نام پژوهشگر: هومان نیک مهر
زینب فرهمندپور هومان نیک مهر
تشخیص هویت نویسنده، یک مساله ی سبک شناسی است که سعی می کند یک متن را که نویسنده ی آن ناشناس است، به نویسنده ی واقعی آن متن نسبت دهد. این موضوع در زبان های مختلفی پیاده سازی شده و مورد بحث قرار گرفته ولی در زبان فارسی این چنین به آن پرداخته نشده بود. آنچه در این پایان نامه مورد بررسی قرار می گیرد طراحی و پیاده سازی یک سیستم تشخیص نویسنده بر اساس سبک نوشتاری فارسی است. در این پایان نامه علاوه بر طراحی و پیاده سازی سیستم تشخیص نویسنده متن ناشناخته، مطالعه ای روی مقایسه ی روش های یادگیری ماشین برای تشخیص هویت نویسنده انجام شده است. در این تحقیق 7 روش دسته بندی delta، k-nearest neighbors (knn)، linear discriminant analysis (lda)، درخت تصمیم گیری، شبکه های عصبی، ترکیب الگوریتم ژنتیک و knn، ترکیب الگوریتم رقابت استعماری و knn روی 2 پایگاه داده جمع آوری شده با هم مقایسه شدند. 4 دسته ویژگی که شامل ویژگی های واژگانی، نحوی، معنایی و وابسته به کاربرد می باشند از متن های پایگاه داده استخراج شدند. الگوریتم رقابت کشورهای استعماری نیز جزو ایده ها و روش های جدید می باشد که به علت سرعت همگرایی بالا، این پایان نامه به آن پرداخته است نتایج حاصل از مطالعات انجام شده در این پایان نامه نشان داد که ویژگی های نحوی، کارایی بیشتری را در بین سایر ویژگی ها دارد. در بین ویژگی های نحوی استفاده شده در این پایان نامه، توزیع عبارات اسمی، قیدی و صفت که توسط ما طراحی شده بود و توزیع کاراکترهای نقطه گذاری بیشترین تاثیر را در دسته بندی داشتند. در بین ویژگی های واژگانی، میانگین طول کاراکترهای جملات و تعداد تکرار bi-gram مورد نظر در متن بهتر از ویژگی های دیگر واژگانی عمل کردند. توزیع افزوده ها (حروف ربط) از ویژگی های معنایی، نیز جزو تاثیرگذارترین ویژگی ها در دسته بندی بودند نتایج حاصله نشان داد که روش دسته بندی lda بهترین دقت را داشت.
سید سینا طایفه هاشمی هومان نیک مهر
با توجه به گسترش استفاده از اینترنت و انتقال آسان اطلاعات از طریق آن، بخصوص فایل های موسیقی، صنعت موسیقی و شرکت های مرتبط با آن را، با مشکلات جدی در حفظ حقوق مولفین و مالکیت معنوی مواجه ساخته که موجب ضررهای سنگین مالی برای آنها شده است. از این رو جلوگیری از دانلود و کپی غیر مجاز فایل های موسیقی، بسیار مورد توجه محققین و شرکت های مرتبط با این صنعت، قرار گرفته است. یکی از رهیافت ها برای حل این مشکل، استفاده از الگوریتم های پنهان سازی در صوت، به جهت پنهان کردن اطلاعات مولف و خریدار، در متن فایل موسیقی می باشد. در این پژوهش با مطالعه بر روی الگوریتم های اخیر پنهان سازی در صوت، الگوریتم جدیدی توسعه یافته است که در برابر اکثر حملات رایج مقاوم می باشد. همچنین به منظور جلوگیری از دانلود غیر مجاز فایل های موسیقی از اینترنت، بر اساس الگوریتم طراحی شده در این تحقیق، ما یک واحد سخت افزاری برای تشخیص و استخراج اطلاعات پنهان شده در صوت، طراحی و مدل سازی کرده ایم که می تواند به عنوان قسمتی از دیوار آتش مبتنی بر لینوکس استفاده شود. این واحد، اطلاعات پنهان شده در صوت را تشخیص داده و به طور آنلاین استخراج می کند، پس از آنکه اطلاعات پنهان شده، بدست آمد، تنها زمانی فایل صوتی می تواند از شبکه عبور کند که اطلاعات پنهان شده در آن تصدیق شده باشد.
