نام پژوهشگر: موسی موسوی
موسی موسوی علی اکبر حبشی
نخل خرما دارای اهمیت اقتصادی ویژه ای در ایران و سایر نقاط خشک جهان می باشد. برخی از ارقام نخل خرما در نقاط بخصوصی به یکسری شرایط نامطلوب حساسیت نشان دادند. لذا جهت مقابله با این چالش ، داشتن روش انتقال ژن موثر برای حصول به ارقام جدید با خصوصیات مطلوب تولید خرما مهمترین مسئله پیش روی ما می باشد. برای دستیابی به این هدف ، یک پروتوکل موثر و بهینه ای جهت انتقال ژن به نخل خرما از طریق بمباران ذره ای پایه گذاری گردید. کالوس جنین زا و جنین های سوماتیک حاصل شده از مریستم نخل خرما بوسیله سازه های دربرگیرنده ژن گزارشگر uida تحت کنترل پروموتورهای camv 35s یا act1 بمباران شدند. اثرات پارامترهای مختلف فیزیکی و بیولوژیکی بر روی بیان این ژن از طریق مقایسه تعداد لکه های آبی ناشی از رنگ آمیزی gus ارزیابی شدند. بیشترین بیان ژن gus در کالوس جنین زا و جنین های سوماتیک زمانی بدست آمد که با شرایط بهینه شده بمباران شدند. شرایط بمباران شامل پارامترهای فیزیکی فشار گاز هیلیوم (psi 1100 برای کالوس و psi 1350 برای جنین) ، 3 میلی متر فاصله بین صفحه پاره شونده تا صفحه ناقل ، فاصله صفحه نگهدارنده تا بافت هدف برابر با 9 سانتی متر برای کالوس و 6 سانتی متر برای جنین ، فشار خلاء 26 میلی متر جیوه برای کالوس و 28 میلی متر جیوه برای جنین ، ذرات طلا به قطر 6/1 میکرون برای کالوس و 6/0 میکرون برای جنین ، استفاده هم از اسپرمیدین و هم از کلرید کلسیم برای رسوب دادن dna بر روی ذرات ، با یک بمباران و پس از اعمال پیش تیمار خشکی موقت به مدت 60 دقیقه قبل از بمباران و همجنین پارامترهای بیولوژیکی شامل استفاده از پلاسمید pact1-d با غلظت 5/12-5/2 میکرو گرم به ازاء هر شلیک و اعمال پیش تیمار اسموزی با استفاده از مانیتول به غلظت 4/0 مولا به مدت 24 ساعت می باشند. 3/93 % جنین های بمباران شده بر اساس شرایط فوق تولید گیاهچه های سالمی نمودند. فراوانی تراریختی حاصل شده پس از آنالیز pcr برابر با 18% و پس از رنگ آمیزی gus ، 16% بود. دستیابی به این پروتوکل بهینه شده در نوع خود برای اولین بار گزارش می شود و می تواند اطلاعات ارزشمندی جهت تولید گیاهان تراریخت نخل خرما در اختیار قرار دهد.
