نام پژوهشگر: مهدی باکویی
حامد سراجی محمدآبادی محمد مهدی گرجیان
همواره برای آدمی جالب و مهم بوده است که بداند سرانجام او چه می شود و به کجا ختم خواهد شد. بنابراین بشر همیشه در صدد بوده است که بتواند راهی پیدا کند تا به این سوال خود جواب دهد. عمر آدمی، بازتاب مجموعه اندیشه، عمل و رفتار انسان هاست، که اگر جانب حقیقت و حق غلبه کند، عاقبت به خیر خواهد شد. انسان با عمل به دستورات الهی، مطمئناً جزای خیر خواهد دید و کسانی که در اکثر موارد مطیع اوامر الهی بوده اند، با توجه به رحمت الهی، اهل نجات خواهند بود. از جمله دستورات، رعایت تقوا، نماز، تزکیه نفس و موارد دیگر است، که باعث حفظ ایمان در زمان مرگ است. حال اگر عمل ما مجازی بوده و جانب فساد غلبه داشته باشد، در این گلوگاه حساس، ایمان را از کف خواهیم داد و دچار سوء عاقبت می شویم؛ که از جمله ی این عوامل، هوا پرستی، ظلم و ستم، حق ستیزی و دیگر عوامل است. شناخت این رذایل و پرهیز از آنها و پیشه کردن تقوای الهی در زندگی، راه غلبه شیطان بر انسان را مسدود می کند. به دلیل حساسیت موضوع عاقبت، خداوند در قرآن کریم به بیان راه ها و عوامل حسن یا سوء عاقبت اشاره فرموده است و به پیروان خود گوشزد نموده که گمان نکنید، خوب بودن و بد بودن در طول زندگی می تواند معیار حسن یا سوء عاقبت در افراد باشد؛ بلکه گاهی یک تحول روحی تحت عنایت الهی باعث می شود فردی از حضیض ذلت به اعلی مرتبه عزت راه پیدا کند و بالعکس. روش جمع آوری اطلاعات دراین پایان نامه به صورت کتابخانه ای بوده است.
امینه هدایتی نژاد مهدی باکویی
مبهمات قرآن از بحث های مهم و اساسی در حوزه ی علوم قرآنی است که شنا خت آن در فهم قرآن کریم نقش به سزایی دارد. با توجه به اینکه برخی از مفسران در تبیین مبهمات گاهی براساس مذهب و عقیده ی خود عمل نموده و به تفسیر آیات قرآن پرداخته اند؛ ضروری است که در شناخت مبهمات قرآن دقت نموده و با بررسی دیدگاه های مختلف، دیدگاهی که موافق با قرآن و سخنان (پیامبر صلی الله علیه وآله) و ائمه ی اطهار (علیهم السلام) که در واقع برگرفته از وحی الهی است، برگزیده شود. در این پژوهش موصولات که یکی از انواع مبهمات قرآن است، انتخاب و در ده جزء اول قرآن و در تفاسیر گرانقدر مجمع البیان طبرسی و مفاتیح الغیب (کبیر) فخر رازی بررسی شده است. با توجه به اینکه مذهب و عقاید دو مفسر مذکور متفاوت بوده است، تفاوت در مذهب و عقیده باعث شده است که تفسیر آن ها نیز تحت تأثیر قرار گیرد؛ بنابراین در تفسیر مجمع البیان که تفسیری شیعی است، تفسیر مبهمات موصولی آیات و تبیین مصادیق و مفاهیم آن ها براساس سخنان پیامبر (صلی الله علیه و-آله) و ائمه ی اطهار (علیهم السلام) که برگرفته از کلام وحی الهی بوده، صورت گرفته است؛ اما در تفسیرکبیر که مفسر آن از اهل سنت است، تفکر و اعتقادات مفسر بر تفسیر آیات