رامین الماسی هومان نیک مهر
چکیده نشانه گذاری سیگنال صوتی دیجیتال به عنوان ابزاری جهت شناسایی صاحب اثر یا مالک حقوقی داده ی صوتی دیجیتال ارائه شده است. در این پژوهش یک روش نشانه گذاری صوتی نامحسوس پیشنهاد شده است که بعلت سرعت بالای عملیات جاسازی و تشخیص نشانه، قابل استفاده در کاربردهای بی درنگ می باشد. الگوریتم پیشنهادی دارای ظرفیت بالاتری نسبت به روش های مشابه است که در نتیجه میتوان داده ی بیشتری را درون سیگنال میزبان پنهان نمود. در این پژوهش برای یافتن مکان بیت های نشانه در سیگنال صوتی از یک روش همگام سازی در حوزه زمان استفاده می شود. بیت های نشانه را در ضرایب با اندازه ی بزرگ fft قرار می دهیم. بر خلاف روش های معمول نشانه گذاری که از جاسازی یک بیتی نشانه استفاده می کنند، در این پژوهش با ارائه ی تکنیک جاسازی دو بیتی، ظرفیت جاسازی در سیگنال در مقایسه با نمونه ی مشابه دو برابر شده است. نتایج حاصل از حمله ها روی سیگنال های متفاوت نشان می دهد که این روش در مقایسه با الگوریتم های دیگر، دارای شفافیت بهتر و سرعت بالاتر بوده، همچنین در برابر حمله های نویز جمع شونده، mp3، فیلتر پایین گذر، نمونه برداری مجدد، چندی کردن مجدد مقاوم و clipping می باشد. نتایج حاصل از شبیه سازی های زمانی انجام گرفته توسط نرم افزار matlab نشان می دهد که روش پیشنهادی قابل بکارگیری در کاربردهای بی درنگ می باشد. همچنین بخش یافتن کد همگام سازی که زمان برترین قسمت عملیات نشانه گذاری است به صورت سخت افزاری پیاده سازی شده است.
مینا حمیدی محرم منصوری زاده
در سالهای اخیر بازشناسی احساس به عنوان روش جدیدی برای تعامل انسان با کامپیوتر مورد توجه و موضوع تحقیقات زیادی بوده است. احساس، در قالب حرکات چهره، گفتار، حرکات دست و بدن و علایم زیستی مانند ضربان قلب بروز می یابد. مدل پیشنهادی در این پایان نامه از گفتار پیوسته فارسی برای بازشناسی احساس استفاده می کند. بازشناسی احساس از گفتار بر روی زبان های مختلفی انجام شده اما بر روی زبان فارسی تا کنون این چنین به آن پرداخته نشده است. برای ارزیابی عملکرد سیستم طراحی شده، نیاز به پایگاه داده مناسبی داشتیم. به علت نبود پایگاه داده مناسب اقدام به ساخت و تهیه پایگاه داده صوتی احساسی نموده و آن را basu speech database نام نهادیم. این پایگاه داده از صدای ضبط شده بازیگران در سریال ها و فیلم های تلوزیونی و نمایشنامه های رادیویی ساخته شده است. هدف طبیعی بودن و جامع بودن گفتار موجود در پایگاه داده بود که به همین خاطر در این پایگاه از گفتار زن و مرد و در رده های مختلف سنی استفاده شده است. در این مدل ابتدا ویژگی های مورد نیاز گفتار را استخراج کرده و با استفاده از سه طبقه بند شبکه عصبی، svm و بیز به بازشناسی احساس از گفتار پرداخته شده و نتایج به دست آمده مقایسه و تحلیل شده است. در این پایان نامه سه آزمایش متفاوت ترتیب داده شده است. آزمایش اول و دوم به بازشناسی احساس تنها یک فرد پرداخته، با این تفاوت که در آزمایش اول هر احساس به صورت جدا بررسی شده اما در آزمایش دوم هر پنج احساس مورد نظر مورد بررسی قرار گرفته شده است. اما آزمایش سوم بر روی کل پایگاه داده تهیه شده، انجام گرفته است. بر اساس نتایج به دست آمده، بازشناسی احساس از گفتار برای یک شخص خاص نتایج بهتری از خود نشان خواهد داد، علاوه بر این هر چه تعداد احساس مورد بررسی بیشتر شود، احتمال نزدیک شدن آنها به هم و پایین آمدن دقت بیشتر خواهد شد. در آزمایشات انجام شده طبقه بند بیز دقت بالاتری برای بازشناسی احساس از گفتار بدست آورده است. با مقایسه نتایج بدست آمده در این تحقیق با کارهای دیگری که در این زمینه انجام شده اند، دقت به دست آمده در آزمایشات انجام شده در این پایان نامه که به صورت میانگین برای سه طبقه بند شبکه عصبی، svm و بیز به ترتیب،6.69%، 4.71% و 78% می باشد، نتایج قابل قبولی خواهند بود.