بهاره دهسرا موسی موسوی
چکیده نخل خرما (phoenix dactylifera l.) درختی دوپایه، دیپلویید (36=x2=n2( و تک لپه بوده که به منظور افزایش بهره برداری غذایی، اقتصادی و صنعتی و نیز مقابله با تنش های زیستی و غیرزیستی در تولید خرما، در بیوتکنولوژی مدرن مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیق، گیاهچه های خرمای تراریخت شده با سازه ژنی pbi221 (شامل پیش برنده camv 35s، ژن گزارشگر gus و پایان دهنده nos)، برای تأیید تلفیق و نسخه برداری تراژن و تعیین تعداد جایگاه های ژنی، با pcr، rt-pcr و دورگه سازی ساترن ارزیابی شدند. با مقایسه نتایج حاصل از چندین روش استخراج dna ژنومی از بافت برگ، روش تغییریافته سمبروک، نسبت به سایر روش ها نتیجه مناسب تری را دربرداشت. درعین حال، استخراج rna نیز به کمک سه روش رایج مورد مقایسه قرار گرفت. کیفیت و کمیت dna و rna از طریق تعیین میزان جذب در روش اسپکتروفتومتری و الکتروفورز روی ژل آگارز سنجیده شد. از تفکیک محصولات تکثیریافته با آغازگرهای همگانی s18 و اکتین و آغازگرهای اختصاصی ژن gus و توالی های 35s و nos بر روی ژل، قطعات مورد انتظار مشاهده گردیدند. بیان ژن انتقال یافته از طریق آزمون rt-pcr و به کمک آغازگرهای اختصاصی تراژن gusو نیز آغازگرهای ژن کنترل اکتیناثبات شد. پس از انجام آنالیز دورگه سازی به روش ساترن و مقایسه نتایج با داده های حاصل از rt-pcr، نمونه واجد یک نسخه از تراژن در قیاس با لاین دونسخه ای، مطلوب تر و بیان بهتری را نشان داد. ظهور لکه های آبی در آزمون هیستوشیمیایی gus، عملکرد و بیان ژن uida را تایید نمود. بررسی ها، بیانگر مناسب و موثر بودن روش بمباران ذره ای جهت انتقال ژن به گونه نخل خرما بوده و ارزیابی های انجام شده می توانند توسط محققین بعدی در آنالیز گیاهان تراریخت خرما استفاده گردند. کلمات کلیدی: نخل خرما، آنالیز مولکولی، rt-pcr، دورگه سازی ساترن، سنجش gus
رحمان یوسفی نورالله معلمی
توت فرنگی با نام علمی fragaria ananassa duch یکی از میوه های مهم تیره rosaceae می باشد. جوانه زنی بذرهای توت فرنگی غیریکنواخت و بسیار کند، با درصد و سرعت جوانه زنی پایین می باشد. برای یک برنامه اصلاحی این وضعیت به عنوان یک عامل محدودکننده به شمار می رود. برطرف کردن محدودیت های جوانه زنی بذور توت فرنگی، به بهنژادگران کمک می کند که به راحتی ژرم پلاسم های توت فرنگی را مورد ارزیابی قرار دهند. چندین تحقیق در جهت بهبود شاخص های جوانه زنی بذور توت فرنگی با به کار بردن روش های مختلف صورت گرفت. در این مطالعه اثر چندین فاکتور بر روی شاخص های جوانه زنی بذور توت فرنگی که شامل به کار بردن نانوتیوب های کربن ((cnts، اسیدسولفوریک و هورمون جیبرلین (ga3) در محیط های کشت مختلف بوده است است مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعه در گروه علوم باغبانی دانشگاه شهید چمران اهواز در دو مرحله اجرا گردید. در مرحله اول ابتدا در یک آزمایش مقدماتی بذور هر دو رقم توت فرنگی پاروس و کاماروزا بدون اعمال هیچگونه تیمار خاصی بر روی بذور، در سه محیط کشت ms، b5 و محیط کاغذ صافی مرطوب کشت شدند و سپس در آزمایشی دیگر بذور هر دو رقم توت فرنگی پاروس و کاماروزا با 4 غلظت متفاوت اسیدسولفوریک (1، 12، 24 و 36 نرمال) خراش دهی شده و بر روی سه نوع محیط کشت ms، b5 و محیط