نام پژوهشگر: سعید کریمی دهکردی
سعید کریمی دهکردی یوسف رووبهان
به منظور بررسی اثر افزودن مکمل های مختلف چربی در جیره دوره انتقال، 30 رأس گاو شیری هلشتاین آبستن سنگین، همگی شکم چهارم، با میانگین وزن بدن 41±794 کیلوگرم و روزهای آبستنی 5±250 روز به طور تصادفی به جیره های آزمایشی حاوی پودر چربی پالم (تیمار 1)، روغن مایع سویا (تیمار 2) یا دانه کامل سویای تف داده، به عنوان مکمل حاوی روغن، (تیمار 3) اختصاص داده شدند. پس از 14روز عادت دهی به جایگاه، دام ها به مدت 3 هفته پیش و 3 هفته پس از زایش در حد مصرف اختیاری با جیره های آزمایشی تغذیه شدند. مقادیر خوراک مصرفی روزانه، تولید و ترکیب شیر، پروفایل اسیدهای چرب در چربی شیر، تغییر وزن دام ها و توازن انرژی جیره ها تعیین شد. غلظت متابولیت ها، هورمون ها و پروفایل اسیدهای چرب نمونه های پلاسما در روزهای 22- و 7- پیش از زایش، و 1+، 14+ و 21+ پس از زایش تعیین شد. بافت چربی زیرپوستی در روز 14+ پس از زایش برای تعیین پروفایل اسیدهای چرب و بیان ژن گیرنده های فعال کننده ی تکثیر پراکسی زومی نوع گاما (ppar?) نمونه برداری شد. فراوانی mrna بافت مذکور با استفاده از rt-pcr تعیین گردید. داده ها در قالب طرح کاملاً تصادفی تجزیه آماری گردید. مصرف خوراک روزانه پیش از زایش در تیمار 3 (2/14 کیلوگرم) در مقایسه با تیمارهای 1 و 2 (به ترتیب 5/13 و 7/13 کیلوگرم) بیشتر، و پس از زایش در تیمار 1 (5/18 کیلوگرم) بیشتر از تیمار 2 و 3 (به ترتیب 8/17 و 5/17 کیلوگرم) بود (01/0=p). میانگین تولید شیر خام روزانه در تیمار 3 (7/38 کیلوگرم) در مقایسه با تیمار 1 (3/40 کیلوگرم) کمتر بود (01/0p<) اما شیر تصحیح شده (4 درصد چربی) تحت تاثیر جیره قرار نگرفت. درصد چربی و لاکتوز شیر بین گروه های آزمایشی یکسان بود (05/0p>)، اما درصد پروتئین شیر تفاوت داشت (04/0p=). بازده خوراک در تیمار 1 در مقایسه با تیمارهای 2 و 3 کمتر بود (01/0p<). بیشترین درصد اسیدهای چرب بلند زنجیر (>16c) و اسیدهای چرب دارای یک پیوند دوگانه (mufa) شیر در تیمار 2، بیشترین مقدار اسید لینولنیک (c18:3) در تیمار 3، و بیشترین مقدار اسیدهای چرب اشباع (sfa) و اسیدهای چرب 16 و کمتر از 16 کربنه ی چربی شیر در تیمار 1 وجود داشت (01/0p<). غلظت گلوکز، بتاهیدروکسی بوتیرات و vldl پلاسما فقط در روز 7 پیش از زایش تحت تأثیر جیره های آزمایشی قرار گرفت. غلظت انسولین، نسبت انسولین به گلوکز و کلسترول پلاسما در روزهای پیش و پس از زایش (روزهای 7-، 1+، 14+ و 21+) تحت تأثیر جیره های آزمایشی بود (05/0>p). غلظت ppar?