نام پژوهشگر: ندا عبدالوند
ندا عبدالوند امیر البدوی
هدف از این پژوهش تلاش در ایجاد تحولی و مشارکت در تغییر نگرش به مدیریت عملکرد در دو راستای کل نگری و مشتری مداری است. در این پژوهش تلاش است که رویکردی کل نگر برای مدیریت عملکرد ارائه شود؛ به این صورت که در بنگاه های توزیع شده جغرافیایی، هر یک از واحدهای توزیع شده باید سهمی از هدف کلی بنگاه را فراهم کند و نسبت سهم از هدف می تواند نشان مناسبی از عملکرد آن واحد باشد. در زمینه مشتری مداری سعی می شود که مدل علاوه بر کل نگری، ارزش گرا و نزدیک به مشتری باشد. در این زمینه، ارزش عمر مشتریان به عنوان هدف غایی بنگاه (نگرش کل نگر) لحاظ می شود. این پژوهش رویکرد متدلوژی سیستم نرم (ssm) را دنبال می کند. به این منظور مساله دنیای واقعی شناخته و تصویر غنی آن ترسیم می شود. همچنین با مرور ادبیات به استخراج رویکردهای مهم تحول در مدیریت عملکرد پرداخته شده است. با در نظر گرفتن چالش های مستخرج از تصویر غنی و رویکردهای تحولی به ارائه مدل مفهومی، اجرای مدل در دنیای واقعی، بهبود مدل مفهومی و ارائه راهکار پرداخته می شود. در مدل مفهومی، بخش بندی مشتریان، محاسبه متوسط ارزش عمر مشتری، تعیین ارزش سهم شعب، ارزیابی عملکرد شعب پیشنهاد شده است. مدل در یک بانک تجاری به عنوان یک بنگاه خدماتی توزیع شده برای ارزیابی عملکرد شعب پیاده سازی شده است. سنجش عملکرد شعب به دو رویکرد مرسوم و پیشنهادی نیز نشان از تفاوت هایی در نتایج دو مدل داشت. دلیل تفاوت در آن است که مدل اول نتیجه گرا و متکی بر عملکرد گذشته است. مدل پیشنهادی، ارزش گرا است و نه تنها عملکرد ارزشی گذشته را بررسی می کند بلکه عملکرد آتی را نیز شفاف می سازد. نوآوری پژوهش در چند بخش است. اول آن که این پژوهش به عملکرد بنگاه های توزیع شده جغرافیایی نگرشی نوین دارد. نگرش کل نگر در سنجش عملکرد این بنگاه ها می تواند در میان واحدهای توزیع شده رویکرد استخراج بهترین الگوهای عملکردی را فراهم کند. دومین نوآوری این نگرش را می توان تلفیق دو سیستم مدیریت عملکرد و مدیریت ارتباط با مشتری دانست که بازخوردی از عملکرد در حوزه مشتریان را در قالب ارزش مالی حاصل از مشتری (clv) را برای سنجش آن به کار می برد. همچنین این نوآوری تغییر از رویکرد نتیجه گرا و وابسته به عملکرد گذشته را به ارزش گرا و شامل عملکرد آینده بسط می دهد. در این پژوهش هم چنان رویه سیستماتیکی برای مدیریت عملکرد در یک رویکرد کل نگر و ارزش گرا و نزدیک به مشتری ارائه شده است. ضمن آن که این مدل با نگرشی واقع گرایانه و عمل گرایانه در بانک خصوصی پیاده سازی شده است. ساختار گزارش این رساله مبتنی بر متدولوژی پژوهش است و مرور ادبیات و شناسایی مساله در طی گام های متدولوژی صورت گرفته است.