کاغذ صافی مرطوب کشت گردیدند. در مرحله دوم به استناد نتایج به دست آمده از مرحله اول، تاثیر غلظت های متفاوت هورمون جیبرلین (0، 0.1، 0.2، 0.3 و 0.4 میلی گرم در لیتر) و غلظت های مختلف نانوتیوب های کربنی ( 0، 5، 10، 20 و 40 میکروگرم در میلی لیتر) بر روی جوانه زنی بذور دو رقم توت فرنگی پاروس و کاماروزا در دو نوع محیط کشت درون شیشه ای ms و b5 مورد بررسی قرار گرفت. تمامی آزمایش ها بر اساس اصول آماری، به صورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی در پنج تکرار اجرا گردید. در پایان دوره آزمایش (40 روز) شاخص های جوانه زنی شامل درصد جوانه زنی بذور، سرعت جوانه زنی، زمان رسیدن به 50% جوانه زنی نهایی، میانگین طول ریشه چه و همچنین میانگین طول ساقه چه (دو هفته پس از شروع جوانه زنی) ملاک تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که بذور شاهد (بذرهایی که خراش دهی نشدند) و همچنین بذرهایی که با غلظت های 1، 12 و 24 نرمالیته اسیدسولفوریک خراش دهی شدند، در هر سه محیط ms، b5 و محیط کاغذ صافی مرطوب هیچ گونه نشانه ای از جوانه زنی بروز ندادند. در هرحال بعد از خراش دهی بذور با اسیدسولفوریک 36 نرمال، بیشترین درصد جوانه زنی (58%)، سرعت جوانه زنی (0.87 بذر در روز) و کوتاه ترین زمان برای رسیدن به 50% جوانه زنی نهایی (13.8 روز) با استفاده از غلظت 0.3 میلی گرم در لیتر هورمون جیبرلین (ga3) بر روی محیط b5 به دست آمد. در بررسی تاثیر نانوتیوب های کربنی، نتایج نشان داد که بذور کشت شده بر روی محیط کشت ms و b5 حاوی غلظت های 10، 20 و 40 میکروگرم در میلی لیتر نانوتیوب های کربنی پس از 40 روز نشانه ای از جوانه زنی بروز ندادند، در حالیکه در غلظت 0 و 5 میکروگرم در میلی لیتر نانوتیوب های کربنی بذور جوانه زده و در محیط b5 نسبت به سایر غلظت ها نتایج بهتری داشته است. نانوتیوب های کربنی، در غلظت 5 میکروگرم در میلی لیتر نسبت به شاهد طول ساقه چه را با اختلاف معنی داری بهبود بخشید و به لحاظ طول ریشه چه بین غلظت 0 (شاهد) و 5 میکروگرم در میلی لیتر نانوتیوب های کربنی اختلاف معنی دار نبود.
مریم جم زاد فرد موسی موسوی
این تحقیق در سال 1391 به صورت 5 آزمایش مستقل که همه آزمایشات به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی بود انجام شد. آزمایش اول که با 6 تیمار و حداقل 5 تکرار اجرا شد. هدف آن بررسی تاثیر تیمارها ی مختلف ضدعفونی ریزنمونه ها بر روی درصد آلودگی ریزنمونه ها، در دو رقم رز مینیاتوری و ایلونا بود و در این آزمایش ماده ضدعفونی کننده هیپوکلریت سدیم 5/2% در3 زمان 5 و10 و15 دقیقه و کلرید جیوه 1/0% در3 زمان 5 و 7 و10 دقیقه بررسی شدند. آزمایش دوم به منظور بررسی تاثیر نانوذرات اکسید آهن جهت تامین آهن مورد نیاز رز ارقام مینیاتوری و ایلونا در شرایط درون شیشه ای در 5 تیمار و 10 تکرار اجرا گردید. تیمارهای مختلف آزمایش شامل محیط ms با ترکیبات مختلفی از آهن شامل ms کامل باکلات آهنfeedta ، ms بدون آهن با کلات آهن feeddha (محیط vs)، msبدون کلات آهن با نانوذرات اکسیدآهن بدون پوشش و ms بدون کلات آهن با نانوذرات اکسیدآهن با پوشش پلی اتیلن گلیکول بودند. محیط ms بدون آهن در این آزمایش به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. پس از 21 روز شاخص های طول شاخساره، تعداد شاخساره، تعداد