نام پژوهشگر: بهنام پدرام
شیرین ذابحی حسن سلطانی
چکیده : شمایل روسی، هنر بیان اندیشه های مذهب ارتدوکس، همراه با خلق کیفیتهای زیبایی شناختی خاص ، زبان ویژه بصری و تقیّد به سنتهای کلیسایی است. از این رو خصوصیتی مناسکی، نیایشی وتعلیمی دارد و هنری معنوی به شمار می رود . این هنر تصویری ، برخاسته از مذهب وسنت مقدس ، مناسکی دینی است که از تجلی مقدسات به ویژه چهره های معصومین ومقدسین پدیدار گشته است. این پژوهش به منظور شناخت و بررسی این هنر ، اصول و مفاهیم عمیق اعتقادی وجلوه های بصری آن از منظر مناسکی انجام پذیرفته است. مهم ترین فرض این رساله آموزه? تجسد است ، که محوریت اعتقادی مسیحیت ارتدوکس بر آن استوار گردیده است . بدین سان، پژوهشگر باگذری ازمبانی و اصول اعتقادی وتمام مو?لفه های اساسی به ویژه مو?لفه? آموزه? تجسد( که شمایل نگاری روسی بدان وسیله تعریف می شود) به منظور ارتباط این آموزه با شمایل ، به بیان مفهومی این هنر و ارتباط آن با مذهب و وجهه مناسکی وتحولات صوری آن در روسیه پرداخته است . بدین سان به یک جمع بندی مبنی براین که ، سنت وکتاب مقدس، براساس آموزه تجسد ، کلیه وجوه شمایلهای روسی را چه از لحاظ فرمی وچه از لحاظ صوری ، خالقان آثار ، مواد انتخابی و جنبه? مناسکی آفرینش آن را معین می سازند؛ دست یافته است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که، بر اساس تبعات اعتقاد به آموزه تجسد است که، شمایلهای روسی نه تنها عنصر جدایی ناپذیراعمال عبادی وشعایر مذهبی به شمار می رود؛ بلکه خود از جایگاه مناسکی ویژه ای نیز برخوردار است، بنابر این شمایل نگاری روسی به عنوان یک آیین و مناسک مقدس ، به منزله? آینه? تمام نمای حکمت و الهیات ارتدوکسی محسوب می شود. روش گرد آوری اطلاعات بر مبنای تحقیق کتابخانه ای صورت پذیرفته است . واژگان کلیدی: شمایل ، شمایل نگاری ،تمثال ،هنرمذهبی روسی ،، هنر معنوی، هنرسنتی ، هنرمقدس ، هنر مناسکی ، مسیحیت ارتدوکس.
نرجس زمانی بهنام پدرام
شیرهای سنگی، یادمان های نمادینی هستند که روزگاری به وفور در گورستان های استان چهارمحال و بختیاری یافت می شدند، اما مدت زمانی است که در مقابله با مسائلی چون عوامل آسیب رسان بیرونی، انحراف و یا خارج شدن از بستر زمین و عوامل آسیب رسان انسانی چون سرقت، دچار تخریب شده اند. در بدو امر تنها راه حل حفاظتی می تواند انتقال این آثار از مکان اصلی خود، گورستان تاریخی، و درنتیجه دوری از همه ی عوامل آسیب رسان باشد. اما شیرهای سنگی نوعی از یادمان های تدفینی خاص گورستان های تاریخی منطقه هستند که برای قرارگیری در آن فضا آفریده شده و با فضای پیرامون خود همزیستی می کنند و خارج کردن آن ها از مکان اصلی و نصب در مکانی به غیر از جایی که در آن ساخته شده اند جایز نیست؛ مگر برای نجات یادمان و وقتی امکان نجات آن به هر صورت دیگری وجود نداشته باشد. بنابراین حفاظت اثر به نحو مطلوب مستلزم حفاظت فضای پیرامونی است که اثر در آن قرار گرفته است. اما چالش های موجود برای دستیابی به چنین اهدافی، می تواند شامل چگونگی حفاظت این آثار سنگی در فضای باز، استقرار شیرهای سنگی به گونه ای مطلوب در گورستان و چگونگی پی ریزی برنامه ی حفاظتی