایه ها و نمادها)، رابطه دلالت در نقشه، رابطه جانشینی و رابطه همنشینی میان نشانه های ترسیمی نقشه، رمزگان نقشه، انواع نقشه ، متن نقشه و لایه های آن، انواع بازنمایی در نقشه، نقش نقشه در بافت کلام و کارکردهای اصلی نقشه بر اساس الگوی یاکوبسن (1960).
بتول نعمتی کچایی فرزان سجودی
نشانه شناسی از دانش های نوینی است که اخیرا" به حیطه پژوهش ها وارد گردیده است. در شهر سازی استفاده از این دانش کم وبیش متداول گردیده، زیرا دانش نشانه شناسی می تواند به عنوان ابزاری کارآمد جهت تولید داده های کیفی به شناسایی ساختارهای شهری بپردازد. در این رساله ابتدا با مروری اولیه بر مفاهیم پایه نشانه شناسی و هم چنین بررسی آرائ متفکرانی چون سوسور، پیرس، بارت و دریدا شاخصه های نشانه شناسی دسته بندی و اطلاعات جامع و مفیدی درباره این دانش ارائه شده و سپس با بررسی معماری ایران و رابطه آن با علم نشانه ها درباره مولفه های اصیل و مهم معماری از جمله مساله محرمیت و تقابل های دوتایی در فصل دوم رساله به این مهم رسیده ام که می توان بنای معماری را هم چون متنی در نظر گرفت و با نگاه حاکم بر متن نوشتاری و گفتاری به همان ساختارها در بنای معماری رسید. سپس شهر-روستای ماسوله را به عنوان متن در نظر گرفته و در پایان با نگاه نشانه شناسانه از دیدگاه ساختارگراها، پسا ساختارگراها و نشانه های فرهنگی امکان خوانش جدیدی از این شهر- روستا میسر گردیده است.
معصومه محمدی بلقیس روشن
پژوهش حاضر به موضوع بسطهای معنایی بدن واژه ها در زبان فارسی پرداخته است. داده های این پژوهش را تکواژهای دال بر اعضای بدن که در معنایی غیر از معنای اصلی خود به کار رفته باشند، تشکیل می دهند که از دو کتاب داستان در حوزهء ادبیات مدرن فارسی که دارای نثری سلیس و امروزی هستند، جمع آوری شده اند. داده ها ابتدا بر اساس مقولهء نحوی شان به چهار گروه اسم، فعل، صفت و قید و حرف اضافه طبقه بندی شدند و سپس بر اساس آثار هاینه (1997) و تعاریف بسط معنایی و استعاره و مجاز در متون زبان شناسی شناختی، مشخصا لیکاف و جانسن (1980) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیلهای انجام شده بر روی داده ها نشان می دهد که در زبان فارسی جهتیابی اشاره ای را عمدتا در مورد حروف اضافهء مکان می توان یافت و جهتیابی فضایی ای که در قلمروهای نحوی اسم و صفت و قید دیده می شود، بیشتر از نوع جهتیابی شیئی - اشاره ای است. الگوهای انتقال مفهومی متفاوتی در داده ها قابل تشخیص بود: برخی از انتقالهای مفهومی بر اساس شکل عضو بدن، برخی بر اساس کارکرد عضو و برخی بر اساس جایگاه عضو در حالت قائم بدن شکل گرفته بودند. به علاوه در هر گروه از مقولات نحوی گروهی از انتقالهای مفهومی یافت شدند که احتمالا بدین علت که بسیار فرهنگ - ویژه بودند، امکان ذکر علت شناختی بخصوصی برای شکل گیری آنها وجود نداشت. همچنین بدن واژهء "دل" نقش بسیار مهمی در بیان انواع هیجانات و احساسات در فارسی ایفا می نماید.
روح الله افراه بلقیس روشن
در این تحقیق عناصر فرهنگی موجود در اشعار سهراب و فروغ استخراج شده سپس با استفاده اروشهای توصیفی و تحلیلی و چارچوب نظری نیومارک به بررسی ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری آنها پرداخته شد.
عاطفه ابهری فرزان سجودی
نظر به کمبود مطالعات کاربردی در رشته زبانشناسی و همچنین حوزه های میان رشته ای زیرمجموعه آن و نیز اهمیت ویژه متون چندرسانه ای در عصر ارتباطات جهانی، انتخاب موضوعات تحقیقی در این حوزه ها ضروری به نظر می رسد. بنابر نظریات ارائه شده در این حوزه ها و در چهارچوب نشانه شناسی لایه ای به بررسی انواع رسانه ها و تبلیغاتی که از این مجاری به مخاطب عرضه می شوند پرداخته ایم. آنچه بیش از همه پیش فرضهای نظری در شکل دهی به این تحقیق موثر بوده، تلقی از تبلیغ به مثابه یک متن می باشد. بدین ترتیب با تکیه بر نظام های نشانه ای که در تعامل یا تقابل با یکدیگر هستند و در هر متن و لایه های آن به انتقال معنی و کارکردهای متفاوت زبانی و غیرزبانی منجر می شوند، به تحلیل چند نمونه از تبلیغ.....
سعید علی پور هرچگانی زاده حسینعلی نوذری
فوکو در روش تبارشناسی خویش و در تبیین چگونگی شکل گیری سوژه به تحلیل مناسبات قدرت/دانش می پردازد. او از سه نوع هستی یاد می کند: "دانشْ هست"، "قدرتْ هست"، و "خودْ هست". وی سوژه را حاصلِ نسبت خود با خود می داند، که در خود هست محقق می شود. اما ستاره سینما و از آن جمله ستاره سینمای ایران از نسبت خود با خود شکل نگرفت بلکه در نسبت خود با دیگری خلق شد. در واقع ستاره سینما به هستیِ دیگری که آن را "هستی-خواست" (خواستْ هست) می نامیم، تعلق داشت. اگر خودْ هست از مناسبات نیرو با خودش ساخته شده است، در عوض هستی-خواست از مناسبات نیرو با نیروهای دیگر شکل گرفته است. پدیده سینما در سال 1279 خورشیدی وارد ایران شد و تا سال 1349خ دو نوع سامانه متفاوت را تجربه کرد: نخست، سامانه ای که در سالهای 1308 تا 1329خ حاکم بود. این سامانه بر محور بازیگر شکل گرفته بود، و به رابطه خود با خود ارجاع داشت، و از این رو سامانه ای اخلاقی بود. اما سامانه ای که از ابتدای دهه 1330 تا انتهای دهه 1340خ را دربرمی گرفت، سامانه ای جلوه گر و متظاهر بود، که از نسبت خود با دیگری شکل گرفته بود و در کانون این سامانه که از آن با عنوان سامانه ستاره وارگی سینمای ایران یاد می کنیم، ستاره سینمای ایران قرار داشت.
روح اله فعال پاکدهی فرزان سجودی
عنوان پژوهش حاضر بررسی تطبیقی بافتار متون در ادبیات تاریخی و داستانی جلال آل احمد (مدیر مدرسه و خسی در میقات ) می باشد .در این پژوهش سعی نمودیم گره های انسجامی دستوری که شامل حذف ،ارجاع،جایگزینی ،پیوندو انسجام واژگانی و ویژگی های ساختاری متن که شامل ساختار موضوعی و ساختار اطلاع می باشد را در متون برگزیده دو کتاب مذکور به طور تطبیقی بررسی نماییم. برای رد یا قبول فرضیه های پژوهش ،از هر دو کتاب به طور تصادفی چند پاراگراف را انتخاب نمودیم و عوامل انسجامی و ساختاری بکار رفته در آن ها وهمچنین نوع وتعدادشان بررسی و ثبت شد . بعد از استخراج تعداد و نوع عوامل انسجامی و نوع الگوی ساختار موضوی و اطلاع بکار رفته در متن ، نمودار های مربوط به هر کتاب به طور جداگانه وهمچنین نمودار دو کتاب در کنار یکدیگرترسیم شد .بر اساس این نمودار ها فرضیه های تحقیق رد یا قبول شد. فرضیه اول این پژوهش ،همه عوامل بافتار در متون فارسی کاربرد دارند، مورد تایید قرار نگرفت. فرضیه دوم این پژوهش ،ارجاع در متون داستانی بیشترین کاربرد را دارد، مورد تایید قرار گرفت. فرضیه سوم این پژوهش ، تفاوت در میزان کاربرد عوامل بافتار موجب تفاوت در سبک می شود ، مورد تایید قرار گرفت. فرضیه چهارم این پژوهش ، بافتار متن مدیر مدرسه خسی در میقات تفاوت دارد، مورد تایید قرار گرفت. این پژوهش مشتمل بر پنج فصل است: مقدمه وطرح تحقیق ، ادبیات تحقیق ، روش شناسی ، تجزیه وتحلیل داه ها ونتیجه گیری . فصل اول شامل بیان مسئله ،اهمیت آن ،اهداف ،روش ها ی تحقیق وسوالات تحقیق و فرضیه ها ومحدودیت هاو کلید واژه ه های تحقیق است . در فصل دوم عمدتا دیدگاه های دانشمندان وزبانشناسانی نظیر هالیدی وحسن وپول وهمچنین صاحب نظران ایرانی پیرامون بافتار متن وعوامل به وجود آورنده آن گرد آمده است. در فصل سوم روشهای جمع آوری داده ها وتحلیل آنها ،اصول کلی ،الگوی تحلیلی انسجام و ویژگی های ساختاری متن وهمچنین علائم اختصاری که در فصل چهارم به کار رفته اند را تشریح کرده ایم. در فصل چهارم ابتدا گره های انسجامی و سپس ویژگی های ساختاری متون برگزیده کتابهای مذکور بررسی شده وبرای مقایسه نتایج حاصله برا ی هر کتاب نمودار جداگانه و در پایان نمودار کلی دو کتاب در کنار یکدیگر ترسیم شده است .. وسرانجام فصل آخر شامل نتایج و دست آوردهای پژوهش وهمچنین پیشنهادهایی برای تحقیقات بعدی است.
سیده بهار میر مهدی فرزان سجودی
در این پژوهش چگونگی برجسته سازی در زبان طنز از دیدگاه شعرشناسی لیچ والگوی نشانه شناسی شعر سجودی با نگاهی به کاریکلماتورهای پرویز شاپور بررسی شده است. شیوه کار به این صورت بود که ابتدا الگوی شعرشناسی لیچ در کاریکلماتورها به کار بسته شد تا وجود هنجارگریزی یا عدم وجود آن مشخص شود. پس از آن در مواردی که هنجارگریزی معنایی مشاهده شد، الگوی نشانه شناسی شعر سجودی به کار گرفته شد تا به بررسی جزئی تری دست بزنیم. یافته ها حاکی از آن است که هنجارگریزی عاملی بسیار موثر در خلق زبان طنز کاریکلماتورها است؛ 97 %) از موارد دیگر بود. / چرا که مواردی که در اثر هنجارگریزی ساخته شده اند، بسیار بیشتر ( 39 مطابق با الگوی لیچ، نمونه های ساخته شده در اثر هنجارگریزی معنایی نسبت به دیگر انواع 97 % ) را به خود اختصاص داده است. / هنجارگریزی، درصد بسیار بالا و معناداری ( 99 بنابر الگوی سجودی، از میان دو عامل تجریدگرایی و تجسم گرایی، تجسم گرایی با درصد بسیار بالا و 98 %) نسبت به تجریدگرایی عامل ساخت بسیاری از کاریکلماتورها بود. شایان ذکر است / معناداری ( 63 نگارنده در این بررسی با مواردی خاص مواجه شد که با دو عامل تجریدگرایی و تجسم گرایی قابل توجیه نبودند که نام "کمیت گرایی" و "شمایل انگاری" به این موارد اختصاص داده شد. از میان 27 %) به ترتیب بیش از / 39 %) و جسم پنداری ( 8 / زیر مجموعه های تجسم گرایی، انسان پنداری ( 58 دیگر موارد در خلق کاریکلماتورها موثر بوده اند. محقق با توجه به یافته های تحقیق بر این عقیده است برجسته سازی زبان طنز همانند زبان شعر با گریز از هنجارها صورت می گیرد. در این میان هنجارگریزی معنایی نقش اصلی را به عهده دارد.
علیرضا حافظی فرزان سجودی
در پژوهش حاضر ساختار رمان عامه پسند و فیلم عامه پسند فارسی و نسبت میان ساختار های این دو نوع بررسی شده است. و نشان داده شده است که این دو نوع کالای فرهنگی از بسیاری جهات با هم تشابه دارند.
بهاره ابراهیمی فرزان سجودی
در این پژوهش "سینمای معناگرای ایران" از دو منظر متفاوت، و با توجه به دو رویکرد عمده ای که نسبت به این نوع سینما اتخاذ می شود، بررسی و تحلیل شده است. دیدگاه اول که دیدگاهی مثبت و حمایت کننده از این سینماست، در غالب بحث بومی گرایی و دیدگاه دوم که نگاهی انتقادی به این سینما دارد، در غالب گفتمان شرق شناسی بررسی شده است. هم بومی گرایی و هم شرق شناسی مربوط به حوزه ی مطالعات پسااستعماری هستند که به عنوان چارچوب نظری پژوهش از آن استفاده شده است. پرسش اصلی این پژوهش حول این مسأله بوده است که این دو رویکرد متفاوت چگونه به تبیین یک پدیده ی هنریِ واحد - "سینمای معناگرای ایران"- می پردازند. با به کارگیری روش تحلیل گفتمان انتقادی، هر دو گفتمانِ بومی گرایی و شرق شناسی در رابطه با "سینمای معناگرا" مورد بررسی قرار گرفته اند و در نهایت، پاسخ به پرسش پژوهش، به این صورت مطرح شده است که دو رویکرد بومی گرایانه و شرق شناسانه، از دو بافت گفتمانی متفاوت "سینمای معناگرای ایران" را مورد تحلیل قرار می دهند؛ اما نهایتاً هم سو عمل می کنند و به نتایج مشابهی می رسند. در انتها برای تحقیق این امر، چند نمونه از فیلم های حوزه ی "معناگرا"، هم از منظر بومی گرایی (رویکرد مثبت به این نوع سینما) و هم از منظر گفتمان شرق شناسانه (رویکرد انتقادی به این نوع سینما) به طور موردی بررسی شده و نتیجه گیری به این صورت بوده است که این دو رویکرد ظاهراً متضاد، از دو بافت گفتمانی متفاوت، به نوعی هم جهت با یکدیگر حرکت می کنند؛ اما هر دو رویکرد در جایی که بر مسأله ی تمایز بین فرهنگ شرقی و فرهنگ غربی تأکید می ورزند، عملاً کارکردی یکسان دارند.
سعیده گیلانی سید مهدی حسینی
پژوهش حاضر با تأکید بر هنر تصویری، به بررسی تفاوت های فرهنگی و تأثیر آن بر بازنمود آثار خلق شده توسط هنرمند پرآوازه از سرزمین ایران «صنیع الملک» (1229-1283 ه.ق) و هنرمند نامدار روسی– یهودی «مارک شاگال» از دنیای غرب، که در دوره فرهنگی و اجتماعی متفاوت از یکدیگر می زیسته اند می پردازد. آثاری که بر پایه کتاب برجسته و شرقی هزار و یک شب شکل گرفته است. کتابی که تأثیر خیال پردازی های آن بر فرهنگ و هنر غرب غیر قابل انکار است. در این پایان نامه تلاش شده تا ضمن معرفی این دو هنرمند و آثاری که بهانه خلق آن ها داستان های هزار و یک شب است، به بیان نظریه ها و مفاهیم بنیادی نشانه شناسی به خصوص نشانه شناسی تصویری -نقاشی بپردازد و در نهایت با استفاده از آن بتواند یک نقد کاربردی مبتنی بر یک متن نوشتاری و تحلیل آثار تصویری از آن متن ارائه دهد. این رساله در پنج فصل تدوین شده است. ابتدا به خاستگاه و منشا کتاب هزار و یک شب و تحولاتی که این اثر ارزشمند در طول تاریخ داشته مورد بررسی قرار می گیرد. سپس به بیان توضیحاتی از تاریخچه و نحوه زندگی دو هنرمند صنیع الملک و مارک شاگال و ویژگی های تصویریشان و در نهایت چگونگی تصویرسازی برای هزار و یک شب پرداخته می شود. در فصل بعدی نظریه های نشانه شناسی که تحلیل آثار تصویری در این پروژه بر مبنای آن می باشد تهیه گردیده است. و در نهایت نیز تحلیل آثار صنیع الملک و به دنبال آن مارک شاگال بر این اساس، انجام گرفته است.
بهارک بهمنی آزاد مهین سهرابی
چکیده فلزکاری دوره ی صفویه دارای ارزش های فرهنگی (هنری و مذهبی) بسیار در ابعاد مادی و معنوی است. هنرمندان مسلمان ایرانی در این دوره علاوه بر نیازهای مادی، سعی در برطرف کردن نیازهای معنوی خود داشته و توسط ماده و ابزار به نوآوری پرداخته اند. این موضوع سبب شد، تا ارتباط میان هنر و مذهب بیش از هر زمان دیگری شکوفا شود. این هنرمندان صفوی از مضامین شیعی و مفاهیم عمیق عرفانی در تزئین آثار خود بهره گرفته و جلوه های رمزگونه عرفان اسلامی را در آثار خود متجلی ساختند. چنان که هنرشان تجلی آئین ها و اعتقادات این دوره است که با استفاده از نقوشی با مفاهیم نمادین افکار و اعتقادات خود را در قالب فرم و نقش در پیکره ظروف نشان داده اند، به عبارتی ظروف را عرصه ای برای بیان این مفاهیم دانسته اند. این رساله بر مبنای این فرضیه شکل گرفته است که فرم و نقش در ظروف فلزی دوره ی صفوی دارای رابطه مستقیم و مبتنی بر معنا بوده و با رویکردی نمادشناسانه قابل مطالعه و بررسی است. لذا این پژوهش با این رویکرد به بررسی آثاری چند از فلزکاری دوره ی صفویه پرداخته و در اصل بررسی نقش ها و فرم های ظروف و تناسب این دو فاکتور را پی جویی نموده است. در این مسیر تحلیل نقوش و مفاهیم نمادین آنها با مراجعه به اعتقادات و باورهای رایج عصر صفوی صورت گرفته و رابطه ای معنادار را بین فرم، نقش و باورها و اعتقادات رایج جستجو نموده است. ماحصل این جستجو نشان می دهد که در فلزکاری دوره ی صفویه اشیاء علاوه بر دارا بودن جنبه تزئینی وکاربردی، نقش ها و تزئینات خود را از تفکر اسلامی و شیعی رایج در آن دوره برگرفته چنان که در باطن فرم و نقش به صورتی نمادگرایانه خلق شده است. روش گردآودی اطلاعات در این پژوهش، مطالعه کتابخانه ای، اسنادی (تصویری و مکتوب) بوده که به دنبال آن از طریق توصیف و تشریح موفق به تحلیل یافته ها و کسب نتیجه گردیده است. واژگان کلیدی: فلزکاری، صفویه، فرم و نقش، نمادشناسی، معناشناسی
جیران علیانسب فرزان سجودی
چکیده این پژوهش با نگاهی به نشانه شناسی و شناخت شناسی آغاز می شود و سپس به طرح مسئله ی نشانه شناسی در هنر می پردازد و در این راستا از روش شناسی ویگوتسکی در خصوص نشانه های واسطه مند به عنوان منشأ شکل گیری اندیشه و شناخت انسان از جهان بهره گرفته و دیدگاه وی در مورد تحلیل روان شناختی هنر بررسی می شود، به این لحاظ هنر به مثابه ی یک نظام پیچیده ی نشانه-ای مورد توجه قرار گرفته که از ساختارهای فرهنگی ـ اجتماعی منشعب می شود که در هر دوره ی تاریخی از دلالت های متفاوتی برخوردار است، سپس نحوه ی شکل گیری تصاویر استعاری در ذهن بررسی شده و انگیزه، به عنوان عامل اساسی در شکل گیری مفاهیم استعاری و محتوای ناخودآگاه مورد توجه قرار می گیرد؛ سرانجام از طریق نشانه شناسی تصویری در نقاشی های کودکان محتوای تصاویر استعاری آن ها تحلیل می شود تا نتیجه ی حاصل در خصوص نقش تصاویر هنریِ کودکان به مثابه ی نظام نشانه ای پیچیده از شناخت کودک نسبت به محیط، اجتماع، فرهنگ تبیین گردد.