پویان زمانیان رضا سلامی
شناخت و آگاهی از وضعیت تکنولوژی سازمان، به مدیریت سازمان کمک میکند تا تصمیمات بهتری گرفته و هدفگذاری های دقیق تری برای آینده فعالیتهای خود درنظربگیرد. ارزیابی سطح تکنولوژی به عنوان یکی از گام های مهم در فرآیند مدیریت تکنولوژی، نقش مهمی در آگاهی تکنولوژی ایفا میکند. با اجرای ارزیابی تکنولوژی، نقاط و قوت ضعف فناوریهای سازمان و محیط آن مشخص شده و امکان تصمیمگیری به شکل بهتری فراهم میشود. با توجه به فراگیر شدن سازمانهای مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات و نقش مهمی که تکنولوژی در این قبیل سازمانها به عهده دارد، لازم است که به منظور ارزیابی فناوری این حوزه مدل اختصاصی درنظرگرفته شود. هدف این تحقیق، پس از بررسی مدلهای مختلف ارزیابی تکنولوژی، بیان مدل و شاخصهایی است که در ارزیابی تکنولوژی سازمانهای ict میتواند مورد استفاده قرار گیرد. سوال اصلی این پژوهش، شناسایی شاخصها و عوامل موثر در ارزیابی تکنولوژی حوزه ict است و لذا ابتدا به بررسی مدلهای مختلف ارزیابی تکنولوژی پرداخته میشود تا شاخهای مختلفی که هریک از این مدلها در ارزیابی مورد توجه قرار میدهند به دست آید. در کنار آن، با تحلیل ادبیات و مدلهای مربوط به حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، فاکتورهای موثر این حوزه شناسایی شده تا با توجه به مدلهای ارزیابی سطح تکنولوژی، در نهایت یک الگو برای انجام ارزیابی تکنولوژی این حوزه ارائه شود. در مدل به دست آمده، شش شاخص به عنوان فرض در نظر گرفته شدند: خلاقیت و نوآوری، بازار و رقبا، نیروی انسانی، دسته های تکنولوژی ict، مدیریت سازمانی و قانون و مقررات. به منظور سنجش مدل به دست آمده با استفاده از توزیع پرسشنامه در بین متخصصان و خبرگان حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات چندین شرکت فعال ict در سطح تهران، شاخصهای مدل با استفاده از روش معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شده و با بهره گیری از تحلیلهای آماری، وجود یا عدم وجود هریک از شاخص ها و همچنین میزان اهمیت آنها در مدل پیشنهادی بررسی شده است و در نهایت مشخص شد که از بین شاخص های به دست آمده، قانون و مقررات به عنوان فاکتور موثر در ارزیابی تکنولوژی این حوزه مطرح نیست. بعلاوه، میزان اولویت 5 شاخص دیگر نیز به دست آمد.
کیمیا غفاری محمد سلطانی دلگشا
برنامه ریزی منابع سازمان یک راهکار مبتنی بر فناوری اطلاعات جهت ایجاد یکپارچگی عملیات کسب و کار است. رایانش ابری نیز یک مدل جدید ارائه سرویس است که نرم افزارهای کسب و کاری را به صورت برخط از طریق مرورگر وب و رایانه های اختصاصی فراهم می کند. استفاده از راهکارهای ابری برای سیستم erp به تازگی معرفی شده است. در زمینه پذیرش سیستم erpابری، بیشتر پژوهش های پیشین صورت گرفته به صورت کیفی ارائه شدند؛ پژوهش حاضر به صورت کمی و میدانی پذیرش را بررسی کرده است. عوامل زیادی بر پذیرش erp ابری موثر هستند و سازمان ها باید به طور نظام مند این عوامل را پیش از تصمیم گیری به پذیرش ارزیابی کنند. به دلیل پیچیدگی و هزینه بر بودن فرآیند پیاده سازی سیستم erp، استفاده از سیستم erp ابری در ایران جایگزین مناسبی برای سیستم erpخواهد بود. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر پذیرش erp ابری در شرکت های ایرانی صورت گرفته است. به این منظور از روش فرا ترکیب جهت شناسایی عوامل استفاده شده است؛ بعد از انتخاب عوامل با بیشترین درصد فراوانی در مطالعات، 15 عامل شناسایی شده بر مبنای چارچوب toe در 3 گروه دسته بندی شدند و سپس به منظور ارزیابی به خبرگان ارائه شدند. برمبنای عوامل تایید شده، یک مدل پژوهش با ترکیب تئوری انتشار نوآوری و چارچوب فناوری- سازمان- محیط ایجاد شد. جهت آزمودن مدل، یک مطالعه موردی در بخش صنایع تولیدی انتخاب شد و از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار پی.ال.اس جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها بیانگر آن هستند که تمام عوامل شناسایی شده، به جز فشار رقابتی و پشتیبانی قانون گزاران دولتی بر پذیرش erp ابری موثر هستند. بر مبنای نتایج، حمایت مدیریت ارشد، ریسک های امنیتی و کاهش هزینه، تعیین کننده ترین عوامل در پذیرش erp ابری شناخته شدند. همچنین یافته ها نشان دادند که نرخ پذیرش erp ابری در سازمان های ایرانی در حال حاضر بسیار پایین است.
