نام پژوهشگر: عبدالعلی گیلانی
محمد عباسی زاده غلام رضا بخشی خانیکی
این پژوهش به منظور بررسی تنوع ژنتیکی 49 ژنوتیپ و رقم شامل ژنوتیپ های نسلf5 حاصل نه تلاقی بین برنج های محلی خوزستان و برنج های شمال کشور و تعدادی از ارقام محلی و اصلاح شده خوزستان به همراه چند رقم استاندارد irri از نظر صفت تحمل به گرما با استفاده از10حایگاه ریزماهواره در سال 1388در آزمایشگاه مرکزی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین انجام گرفت. به استثناء جایگاه rm282 در بقیه جایگاه ها چند شکلی مشاهده شد. در مجموع 51 آلل تولید شد. تعداد آلل تولید شده در هر جایگاه بین 11-3 آلل و میانگین 5 آلل بود. جایگاه rm224 با دارا بودن بیشترین مقدار pic، بیشترین تعداد آلل تولیدی و آلل موثر بیشترین کارایی را در تفکیک ژنوتیپ ها نشان داد. فراوانی های مشاهده شده آللی انحراف شدیدی نسبت به فراوانی های مورد انتظار نشان دادند که این امر ناشی از اثر انتخابی بودن این جایگاه ها در تولید یا زمان بعد از تولید آنها می باشد. در 15 رقم و ژنوتیپ از مجموع 49 نمونه مورد بررسی اختلاط مشاهده شد. در14 نمونه در یک جایگاه و در ژنوتیپ7 در سه جایگاه rm224، rm570 و rm406 اختلاط دیده شد. در این بررسی جایگاه rm224 قابلیت غربال گری ارقام متحمل به گرما خوزستان و جایگاه rm570 قابلیت غربال گری ارقام متحمل به گرما و اختلاط بین ارقام را نشان دادند. تجزیه خوشه ای 49 رقم و ژنوتیپ را بر اساس ضریب تشابه تطابق ساده و الگوریتم upgma در سطح تشابه 70% به 9 خوشه مجزا هر کدام به ترتیب با 4، 8، 2، 3، 23، 3، 1، 2 و 1 عضو گروه بندی کرد. تمام ارقام محلی و اصلاح شده خوزستان در بزرگترین خوشه قرار گرفتند. ماتریس تشابه به دست آمده و خوشه بندی حاصل از آن رابطه ای با شجره ژنوتیپ ها نداشته و تنها تحت تاثیر نحوه انتخاب اصلاح کنندگان خوزستانی قرار داشت که تیپ های سازگار با منطقه را انتخاب کرده بودند. نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای گروه های سه گانه ژنوتیپی نیز این موضوع را تایید کرد. تجزیه به مولفه های اصلی براساس ماتریس تشابه نشان دهنده همبستگی شدید جایگاه های مورد بررسی با تحمل به گرما در بین 49 ژنوتیپ و رقم بود. نتایج حاصل از چندشکلی ریزماهواره ها و تجزیه خوشه ای و تجزیه به مولفه های اصلی نشان داد که روابط ارقام و ژنوتیپ های تحت بررسی معیار مناسبی جهت دسته بندی و انتخاب لاین های برتر متحمل به گرما در دوره گلدهی در بین ارقام و ژنوتیپ های برنج موجود در خوزستان می باشد.