برگ، درصد کلروز برگ، وزن تر، وزن خشک، سطح برگ، کلروفیل a، کلروفیل b و کلروفیل کل و میزان آهن بافت اندازه گیری شده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. آزمایش سوم به منظور بررسی تاثیر تهویه ظرف فیلتردار با تهویه طبیعی و ظرف بدون فیلتر، بر روی رشد ریزنمونه های ارقام ایلونا و مینیاتوری با حداقل 5 تکرار طراحی شد. آزمایش چهارم به منظور بررسی تاثیر غلظت های مختلف گلوتامین (0، 250، 500 میلی-گرم در لیتر) بر پرآوری شاخساره ریزنمونه های ارقام ایلونا ومینیاتوری و با حداقل 5 تکرار طراحی شد آزمایش پنجم هدف از انجام این آزمایش بررسی تاثیر تیمارهای مختلف آهن در محیط ریشه زایی (محیط ms2/1همراه با 05/0 میلی گرم بر لیتر +iba05/0 میلی گرم بر لیتر naa) بر ریشه زایی ارقام ایلونا و مینیاتوری بود. نتایج نشان داد که بهترین تیمار ضدعفونی، استفاده از کلرید جیوه 1/0% به مدت 10 دقیقه بود. همچنین تیمارهای نانوذرات اکسیدآهن بدون پوشش وکلات آهن feeddha تقریبا در تمام شاخص ها بهتر بوده و تفاوت آن ها با بقیه تیمارها در سطح احتمال آماری کمتر از 1% معنی دار گردید و بیشترین میزان آهن و بهترین رشد را برای ارقام رز فراهم نمودند. همچنین از نظر درصد کلروز برگ محیط ms بدون آهن و پس از آن محیط ms حاوی کلات آهنfeedta بالاترین درصد کلروز برگ را داشت. ظرف فیلتردار با تهویه طبیعی بهترین رشد را برای ارقام رز فراهم نمود و غلظت 500 میلی گرم بر لیتر گلوتامین بیشترین تاثیر را بر پر آوری شاخساره داشت. بیشترین درصد ریشه زایی در محیط های حاوی نانو ذرات اکسیدآهن بدون پوشش و محیط حاوی کلات آهن feeddha و کمترین درصد ریشه زایی در محیط ms بدون آهن مشاهده شد. و بالاترین درصد ریشه زایی در رقم مینیاتوری مشاهده شد.
الهه هاشمی دهکردی نورالله معلمی
توت فرنگی با نام علمی fragaria ananassa duch. متعلق به تیره rosaceae و گیاهی دولپه ای، چندساله و علفی بوده که به طور متوسط 3 تا 5 سال عمر می کند. با توجه به موقعیت بخش کشاورزی در ایران، حفظ جایگاه و افزایش سهم از بازار جهانی، مستلزم افزایش کیفیت و کمیت محصولات کشاورزی تولیدی است و بدون شک برای تحقق این امر بهره گیری از فناوری های نوین از جمله فناوری نانو در این حوزه، اجتناب ناپذیر است.جهت بررسی تأثیر نانو ذرات تیتانیوم (آناتاز) بر روی کمیت و کیفیت میوه گیاه توت فرنگی دو رقم پاروس و کوئین الیزا در شرایط کشت هیدروپونیک آزمایشی در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک کامل تصادفی (فاکتورها عبارت بودند از: دو رقم پاروس و کوئین الیزا و نانو آناتاز در غلظت های0، 5/1، 5/3، 5/5، 5/7، 5/9 و 5/11 میلی گرم بر لیتر در سه تکرار انجام گرفت. به این منظور نشاهای توت فرنگی پس از استقرار کامل در محیط کشت حاوی کوکوپیت با نانو ذرات آناتاز به همراه محلول غذایی هوگلند کامل تغذیه شدند. نتایج آزمایش نشان داد که با افزایش غلظت نانو ذرات آناتاز خصوصیات مورد بررسی از جمله میزان کلروفیل، درصد تشکیل میوه، وزن میوه، حجم میوه، طول و قطر میوه، میزان ph عصاره، میزان مواد جامد محلول، میزان ویتامین c و وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه افزایش قابل توجهی یافتند. در بین دو رقم، رقم کوئین الیزا در بیش تر صفات مورد بررسی نسبت به رقم پاروس برتری داشت.