اثر گذاشته است؛ آنچنان که مصادیق و مفاهیم آیات بر اساس استدلال های نادرست که غالباً در آن جهت گیری شده و جنبه ی مذهب گرایی در آن مشاهده می شود، تفسیر شده است. باتوجه به آیاتی که در این پژوهش بررسی شده است، این نتیجه حاصل شد که تفاوت تفسیری این دو مفسر بیشتر تفاوت مصداقی بوده است که بیشتر تحت تأثیر مذهب و عقاید مفسران بوده است. با توجه به اینکه یکی از جنبه های مطالعه ی تطبیقی، تبیین موارد اختلافی است؛ در این پژوهش ابتدا آیات مورد اختلاف دو مفسر و دیدگاه هر یک از آن ها بیان شده و سپس با توجه به سخن دیگر مفسران، نظر کلی در مورد آیات داده شده است. علاوه بر آنچه گفته شد، در بخشی از پژوهش بحث های مختصری نیز درباره ی مبهمات و موصولات و انواع آن ها ذکر شده است
کلثوم بستان پیرا مهدی باکویی
ارتباط اسماء الهی با محتوای آیات در سوره ی مبارکه ی نساء، مسئله ی مورد بحث این پژوهش است. با توجه به اتفاق نظر دانشمندان علوم قرآن، چینش کلمات قرآن کریم در قالب آیات، به دستور حضرت رسول ( ع) و از جانب خداوند می باشد؛ بنابراین ارتباط میان معنا یا معانی اسماء الهی با محتوای آیات امری انکار ناپذیر است. این ارتباط در سوره نساء؛ به چند صورت بروز یافته است که عبارتند از: ارتباط با محتوای آیه خود، پیوند با آیه قبل یا آیه بعد؛ ارتباط با محتوای چند آیه یا با محتوای کلی سوره. در این رساله بعد از مفهوم شناسی و پرداختن به تعاریف و اصطلاحات مربوطه، راههای کشف و پی بردن به ارتباط میان کلمات و جملات آیه و نیز آیه مورد نظر با آیات قبل و بعد خود بررسی شده است که از جمله این موارد می توان به قاعده سیاق و قرائن معینه و صارفه اشاره نمود. در این زمینه سیاق از اهمیت والایی برخوردار است؛ چرا که هر گوینده یا نویسنده ای، با ترکیب عبارات و جملات در کنار هم، مقصودی را ارائه می کند که با در نظر گرفتن مجموع آنها، می توان به معنایی که اراده نموده، دست یافت. در فصل دوم، به شرح و بررسی اسماء و صفاتی پرداخته می شود که در انتهای آیات سوره نساء ذکر شده اند، برای این کار از کتب معتبر بهره گرفته شده و جهت جمع بندی نهایی سعی شده از روایات معصومین استفاده گردد. در فصل سوم که قسمت اصلی پایان نامه می باشد، به بررسی نحوه ارتباط اسماء و صفات آخر آیات، با مضمون آیه خود و در برخی موارد با آیات قبل و بعد پرداخته شده و مشخص شده که اوصاف پایانی آیات؛ پیوند ناگسستنی با محتوای آیات داشته و غالباً بیانگر تعلیل، یا تأکید مفهوم آیه است. این مجموعه، بیان کننده گزینش حکیمانه و دقیق تمام کلمات، عبارات، اسماء و صفات الهی است که در انتهای آیات به تناسب محتوای آیه خود، ذکر شده است، همچنین تقدیم و تأخیر صفات زوج، خود امری حساب شده است که از حکمت الهی سرچشمه گرفته و تعویض یا جابجایی هر صفت، سبب فهم نادرست معنا و مقصود آیات می شود.