atefeh rahimian فرزان سجودی
هدف این پژوهش شناسایی نقش هنر سینما در تثبیت قدرت جمهوری اسلامی در ایران پس از انقلاب است. در نظریه های مربوط به اعمال قدرت و بازتولید قدرت عموما بر دو شیوه بازتولید و اعمال قدرت تاکید می شود. گروهی از متفکران، قدرت را در شکل عینی آن که مبتنی بر مکانیسم «زور» است مفهوم سازی کرده و بر نقش این شیوه اعمال قدرت در تثبیت نیروهای حاکم تاکید می کنند. گروه دوم، بر خلاف دیدگاه نخست، بر قدرت خرد و قدرت مبتنی بر دانش تاکید می نهند که اصولا از طریق مکانیسم های «متنی» یا «گفتمانی» بر جامعه اعمال می شود. این پژوهش،مبتنی بر نظریه های دسته دوم، سعی در شناخت نقش هنر سینما به عنوان یکی از مکانیسم های متنی اعمال در تثبیت قدرت جمهوری اسلامی دارد. از اینرو، محقق این پرسش را به عنوان پرسش کلیدی خود مطرح ساخته است که: سینمای دهه شصت چگونه به تثبیت قدرت جمهوری اسلامی کمک کرد؟ یا به عبارت دیگر نقش سینمای دهه شصت در تثبیت قدرت جمهوری اسلامی چه بود؟ به منظور پاسخ گفتن به پرسش بالا، محقق نخست به مطالعه نظریه های مربوط به اعمال و بازتولید قدرت پرداخته و پس از بررسی انتقادی نظریه های مزبور و جای دادن آنها در قالب دو رویکرد کلی1- نظریه قدرت فیزیکی و 2- نظریه قدرت متنی و استخراج مولفه های فرمی و مضمونی که تاکنون از آن ها به عنوان «مکانیسم های اعمال قدرت در دنیای هنر و متن» سخن گفته شده است، کوشیده است بنا بر استراتژی روش شناختی «تطبیق الگو» و با استفاده از روش «تحلیل و تفسیر متن» به آزمون فرضیه های زیر به عنوان مکانیسم هایی بپردازد که آثار سینمایی در دهه شصت توانسته اند از طریق آنها به ایفای نقش خود در تثبیت قدرت جمهوری اسلامی بپردازند:1- سینمای دهه شصت با بازتولید گفتمان ایدئولوگ های انقلاب ایران در قالب گفتمان شخصیت های کلیدی حاضر در فیلم به تثبیت قدرت جمهوری اسلامی کمک کرد 2- سینمای دهه شصت با سوژه سازی بر مبنای انسان مورد قبول اندیشه ایدئولوگ های انقلاب ایران در فضاهای استیضاح یا بازخواستی(کنش متقابل نمادین) موجود در فیلم و ارایه مدل در خصوص سوژه مورد قبول قدرت به تثبیت جمهوری اسلامی کمک کرد 3- سینمای دهه شصت با بازتولید گفتمان ایدئولوگ های انقلاب در قالب سبک زندگی( اعم از شیوه های کنش، نوع پوشش و آرایش، شیوه اداره خانه،و....) و ارائه مدل برای سبک زندگی مورد قبول قدرت به تثبیت جمهوری اسلامی کمک کرد. بدیهی است محقق در انجام پژوهش تجربی خود قادر به بررسی تمامی یا تعداد زیادی از آثار سینمایی تولید شده در سال های دهه شصت نبوده است. ازاینرو، محقق بنا به اجماع پژوهشگران سینمای ایران در خصوص ایدئولوژیک بودن آثار سینمایی دهه شصت محسن مخملباف به عنوان یکی ازکارگردانان مطرح در سینمای آن روز و امروز ایران، مطالعه موردی چهار اثر از آثار محسن مخملباف را در کانون پژوهش تجربی خود قرار داده است، اگرچه مدعی است می توان از مبانی نظری و فرضیه های مطرح در این پژوهش برای تحقیق در خصوص نقش دیگر فیلمسازان و حتی انواع دیگر آثار هنری از قبیل آثار ادبی، تئاتر، نقاشی و... در تثبیت قدرت استفاده کرد. واژگان کلیدی: سینمای دهه شصت، قدرت عینی فیزیکی، قدرت متنی، تولید حقیقت، فرم، محتوی، روش شناسی تفسیری، تحلیل و تفسیر متن، تبیت قدرت، نظام جمهوری اسلامی،محسن مخملباف. هدف این پژوهش شناسایی نقش هنر سینما در تثبیت قدرت جمهوری اسلامی در ایران پس از انقلاب است. در نظریه های مربوط به اعمال قدرت و بازتولید قدرت عموما بر دو شیوه بازتولید و اعمال قدرت تاکید می شود. گروهی از متفکران، قدرت را در شکل عینی آن که مبتنی بر مکانیسم «زور» است مفهوم سازی کرده و بر نقش این شیوه اعمال قدرت در تثبیت نیروهای حاکم تاکید می کنند. گروه دوم، بر خلاف دیدگاه نخست، بر قدرت خرد و قدرت مبتنی بر دانش تاکید می نهند که اصولا از طریق مکانیسم های «متنی» یا «گفتمانی» بر جامعه اعمال می شود. این پژوهش،مبتنی بر نظریه های دسته دوم، سعی در شناخت نقش هنر سینما به عنوان یکی از مکانیسم های متنی اعمال در تثبیت قدرت جمهوری اسلامی دارد. از اینرو، محقق این پرسش را به عنوان پرسش کلیدی خود مطرح ساخته است که: سینمای دهه شصت چگونه به تثبیت قدرت جمهوری اسلامی کمک کرد؟ یا به عبارت دیگر نقش سینمای دهه شصت در تثبیت قدرت جمهوری اسلامی چه بود؟ به منظور پاسخ گفتن به پرسش بالا، محقق نخست به مطالعه نظریه های مربوط به اعمال و بازتولید قدرت پرداخته و پس از بررسی انتقادی نظریه های مزبور و جای دادن آنها در قالب دو رویکرد کلی1- نظریه قدرت فیزیکی و 2- نظریه قدرت متنی و استخراج مولفه های فرمی و مضمونی که تاکنون از آن ها به عنوان «مکانیسم های اعمال قدرت در دنیای هنر و متن» سخن گفته شده است، کوشیده است بنا بر استراتژی روش شناختی «تطبیق الگو» و با استفاده از روش «تحلیل و تفسیر متن» به آزمون فرضیه های زیر به عنوان مکانیسم هایی بپردازد که آثار سینمایی در دهه شصت توانسته اند از طریق آنها به ایفای نقش خود در تثبیت قدرت جمهوری اسلامی بپردازند:1- سینمای دهه شصت با بازتولید گفتمان ایدئولوگ های انقلاب ایران در قالب گفتمان شخصیت های کلیدی حاضر در فیلم به تثبیت قدرت جمهوری اسلامی کمک کرد 2- سینمای دهه شصت با سوژه سازی بر مبنای انسان مورد قبول اندیشه ایدئولوگ های انقلاب ایران در فضاهای استیضاح یا بازخواستی(کنش متقابل نمادین) موجود در فیلم و ارایه مدل در خصوص سوژه مورد قبول قدرت به تثبیت جمهوری اسلامی کمک کرد 3- سینمای دهه شصت با بازتولید گفتمان ایدئولوگ های انقلاب در قالب سبک زندگی( اعم از شیوه های کنش، نوع پوشش و آرایش، شیوه اداره خانه،و....) و ارائه مدل برای سبک زندگی مورد قبول قدرت به تثبیت جمهوری اسلامی کمک کرد. بدیهی است محقق در انجام پژوهش تجربی خود قادر به بررسی تمامی یا تعداد زیادی از آثار سینمایی تولید شده در سال های دهه شصت نبوده است. ازاینرو، محقق بنا به اجماع پژوهشگران سینمای ایران در خصوص ایدئولوژیک بودن آثار سینمایی دهه شصت محسن مخملباف به عنوان یکی ازکارگردانان مطرح در سینمای آن روز و امروز ایران، مطالعه موردی چهار اثر از آثار محسن مخملباف را در کانون پژوهش تجربی خود قرار داده است، اگرچه مدعی است می توان از مبانی نظری و فرضیه های مطرح در این پژوهش برای تحقیق در خصوص نقش دیگر فیلمسازان و حتی انواع دیگر آثار هنری از قبیل آثار ادبی، تئاتر، نقاشی و... در تثبیت قدرت استفاده کرد. واژگان کلیدی: سینمای دهه شصت، قدرت عینی فیزیکی، قدرت متنی، تولید حقیقت، فرم، محتوی، روش شناسی تفسیری، تحلیل و تفسیر متن، تبیت قدرت، نظام جمهوری اسلامی،محسن مخملباف.
فرزاد میرحمیدی فرزان سجودی
در دهه های 50 و 40 خورشیدی شکلی از موسیقی مردم پسند (پاپ) در ایران پیش از انقلاب پدید آمد که با زبان و لحن خاص خود مخاطبان بیشماری یافت و اغلب به مضامین اجتماعی می پرداخت در این تحقیق با رویکرد نشانه شناختی به بررسی این موسیقی پرداخته شده است و این پرسش که چگونه این موسیقی از انواع موسیقی مردم پسند سر برآوردو چرا روند آن پس از انقلاب اسلامی سال 57 خورشیدی متوقف شد.
مهشید مساوات منصور حسامی
نقاشی ایران در سراسر تاریخ با فرهنگهای بیگانه و سنتهای ناهمگون شرقی و غربی برخورد کرده و غالباً به نتایج جدید دست یافته است. با وجود تأثیرات خارجی گوناگون نوعی پیوستگی درونی در تحولات تاریخی نقاشی ایران تا اواخر قرن سیزدهم قابل تشخیص است. تمایل نقاش در به تصویر کشیدن دنیای آمال و تصورات خویش، نشان دهنده جهان بینی و زیباشناسی نگارگر ایرانی بر اساس ادراک انتزاعی از جهان بود. بر این اساس این پرسش مطرح می شود که این جهان بینی تا چه حد در امضای آنان نمود دارد و اصولا" امضا یا عدم امضای نگاره ها نشانه چیست. پژوهش حاضر، رویکردهای مختلف در امضای نگارگران (از دوره ایلخانان تا قاجاریه) را از منظر نشانه شناسی اجتماعی بررسی می کند و به این منظور نگاره هایی از چهار نگارگر برجسته و منحصر به فرد از چهار مکتب هنری مختلف مورد تحلیل قرار می گیرد. این بررسی با روش نشانه شناسی لایه ای صورت می گیرد که متن را حاصل عملکرد نظام های مختلف نشانه ای، که در قالب لایه های متنی مختلف تجلی می کنند، می داند. امضا به مثابه یک لایه متنی است که علاوه بر ارتباط آن با سایر لایه های متن به صورت درون رمزگانی، رابطه بینارمزگانی نیز دارد که به کل حافظه جمعی مستتر در آن رمزگان، و به کل متن های پیشین که در آن حوزه پدیدار شده اند و همینطور متونی در حوزه اجتماعی مرتبط می شود. در یک متن روابط درون متنی و روابط بینامتنی نیز مطرح است. در نگاره های ایرانی نسبت بینامتنیت بین تصویر و نوشتار اساسی است. بررسی روند نگارگری ایران نشان می دهد که امضای خالق اثر نشانگر ویژگی های اجتماعی و فرهنگی دوران او است و نیز روحیات و خلقیات هنرمند و جایگاه و مقبولیت او را نشان می دهد. به عبارتی سیر فکری حاکم بر جریان نگارگری در طول زمان درامضای نقاشان تجلی یافته است. کلیدواژه: نشانه شناسی لایه ای، نگارگران، نگاره، امضا، تصویر، نوشتار.
عالیه روان فرزان سجودی
با توجه به کمبود مطالعات در حوزه های میان رشته ای از جمله نشانه شناسی و نیز اهمیت روز افزون مسئله نظام نشانه ای ارتباطات غیرکلامی، پژوهش در این حوزه جهت بررسی در این پایان نامه انتخاب گردیده است. کاربرد گسترده نشانه شناسی و روند رو به گسترش آن در تمام حوزه-ها، نگارنده را بر آن داشت تا به بررسی نظام نشانه ای ارتباطات هوانوردی با رویکردی نشانه شناختی بپردازد. برای محدود کردن دامنه بررسی صرفا" علائمی که مورد تأئید سازمان بین المللی هواپیمای کشوری (ایکائو ) بود، انتخاب گردید. سوالات این پژوهش بر ساختار ناظر بر نظام نشانه ای هوانوردی، رمزگان ناظر بر قلمرو دلالت و انواع نشانه و کیفیت آن در این نظام تأکید دارند. در این پایان نامه سه فرضیه مطرح گردیده است که بر اساس آنها تبعیت نظام نشانه ای هوانوردی از قواعد ساختاری، رمزگان ناظر بر این نظام و بهره گیری این نظام از انواع متفاوت نشانه ها بدیهی پنداشته شده است. هدف از انجام این پژوهش ارائه توصیفی جامع و منسجم از علائم ارتباطی هوانوردی می باشد. پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است و داده ها از طریق کتابخانه و اینترنت جمع آوری شده اند. با تجزیه و تحلیل داده ها به کارگیری انواع نشانه در این حوزه، عملکرد علائم در قالب یک نظام نشانه ای، تولید و دریافت معنا توسط مشارکین در ارتباط و همنشینی این نشانه ها (ساختار نحوی و ترکیب پذیری معنایی ) ارائه می گردد. یافته های تحقیق نشان می دهد که علائم ارتباطی هوانوردی قطعی و قراردادی هستند. لذا امکان ابهام و چند معنایی در آن وجود ندارد و کاملا تک معنا می باشند. از یافته های این پژوهش می توان در آموزشگاه های هوانوردی، دانشکده های خلبانی و سایر مراکز مرتبط بهره-مند گردید
فاطمه عظیمی فرد کورش صفوی
چکیده الف. موضوع و طرح مسئله(اهمیت موضوع و هدف): تولیدات رسانه های جمعی را می توان به عنوان مجموعه مفاهیمی در نظر گرفت که به شکلی نظام مند عمل می کنند و قابل بررسی هستند. امروزه با گسترش و تخصصی تر شدن حوزه ی رسانه، کاربرد علوم میان-رشته ای در این حوزه به ویژه دانش نشانه شناسی گسترش یافته است. از ابتدای فعالیت تلویزیون پخش اخبار برای مخاطبان این رسانه جذابیت گسترده ای داشته است. این پژوهش با هدف ارائه الگوی مناسب خبر تلویزیونی از منظر نشانه شناسی انجام شده است. ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسش ها و فرضیه ها: تاکنون پژوهش های معدودی در حوزه خبر تلویزیونی در داخل و خارج کشور انجام گرفته است. تنها تحقیقی که به بررسی نشانه شناسی تصویری خبر اختصاص دارد، رساله ی کارشناسی ارشد محمدرضا بخشی(1378) است با عنوان«نشانه شناسی تصویری در خبرهای تلویزیونی». در این پژوهش با استفاده از نظریه های بازنمایی، چارچوب سازی و نشانه شناسی لایه ای(سجودی) تلاش شده است رمزگان متن خبر تلویزیونی توصیف گردد. این پژوهش مبتنی بر پنج پرسش است. از میان این پرسش ها، نخستین آن ها جنبه ی بنیادی داشته و چهار پرسش بعدی به مثابه پرسش های فرعی مورد نظر بوده اند: الف. از منظر نشانه شناسی الگوی مناسب خبر تلویزیونی چه ویژگی هایی دارد؟ ب. رمزگان مرجح در اخبار تلویزیونی کدامند؟ ج. چه تفاوتی میان اخبار شبکه های داخلی (ساعت 21 شبکه یک، ساعت 22:30 شبکه دو و 19 شبکه خبر) و شبکه ی فرانسوی زبان فرانس24 به لحاظ نشانه شناسی وجود دارد؟ د. توزیع و فراوانی هر یک از نشانه های زبانی و تصویری در آیتم های خبری به لحاظ فروانی در تعداد و زمان به کار گرفته شده ، چگونه است؟ ه. اخبار سیاسی ، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ورزشی از منظر نشانه شناسی زبانی و تصویری چه تفاوت های دارند؟ پ. روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه ی آماری مورد تحقیق، نمونه گیری و روش-های نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه ی اجرای آن، شیوه ی گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها: در این پژوهش از نشانه شناسی به عنوان روش یا رویکرد استفاده شده است. بررسی سه بخش خبری سیمای جمهوری اسلامی ایران (21شبکه ی یک، 22:30 شبکه ی دو و 19 شبکه ی خبر) و یک بخش خبری از شبکه ی بین المللی فرانسه زبان«فرانس24» در یک دوره ی حدوداً چهار ماهه جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل می دهد. نمونه گیری به شکل هدفمند صورت گرفته است. ت. یافته های تحقیق: در این پژوهش لایه های متن خبر تلویزیونی در سه لایه ی نوشتار، گفتار و تصویر بررسی شدند. بر اساس نتایج بدست آمده، بیشترین میزان استفاده از نوشتار در قاب تصویر متعلق به شبکه ی فرانس24 است. در لایه ی گفتار متغیرهایی همچون طول جمله، تعداد جمله، کاربرد واژه و عبارات ارزشی و تعدد نقل قول بررسی شدند. بیشترین تعداد جمله به شبکه ی فرانس24 و کمترین به شبکه ی خبر اختصاص داشت. بیشترین تعداد جمله ی کوتاه نیز در شبکه ی فرانس24 مشاهده شد. بر اساس داده های بدست آمده میزان کاربرد واژه های ارزشی منفی به شبکه ی یک و کمترین به شبکه ی دو اختصاص داشت. بیشترین تعداد واژه های مثبت نیز در شبکه ی فرانس24 مشاهده شد. در سطح لایه ی تصویر کم ترین تعداد نما به شبکه ی فرانس24 و بیشترین کاربرد گرافیک نیز به همین شبکه اختصاص داشت. ث. نتیجه گیری و پیشنهادات: نشانه شناسی لایه ای نشان داد که متن از لایه های متنی متعدد تشکیل شده است که خود حاصل رمزگان های متفاوت اند. البته این لایه ها هم سازمان بیرونی و هم سازمان درونی دارند. در تحقیق حاضر تکیه اصلی بر لایه های نوشتار و گفتار متن خبر تلویزیونی بود و لایه ی تصویر در خبر تلویزیونی کمتر مورد توجه قرار گرفت. علت این امر مشابه بودن تصاویری بودکه در شبکه های مختلف پخش شده بود. تحقیق بر روی لایه ی تصویر در خبر و دیگر برنامه های تلویزیونی می تواند موضوع تحقیق مستقلی را تشکیل دهد.
بهناز قاضی مرادی کامران افشار مهاجر
در دیدگاه لاکلا و موفه امور اجتماعی به مثابه ساخت های گفتمانی قابل فهم اند اما ساخت هایی که پایدار و ازلی نسیتند و همواره معناهای بالقوه دیگری وجود دارند که ممکن است ساختار گفتمان را به چالش کشیده، یا آن را دستخوش تحول کنند. آنها با ابداع مفاهیمی چون"مفصلبندی" "دال مرکزی"،"دال شناور" "عنصر"، "بعد"، "زنجیره های هم ارزی"و "زنجیره های تفاوت" نشان دادند که چگونه درون هر گفتمان مجموعه ای از نشانه ها به صورت شبکه ای گرد می آید و معنایشان در آنجا به طور نسبی تثبیت شده و بدین تریب نظام معنایی واحدی خلق می گردد. در پایان نامه ی پیش رو بر اساس نظریه گفتمان در آراء لاکلا و موفه، تاثیر گفتمان مشروطیت بر سنت تصویری عصر قاجار در سه دوره ی تاریخ ایران مورد مطالعه قرار گرفته است .دوره ی اول سلطنت ناصرالدین شاه (1313-1264 ه.ق )، دوره دوم سلطنت مظفرالدین شاه(1324-1313 ه.ق)، و دوره ی سوم سلطنت محمد علی شاه و احمد شاه(1344-1324 ه.ق) .در دوره ی اول شکل گیری گفتمان پیشا مشروطیت با مفصلبندی قانون و دال هایی چون "عدالت" "آزادی" و "اصلاحات" قابل مشاهده است تاثیر این گفتمان بر سنت تصویری در این عصر را می توان اینگونه خلاصه کرد: گفتمان پیشا مشروطیت دسترسی به شاه را آسان تر کرد و بدین ترتیب پیکر شاه در تصاویر هم واقعی و ملموس شد . دوم اینکه توده ی مردم به تدریج در این گفتمان به رسمیت شناخته شدند بنابراین فردیت از شخص شاه به طور تدریجی به اقشار پایین تر رسوخ پیدا کرد و تصاویری از مردم عادی روی پرده های نقاشی و یا صفحات عکاسی پدیدار گشت در دوره مظفرالدین شاه با انسداد معنایی در گفتمان سلطنت،مشروطیت هژمونیک شد.هژمونیک شدن این گفتمان سبب شد که پیکر شاه به تدریج از مرکزیت تصویری خارج گردد در عصر محمد علی شاه و استقرار گفتمان پسا مشروطیت تخاصم گفتمانی اوج گرفت با شدت یافتن تخاصم گفتمانی نشانه هایی از خشونت در تصاویر این عصر بروز یافت.
hoda damerchiloo فرزان سجودی
پژوهش حاضر به موضوع تحلیل نشانه?شناختی تایپوگرافی فارسی می?پردازد. تایپوگرافی، موضوعی دو وجهی است؛ یکی وجه زبانی و دیگری وجه بصری. وجه بصری آن را به حیطه?ی هنرهای تصویری و وجه زبانی آن را به علوم حوزه?ی زبانشناسی مربوط می?سازد. این قابلیت باعث شد تا روشی میان?رشته?ای برای پژوهش انتخاب شود که ترکیبی از طراحی گرافیک و نشانه?شناسی است. نشانه?شناسی در این پژوهش حکم روش را دارد و توسط آن نحوه?ی عملکرد معنا در تایپوگرافی بررسی می?شود. در راستای شناخت مفهوم تایپوگرافی به ارائه?ی تعاریفی در مورد پیشینه و پیدایش خط به مفهوم کلی، همچنین خطوط موجود در ایران قبل و بعد از اسلام پرداخته شده است. همینطور از آنجا که ظهور تایپوگرافی فارسی مقارن با ورود صنعت چاپ به ایران است، وابستگی?های این دو حوزه با یکدیگر شرح داده شده است. سپس مفهوم تایپوگرافی فارسی بسط داده شده و همچنین نکات فنی، اصطلاحات تخصصی و قابلیت?های آن در تولید معنا توصیف شده و آن دسته از مفاهیم نشانه?شناسی که در این پژوهش کاربرد دارند تبیین شده و در انتها به تحلیل نمونه?هایی از آثار تایپوگرافیکی پرداخته شده است. در پی پاسخ به این پرسش که نوشتار چگونه در روند شکل?گیری خود ویژگی?های زبانی را با به کارگیری عناصر بصری بازنمایی می?کند، قلمروهای دلالتی هر یک از نمونه?ها در سطوح زبانی، پیرازبانی و غیرزبانی تحلیل شده است و نشان داده شده که تایپوگرافی قادر است در طی فرآیند بیان زبانی با استفاده از امکانات بصری به نمود دیداری آن مفهوم زبانی که آن را در قالب نوشتار بیان می?کند نزدیک شود و از این تعریف که نوشتار تنها بازتاب زبان گفتاری در قالب رسانه?ای دیگر است جدا شود.
رضا رمضان زاده لک فرزان سجودی
از دستاوردهای مثبت زبانشناسی برای ادبیات، تحلیل ادبی و بررسی سبک بیان متون به روش علمی است. زبانشناسی می تواند کاربردی مناسب در تحلیل متون نمایشی داشته باشد تا وجوه مختلف درام را آشکار کند؛ به شرط آنکه بتواند تبیینِ جامعی از تمام ابعاد ساختار زبانی متن نمایشی و کارکردهای آن به دست دهد. «نظریه ارتباط» از «رومن یاکوبسن»، نظریه ای جامع و نوینی است که با بکار بردن دقیق آن در متون نمایشی می توان به تحلیل زبانی و معنایی متون نمایشی همت گماشت. بررسی «نظریه ارتباط» از رومن یاکوبسن، نظریه «کنش کلامیِِ» سرل و «اصل همیاریِ» گرایس در تحلیل گزیده ای از متون نمایشی معاصر فارسی، هدف اصلی این پژوهش است. بر این اساس در چارچوب نظری پژوهش ابتدا نظریه ارتباطی زبان و دیگر نظریه های مرتبط با آن تبیین و سپس در بدنه ی تحقیق با استفاده از نظریه های فوق، گزیده ای از نمایش های معاصر فارسی توصیف و تحلیل شده است. تحلیل گزیده ای از نمایشنامه های معاصر فارسی از جمله نمایشنامه «آرش» از بهرام بیضایی، نمایشنامه «روایت عاشقانه ای از مرگ» از محمد چرمشیر و نمایشنامه «یک دقیقه سکوت» از محمد یعقوبی با استفاده از نظریه های فوق الذکر از یافته های این پژوهش است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی است. برای بررسی سئوال ها و فرضیه های پژوهش از ابزارهای گردآوری اطلاعات و روش تجزیه و تحلیل استفاده شده است.
علی موسوی ده شیخ فرزان سجودی
در این تحقیق سعی بر آن بود تا رابطه ی بین نقض قواعد مکالمه ای گرایس و روابط قدرت بین جنسیت ها، مورد بررسی قرار بگیرد. از آن جهت که قواعد مذکور اصولا در مورد مکالمه مطرح می-شوند، تصمیم گرفته شد تا از دیالوگ های سه فیلم از اصغر فرهادی، با نام های «شهرِ زیبا»، «چهارشنبه سوری» و «درباره ی اِلی» به عنوان داده های زبانی استفاده شود. این تحقیق در چارچوب نظریه ی اصل همکاریِ گرایس و قواعد مکالمه ای و ارتباطی که نقض این قواعد با نمایش قدرت و یا ضعف مشارکین در مکالمه دارد، انجام شده است. ساختار تحقیق نیز اینگونه بوده است که در فصل اول مقدمه و کلیات ذکر شده اند؛ فصل دوم به ذکر پیشینه ی مطالعات اختصاص یافته-است؛ در فصل سوم چارچوب نظری تحقیق مطرح شده است؛ در فصل چهارم داده های مورد نظر، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند و در نهایت، فصل پنجم به جمع بندی و نتیجه گیری اختصاص یافته است. در این تحقیق دو پرسش مطرح بود: 1. نقض قواعد مکالمه چه کارکردی در تبیینِ روابط قدرت بین مشارکین دارد؟ 2. موارد نقض قواعد مکالمه در کدام جنسیت بسامد بیشتری دارد؟ در نهایت پاسخ هایی که به این دو پرسش داده شد، اینگونه بودند: در پاسخ به پرسش اول اینگونه نتیجه گیری شد که نقض قواعد مکالمه می تواند به دلیلِ تفاوت سطح قدرت مشارکین رخ دهد. در پاسخ به پرسش دوم نیز این نتیجه حاصل شد که در فیلم هایی که شخصیت ها اکثراً مونث هستند، نقض قواعد مکالمه بیشتر از سوی آنها رخ می دهد؛ و در شرایطی که شخصیت ها اکثراً مذکر باشند، نقض قواعد بیشتر از سوی جنسیت مذکر اتفاق می افتد. در نتیجه نمیتوان گفت که کدام یک از جنسیت ها در موارد بیشتری قواعد مکالمه را نادیده میگیرند. کلیدواژه ها: کاربرد شناسی، نقض قواعد گرایس، روابط قدرت، گفتمان دراماتیک
منصوره قاسمی بهنام کامرانی
این رساله به بررسی اکسپرسیون به عنوان وجوه مشترک در هنرها پرداخته و ضمن تأکید بر نقاشی، از طریق بررسی ریشه های اکسپرسیون به یافتن روابط و تأثیرات دو هنر سینما ونقاشی بر یکدیگر می پردازد و در نهایت به تحلیل سه اثر سینمایی در ارتباط با نقاشی های اکسپرسیونیستی، اکسپرسیونیست انتزاعی و نئواکسپرسیونیست می پردازد که شامل بررسی و مقایسه ی نقاشی جیغ اثر ادوارد مونش با فیلم ماجرای آنتونیونی، مقایسه ی نقاشی های مارک روتکو و فلیکر فیلم ها، و همچنین بررسی نقاشی های وارونه ی بازلیتس با چهار دقیقه ی ابتدایی فیلم اینک آخرالزمان ساخته ی فرانسیس فورد کاپولا می باشد. تحلیل این آثار از دیدگاه زیبایی شناسانه و همچنین به این دلیل که آثار مورد نظر اکسپرسیو هستند به اجبار وارد نقد روانشناختی نیز شده است.