نرجس صفاییان بروجنی موسی موسوی
به منظور یافتن توده های برتر و سازگار با شرایط آب و هوایی اهواز 20 توده ی مختلف گشنیز از بانک ژن گیاهی کرج انتخاب شدند. توده بومی اهواز به عنوان شاهد انتخاب گردید. این پژوهش در قالب طرح آزمون مقدماتی در دانشگاه شهید چمران اهواز در سال 91-1390 انجام گرفت. در طول مراحل رشد برخی از فاکتورهای کمی، کیفی، مورفولوژی و خاصیت آنتی اکسیدانی مورد بررسی قرار گرفت. مقایسه میانگین توده ها در دو برداشت نشان داد که برخی توده ها نسبت به شاهد از عملکرد بالاتری برخوردار بودند. حداکثر و حداقل عملکرد وزن تر در بوته توسط توده های بوشهر (1) با 45/24 گرم و توده ی زنجان با 84/3 گرم وزن تر در بوته به ترتیب تولید شد. بیش ترین و کم ترین عملکرد وزن خشک در بوته نیز به ترتیب توسط توده های تهران با 36/2 گرم و اصفهان (1) با 52/0 گرم وزن خشک در بوته تولید شد. حداکثر و حداقل عملکرد بذر در بوته نیز به ترتیب مربوط به توده ی بوشهر (1) با 14/14 گرم در بوته و لرستان (3) با 70/0 گرم در بوته بود. زمان گلدهی برای اکثر تودهها 33/128 روز از زمان کاشت بود و توده ی بوشهر (1) با 33/93 روز زمان گلدهی به عنوان زودرس ترین توده معرفی می شود. در بخش آنتی اکسیدانها، توده های لرستان (3) و خراسان با 95/9 و 93/3 میلی گرم بر گرم به ترتیب حداکثر و حداقل میزان کاروتنوئید را دارا بودند. بیش ترین و کم ترین میزان ویتامین ث نیز به ترتیب به توده های خوزستان (1) با 49/2 میلی گرم در 100 گرم و مرکزی (1) با 19/0 میلی گرم در 100 گرم اختصاص داشت. توده ی مرکزی (1) با 34/1 و هرمزگان با 26/3 میکرومول پراکسید هیدروژن در دقیقه در میلی گرم پروتئین به ترتیب بیش ترین فعالیت آنزیم های پراکسیداز و کاتالاز را دارا بودند. توده ی بوشهر (1) نیز از میزان کاروتنوئید و فعالیت آنزیم پراکسیداز مناسبی برخوردار بود. برخی از توده های تحت آزمایش مانند تهران، خوزستان (1) و خوزستان (2) نشان دادند که قدرت بالایی برای سازگاری با منطقه اهواز دارند و توده های زنجان و اصفهان (1) کم ترین سازگاری را با منطقه ی اهواز نشان دادند. با توجه به بررسیهای انجام شده به نظر می رسد توده بوشهر (1) از لحاظ عملکرد بوته، عملکرد بذر و وزن هزار دانه دارای عملکرد بالاتری نسبت به شاهد منطقه و سایر توده ها بوده و به دلیل سازگاری بیش تر با شرایط آب و هوایی اهواز، زودرسی و دارا بودن خاصیت آنتی اکسیدانی مناسب، به عنوان توده برتر معرفی می گردد.
سعاد سعیدی موسی موسوی
مرکبات متعلق به تیره rutaceae، دارای سه جنس مهم بنام سیتروس، پونسیروس و فورچونلا می باشد. کلروز برگ ناشی از کمبود آهن یک نابسامانی تغذیه ای گسترده در گیاهان است که می تواند نتایج خطیر و جدی برای محصولات کشاورزی به سبب کاهش در عملکرد محصول و خسارت به کمیت و کیفیت میوه داشته باشد. معمولا در مرکبات مشکلات تغذیه ای در ارتباط با ph خاک به عناصر غذایی میکرو برمی گردد که در میان آنها علائم کمبود آهن چشمگیرتر است. با توجه به اینکه جلوگیری از کلروز آهن در مرکبات می تواند باعث بهبود میزان عملکرد و افزایش در کمیت و کیفیت محصول شود هدف از این تحقیق، بررسی اثرات چندین عامل موثر بر جلوگیری کلروز آهن از جمله بکار بردن نانو ذرات اکسید آهن پوشش دار، بدون پوشش و کلات های آهن feedta) و feeddha) در محیط کشت درون شیشه ای می باشد. این عوامل برای جلوگیری از کلروز آهن دو پایه مرکبات شامل نارنج (c. aurantium) و ولکامریانا (c. volkameriana) بررسی شدند تا در نهایت بتوان بهترین منبع ترکیب آهن در محیط کشت ms برای جلوگیری و یا بهبود کلروز ناشی از کمبود آهن در مرکبات دست یافت. آزمایش براساس اصول آماری، به صورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی در پنج تکرار اجرا گردید. بذور بر روی پنج نوع محیط کشتms شامل: (ms بدون آهن، ms کامل،ms باfeeddha به عنوان جایگزین edta+fe2so4، ms همراه با نانو ذرات اکسید آهن از نوع بدون پوشش و پوشش دار شده با پوشش پلی اتیلن گلیکول کشت گردیدند. در پایان دوره آزمایش (2 ماه)، شاخص های رویشی رشد شامل (طول شاخساره و ریشه، سطح و تعداد برگ) و همچنین وزن تر و خشک (گیاهچه، شاخساره و ریشه)، میزان کلروفیل (a، b و کل)، درصد کلروز و آهن برگ اندازه گیری شد و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که گیاهچه های رشد یافته روی محیط کشت ms همراه با نانو ذرات اکسید آهن بدون پوشش از بالاترین میزان جذب آهن برخودار بوده و میزان کلروز کمتری از خود بروز دادند همچنین محیطms همراه با نانو ذرات آهن دارای بیشترین اثر بر افزایش میزان صفات رویشی، وزن تر و خشک و شاخص کلروفیل نسبت به شاهد داشت.
