نام پژوهشگر: بهاره بهمنش
بهاره بهمنش مجید اونق
تخریب سرزمین یک مشکل در حال گسترش در بسیاری از نقاط دنیا بوده و تهدیدی برای سلامت اکولوژیک اکوسیستم های مرتعی است. بنابراین ارزیابی شاخص های اکولوژیک تخریب، قدم اولیه مقابله با آن است و با شناسایی مکان های با شدت های متفاوت تخریب می توان هزینه کمتری برای بهبود و ارتجاع این نقاط به حالت پایدار صرف کرد. در تحقیق حاضر به منظور ارزیابی شاخص های تخریب مرتع و شدت آن دو مسیر تخصصی اکولوژیک و دانش بومی اکولوژیک در نظر گرفته شد. مطالعات در دو سایت مرتع نیمه استپی دشت و استپی میرزابایلو واقع در جنوب و شرق پارک ملی گلستان (شامل بخشی از بیرون و درون پارک) انجام شد. به منظور اندازه گیری شاخص های پوشش گیاهی و خاک، بلوک هایی شامل سه تکرار پلات هشت متر مربع در هر دو سایت مطالعاتی انداخته شدند. برای امتیازدهی کیفی شاخص ها توسط بهره برداران بومی نیز پرسشنامه با روش نمره دهی لیکرت (یک تا پنج) تنظیم شد و توسط سه بهره بردار در هر سایت مطالعاتی در محل هر بلوک تکمیل شدند. برای رتبه دهی شاخص ها از روش آنالیز رتبه ای سلسله مراتبی استفاده شد. با توجه به عدد تخریب هر بلوک، برای هر روش ارزیابی تخریب (تخصصی و دانش بومی اکولوژیک) نقشه شدت تخریب مبتنی بر پنج کلاسه در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی بدست آمد. در هر دو روش ارزیابی بطور جداگانه با مقایسه میانگین هر شاخص در بیرون و درون پارک در هر کدام از سایت های استپی و نیمه استپی، شاخص هایی که اختلاف آنها معنی دار بودند مشخص شدند. مجدداً با اعمال ضرایب نهایی فرآیند آنالیز سلسله مراتبی برای دو مسیر ارزیابی، میانگین شاخص ها مقایسه و از بین آنها چهار شاخص افزایش درصد خاک لخت، کاهش تولید سالانه، کاهش درصد پوشش گیاهی و کاهش درصد لاشبرگ که در هر دو مسیر اختلافشان معنی دار بود و اندازه گیری آنها برای تعیین شدت تخریب آسان بودند انتخاب شدند. پیشنهاد می شود که برای ارزیابی سلامت یا شدت تخریب در مراتع با شاخص های تلفیقی دانش بومی بهره بردار و دانش تخصصی می توان به نتیجه درست و نزدیک به واقعیت رسید.
جواد اسفنجانی مجید محمد اسمعیلی
پوشش گیاهی مهم ترین عامل تأثیرگذار بر پایداری و تعادل اکوسیستم هاست. بنابراین شناخت عواملی که باعث استقرار و پراکنش جوامع گیاهی می شوند، ضروریست. هدف از این پژوهش مدل سازی پراکنش رویشگاه های مراتع جنوب استان گلستان است. برای این منظور، نمونه برداری از پوشش گیاهی به روش سیستماتیک-تصادفی انجام شد. در این روش در هر رویشگاه 3 ترانسکت 50 متری در نظر گرفته شد که در امتداد هر ترانسکت، 10 پلات یک متر مربعی در فواصل 5 متری قرار داده شد. در هر تیپ رویشی 30 پلات و در مجموع کل تیپ ها 150 پلات مستقر شد. همچنین از خاک در عمق 30-0 سانتی متر در ابتدا و انتهای هر ترانسکت نمونه برداری شد. خصوصیات خاک شامل مقادیر شن، رس، میزان سیلت، آهک، گچ، ماده آلی، اسیدیته، هدایت الکتریکی اندازه گیری شد و از عوامل فیزیوگرافی شیب، جهت جغرافیایی و ارتفاع ثبت گردید. به منظور مدل سازی پراکنش مکانی جوامع گیاهی از روش رگرسیون لجستیک و آشیان اکولوژیک بوم شناختی استفاده شد. بر اساس روش رگرسیون لجستیک در تیپ (1) artemisia aucheri شیب بیش ترین تاثیر را داشت و در تیپ (2) artemisia aucheri میزان شیب و جهت جغرافیایی، در تیپfestuca ovina-astragalus gossypinus درصد شن و ارتفاع از سطح دریا، در تیپ bromus tomentellus ارتفاع از سطح دریا و در تیپ bromus tomentellus-festuca ovina جهت جغرافیایی بیش ترین تاثیر را از بین عوامل محیطی داشتند. در حالی که در روش آشیان اکولوژیک در تیپ(1) artemisia aucheri : میزان رس و میزان شیب، در تیپ (2) artemisia aucheri: میزان هدایت الکتریکی و شیب منطقه، در تیپ festuca ovina-astragalus gossypinus: میزان شن و ارتفاع از سطح دریا، در تیپ bromus tomentellus: میزان شن و جهت جغرافیایی شمال غربی و در تیپ bromus tomentellus-festuca ovina: میزان شن، ارتفاع از سطح دریا و کربن آلی بیش ترین تاثیر را داشتند. به منظور بررسی دقت نتایج از شاخص کاپا استفاده شد که در بین دو روش رگرسیون لجستیک و آشیان اکولوژیک بوم شناختی میزان دقت در رویشگاه (1).a. aucheri با استفاده از روش آشیان اکولوژیک دارای بیش ترین دقت (برابر 0.57)، در سایر رویشگاه ها روش رگرسیون لجستیک دارای بیش ترین دقت می باشد. که ضریب کاپا در رویشگاه a.aucheri(2) برابر 0.84، f.ovina-a.gossypinus برابر 0.98، b.tomentellus برابر 0.87، b. tomentellus -f. ovina برابر 0.80 شد.
