نام پژوهشگر: مجید قدمی
اعظم مهرنیک مجید قدمی
کشورهایی است که عمده توجه و کانون سرمایه گذاریشان را بر تعلیم و تربیت متمرکز کرده اند. اهمیت تعلیم و تربیت از دوران طلایی یونان باستان و تأکید فیلسوفانی همچون سقراط، افلاطون و ارسطو، در کانون توجه تاریخ رشد و پیشرفت انسانی قرار داشته است. تمدنهای بزرگ بشری پیش ازآنکه نتیجه ی حکومتهای تشکیل شده در تاریخ جهانی باشد، دست رنج اندیشه ها و تفکرات دانشمندان و فرهیختگان تعلیم و تربیت و دانشگاه های بزرگی همچون جندی شاپور، اسکندریه، نظامیه هاو... بوده است. تمدن طلایی اسلامی بعدها درپرتو بسترسازی پیامبر بزرگ رحمت و آگاهی، حضرت محمد (ص) پایه ی بسیاری از علوم بشری گردید. پیامبری که خداوند بزرگ در قرآن کریم، مهمترین رسالتش را «خواندن آیات الهی»، «تزکیه» و «آموزش کتاب و حکمت» بر امتی که در ناآگاهی آشکار بوده اند، (قرآن کریم، جمعه، آیه 2) برشمرده است. در میراثهای فرهنگی و علمی بر جای مانده از تاریخ زندگانی انسانها، جز تأثیر تعلیم و تربیت که سبب خلق آن آثار بوده است، در این کره خاکی چیز دیگری نمی توان یافت. در بزرگترین مسابقه علمی بین دو قدرت بزرگ آمریکا و شوروی (سابق) در قرن گذشته (قرن بیستم)، در جریان پرتاب اسپونتیک یک به وسیله ی روسها، مهمترین عامل شکست آمریکاییها در عقب افتادن از این مسابقه علمی، ناکارآمدی آموزش و پرورش عنوان گردید. (چاکر، 1371، ص50) در گزارش «ملتی در خطر»، مهمترین عامل خطر برای آمریکایی ها در مقابل پیشرفتهای مختلف کشورهای رقیب، موضوع تعلیم و تربیت و عقب افتادن در آن بخش گفته شد. به گفته چاکر و هاینز در کتاب مدارس برتر جهان، استانداردهای برتر آموزشی در جهان مربوط به در سخن کوتاه باید گفت در جهان امروز، آموزش و پرورش کلید رشد و توسعه کشورهاست. کشورهایی که با برنامه ریزی مطلوب و سرمایه گذاری مناسب، به استاندارد سازی شاخص های رشد و توسعه در این نهاد مهم همت گمارده اند و توانسته اند در جهان امروز، به نظامهای برتر آموزشی نائل گردند. این کشورها، توانایی دستیابی به رشد و توسعه ی همه جانبه ی اقتصادی – اجتماعی را نیز از آن خود ساخته اند. کشورهایی مانند آلمان، انگلستان، فرانسه، کره ی جنوبی و ژاپن که هم دارای نظام آموزش و پرورش برتر می باشند و هم از نظر رشد و توسعه ی اجتماعی- اقتصادی، در سطح جهان وضعیت مطلوبی دارند.
قادر بلاغی اینالو اسماعیل سعدی پور
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه میزان شیوع اختلالات رفتاری بین دانش آموزان پایه اول ابتدایی با تجربه و بدون تجربه آموزش و پرورش پیش از دبستان در مناطق روستایی شهرستان فسا انجام شده است. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن علی- مقایسه ای می باشد. 60 دانش آموز با تجربه آموزش و پرورش پیش از دبستان (30 نفر پسر و 30 نفر دختر) و 60 دانش آموز بدون تجربه آموزش و پرورش پیش از دبستان (30 نفر پسر و 30 نفر دختر) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ی علائم مرضی کودکان (csi-4) می باشد که در این پژوهش از هر دو فرم (معلم و والدین) استفاده شده است. داده های بدست آمده با استفاده از روش های آماری: جدول فراوانی، درصد و آزمون خی دو چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که میان میزان شیوع اختلالات رفتاری در بعد نارسایی توجه/ بیش فعالی و لجبازی/ نافرمانی بین دوگروه با تجربه و بدون تجربه آموزش و پرورش پیش از دبستان از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد، ولی بین این دو گروه از نظر ابتلا به اختلال سلوک تفاوت معناداری مشاهده نشده است، همچنین بین دانش آموزان پسر و دختر با تجربه پیش از دبستان از نظر ابتلا به سه اختلال مورد بررسی (نارسایی توجه/ بیش فعالی، لجبازی/ نافرمانی و اختلال سلوک) از نظر آماری تفاوت معناداری مشاهده نشده است.