، hdl و ldl پلاسما طی روزهای 7- و 21+ از زمان زایش تحت تأثیر جیره های غذایی قرار داشت (01/0> p). غلظت ?ppar پلاسما به عنوان شاخص بیان ژن پس از زایش نسبت به پیش از زایش افزایش یافت. بیشترین غلظت c16:1 و c18:2 پلاسما در تیمار 2 مشاهده شد. مجموع اسیدهای چرب sfa و mufa در چربی زیرپوستی گاوهای مصرف کننده روغن سویا بالاترین مقدار بود (01/0> p). فراوانی mrna ژن ?ppar در روز 14+ پس از زایش در بافت چربی زیر پوستی تحت تاثیر جیره غذایی قرار نگرفت. در مجموع، مصرف جیره حاوی پودر چربی پالم در گاوهای شیری هلشتاین میزان خوراک مصرفی روزانه پس از زایش را افزایش داد و تعادل انرژی مناسب تری را موجب گردید؛ اما برداشت از ذخایر بدنی (تغییرات منفی وزن بدن) در این گروه بیشتر بود. از سوی دیگر، افزودن روغن مایع سویا بدون آن که اثر منفی بر تولید و ترکیب شیر داشته باشد، موجب بهبود بازده خوراک (علی رغم کاهش مصرف خوراک)، بهبود غلظت اسیدهای چرب c18:2 پلاسما، mufa بافت چربی زیرپوستی، اسیدهای چرب بلند زنجیر (>16c) و mufa شیر و بیان ژن ?ppar در روز 14+ شد، و بر اساس شرایط اقتصادی قابل توصیه خواهد بود.
بهنام رضایی سعید کریمی دهکردی
به منظور بررسی اثر پروبیوتیک¬ بر رشد، تابلوی خونی و برخی از فاکتورهای بیوشیمیایی سرم بزغاله های در حال رشد، 24 راس بزغاله¬ی بومی با میانگین وزن 7/0±2/19 کیلوگرم و سن 10±120 روز به¬طور تصادفی به 4 جیره آزمایشی اختصاص داده شدند. 1- گروه شاهد که جیره پایه بدون ماده افزودنی (پروبیوتیک) را دریافت نمود، 2- گروهی که جیره حاوی پروتکسین را به میزان 1 گرم در روز به ازای هر بزغاله دریافت نمود، 3- گروهی که جیره حاوی مخمر لووسل اس- سی2 را به میزان 2 گرم در روز به ازای هر بزغاله دریافت نمود و 4- گروهی که جیره حاوی ترکیب 1 گرم مخمر لووسل اس- سی2 و 5/0 گرم پروتکسین را در روز به ازای هر بزغاله به همراه جیره¬ی شاهد دریافت نمود. پس از 14 روز دوره عادت پذیری بزغاله¬ها به جایگاه انفرادی، به¬مدت 74 روز در حد مصرف اختیاری با جیره¬های آزمایشی تغذیه شدند. مقادیر خوراک مصرفی روزانه، تغییرات وزن و نمونه¬-گیری از خوراک، خون و مدفوع بزغاله¬ها انجام پذیرفت. داده¬ها در قالب طرح کاملا تصادفی تجزیه آماری شدند. بر اساس نتایج حاصل در رابطه با خصوصیات عملکرد رشد، و خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی هیچ¬گونه تفاوت معنی¬داری مشاهده نشد (05/0<p). در مورد قابلیت هضم¬پذیری ظاهری ماده خشک، ماده آلی، چربی خام، ndf و adf در بین تیمارها تفاوت معنی¬داری مشاهده نشد (05/0<p). فقط قابلیت هضم-پذیری پروتئین خام در بین تیمارهای مورد آزمایش دارای تفاوت معنی¬داری بود (05/0p<)، که گروه دریافت کننده جیره حاوی پروتکسین در مورد این صفات دارای قابلیت هضم ظاهری بالاتری بود. تفاوت¬های موجود در بین تیمارها در مورد غلظت نیتروژن اوره¬ای خون، پروتئین کل، گلوبولین، نسبت آلبومین به گلوبولین، کلسیم و فسفر از نظر آماری معنی¬دار نبود (05/0<p). غلظت گلوکز، تری¬گلیسیرید، کلسترول، آلبومین در تیمار دریافت کننده پروتکسین نسبت به دیگر تیمارها بالاتر بود و این تفاوت از نظر آماری معنی¬دار بود (05/0>p). فعالیت