محمد طاهری محمدحسن مرتضوی
زیتون با نام علمی olea europaea l. درختی همیشه سبز با عمر طولانی از تیره oleaceae است که طالب شرایط اقلیمی مدیترانه¬ای می¬باشد. محققان به طور مداوم در جستجوی روش¬های متفاوتی برای تسریع و بهبود ریشه دهی زیتون می¬باشند و بدون شک برای تحقق این امر بهره گیری از فناوری های نوین ازجمله فناوری بیوتکنولوژی، نانو و ... در این حوزه اجتناب ناپذیر است. بنابراین در این پژوهش با توجه به اهمیت ریشه دهی زیتون، اثرات نانو ذرات اکسید روی، نانولوله های کربنی و نانو ذرات اکسید تیتانیوم بر ریشه¬دهی زیتون در شرایط درون شیشه¬ای بررسی شد. این مطالعه در گروه علوم باغبانی دانشگاه شهید چمران اهواز در 8 آزمایش اجرا شد. در آزمایش اول و دوم برای تشخیص بهترین تیمار ضدعفونی، زمان¬های مختلف کلرید جیوه (1/0 درصد) و هیپوکلریت سدیم (5/2 درصد) مورد آزمون قرار گرفتند. مناسب¬ترین تیمار ضدعفونی عبارت از تیمار ریزنمونه¬ها با محلول 5/2 درصد هیپوکلریت سدیم به مدت 5 دقیقه بود که برای آزمایش بعدی انتخاب شد. در آزمایش سوم پتانسیل شاخه زایی درون شیشه¬ای 12 رقم زیتون در شرایط آب ¬و هوایی اهواز موردبررسی قرار گرفت و بهترین ارقام ازنظر شاخه¬زایی برای آزمایشات بعدی انتخاب شد. آزمایش چهارم باهدف دست¬یابی به بهترین غلظت هورمون iba در رقم بلیدی انجام شد و غلظت 3 و 4 میلی¬گرم بر لیتر با 80 درصد ریشه¬زایی بهترین تیمار هورمونی شناخته شد. در آزمایش پنجم کالوس¬دهی ریزنمونه¬های ارقام زیتون کایلت، بلیدی و دزفولی در تاریکی و حضور 3 میلی¬گرم بر لیتر هورمون iba بررسی شد. تمامی پنج آزمایش بر اساس اصول آماری، به صورت طرح کاملاً تصادفی اجرا گردید و در پایان آزمایش (40 روز) شاخص¬های مختلف اندازه¬گیری شد. در آزمایشات ششم، هفتم و هشتم به ترتیب غلظت¬های مختلف نانو ذرات اکسید روی، نانو تیوب¬های کربنی و نانو ذرات اکسید تیتانیوم در محیط کشت پایه ms نیم غلظت بر روی ریشه¬زایی زیتون در شرایط درون شیشه¬ای موردبررسی قرار گرفت. این آزمایشات به صورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی در شش تکرار انجام شد و در پایان آزمایش (40 روز) شاخص¬های ریشه¬زایی و کالوس¬زایی اندازه¬گیری شد. نتایج نشان داد که نانو ذرات خاصیت سمیت بر روی ریشه¬زایی زیتون در شرایط درون شیشه¬ای دارد و بالاترین درصد ریشه¬زایی در تیمار شاهد به دست آمد.