سید مازیار فیروزمند خلخالی فرزان سجودی
پژوهش حاضر با هدف تبیین امکانات زایایی متن از طریق کارکرد نشانهایِ مکانی در نمایشنامههای بیضایی انجام گرفته است و با فرض اینکه منش دلالیِ مکانی مشابهی در عمده نمایشنامههای این نویسنده وجود دارد، بر روی چهار نمایشنامه مهم وی تمرکز می کند:هشتمین سفر سندباد، دنیای مطبوعاتی آقای اسراری، پردهخانهو اَفرا یاروز میگذرد. ازآنجاکه مکان یک زیررمزگان فرهنگی است این تحقیق در حوزه نشانه شناسی فرهنگی قرار می گیرد و نباید تنها به عنوان یک موقعیت جغرافیایی-هندسی بررسی شود بلکه باید به مثابه ی یک نظام نشانه ای ساخت مند که وارد سطوح متفاوتی از دلالت شده، بررسی شود که در کنار دلالت های صریح اولیه اش -چه به روی صحنه و چه در بستر متن- وارد حوزه های جدیدی از دلالت فرهنگی، اسطوره ای و تاریخی می شود. پس از ارایه ی توضیحاتی درباره نشانهشناسی ومفهوم عاملیت-سوژگی،به عنوان چارچوب نظری، خلاصهای از داستان چهار نمایشنامه یادشده را ذکر کرده و سپس بهبررسی کارکردهای نشانهایِ مکانی بین مکان، شخصیت، موقعیت نمایشی وسایر عناصر درام در متن یا در صحنه وبا هدف اثبات فرضیه مان(وجود الگویی جامع از منش دلالیِ مکانی در چهار نمایشنامه ی برگزیده) پرداخته ایم. نگارنده در این تحقیق از روش توصیفی-تحلیلی، تکنیک کتابخانه ای و همچنین از چارچوب نظری معاصر درباره نشانه شناسی لایه ای بهره گرفتهاست.
بهناز صادق پناه رضا افهمی
خود ارجاعی از خصیصه های مهم هنر معاصر است، به این معنی که در عصر حاضر بسیاری از متون هنری به گونه ای مستقل و خودبسنده، به بازنمایی خودشان یا متون هنری دیگر می پردازند. در عرصه ی عکاسی نیز از دهه های 70-1960 طیف وسیعی از عکس ها از عکس بودن خود می گویند و به خودشان، رمزگان عکس یا عکس های دیگر ارجاع می دهند که در دو گونه ی اصلی فراعکس و فراعکس خودارجاعانه قرار می گیرند. با توجه به جایگاه ویژه ی فراعکس ها و فراعکس های خودارجاعانه در جریان عکاسی معاصر، پژوهش حاضر قصد دارد به واکاوی مقوله های بازنمایی و نشانه شناسی در عکس های مذکور پرداخته و از دیدگاه نشانه شناسی، تغییرات ساحت نشانه ها و ارجاع را در این حوزه نشان دهد. چهارچوب نظری پژوهش بر نظریه ی نشانه شناسی و پساساختارگرایی متکی است و پژوهش به روش توصیفی بوده و با اتکا به بررسی های کتابخانه ای انجام شده و پس از استخراج اطلاعات، تحلیل و پالایش یافته ها، فرضیه مورد سنجش و بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد، پیش از ظهور فراعکس، بازنمایی در عکس ها معطوف به واقعیات بیرونی یا واقعیت ذهنی عکاس و بیرون از حوزه خود رسانه عکاسی است؛ اما در فراعکس ها بازنماییِ گفتمان عکاسی در لایه ی اول تولید معنا و بازنمایی واقعیت بیرونی در صورت اعتنا، در لایه های بعدی تولید معنا قرار می گیرد از اینرو فراعکس ها زبان و گفتمان ویژه خود را بازنمایی نموده و بازنمایی بازنمایی محسوب می شوند.همچنین در نشانه شناسی دوگانه ی سوسوری و سه گانه ی پیرسی، میان نشانه و آنچه نشانه به آن ارجاع می دهد تمایز وجود دارد، اما فراعکس ها نشانه هایی هستند که به خود یا وجوهی از خود، ارجاع می دهند و ابژه و نشانه با هم پیوند خورده و نوعی فرانشانه را پدید می آورند.
صبا فرخ عراقی فرهاد ساسانی
پژوهش حاضر با عنوان بررسی سازوکار معناپردازی در بسته بندی کا لاها به مطا لعه فرآیندهای معناپردازی هم چون استعاره می پردازد و نیز تبلور فرآیندهای اندیشگانی، بینامتنی و فردی را بررسی می کند. برچسب کالا به عنوان یک متن چندلایه به شیوه های گوناگون سعی در برقراری ارتباط و انتقال پیام دارد و آن چه مهم است شیوه برقراری ارتباط میان مخاطب (مصرف کننده) و برچسب کالا به عنوان شناسنامه محصول است. شاید اگر معنای مورد نظر یک برچسب را پیامی بدانیم استعاره می تواند مجرایی باشد که در بستر طرحواره های فرهنگی و پیوندهای بینامتنی موفق به انتقال معنا می شود. داده های این پایان نامه، تصویر 60 کالای پرمصرف با دو عنوان کلی مواد خوراکی و مواد شوینده است که بر دو محور اصلی ارتباط شیوه های متفاوت در بسته بندی کالا و استعاره سازی بررسی شده اند. بسته بندی کالا شامل دو شیوه دیداری و کلامی است و از ارتباط این دو شیوه با یکدیگر فرانقش متنی بازنمایی می شود. فرانقش بینافردی حاصل ارتباط تصویر برچسب کالا با مخاطب است و فرانقش اندیشگانی در عناصر تصویر و کلام، از طریق استعاره سازی و پیوندهای بینامتنی بازنمایی می شود. در نهایت آن چه منجر به دریافت پیام یک تصویر تبلیغی می شود ایجاد پیوند بینامتنی است که ارتباط متن با بافت بیرون است. ونیز استعاره از فرآیندهای فعال در حوزه تبلیغات و برچسب کالاهاست چون به اختصار کمک شایانی می کند. برچسب کالا در مقام یک متن واحد معناست، خواه این متن تصویری، نوشتاری و یا تعامل هر دو شیوه باشد؛ در هر حال بستری است برای معناپردازی یک مفهوم و انتقال آن که نقطه عطف معنا و لنگری برای پیام محسوب می شود.
کبری شکوری فرزان سجودی
در پژوهش حاضر که در پنج فصل ارائه شده است در فصل اول به بیان مسأله، هدف، ضرورت و پرسش ها و... پرداخته شده و در فصل دوم، پیشینه ای از مطالعات نشانه شناسی سینما و سینمای کودک گنجانده شده. فصل سوم به بیان چارچوب نظری و مفاهیم پژوهش که نشانه شناسی است اختصاص یافته و سپس در فصل چهارم تحلیل فیلم ها برمبنای نشانه شناسیِ فرهنگی ارائه شده بعد از آن نتایج بدست آمده از تحلیل فیلم ها و پیشنهاداتی در راستای اصلاح الگوهای فرهنگیِ مربوط به کودکان در فصل پنجم ارئه شده است. (اهداف) هدف از این پژوهش ، رسیدن به یک دید کلی و بینش درست نسبت به جایگاه کودک در سینما و از دریچه ی سینما در فرهنگ ایرانی بوده، یعنی کودک وارگی ها را در سینما و فرهنگ ایرانی شناخته و نیز نوع نگرش عامه به کودک در فرهنگ و جامعه ی ایرانی از طریق تحلیل فیلم های درباره ی کودک معرفی شود. (روش اجرا) روش کار تحلیل نشانه شناختی فیلم های ژانر «درباره ی کودکان» است، چرا که در این ژانر به روحیات و عواطف ، مشکلات و دغدغه های کودک پرداخته می شود و از آنجا که معمولاً در این فیلم ها کودکان نقش محوری دارند ، برای مطالعه ی کودک وارگی ها فیلم های این ژانر بهترین گزینه هستند. روش نشانه شناسیِ فرهنگی و نشانه شناسیِ سینما در بررسیِ فرهنگ و کنش های فرهنگی در ارتباط با کودکان و در تحلیل حضور کودک در سینما با کنکاش در حالات ، اشارات و اطوار و نیز رمزگان های بیانی و پیرازبانی ، همچنین رمزگان های پوشاک و خوراک و بازی و... (نتایج) الگوها و گفتمان های مسلطِ فرهنگی درارتباط با کودک را آشکار کرده و در نهایت ما را به این نتیجه رساندند که الگوی کودک آرمانی در فرهنگ ایرانی دارایِ کاستی ها و ایراداتی است که اگر اصلاح شوند ، با وجود پتانسیل های فرهنگی و مذهبیِ جامعه، آتیه ای مطلوب تر را می توان رقم زد، لذا در انتهای این پژوهش پیشنهاداتی در این راستا ارائه شده است.
فرید دهقان طرزجانی فرزان سجودی
هدیکچ : شهوژپ نیا رد ، هناشن شور ذاختا اب س هب ییارگتخاساسپ درکیور و یسانش دیلوت راک و زاس لیلحت غار یانعم تافتلا تعنص یسراف رصاعم رعش رد میتفر . روظنم نیدب ، رعاش شش زا ار رعش هدژه رصاعم سراف ی هب و میدیزگرب یفیصوت هویش - میداد رارق یواکاو دروم یلیلحت . زا هدافتسا اب درکیور هناشن یسانش رعش یدوجس ) 1384 ( ماجنا تاعلاطم ، یرگنزاب ار هراب نیا رد هدش ار تافتلا شناوخ مجنپ حطس و نوزفا ، ،رلاک زا تافتلا شناوخ حطس راهچ رب یفرعم میدرک . ش?ت نینچمه میدرک هاگرظن زا هدافتسا اب ات رلدوب ) 1939 (و یریعش ) 1385 ( سمرگ ریثأت تحت هک ) 1993 ( ینتنوف و ) 1968 ( ،تسا هب تسسگ لابند یاه ییابیز تافتلا یتخانش شاب می . یسررب اب ربارب ماجنا یاه هدش یپ میدرب هاگیاج رد هژبا ندادرارق اب رعاش هب و بطاخم شیپ یریگراک ناسنا یارجم زا ار هژبا ،نآ یارب یرادینش سح یدربراک یراگنا یرادنپ یم رذگ هصخشم و دنا +] ناسنا [ نادب ار یم دهد . شناوخ حوطس نیرتدربراکرپ موس و مود حوطس درکراک تافتلا دندوب قیقد ثحب یارب زین مجنپ حطس ، تیهام هرابرد رت تافتلا داد ناشن ام هب ار دوخ ییاراک . تافتلا ،ًانمض رعش رد یباطخ ًافرص ای یباطخ و ینامز شخرچ قیرط زا ار ییابیز یم دنیرفآ .
فروغ فاخته فرزان سجودی
چکیده با شکل گیری فن آوری های جدید، انقلابی در فضای اطلاعات و ارتباطات به وجود آمده است، شناخت بهتر رادیو در عصر جدید مستلزم نگاهی تازه و از ابعاد مختلف به رادیو است. نمی توان به پدیده های نو نگاهی قدیمی داشت و در عین حال متوقع تغییرات شگرف بود. رادیوهای اینترنتی پدیده ی نسبتا جدیدی در فضای رسانه ای هستند. رادیوهای اینترنتی آمیزه ای از متن های شنیداری و دیداری اند. اینترنت به عنوان یک ابزار جدید، به همراه امکانات ارتباطی و دلالتی تازه، توانسته مفهوم جدیدی از شنیدن را در رادیوهای اینترنتی ارائه کند. رادیو با این ابزار، دیگر در مرزهای ویژه ی زمانی و مکانی زندانی نیست. پادکست ها نیز با فضای ساده و شخصی ای که دارند به این عرصه وارد شده و هرچه بیشتر تجربیات جدیدی از رادیوهای عصر دیجیتال را ارائه کرده اند. مطالعات نشانه شناختی در حوزه ی رسانه ها زمینه ی شناخت هر چه گسترده تر مجموعه ی نظام های ارتباطی دخیل در یک رسانه، سازوکارهای تولید متن و دریافت آن و نظام های نشانه ای و رمزگان های دخیل را فراهم می کند. نقد نشانه شناختی این متون به همراه نشانه شناسی ارتباط در بخش تعاملی رادیوهای اینترنتی، نگاه تازه ای است که می تواند میزان اثرگذاری این نوع رادیو را در مخاطبان تغییر داده، آن را بهبود بخشد. در این نوشتار، رادیو اینترنتی ایران صدا، با روش نشانه شناسی لایه ای، از نظر امکانات متنی و نشانه شناختی بررسی شده و مورد مقایسه ی تطبیقی با بی بی سی فارسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که ایران صدا با انباشت نشانه ای روبروست و علیرغم بهره گیری از ابزار جدید تکنولوژی (اینترنت) نتوانسته است فضای متفاوتی در تولید متن رادیویی ایجاد کند. در مقایسه، بی بی سی فارسی توانسته به خوبی از نشانه ها استفاده کند و با بهره گیری از ظرفیت های دنیای مجازی، تجربه ی جدیدی از شنیدن به مخاطب ارائه دهد.
سعید حسینی اسماعیل زهدی
مطالعه حاضر خوانشی از گزیده اشعار سایمون آرمیتاج بر اساس نظریات باختین در حوزه "صدا" ارائه می دهد و بر آنست ارتباط میان سبک و صدا را در این اشعار آشکار سازد. یکی از نظریه های مهم باختین در حوزه صدا در ادبیات، نظریه پلی فونی یا چند صدایی است. باختین عمیقاً می پنداشت که تنها ژانر رمان توانایی در برگیری پلی فونی را دارد و ژانر شعری، طبیعتاً نمی تواند پلی فونیک (چند صدا) باشد. در جریان تحقیق ابتدا یک مجموعه از معیارهایی که باختین برای پلی فونی ضروری می پنداشت ارائه خواهد شد. برای این هدف تئوری ها و نظریه پردازی های باختین در حوزه ادبیات و خصوصاً پلی فونی، چند زبانگی و دیالوجیزم کاملاً مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. در مرحله بعد مقوله سبک و گوناگونی سبک مورد مطالعه قرار می گیرد. برای این منظور مطالعه و بررسی اصول و قواعد ارائه شده توسط علم سبک شناسی برای مطالعه سبک ضروری می نماید. بعد دیگری که این مطالعه ناگزیر از تمرکز بر آن است، گوناگونی و تغییر صدا در متون ادبی می باشد. بسیاری از منتقدان گوناگونی صدا را برابر با پلی فونی می دانند در حالیکه مطالعه حاضر به عنوان یکی از یافته هایش تلاش دارد میان پلی فونی و گوناگونی صدا تفاوت قائل شده و این تفاوت را روشن سازد. در فرآیند اصلی تحقیق، در گام بعدی گزیده اشعار بر اساس هر سه پارامتر سبک، صدا و پلی فونی مورد مطالعه قرار می گیرد. در آخر بر اساس نتایج بدست آمده، سعی خواهد شد الگوهایی برای تغییر سبک و صدا در شعر و رابطه آنها با یکدیگر و با پلی فونی ارائه گردند. در فرایند تحقیق بطور ضمنی اشاره می شود که ژانر شعری، بر خلاف نظریه باختین، می تواند پلی فونیک (چند صدا) باشد.
شلیر عطایی فرزان سجودی
در پایان نامهی پیش رو بر اساس نظریهی گفتمان در آراء لاکلا و موفه تاثیر گفتمان تجدد بر بازنمایی چهرهی پادشاهان قاجار مورد مطالعه قرار گرفته است. گفتمان تجدد در ایران حاصل مفصلبندی دالهایی چون عدالت، آزادی، اصلاحات حول دال مرکزی قانون بود. در واقع دال قانون در تعارض با دال مرکزی گفتمان دربار (پادشاه) قرار داشت و تک گویی حاکم بر گفتمان دربار را نشانه گرفته بود. هدف از انجام پژوهش حاضر که مبتنی بر روشهای توصیفی- تحلیلی است آشنایی بیشتر با تاثیر تحولات اجتماعی بر بازنمایی تصویر پادشاهان قاجار است. یافته های پژوهش نشان میدهد که گفتمان تجدد با مرکزیت قانون قبل از هر چیز تفاسیر فرازمینی و تقدس نمایی را از چهرهی پادشاهان این دوره زدوده است. دسترسی به شاه در تصاویر آسانتر شد.بدین ترتیب پیکر شاه در تصاویر هم واقعی و ملموس شد و تصاویر کارکرد خود را که تبلیغ و تثبیت قدت بود رفته رفته از دست میدهند. فردیت از راس هرم قدرت به سطوح پایینتر انتقال یافت. با هزمونیک شدن دال قانون شاهد تغییرات بیشتری در بازنمایی هستیم. ژستهای معرف قدرت به حاشیه رانده میشود و تصویر شاه از مرکزیت خارج میشود.
مطهره آخوندی عبداله گیویان
در پژوهش پیش رو مفهوم معشووق در ترانه های تیتراژهای سریال نمایشی سیما و موسیقی مردم پسند(نهضت واسوخت) در دهه 80 و با هدف «شناخت مفهوم معشوق »در فرهنگ مسلط و فرهنگ عامه پسند مورد مطالعه قرار گرفته است. مسئله اصلی پژوهش حاضر این است مفهوم معشوق در ترانه های عاشقانه تیتراژ سریال های نمایشی سیما در دهه اخیر چگونه تصویر شده است؟ و همچنین معشوق در ترانه موسیقی واسوخت چگونه نشان داده شده است؟ همچنین این تحقیق درصدد پاسخ به سوال تطبیقی دیگری نیز است؛ «وجوه شباهت ها و تفاوت های این مفهوم محوری در ترانه های تیتراژ سریال های نمایشی سیما و موسیقی مردم پسند چیست؟». چارچوب نظری این پژوهش بر مبنای نظریه «عشق سیال» باومن، و «رابطه ناب» گیدنز بنا شده است. داده ها در این تحقیق با بررسی ترانه هایی که روایت عاشقانه را در تیتراژها و موسیقی نهضت واسوخت بیان می داشتند، گردآوری شده و ابزار تحلیل داده ها روش نشانه شناسی است. نمونه گیری پژوهش هدفمند و واحد تحلیل آن ترانه داده ها نشان می دهند که عشق نیز امری روزمره و مدرن شده است. این روزمره شدن عشق، با آموزه هایی که جهان معنایی فرهنگ ایرانی از عشق بیان داشته است، متفاوت است. عشق نامیرا، عشق والا، عشق همیشگی با مفاهیمی که عاشق از خود در ترانه تیتراژ ها بروز داده است هماهنگی دارد. در صورتی که در موسیقی عامه پسند دایره معنایی زندگی روزمره را در بر میگیرد، روزمره شدن عشق، ملموس و تجربی و انتفاع در رابطه را بیان می دارد. با متفاوت شدن جهان زیست معنایی، عملا کارکرد هایی که عشق در جهان پیش از مدرن ایفا می کرده است، اکنون در قالب رابطه عاشق و معشوق جوابگو نیست. در تتیراژها، مفهوم عشق را در لایه های معنایی استحاله شده و آن را از دریچه تجربه شخصی و ملموس ساختن به دور ساخته آنگونه که اسطوره سازی در دنیای مدرن، نقش ایفا می کند. مفهوم عشق را در هاله ای از ابهام باقی می ماند.
رسول پیرمحمدی اسماعیل شفیعی
تاریخ دراماتورژی به شکل رسمی با لسینگ شروع می شود. وی نخستین بار کلمه ی دراماتورژ را استفاده کرد که همین واژه بعدها توسط برشت توسعه پیدا کرد و در تئاتر تثبیت شد. امروزه کمپانی های بزرگ تئاتر جهان افرادی را به عنوان دراماتورژ استخدام می کنند. اما با توجه به اینکه دراماتورژی همیشه موضوعی بحث انگیز بوده است در این پایان نامه سعی شده است تا تعریفی اجمالی از دراماتورژی و وظایف وی در تئاتر ارائه شود. وظایف دراماتورژ در مرحله ی پیش تولید با ارتباط با نویسنده شروع می شود و سپس با پرورش ایده ادامه پیدا می کند. و در نهایت به کارگردان و گروه در ارائه ی تحلیلی نو از متن کمک می کند. همانطور که از بعد از برشت رسم شد دراماتورژ در مرحله ی تولید نیز همراه گروه است و وظایف مشاوره و نظارت و میانجیگری و.... خود را انجام می دهد. در واقع در مرحله ی تولید وظایف عملی دراماتورژ بیشتر می شود و همچون ناظری (یا تماشاگری که در درون گروه اجرایی قرار دارد) کار را دیده و به نقد آن می پردازد. امروزه دراماتورژ وظایف بسیار گسترده ای برعهده دارد که از پرورش ایده تا کمک به عملی کردن ایده ها و پرورش آن تا اجرای نهایی را شامل می شود. حتّی در بعد از اجرا نیز همچنان دراماتورژ حضور دارد و بازخوردهای کار را به گروه انتقال می دهد. او از طرفی عضو گروه و در میان گروه اجرایی است و از طرفی نیز همچون یک تماشاگر از دور کار را دیده به نقد آن می پردازد. به طور کلی ، امروزه حضور دراماتورژ تأثیر قاطعی بر شکل گیری بهتر اجراهای تئاتر دارد و همچون دیگر افراد گروه ، به عنوان شخصی تأثیرگذار و اصلی در کمپانی های تئاتر پذیرفته شده است.
بتول نجفی کلیانی فرزان سجودی
مطالعات بینا رشته ای همواره نقش مهمی در پیشبرد و کاربرد نظری یک رشته عملی محض داشته است. بدین منظور، در این پژوهش تلاش شده است تا بواسطه ابزارهای نشانه شناختی و با داشتن نگاهی متفاوت به پدیده ی اقتباس، بین دو نظام نشانه ای زبان و سینما بررسی تطبیقی انجام شود. در این تحقیق اثر ادبی به عنوان پیش متن و اثر سینمایی به عنوان فرامتن در نظر گرفته شده، مطالعه موردی در این رساله شامل رمان شازده احتجاب نوشته هوشنگ گلشیری به عنوان پیش متن و فیلم شازده احتجاب ساخته ی بهمن فرمان آرا به عنوان فرامتن می باشد. تلاش نگارنده در این تحقیق بر این بوده است تا با اتخاذرویکرد ترجمه بینانشانه ای یاکوبسن و رویکرد فرحزاد(2009) به " ترجمه به مثابه ی عملکردی بینامتنی " بر اساس نگرش فرکلاف از متن(1995) و همچنین مبنا قرار دادن رویکرد نشانه شناسی لایه ای سجودی به بررسی چگونگی ترجمه پذیری بین دو نظام نشانه ای ادبیات و سینما بپردازد. در این راستا نگارنده با در نظر گرفتن سه رویکرد مذکور، سکانس هایی از فیلم شازده احتجاب را با رمان مورد بررسی مقایسه نموده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در جریان ترجمه بینانشانه ای رمان به فیلم " شازده احتجاب"، اتفاق "تکرار "، " ترجمه" ، " حذف " و همینطور" جابجایی" رخ می دهد که دو عامل " تکرار" و " آفرینش" رویکرد نظری این رساله یعنی رویکرد بینامتنیت فرکلاف را تقویت می کند و نگارنده این رساله بر اساس آمارهای ارائه شده در تحلیل پیکره ای خود به اتفاق " حذف" و " جابجایی" نیز در ترجمه ی بینانشانه ای رمان به فیلم معتقد است. در پیکره ی این پژوهش، اتفاق ترجمه ( تکرار) به سبب اینکه نویسنده رمان در گروه فیلمنامه نویسی فیلم می باشد، غالبا صورت گرفته است. و در موارد دیگر، متن محصول ترجمه به معنای متعارف یا زائیده ی آفرینش است و یا حذف و همینطور در مواردی نیز جابجایی. در این پژوهش همچنین نشان داده شد که رمزگان هایی چون رمزگان های پوشاک، فضاسازی و گریم متن را به لحاظ فرهنگی نشاندار می نمایند و غالبا رمزگان های فنی سینما عامل نشاندار شدن متن به لحاظ فرهنگی نمی باشند.
