نام پژوهشگر: مسعود رستمی
سوفیا خانقایی بهمن کرد تمینی
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ترس مرضی و خشم سرکوب شده با خود تنظیمی هیجانی می باشد. نمونه مورد مطالعه حاضر تعداد400 دانشجو دانشگاه سیستان و بلوچستان تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش حاضر شامل: پرسش نامه ترس (fq)، پرسش نامه اظهار حالت – صفت خشم(staxi) و پرسشنامه خود تنظیمی(srq) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام، رگرسیون خطی ساده، آزمون t گروه های مستقل، آزمون کولموگروف اسمیرنف تک نمونه ای برای بررسی توزیع نرمال نمرات وآزمون uمن ویتنی استفاده شد. نتایج همبستگی نشان دادکه هراس از خون، تزریق و آسیب بدنی با جست وجو کردن اختیارات همبستگی مثبت و با تدوین کردن و تحقق یافتن برنامه ها همبستگی معکوس داشت. نمرات کلی هراس نیز با جستجو کردن اختیارات همبستگی مثبت داشت. همچنین نمرات کلی خشم با جستجو کردن اختیارات و آزمودن تاثیر برنامه ها همبستگی مثبت و با تحقق یافتن برنامه هاهمبستگی معکوس داشت. براساس نتایج رگرسیون نیز هراس از خون، تزریق و آسیب بدنی به میزان 5/3? واریانس را برای جستجو کردن اختیارات و به میزان 1? و 7/1? (به صورت معکوس) برای تدوین کردن و تحقق برنامه ها تبیین کرد. همچنین نمرات کلی خشم به میزان 2/3? (به صورت معکوس) تحقق برنامه ها و کنترل خشم به میزان 8/1? (به صورت معکوس) خودتنطیمی هیجانی را تبیین کردند. نتایج آزمون tگروه های مستقل و آزمون u من ویتنی نشان داد که دانشجویان پسر در هراس از خون، تزریق و آسیب بدنی؛ خشم و خود تنظیمی هیجانی نمرات بالاتری نسبت به دانشجویان دختر کسب کرده اند. کلید واژه ها: ترس مرضی (فوبیا)، خشم سرکوب شده، خود تنظیمی هیجانی
ملیحه شمشیری فرهاد کهرازیی
چکیده: هدف از انجام این پژوهش،تعیین بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای حل مسئله دربهبودسبکهای مقابله ای،آمادگی برای تغییرواشتیاق برای درمان وپیشگیری ازعوددرمعتادین مراجعه کننده به مراکزترک اعتیادشهرستان خاش بود. روش تحقیق حاضر، نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مورد مطالعه، کلیه معتادین مراجعه کننده(500 نفر) به مراکز درمانی خود معرف شهرستان خاش بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 30 نفر از آنها (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سبک های مقابله ای لازاروس و فولکمن(1985)، مقیاس مراحل آمادگی برای تغییر و اشتیاق برای درمان میلرو تونیگان (1966)استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 5/1 ساعتی آموزش مهارتهای حل مسئله را دریافت کرد ولی گروه کنترل هیچ گونه آموزشی داده نشد. یافته ها نشان داد که در پس آزمون برای گروه آزمایش، استفاده از سبک های مقابله ای موثرو پیشگیری از عود به طور معنی داری ازگروه کنترل بود.از میان خرده مقیاس های پرسشنامه مقیاس مراحل آمادگی برای تغییر و اشتیاق برای درمان، فقط در زیر مقیاس اقدامات بعمل آمده بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت. یافته های این پژوهش موید این است که آموزش حل مسئله بربهبود سبک های مقابله ای، آمادگی برای تغییر و اشتیاق و پیشگیری از عود مجدد در مصرف کنندگان مواد افیونی تأثیر مثبت دارد. کلید واژه ها: سبک های مقابله ای، آمادگی برای تغییر و اشتیاق برای درمان، پیشگیری از عود، اعتیاد
فهیمه جلال زایی یحیی کاظمی
با توجه به نتایج یافته ها، بین هوش هیجانی مدیران و عدالت سازمانی ادراک شده معلمان رابطه معناداری مشاهده شد. همچنین بین خود آگاهی، خود تنظیمی ومهارت اجتماعی و خود انگیزشی مدیران و عدالت سازمانی ادراک شده معلمان نیز رابطه معناداری مشاهده شد. در گام اول خود نظمی و در گام دوم مهارت اجتماعی مدیران بیشترین پیش بینی را از عدالت سازمانی ادراک شده معلمان داشته است.بین خویشتن داری مدیران و عدالت سازمانی ادراک شده معلمان رابطه مثبت و معناداری مشاهده شد. بین هوش هیجانی و خویشتن داری مدیران رابطه معناداری در مشاهده شد. همچنین بین خود آگاهی وخود نظمی، خود انگیزشی و همدلی و خویشتن داری مدیران نیز رابطه معناداری در مشاهده شد. ولی بین مهارت اجتماعی و خویشتن داری مدیران رابطه معناداری مشاهده نشد.خود نظمی بیشترین پیش بینی را از خویشتن داری مدیران داشته است. و به طور کلی در گام اول خویشتن داری و در گام دوم خود نظمی در گام سوم هم مهارت اجتماعی بیشترین پیش بینی را از عدالت سازمانی ادراک شده معلمان داشته است. در نتیجه می توان با توجه به نتایج یافته ها گفت که نخستین عامل در ایجاد عدالت سازمانی نحوه برخورد با افراد در روابط متقابل شخصی است و این که مدیران و دست اندرکاران توزیع درآمدها و پاداشها با افراد چگونه برخوردی دارند. صداقت و تواضع مدیران، احترام به حقوق و عقاید افراد و دادن بازخورد به موقع درباره کیفیت کارشان اهمیت ویژه دارد (رضائیان، علی، 1384: 51). از طرف دیگر هوش هیجانی نیز به درک احساسات و هیجان های خود ودیگران اشاره می کند تا مدیر بتواند با به کار گیری آنها ارتباط موثر تری با دیگران داشته باشد. درمحیط کار هوش هیجانی نقش بارزی در داشتن عملکرد مطلوب نسبت به سایر قابلیت ها ایفا می کند. گلمن معتقد است که هوش هیجانی در تمام رده های سازمانی کاربرد زیادی دارد، اما در رده های مدیریت اهمیتی حیاتی پیدا می کند، زیرا مدیران سازمان با بسیار از افراد در داخل و خارج سازمان تعامل برقرار می کنند. استفاده از هوش هیجانی در تعامل با کارکنان به مدیران کمک میکند تا کنترل موثرتری بر خود و تاثیر مضاعفی بر دیگران داشته باشند و در کیفیت تصمیم گیری و عدالت در تصمیمات و توزیع امکانات مدیران تاثیر گذار است (آقایار، شریفی در آمدی، 1386). بنابر این اگر همه عوامل یکسان باشند مدیرانی که از دارای هوش هیجانی بالایی هستند به طور اثربخش با کارکنان خود در ارتباط هستند و این رابطه اثربخش در درک کارکنان از عدالت سازمانی بسیار موثر می باشد.
مسعود رستمی علی افضلی کوشا
چکیده ندارد.