تهمینه انصاری معصومه حسین زاده شهری
در بیشتر سازمانهای خدماتی، فروشندگان، قابل رویت ترین نمایندگان شرکت هستند و فروش و سودآوری سازمان به شیوه فعالیت آنها بستگی دارد. رفتار اخلاقی فروشندگان، یکی از مهمترین عوامل غیر قیمتی موثر در استفاده از خدمات به شمار می آید که نقش بسزایی در ایجاد رابطه پایدار و وفاداری مشتریان دارد. سازمانهایی که به اهمیت اخلاق حرفه ای پی برده اندو برای ارتقای آن برنامه ریزی می کنند، در عرصه رقابت موفق تر عمل خواهند کرد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر اخلاق حرفه ای فروشندگان بر روابط مشتریان با سازمان می باشد و با استفاده از مدل چن و مائو (2009) انجام شده است. پژوهش حاضر کاربردی و از نوع توصیفی- همبستگی است. نمونه این پژوهش را 366 نفر از مراجعه کنندگان به نمایندگی بیمه ایران در شهرستان شیراز تشکیل دادند. ابزار جمع آوری داده پرسشنامه بوده است. داده های تحقیق با استفاده از نرم افزارهای spss و lisrel مورد تحلیل قرار گرفتند. مهمترین یافته تحقیق نشان می دهد که اخلاق حرفه ای فروشندگان نقش مهمی بر وفاداری مشتری از طریق اعتماد مشتری ایفا می کند. به عبارت دیگر، اخلاق حرفه ای فروشنده تاثیر مثبت و معناداری بر اعتماد مشتری به فروشنده دارد. اعتماد مشتری به فروشنده با اعتماد مشتری به شرکت رابطه ای متقابل دارند. در نهایت، اعتماد مشتری به شرکت تاثیر مثبت و معناداری بر وفاداری مشتری دارد.
لیلا نظری سالاری آمنه خدیور
با پیشرفت فناوری اطلاعات در دنیای رقابتی امروز، سازمان ها برای بقا در بازار جهانی به دنبال کسب مزیت رقابتی می باشند. یکی از شاخه های فناوری اطلاعات که امروزه بیش از پیش مورد توجه مدیران بوده، هوش تجاری است. پیاده سازی هوش تجاری در سازمان و بهره برداری از مزایای ارزشمند آن، مستلزم شناسایی تمام عواملی است که مانع از به کارگیری هوش تجاری به صورت مطلوب می باشد. با امعان نظر به اهمیت صنعت گردشگری در اقتصاد کشورها و تأثیر استفاده از مزایای هوش تجاری در سازمان های فعال این صنعت، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی موانع به کارگیری هوش تجاری در صنعت گردشگری ایران انجام گردیده است. شناسایی موانع به کارگیری هوش تجاری در صنعت گردشگری ایران در این پژوهش با استفاده روش تحقیق آمیخته یا ترکیبی در دو بخش کیفی و کمی انجام شده است. در بخش کیفی از روش تئوری زمینه ای یا داده بنیاد و در بخش کمی از روش توصیفی ـ پیمایشی استفاده شده است. بر اساس نتایج حاصله موانع یازده گانه به دست آمده با احتساب اولویت بندی، به ترتیب شامل موانع مربوط به داده ها، موانع مدیریتی، موانع فرهنگی، عدم آموزش و آگاهی رسانی، موانع مربوط به نیروی انسانی، موانع قانونی و سیاسی، عدم اعتماد در انتقال دانش، موانع سازمانی، عدم یکپارچگی سیستم ها، موانع مربوط به تأمین بودجه طرح های هوش مصنوعی و موانع مربوط به زیرساخت ها، می باشند که این نتایج می¬تواند به کارگیری و پیاده سازی هوش تجاری در صنعت گردشگری ایران را بیش از پیش تسهیل نماید.