سید محمد مهدی تابعی هومان نیک مهر
محاسبات تخمینی یکی از جدیدترین و پرکاربردترین شاخه های محاسبات دیجیتال است. افزایش سرعت، پایین آوردن توان مصرفی و کاهش مساحت واحدهای محاسباتی در کنار فراهم نمودن دقت مناسب از اهداف این ایده ی نوین می باشند که با حذف یا تغییر قسمتی از مدار واحدهای مزبور محقق می گردد. یکی از کلیدی ترین واحدهای محاسباتی ضرب کننده ها می باشند که نقش بسزایی در اکثر سیستم های دیجیتال بر عهده دارند و به همین دلیل ضرب کننده های موازی برش یافته که یکی از معروف ترین روش های تخمینی است در دو دهه ی اخیر مورد توجه فراوانی قرار گرفته اند. به علاوه سرعت کم ضرب ترتیبی باعث شده است تا برخلاف ساختار ساده تر و توان مصرفی پایین تر نسبت به ضرب موازی مورد توجه کمتری قرار بگیرد. بنابراین در این تحقیق سعی شده با توجه به کارایی روش برش یافته، ضرب کننده ا ی ترتیبی ارائه شود که از این ایده استفاده می نماید و سرعت ضرب ترتیبی را تا حدودی بهبود بدهد. در ضرب کننده ی پیشنهادی برای جبران خطای ناشی از اِعمال روش برش یافته، از ستون (n-1)ام ماتریس ضرب های جزیی استفاده می گردد تا خطای به وجود آمده در هر سیکل تا حد امکان بهبود یابد. با شبیه سازی و سنتز بر روی asic، دقت این روش و بهبودی که در زمینه ی سرعت داده است نیز بررسی می گردد. کاربرد این ضرب کننده در سیستم های تعبیه شده یا متحرک می تواند باشد که مساحت و توان مصرفی پایین در آن ها حیاتی است و سرعت بالاتر این روش نیز به کارایی بهتر این سیستم ها کمک می نماید.
محسن حاج عبدالهی اودرجی هومان نیک مهر
با پیچیده شدن مدارهای دیجیتال و میل به افزایش تراکم آن ها، انواع خطاهای رخدادی در سطح لی اوت مدارها باعث عدم عملکرد صحیح مدارها شده است. عموماً فرض اینکه یک مدار عاری از خطا باشد یک فرض ایده آل و دور از واقعیت است. این مسئله باعث شده است تا روش های زیادی در حوزه ی تشخیص خطا پیشنهاد شود. روش های پیشنهاد شده، برخی در حوزه ی آزمون و آزمون پذیری مدارها ارائه شده اند که با الگوریتم انتشار موضع خطا در خروجی، آن را تشخیص می دهند. اگر به منظور تشخیص خطا، با خروجی ها به صورت بیت های منطقا مرتبط با یکدیگر رفتار شود، می توان دید بهتری از رفتار خطا ارائه کرد و آن را به خوبی تحلیل، تفسیر و پیش بینی کرد. همچنین به منظور تحلیل خطا روش های مختلفی در حوزه ی ارزیابی قابلیت اطمینان تاکنون ارائه شده اند، که اثر خطا در هر بیت خروجی بررسی شده است. رخداد خطا ممکن است اثر یک خطای رخ داده شده در خروجی دیگر را تعدیل نماید، بنابراین تحلیل خطای همه ی خروجی هایی که بر یکدیگر تأثیر دارند از اهمیت خاصی برخوردار است. در صورتی که بتوان خطای رخدادی را به بیت های خروجی منتقل کرد و از یک تحلیل مبتنی بر رابطه ی منطقی بین این خروجی ها استفاده شود، می توان تحلیل درست و کارایی از عناصر خطا دار به دست آورد. در این پژوهش با استفاده از روش های به کار رفته در دو حوزه ی ارزیابی قابلیت اطمینان و آزمون و آزمون پذیری مدارهای دیجیتال، سعی در مدل سازی خطا شده است. با استفاده از این مدل سازی که با در نظر گرفتن رابطه ی منطقی بین بیت های خروجی عمل می کند، می توان عملکرد خطا را بهتر مشاهده کرد و در نتیجه می توان رفتار آن را پیش بینی کرد. در نهایت یک رابطه ی بین خطای ورودی در مدار و دقت عملیات به صورت سمبلیک ارائه می شود.