حمیده امیری موسی موسوی
نخل خرما (l. phoenix dactylifera) یکی از محصولات مهم و استراتژیک در مناطق خشک و نیمه خشک از جمله استان خوزستان است. خرما به طور معمول از طریق پاجوش تکثیر می شود. در این روش مشکلاتی از قبیل محدود بودن تعداد پاجوش ها و کند بودن استقرار و رشد آن ها وجود دارد. بنابراین تکثیر آن از طریق کشت بافت اهمیت بسیاری دارد. در کشت بافت خرما القای کالوس به دلیل تک لپه و خشبی بودن نخل خرما، مشکلات فراوانی دارد.لذا تحقیق برای به دست آوردن روش هایی که بتوان کالوس زایی خرما را در شرایط درون شیشه ای تسهیل کرد، بسیار حائز اهمیت است. این پژوهش در سه آزمایش مستقل، جهت بررسی و مقایسه اثر سیستم های مختلف کشت (بیوراکتور تناوبی با تهویه، بیوراکتور تناوبی بدون تهویه، ظرف کشت فیلتر دار و ظرف کشت بدون فیلتر)، غلظت های مختلف محیط کشت ms (msکامل، ms 2/1 وms4/1) و تأثیر نانو ذرات اکسید روی (ms بدون روی، ms + 43/2 میلی گرم بر لیتر روی،ms + 86/4 میلی گرم بر لیتر روی، ms + 43/2 میلی گرم بر لیتر نانو اکسیدروی، ms + 86/4 میلی گرم بر لیتر نانو اکسید روی و ms+ 72/9 میلی گرم بر لیتر نانو اکسید روی) جهت القای کالوس در خرما انجام گرفت. کلیه ی آزمایش ها در قالب طرح کاملا تصادفی در حداقل سه تکرار انجام گرفت. نتایج نشان داد که بهترین سیستم برای القای کالوس جنین زا نخل خرما، سیستم بیوراکتور تناوبی بدون تهویه (89/49%)، بهترین غلظت برای القای کالوس جنین زای نخل خرما در ms کامل (09/38%) و بهترین غلظت نانو ذرات اکسید روی برای القای کالوس جنین زا، ms + 43/2 میلی گرم بر لیتر نانو اکسیدروی( 61/51%) بود.
فاطمه فیضی موسی موسوی
به منظور بررسی امکان استفاده از بیوراکتور تناوبی (tib) جهت ریزازدیادی ختمی چینی، پژوهشی در پنج آزمایش مجزا در قالب طرح کاملا تصادفی در 10 تکرار در آزمایشگاه کشت بافت دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران در سال 1394-1393 انجام شد. در آزمایش اول بهترین روش ضدعفونی سطحی برای ریزنمونه های ختمی چینی، آزمایش دوم بهترین محیط غذایی پایه، آزمایش سوم بهترین غلظت هورمون bap برای پرآوری شاخه، آزمایش چهارم بهترین هورمون ریشه زایی مورد بررسی قرار گرفتند و نتایج این آزمایش ها در نهایت برای آزمایش پنجم، شامل مقایسه ظروف کشت بافت معمولی با بیوراکتور استفاده شد. نتایج حاصل از چهار آزمایش اول نشان داد که ریزنمونه های ختمی چینی ضدعفونی شده به مدت 5 دقیقه ضدعفونی با هیپوکلریت سدیم و کشت شده بر روی محیط پایه ms حاوی کلات آهن feeddha (vs) محتوی 5/0 میلی گرم بر لیتر هورمون bapبهترین شاخه دهی و در محیط محتوی 2/0 میلی گرم برلیتر هورمون iba بهترین ریشه دهی را داشتند. نتیجه آزمایش پنجم نشان داد که گیاهچه های حاصل از بیوراکتور تناوبی در تمام شاخص های اندازه گیری (تعداد برگ،تعداد شاخساره، طول طویل ترین شاخساره، طول ریشه،وزن تر اندام هوایی و ریشه، وزن خشک اندام هوایی و ریشه و سطح برگ) با گیاهچه های حاصل از ظروف کشت معمولی بسته و ظروف کشت محتوی درپوش فیلتردار اختلاف معنی داری در سطح آماری یک درصد نشان داد. به طوری که گیاهچه های رشد یافته در بیوراکتور تناوبی بهتر از گیاهچه های رشد یافته در ظروف کشت معمولی بودند.