برای یک گورستان تاریخی باشد. این پژوهش به صورت میدانی با ارزیابی شرایط گورستان هایی که شیرهای سنگی را در خود جای داده اند و بررسی انواع سنگ های مورد استفاده، آسیب ها و منابع آنها انجام شده است که به دلیل زیاد بودن تعداد شیرها (بطورتقریبی صد عدد) و گورستان های موجود و نیز یکسان بودن انواع آسیب ها، تنها آسیب شناسی یک گورستان مطرح شده است. پس از مطالعات کتابخانه ای در خصوص راه های درمان سنگ، روش استحکام بخشی سنگ های کربناتی با استفاده از نانوذرات هیدروکسیدکلسیم به صورت عملی بررسی شده که نتیجه به دست آمده از این روش البته با درنظر گرفتن ملاحظات خاص خود نشان می دهد که می تواند رویکردی مناسب جهت استحکام بخشی سنگ های کربناتی باشد. استحکام بخشی با روش بیولوژیکی نیز به صورت تئوری بررسی شده و به صورت عملی تا مراحلی پیش رفته است اما این روش نیازمند بررسی بیشتری در مطالعات محلی کشورمان می باشد چراکه مقالات زیاد منتشرشده در این زمینه گویای کاربردی بودن روش مذکور می باشد. در ادامه با بررسی لزوم استقرار مناسب شیرهای سنگی، به ضرورت حفاظت شیرهای سنگی در گورستان تاریخی اشاره شده است. در پایان سایت پلان یکی از گورستان های تاریخی که در فصل اول به آن اشاره شده است همراه با جانمایی یک سری ملزومات حفاظتی که در پی بررسی شرایط و نیازهای گورستان در نظر گرفته شده است، نیز به عنوان تجربه ای جهت تهیه یک برنامه حفاظتی برای یک گورستان تاریخی (هرچند ساده و البته اجرایی) آمده است.
راضیه ناظمی اشنی محمدرضا واعظی
اسیدی شدن از آسیبهای رایج آثار چوبی تاریخی است و مبحث اسیدزدایی در بسیاری از موارد در جریان مراحل حفاظت و مرمت آثار چوبی تاریخی مطرح می شود. استفاده از آمونیاک به همراه حلال الکلی (عموما متانول) به عنوان ماده اسیدزدا، روشی معمول برای اسیدزدایی آثار چوبی تاریخی می باشد، اما استفاده از این ماده اسیدزدا، مشکلات و کمبودهایی را در بر خواهد داشت؛ از جمله مشکلات استفاده از محلول آمونیاک در متانول، سطحی بودن اسیدزدایی و عمق نفوذ اندک این ماده در چوب می باشد که موجب اسیدی شدن دوباره چوب، در مدت زمانی اندک پس از درمان خواهد شد. سمی بودن هر دو ماده آمونیاک و متانول و خطرات ناشی از کاربرد آنها برای مرمت گر نیز از دیگر مشکلات اساسی کاربرد این محلول برای اسیدزدایی آثار چوبی تاریخی است. همچنین انحلال تدریجی ترکیبات چوب در آمونیاک و متانول در طی عملیات حفاظت و مرمت، تغییرات و مشکلاتی را برای اثر به همراه خواهد داشت. امروزه استفاده از نانومواد در علم حفاظت و مرمت آثار تاریخی مورد آزمایش قرار گرفته و یکی از موارد آزمایش شده، استفاده از دیسپرسیون قلیایی نانوذرات هیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول برای اسیدزدایی آثار تاریخی چوبی، کاغذی و پارچه ای است، نتایج آزمایش این مواد برای اسیدزدایی آثار ذکر شده، بسیار قابل توجه است، گرچه برای اثبات قطعی ویژگیهای برتر دیسپرسیون قلیایی نانوذرات هیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول، نسبت به اسیدزدای رایج چوبهای تاریخی در ایران (محلول آمونیاک در حلال الکلی) به آزمایشهای مفصل تر و دقیق تری نیاز است.