مریم احمدیانی فرزان سجودی
موضوع این پژوهش بررسی امکانات گرافیک همچون یک زبان است که در آن به مفاهیم و نظریات بنیادین علم نشانه شناسی از جمله نظریات «فردینان دو سوسور» و «چارلز سندرس پیرس و دیدگاه نشانه شناسان متاخر و هم چنین نظریه نشانه شناسی لایه ای دکتر فرزان سجودی پرداخته است. همچنین مفاهیم و تعاریف پیرامون زبان و نقشهای یاکوبسنی زبان و کارکرد های بلاغی آن مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. در این میان با توضیح و مطالعه مفاهیم این دو حوزه، سازوکار تولید معنا در آثار گرافیک تحلیل و مطالعه شده است. این پژوهش سعی دارد سازو کار دو نظام نشانگی زبان و گرافیک را با هم تطبیق دهد. به همین منظور در متن پژوهش از مثالهایی که راهگشای تبیین و تعریف معانی بودهاند استفاده شده است. در پایان برای بررسی عملیتر این مضمون 4 اثر گرافیکی از پیکره مطالعاتی «مجموعه آثار نهمین بینال طراحی گرافیک ایران» و «سومین دوسالانه جهان گرافیک اسلام» مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته است. روش مطالعه این پژوهش شیوه تحلیلی-توصیفی است و برای مطالعه نمونه ها از شیوه کتاب خانهای استفاده شده است. پژوهش حاضر به این نتیجه رسیده است که گرافیک هرچند در حیطه برقراری ارتباط به عنوان یک رسانه کار کرد های زبانی دارد اما نمیتوان آن را مشخصا یک زبان دانست. کلمات کلیدی: نشانه شناسی، نقشهای زبانی، سواد بصری، دلالت، گرافیک
نسرین مقدم احمد ندایی فرد
ارتباط طراحی صنعتی وهنر درگاه اصلی ورود به این متن است. تنوع فرم و شکل اشیاء مصنوع و محصولات صنعتی درعصرحاضر، مشکلاتی برای فهم، درک و شناسایی عملکرد و توانایی کار با آنها ایجاد نموده است و طراحی اشیاء و مصنوعات قابل فهم، مستلزم آگاهی طراحان صنعتی ازعلوم نوین نشانه شناسی و «معناشناسی محصول» می باشد. هدف از این پژوهش عبارت است از تعیین رابطه های موجود بین نشانه شناسی و معنا شناسی در طراحی و شکل گیری اشیاء مصنوع و به صورت موردی پژوهشی برای شناخت ارتباط نشانه ها و معناها درمحصولات ولوازم الکترونیکی صوتی است. دراین تحقیق چارچوب نظری زبان شناسی و نشانه شناسی انتخاب گردیده تا به درک معناشناسی درزبان منتج شود و درادامه برای تبیین و شناخت علم «معنا شناسی محصول» به کاررود. روش تحقیق انتخابی دراین متن روش کیفی و روش توصیفی - تحلیلی است. پرسش های اصلی پژوهش درارتباط با چگونگی فرایند درک اشیاء سه بعدی و زبان اشیاء و درادامه شناسایی نشانه ها و استعاره ها و معناها در محصولات و به ویژه در محصولات الکترونیکی صوتی است. پیشین? پژوهش تخصصی درباب فرم اشیاء مصنوع، به اوایل قرن بیستم بازمی گردد و تحقیق درمورد «زبان محصول» ازاواسط قرن بیستم آغازگردیده است؛ اما پژوهش درباب معنای فرم موضوعی است که پس ازمطالعات بینا رشته ای بین طراحی صنعتی و نشانه شناسی دردهه 1980 شروع شده است. اصطلاح « معنی شناسی محصول » اولین بار درسال 1984 دراروپا مطرح شد و درایران ازسال 1375، پژوهش دراین خصوص توسط نگارنده متن آغازگردیده ونتایج اولیه آن دررساله کارشناسی ارشد ارائه شده است.پس از پانزده سال مطالعات فراگیروبینارشته ای، پایان نامه حاضر اولین متنی است که به بررسی تخصصی موضوع «معنی » و «معنا» درفرایند طراحی پیکر? محصول می پردازد. دراین رساله برای فهم پایه ای عوامل مرتبط با نشانه شناسی اشیاء، تعاریفی از زیبایی شناسی، روانشناسی شناختی، نشانه شناسی و معنا شناسی درزبان، آراء و مباحثات نظریه پردازان اصلی و رویکردهای معنی شناسی ارائه شده است. سپس نتایج مطالعه در باب نشانه شناسی در هنر، هرمنوتیک و عوامل موثر بر تفسیر اشیاء ارائه شده است. ضمن تبیین تاریخ مطالعات و خاستگاه نشانه شناسی و معنا شناسی درطراحی صنعتی، نتایج مطالعات چارلزویلیام موریس به عنوان نظریه کلیدی درمطالعات نشانه – معناشناسی درطراحی صنعتی و شیوه تجزیه و تحلیل مرتبط معرفی گردیده اند. درپایان ضمن شناسایی و معرفی انواع نشانه ها درهنر، جدول مدون انواع زبانهای کلامی و غیرکلامی درارتباطات معرفی شده است که کلیدی برای درک مبحث نشانه شناسی درهنر و زبان محصول در طراحی صنعتی است. تعیین عوامل موثر درمعنی و معنای محصول ویا به عبارت بهتر «معنی صریح» و «معنای ضمنی» نتیجه کلیدی دیگراین رساله است و به صورت موردی به تبیین تغییرات تاریخی درفرم و نشانه های مداخله گر در فهم محصولات الکترونیکی صوتی، تاثیر استعاره های فضایی در طراحی کلیدها و اهرم ها درلوازم الکترونیکی صوتی، و بالاخره به موضوع مارک های تجاری و برند پرداخته است. نتایج مطالعات و پژوهش به صورت جداول و نمودارهای طراحی و تدوین شده توسط نگارنده کمک بزرگی به فهم نشانه شناسی و معناشناسی محصول می نماید.
محمد مهدی بیگی پور شهرام زرگر
بررسی مونولوگ و گفتار تک گویانه بدون داشتن تعریف صحیحی از گفتگوی نمایشی و دیالوگ امکان پذیر نیست. درک بهتر مونولوگ( هر چند که تا به امروز تعریقی جامع و کامل ارائه نشده) وابسته به تعریف دیالوگ است،چرا که در تمامی نمایشنامه ها و نمایشها از ابتدا تا کنون دیالوگ نسبت به جنبه های دیگر نمایش از اهمیت بیشتری برخوردار است و علت آن چیزی جز ایجاد ارتباط میان شخصیتهای نمایش و تماشاگران نبوده، هر ارتباط میان شخصیت نمایشی و مخاطب آن، کنشمند خواهد بود واین ارتباط دو سویه است بین «من» گوینده و «تو»ی شنونده.بنابراین مبادله اصلی در درام که مبنای تنش و پویایی درام است به این شکل ایجاد می شود. در مونولوگ هم به همین شیوه نمایش کنشمند می شود،ولی با کمی تفاوت.گوینده به تنها یی بر روی صحنه صحبت می کند که مخاطب آن یا می تواند شخصی غائب بر روی صحنه باشد یا می تواند تماشاگران باشند یا اینکه گوینده خود را به دوپاره تقسیم کرده باشد و با خود صحبت کند.در تمامی این موارد شاهد ایجاد ارتباط هستیم. هدف اصلی این پژوهش بررسی کارکردها و ویژگی های زبانی مونولوگ در درام است.نگارنده با شیوه ی توصیفی تحلیلی به بررسی دو اثرمحمد چرمشیر(نمایشنامه قلاده برای یک سگ مرده ونمایشنامه بهجت) پرداخته است.پژوهش نگارنده نشان می دهد که مونولوگ با وجود تفاوت هایی در موقعیت ارائه و اجرا کنش زبانی به لحاظ ارتباطی دارای ماهیت دیالوگی است.
محمدرضا احمدی آسوری فرزان سجودی
امروزه، تأثیر نظریه ی چندصدایی و دیالوگیسم را بر جریان های مختلف ادبی و هنری نمی توان نادیده گرفت. به گونه ای که منتقدین بسیاریرادرارزیابی آثارادبی و هنری سخت به خود مشغول داشته است. میخائیل باختین، زبان شناس روسی و واضع نظریه ی منطق مکالمه ای، هر چند که وجه چند صدایی و دیالوگیسم را خاص دنیای رمان می دانست، اما امروزه منتقدین ادبی و هنری این مفهوم را به دیگر ژانرهای ادبی و گونه های هنری گسترش داده اند. در این رساله یکی از انواع ادبی شناخته شده یعنی؛ ادب نمایشی مورد مداقه و بررسی قرار گرفته می شود. براین اساس، نگارنده بر آنست دو اثراکبر رادی- نمایشنامه نویس معاصر - با عناوین منجی در صبح نمناکو ملودی شهر بارانی راکه با توجه به شخصیت پردازی شخصیت های این نمایشنامه ها و خصلت گفتگویی موجود میان آن ها، سخت از جنبه مکالمه ای و چند صدایی قابل تأمل اند، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
فاطمه حشمی فریدنی فرزان سجودی
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تحولات فرهنگی بر واژگان حقوق خانواده ایران از انقلاب مشروطه تا سال 1389 با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی است. در این پژوهش سعی شده روند تغییراتی که در واژگان متن حقوقی در گذر از دو پیچش فرهنگی یعنی روی کار آمدن رضاخان و انقلاب اسلامی بوجود آمده با استفاده از مفاهیم نشانه شناسی فرهنگی تارتو–مسکو و الگوی بین فرهنگی تفسیر شود. تعداد 2550 واژه و ترکیب واژگانی نشان دار از متن حقوق خانواده انتخاب شدند، برخی از این واژه ها به لحاظ حقوقی و برخی به لحاظ جامعه شناختی نشان دار هستند. تغییر دال های این واژه ها را در سه بازه ی زمانی، 1307 تا 1317، 1317 تا 1357، 1357 تا 1389 در جدولی که بر اساس این سه بازه ی زمانی طبقه بندی شده نشان دادیم. در روند تحلیل این واژه ها، ابتدا آن ها را در چهار گروه معنادار طبقه بندی کردیم و بر اساس این طبقه بندی به تحلیل نشانه شناختی آن ها با رویکرد فرهنگی–حقوقی پرداختیم. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که پیچش های فرهنگی در دو برهه ی تاریخی ایران (روی کار آمدن رضاشاه و انقلاب اسلامی) بر تغییر رفتار نشانه ای (واژگان و ترکیبات واژگانی) در متن حقوق خانواده ایران تاثیر داشته است. همچنین تغییر رفتار نشانه ای در متن حقوق خانواده در دوره ی اول پیچش فرهنگی از الگوی «دیگری و نه خود» و در دوره ی دوم از الگوی «خود و نه دیگری»، که هر دو از رویکردهای الگوی روابط بین فرهنگی تارتو می باشند، پیروی می کنند
محبوبه سجادی فرد فرزان سجودی
): این پژوهش از منظری زبان شناختی و بر مبنای مکتب پساساختگرایی به مسئله ی ترجمه ی ادبی و به طور خاص به ترجمه ی نمایشنامه ی اتللوی شکسپیر می پردازد. ابتدا باید نظام قراردادی نشانه های زبان را از نظام نشانه های ادبی متمایز کرد. در نظام نشانه شناسی ادبیات، نقش شعری زبان اهمیت فراوان دارد. در نقش شعریِ زبان، متن خلاق و پویاست. دال ها به مدلول خاص ارجاع ندارند و همواره در رسیدن به معنا در سیلان هستند و دستیابی به معنا به تعویق و تأخیر می افتد. هر نشانه درون بافت متن و در روابط بینامتنی و بین نشانه ای با فرامتن ها و پیش متن ها ارتباط می یابد تا فضای گسترده تر گفتمان متن ادبی را بسازند. گفتمان متن ادبی حاصل روابط بین متون و لایه های مختلف تشکیل دهنده متن است. صور خیال از جمله استعاره، مجاز به مثابه روابط درون متنی از مصادیق هنجارگریزی معنایی. در امر ترجمه و رمز گشایی از نشانه ها، رمزگان های فرهنگی از نقش مهمی دارند. در هر جامعه ای گفتمان های بسیاری چون گفتمان هنری، ادبی، سیاسی و.. وجود دارد؛ از مجموع این گفتمان ها نظام بزرگتری به نام «فرهنگ» ساخته می شود. گفتمان ادبی، تنها بخشی از فرهنگ است. توجه به رمزگان فرهنگی و سیلان نشانه ها و روابط استعاری و مجازی در ترجمه نقش مهمی بازی می کنند.ازآنجا که نشانه های دو زبان مبدأ و مقصد متفاوت است، نشانه ها بر اساس ذهنیت مخاطبان متن، بافت زبان خود به کار می روند. استفاده نویسنده از صناعات معنوی بر دشواری ها ی ترجمه می افزاید. از این رو هنگام ترجمه، برخی صناعات ادبی حفظ و برخی حذف می شوند. برخی هم در فرآیند ترجمه به صناعات دیگری تبدیل می شوند. برخی از صناعات، حین ترجمه به متن مبدأ افزوده می شوند. با گسترش مطالعات فرهنگی در زمینه ی ترجمه «نشانه شناسی فرهنگی» جایگاهی خاص یافته است که می تواند بخشی از مشکلات فرا روی مترجم را از میان بردارد. اختلافات فرهنگی در امر ترجمه می تواند منجر به عدم برقراری ارتباط با متن شود.
مریم قهرمانی فرزان سجودی
تحقیق حاضر به بررسی هم زمانی تاثیر قدرت و ایدئولوژی در فرایند تولید و دریافت دو فیلم اقتباسی سارا (1371) و پری (1373) از کارنامه ی سینمایی داریوش مهرجویی می پردازد؛ هر دو اثر که در اینجا عنوان پسامتن را برخود دارند در ارتباط با پیشامتنهای خود مورد بحث و تحلیل قرار گرفته اند؛ این پیشامتنها عبارتند از نمایشنامه خانه ی عروسک ([1879]1943) اثر هنریک ایبسن، داستان کوتاه یک روز خوش برای موز ماهی ([1948]1981) و رمان فرنی و زوئی ([1961]1964) هر دو اثر جروم دیوید سلینجر. تحلیل این آثار بر مبنای چارچوب پیشنهادی تحقیق حاضر انجام شده است. فرایند ترجمه از نگاه تحقیق حاضر کرداری بینامتنی و بیناگفتمانی در نظر گرفته شده است و محصول ترجمه نیز ساخت بینامتنی و بیناگفتمانی. مطالعه در این تحقیق در دو سطح کلان و خرد انجام گرفته است. سطح کلان به بررسی شرایط و عوامل دخیل در تولید و دریافت متون پرداخته و سطح خرد به بررسی رمزگان نهفته در متن تمرکز داشته است. چارچوب نظری تحقیق بر مبنای مباحث تحلیل انتقادی گفتمان و تئوری بینامتنیت در مفهوم کریستوایی آن بناشده است. متن در این تحقیق نه یک محصول ایستای زبانی آماده برای مصرف که محصولی نشانه ای و پویا در نظر گرفته شده است؛ متون درگیر در فرایند ترجمه نیز در تحقیق حاضر نه با عنوان سنتی "متن مبدا" و "متن مقصد" بلکه با عنوان تازه ی "پیشامتن" و "پسامتن" مورد بررسی قرار گرفته اند. این تحقیق در سطح کلان خود به نقش ستارگان سینمایی در دریافت پسامتن تمرکز دارد همچنین در این سطح به نقش و تاثیر ایدئولوژی غالب مقصد در تولید پسامتن تاکیده شده است. در سطح خرد نیز تحقیق حاضر به بررسی ملاحظات ایدئولوژیکی می پردازد که در فرایند شکل گیری شخصیتهای پسامتن از بطن شخصیتهای پیشامتن دخیل بوده اند. نتایج و یافته های تحقیق نیز تحت سه عنوان اصلی مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند: روابط قدرت دخیل در دریافت پسامتن؛ تاثیر ایدئولوژی غالب بر فرایند تولید پسامتن؛ و از شخصتهای پیشامتن تا شخصیتهای پسامتن.
ایمان رییسی حمید رضا شعیری
زبان شناسی به عنوان یک علم، در سیر و روند تاریخی اش دچار تغییرات و تحولاتی بنیادین شده است. این تغییرات و تحولات خود را در نحله هایی به ظهور رسانیده، که هر یک از آنها دارای کارکردها و وظایف و رویکردهای متفاوتی از یکدیگر هستند، که سبب بازشناختشان از هم می شود. از مهمترین مراحل در این سیر تاریخی عبور از مرحله ی ساختگرایی (1960-1970) به مرحله ی گفتمانی (1970-1980) می باشد. گذار از زبان شناسی ساختگرا به نشانه – معناشناسی گفتمان، گذار از بررسی های فنی و مکانیکی و رسیدن به نشانه- معناشناسی سیال و پویا است، که خود فرایند تغییر معنا را به همراه دارد. سیالیت و پویایی موجود در معنا، طبق فرایندی انجام می شود که ابعاد مختلف گفتمانی را در خود پذیرا می شود. این ابعاد می تواند عاطفی، شناختی، زیبایی شناختی و غیره باشد، که هر یک از آنها در فرایند گفتمانی عوامل مختلفی را در معنابخشی دخیل می دارند که سبب می شود تفاوتهای بنیادینی در معناهای همزمانی و درزمانی گفته و به تبع آن گفتمان حاصل آید. از سویی، شعر امروز ایران نیز گذار از شعر سنتی و کلاسیک و رسیدن به شعر نو نیمایی با گرایشهای منشعب شده از آن می باشد. بر این اساس پژوهش حاضر کوشش می نماید با توجه به رویکرد همزمانی و درزمانی به بررسی تحولات و تغییرات زبانی در شعر نیما بپردازد، و در این راستا با نگاه ویژه به زبان شناسی و نشانه- معناشناسی گفتمان برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود تلاش می کند. پژوهشگر برای پاسخگویی به سوالات و رسیدن به اهداف پژوهش از منابع و اسناد کتابخانه ای، شامل کتاب ها، مقاله ها، پایان نامه ها و مجلات، و رجوع به شعرهای نیما برای جمع آوری داده ها، و از روش تحقیق کیفی با رویکرد تحلیلی و توصیفی برای تجزیه و تحلیل شعرها استفاده نموده است. نتایج حاصل حاکی از آن است که بر اساس رویکرد همزمانی و درزمانی، می توان شعر نیما را در قالب استعاره با تمام کارکردها و وابسته هایش، هنجارگریزی ها و قاعده افزایی، از زبان شناسی ساختگرا تا نشانه معناشناسی گفتمان مورد بررسی قرار داد تا معناهایی تازه و نو از شعر به دست آورد. چنانچه از دیدگاه گفتمانی شعر نیما ما را با فرایند روایی با ویژگی های کنشی و فرایند شوشی با ویژگیهای عاطفی و تنشی مواجه می سازد.
بابک شکری کامران سپهران
کسانی که جنگ جهانی دوم را پشت سر گذاشته بودند، در این احساس غوطه بودند که پس از جنگ و در اثر آن جهان دچار یک فقر ادبی و فرهنگی گردیده و همه مردم تشنه شنیدن صدایی تازه اند و در این میان تنها تئاتر بود که می توانست حتی به بهای مرگ خود، زبان گویای این دوران از تاریخ سیاه زیست آدمی باشد. همه چیز می بایست فرو می پاشید و از نو ساخته می شد. و در این میان زبان به عنوان ابزاری که در فریب بشر نقش مهمی داشت و از سویی دیگر به جای برقراری ارتباط مانع مراوده انسان ها با هم می شد بیش از هر چیز دیگری نوک پیکان را به سمت خویش متمایل می کرد. سبکها و مکاتب ادبی و هنری فراوانی در تخریب زبان کوشیدند، اما در تئاتر این ابزوردیستها بودند که بصورت شاخص تری این عمل را انجام دادند. در نمایش های ابزورد خصوصا آثار پیشگامان آن، زبان درخدمت بیان گسست و فروپاشی خود زبان است. آنها به این وسیله حتی به روانشناسی، فلسفه، زبان شناسی و نیز سایر علوم اجتماعی و ادبی حمله می کنند. اسلوب ابزورد از گستره ای وسیع برخوردار است. بطوری که در این راستا، ابزاری گوناگون همچون سیرک، پانتومیم، دلقک بازی، مهملات لفظی و تخیلات و اوهام، که اغلب دارای اجزای تمثیلیِ بارزی هم هستند، بکار گرفته می شوند. در این راه از روش هایی چون درگیر کردن تماشاگر در نشانه های زبانی انباشته شده، نوشتن به فرانسوی، نگارش به شیوه زبان پریشان، مهمل نویسی و نیز استفاده از شیوه های دادائیستی و سوررئالیستی در نگارش و ... بهره جسته اند. در این رساله روشها و علل فروپاشی زبان در تئاتر ابزورد مورد بحث قرار گرفته است.
نیوشا بوذری علی اکبر علیزاد
این پایان نامه در جهت رسیدن به تعریف درستی از روایت تئاتری و روایت در قصه گویی نوشته شده است ، در این راستا در گام اول به بررسی مفهوم کلی و نظریات روایت ، در گام دوم مفهوم و تعاریف تئاتر و بعد از آن به مبحث قصه و قصه گویی مدرن می پردازد ، تا به تبیین تفاوت ها و شباهت ها ی این دو گونه ی روایت از هنرهای اجرایی برسد ، در کنار آن گذری نیز به تئاتر و قصه گویی ایرانی زده شده است تا تاثیر آن در شکل گیری تئاتر و قصه گویی در این مرز و بوم نیز بررسی شود. این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی و با تکنیک کتابخانه ای صورت پزیرفته است.
زهره براتلو سعید کشن فلاح
در این پایان نامه به بررسی مفهموم ژانر و در کنار آن به تبیین آسیب شناسی ژانر در تئاتر معاصر ایران پرداخته شده است. در این راستا، ملاحظات نظری ژانر مورد بررسی و کاوشی همه جانبه قرار گرفته است و سپس به مبانی ژانرشناسی تئاتر ایران و جهان پرداخته شده، در انتها نیز مطالعات نظری جنبه ی کاربردی پیدا می کند. در راستای آن، نمایش های سال های 1380 تا 1386 مدنظر است که موردهای انتخابی با تکیه بر ژانرشناسی بررسی شده است. در انتخاب آثار هیچ ملاک و معیاری مدنظر نبوده است و آثار انتخاب شده به صورت تصادفی است. آثار مورد بررسی: شهادتخوانی قدمشاد مطرب در طهران(محمد رحمانیان)، اپرای عروسکی رستم و سهراب(بهروز غریب پور)، 31/6/77(علیرضا نادری)، پانتومیم خیابانی(بهرام ریحانی)، خانمچه و مهتابی(اکبر رادی)، یک دقیقه سکوت(محمد یعقوبی)، قرمز و دیگران(محمد یعقوبی)، افرا یا: روز می گذرد(بهرام بیضایی)، کسی نیست همه ی داستان ها را به یاد بیاورد(محمد چرمشیر)، مقام استادی[برای رادیو](جلال تهرانی)، شکلک(نغمه ثمینی). این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی و با تکنیک کتابخانه ای صورت پذیرفته است. کلیدواژه ها: ژانرشناسیِ تئاتر، تئاتر معاصر ایران، شهادتخوانی قدمشاد مطرب در طهران، اپرای عروسکی رستم و سهراب، 31/6/77 ، پانتومیم خیابانی، خانمچه و مهتابی، یک دقیقه سکوت، قرمز و دیگران، افرا یا: روز می-گذرد، کسی نیست همه ی داستان ها را به یاد بیاورد، مقام استادی، شکلک.
ناهید حسینی محمدحسین همافر
در پژوهش حاضر تلاش می شود نقشمایه های لباس شاه در سه دوره ی ساسانی، آل بویه و قاجار با رویکرد نشانه شناسی گفتمانی بازخوانی شود. این رویکرد در بازخوانی و تبیین نمونه ها در عین تأکید بر عناصر نشانه شناختی به زمینه ی های اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیکی وارد می شود. در پژوهش حاضر متن تصویری مورد بررسی، نقش لباس شاه، یعنی مسند اول قدرت است و نگاه نشانه شناختی، به طور اجتناب ناپذیری در تعامل با روابط و عناصر مربوط به گفتمان قدرت قرار می گیرد و پژوهش وارد حوزه تحلیل گفتمان انتقادی می شود و از این رو رمزگان های اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیکی مد نظر قرار می گیرد. در این تحلیل از طریق دلالت های ضمنی گزاره های تلویحی طبیعی شده که ماهیتی ایدئولوژیک دارند، رمزگشایی می شود. در واقع سئوالات اصلی پژوهش آن است که آیا نقوش لباس شاه در این سه دوره از مفاهیمی ورای مفاهیم اولیه برخوردار است؟ و گفتمان غالب این نقوش با توجه به کاربردشان چییست؟ این مقاله سعی دارد در جریان تحلیل و بازخوانی نشانه ها به گفتمانی نزدیک شود که گمان می رود نیت حاکمان بوده است و در نهایت بر این باور است که نقش مایه های لباس شاه وسیله ای برای مشروعیت بخشیدن به مسند قدرت است.