صباح کریمی مهدی باکویی
فهم قرآن و دستیابی به مفاهیم و معانی آن، اعم از منطوق و مفهوم، و آنچه که لزوما بر آن دلالت دارد،اعم ازظاهروباطن آیات، درسایه قواعدواصولی چندحاصل می گردد. مراد ازاین قواعد تنها قواعد فهم زبان عربی نیست، اگرچه خداوند متعال از آن برای بیان مقاصد خود بهره جسته است و در نتیجه، فهم کلام او اقتضا دارد که مفسر به قواعد زبان عربی آشنا باشد. اما علاوه بر آن، چون گوینده در کلام خود معانی و مفاهیمی متعالی را مطرح ساخته که نه تنها برای انسان عصر نزول قرآن بکر بوده، بلکه برای بشریت همواره نو و در بردارنده پیامی تازه است. تفسیر من هدی القران از آن دسته از تفاسیر است که مفسر آن در تفسیر آیات قرآن به قواعد تفسیری توجه داشته است اما در پاره ای از مواقع به یک قاعده توجه بیشتر داشته ودر مواقعی هم درحین تفسیر به قاعده ای کمتراشاره کرده است برای مثال اگر در تفسیر من هدی القرآن نظری بیندازیم،می بینیم که مفسر نسبت به مفردات قرآن توجه داشته است اما این توجه در حدزیاد وبه طور جدی نبوده است مثلا ایشان در تفسیر خود ازمنابع قرآن استفاده کرده اما از منابعی از قبیل روایات وسخنان صحابه واشعار عامه وعربی کمتر استفاده کرده واین به وضوح در تفسیر پیداست.ایشان در حین تفسیر در ذیل برخی از آیات در معنای کلمات به مفردات راغب اشاره می کند.مفسردرقاعده توجه به قرائت صحیح هرجاکه لازم دانسته به قرائات دیگر اشاره داشته اما درتفسیر آیات از قرائت حفص از عاصم پیروی کرده است وهمچنین ایشان در طول تفسیر به قواعد ادبی و لغت عرب و به گزارشات تاریخی وآراء مفسران و روایات توجه داشته ونیز در تفسیر آیات به قرائن متصل ومنفصل در حدی توجه داشته ومفسردر تفسیر آیات در مواردی براساس انواع دلالتها وتوجه به بطون آیات و مصادیق علم وعلمی وآگاهی از مفاهیم مفردات قرآن کریم به تفسیر آیات پرداخته است.
ساسان گوهره گوهری مهدی باکویی
بدون شک هر کس بخواهد به تفسیر قرآن بپردازد و به مقصود واقعی خدای متعال از آیات قرآن دست پیدا کند. نیازمند آن است که قواعد و اصولی را در نظر بگیرد و شیوه تفسیر خود را بر آن استوار نماید، این قواعد که به قواعد تفسیر معروف می باشند، عبارت است ازمجموعه ای از ضوابط و قوانین کلی برخاسته از مبانی عقلی، عقلایی و نقلی که وسیله استنباط معانی قرآن قرار می گیرند و رعایت آنها، مفسر را از دام گرفتار شدن به تفسیر به رای رهایی بخشیده و از خطا و اشتباهات وی می کاهد. یکی از تفاسیری که آیات قرآن را تا حدود زیادی بر اساس قواعد تفسیری تبیین و تفسیر کرده است، تفسیر شریف لاهیجی اثر شیخ بهاءالدین لاهیجی است. در این نوشتار، تفسیر مذکور از جهت رعایت هفت قاعده اساسی در تفسیر یعنی: قاعده توجه به قرائت صحیح، قاعده توجه به مفردات و تبیین آنها در تفسیر، قاعده توجه به ادبیات عرب، قاعده در نظر گرفتن قرائن، قاعده مبنا بودن علم و علمی ، قاعده در نظر گرفتن انواع دلالتها و قاعده احتراز از ذکر بطون در قرآن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در تفسیر شریف لاهیجی، با اینکه متن آیات بر اساس قرائت حفص از عاصم آمده است، اما لاهیجی در تفسیر آیات، قرائتهای دیگر را نیز بیان کرده بدون اینکه اظهار نظری کرده باشد یا قرائتی را بر قرائتی ترجیح دهد، همچنین وی در بیان معانی مفردات قرآن معمولا به آیات، روایات، جمله های معروف عرب، و اقوال برخی از صحابه و تابعین استناد کرده اما توجهی به اشعار عرب ندارد. همچنین در پرداختن به مباحث ادبی و بلاغی با توجه به اینکه تفسیر وی تفسیری روایی است اما به این مقوله نیز کم و بیش توجه نموده است. توجه به بهره گیری از قرائن مختلف که مفسر را در فهم صحیح آیات کمک می کند مانند توجه به فرهنگ عصر نزول ، آیات دیگر قرآن، روایات و... در تفسیر لاهیجی جلوه آشکاری دارد، در ضمن باید گفت با اینکه مستندات تفسیر شریف لاهیجی در موارد زیادی علم و علمی می باشد، اما وی در تفسیر برخی آیات به این قاعده پایبند نبوده است، و در برخی موارد به امور ضعیف و تحقیق نشده استناد کرده است. همچنین لاهیجی گر چه نامی از انواع دلالتها در تفسیرش به میان نیاورده است ولی در مواردی به برخی نکات که با دلالتهای غیر مطابقی از آیات استفاده می شده، اشاره کرده است. مفسر در بحث قاعده احتراز از ذکر بطون، معتقد است که آیات دارای تاویل و باطن هستند هر چند معتقد به باطن صرف نیز نیست و در تفسیر آیات به ظاهر آیات نیز توجه دارد.