زهره عزیززاده علی ستاریان
لکه اکولوژیک گیاهی به عنوان سطحی از چشم انداز باعث تجمع منابع در اکوسیستم می شود، لذا مطالعه خصوصیات لکه های گیاهی ضروری است. لکه های گیاهی همواره تحت تاثیر افزایش فشارهای محیطی و مدیریتی مانند خشکسالی طولانی مدت و افزایش چرا قرار می گیرند. این فشارها تاثیر خود را با تغییر در اندازه، شکل و فراوانی لکه های گیاهی، نمایان می سازند. به منظور بررسی اثر عوامل فیزیکوشیمیایی خاک بر روی استقرار لکه های گیاهی این تحقیق در مراتع گمیشان، استان گلستان در هر یک از سه منطقه شامل قرق، شدت چرای کم و شدت چرای سنگین دام سه ترانسکت 50 متری قرار داده شد. نتایج تحقیق نشان داد که مهم ترین پارامترهای خاکی موثر بر طول، عرض و ارتفاع لکه گیاهی، هدایت الکتریکی، اسیدیته خاک است. همچنین طول و عرض و ارتفاع لکه گیاهی با سیلت، نیتروژن کل، فسفر و کربن آلی خاک همبستگی مثبت و با شن، رس، آهک، پتاسیم، اسیدیته و هدایت الکتریکی خاک همبستگی منفی دارد. نتایج بررسی اثر میکروتوپوگرافی بر استقرار لکه گیاهی نشان داد که رابطه بین میکروتوپوگرافی با سه پارامتر طول، عرض و ارتفاع لکه های گیاهی و با پارامتر هدایت الکتریکی خاک در منطقه قرق معنی دار بود. میکروتوپوگرافی در منطقه با شدت چرای متوسط و چرای سنگین، با طول و عرض لکه گیاهی و همچنین با هدایت الکتریکی، اسیدیته، پتاسیم ، سیلت و شن آهک و فسفر خاک رابطه معنی داری داشتند. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که سه عامل هدایت الکتریکی، اسیدیته و میکروتوپوگرافی از مهم ترین پارامترهای موثر بر استقرار لکه های گیاهی در منطقه است.
زهره محمودزاده تیلمی علی ستاریان
رشد و تولید گیاهان در اکوسیتم ها و رویشگاه های طبیعی، تحت تاثیر عوامل مختلف محیطی ازجمله ارتفاع از سطح دریا قراردارد. فراسیون) marrubium vulgarel. ) یکی از گونه های با ارزش دارویی و صنعتی موجود در مراتع ایران و متعلق به خانواده نعناعیان است. این تحقیق به منظور بررسی اثر عوامل اکولوژیک بر کمیت و کیفیت اسانس گیاه دارویی فراسیون در مراتع چهارباغ واقع در استان گلستان انجام شد. ابتدا با روش پیمایش صحرایی رویشگاه های گیاه مورد مطالعه در منطقه شناسایی شدند و مراحل مختلف حیاتی گیاه دارویی فراسیون در مراتع چهارباغ تعیین گردید. نمونه برداری از اندام های هوایی گیاه مورد نظر به منظور اندازه گیری کمیت و کیفیت اسانس و نیز نمونه برداری از خاک در محل رویش گیاه برای اندازه گیری پارامترهای فیزیکی و شیمیایی خاک در زمان گلدهی کامل گیاه و در اواخر خرداد ماه در چهار نقطه ارتفاعی منطقه صورت گرفت. نمونه های گیاهی پس از خشک شدن در هوای آزاد، به روش تقطیر با بخار آب و با استفاده از تجهیزات کلونجر اسانس گیری شدند و سپس درصد بازده روغن اسانس بر اساس روش استاندارد محاسبه شد. جهت شناسایی ترکیبات اسانس از دستگاه gc-ms استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشترین میزان بازده اسانس متعلق به ارتفاع 1674متر و برابر با 33/3 درصد و کمترین کمیت آن به ارتفاع 2328 متری و به میزان 83/0 درصد تعلق داشت. از طرفی بیشترین مقدار ترکیبات اسانس به ارتفاع2328 متر، ترانس کاریوفیلن (64/18 درصد ) وکمترین آن به 1674 متر (51/0درصد) تعلق داشت. بررسی های آماری نشان می دهد که بین ارتفاع از سطح دریا و بازده اسانس گیاه فراسیون همبستگی منفی و معنی دار وجود دارد. همچنین همبستگی منفی و معنی داری بین اسیدیته ، فسفر، رطوبت و درجه حرارت خاک با درصد مواد موثره دارویی وجود دارد