سعیده رجائی هرندی ندا عبدالوند
وجود ارتباطات موثر، همواره یکی از عوامل مهم موفقیت سازمان بوده است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر فناوری به طور خاص ارتباطات شبکه ای حاصل از نظریه شبکه اجتماعی بر عملکرد شغلی کارکنان است. این پژوهش با تمایز بین شبکه های ارتباطی محیط کاری آنلاین و آفلاین کارکنان، فناوری را در نظریه شبکه اجتماعی جای داده تا عملکرد شغلی کارکنان را درک کند. ارتباطات شبکه ای مانند ارتباطات مستقیم و غیرمستقیم در هر دو شبکه ارتباطی محیط کاری آنلاین و آفلاین در نظر گرفته می شوند که به چهار نوع ارتباط متمایز منتهی می شود. چنین فرض شده است که روابط کارکنان در شبکه های ارتباطی محیط کاری آنلاین و آفلاین منابع مکملی هستند که در تعاملند تا بر عملکرد شغلی آنها تاثیر بگذارند. این پژوهش از نوع تحقیقات غیرآزمایشی و از نوع همبستگی بوده و از پرسشنامه به منظور گردآوری اطلاعات مورد نیاز استفاده شده است. این پژوهش در میان 104 نفر از کارکنان دانشی پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات انجام شده است و برای انجام تحلیل های آماری از آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار و در قسمت آمار استنباطی، از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شده است و آزمون فریدمن نیز به منظور اولویت بندی عوامل فرهنگی به رفته است. لازم به ذکر است برای تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزارهای spss.20 و ucinet.6 به کار رفته اند. نتایج پژوهش نشان داد که روابط شبکه ای، بدون تمایز میان روابط آنلاین و آفلاین و با تمایز آنها، همبستگی معناداری با عملکرد شغلی دارند. نتایج آزمون رگرسیون برای پیش بینی عملکرد شغلی نیز نشان داد که بدون تمایز بین شبکه های آنلاین و آفلاین، روابط مستقیم و غیرمستقیم بر عملکرد شغلی موثر هستند و نتایج آزمون مدل با متغیرهای کنترل و روابط اصلی (روابط مستقیم آفلاین، روابط غیرمستقیم آفلاین، روابط مستقیم آنلاین و روابط غیرمستقیم آنلاین) نشان داد که، روابط مستقیم آفلاین، روابط غیرمستقیم آفلاین و روابط مستقیم آنلاین پیش بینی کننده عملکرد شغلی می باشند، اما ارتباط میان روابط غیرمستقیم آنلاین و عملکرد شغلی چشمگیر نیست. نتایج آزمون فریدمن نیز نشان داد که انگیزه پیشرفت مهمترین و موثرترین عامل در روابط و عملکرد شغلی کارکنان است.