آنزیم¬های کبدی gpt و got در بین تیمارها دارای تفاوت معنی¬داری بود و بالاترین سطح آن در تیمار دریافت کننده جیره حاوی پروتکسین بود (05/0>p). بیشترین غلظت هماتوکریت در تیمار حاوی پروتکسین بود که از نظر آماری دارای تفاوت معنی¬داری بود (05/0>p). همچنین غلظت هموگلوبین و گلبول¬های سفید در مقایسه بین تیمارهای 2 و 4 نسبت به گروه شاهد دارای تفاوت معنی¬داری بود (05/0>p). میانگین درصد منوسیت¬ها و ائوزینوفیل¬ها در بین تیمارها تفاوت معنی¬داری نداشتند (05/0<p)، اما درصد نوتروفیل¬ها و لنفوسیت-ها در بین تیمارها دارای تفاوت معنی¬داری بود (05/0>p)، به¬طوریکه درصد نوتروفیل در تیمار شاهد در بالاترین سطح و در تیمار دریافت کننده پروتکسین در پایین¬ترین سطح بود. همچنین درصد لنفوسیت در تیمار 2 در بالاترین سطح و در تیمار شاهد در پایین¬تر سطح بود. با توجه به مجموع نتایج حاصل از این پژوهش می¬توان نتیجه گرفت که از پروتکسین در جیره بزغاله¬ها با تأثیر مثبت بر فاکتورهای خونی و سیستم ایمنی به¬عنوان یک افزودنی میکروبی مناسب در جیره بزغاله¬های در حال رشد استفاده کرد.
احسان جباری سعید کریمی دهکردی
این آزمایش به منظور بررسی اثرات محصولات فرعی جو جوانه زده و مخمر ساکارومایسیس سروزیه در بره های پرواری نژاد افشاری انجام گرفت. تعداد 40 بره نر افشاری با میانگین وزن بدن5 ±26 و میانگین سنی 10±90 در قالب طرح کاملا تصادفی پس از دو هفته عادت پذیری، به مدت 80 روز با جیره بالانس شده مطابق با استاندارهای1984 nrcتغذیه شدند. تیمارهای به کارگرفته شده شامل:تیمار 1) شاهد تیمار2) حاوی جو جوانه زده تیمار3) جیره شاهد به همراه مخمر ساکارومایسیس سروزیه تیمار4) حاوی جو جوانه زده به همراه مخمر ساکارومایسیس سروزیه. بره ها به صورت هفتگی قبل از تغذیه صبحگاهی وزن کشی شدند. برای اندازه گیری فراسنجه های خونی، 5 بره به طور تصادفی از هر تیمار انتخاب شده و نمونه های خونی 4 ساعت بعد از تغذیه صبحگاهی از طریق سیاهرگ گردنی جمع آوری می شد. بره های تغذیه شده با جیره های حاوی پسماند جو جوانه زده به طور معنی داری ماده خشک روزانه بیشتری مصرف می کردند و افزایش وزن روزانه بیشتری داشتند(05/0p<). مکمل سازی جیره با مخمر زنده و پسماند جو جوانه زده بر پارامترهای خونی از قبیل: گلوکز ، آنزیم آسپارتات آمینو ترانسفراز ، آلبومین، نسبت آلبومین به گلوبولین، شمار کل گلبول های سفید، لنفوسیت، نوتروفیل، مونوسیت و ائوزینوفیل تاثیر نداشت اما تیمارها از لحاظ پروتئین کل، شمارش گلبول های قرمز و گلوبولین و نیتروژن اوره ای خون تفاوت معنی داری داشتند(05/0p<). پس به طور کلی می توان این گونه نتیجه گرفت که پسماند جو جوانه زده مالت، بازده رشد و به موجب آن سیستم ایمنی بره ها را بهبود بخشیده است اما اثر متقابل پسماند جو جوانه زده با مخمر زنده تاثیری بر بازده رشد و پارامترهای خونی مرتبط با سیستم ایمنی نداشته است.