علی رسول میرچناری مهدی باکویی
چینش اسماء و صفات الهی در پایان آیات با توجه به قاعده سیاق با محتوای آیه و آیات قبل و بعد ، دارای ارتباط و تناسب بوده و ناظر به مفهوم آیات هم جوار می باشد . این موضوع همواره مورد توجه و بحث علمای تفسیر بوده و در جای جای مباحث تفسیری و آیات دارای اسماء و صفات الهی به آن پرداخته شده است . در فصل دوم به معانی اسماء و صفات الهی در لغت و اصطلاح پرداخته شده و با توجه به کتب لغت و روایات و قرآن معانی آنها بیان شده است . و در فصل سوم ارتباط اسماء و صفات الهی با محتوای صدر و ذیل آیه و آیات قبل و بعد مطرح شده است . به عنوان نمونه می توان به موارد ذیل اشاره کرد صفت سمیع بیشتر در آیاتی ذکر شده است که ناظر به احاطه و نظارت الهی بر اعمال و رفتار انسان است . علیم بیشتر در آیاتی بوده ناظر به نیات و اسرار درونی بوده ، و غفور در باب آیات توبه به قصد اصلاح ، حکیم برای نشان دادن اتقان و محکم کاری ، عزیز در آیاتی است که برای نشان دادن قدرت لایزال خدای متعال است . قدیر توانای خداوند متعال بدون نیاز به دیگری ، خبیر آگاهی برون و درون ، افکار ، نیات و اعمال می باشد . بقیه اسماء الهی نیز به همین منوال همواراه دارای ارتباط محتوایی با آیه و آیات قبل و بعد ازخود می باشند .
علی بیگدلی مهدی باکویی
دراین نوشتارکه سه فصل می باشد، به بررسی تهلیل در آیات و روایات پرداخته شده است؛در فصل اول به طرح تحقیق و مفهوم شناسی پرداخته شده است ؛ در بخش مفهوم شناسی ، مباحث معنای لغوی تهلیل ، بررسی های معنایی ، صرفی و نحوی کلمات و حروف جمله ی «لااله الاالله»،معنای اصطلاحی تهلیل در روایات و اقوال علما،ویژگی های های لفظی و اسامی آن ، وجه تسمیه ی آن به کلمه ی اخلاص و مرکّب یا بسیط بودن آن بیان شده است؛در فصل دوم به بررسی واژه ی تهلیل در دو بخش اعتقادی و اخلاقی پرداخته شده است؛عناوین مباحث بخش اعتقادی عبارتند از:توحید اساس معارف قرآن، مهم ترین دعوت انبیاء، ادلّه ی اثبات توحید، موارد استعمال تهلیل و کلمه ی اخلاص درقرآن واقسام توحیددرعبارت « لا إله إلّا الله» می باشد؛دربخش اعتقادی هم به مباحثی چون نقش تهلیل در دوری از رذایل اخلاقی و ایجادفضایل اخلاقی و سیر اخلاقی مندرج در«لااله الا الله» پرداخته شده است.فصل سوم اختصاص به شرایط، فضایل و آثار تهلیل دارد؛شرایط تهلیل شامل اخلاص ، ولایت و ترک گناهان است؛فضایل تهلیل و کلمه ی اخلاص به صورت جداگانه بیان شده اندوبه آثار تهلیل دردوبخش درهرزمان و مکان و درزمان ومکان خاصّ اشاره شده است.