مونا مختاری راد احمد جعفر زاده افشاری
پذیرش نوآوری برای شرکت ها مزایای متعددی را به همراه دارد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی عوامل موثر بر پذیرش و مقبولیت سامانه های الکترونیک مبتنی بر فناوری های الکترونیک در روابط تجاری بنگاه با بنگاه می باشد. برای موفقیت در استقرار این سامانه ها، توجه به عوامل موثر در پذیرش آن سامانه ها و اجرای سیاست های مناسب توسط بنگاه ها امری بسیار ضروری و اجتناب پذیر است. در این پژوهش عوامل موثر شناسایی و دسته بندی گردید، سپس با استفاده از نظرات خبرگان وزن عوامل اصلی و شاخص های موثر بر پذیرش سامانه های الکترونیک در روابط بنگاه با بنگاه تعیین گردیده است و سپس وضعیت هر کدام از شرکت ها در آن عوامل با استفاده از پرسشنامه مشخص گردیده و مورد مقایسه قرار گرفته است. عوامل شناسایی شده در 6 دسته عوامل فردی، اجتماعی، سازمانی و ساختاری، الکترونیکی، محیطی، وظیفه ای قرار گرفته-اند. برای تعیین وزن معیارهای اصلی از نرم افزار ahp، برای تعیین وزن عوامل فرعی از نظرسنجی خبرگان و برای تعیین نمره شرکت از نظرات کارشناسان استفاده شده است. در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه از دو نرم افزار spss و expert choiceاستفاده شده است. نتایج نشان داده اند بالاترین اولویت را عامل ویژگی های وظیفه با میزان میانگین 99/5 و ویژگی-های اجتماعی پایین ترین اولویت را با میزان میانگین 44/1 دارا هستند. عامل ویژگی های وظیفه با وزن نسبی 444/0 بیشترین اهمیت و عامل ویژگی های اجتماعی با وزن نسبی 04/0کمترین اهمیت را دارا هستند. شرکت سازه گستر با کسب نمره 26/ 78 بالاترین میزان را به خود اختصاص داده است و رتبه اول را بدست آورده است، در رتبه دوم شرکت پارس خودرو با کسب نمره 78 می باشد و در نهایت شرکت رنوپارس با کسب نمره 97/74 در رتبه آخر واقع شده است.
آنیتا مدنی آمنه خدیور
امروزه، با توجه به فشار رقابتی زیاد، سازمان ها به طور فزاینده ای نیازمند چابکی در تصمیم گیری، تخصص گرایی و همچنین افزایش تأثیرات مثبت منابع فناوری اطلاعات می باشند. تحقیقات بر روی منافع سیستم های اطلاعاتی نشان داده است که مدیریت صحیح و کارامد سیستم های اطلاعاتی به عنوان ابزاری برای افزایش رشد استراتژیک می تواند مزایای زیادی برای سازمان به همراه داشته باشد. در سازمان های امروزی در مسائل مرتبط با فناوری و سیستم های اطلاعاتی، پشتیبانی از اهداف سازمان، توسعه فضای کسب وکار و مواردی از این قبیل، عملاً مدیران ارشد اطلاعات به عنوان یکی از مهمترین و کلیدی ترین ارکان سازمان ها تبدیل شده اند. یکی از وظایفی که مدیر ارشد اطلاعات در سازمان بر عهده دارد، هدایت و رهبری استراتژیک سیستم های اطلاعاتی است، که تمرکز اصلی آن ها بر همراستایی میان استراتژی سیستم های اطلاعاتی و استراتژی های کسب وکار است. در همین راستا، در این پژوهش به بررسی اثرات رهبری استراتژیک سیستم های اطلاعاتی به عنوان یکی از وظایف مدیران ارشد اطلاعات بر منافع سازمان پرداخته شده است.
نرگس ترابی محمد علی بابایی
ارزشمندترین و پیچیده ترین تکنولوژی ها به طور فزاینده توسط شبکه های خودسازمانده، ابداع شده است. این شبکه ها، سازمان های مرتبطی هستند (برای نمونه شرکت ها، دانشگاه ها، سازمان های دولتی) که برای نوآوری تکنولوژی¬های پیچیده، دانش و مهارت¬های گوناگونی را ایجاد، کسب و ادغام می¬کنند. خودسازمانده بودن شبکه¬های همکاری در نوآوری، اشاره به ظرفیت¬هایی دارد که برای ترکیب قابلیت های آموخته و غیرمتمرکز، هدایت دقیق مدیریتی داشته باشند. گسترش شبکه های خودجوش، ممکن است به عوامل بسیاری مرتبط باشد، ولی یکی از کلیدی ترین ویژگی ها، جهانی شدن تصاعدی است. در واقع جهانی شدن و خودسازماندهی شبکه ها ممکن است تحول مشترکی باشد. به نظر می¬رسد تغییرات در فرایند نوآوری