کیمیا امامی فرزان سجودی
در این پژوهش، تغییرات پوسترهایی که با مضامینی در رابطه با فعالیت های فرهنگی همچون برگزاری نمایشگاه ها، بینال های هنری و سایر فعالیت های مربوط به این حوزه در ایران طراحــی شده اند، طی پنج دهه اخیر از منظر نشانه شناسی اجتماعی، فرهنگی مورد بررسی قرار می گیرند. در این پایان نامـــه، پوسترسازی دهه های چهل تا هشتــاد بررسی و ویژگی های بارز سیاسی، اجتماعی و تاریخی هریک از این دوره ها و تاثیر آن هــا بر روند طراحی پوستر مطالعه شــده است و در ادامه تعدادی از آثار بر اساس لایه های نشانه شناختی تحلیل شده انــد. اساسی ترین مباحثــی که نگارنده در تدوین پژوهش حاصل در پی پاسخ گویی به آن ها بوده است عبارتند از: o بررسی نشانه شناختی عوامل بصری، شامل نشانه های تصویری و نوشتاری در پوسترهای فرهنگی o بررسی تاثیرات فرهنگــی، اجتماعــی و سیاســی هر دوره بر نشانه های بکار رفته در پوستر های آن دوره o بررسی ارجاعات بینامتنی فرهنگی، اجتماعی بکار رفته در پوسترهای فرهنگی هر دوره نتایج حاصل از پژوهش انجام گرفته نشان داد که عوامل نام برده در هر دوره تاثیرات منحصر به فردی بر نشانه هایی که در جریـــان تولید پوستر به کار رفته اند داشته است و قلمرو دلالت های ضمنی و صریح آن ها را تحت تاثیر قرار داده است. انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و سالهای پس از آن و همچنین پیشرفت امکانات تولید و تکثیر آثار گرافیکی از جمله تاثیرگذارترین عوامل در تغییرات تکنیکی و مفهومی آثار بوده است.
زهرا کیاشمشکی فرزان سجودی
در این پایان نامه نگارنده کوشیده است به چگونگی استحاله ی نوشتار و خوشنویسی به نقشمایه در نقاشی ایران در سال های 1337 تا 1343هـ ش بپردازد. بررسی چگونگی تولید نشانه های نوظهور در نقاشی معاصر ایران، براساس نظریه ی گفتمان لاکلا و موفه و روش تحلیل متون در این تحقیق برطبق نشانه شناسی لایه ای انجام گرفته است؛ به این ترتیب که با توجه به مفاهیم رمزگان برون متنی و ساختار سلسله مراتبی متن از این رویکردها چارچوب نظری نهایی منسجمی برای تحلیل داده های تحقیق ارائه شد. یافته های این پژوهش که مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی است، نشان می دهد که در پی تولید مدلول تازه برای دال سنت های تصویری توسط گفتمان "سنتگرایی نو"، گفتمان تازه ای با عنوان گفتمان "مکتب سقاخانه" در جهت تولید آثار نوگرای ایرانی حول دال "نقشمایه ی ایرانی" به تثبیت رسید. یکی از دال هایی که در این گفتمان به وقته تبدیل شد؛ دال"نقشمایه ی نوشتاری" بود؛ به این ترتیب، نوشتار به نقشمایه استحاله یافت و در پی آن خوشنویسی نیز به عنوان صورتی از نوشتار که واجد رمزگان زیبایی شناختی است وارد آثار نقاشی شد؛ سپس گفتمان "نقاشی خط" با مفصل بندی دال ها حول دال "نقشمایه ی نوشتاری" به تثبیت رسید. در حوزه ی گفتمانگونگی نقاشی، به طور پیوسته، برای دال "سنت های تصویری" معانی تازه ای تولید می شود؛ در واقع در پی چالش های گفتمانی، از نو به سنتی و از سنتی به نو تغییر می کند؛ بنابراین در پیوستار تاریخی، کنش اجتماعی نوگرایی از به روزکردن منابع سنت شکل می گیرد و با توجه به آن، یک پیوستار تاریخی پویا، همیشه می تواند مولود کنش های نوگرایانه باشد.
میثم ملکی پور سعید کشن فلاح
در این پژوهش تلاش شده است تا تعاریف کاملی از هویت و جایگاه ماسک، نظریه های اندیشمندان و کارگردانان پیرامون آن و کارکردهای آن در تئاتر مدرن به صورت توصیفی و تحلیلی ارائه شود.
روزا خلیلی فرهاد مهندس پور
این پژوهش به چندوچون نمود رانه مرگ در سه نمایشنامه رگ و ریشه دربدری نوشته غلامحسین ساعدی، ناگهان اثر عباس نعلبندیان و ساحل نجات اثر بهرام بیضایی و بررسی روش ویژه این سه درام پرداز برجسته ایرانی در تحقق آن می?پردازد. . طبق نظر ژاک لکان، انسان اساطیر، هنرها و ادبیات را برای تسکین هراس از مرگ و به مثابه اشکالی از مصالحه خودآگاه با رانه عظیم مرگ به کار می بندد، اشکالی که سرشار است از نمودهای مرگ?اندیشی و یا مرگ?هراسی. از این منظر، این رانه در هر متن ادبی یا هنری، از ابزار یا امکانی مشخص برای بروز بهره می?جوید. هر نویسنده از چه ابزار و رمزگانی در این راه بهره می?برد و نقاط تشابه و تفاوت این روش?ها کجاست؟ آیا می توان از این روش?ها برای بازنمایی مرگ در متون دیگر بهره جست؟ پاسخ به این سوالات می?تواند به ما در ترسیم الگویی از رمزگان?های قابل استفاده در بازنمایی زیبایی شناسانه مرگ یاری رساند و به دانش ما از برخورد با مرگ در متن نمایشی بیفزاید. در فصل اول به مفهوم مرگ پرداخته و در فصل دوم با گذر بر دانش نشانه?شناسی به مفهوم رانه مرگ لکان پرداخته شده است. در فصل سوم مجراهای نمود این رانه را -در چارچوب نشانه?شناسی- در هر یک از سه نمایشنامه? بررسی کرده و در فصل چهارم رمزگان های به کارگرفته شده برای این منظور در هر نمایشنامه را طبقه?بندی کرده است. فرض ما اینست که از رمزگان?های روایت، زبان، جنسیت و مکان می?توان برای بروز رانه مرگ در متن نمایشی بهره جست. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، تکنیک کتابخانه?ای و با استفاده از چارچوب نظری معاصر درباره رانه?مرگ انجام گرفته است. کلیدواژه?ها: نشانه شناسی مرگ، رانه مرگ لکان، بهرام بیضایی، غلامحسین ساعدی، عباس نعلبندیان
انسیه مردانی فرزان سجودی
پایان نامه پیش رو با هدف تحلیل نشانه ها و سازو کارهای متنی به کار گرفته شده در تبلیغات محیطی ایستگاههای مترو شهر تهران، برای بررسی نقش ترغیبی و لایه های دخیل در قاب بندی ها اعم از نوشتاری و تصویری انجام شده است. بدین منظور ده نمونه از بیلبوردهای مترو شهر تهران در فاصله زمانی زمستان و بهار 1389-1390 بررسی شده است .چارچوب نظری این تحقیق برگرفته از نشانه شناسی لایه ای و نشانه شناسی اجتماعی می باشد و روش تحلیل نشانه شناسی بر اساس مطالعه موردی است. نشانه شناسی اجتماعی ارتباط بصری ، توصیف منابع نشانه شناختی ، آنچه می توان در رابطه با تصاویر و دیگر عناصر بصری بیان گردد و در واقع تعامل میان عناصر درون تصویر با بیننده را مورد بررسی قرار می دهد. در تحلیل نشانه شناسی اجتماعی بیلبوردهای مورد مطالعه در 3 سطح بازنمودی، تعاملی و ترکیبی و در تحلیل نشانه شناسی لایه ای، لایه های دخیل در قاب بندی ها اعم از نوشتاری و تصویر مورد بررسی قرار گرفت.یافته های پژوهش معرف آن است که طراحان و بنگاههای تبلیغاتی در ایجاد نقش ترغیبی از سازو کار های نشانه ای مختلفی همانند ارجاع به شخصیتهای اسطوره ای ، کارتنی و باستانی که برای مخاطبان آشنا هستند ، عناصر طبیعی همانند زمین و آسمان و طبیعت در قالب نشانه ، انسان به خصوص کودک و اعضای بدن به عنوان عنصر اصلی بیلبورد مکررا استفاده نموده اند و این عناصر را در سه سطح روایی ، مفهومی و روایی مفهومی عرضه نموده اند.
سید علیرضا فلسفی فرزان سجودی
رساله در پنج فصل تنظیم شده است. فصل اول به مقدمه اختصاص دارد. فصل دوم به پیشینه ی پژوهش مربوط می شود و همچنین چارچوب نظری تحقیق که از پساساختارگرایی وام گرفته شده است. فصل سوم به بحث دلالت موسیقایی پرداخته شده است و اجزای آن از قبیل دال و مدلول موسیقایی یا همان متن و تفسیر (معنا) و همچنین مولف، نوازنده و رهبر و مخاطب مورد بررسی قرار گرفته است. در بُعد مخاطب، به تمایز شنیداری ناب و شنیداری فنی اشاره شده است و مبحث بیانگری در موسیقی نیز در این فصل جای گرفته است. در پایان فصل مدل دلالت موسیقایی ارائه گشته است. در فصل چهارم بحث بینامتنیت طرح می شود و بینامتنیت اجتماعی و موسیقایی معرفی شده و نقش آنها در تحولات موسیقایی مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. انواع نوگرایی که به نوگرایی ناب و نگاهی به گذشته تقسیم شده است، در کنار نگاهی به مکتب نوکلاسیک، بحث درباره ی اکسپرسیونیسم و زیبایی از دیگر مطالب این فصل می باشند. در ادامه به شوئنبرگ پرداخته شده است و به نقش او در شکل گیری موسیقی آتونال اشاره می شود. در پایان به نقش بینامتنیت اجتماعی و موسیقایی در شکل گیری موسیقی آتونال اشاره می شود و مدل های نشانه شناختی -گفتمانی موسیقی کلاسیکِ بین المللی و آتونال به ترتیب در انتهای فصل ترسیم می شود. فصل پنجم نیز به خلاصه ی مباحث و جمع بندی اختصاص دارد.
مهدی اعتمادسعید اسماعیل شفیعی
ولادزیمیر استانیه فسکی، یکی از بزرگترین کارگردانان سه دهه اخیر تئاتر می باشد. وی از سال 1976 به عنوان موسس و کارگردان هنری گروه تئاتر گارژنیتزه، دستاوردهای بسیاری را در زمینه های اجرایی کسب کرده است. این دستاوردها، در طول بیش از 35 سال فعالیت گارژنیتزه، مورد توجه بسیاری از گروه های تجربی و جوان قرار گرفته است. شناخت بنیان ها و ریشه های نظریِ فعالیت های گارژنیتزه می تواند کمکی برای چنین گروه هایی در عرصه فعالیت های اجرایی و تمرینیشان باشد. در این پژوهش، به طور خاص و برای اولین بار، بسترهای نظری فعالیت های گروه تئاتر گارژنیتزه با اتکا بر نظریات باختین و تجربیات گروتفسکی، مورد بررسی و معرفی قرار گرفته است. این تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و با استفاده از منابع کتابخانه ای به انجام رسیده است و حاصل آن دو فصل به همراه یک مدخل می باشد که در مدخل، مروری بر اندیشه های باختین، گروتفسکی و همچنین فعالیت های گارژنیتزه شده است. در فصل اول این پژوهش، رابطه ی بین فعالیت های استانیه فسکی (گروه تئاتر گارژنیتزه) با آراء و نظریات باختین مورد بررسی قرار گرفته و در فصل دوم در ادامه ی شناخت بنیان های نظری فعالیت های گارژنیتزه، از اندیشه ها و تجربیات گروتفسکی استفاده شده است. حاصل تلاش انجام شده در این پژوهش نشان می دهد که فعالیت های اجرایی گروه گارژنیتزه در امتداد اندیشه ها و آراء گروتفسکی(دوره تئاتر و پاراتئاتر) و باختین(منطق گفتگویی، نظریه کارناوال، دیگربودگی و ...) می باشد.
نسیمه عطایی کچویی بهروز محمودی بختیاری
پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی به متن در حوزه ی ادبیات، و با اتخاذ روش تحلیل گفتمان انتقادی در تلاش است تا به تبیین قدرت و قدرت طلبی در شخصیت ادیپ در نمایشنامه ی ادیپ شهریار بپردازد. برای این مهم با تکیه بر نظریات میشل فوکو دیرینه شناس فرانسوی رویکرد اصلی پژوهش انتخاب شد. این پژوهش شامل پنج فصل است. در فصل اول به کلیات تحقیق از جمله طرح مسئله، اهمیت تحقیق، پرسش ها و فرضیه های تحقیق و همچنین روش و مراحل کار می پردازیم. در فصل دوم ابتدا با ارائه تعاریفی از مفاهیم گفتمان، تحلیل گفتمان و تحلیل گفتمان انتقادی از دید فوکو، فرکلاف و وندایک در حوزه ی زبانی، تحلیل گفتمان انتقادی را به عنوان کلیدی ترین ابزار نقد ادبی بررسی کردیم و هر یک از مفاهیم مهم در تحلیل گفتمان انتقادی از جمله ایدئولوژی، دانش و قدرت از دید میشل فوکو، نورمن فرکلاف و تئون وندایک مورد تبیین قرار گرفت. در فصل سوم با معرفی آراء میشل فوکو که چارچوب نظری پژوهش بر مبنای آن استوار است، تحلیل گفتمان قدرت معرفی شده، سپس در ادامه به دسته بندی مفاهیم قدرت پرداخته و با بررسی قدرت سیاسی-اجتماعی موجود در دوران سوفوکل، با نظر به قوانین سولون و آراء فوکو، به قدرت سیاسی در ادیپ شهریار و تأتر سیاسی سوفوکل رسیدیم. در فصل چهارم که تحلیل داده ها صورت گرفته، گفتمان به عنوان یک عمل اجتماعی تلقی شده و به همراه مفاهیمی چون دانش، ایدئولوژی و قدرت در تعریفی فوکویی به تبیین قدرت در گفتمان ادیپ پرداختیم و در ادامه به کمک تعابیر فوکو از قدرت، با استناد به برخی از مهم ترین دیالوگ های موجود در نمایشنامه و با تکیه بر تعاریفی که فوکو از دانش و قدرت ارائه داده است، به تبیین قدرت در گفتمان شخصیت ادیپ پرداخته شده. در فصل پنجم هم با ارائه ی پیشنهاداتی برای پژوهش های آینده به این نتیجه رسیدیم که چون سوفوکل خود، مرد ادب و سیاست بود، ادیپ نیز مرد قدرت، دانش و قدرت طلبی است که در همه چیز زیاده خواست، زیاده داشت و نیز زیاده به مجازات رسید. کلید واژه ها : گفتمان، تحلیل گفتمان، گفتمان قدرت، فوکو، ادیپ.
نوید به تویی کامران سپهری
این پژوهش به دنبال پیدا کردن نقاط بسته شدن نطفهی نگرش نوگراست، و به دنبال پاسخ این پرسش که میل به تغییر و ساختارشکنی سنتها و قبای مدرنیته پوشیدن در این درامها و تراژدیها که میتواند به نوعی زهدان ذهن معطوف به تحول و نوگرای جامعه را بارور کند، از کجا بریده و دوخته می شود و با چه المانها و رویکردهایی به تن تفکر ناخودآگاه و خودآگاه جامعه پوشانده می شود. نگرش مدرن ذره ذره رشد می کند و بال و پر می گیرد جامعه مدرن نیز ذره ذره شکل می گیرد، در تقابل نگرش مدرن و نگرش سنتی بازیابی و تثبیت نگرش نوگرا پیمایشی و لایه لایه است، نگرش مدرن اندکی تغییر و دگر اندیشی را می پیماید گرچه از پای می ایستد اما المان های نوگرای خود رابرجای می گذارد و اندکی از محورهای گفتمان قهری – حکمی و نگرش سنتی را هم محور با خود می کند به همین دلیل تا پویشی دیگر و پیمایشی دیگر صورت پذیرد و لایه ای دیگر به نگرش نوگرا اضافه نماید. برای ساخت دنیایی با مولفه های نونگر نیاز به بازوی است، بازویی که هم توان ایستایی در برابر قوای قهریه در نگرش سنتی را داشته باشد هم توان گفتمانی تبادلی، این مهم در نقطه ی دو رگه ای شکل می بندد. تقابل سنت و مدرنیته به طور ذاتی دارای نشانگان تئاتریکالیته است. از این رو به دنبال اثبات اولین خاستگاه، تئاتریکالیته است و یافت نشانگان تئاتریکالیته به معنای تئاتری بودن یک فضا در متن یک نمایشنامه و پیشا متن آن. از بررسی یک روایت یکسان اسطوره پرداز با دو رویکرد و برهه زمانی متفاوت یعنی نگرش سنتی کلاسیک و نگرش مدرن معاصر می توان به مداقه این موضوع و جنبه های تئاتریکالیته، امر نمایشی و نقاظ تعلیق در بستر ادبیات و درام اسطوره پرداز و تاثیر آن ها بر جامعه پیرامون پرداخت.
محمدباقر حاجیانی فرزان سجودی
پایان نامه ی پیش رو، «مطالعه ی ساختارِ پرسپکتیو خطی در هنر و نسبتِ آن با مسئله ی شناخت» با هدفِ مطالعه ی پرسپکتیو خطی به منزله ی پارادایم یا ساختار مسلطِ بازنماییِ فضا در نقاشی غرب پس از رنسانس صورت گرفته است تا بتواند با قرائتِ ساختاریِ پرسپکتیو، تحولاتِ آن در تاریخ هنر و پی جوییِ زمینه های علمی و هنریِ آن ، نسبت پرسپکتیو را با تلقیِ فلسفی از مسئله ی شناخت و آگاهی نزد سوژه ی انسانی تببین کند. راهگشای نظریِ پژوهش در قامت شناخت شناسی ایمانوئل کانت خاصه کتاب «سنجش خرد ناب»، و فلسفه ی«صورت های سمبلیک» ارنست کاسیرر صورت بندی شده است. کانت در پی پاسخ به این مسئله است که تجربه و شناختِ ما از جهان چگونه ممکن می شود و پی آیند این نگاه را در کاسیرر می توان پی گرفت که فروکاهیدنِ صورِ تجربه و شناختِ انسانی را به قواعد منطقیِ بدون تغییر نمی پذیرفت و «صورت های سمبلیک» را به دلیل خودآیینی، ساختار دونیِ معنابخش، رابطِ میان ذهن شناسای انسانی و جهانِ عرضه شده در هیئتِ پدیدارها می داند، و این جهانِ سمبلیکِ تعین بخش خود سیری تحولی را پشت سر می گذارد. بازبینیِ پرسپکتیو در پرتوی این منظر فلسفی، با اتخاذ روشی توصیفیی و تحلیلی، و با بازخوانیِ «پرسپکتیو به مثابه ی صورتی سمبلیک» اروین پانفسکی ممکن شده است، و به این نتیجه می رسد که پرسپکتیو اگر چه به معنای سوسوریِ آن، زبان به شمار نمی رود، اما همچون صورتهای سمبلیکِ کاسیرری، ساختاری درونی، نشانه شناسانه و معنابخش دارد و ارتباط میان سوژه و جهان را شکل می دهد و پیشاپیش مفهوم دکارتی فضا و انقلاب کپرنیکیِ کانت در شناخت شناسی را نوید می دهد. در این منظر، پرسپکتیو نشانه ای از دوره های تحولیِ هنر غرب از یونان تا رنسانس است و در حکمِ بازنماییِ شناختِ متاثر از کلیتِ فرهنگیِ دوران به کار می رود؛ گو اینکه می توان در منظری زبان-روان شناسانه نیز به تحلیلِ پرسپکتیو آغازید و به این نتیجه رسید که پیداییِ پرسپکتیو خود آغاز تفکرِ هنری و شکل گیریِ سوژه ی جدید غربی ست. پرسپکتیو ساختاری مانند فرم های تهیِ زبانی دارد، جایگاهِ مصدر و موضوعِ نگاه را مشخص می کند، قیدگذار است و رابطه ی عناصرِ درونِ ترکیب بندی را سامان می دهد. در عینِ حال، با قرار دادنِ نقطه ی گریز به معنای خلاء یا فضای بیکران در دلِ ساختارِ اثر هنری، سوژه را مشمول تروما می کند.
افسانه کامران زهرا رهبرنیا
عکس های خانوادگی بخش بزرگی از بدنه عکاسی را در طول تاریخ عکاسی در ایران و جهان به خود اختصاص داده اند و یکی از مهمترین راه های خوانش فرهنگی در هر اجتماعی هستند. نشانه شناسی (اجتماعی و فرهنگی) این امکان را فراهم می سازد تا چگونگی معناسازی در عکس خانوادگی را با در نظر گفتن عکس خانوادگی به عنوان متن از طریق مطالعه این عکس ها در دو بازه زمانی 50 و 80 (شمسی) در ایران دریابیم. این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از الگوی نشانه شناسی اجتماعی با مطالعه عکس های خانوادگی و در میدان مطالعاتی متشکل از 1000 عکس انجام شده است. مدل نظری رساله بر گرفته از چارچوب نظری تحقیق (نظریه بازنمایی برساختی هال و نظریه صحنه نمایشی اروینگ گافمن) تنظیم شده است و به چگونگی فرایندهای خلق معنا در متن عکس خانوادگی توسط خوانشگر می پردازد. عکس خانوادگی نمایشی از خانواده است که توسط تیم اجرا مدیریت می شود و هر گونه تغییر در اجرا بر معنای این عکس از طرف خوانشگر تاثیرگذار است. تغییر در فاصله میان اجرا و دیدن این نمایش و ابزارهای مدیریت تاثیرگذاری در عکس خانوادگی سبب شده است تا ضمن تغییر کارکردهای عکس خانوادگی، تعریف آن نیز دچار دگرگونی شود. نتایج این رساله موید آنست که بازنمایی تصویر خانواده ایرانی از بازنمایی مفهومی در دهه 50 به بازنمایی مفهومی- روایی در دهه 80 تغییر کرده است. مهمترین تغییر در عکس های خانوادگی دو دهه در عناصر ارتباطی میان خوانشگر و عکس صورت پذیرفته است که این مساله تغییر کارکرد عکس خانوادگی را در جامعه ایرانی توجیه می کند. در واقع با تغییر کارکرد عکس خانوادگی در این دو دهه از یادمانی به هویتی شاهد تغییر در معنای عکس خانوادگی هستیم. عکس خانوادگی در دهه 50 با عکس یادگاری پیوسته بود در حالی که در دهه 80 معنای این عکس به عکس شخصی نزدیک می شود.
ایمان زکریایی کرمانی حمیدرضا شعیری
در گذشته های نه چندان دور، فرش در نظام فرهنگی کرمان به عنوان یک ابژه واجد ارزش های مبادله ای و نمادین شناخته می شد، اما امروزه با شکل گیری تحولاتی قابل توجه در بافت های اجتماعی- فرهنگی، ارزشی گفتمانی ایجاد شده است که شکل دهنده ی هویت فرهنگی و تاریخی آن است. فرش یک نظام گفتمانی است که معنا درون آن همواره پویا، سیال، متحول، متکثر و زاینده است و در نتیجه تحلیل این نظام می تواند سازوکارها و ابعاد آن را روشن و در نتیجه از زوال و نابودی آن جلوگیری کند. رویکردهای مختلفی می توان به حوزه ی گفتمانی فرش کرمان داشت اما نشانه-معناشناسی دیداری می تواند به عنوان مسیری مفید و کارا جهت مطالعه ی متون و سازوکارهای حاکم بر نظام گفتمانی فرش کرمان باشد. این پژوهش که از نوع پژوهش های توسعه ای است، سعی دارد با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی به این پرسش اصلی پاسخ دهد که چگونه می توان با بهره گیری از رویکردی گفتمانی و از منظر نشانه-معناشناسی دیداری، نظام فرش کرمان را مورد مطالعه قرار داد و در این فرایند معناکاوی چه عوامل و متغیرهایی باید مدنظر گرفته شود؟ مهم ترین هدف این پژوهش دستیابی به یک رویکرد نوین در تحلیل نظام فرش کرمان است که بر اساس آن ابعاد حسی-ادراکی، عاطفی، شناختی، زیبایی شناختی، کاربردی، ارتباطی، اسطوره ای، ارزشی و روایی فرش کرمان مورد توجه قرار می گیرد. در این پژوهش ابتدا با تحلیل برخی عوامل و مولفه های ساختاری موثر در جریان تولید معنا در فرش مانند رنگ، بافتار، حدود، اندازه، موقعیت در سطح، قاب، برجستگی، جهت مندی، ضرب آهنگ و ریتم به روابط حاکم بر ساختار متون پی برده و سپس وارد مطالعه فرایند گفتمانی می شویم. در فرایند گفتمانی موضع گیری گفته پرداز، جهت مندی، نیت گفته پردازی و روایت مداری مطالعه می شود تا طبیعت، فرهنگ و قدرت را از طریق کارکردهای مکانی، عاطفی، تنشی، پدیداری و اسطوره ای فرش کرمان مطالعه کنیم. در این راستا از مجموعه نمونه های موجود در حوزه ی تحقیق تعداد 5 نمونه انتخاب و هر یک را با توجه به یک مولفه ی خاص مورد مطالعه و تحلیل گفتمانی قرار داده ایم. در فرایند تحلیل نمونه ها و با توجه به اهداف هر تحلیل از رویکردهای مختلفی مانند نشانه-معناشناسی دیداری، فرهنگی، اجتماعی و تحلیل انتقادی گفتمان استفاده شده است. از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش می توان به شکل گیری روش تحلیل نشانه-معناشناسی پدیداری فرش اشاره کرد که بر مبنای آن معناها در درون فرایند گفتمانی فرش، به صورت سیال تولید و خوانش می گردد. از دیگر یافته ها می توان به تأثیر ماده ی برونه به عنوان یک عنصر مهم معناساز در فرش و همچنین معنای فرش به عنوان یک عنصر کاربردی در زندگی انسان اشاره نمود.