الهام پاریز حسین پورنادری
چکیده: در دوره زندیه که ادامه دوره آرامش نسبی پس از فتنه افغان ها بود، نقطه عطفی در رویکرد به هنرها و آرایه های ابنیه سرزمین ما به وجود آمد. این پژوهش به بررسی جنبه هایی از چنین رویکردی پرداخته و به ظهور گونه های جدید نقوش و آرایه ها در کوشک های زندیه پرداخته است. به این منظور، نمونه هایی از کوشک های زندیه شیراز را که دربردارنده این گونه آرایه ها است، انتخاب و بررسی کرده است. هدف از این نوشتار پاسخ به این پرسش ها است که: کوشک های زندیه به لحاظ شکل، ساختار، کاربری و تزیینات دارای چه شباهت ها و تفاوت هایی است؟ انواع نقوش و آرایه ها در کوشک های زندیه شیراز چیست؟ آیا می توان مواردی از تغییر رویکرد نقوش و تزیینات ابنیه کوشکی را مشخص نمود؟ و آیا می توان عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری نقوش و تزیینات ابنیه مذکور را مشخص کرد؟ این نوشتار در راستای پژوهش کاربردی و با روش توصیفی- تطبیقی انجام گرفته است. برای یافته اندوزی و گردآوری داده ها، از روش های کتابخانه ای و میدانی (بازدید و عکس برداری) هر دو استفاده شده است. نتیجه این پژوهش بر طبق مدارک موجود نشان می دهد که، شکل گیری معماری زندیه به طور کلی در راستای معماری عهد صفویه بوده ولی به صورتی ساده، بی پیرایه و مختصر در آمده است. همچنین نقوش ابنیه عصر زند را هم باید تا حدی در ادامه نقوش دوره صفویه دانست، اگر چه شکوفایی آن عصر را هرگز به خود ندید. بررسی ها بر روی نقوش و آرایه های کوشک های جهان نما، هفت تنان و کلاه فرنگی نشان می دهد اگر چه هنر دوره زندیه ادامه هنر دوره صفویه است ولی در بخش هایی از آن شاهد ابتکارات و نوآوری های جدیدی است که مشخصه هنر در این دوران است. کلیدواژه ها: معماری زندیه/ گونه شناسی/ کوشک/ آرایه/ سبک شناسی/ نقش
نوین اعلایی بهنام پدرام
در سال های اخیر در سراسر جهان مطالعات فنی گسترده ای بر روی نقاشی رنگ روغن بسیاری از هنرمندان نامدار جهان انجام شده است. اغلب این مطالعات در دو باب فن شناسی و آسیب شناسی می باشد و علاوه بر آن که فنون به کاررفته توسط هنرمند را مورد بررسی قرار می دهد، به آسیب های ایجادشده در اثر مواد به کاررفته در ساختار، تأثیر عوامل محیطی و مرمت های صورت گرفته بر روی نقاشی های مورد مطالعه نیز می پردازد. در ایران به دلیل محدودیت های ایجادشده توسط موزه ها و مجموعه داران به این گونه از مطالعات بسیار کم پرداخته می شود.در این پروژه به فن شناسی و آسیب شناسی 10 تابلوی منسوب به کمال الملک در موزه ی ملک پرداخته شده است. آثار کمال الملک در سال های گذشته به دلیل حساسیت های ویژه ای که مسئولین موزه ها و مجموعه ها بر روی این آثار داشته اند آن طور که شایسته است مورد مطالعه قرار نگرفته و عدم توجه کافی باعث بروز آسیب هایی در طول زمان شده است. با توجه به آگاهی کسب شده از وضعیت این آثار، اولویت بندی آن ها در سه گروه «وضعیت قابل قبول»، « وضعیت غیر اضطرار، اما رسیدگی لازم» و «وضعیت اضطرار» و رسیدگی به آن ها بر اساس ضرورت ها، می تواند امکان موفقیت بیشتری را در پوشش قرار دادن تمام آثار به منظور حفظ و نگهداری هر چه بهتر مهیا کند. با توجه به وظیفه مرمت گر در قبال میراث فرهنگی و تاریخی و برای جلوگیری از تخریب و به فراموشی سپردن این آثار در گام اول در راستای شناخت دقیق، فنی و علمی ماهیت این آثار قدم برداشته تا با این معرفت و آگاهی بتوان هرچه بهتر و موثرتر در جهت حفظ و نگهداری این آثار ارزشمند از لحاظ ماهیت مادی و غیرمادی آن ها عمل نمود. این تحقیق کاربردی با مطالعات میدانی پیرامون مواد به کاررفته توسط هنرمند و مواد مورد استفاده در مرمت های قبلی این آثار، بررسی آسیب های ناشی از استفاده از این مواد، مطالعات کتابخانه ای و اینترنتی، مطالعات آزمایشگاهی و آنالیزهای دستگاهی انجام شد. از نتایج این پژوهش دستیابی به فن شناسی تکیه گاه، لایه ی بستر و لایه رنگ و مواد مرمتی به کار رفته چون پارچه و چسب آسترگیری، پارچه و چسب نوارگیری، بتونه، رنگ الحاقی و پوشش سطحی به کار رفته بوده و همچنین معرفی آسیب های ناشی از به کار گیری مواد مذکور به منظور ارائه طرح بهینه حفاظت و مرمت آثار این هنرمند، با تاکید بر حذف مواد نامناسب افزوده شده در طی مرمت های اخیر دارد، می باشد.
