نام پژوهشگر: مرتضی واحد پور
زانیار ناصری مرتضی واحد پور
ماده رنگزای راکتیو مشکی 5 rb5)) برای رنگرزی الیاف سلولزی و به طور محدود در رنگرزی الیاف پشمی و نایلونی به کار می رود ، با ورود این رنگزا به آب ها مشکلات فراوانی ایجاد می شود، بنابراین حذف این آلاینده از آب های سطحی و پساب ها با روشی مناسب امری ضروری است. از جمله روش هایی که در سال های اخیر برای حذف آلاینده های سمی آب در مقادیر کم مورد استفاده قرار گرفته است، فرآیند های اکسایش پیشرفته شیمیایی (aops) می باشند و تلاش های فراوانی در جهت استفاده از این فرآیندها به صورت صنعتی و نیمه صنعتی در جریان است. لذا در پروژه حاضر بهینه سازی برای حذف ماده رنگزای راکتیومشکی 5 طی فرآیند اکسایش پیشرفته با استفاده از ag+/s2o82- بررسی شده و از روش های آماری مدل سازی شامل روش تاگوچی و روش رویه پاسخ جهت تحلیل و بررسی مقادیر بهینه پارامترهای موثر بر حذف این رنگزا استفاده شده است. همچنین میزان حذف رنگزا در سیستم (- (nanoag/s2o82و مقادیر بهینه پارامترهای موثر بر حذف رنگزا بررسی شده است. در بخش های دیگر این پروژه به مطالعه حذف این رنگزا در شرایطی که یونag+ با غوطه ور کردن صفحات نقره فلزی در داخل محلول و همچنین توسط سیستم الکتروشیمیایی تحت جریان پالسی تولید می شود پرداخته شده است.
مریم تقی زاده محمد شادمان
چکیده زیست توده از جمله منابع تجدیدپذیر انرژی به شمار می آید که توانایی آن را دارد تا در آینده به نیاز جامعه بشری پاسخ دهد. زیست گاز به طور عمده از 70-50% متان، 40-30% کربن دی اکسید و مقادیر کمی از گازهای دیگر تشکیل شده است. ارزش گرمایی زیست گاز مربوط به گاز متان است. حذف کربن دی اکسید و هیدروژن سولفید به میزان قابل توجهی، محتوای انرژی و کیفیت زیست گاز را افزایش می دهد. جذب، ذخیره-سازی و جداسازی ارزان و امن این گازها هنوز به عنوان چالشی مهم باقی مانده است. mof ها دسته ی جدید از جاذب های نانو-متخلخل هستند که به تازگی برای ذخیره سازی و جداسازی گازها و بهره برداری از انرژی و اصلاح محیط زیست مناسب تشخیص داده شده اند. جداسازی گازهای h2s و co2 از ch4 به دلیل اشتعال پذیری متان، هم چنین جداسازی h2s و co2 از یکدیگر و نیز بررسی جذب سطحی هریک از این سه گاز در حالت خالص روی mil-47 از اهداف مهم این پایان نامه است. شبیه سازی gcmc در دمای k 15/298 و فشار atm 30-1/0 برای محاسبه جذب اجزای خالص و مخلوط مورد استفاده قرار گرفت و در هر مورد پس از محاسبه ی جذب مطلق گازها، جذب اضافی نیز برای قیاس با نتایج تجربی گزارش شده، محاسبه شد. حداکثر مقدار جذب ch4 و co2و h2s روی mil-47، به ترتیب mol/kg 6/3 و mol/kg 45/10 و mol/kg 57/12 است. شبیه سازی gcmc برای سه مخلوط ch4/co2 ، ch4/h2s و co2/h2s در 5 کسر مولی مختلف از دو گاز در دمای اتاق و فشار میانی atm 10 انجام شد. مقدار جذب هر یک از گازها در مخلوط و گزینشگری چارچوب نسبت به گازهای موجود در هر مخلوط مورد بررسی قرار گرفت. در مخلوط ch4/co2 با افزایش کسر مولی ch4، مقداری از گاز ch4نیز توسط چارچوب جذب شده و گزینشگری نسبت به co2 در mil-47 کاهش می یابد. در مخلوط ch4/h2s، در کسر مولی 25 و 5 برای h2s، مقدار گزینشگری به ترتیب 7/132 و 63 نسبت به h2s روی mil-47 مشاهده شد. در مخلوط co2/h2s جداسازی بسیار کم و نزدیک به هم است و حداکثر جداسازی این دو گاز روی mil-47 مقدار گزینشگری 8 نسبت به h2s است. در ادامه شبیه سازی md و آنالیز rdf برای مخلوط ها انجام شد. نمودارهای rdf برای مخلوط ها نشان می دهد که جذب، بیش تر در بخش فلزدار mil-47 اتفاق می افتد و اتم های وانادیم و اکسیژن در بخش فلزدار مکان های فعال برای جذب هستند. در اتصال دهنده ی آلی mil-47، اتم کربن متصل به اکسیژن های گروه کربوکسیلات مکان مناسب بعدی برای جذب شناسایی شد. سرانجام، با استفاده از شبیه سازی md میزان نفوذ خودبه خودی هر کدام از گازها در مخلوط های دوتایی در همه کسرمولی ها گزارش می شود. نتایج نشان می دهد که در مخلوط ch4/co2 بیشترین نفوذ خودبه خودی مربوط به گاز co2 با مقدار m2/s 12-10×49/1 در کسر مولیco2 95/0-ch4 05/0 است. هم چنین در مخلوط ch4/h2s بیش ترین نفوذ خودبه خودی مربوط به گاز h2s با مقدار m2/s 10-10×62/2 در کسر مولی h2s 95/0-ch4 05/0 و برای مخلوط co2/h2s بیش ترین نفوذ خودبه خودی به گاز h2s با مقدار m2/s 10-10×31/2 در کسر مولی h2s 95/0-co2 05/0 مربوط است.