مرضیه طباطبایی یزدی فرزان سجودی
مفهوم بازنمایی در تولیدات فرهنگی و آثار هنری و مسئله ی بازنمایی زنان در این آثار همواره موضوعاتی مورد بحث در پژوهش های هنری بوده است. در جامعه ی ما، همچون بسیاری از دیگر جوامع سنتی و مردسالار، نگاه شیئیت انگارانه به زنان و در نظر گرفتن آن ها به مثابه موجوداتی صرفاً مطلوب و ابژه هایی لذت بخش از منظر و نگاهی مردانه، در بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی و از جمله در آثار هنری به روشنی قابل ملاحظه است. این پژوهش در نظر دارد با ارائه ی تعاریفی از مفاهیم بازنمایی در آثار هنری، جنسیت و ایدئولوژی بصری، و نیز با تأکید بر مفهوم شیئیت انگاری، و با تحلیل نمونه هایی از آثار نقاشی پرتره با موضوع زنان از چندین نسل از هنرمندان معاصر در ایران که شامل اولین نسل از دوره ی آغازین جریان نقاشی نوگرا در ایران تا نقاشان امروز می شود و نگارنده آنان را به سه گروه متفاوت تقسیم کرده است، تفاوت آشکار میان ایدئولوژی جنسیتی بصری موجود در آثار نقاشان زن و مرد در بازنماییِ جنسیت زنان را روشن سازد، و به تحلیلی انتقادی از ایدئولوژی جنسیتی حاکم بر فرهنگ بصریِ مردسالارانه در جامعه ی ایران بپردازد و نیز سیر تحول ایدئولوژیِ جنسیتیِ بصری در آثار نقاشی در دوره ی معاصر را مورد کنکاش قرار دهد. این پژوهش تفاوت نحوه ی بازنمایی زنان در آثار نقاشان زن و مرد در دوره ی معاصر و سیر تحول این روند را از آغاز نقاشی نوگرا تا یک دهه ی اخیر نشان می دهد. روش این پژوهش کیفی و جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای-اسنادی است. روش شناسی این پژوهش نشانه شناسی اجتماعیِ تصویر با رویکرد نقد فمنیستی و مطالعه ی موردیِ آن منتخبی از آثار نقاشی پرتره ی زنان توسط چندین نسل از نقاشان معاصر ایران است.
سید مسلم خراسانی فرزان سجودی
چکیده این تحقیق بر آن است ، با بهره گیری از نظریه ی پدیدار شناسی و همچنین معرفی انواع پدیده ها در دو گستره ی بزرگ ابژکتیو و سوبژکتیو،تعریف خود پیرامون «ریتم» یعنی – چگونگی گذز زمان- را ارائه دهد. «حرکت» و «زمان» دو مفهوم ساختاری مهم، برای درک معنای ریتم در این رساله میباشند. هدف عمده ی این تحقیق که بررسی «هم زمانی» (synchronic) ساختار و عناصر ریتم در نظام های مختلف صحنه ای تئاتر چون: نظام متن،نظام بازیگری، نظام نور و رنگ،نظام معماری،نظام موسیقایی میباشد،بر چند پیش فرض مهم استوار است:اول اینکه، هر پدیده متناسب با ماهیت خود به تولید و بازتعریف مفهوم زمان میپردازد.دوم،هر متن نمایشی اعم از مکتوب یا اجرایی، دارای یک نظام ریتمیک خاص خود است که نگارنده با اصطلاح ریتم تماتیک(ریتم مادر) از آن نام خواهد برد. سوم آنکه ریتم علاوه بر فراهم آوردن موجبات لذت ،کسالت و تولید نشانه های معنا دار در انتقال مفاهیم مورد نظر یک اجرای تئاتری،قادر است در قالب الگوهای منظم متریک، زمینه ی کنترل،ایجاد نظم و به بیانی دیگر سرکوب افراد را فراهم آورد. فصل اول به بیان مسأله و تعاریف ابتدایی از ریتم و ارائه ی کلیات مورد نیاز بحث : مفهوم حرکت و انواع آن، زمان و انواع آن،ریتم و انواع آن میپردازد.در فصل دوم رویکرد های تطبیقی به ریتم میان نظام موسیقایی وسایر نظام های صحنه ای توسط کارگردان های تئاتر و همچنین تعاریف سایر صاحبنظران مطرح خواهد شد.فصل سوم به چارچوب نظری رساله ی حاضر اختصاص دارد. در فصل چهارم نیز ،یافته های کلیدی تحقیق چون : «ریتم تماتیک» و «نشانه شناسی ریتمیک» معرفی خواهند شد.
نصرالله داودی فرزان سجودی
پروژه حاضر تحلیل ترجمه بین نشانه ای است که در آن متن مورد ترجمه رمان "گذری به هند" نوشته "ادوار مورگان فورستر" و حاصل فرایند ترجمه فیلم "گذری به هند" ساخته "سر دیوید لین" میباشد. محقق پس از خوانشها مکرر متن اصلی به هشت تم اصلی از داستان دست یافته است که نحونه نمایش آن تمها را در فیلم بوسیله زبان نشانه ها مورد بررسی قرار میدهد. محقق شواهد متنی را که دلالت بر آن تم خاص میکنند را در ذیل هر تم آورده است و برای اثبات تحلیلش از فیلم شواهد تصویری بسیاری نیز در هر ذیل هر تم بهره جسته است. محقق پس از رمزگشایی نشانه ها حاصل کار نهایی پروژه را در سه جدول آورده است که شامل نشانه های غیر سینمایی (طبیعی و مصنوعی) و نشانه های سینمایی هستند. پروژه حاضر تحلیل ترجمه بین نشانه ای است که در آن متن مورد ترجمه رمان "گذری به هند" نوشته "ادوار مورگان فورستر" و حاصل فرایند ترجمه فیلم "گذری به هند" ساخته "سر دیوید لین" میباشد. محقق پس از خوانشها مکرر متن اصلی به هشت تم اصلی از داستان دست یافته است که نحونه نمایش آن تمها را در فیلم بوسیله زبان نشانه ها مورد بررسی قرار میدهد. محقق شواهد متنی را که دلالت بر آن تم خاص میکنند را در ذیل هر تم آورده است و برای اثبات تحلیلش از فیلم شواهد تصویری بسیاری نیز در هر ذیل هر تم بهره جسته است. محقق پس از رمزگشایی نشانه ها حاصل کار نهایی پروژه را در سه جدول آورده است که شامل نشانه های غیر سینمایی (طبیعی و مصنوعی) و نشانه های سینمایی هستند.
مهدی رمضان زاده حمیدرضا افشار
از دستاوردهای مثبت نظریه های ادبی و هنری برای تئاتر، نقد و بررسی تئاتر به شیوه ای روشمند است. «نظریه بازی»، «گروتسک» و «کارناوال» مفاهیمی از «میخاییل باختین» نظریه پرداز روس است، که در عرصه ی نقد و نظریه ی ادبی کاربرد دارند. با آنکه کارناوال، گروتسک و بازی با اجرا و آیین و از آن طریق با تئاتر پیوند دارد، اما باختین رمان را بهترین زمینه برای تحقق مفاهیم مورد نظرش دانسته است. اما بعد از او، منتقدین تئاتری با توجه به پیوند دیرپای آیین و نمایش استدلال کرده اند که تئاتر و اجرا، امکانات بسیار وسیع تری فراهم می کند که مورد توجه باختین قرار نگرفته است. پژوهش مورد نظر، به مطالعه و بررسی نظریه بازی، گروتسک و کارناوال از منظر باختین می پردازد و از این نظریه ها در نقد و بررسی گزیده ای از تئاتر های معاصر ایرانی استفاده می کند. این نظریه ها در ارتباط باهم و در آیین و نمایش مفهوم و کاربردی دیرینه دارند.تئاترهای معاصر ایرانی انتخاب شده، عبارتند از «مرگ یزدگرد» از «بهرام بیضایی»، «خشکسالی و دروغ» از «محمد یعقوبی» و نمایش تختِ حوضی «بازی سلطان و سیاه» از «علی نصیریان». در انتخاب تئاترها سعی شده است، تفاوت نوع، سبک نوشتاری و شیوه ی اجرا در نظر گرفته شود. بر اساس تقسیم بندی از انواع پژوهش های علمی که بر اساس ماهیت و روش آنها ارائه شده است، پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی است. برای بررسی سئوال ها و فرضیه های پژوهش از ابزارهای گردآوری اطلاعات و روش تجزیه و تحلیل استفاده شده است.
محمد فتحی سردهایی فرزان سجودی
تحلیل روابط قدرت و سوژه و تحلیل شبکه ای رابطه میان دانش و قدرت، ریشه در دوره تبارشناسی اندیشه میشل فوکو دارد. این تحلیل به بررسی روابط بین اجزا و گزاره های برسازنده یک گفتمان می پردازد و این پرسش که چگونه، در چه شرایطی و در قالب چه شکل هایی، چیزی مانند سوژه می تواند در نظم سخن ها ظاهر شود؟ عنوان می کند. پژوهش پیش رو قصد بررسی روابط گفتمانی چهار نمایشنامه از محمد یعقوبی را داشته است. تحلیل تبارشناسانه سوژه در سطح خرد مطرح می شود. فوکو برای بررسی هر نظام گفتمانی چند نکته پیشنهاد داده است که باید مورد توجه قرار گیرد: اول، نظام تفاوت گذاری ها که امکان کنش، برکنش دیگران را می دهد. دوم، نوع اهدافی که کنشگر دنبال می کند. سوم، وجه های ابزاری می باشد که از طریق اثرهای گفتار، سلاح، نظام های مراقبت و غیره به کار می رود. چهارم، شکل های نهادینه سازی و پنجم، درجات عقلانی سازی است که درون هر گفتمان شکل می گیرد، سازمان می یابد و از رویه های سازگار با موقعیت برخوردار می شود. در تحلیل های صورت پذیرفته به روی آثار انتخاب شده، از طرفی، ضمن در نظر گرفتن راه کارهای پیشنهادی فوکو، به رابطه ابژه و سوژه ساخته شده درون گفتمان، نظام استیلا، سلطه و شکل گیری روابط قدرت توجه شده و از طرف دیگر دسترسی به منابع دانش/قدرت و رابطه قدرت با دانش مورد نظر قرار گرفته است.
طاهره کریمی ذوالفقار علامی
قلمرو پژوهشی «خوردن» در برگیرنده¬ی موضوعات گسترده¬ای است: آرای فقهی و کلامی خوردن، الگوهای اجتماعی و فرهنگی شیوه¬ی خورد و خوراکِ انسان، آداب و رسوم سفره، قصه¬ها و تمثیل¬های مربوط به خوردن، باورها و تابوهای مربوط به خوراک¬ها و اندیشه¬ها و باورهای عرفانی به مثابه¬ی خوردن. «خوردن» از پرکاربردترین واژه¬هایی است که در آثار مولانا برای نمایاندن تمامی ساحت¬های مادی و روحانی استفاده شده، و واژه¬های دیگری از خانواده¬ی آن، در بازتاب این معانی به شاعر یاری رسانده است. این رساله در چند حوزه¬ی کلامی، فرهنگی و شناختی- عرفانی پژوهش شده است. پیش از شروعِ فصل¬های اصلی، فصلی با نامِ «کلیّات» قرار دارد که در آن روش پژوهش، پیشینه، اهداف، مفاهیم و مبانی نظری تحقیق طرح شده است. این پژوهش در شش فصل اصلی و حول شش موضوع تنظیم شده است. «خوردن در زندگی مولانا» نیز یک فصل فرعی است که در ادامه¬ آمده است. روش پژوهش به صورتِ توصیفی- تحلیلی، و جمع¬آوری داده¬ها به روش کتابخانه¬ای است. مطابقِ نتایج این پژوهش، مولانا مجموعه¬ی مسائل کلامی در باب «خوردن» را در مسیر سلوک عرفانی خود قرار دهد و بر تمامی اختلاف¬نظرهای کلامی، صبغه¬ای عرفانی می¬افشاند. نگرگاه وی در این مسائل معطوف بر جنبه¬ی عرفانی و سبکِ نگاهِ او است. مولانا برای نشان دادن جهان عرفانی خود از همه¬ی مظاهر آداب و سنن خوردن، قصه¬ها و تمثیل¬های خوردن بهره گرفته است. تفاوت در انگاره¬ها (نگاشت¬ها) ناشی از تفاوت در «تجربه¬ی زیستی» و پایه¬های تفکر استعاری هر شخص است. نوعِ زندگی صوفیه و توجه بیش از حد آن¬ها به تقلیلِ طعام، جوع، روزه، اجتناب از کسب و بها دادن به نظریه¬ی توکّل، سبب برگزیدن چنین استعاره¬های مفهومی برای مولانا می¬شود. با بررسی خوشه¬های استعاری مولانا و انگاره¬های نهفته در آن به این مسأله خواهیم رسید که وی این استعاره¬ها¬ را بر اساس ایدئولوژی خود پایه¬گذاری می¬کند. بر این اساس هشت مقوله¬ی جمال، حکمت، ذکر، راز، سماع، شادی، عشق و نور به مثابه¬ی خوراک تفهیم می¬شوند. در این رساله با استفاده از نظریه¬ی شناختی استعاره معاصر – در چارچوب نظری لیکاف و جانسون- به تبیین این استعاره¬ها پرداخته می¬شود. و در نهایت روشن می¬گردد که استعاره¬ی «عرفان خوراک است»، گزاره¬ی بنیادینِ متن است که یک ذهنیّت استعاری خوراک¬انگار را در آثار مولانا منتشر کرده است. سرانجام این¬که مولانا نشان می-دهد که عرفان نیز مانند کنش حسی «خوردن» فعالیت و نیازی روزانه برای هر فرد به ویژه سالکان است.
لیدا آذرنوا غلامعلی فلاح
درادبیات کهن داستانی ایران، معدود آثاری را می توان یافت که با نظریه های مدرن روایت پردازی همخوانی داشته باشد. شاهنامه فردوسی به عنوان یک شاهکارِ کهنِ حماسی، خلّاقیت های بی نظیری در کاربرد شگردها و فنون نوین داستان پردازی دارد. پژوهش حاضر، حاصل رویکردی نو به شاهنامه فردوسی از منظر نظریه روایی ژرار ژانت، نظریه پرداز مشهور فرانسوی و پیروانش با توجّه به سه مقوله زمان؛ وجه، حالت و صدا در سه شعر برگزیده از بخش های اساطیری، پهلوانی و تاریخی است. برآیند پژوهش نشان می دهد که سراینده اثر با کاربردهای مختلف زمانی و عمدتاً زمان پریشی و چینش خاص و هنرمندانه حوادث و رویدادها، به آشنایی زدایی در فرم زمانی قصه پرداخته و به پیرنگ متناسب با خواسته خود دست می یابد. و با استفاده از فنونی ویژه و تنظیم هنرمندانهِ شتاب داستان، ضرباهنگ نقل حوادث و رخدادها را بامعنای آن گره می زند و به انتقال معنا و پیام خاص خود دست می یابد. از سوی دیگر با تکرار حوادث و رویدادها، هر بار و در بافتی نو، بار معنایی آن ها را بسط می دهد و بر نحوه دریافت و وسعت دید معنایی خواننده از اثرش تأثیر می گذارد و با کاربرد زاویه های دید و راویان گوناگون، گاه از چشم انداز دانای کل به فهم خواننده از داستان جهت می دهد و گاه با زاویه های دید نمایشی،سبب برجسته سازی، جلب حضور، همدلی و مشارکت مخاطب در خوانش داستان می شود و با تعبیر و تفسیر حوادث و رویدادها از زبان خود و شخصیت ها، عامل چندلایه شدن و بسط معنا در روایت می شود و در نتیجه ما را با چندگانگی صدا و تکثّر آراء مواجه می سازد. و با پیوند میان زاویه های دید و راویان گوناگون میان راوی، شخصیت و مخاطبان فرازمانی آن تعامل برقرار می سازد و بدین گونه با طرح معنا به طرزی بدیع، شکل و محتوای اثر را آن چنان در یک دیگر گره می زند که معنا از شکل و شکل از معنا می شکافد. مسئله ای که عبدالقاهر جرجانی ناقد ژرف بین ایرانی هزاره ای پیش آن را در نظریه نظم خود بیان نموده بود.
فاطمه کارکن علی فانی سالک
بدون شک یکی از هنرهای سنتی با ارزش و مطرح در سطح ملی و بین المللی هنر قلمکار و قلمکارسازی است که در حال حاضر در زمره ی چاپ های سنتی قرار دارد؛ این هنر نقش گسترده-ای در زندگی مردم داشته است. نقوش به کار رفته در هنر قلمکار نیز به دلیل تنوع آن همواره تفکر برانگیز بوده است. هدف نگارنده در این پژوهش معرفی هنر قلمکار و انواع و روش تولید و تحول آن است. نگارنده سعی بر جمع آوری نقوش قلمکار داشته و به بررسی نقوش جمع آوری شده از دوره ی صفویه تا زمان حال چه در قالب نقوش روایتی و چه در قالب نقوش حیوانی، گیاهی و انسانی و غیره پرداخته است؛ که شناسایی و طبقه بندی نقوش انجام شده است. و نقوش منسوخ شده مانند نقوش روایتی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. با توجه به ضرورت گردآوری مجموعه ای کامل با این مضمون نگارنده تلاش لازم و کافی در جمع آوری این مجموعه انجام داده است که به روش میدانی و کتابخانه ای انجام شده است. این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی است. نگارنده به بررسی نقوش گیاهی از دوره ی صفویه تا زمان حال پرداخته است و هم چنین نقوش حیوانی و روایتی را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. نگارنده به سوالاتی در این زمینه پاسخ می دهد؛ که چه طبقه بندی از نقوش قلمکار می توان ارائه داد، چه رابطه ای بین نقوش قلمکار و مضامین آن وجود دارد، چرا برخی از این نقوش منسوخ شده اند، چرا برخی نقوش بیشتر از نقوش دیگر عرضه می شوند، چه ارتباطی بین نقوش قلمکار با نقوش هنرهای دیگر داشته است و وضعیت هنر قلمکار امروزی چگونه می باشد. در پایان و نتیجه گیری پژوهش، نگارنده به این سوالات پاسخ داده و این نتیجه دریافت شد که می توان نقوش قلمکار را طبقه بندی کرد و آن ها را مورد تحلیل قرار داد به این منظور که بتوان یک مجموعه غنی از این نقوش در اختیار هنرمندان و پژوهشگران قرار بگیرد.
نسیم بنی اسدی سعید کشن فلاح
پژوهش حاضر با هدف تبیین امکانات متن و اجرا از طریق کارکرد نشانه¬ای مکان در اجراهای جلال تهرانی انجام گرفته است. این پژوهش سعی در آن دارد تا علاوه بر شناسایی شبکه¬ی گسترده¬ی عوامل دخیل در رمزگان مکان و تأثیرهای متقابل لایه¬های دیگر بر مکان، تأثیر و جایگاه مکان را به مثابه¬ی یک نظام نشانه¬ای ساختمند که وارد سطوح مختلفی از دلالت شده، بررسی کند. در این پژوهش بر مبنای چارچوب نظری نشانه¬شناسی لایه¬ای به بررسی نشانه¬های مکانی در تئاتر با تأکید بر پنج اجرا از جلال تهرانی پرداخته می¬شود: تک¬سلولی¬ها، هی مرد گنده گریه نکن، مخزن، به صدای زمین گوش کن و سیندرلا. مکان به مثابه¬ی یک زیررمزگان فرهنگی در تئاتر به یک لایه¬ی متنی(عرصه¬ی بیان)تبدیل می شود،¬ دلالت مضاعف می یابد، از جایی برای زیستن شروع می کند-به یک رسانه تبدیل شده و در نهایت به نشانه¬ی نشانه¬ها تبدیل می¬شود. نگاه تهرانی به بُعد مکان نگاهی تک¬بعدی نیست. بلکه مکان در آثار او به تمهیدی تبدیل می-شود در قالب لایه¬ای رمزگانی که با سایر نظام¬های رمزگانی همبستگی دارد. تهرانی با خلق مکان-های تأثیرگذار فضا را در جهت آنچه می¬خواهد به مخاطب تفهیم کند سوق می¬دهد. مکان با سطوح مختلف نشانه¬ای ادغام می¬شود و به هم¬کنشی با دنیا و دیگران منجر می¬شود. نظام نشانه¬ای مکان با نظام¬های نشانه¬ای دیگر در تعامل قرار می¬گیرند. به این ترتیب یک همبستگی معنادار میان مکان و سایر نظام های نشانه¬ای را شاهد هستیم. پس از توضیحاتی درباره¬ی نشانه¬شناسی لایه¬ای به عنوان چارچوب نظری و نشانه¬شناسی مکان به بررسی کارکردهای نشانه¬ای لایه¬ی مکان در تقابل با سایر عناصر و نظام¬های درام، در اجرا و با هدف اثبات فرضیه¬مان پرداختیم. نگارنده در این تحقیق از روش توصیفی-تحلیلی، تکنیک کتابخانه¬ای، فیلم¬های اجرا و همچنین از چارچوب نظری معاصر درباره¬ی نشانه شناسی لایه¬ای بهره گرفته است. کلید¬واژه¬ها: نشانه¬شناسی مکان تئاتر، نشانه¬شناسی لایه¬ای، جلال تهرانی
بهروز بلمه فرزان سجودی
این پژوهش از نظریات ارنستو لاکلا و شانتال موفه نظریه پردازان حوزه تحلیل گفتمان به منظور تحلیل متون نمایشی استفاده می کند. ابتدا مفاهیم بنیادی نظریه گفتمان ریشه یابی و توضیح داده شده و سپس با بهره بردن از این مفاهیم ازجمله مفصل بندی، دال سیال و... به تحلیل و بررسی انواع گفتمان های موجود در نظم گفتمانی متن دو نمایشنامه «مرگ یزدگرد» و «سهراب کشی» نوشته بهرام بیضایی، پرداخته می شود. تحلیل دو نمایشنامه با تأکید بر نشانه های مرکزی در نظم گفتمانی موجود در فضای روایی و متن دیالوگ های آثار ذکر شده نظیر دال های مرکزی که در گفتمان های سنت، تجدد، مردسالارانه، فمینیستی، شاه-خدایی و... مفصل بندی می شود صورت گرفته است. نتیجه پژوهش به این نکته اشاره دارد که متن دو نمایشنامه مورد نظر به گونه ای روایت شده اند که فضای گفتمانی جامعه ایرانی را در روند تاریخی خود به تصویر کشیده و به نقد گفتمان های قدرت در این نظم گفتمانی می پردازد. چگونگی این عمل توسط واسازی تقابل های دوگانه که ساختار گفتمانی فضای فرهنگی-اجتماعی جامعه تاریخی ایران را شکل می دهند انجام گرفته است.