سیما سعیدی هومان نیک مهر
در فرایند توسعه هر سیستم، قابلیت اطمینان آن، از جمله مهم ترین موضوعات به شمار رفته و نگرانی در زمینه اعتمادپذیری، از اجزای جدایی ناپذیر در طراحی های مهندسی محسوب می گردد. یک سیستم تحمل پذیر خطا در سطوح مقدماتی، توانایی تشخیص وقوع خطا و در مراحل بالاتر، توانایی تصحیح خطا و بازگرداندن سیستم به عملکرد عادی خود را خواهد داشت. استفاده از واحدهای محاسباتی تحمل پذیر خطا در پیاده سازی سیستم های ریزپردازنده ای، به ویژه در کاربردهای حیاتی و امنیتی از جمله پزشکی، نظامی و هسته ای، و نیز در مداراتی که با تکنولوژی هایی در مقیاس نانو پیاده سازی می شوند، اهمیت ویژه ای می یابد؛ زیرا با کاهش ابعاد قطعات، تاثیر عوامل خارجی نظیر تداخلات امواج الکترومغناطیس افزایش یافته و به دنبال آن احتمال وقوع خطا نیز افزایش خواهد یافت. از آنجا که ضرب کننده ها از اجزای اولیه و جدایی ناپذیر در هر سیستم دیجیتال محسوب شده و نقشی حیاتی در پردازش سیگنال های دیجیتال و کاربردهای مبتنی بر هوش مصنوعی دارند، لذا برخورداری از یک ضرب کننده تحمل پذیر خطا برای هر پردازنده امری ضروری محسوب می گردد. در طی سال های اخیر روش های متعددی جهت طراحی و پیاده سازی ضرب کننده ها ارائه شده است. تاخیر زیاد، سطح سیلیکون بالا، و توان مصرفی زیاد از جمله فاکتورهای قابل تامل در ضرب کننده ها محسوب می شود که محققان همواره تلاش کرده اند ضرب کننده هایی با حداقل معایب فوق را طراحی نمایند. از سوی دیگر اتلاف انرژی، به عنوان یکی از مسائل مهم در تکنولوژی های عصر کنونی به شمار می رود. در سال های اخیر، محاسبات برگشت پذیر به عنوان یک تکنولوژی نویدبخش ظهور کرده و در طراحی مدارهای کم توان کاربرد فراوان داشته است. بنابراین استفاده از منطق برگشت پذیر در طراحی های دیجیتال، سبب بهبود فاکتور توان مصرفی خواهد شد. لذا طراحی یک ضرب کننده ترتیبی برگشت پذیر با قابلیت تحمل پذیری خطا، هدف اصلی این پژوهش محسوب می گردد. این واحد محاسباتی در مقایسه با نمونه های موازی موجود، سطح سیلیکون کمتری را اشغال نموده و بدین ترتیب سبب بهبود فاکتور مساحت می گردد. بنابراین استفاده از این ضرب کننده در سیستم های تعبیه شده و قابل حمل، کارایی کل سیستم را بهبود خواهد بخشید.
داوود نقش پور هومان نیک مهر
چکیده ندارد.