شیوا میرزایی تشنیزی عباس عابد اصفهانی
پوسته شدن لایه ی رنگ یکی از آسیب های رایج در نگارگری روی کاغذ است که با گذشت زمان تحت تأثیر عوامل مختلف در اینگونه آثار مشاهده می شود. در این بررسی آسیب لایه ی رنگ هفت نگاره از مجموعه ی موزه ی رضا عباسی متعلق به دوره ی صفوی با تکیه بر دلایل بروز عارضه ی پوسته شدن لایه ی رنگ درآن ها مورد بررسی قرارگرفت. با توجه به نتایج آسیب نگاری نمونه ها در راستای آگاهی از روند شکل گیری آسیب پوسته شدن، نوع و میزان بست به عنوان ماده ی اصلی در ترکیب رنگدانه ها در نگارگری ایرانی مورد توجه قرارگرفت و بدین منظور نمونه سازی بر اساس میزان بست کم، مناسب و زیاد در ترکیب با رنگ این نمونه ها انجام شد که با قرارگرفتن در شرایط پیرسازی مصنوعی، شدت و گسترش عارضه ی پوسته شدن در هر نمونه مشاهده شد. در راستای ارائه ی راهکار جهت تثبیت لایه ی رنگ پوسته شده در نگارگری روی کاغذ، استحکام بخشی با صمغ گیاه انزروت مورد بررسی قرار گرفت. صمغ گیاه انزروت با نام علمی sarcocolla gumاز دیرباز در علم پزشکی و در هنرکتاب آرایی نیزکاربردهای متفاوتی داشته است. با توجه به آنالیز عنصری chn انجام شده برروی صمغ این گیاه، مقادیرکربن به میزان7/56، هیدروژن 1/8، نیتروژن 5/0 در ساختار آن، مشخص کرد. صمغ گیاه انزروت با بررسی های آزمایشگاهی جهت تهیه ی محلول استحکام بخش برای تثبیت لایه ی رنگ پوسته شده در غلظت های مختلف تهیه و مورد استفاده قرار گرفت. نتایج بررسی رنگ-سنجی، ph سنجی و مشاهدات میکروسکوپی از روند استحکام بخشی لایه ی رنگ و به دنبال آن میزان پایداری و ثبات ماده ی استحکام بخش در معرض پرتو uv، ارزیابی امکان رشد میکروارگانیسم بر روی ماده ی استحکام بخش، کاربرد مطلوب این ماده را در استحکام بخشی لایه ی رنگ پوسته شده، بیان می کند.