علی حضرت پور حسین فرخی
طی دهه های 1970 و 1980 میلادی، مطالعات ادبی به تلفیق اندیشه های تاریخدانان پساساختگرایی مانند میشل فوکو و روانکاوانی پساساختگرا همچون ژاک لاکان پرداخت و نتایج موءثری را در این حوزه ی مطالعاتی تحصیل نمود. از جمله ی این دست آوردها، پیدایی نظریه ی تاریخ گرایی جدید است که بر نقش زبان و ادبیات در اعمال قدرت و حفظ آن تأکید نموده و همچنین بدین نکته تصریح می ورزد که چگونه مخاطب ِ ادبیات، با درونی ساختن گفتمان هایی که تنظیم کننده ی رفتار او هستند، خویش را در چنین زندانی محبوس می دارد. این پژوهش تلاش نموده تا با توجه به قابلیت های نظریه ی فوق، به بررسی حوزه های اخلاق و قدرت در درام شکسپیری پرداخته و پویایی برخی از اهم آثار وی را، در راستای تبیین اخلاق رنسانسی و تبلیغ سامانه ی سلطنتی، تحلیل نماید. روش مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی بوده و سعی شده تا با تفسیر و بررسی اخلاقیات مورد پذیرش و اتکاءِ هریک از اشخاص و کانون های قدرت در نمایشنامه ی لیرشاه، نشان دهنده ی آن باشد که این اثر، از پس فراز و فرود دراماتیک خویش، در نهایت تأیید کننده ی آن دسته از اخلاقیاتی است که مقوم نظام سلطنتی باشند. در خاتمه می بایست اشاره نمود، بر اساس آن چه در این پژوهش به دست آمده، نظریه ی تاریخ گرایی جدید را می توان از جمله نظریاتی به شمار آورد که ضمن قابلیت تحلیل ژرف نگر نسبت به متون ادبی و نمایشی، این آثار را از بستر تاریخی ـ سیاسی و نیز ملاحظات فرهنگی ـ ایدئولوژیکی جدا نساخته و از طریق تفاسیری روشن کننده، بسیاری از ساختارهای ادبی و موءلفه های متون نمایشی را که به بافت قدرت پیچیده اند، مکشوف می سازد.
هادی غلامی نورآباد فرزان سجودی
از جلوه های بارز هنر ایرانی، مفرغ لرستان است که با ساختار تجسمی و کارکردهای اجتماعی خود که برگرفته از اندیشه و آیین اصیل ایرانی است که نه تنها برای مردمان آن زمان حائز اهمیت بوده بلکه پس از گذشت قرن ها از آن، هنوز هم در مرکز توجه مردمان در عصر حاضر است. این پژوهش با توجه به اهمیت این آثار باستانی، تلاش دارد با رویکرد نشانه¬شناسی فرهنگی به خوانشی از مفرغ های لرستان به عنوان بخشی مهم از تاریخ ایران باستان دست یافته؛ محل کشف، طبقه بندی و ساخت مفرغ ها بر اساس خصوصیات باستان شناختی که دارند، را بررسی کرده و فرهنگ و اندیشه ای که باعث شده است این آثار به اشکال انتزاعی منحصر به فردی تبدیل شوند را شناسایی نماید. همچنین این پژوهش بیان می¬دارد که کهن¬ترین اندیشه دینی که در ایران شناخته شده و بر روی مسائل فرهنگی و اجتماعی از جمله مفرغ لرستان تاثیر فراوان گذاشته، آیین زُروانی بوده که محور اصلی آن همان جدال بین خیر و شر است. این پژوهش که با نگاهی بین رشته¬ای و با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه-ای گردآوری شده است سعی دارد به این سوال پاسخ دهد که «با توجه به نشانه¬شناسی فرهنگی، آیا مضمون خیر و شر در مفرغ های لرستان وجود دارد؟». نویسنده در نهایت و به عنوان تز این پایان¬نامه چنین پاسخ می¬دهد «با توجه به تاثیر آیین زُروانی، مضمون خیر و شر به طور متعادل در مفرغ لرستان دیده می¬شود».
محمدبریر بوجاریزد فرزان سجودی
رویکرد اعترافی در نقد ادبی با برجسته کردن رابطه منتقد و اثر، و در پی مواجهه ایندو و ایجاد رابطه رفت و برگشتی میان منتقد و اثر، امکانی از نقد را بوجود می آورد که به دلیل حضور عینی و منحصربفرد منتقد و شرایط تاریخی اش در مواجهه با اثر صورت می گیرد. جهان منتقد به عنوان متنی دیگر و در پیِ برخورد با متن نخست به عنوان بافتی میانجی، و قرار گرفتن در میدان اثر آن، منتقد را به تفسیر حوزه هایی وا می دارد که توسط متن برجسته شده است . حوزه هایی که شامل وجوه فلسفی، عینی و انضمامی (تاریخی) و روانکاوانه ایست که به واسطه حضور منتقد تجربه شده است. پرداختن به این رویکرد صرفا واکنشی حسی نسبت به اثر نیست، بلکه به نوعی مطالعه تطبیقی اثر و منتقد به عنوان دو متن مستقل است. انتخاب "هملت" به عنوان متن مورد مطالعه این رویکرد می تواند تفسیر و خوانشی متفاوت را در جهت تبیین موضوع انضمامی منتقد، علاوه بر هزاران خوانش دیگر ارائه دهد. امکان این شیوه ی انتقادی نیز بعنوان رویکردی که موجب پویایی منتقد شده و خروج او را از موقعیت انفعالی و صرفا گزارشگر اطلاعات متن، در پی خواهد داشت، انگیزه ایست برای معرفی و پرداختن به مبانی نظری آن و متعاقبا نگارش مقاله ای با این رویکرد.
معصومه سلیمانی حاجی کندی اکبر نیکان پور
چکیده تمبر قطعه کاغذ کوچکی است که عهده دار پرداخت هزینه¬های پستی است و در عین حال چون رسانه¬ای بدون مرز فرهنگ ، خاستگاه¬ها و افکار سیاسی و اجتماعی یک جامعه را منتقل میکند . در این پژوهش با توجه به چارچوب¬های نظریه¬ی نشانه-شناسی و نشانه شناسی فرهنگی سعی شد به بررسی تمبرهای یک دهه از تاریخ ایران پرداخته شود و تأثیرات فضای گفتمانی حاکم بر سالهای 1350 تا 1360 ایران را بر عناصر بصری روی تمبرها مورد مطالعه قرار گیرد. ابتدا تاریخچه¬ی پیدایش تمبر و چگونگی ورود آن به ایران مورد مطالعه قرار گرفت و سپس به مطالعه مختصری در باب نشانه¬شناسی پرداختیم ، رشد و گسترش نشانه¬شناسی ابعاد گسترده¬تری را وارد مطالعات کرد از این رو به مطالعه¬ی مفاهیمی چون متن ، بینامتنیت ، فرهنگ و گفتمان نیز پرداخته شد. بر مبنای روش تحقیق در این پژوهش که توصیفی- تحلیلی است تمبرهای دهه¬ی مورد نظر را گردآوری و به مطالعه و تحلیل آن¬ها بر اساس شرایط زمانی، حکومتی، تغییرات و تحولات سیاسی و اجتماعی و از منظر روش شناسی و نشانه¬شناسی فرهنگی پرداخته شد. در آخر به بخش نتیجه¬گیری رسیدیم که سعی شد در حد توان به سوالات طرح شده پاسخ داده شود و پی بردیم که حکومت¬ها با استفاده از عناصر به کار برده شده روی تمبرها سعی در تولید و باز تولید هویت فرهنگی و ملی ، بر اساس فضای گفتمانی ناشی از تفکرات سیاسی و اجتماعی خود هستند و در عناصر تصویری تمبر به دو طبقه¬بندی کلی 1- تمبرهای وابسته به مضامین حکومتی و 2- تمبرهای رخدادی رسیدیم.
نفیسه لاله فرزان سجودی
در تببین و تحلیل وضعیت تئاتر هر کشوری، نمی توان یه واقعیات و کنش های اجتماعی – با همه ابعاد نظری آن کشور – بی توجه بود. از آنجا که موضوع این پایان نامه «جایگاه اجتماعی تئاتر در ایران است» است، مباحث پیرامون جامعه ایران – با همه ابعاد عملی و نظری اش – مورد کنکاش قرار گرفته است. در کنار چنین توجهی، پرداختن به مباحث نظری کلان جامعه شناسی نیز ضرورتی غیر قابل اغماض بنظر می رسد. لذا این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی به درک فضای تاریخی و اتفاقات پس از انقلاب اسلامی ایران و نیز تاثیر آنها در شکل گیری تئاتر ایران پرداخته است. هدف غایی این پژوهش، انجام نوعی آسیب شناسی اجتماعی نیز است. مسلما چنین آسیب شناسی برای سنجش اثرات مثبت و منفی شرایط جامعه بر جریان تئاتر ضروری است. تنها در چنین وضعیتی است که می توان به رشد و بالندگی پایه های اجتماعی تئاتر کمک رسانده و به ارائه پیشنهاداتی جهت سامان دادن و بهبود یافتن مسیر تئاتر کشور اقدام نمود. واژگان کلیدی: جامعه شناسی، جامعه، هنر، تئاتر، مردم، فرهنگ،مدیریت هنر، مدیریت تئاتر.
علیرضا تقدیسی حسین فرخی
باید تکرار کرد که مدرنیته و استعمار همان قدر که ایران معاصر را دگرگون کردند ادبیات معاصر این سرزمین را نیز زیر و رو نمودند. از همین رو در پژوهش حاضر تاثیر شگرف این دو درون جامعه ایرانی و به طبع آن ادبیات فارسی زبان با محوریت غلامحسین ساعدی کاویده خواهد شد، با این فرض که دو مفهوم بالا همواره ذهن روشنفکر ایرانی و قلم وی را مشغول خود داشته است و به این هدف که مولفه هایی نظیر جایگاه تاریخی ساعدی، روشنفکران موثر بر آثار وی، مفهوم هویت ایرانی و نسبت ساعدی با روایت های ملی در فضای گفتمانی وی کشف شده و رابطه آنها با مدرنیته و استعمار معلوم گردد. برای همین در این پژوهش این همه با کنار هم نهادن آثار روشنفکران هم عصر ساعدی و تحلیل بازتاب نوشته های ایشان بر نمایشنامه های وی به سوی نتیجه دلخواه خواهد رفت. این نتیجه سرانجامِ این پژوهش روشن خواهد کرد که چگونه مدرنیته و استعمار در آثار ساعدی و تحت تاثیر چه کسانی نمود داشته است و طی این نمایان شدن، روشنفکر و زن به چه صورت دیده شده اند و در آخر نسبت ساعدی با گفتمان های هویت ساز آن روزگار روشن گردیده و مورد بحث قرار خواهد گرفت.
احسان پارسا ابوتراب احمدپناه
تا کنون پوسترهای زیادی به صورت استعاری یا بر پایه مجاز و کنایه در سراسر دنیا خلق شده است اما تمیز دادن این آثار و دسته بندی آنها بر مبنای آرایه های ادبی اشراف و تسلط بر ادبیات کلاسیک را می طلبد.آرایه های ادبی در ادبیات به صورت کلامی به کار می روند در صورتی که در آثار گرافیک به صورت غیر کلامی و تصویری قابل در یافت هستند. از آنجاییکه دخل و تصرف در عکس می تواند گونه های مختلفی از انواع فتو گرافیک را به وجود آورد، بعضی از آنها مشابهت هایی با برخی از صنایع ادبی پیدا می کند. این مقاله با هدف خوانش تطبیقی پوسترهای فتوگرافیک با رویکرد نشانه شناسی از منظر آرایه های ادبی قصد دارد ضمن پاسخ به سئوالات ذیل تعداد 14پوستر را از منظر نشانه شناسی ( استعاره، مجاز و کنایه )تجزیه و تحلیل کند. 1- تا چه اندازه آشنایی با ادبیات و دانستن آرایه های ادبی می تواند به غنای پوستر کمک کند؟ 2- نقاط اشتراک و افتراق فنون بلاغی کلامی و غیر کلامی(تصویری) چگونه است؟ بررسی 14نمونه پوستر انتخابی این پژوهش نشان می دهد که اغلب طراحان گرافیک ایرانی و غیر ایرانی برای بیانی رساتر در آثار خود به دنیای استعاره و دیگر آرایه های ادبی وارد می شوند. زمانی که طراح گرافیک از بیان مستقیم پیام پوستر پرهیز می کند قدم در وادی این صنایع ادبی می گذارد. همانگونه که در ادبیات می توان جزییات آرایه ها را مانند:" ارکان تشبیه، نوع استعاره، نوع کنایه و یا نوع مجاز" را مشخص نمود، در فنون بلاغی غیر کلامی( تصویری) نیز می توان با کمی درنگ و تامل در پوستر چنین کرد.
نادره سادات سرکی حسنعلی پورمند
زمان از دیرباز یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه اندیشمندان بوده است خواه در حوزه ی فلسفه، خواه در حوزه ی هنر و خواه در حیطه ی علم. نگاهی اجمالی به هریک از حیطه های یاد شده، نه تنها بیانگر اهمیت موضوع زمان که نمایانگر مناقشات و اختلاف نظرهای گوناگون در این زمینه خواهد بود. همین گونه گونی در آراء حکما و متفکران ادیان و مذاهب مختلف نیز دیده می شود. برای نمونه حکمای مسلمان به رغم تأسی به یک کتاب مشخص- قرآن- پاسخ های متفاوتی به چیستی و ماهیت قرآن داده اند. از این رو برای فهم منظر دین اسلام نسبت به زمان باید به قرآن مجید مراجعه کرد و ماهیت و بود زمان را از چیستی و نمود آن در این کتاب الهی نتیجه گرفت. از مطالعه ی اشکال نمود زمان در قران مجید نظیر سنتهای الهی، سوگندها، عالم خلق و امر، شاخص های زمانی و روایت ها، چنین نتیجه می شود که زمان یکی از مخلوقات خداوند و مفهومی مستقل از حرکت است. درک انسان از زمان نیز تابع درجه ایمان و زیست- جهان اوست. در میان تمامی اشکال نمود زمان، روایتها به دلیل پیوند ناگسستنی شان با زمان- از اهمیت ویژه ای برخوردارند. در این رساله پایه ی زمانی شش روایت از قرآن کریم- روایت آفرینش، روایت اصحاب کهف، روایت عزیر، سوره ی تحریم، روایت اصحاب اعراف، و روایتی از بهشت و جهنم در سوره ی واقعه مورد تحلیل قرا گرفته اند. ویژگی خاص این روایت های وحیانی- همچون استفاده ی حداقلی از توصیف، کاربرد وسیع صنعت التفات در دو سطح گیرنده و فرستنده، و عدم تبعیت افعال از منطق دستوری، و انطباق زمان گفتمان بر زمان عمل روایت، بیانگر تمایز آنها از روایت های بشری است. از این رو نمی توان دستور و بوطیقای متعارف را در مورد روایتهای وحیانی به کار بست.
دانیال اسماعیل زاده اسماعیل شفیعی
هر یک از شبکه های خبری بخش یا بخش هایی از عناصر دراماتیک و ساختار دراماتیک مدنظر ارسطو را آماجگاه خویش قرار داده اند و از همین رو وجه تمایز این شبکه ها در به کارگیری عناصر ذکر شده بوجود می آید. در این پایان نامه که متشکل از یک بخش کلیات و سه فصل می باشد به خبر و مفهوم کلی آن، رسانه های خبری و چگونگی کاربرد عناصر دراماتیک مد نظر ارسطو در رسانه های خبری پرمخاطب پرداخته شده است. بر اساس مطالب ارائه شده در فصول این پایان نامه و بررسی های انجام شده نتایج زیر بدست آمد: 1- شبکه های پخش شونده از کشورهای شرق جغرافیایی از عناصر ساختار دراماتیک استفاده می کنند اما در چگونگی استفاده از آن با شبکه های خبری پرمخاطب در کشورهای غربی دنیا متفاوتند. 2- بر اساس آنچه آورده شد شبکه های سی ان ان, یورونیوز, فرانس 24، بی بی سی، راشاتودی و بلومبرگ از تمامی عناصر ساختار دراماتیک مدنظر ارسطو جهت جذاب تر شدن برنامه های خویش بهره می برند اما در نوع و شیوه استفاده از این عناصر با توجه به فرهنگ و مقتضیات زمان خویش متفاوتند.
سید مرتضی مشکات فرزان سجودی
گروتسک، مفهومی است که بنا به ماهیت اش، نمی توان تعریف مشخص و دقیق از آن ارائه داد، چرا که مفهومی چندوجهی است لذا با توجه به عناصر تکرار شده در آثار و آرای نظریه پردازان و هنرمندانی که به گروتسک پرداخته اند می توان به چارچوب نظری این مفهوم نزدیک شد. در دوره مدرن نویسندگان بسیاری برای انتقال اندیشه های خود از گروتسک در آثارشان استفاده کرده اند که مارتین مک دونا را می توان در زمینه ی ادبیات نمایشی یکی از برجسته ترین نویسندگان(در قید حیات) در این عرصه دانست.در این پژوهش سعی شده با توجه به آرای منتقدین درباره گروتسک و با تاکید به نظریات فیلیپ تامسن، عناصر گروتسک را شناسایی و شیوه های اجرایی آن مورد بررسی قرار گیرد.
بابک گشتاسب اسماعیل شفیعی
از دیرباز تاکنون، بدن یکی از ابزارهای مهم در هنرهای نمایشی محسوب می شود و ری شه ی آن در آیین ها وهنر نمایش ، گاه قدیمی تر از کلام و دیالوگ نیز بوده است، حال اینکه بدن ،حتی در نمایش ها وتئاترهای کلام محور نیز نقشی مهم و بسزا در بوجود آوردن ژست ، فرم بازیگر،ایجاد حس و حرکت در میزانسن و ترکیب بندی صحنه ایفا میکند. با وجود نظری ات و اندی شه ها ی گوناگونی که منتقدان و نظریه پردازان در این عرصه بیان می کنند ، باز هم شاهد کمبود دسترس ی به منابع و اطلاعات کافی در زمینه ی بدن و تئوریهای مربوط به آن می باش یم، بخص وص کمبود منابع به زبان فارسی باعث سردرگمی هنرجویان علاقمند به این گونه ی هنر ی شده است
نوشین سیفی اسماعیل شفیعی
در این پایان نامه هنر پرفورمنس آرت با دیدگاه فلسفی پدیدارشناسی مورد بررسی قرار گرفته است . هنرمند مورد بررسی در این پروژه مارینا آبرامویچ پرفورمر معاصر است که بیشتر آثارش در زمینه پرفورمنس های بادی آرت می باشد . این پایان نامه در چهار فصل نگارش شده و در آن از عکس های اجرای آبرامویچ استفاده شده است .
عصمت (پرستو) آل رسول سعید کشن فلاح
پژوهش حاضر با هدف تبیین نظریه نمایشی اروینگ گافمن با تاکید بر دو نمایشنامه کلفتها و بالکن اثر ژان ژنه انجام گرفته است.وبه بررسی مفاهیم کلیدی در این نظریه ازجمله خود،هویت اجتماعی ،گروهه،داغ،وعناصراساسی در جامعه شناسی نمایشی گافمن از جمله توانمندی وچارچوب صحنه ونمایش ظاهری شخص واجراهای تئاتری ومدیریت تاثیر گذاری می پردازد.
پانته آ میرفصیحی فرزان سجودی
این پژوهش و دستیابی به اهداف آن راهی برای شناخت دقیق تر نسبت تاتر منتقد اجتماعی با مسئله زنان و جنگ ارائه می دهد و به این نتیجه می رسد که در واقع مسئله اصلی هنگام ورود به دنیای هنر به ویژه حوزه ی ادبیات و تاتر، فاعلیت است . نه به معنای باز پس کشیدن به سمت ذهن باوری، بلکه به معنای باور اینکه هر تلاش فمنیستی در زمینه ی نقد ادبی پرسش ها یی در باب واقعیت های اجتماعی و تاریخی مطرح می کند. این پرسش ها هم درباره ی نحوه ی عمل بیرونی این واقعیت ها است و هم درباره ی نحوه ی تاثیر آن ها در ژرف کاوی و ساختار مندی درون و هویت هایی است که در آن ها زندگی می کنیم و به ما امکان می دهد که فاعل تغییرات اجتماعی باشیم. این پژوهش در چارچوب نظری نظریه انتقادی و به طور مشخص نظریه فمنیستی نوشته شده است.
زینب حسین زاد ملاسرایی فرزان سجودی
محقق در این پژوهش بر ان است که با استفاده از شیوه های سنتی طنزآوری و تفکر واگرا به سوی عالی نویسی طنز نمایش ایران را ببرد.
مرضیه بدایت حمیدرضا افشار
هنریک ایبسن که همواره از او به عنوان پدر تئاتر نوین یاد می شود، نخستین درام نویسی است که توانسته به هدف های واقعگرایان پیش از خود به تمامی نائل آید و دوران تازه ای در تئاتر آغاز کند. در نمایشنامه های خانه ی عروسک، اشباح، بانوی دریایی و هداگابلر، دغدغه ی اصلی ایبسن؛ روابط شخصی، جایگاه زن در اجتماع - خانواده و حقوق زنان مطرح شده ، که مورد توجه نگارنده قرار گرفته است. حال این پایان نامه بر آن است تا با استفاده از روش تحلیل گفتمان لاکلا و موف، به بررسی گفتمان های حاکم و تعامل بین آنها پرداخته تا شاهد سرکوب، به حاشیه رانی، تخاصم میان گفتمان ها و در نهایت استقرار گفتمان ها باشد. برای این منظور، به شناسایی و مفصل بندی گفتمان های موجود در چهار اثر ایبسن پرداخته شده است. همچنین کاربردهای این پایان نامه شامل به کارگیری رویکردهای نوین در امر پژوهش، تحلیل و تفسیر متون و به کارگیری سازو کارهایی برای تشخیص گفتمان های موجود در درام و تحلیل و تقطیع عناصر و رسیدن به درام شناسی از منظری دیگر می باشد
احسان علیرضایی حسین فرخی
مفهوم رویای آمریکایی پس از کشف قاره آمریکا آرام آرام شکل گرفت. این ایده در مهاجرت انبوه به آمریکا و شکل گیری آمریکا به مثابه یک کشور نقش اساسی بازی کرد به شکلی که تمام ساختار های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی این کشور متاثر از این گفتمان هستند. در این رساله، نخست به تعریف و تحلیل جز به جز گفتمان فرهنگی رویای آمریکایی و زمینه های ظهور و تسلط این فرا روایت پرداخته خواهد شد. سپس بازنمود این گفتمان در درام نوین آمریکا با تمرکز بر آثار ادوارد آلبی و سام شپارد بررسی می شود.
شیوا رحیمیان فرزان سجودی
پژوهش حاضر به تأثیر نشانه شناسی جنسیت بر کارگردانی با تمرکز بر مده آنوی می پردازد تلاش بر این است که راهکارهایی برای کارگردانی نمایش های مبتنی بر جنسیت با برجسته کردن این ویژگی ها بر صحنه تئاتر ارائه شود. بخشی از این تحقیق بصورت کتابخانه ای و با مطالعه کتب موجود در زمینه فمینیسم، درام و کارگردانی نمایش انجام گرفته و بخشی از آن حاصل مطالعه موردی (case study) دو اثر اجرا شده که متکی بر این دغدغه نوشته شدند ، انجام گرفته و سپس با طرح پرسشنامه ای از فعالان و دانشجویان مرتبط و حرفه ای و مخاطبان دانشگاهی غیرمرتبط صورت گرفته است . از آنجاییکه نشانه شناسی به مطالعه چگونگی تولید معنا می پردازد بنابراین سعی شده است با مدد گرفتن از این علم جایگاه جنسیت در صحنه تآتر و تأثیری که بر کارگردانی می گذارد مورد بررسی قرار گیرد. نتایج حاصله از این تحقیق حاکی از این است که کارگردانان تئاتر باید به مناسبات اجتماعی اشخاص نمایش در صحنه توجهی ویژه داشته باشند . هدف اصلی این پایان نامه بررسی حوزه جنسیت بر نظام نشانه های تآتر و ارائه راهکارهای تازه برای مطالعات بعدی در این قلمرو مهم فرهنگی است. نکته دیگر اینکه جنسیت و تئاتر هر یک به عنوان یک نظام بیان آنچنان عمل میکند ریشه نشانه ها با حضور یا عدم حضورشان درون این نظام ها از بافت صحنه معنایی مضاعف پیدا میکنند و به مخاطب انتقال میدهند به عنوان مثال در صحنه تئاتر ناحیه راست بالای صحنه بیشترین توجه را معطوف خود میکند ابنکه توسط چه جنسی همچنین توجه مخاطب و نحو? آرایه و توجه به و با چه موقعیتی اشغال شده یا نشده باشد یا توسط اشیایی که همان دلالتهای ضمنی را دارند. می توان تحمیل معنا داری را از آن ارائه داد. همچنین توجه مخاطب و نحوه ارایه و توجه به شیوه های مختلف جهت ایجاد جذابیت های بصری از دیگر نکاتی است که پیشنهاد می شود مد نظر کارگردانان قرار گیرد. وگرنه امکان قطع ارتباط از جانب مخاطب به دلیل عدم جذابیت یا برقرار نکردن ارتباط با بی توجهی به ژانر اجرا دور از انتظار نیست.