نرگس مداحی سعید کریمی دهکردی
نتایج مطالعات مختلف در طول سال های گذشته به خوبی نشان می دهند که با افزایش تولید شیر، عملکرد تولیدمثلی در گاو شیری دچار افت شده است، که این مسأله می تواند سوددهی واحدهای تولیدی گاوشیر را تحت تأثیر قرار دهد به همین دلیل هدف از انجام این مطالعه بررسی صفات تولیدمثلی در شهرکرد بود. در این پژوهش از 700 رکورد مربوط به 501 تلیسه هلشتاین و 1773 رکورد مربوط به788 رکورد رأس گاو (موجود در 8 و 9 واحد پرورش گاو شیری) هلشتاین که بین سال های 1385 تا 1393 متولد، تلقیح شده و یا زایش داشتند استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل خطی (linear model) برای صفات سن اولین تلقیح (afs)، سن اولین زایش (afc)، فاصله اولین و آخرین تلقیح (ifl)، و از مدل خطی تکرارپذیر (repeated linear model) برای صفت روزهای باز (od)، فاصله زایش تا اولین تلقیح (dfs) فاصله اولین و آخرین تلقیح (ifl) استفاده شد و به منظور تجزیه و تحلیل نرخ گیرایی در تلیسه ها (cr) از مدل خطی تعمیم یافته (generalize linear model) و در گاوها مدل خطی تعمیم یافته تکرارپذیر (repeated generalized linear model) کار گرفته شد. نتایج بدست آمده نشان داد که میانگین خام برای صفات تولیدمثلی afs، afc، iflو cr در تلیسه ها به ترتیب 35/16 (ماه)، 11/26 (ماه)، 37/25 (روز) و70% و در گاوها میانگین صفات od، dfs، ifl و cr به ترتیب 05/134(روز)، 03/80 (روز)، 00/52 (روز) و 46% بود. نتایج مقایسه میانگین نشان داد اثر سال (سال تولد و سال تلقیح) بر،afs ، afc، od، dfs، cr معنی دار بود. همچنین اثر گله بر cr (تلیسه ها و گاوها)، od و dfs معنی دار و در سایر صفات معنی دار نبود. از طرفی اثر فصل (تولد و زایش) تنها در صفات afc، dfs موثر بود. به گونه ای که گوساله های متولد شده در زمستان سن زایش کمتری نسبت به گوساله های متولد شده در تابستان داشتند. همچنین مشخص شد فصل تلقیح بر نرخ گیرایی در گاوها و تلیسه های مورد بررسی بی تأثیر بوده، که می تواند سبب تجدید نظر در مدیریت اسپرم شود. اثر نوبت تلقیح بر ifl و cr معنی دار بود که طبیعی به نظر می رسد و در پایان اثر دوره شیردهی بر صفات مورد نظر (در گاوها) و اثر جنس گوساله بر صفت afc معنی دار نبود. همچنین نتایج مقایسه گله ها با شرایط مطلوب مشخص کرد که برخی گله ها در بعضی شاخص ها شامل afs ، afc، od و ifl وضعیت نا مناسب داشته اما cr در تلیسه مناسب و در گاوها از مقدار مطلوب فاصله داشت این مسأله در تلیسه ها می تواند ناشی از استفاده از اسپرم با گیرایی بالا و نبود تنش گرمایی باشد.