سازمان، در تسهیل ارتباطات گسترده¬ی جغرافیایی برای محصولات، فرایندها و بازارها به کار می¬رود. در عین حال به نظر می¬رسد جهانی شدن موجب همکاری میان سازمان های نوآور هم می شود. به دنبال شناخت شبکه های همکاری در نوآوری و توصیف آنها در این پژوهش ، دو هدف 1. شناسایی عوامل موثر بر موفقیت شبکه های همکاری در نوآوری و 2. تعیین رتبه بندی عوامل موثر بر موفقیت شبکه های همکاری در نوآوری محقق شده است. پژوهش حاضر از لحاظ روش گردآوری داده ها کمی و از نظر هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری این پژوهش تمام استادان و مهندسان خبره در فناوری اطلاعات و ارتباطات، کل دانشگاه ها، شهرک ها و مراکز علمی تحقیقاتی ، پارک های علم و فناوری ، پژوهشکده مطالعات فناوری ، شبکه آزمایشگاهی فناوری های راهبردی ، معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری و شرکت هایی که زمینه آنها فناوری اطلاعات می باشد و در شهرک های علمی تحقیقاتی مستقر هستند، می باشند. در این پژوهش از پرسشنامه آنلاین به عنوان ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. روایی محتوایی آن توسط اساتید فناوری اطلاعات تایید شده است و عدد 0.921 آلفای کرونباخ کل پرسشنامه است که نشان دهنده پایایی پرسشنامه می¬باشد. برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیات تحقیق از روش های آماری آزمون tتک نمونه ای برای بررسی وضعیت اهمیت متغیرهای تحقیق استفاده گردیده است. طبق نتایج این پژوهش، 5 دسته عامل مهم به ترتیب زیرساخت های ارتباطاتی ، زیرساخت های استراتژیکی ، تعامل¬های اجتماعی ، عوامل عملیاتی مشترک و عوامل فردی به عنوان عوامل کلیدی موفقیت coin شناخته شده اند و تاثیر معنا داری بر آن دارند.
نیلوفر حسنی محمد سلطانی دلگشا
با پیشرفت فناوری اطلاعات در دنیای رقابتی امروز، سازمانها برای بقاء در بازار جهانی به دنبال کسب مزیت رقابتی هستند، یکی از شاخههای فناوری اطلاعات که امروزه بیش از پیش مورد توجه مدیران قرار گرفته، هوش تجاری است اما بسیاری از سازمانها به دلیل هزینههای هنگفت، زیرساختهای موردنیاز و .... از پیادهسازی این سیستم اجتناب میکنند لذا می توان برای رفع این مشکل آن را با نرم افزار به عنوان سرویس ادغام نمود. نرم افزار به عنوان سرویس بخشی از رایانش ابری است که یک مدل جدید ارائه سرویس میباشد که برنامههای کاربردی را از طریق اینترنت برای مشتریان فراهم میکند. در زمینه پذیرش هوش تجاری به عنوان یک سرویس تا بحال پژوهشهای بسیار کمی انجام شده که اغلب بصورت کیفی بوده است؛ در این پژوهش سعی شده به صورت کمی و مطالعه میدانی پذیرش هوش تجاری به عنوان سرویس مورد بررسی قرار گیرد. عوامل زیادی در پذیرش هوش تجاری به عنوان یک سرویس موثر هستند و سازمانها باید بطور نظاممند این عوامل را پیش از تصمیمگیری به پذیرش، ارزیابی نمایند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر پذیرش هوش تجاری به عنوان یک سرویس در شرکتهای ایرانی صورت گرفتهاست. در این پژوهش، برای بررسی مطالعات پیشین و شناسایی عوامل از روش فرا ترکیب استفاده شدهاست؛ بعد از شناسایی عوامل آنها را در سه گروه فناوری، سازمان و محیط طبق چارچوب toe طبقهبندی کردیم. پس از آن به وسیله نظر سنجی خبرگان 4 عامل حذف و در نهایت 38 عامل به عنوان عوامل تاثیرگذار در پذیرش هوش تجاری به عنوان یک سرویس، در مدل مفهومی پژوهش قرار گرفتند. جهت آزمودن مدل، مطالعه موردی در چندین شرکت که در حال پیادهسازی و یا اجرای هوش تجاری بودند،انجام گردید و در نهایت با استفاده از تکنیکهای مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار pls جهت تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد. یافتهها بیانگر آن است که تمام عوامل شناسایی شده در پذیرش هوش تجاری به عنوان سرویس، موثر هستند.