فاطمه رحمانی فرزان سجودی
چکیده ندارد.
زهرا قندهاری فرزان سجودی
چکیده ندارد.
حرمت السادات اعرابی بلقیس روشن
چکیده ندارد.
سلمی پتگر فرزان سجودی
چکیده ندارد.
رویا رهبری فرزان سجودی
چکیده ندارد.
زهرا نامور فرزان سجودی
چکیده ندارد.
رضیه انصاری فرزان سجودی
چکیده ندارد.
گودرز بابایی علی میرعمادی
چکیده ندارد.
غلامحسن اورکی فرزان سجودی
چکیده ندارد.
حسین زیرراهی فرزان سجودی
چکیده ندارد.
مهدی علینقی پور فرزان سجودی
چکیده ندارد.
مهدی کیهور فرزان سجودی
چکیده ندارد.
لیلا پارسی فرزان سجودی
چکیده ندارد.
آرزو نبی زاده رشوند مهدی حامد سقایان
چکیده ندارد.
مژگان مخاطبی اردکانی فرزان سجودی
چکیده ندارد.
مریم ابطحی فرزان سجودی
چکیده ندارد.
حجت الله نیک نژاد جدی فرزان سجودی
چکیده ندارد.
محمد علی محسنی فرد فرزان سجودی
چکیده ندارد.
حنیفا والا فرزان سجودی
چکیده ندارد.
بتول نجارزاده ابرقویی فرزان سجودی
چکیده ندارد.
شهناز سلطان زاده بلقیس روشن
در این پژوهش عوامل انسجام در متون درسی دانشگاه پیام نور (رشته روان شناسی)، بررسی می شود. شاخص های زبان شناختی در بررسی این کتاب ها، بر اساس نظریه هلیدی و حسن (1976) برگزیده شده اند. این دو زبان شناس، در اثار خود پنج مقوله را برای انسجام متن در زبان انگلیسی برشمرده اند: ارجاع، حذف و جانشینی، پیوند واژگانی و عوامل پیوندی، بنابر این، نمونه های مورد بررسی شامل 40 پاراگراف اند از کتاب های علم النفس و روان شناسی کودک و نوجوان، که به طور تصادفی از میان کتاب های رشته روان شناسی، انتخاب شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد در متون مورد مطالعه بالاترین بسامد وقوع به عامل انسجامی پیوندی (96/63) و پایین ترین بسامد به عامل انسجامی واژگانی (03/12) تعلق دارد. از سوی دیگر، از آنجا که پژوهشگر معتقد است که در متون درسی خودآموز "نظام آموزش از راه دور"، طراحی آموزشی نیز در ساماندهی و ایجاد فرآیندی آموزشی مناسب و موثر است؛ همچنین، اهمیت نقش فن ویرایش را در به سرانجام رسیدن این مهم نادیده نمی توان گرفت، به این دو موضوع نیز پرداخته شده است.
گل مهر کازری فرزان سجودی
چکیده ندارد.
رویا پورآذر فرزان سجودی
چکیده ندارد.
ندا ناصرالاسلامی فرزان سجودی
چکیده ندارد.
علی وکیلی بالادزایی فرزان سجودی
چکیده ندارد.
فائزه رودی اسماعیل بنی اردلان
چکیده ندارد.
بهرنگ فرهنگ دوست فرزان سجودی
چکیده ندارد.
نیاز زرین بخش فرزان سجودی
چکیده ندارد.
مونا فرزان سجودی
چکیده ندارد.
مرضیه صفری نژاد شیرین بزرگمهر
چکیده ندارد.
بتول قرایی شهلا شریفی
چکیده ندارد.
فاطمه احمدی فرزان سجودی
هدف اصلی این پایان نامه، بررسی چگونگی نمایش مولفه های جنسیتی در گفتمان دو فیلم روسری آبی ساخته رخشان بنی اعتماد و لیلا اثر داریوش مهرجویی در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی و نشانه شناسی است؛ پرسش هایی در این باب که نظام مردسالارانه، به مثابه یک گفتمان، چه نظام معنایی بصری ای راایجاد کرده است؛ این نظام در بطن خود حاوی چه نشانه هایی است و برای به حاشیه راندن گفتمان رقیب، از چه ابزارهایی بهره می گیرد. در راستای پاسخ به این پرسش ها، پژوهش حاضر گفتمان مردسالارانه را همچون نظامی سنت گرا با کارکردی ایدئولوژیک مطرح می کند که از یک سو به عنوان گفتمان حاکم، خرده گفتمان هایی را در درون خود دارد و از سوی دیگر مانع از آن می شود که واقعیات فرهنگی و اجتماعی و حتی زیستی پیرامون آن، بی طرفانه بازنمایی شود. داده ها در این پایان نامه، از طریق اسنادی، بررسی و تحلیل نظام نوشتاری فیلم ها (فیلمنامه) و در نهایت مشاهده و تحلیل نظام بصری هر دو فیلم گردآوری شده است. تحلیل و تبیین دو اثر در مرحله خوانش متن فیلمنامه ، با مد نظر قرار دادن رویکرد فرکلاف و دستور نظام مند نقش-گرای هلیدی انجام شده است و در مرحله بررسی نظام بصری، با توسل به نشانه شناسی انتقادی. مولفه هایی در این بررسی ها مدنظر بوده اند که مستقیم یا غیرمستقیم با توزیع ناعادلانه قدرت بر اساس جنسیت افراد، ارتباط داشته اند. بررسی تحلیل تأثیر جنسیت بر گفتمان سینمایی آثار مد نظر نگارنده، تقابل بین دو نظام گفتمانی را نشان می دهد. گفتمانی که به بازتولید گفتمان مردسالاری می پردازد در مقابل گفتمانی که سعی می کند نظم گفتمانی مردسالاری را به چالش بکشد. نکته حائز اهمیت دیگر در این میان، توضیح عدم تاثیر قطعی و قابل پیش بینی جنسیت مولف بر شکل-گیری این گفتمان است که از طریق ارائه شواهد از آثار بنی اعتماد و مهرجویی تبیین می گردد. به نظر می رسد که علیرغم تاکید همیشگی بر زن محور بودن سینمایی که مولف در آن زن است، به دلیل انتقال بی واسطه سنت های سینمایی هژمونیک و شکل گیری گفتمان روایی حاکم بر این اساس، فیلم ساز زن نیز ناخودآگاه از منظری مردانه به مسائل ایدئولوژیک نهفته در زبان، جنسیت، طبقه و فرهنگ می نگرد؛ نگرشی که محصول فرآیند طبیعی سازی و رسوب الگوهای قالبی و از پیش تعیین شده به وسیله گفتمان غالب است.
لیلا اردبیلی بهزاد برکت
نظریه قطبهای استعاره و مجاز یاکوبسن از جمله دستاوردهای راهگشای زبانشناسی جهت تبیین برخی ویژگی های سبکی متون ادبی به ویژه شعر است.یاکوبسن کاربرد استعاری زبان را مرتبط با بهره گیری از امکانات محور جانشینی و کاربرد مجازی را در ارتباط با استفاده از امکانات محور همنشینی می داند.در عین حال کاربرد استعاره را شاخص ادبیات رمانتیک و سمبولیستی و استفاده از مجاز را مشخصه ادبیات حماسی و واقعگرا به شمار می آورد.
صادق رشیدی تاز فرزان سجودی
تعزیه به مثابه یک آئین مذهبی، در میان گونه های نمایشی ایرانی، صرف نظر از ابعاد نمایشی، به دلیل پیشینه و خاستگاه ویژه ی آن، یک پدیده فرهنگی نیز محسوب می شود که طبعاً در جامعه و بافت فرهنگی بوقوع پیوسته یا به عبارتی در بافت فرهنگی به اجرا درمی آید که دارای روحیه مذهبی و ایدئولوژیکی خاصی است. طبیعی است که جامعه ای که فاقد روحیه مذهبی است نمی تواند مصائب سیدالشهدا را در قالب یک آئین و حتی نمایش مذهبی به اجرا دربیاورد، از سویی تعزیه در بافت های فرهنگی مختلف به وجود آمده و تنها متعلق به ما نیست، بر این اساس قابلیت آن را دارد تا بتوان از ساحتهای مختلف و به عبارتی به توسط رویکردهای علمی مورد بررسی قرار گیرد. آثار پژوهشی موجود که تاکنون تغزیه را مورد بررسی قرار داده اند عمدتاً به توصیف و تشریح تاریخ و چگونگی تکوین آن پرداخته اند و در برخی موارد هم عناصر تعزیه را به شکل مجزا به لحاظ نقش و کارکرد آن مورد بررسی قرار داده اند که می توان گفت اکثر این آثار در حوزه ی نمادشناسی قرار می گیرند. لذا تکرار و تشابه و رابطه ای که بین آثار پژوهشی وجود دارد در یک نگاه کلی این مسئله را به اثبات می رساند که هنوز تعزیه با رویکردهای علمی و نوین مورد بررسی قرار نگرفته است و این تنها یک ادعا نیست بلکه خود پژوهشهای موجود گویای این نکته هستند. حتی اگر این را هم بپذیریم که تغزیه یک پدیده فرهنگی است که درنتیجه تعاملات بین فرهنگی بوجود آمده بود، و در مجموع ماحصل آمیختگی بین فرهنگهاست، مطالعات انجام شده در مورد این پدیده فرهنگی بیشتر معطوف به مطالعه تاریخ این پدیده فرهنگی هستند و نه خود این پدیده فرهنگی. از اینرو از منظر تحلیل متن، تعزیه به مثابه یک متن و یک نظام نشانه ای، اساساً می تواند با رویکردهایی مثل مطالعات فرهنگی، نشانه شناسی و حتی جامعه شناسی مورد بررسی قرار گیرد و از این طریق می توان در سطح نظری به غنای آن افزود. حال با در نظر گرفتن تمامی این مسائل می توان گفت که تعزیه با توجه به ساختار ویژگی های خاص نشانه شناختی، گونه ای آئین مذهبی و نمایشی به شمار می رود که با رویکرد نشانه شناختی می توان آن را مورد تحلیل دقیق تر قرار داد. از سوی دیگر نمی توان با نگاه محدود گفت که تعزیه صرفاً یک نمایش سنتی ایرانی است، زیرا واژه های نمایش، سنت و ایرانی، هر یک در قالب یک گفتمان مجزا مباحثی را دامن خواهند زد که موجب تجدید نظر در مورد این ادعای فوق خواهد شد. بدیهی است که تعزیه در برخی از کشورهای اسلامی و همجوار نیز وجود دارد. (خدوم جمیلی، 1385) و لذا به نظر می رسد که این پدیده ی فرهنگی و ایضاً هنری متعلق به یک فرهنگ خاص نیست، بلکه درحقیقت در بستر تعاملات بین فرهنگی بتدریج به وقوع پیوسته و در فرایند جذب و طرد و در سطح در زمانی و همزمانی، فرهنگهای دیگر آن را پذیرفته اند و باتوجه به ویژگی های بومی و فرهنگی خود آن را اجرا می کنند. از اینرو تعزیه در ایران با بهره گیری از عناصر بومی و سنتی در مقایسه با دیگر فرهنگها دارای وجوه افتراق و اشتراک است. باتوجه به این نکته، در این پژوهش یکی از عناصر مهم تعزیه یعنی موسیقی که اتفاقاً حالا دیگر کاملاً ایرانی است و در عین حال بومی و سنتی، مورد تحلیل و بررسی قرار خواهد گرفت، این بررسی البته در ارتباط با نظام کلی تعزیه و دیگر عناصر آن انجام خواهد شد. به این معنا که باتوجه به مبانی نظری این پژوهش که معطوف به نشانه شناسی لایه ای است، لایه های متن تعزیه به عنوان یک نظام نشانه ای در یک ارتباط ساختارمند مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. بنابراین در این پژوهش تعزیه به مثابه یک متن کلان در نظر گرفته خواهد شد که در بطن خود دارای روابط بین متنی با دیگر لایه هاست. لذا خود موسیقی مورد استفاده در تعزیه هم به تنهایی یک متن محسوب می شود، که به نقش و کارکرد و رابطه ی آن با مجموعه تعزیه نیز پرداخته خواهد شد. بنابراین، در دل شبکه ی عناصر به هم پیوسته تعزیه که متشکل از نشانه های چندفرهنگی است، موسیقی ایرانی نقش نشانه ای مهمی را ایفا می کند. درحقیقت یکی از دلایل انتخاب تحلیل موسیقی ایرانی در تعزیه نقش بنیادین و تأثیرگذار آن است. زیرا تعزیه بدون موسیقی از اعتبار و موجودیت خود بری خواهد بود. پس معنای تعزیه، چه به لحاظ ساختار و چه به لحاظ مضمون وابسته به موسیقی است. در ضمن این نکته را هم می بایست در نظر گرفت که در اینجا تعزیه و تعزیه خوانی مد نظر است، زیرا بین واژه ی تعزیه تعزیه خوانی و شبیه و شبیه خوانی تفاوت هایی وجود دارد زیرا تعزیه پس از سیر تکوینی خود خصوصاً در دوره قاجار شامل گونه های دیگر می شود مثل تعزیه های مضحک. البته به نظر می رسد گونه های متحول تعزیه در دوره های بعدی یعنی پس از دوره ناصرالدین شاه اندکی از ویژگی های سابق خود دور می شود چه اگر تعزیه را در قالب تعزیه های مضحک به اجرا دربیاوریم آنگاه واژه ی تعزیه به معنای سوگواری و تعزیت برای سیدالشهدا دیگر با موسیقی و مرثیه سرایی مورد بحث ما مطابقت نخواهد داشت. هرچند نگارنده معتقد است که اساساً در بکار بردن واژه هایی چون مضحک در مورد تعزیه نیز باید تجدیدنظر کرد، زیرا بنیان تعزیه و انگیزه های فرهنگی و اجتماعی و اعتقادی اجرای آن درحقیقت در ارتباط با سوگواری و اجرای یک آئین مذهبی در رثای سیدالشهدا است. پس نمی توان آن را به شاخه های مختلف و با استفاده از واژه هایی که حتی بار نمایشی هم ندارند تا این حد تقلیل داد. پس وقتی سخن از تعزیه برای سوگواری و برای یادکرد ائمه و سیدالشهدا و مصائب آنها به میان می آید این دیگر موسیقی ایرانی و آوازی است که معنای حقیقی مشارکت تماشاگران و یکی شدن آنها در این سوگواری را به ظهور می رساند. به همین دلیل تعزیه ی مورد بحث این پژوهش عمدتاً همان تعزیه ی دوره ی ناصرالدین شاه است که در کمال شکوه و در مکانی با ویژگی های معمارانه ی خاص تعزیه به اجرا درمی آمد. موسیقی در آئین تعزیه، ازجمله موضوعاتی که به نسبت دیگر عناصر موجود در تعزیه، از حیث نشانه شناختی مورد بررسی قرار نگرفته است. در حقیقت موسیقی و مرثیه سرایی جز عناصر حیاتی و غالب تعزیه به شمار می روند، که به شکل های مختلف مانند، رجزخوانی، حماسه خوانی، اعلام و فراخوانی و موسیقی صحنه و... در اجرا نمود شنیداری می یابند. این نوع از موسیقی براساس نظریه نشانه شناسی لایه ای مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد که در عین حال به روابط آن با دیگر عناصر یا لایه ها نیز توجه خواهد شد، با تکیه بر نشانه شناسی لایه ای می توان کلیه لایه های متفاوت پدید آورند? یک متن چند رسانه ای را از لایه های شنیداری که گفتاری، موسیقی، صداهای محیطی و سکوت معنادار را در برمی گیرد تا لایه های دیداری مثل خط و تصویر و... را در تعامل با یکدیگر و در نظام شبکه ای که تولید و دریافت متن را ممکن کرده است، بررسی کرد (سجودی 1382). بر این اساس این رساله می کوشد تا تعزیه را به مثابه یک متن ـ که شامل لایه های متعددی است که در کنار هم یک بافت را شکل می دهند ـ مورد بررسی قرار دهد. موسیقی یکی از این لایه های اصلی به شمار می رود که نیز در جایگاه خود یک متن به شمار می رود که باز حاوی لایه های متعددی است مانند ساز گوشه ها، مقام ها و... که برمبنای محور همنشینی فرم و بافت موسیقیایی را شکل می دهند. بدین منظور مواردی از قبیل روابط بین گوشه ها و مقام ها به مثابه لایه های یک متن، در ارتباط با متن تعزیه مورد بررسی قرار خواهد گرفت. از سویی دیگر بسیاری از هنرها، از هنرهای تجسمی گرفته تا سینما از لحاظ نشانه شناختی بسیار مورد بررسی قرار گرفته اند که تحت عناوین گوناگون در قالب رساله ها و مقاله ها، به نگارش درآمده اند که در مورد موسیقی نیز این قاعده مستثنی نیست. اما موسیقی، بطور اخص موسیقی ایرانی و کاربرد دیرین? آن در آئین تعزیه، در پژوهشهایی که دربار? تعزیه صورت گرفته، کمتر مورد توجه بوده است. کاربرد نشانه شناسی لایه ای در تحلیل متون هنری بسیار حائز توجه و در عین حال جذاب است. این نظریه در حقیقت با بازبینی مفاهیم سنت نشانه شناسی ساختگرا به نتایج قابل توجهی دست یافته است که همواره جنب? کاربردی بودن و حتی گسترده بودن خود را بیش از هر ویژگی دیگر به نمایش می گذارد. بسیاری از پژوهشهای انجام شده در باب آئین تعزیه به بررسی ها وتحلیل های تاریخی محدود هستند وآثار دیگری که تعزیه را به لحاظ نشانه شناسی مورد بررسی قرار داده اند، خصوصاً رساله های دانشگاهی، همگی معطوف به نشانه شناسی، فضا، مکان، حرکت و عناصر بصری هستند، لذا رکن رکین تعزیه، یعنی موسیقی، از نظر نشانه شناختی مورد مطالع? جدی قرار نگرفته است از سویی دیگر برخی ازاین آثار پژوهشی، کم و بیش درقلمرو نشانه شناسی ساختگرا قراردارند. لذا این خود انگیزه ای برای نگارنده شد تا برمبنای نشانه شناسی لایه ای موسیقی تعزیه را مورد بررسی قرار دهد. این رساله شامل پنج فصل کلی است، فصل اول شامل مقدمات، بیان مسائل تحقیق و اهداف آن است که اینک از نظر می گذرد. در فصل دوم که شامل پیشینه ی تحقیق است، گزارشی از آثار پژوهشی، شامل کتب، مقالات و رساله های انجام شده در این راستا می باشد که در این میان دو محور کلی مورد توجه هستند؛ نشانه شناسی موسیقی و پژوهشهای انجام شده و سپس موسیقی در تعزیه. در فصل سوم که ملاحظات نظری را در بر می گیرد، ابتدا شرحی مقدماتی از نشانه شناسی و تاریخچه ی آن ارائه شده که درخلال آن به مطرح ساختن نظریات فردینان دوسوسور و چارلر سندرز پیرس و دیدگاههای آنان درباره ی مفاهیم نشانه اش
مریم دشتی زاده مهرانگیز مظاهری
فرش جایگاه ویژه ای درفرهنگ وتمدن ایرانیان دارد، هنری اصیل و زیبا که بازگوکننده ی باورها واندیشه های بافندگان آن می باشد. ایرانیان از طلوع تمدن کهنسال خود با هنر فرش بافی آشنا بوده اند و دستبافتهای دوران مختلف هنر ایران به ویژه دوره ی صفویه و قاجار حاوی نکات ارزنده ی بسیاری از فرهنگ و تمدن ما هستند که نسل اندر نسل گشته و در قالب این متون به آیندگان منتقل شده است. بررسی نقوش دستبافتها و مضامین آنها به ما کمک می نماید تا با این اندیشه ها آشنا گردیم. یکی از این نقوش، طاووس است که با زیبائی تمام در بسیاری از دستبافتها دیده می شود و مدتهای مدیدی است که درهنر و ادبیات شرق وغرب شهرت دارد. حضور گسترده ی این نقشمایه در دستبافتهای ایران با توجه به این نکته که این پرنده بومی ایران نیست سؤالاتی را به ذهن می آورد: ورود این پرنده در دستبافتهای ما ازچه زمان و به چه علت بوده است و دیگر اینکه مفهوم آن درفرهنگ ما چه بوده که این چنین گسترده ومتنوع دردستبافتها به کاررفته است. از سویی بررسی این نقشمایه به نوعی راه را برای درک بهتر سایرنقوش دستبافتها و مفاهیم ضمنی آنها خواهد گشود که در این میان می توان به همنشینی طاووس با درخت زندگی، نقش محراب و... اشاره نمود. در این رساله، ابتدا به جایگاه طاووس در ادبیات و هنرایران پرداخته شده و سپس حضورطاووس و مفاهیم آن دردستبافتهای روستایی وشهری ایران از ابتدای دوره ی صفویه تا اواخر دوره ی قاجار بررسی گردیده است. در انتها نیز نمونه هایی از نقشمایه های طاووس در دستبافتها با بهره گیری از علم نشانه شناسی تحلیل شده و جلوه های گوناگون نشانه ی طاووس از لحاظ ساختاری در دستبافتهای روستایی و عشایری این دوره تحلیل و طبقه بندی شده است .
فرید یاحقی محمدرضا حسنایی
هنرها از آن جا که خاستگاه مشترک انسانی دارند، ذاتاً یکسان و تنها در صورت متفاوت اند. بنابراین می توان چگونگی رسیدن به شیوه های بیانی در یک رسانه هنری را، با اندکی تغییر ظاهری، برای رسانه ای دیگر مورد استفاده قرار داد. موضوع این پایان نامه تحت عنوان «تبسّمی در ذهن»، به «طنزپردازی در انیمیشن به کمک جناس ها» اختصاص دارد. در این پژوهش ضمن پرداختن به ساختار و ساز و کار طنز و شوخ طبعی و معرفی جناس به عنوان یکی از اصلی ترین روش های خلق طنز، معادل های غیر زبانی آن در دنیای تصویر و بخصوص در انیمیشن جستجو شده است. می دانیم جناس یکی از شیوه های بلاغی زبان است و به دو کلمه ای اطلاق می شود که در شکل یا تلفظ متشابه، و در معنا متفاوت باشند. اما با توجه به نظریات مدرنی که در باب جناس به ویژه از منظر نشانه شناسی مطرح شده است، تعاریف سنتی جناس، که آن را تنها محدود به کلمات می کردند، جایگاهی ندارند. از این نگاه جناس را دو «نشانه» ی متشابهی می دانند که بر دو دال متفاوت دلالت کنند. بنابراین دو نشانه تصویری متجانس که دو مفهوم متفاوت را نشان می دهند نیز می توانند گونه ای «جناس بصری» قلمداد شوند. مانند تصویر چهره انسان و ماه که هر دو گرد هستند. با جابه جایی تصویر و کلمه، می توان برای انواع جناس های لفظی که قبلا تعریف شده اند، معادل های تصویری قابل بحثی را مطرح کرد. اما انیمیشن بر خلاف عکس یا نقاشی، یک هنر چند رسانه ای است و معمولا از ترکیب تصویر با دیگر واحدهای نشانه ای برای پیام رسانی استفاده می کند. پس زمانی که به جناس در انیمیشن فکر می کنیم باید به انواع ترکیبات دوتایی در انیمیشن، از جمله تصویر/ تصویر، تصویر/ گفتار، تصویر/ نوشتار، تصویر/ آوای غیر زبانی و تصویر/ موسیقی، توجه داشته باشیم. از این رو پس از آشنایی با ویژگی های بنیادین طنز و جناس در فصول اول و دوم، در فصل سوم جناس در ساحت های مختلف نشانه شناختی انیمیشن بررسی می شود. در فصول چهارم، پنجم و ششم نیز به ترتیب جناس های بصری، لفظی/بصری و صوتی/بصری در انیمیشن، با ارائه نمونه هایی معرفی می شوند. این پایان نامه بر آن است تا با بکارگیری دیدگاه های مدرن در باب طنز و جناس، تحلیل روشمندتری از بازی های شوخ طبعانه ای که معمولا به طور ذوقی و تصادفی در نگاه هنرمندان انیمیشن بوجود می آیند ارائه دهد.