فاطمه صفدری بهنام پدرام
تابلوهای نقاشی رنگ روغن بر روی کرباس از جمله آثاری هستند که مدت زمان کوتاهی بعد از خلق آن ها، حفاظت و مرمت شان آغاز می گردد. در طی دوره های متمادی و بر اساس طرز تفکر و ذوق سلیقه، این دسته از آثار مورد دخل و تصرف قرار گرفته اند. بحث برانگیزترین این عملیات ها پاک سازی ورنی های اکسید شده، آسترگیری و بازسازی نواحی کمبود است. اما با گذشت سالیان متمادی از حفاظت آثار، در کشورهای صاحب سبک مرمتی روش های پیشین مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند تا آسیب های ساختاری و بصری که این روش ها به همراه داشته شناسایی کرده و روش های بهتری جایگزین آن نمایند. در مرمت 21 تابلوی موزه کلیسای وانک اصفهان نیز از روش های متنوعی استفاده شده است، بیشتر آن ها از مرمت سنتی بهره برده اند؛ به همین دلیل تنوع آسیبی که آن ها را شامل می شود نیز زیاد است. چسب های نامناسب آسترگیری، به وجود آمدن تاول های حرارتی در اثر تماس با حرارت شدید و رنگ گذاری روی رنگ های اصلی از جمله موارد آسیب محسوب می گردند؛ لذا پرسش اصلی این گونه مطرح می شود: چگونه می توان جلوی روند آسیب ناشی ازتأثیر مواد و مصالح نامناسب ناشی از مرمت نامطلوب را در آثار مورد بررسی قرار داد؛ یا به تأخیر انداخت؟ برای پاسخ به چنین پرسشی ابتدا باید روش های مرمتی و مواد مورد استفاده در تابلوها شناسایی شوند. شناسایی آسیب ها و اتخاذ کردن روش درمانی مناسب برای آن ها می تواند از سرعت آسیب بکاهد. لذا برای بدست آوردن اطلاعات پیرامون مواد و روش های مرمتی صورت گرفته، از مطالعات و بررسی های میدانی، مطالعات کتابخانه ای و اینترنتی، مطالعات آزمایشگاهی و آنالیزهای دستگاهی استفاده شده و پس از تجزیه و تحلیل همه ی اطلاعات بدست آمده، راه کارهایی پیرامون جلوگیری از گسترش آسیب های به وجود آمده ارایه گردیده، که در رأس امور حفاظتی بازکردن آسترها و حذف چسب-های آلی قرار گرفته است.
رضا وحیدزاده محمد رضا اولیاء
حفاظت بخش مهمی از آثار تاریخی اصفهان، به ویژه تزئینات کاشی کاری بناها از طریق تعمیر پیوسته آن ها که توسط نسل های متمادی هنرمندان بومی کارگاه های باسابقه این شهر انجام می شود، به مسأله تداوم سنت های هنری وابستگی یافته است. تبیین نظری این رابطه به عنوان مصداقی از پیوند میان میراث فرهنگی ملموس و غیرملموس کمتر انجام گرفته و پرسش های جدی در مورد صحت و اصالت مداخلات تعمیری در کالبد مادی آثار، مطرح شده است. در سال های اخیر، تعمیر پاره ای از شاهکارهای هنر کاشی کاری چندین نوبت تکرار و دانش فنی هنرمندان، نحوه انتخاب و نظارت بر کار ایشان نیز مورد نقد واقع شده است. در چند دهه اخیر مسوولیت نظارت بر عملکرد هنرمندان عمدتاً به دانش آموختگان مرمت سپرده شده است که حضورشان در بهینه سازی حفاظت ابعاد مختلف فرهنگی آثار کاشی کاری و دانشهای فنی مرتبط با آنها می تواند نقش راهبردی داشته باشد. رساله حاضر با تمرکز بر نقش مرمتگران، می کوشد ضمن شناسایی مفاهیم و اصول تعمیر، راهکارهایی را برای تعامل بیشتر میان هنرمندان و مرمتگران در بهینه سازی حفاظت کاشی کاری ارائه دهد. برای گردآوری داده ها از سه روش مطالعه اسناد مکتوب، مصاحبه با هنرمندان و مرمتگران و مشاهده آثار تاریخی مصنوع استفاده گردید. داده ها در دو بخش تجزیه و تحلیل شد. در بخش نخست از طریق شناسایی اصطلاحات کلیدی، نسبت به تبیین نگاه