نام پژوهشگر: امین اسکندری
امین اسکندری محمدرضا برومند
پژوهش حاضر به بررسی عوامل مدیریتی موثر بر عملکرد داوران فوتبال در لیگ های کشور پرداخته است. جامعه آماری مورد بررسی شامل کلیه داوران در لیگ های 1،2،3 و برتر کشور (273 نفر) بوده است. نمونه آماری پژوهش، 160نفر از داوران (داوران وسط و کمک داوران) فوتبال در فصل مسابقات 93-1392، در نظر گرفته شد. پرسشنامه محقق ساخته دارای دو قسمت بوده است. قسمت اول پرسشنامه تحقیق مربوط به اطلاعات فردی (سن، وضعیت تأهل، وضعیت شغلی، سابقه داوری، سطح تصحیلات، درجه داوری، تخصص) بود و قسمت دوم پرسشنامه عوامل مدیریتی موثر (عوامل ساختاری، عوامل اجرایی، عوامل محیطی، عوامل امکانات و تجهیزات، عوامل شرایط زمانی و جوی، عوامل اقتصادی، عملکرد فردی و ارزیابی عملکرد) بر عملکرد داوران را می سنجد. ثبات درونی این پرسشنامه با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ 85% بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح آمار توصیفی، با استفاده از شاخص های گرایش مرکزی، پراکندگی نظیر فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و جداول استفاده شد. در سطح آمار استنباطی، برای رتبه بندی عوامل موثر بر عملکرد داوران از آزمون فریدمن و برای بررسی فرضیات تحقیق از آزمون کروسکال والیس استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss در سطح خطای 05/0 ? ? انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد عوامل ساختاری، اجرایی، امکانات و تجهیزات و عملکرد فردی در سطح معنی داری 001/0sig= معنی دار است و بر عملکرد داوران تأثیر دارد و تأثیر آن مثبت می باشند، همچنین عوامل محیطی، شرایط زمانی و جوی و اقتصادی در سطح معنی داری 001/0sig= معنی دار است و بر عملکرد داوران تأثیر دارد و تأثیر آن منفی می باشند. مهم ترین نتایج بدست آمده از تحقیق بیانگر آن است که عوامل مدیریتی موثر بر عملکرد داوران در لیگ های کشور به دو گروه ( تأثیر مثبت و تأثیر منفی ) تقسیم شدند، عواملی که تأثیر مثبت بر عملکرد داوران دارند را باید تقویت نمود و عواملی که تأثیر منفی دارند را باید حذف نمود تا داوران در حین قضاوت با خیال آسوده تر و آرامش بیشتر، عملکرد بهتر و مطلوب تری داشته باشند. کلیدواژه ها: عوامل مدیریتی، عملکرد، داوران فوتبال، لیگ های کشور
امین اسکندری محمود دارم
این پایان نامه مطالعه ی بین رشته ای است که روانشناسی شناختی را با ادبیات پیوند می دهد و اساس شناختی تئوری ذهن را در مراحل خواندن و شخصیت پردازی جهت ارایه ی چهارچوبی مشترک برای درک وضعیت ذهنی نویسنده، خواننده و شخصیت های داشتانی در اثر دوبلینی های جیمز جویس تحلیل می کند. روانشناسی شناختی به اجرای آزمایش ها و تحلیل نتایج می پردازد و مطالعات ادبی، آثار ادبی را به عنوان ساخته های ذهن در نظر می گیرند. داستان دوبلینی ها بستری را برای تعامل و برقرای ارتباط بین نقش آفرینان ادبی، از جمله خواننده، نویسنده و شخصیت های داستانی، بواسطه ی تئوری ذهن فراهم می کند. این مطالعه نشان می دهد که جیمز جویس دنیای داستانی دوبلینی ها را از طریق تخصیص وضعیت-های ذهنی به شخصیت های داستانی ایجاد می کند. خواننده بواسطه توانایی های تئوری ذهن خود با نویسنده و شخصیت های داستانی از طریق داستان دوبلینی ها، ارتباط و تعامل برقرار می کند و شخصیت های داستانی نیز خود و دیگر شخصیت ها را با استفاده از تئوری ذهن خود درک می کنند و با آنها ارتباط برقرار می کنند. بنابراین تئوری ذهن را می توان به عنوان مرکز این روابط یچیده و درهم تنیده بین خواننده، نویسنده و شخصیت های داستانی در ارتباط با دوبلینی ها در نظر گرفت. پاداش غایی ارتباط با دوبلینی ها، شرکت در تفسیر و برقراری ارتباط است که به عقیده ی راقم از طریق تئوری ذهن ممکن می شود. خوانش شناختی دوبلینی های جیمز جویس بینشی جدیدی در تحلیل عناصر اصلی داستانی- شناختی نظیر تخیل، هیجان، تجربه، شخصیت پردازی و روایت بدست می دهد. راقم به تحلیل این عناصر در بطن داستان های دوبلینی ها با توجه به اساس شناختی تئوری ذهن عوامل داستانی در فصل های آتی می پردازد.