موسی موسوی محمد تایب
شناسایی ارقام خرمای ایران تاکنون صرفا براساس خصوصیات ظاهری رویشی و زایشی استوار گردیده که بدلیل تغییرات اکولوژیکی و غیرقابل استفاده بودن این مارکرها در تمام طول سال، محققین و اصلاح نباتچیان را با مشکل مواجه نموده است . بنابراین به هدف بدست آوردن مارکرهایی با ثبات بیشتر در مقابل تغییرات محیطی، این تحقیق به مدت 2 سال و برای اولین بار در ایران انجام گردید. در این تحقیق از آیزوزایم ها و فعالیت آنزیم پراکسیداز بعنوان مارکرهای بیوشیمی استفاده گردید. ثابت شده که با افزایش فعالیت آنزیم پراکسیداز در خرما، مقارمت آن به بیماری "باید" افزایش می یابد (1996, 1988, 1978 baaziz) . کلیه نمونه های استفاده شده شامل قطعاتی از برگ کاملا رسیده 40 رقم خرمای ایران بودند برای آیزوزایم ها، پس از استخراج آنزیم ها با استفاده از موادی همچون ساکارز، edta, bsa, pvp, pegو تیوگلیکولیک اسید در شرایط دمایی 4 درجه سانتی گراد، نمونه ها را سانتریفیوژ کرده و با استفاده از تکنیک ief بر روی ژلهای پلی اکریل آمید خیلی نازک ، ران شده سپس ژلها را با چهار رنگ اختصاصی مربوط به آنزیم های پراکسیداز، شیکیمات دهیدروژناز، اسید فسفاتاز و ایزوسیترات دهیدروژناز رنگ آمیزی شدند. پس از ظهور باندها و خشک شدن ژل، بوسیله دانسیتومتر هلنا- 24 پروسس ، تعداد و شدت باندها تعیین گردید. جهت تعیین فعالیت آنزیم پراکسیداز، استخراج در دو مرحله صورت گرفت . ابتدا قطعات برگ مربوط به 20 رقم از خرماهای استان خوزستان را در محلول استون و آب ، له شده و پس از لیوفلایز کردن، با استفاده از بافر تریس و pvpp و در دمای 4 درجه سانتی گراد استخراج آنزیم صورت گرفت . عصاره حاصل پس از سانتریفیوژ کردن و افزودن موادی همچون گوایاکول بعنوان سوبسترا، به کمک دستگاه اسپکتروفتومتر، میزان مواد رنگی تولید شده برحسب زمان تعیین گردید. نتایج حاصل پس از محاسبه به فعالیت آنزیم براساس واحدهای بین المللی تبدیل گردید. جهت تعیین غلظت پروتئین در این تحقیق از روش لوری استفاده گردید. نتایج حاصل از بررسی باندهای آیزوزایمی معلوم ساخت که آنزیم اسیدفسفاتاز با 21 باند بیشترین تعداد باند را داشته و آنزیم های پراکسیداز شیکیمات دهیدروژناز و ایزوسیترات دهیدروژناز به ترتیب دارای 18، 17 و 16 باند بودند. اما نسبت باندهای پلی مورفیک به مجموع باندها شامل 2ˆ88 ، 3ˆ83 ، 81 و 5ˆ62 درصد به ترتیب برای شیکیمات دهیدروژناز، پراکسیداز، اسید فسفاتاز و ایزوسیترات دهیدروژناز ملاحظه گردید. با بررسی نتایج حاصل از فعالیت آنزیم پراکسیداز معلوم شد که ارقام معروف و اقتصادی ایران دارای میزان متوسط تا زیاد از فعالیت آنزیم پراکسیداز هستند و ارقامی همچون چبچاب ، خصاب ، بریم، فرسی، سویدانی و دگل سرخ فعالیت کل و ویژه کمی از این آنزیم نشان دادند. بنابراین احتمال می رود که حساسیت ارقام اخیر به بیماری باید بیشتر باشد.