منابع بومی به حفاظت آثار و رابطه آن با فرآیند آفرینش هنری اقدام شد. برای استفاده بهینه از اطلاعات بدست آمده در ارزیابی روند حفاظت کاشی کاری، شواهدی برای تعریف معیارهای قابل سنجش و شناخت مصادیق ملموس آموزه های حکمی در وضع کالبدی آثار ارائه گردید. همچنین چارچوبی برای همکاری بهتر میان دو گروه با نگاه ویژه به پوشش گنبدها با بررسی ابعاد تاریخی، معرفت شناختی، اجتماعی و اقتصادی تعمیر کاشی کاری طراحی و ارائه شد. در این الگو ضمن شناسایی ارزش های فرهنگی موجود در روند سنتی تعمیرات، راهکارهایی برای تداوم آنها در اقدامات جاری تعریف و حوزه فعالیت هر یک از دو گروه در رسیدن به این مقصود به صورت مشترک و اختصاصی مشخص گردید. برای سنجش صحت تحلیل ها، ملموس تر شدن یافته های نظری و شناسایی فرصت های همکاری بیشتر دو گروه از سیزده مورد فعالیت مشارکتی بهره گرفته شد. خروجی این فعالیت ها به صورت پس خور در ارزیابی تحلیل های انجام شده در دو بخش قبلی مورد استفاده قرار گرفت. در این فعالیت ها عوامل محدودکننده و راهکارهای جلب سرمایه های اجتماعی لازم برای بهینه سازی تعمیرات از طریق همکاری با بخش خصوصی و دانشگاهی ارزیابی گردید. خروجی این فعالیت ها شامل مواد آرشیوی-آموزشی و مقالات منتشر شده به ضمیمه رساله ارائه شده است. از میان یافته های این پژوهش می توان به چند مورد مهم شامل بازشناسی و معرفی مفهوم کلیدی تعمیر و مفاهیم نظری مرتبط با آن، ارائه اصول بومی برای نقد تعمیرات کاشی کاری، بررسی محدودیت ها و فرصت های همکاری میان مرمتگران و هنرمندان بومی و ارائه راهکارهایی برای تقویت این امر و ارائه شواهدی از موارد عملی آن اشاره نمود.
سمیه اکبری نیما ولی بیگ
شهرستان خمین منطقه ای تاریخی با قدمتی بسیار طولانی است . از بین آثار باقی مانده حمامی متعلق به اوایل قاجار در یکی از روستاهای خمین به نام لکان وجود دارد. این پژوهش بر آن است که با ارایه طرح درمان اثر و بررسی گزینه های ممکن و شایسته در راستای احیای اثر و شناساندن آن به عنوان یکی از آثار زیبای معماری دوره قاجار گام بردارد؛ تا ضمن آگاه کردن مردم منطقه از وجود چنین اثر با ارزشی، اثر نام برده در مقیاس فرا منطقه ای نیز مطرح شده و به جذب گردشگر کمک کند.
سلیمه مشتاقیان بهنام پدرام
عمارت هشت بهشت اصفهان در دوره شاه سلیمان صفوی.(1080 ه .ق) بنا شده است. کاخ مزبور دارای انواع تزیینات معماری منحصر به فرد گچی ،کاشی کاری، آیینه کاری وغیره می باشد. با گذشت زمان این بنا دچار آسیب و تغییر و تحولات گوناگون شده است. دراین بنا زمان بندی دقیق بخشی از دوره های مرمتی و نوع عملیات مرمتی مشخص و آشکار نمی باشد. همچنین مرمت های گوناگون توسط افراد مختلف با ایده های متفاوت بر روی آنها صورت گرفته است. بنابراین، پژوهش مورد نظر سعی در بررسی موارد مذکور و مشخص نمودن نگرش و روش مناسب در جهت حفاظت ومرمت تزیینات این بنا دارد. و چون تا کنون منبع کامل وجامعی در زمینه عملکرد مرمتی بر روی کاخ هشت بهشت اصفهان ارایه نشده است و به علت کمبود منابع مدون این پایان نامه سعی در شفاف سازی دوره های مختلف عملیات تعمیراتی و مرمتی دارد تا باتوجه به منشورها وآیین نامه های جهانی، موفق ترین شیوه های حفاظت ومرمت صورت گرفته بر روی این بنا را تعیین نماید. این پژوهش از منظر هدف، کاربردی محسوب می گردد و از نقطه نظر ماهیت، روش توصیفی- تحلیلی را در بر می گیرد