زهرا حسن نژاد عبدالعلی گیلانی
برنج (oryza sativa l.) گیاهی تک لپه ای متعلق به خانواده poaceae بوده و پس از گندم دومین محصول مهم زراعی دنیا را تشکیل می دهد. این گیاه بومی مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری بوده و رشد آن در دماهای پایین با مشکل مواجه می شود. این آزمایش در اسفند سال 1389 در مزرعه واحد تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان واقع در ایستگاه تحقیقاتی شاوور به اجرا در آمد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. عامل اصلی شامل سه تاریخ کشت اول، دهم و بیستم اسفند ماه، عامل فرعی شامل پنج ژنوتیپ هویزه، گرده زنجان، چمپا ، لاین5 و دلار بود. نتایج بدست آمده از سنجش رنگدانه های کلروفیلa، b، کل و کاروتنوئید ها، نشان داد که مقدار آن ها در تاریخ کشت اول (دارای پایین ترین میانگین دمایی) دارای کاهش معنی دار بود. بررسی فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان پراکسیداز، کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز، نشان داد که میزان فعالیت آن ها در تاریخ کشت اول نسبت به تاریخ کشت های دوم و سوم (دارای میانگین دمایی نزدیک به دمای بهینه رشد) در برگ و ریشه ژنوتیپ های مورد بررسی کاهش معنی دار یافت. میزان مالون دی آلدئید (mda)، در طی تنش سرما افزایش معنی دار نشان داده و کمترین میزان آن در برگ و ریشه رقم گرده و بیشترین مقدار آن در برگ و ریشه ژنوتیپ لاین5 مشاهده شد. نتایج بدست آمده از سنجش میزان قند های محلول و پرولین برگ و ریشه نشان دهنده وجود اختلاف معنی دار در طی تنش سرما بود. اما تجمع این مواد نتوانست منجر به القای تحمل در ژنوتیپ های لاین5 و دلار گردد. بررسی تغییرات ماده خشک برگ ها، شاخص سطح برگ و سرعت رشد گیاه نشان دهنده کاهش معنی دار آن ها در طی تنش سرما بود به طوریکه بیشترین میزان در تاریخ کشت اول مربوط به ژنوتیپ گرده و کمترین مقدار در ژنوتیپ لاین5 مشاهده شد. نتایج این بررسی نشان داد ژنوتیپ گرده به دلیل دارا بودن سیستم آنزیمی آنتی اکسیدانی کارآمدتر و به حداقل رسانیدن خسارات ناشی از تنش اکسیداتیو و تنش اسمزی ایجاد شده در طی تنش سرما نسبت به سایر ژنوتیپ ها متحمل تر و لاین5 نیز به دلیل عدم توانایی در کنترل تنش های ثانویه ذکر شده به عنوان حساس ترین ژنوتیپ شناخته شد.
موژان وفایی سید منصور سید نژاد
علفهای هرز با کاهش کمی و کیفی محصولات زراعی تهدیدی جدی برای سیستمهای کشاورزی محسوب می شوند. در حال حاضر استفاده از علفکشهای سنتتیک و سموم شیمیایی موثرترین روش برای مقابله با این گیاهان به شمار میرود. افزایش روز افزون استفاده از این ترکیبات که با توجه به جمعیت رو به رشد کنونی ناگزیر به نظر میرسد، باعث افزایش مقاومت علفهای هرز به علفکشها، آلودگی منابع آبی و ایجاد نگرانی در مورد خطرات احتمالی این ترکیبات برای سلامت بشر گشته است. بنابراین جایگزینی ترکیبات علفکشی که دارای منشا بیولوژیک بوده و اثرات آلودهکنندگی نداشته باشند لازم به نظر می رسد. گیاهان آللوپات با داشتن ویژگیهای مزبور گزینه مناسبی برای این مورد خواهند بود. در همین راستا اثر آللوپاتی تفالههای حاصل از روغنکشی زیتون بر فاکتورهای بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی گیاه گندم مورد بررسی قرار گرفته است. گندم (triticum aestivum l.) گیاهی تک لپه متعلق به خانواده غلات (poaceae) است که اولین محصول زراعی مهم دنیاست. این آزمایش در زمستان 1390 در مزرعه واحد تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان واقع در ایستگاه تحقیقاتی شاوور به اجرا درآمد. آزمایش به صورت کرت های خرد شده، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. عامل اصلی یا میزان تفاله زیتون در خاک شامل پنج تیمار 0، 1، 3، 5 و 7 درصد تفاله در خاک و عامل فرعی شامل سه رقم تریتیکاله، کرخه و چمران بود. نتایج به دست آمده از سنجش رنگدانههای کلروفیل a، b، کل و کاروتنوئیدها، نشان داد که مقدار آن ها با افزایش درصد تفاله زیتون در خاک کاهش معنیداری را نشان داد. بررسی فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدان پراکسیداز، کاتالاز و آسکورباتپراکسیداز نشان داد که میزان فعالیت کاتالاز و آسکورباتپراکسیداز با افزایش درصد تفاله زیتون در خاک افزایش یافت ولی میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز روندی کاهشی داشت. میزان مالوندیآلدئید نیز با افزایش درصد تفاله زیتون در خاک روندی افزایشی و معنیدار داشت. نتایج به دست آمده از سنجش میزان قندهای محلول و پرولین نشان دهنده تجمع این مواد در بافت گیاه گندم با افزایش میزان تفاله زیتون در خاک بود. بررسی تغییرات وزن خشک ریشه و اندام هوایی و همین طور طول بوته در مرحله گیاهچهای نشان داد که افزایش میزان تفاله زیتون در خاک باعث کاهش این شاخصها میگردد. نتایج این بررسی نشان دهنده اثرات بازدارندگی و ایجاد ممانعت از رشد، تفاله زیتون بر گیاه گندم بود با این توضیح که کمترین غلظت تفاله دارای کمترین اثر بازدارندگی بود و گیاهان تیمار شده در این شرایط الگوی رشدی مشابه گیاهان شاهد داشتند.
فاطمه شهبازی سید منصور سیدنژاد
استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی سبب آلودگی محیط زیست ونیز تاثیرات سوء بر سلامتی انسان شده است به نحوی که کشاورزان در کشورهای توسعه یافته به سمت کودهایی با منشا زیستی روی آورده اند. یکی از منابع زیستی جلبک های دریایی می باشند. از این رو تأثیر عصاره های جلبکی gracilaria corticata ,ulva fasciata و nizamuddinia zunardini بر شاخص های رشد گندم مورد بررسی قرار گرفته است. مرحله اول این تحقیق در آبان سال 1392 در دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد و مرحله دوم آن از آذر سال 1392 تا اواخر فروردین سال 1393 در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان خوزستان به طول انجامید. فاکتورهای آزمایشی شامل 3 گونه جلبک در 4 غلظت 5/2، 5، 5/7و 10 درصد می باشند. عصاره های جلبکی با دارا بودن عناصر مورد نیاز گیاه و نیز هورمون های رشد می توانند بدون صدمه زدن به طبیعت و برهم زدن تعادل محیط زیست افزایش محصول را در پی داشته باشند.
آذین غفاری زاده سید منصور سیدنژاد
گندم گیاهی تک لپه ای از خانواده poaceaeاست. گندم در سراسر جهان به عنوان حیاتی ترین محصول کشاورزی و به عنوان پایه اصلی تغذیه و بقای بشر مطرح می باشد. در حال حاضر، مصرف کودهای شیمیایی به عنوان سریع ترین راه برای جبران کمبود عناصر غذایی خاک و هم چنین به منظور افزایش تولیدات محصولات کشاورزی، خیلی سریع گسترش یافته است. با توجه به مصرف بی رویه کودهای شیمیایی اثرات زیست محیطی متعددی از جمله آلودگی آب و خاک و مشکلاتی در خصوص سلامتی انسان به وجود آمده است. مصرف کودهای زیستی به منظور تأمین نیاز غذایی گیاه و با هدف کاهش مصرف کودهای شیمیایی، یک راه حل مطلوب جهت غلبه بر این مشکلات است. در تحقیق حاضر به منظور تأثیر عصاره جلبک قهوه ای nizamuddinia zanardinii بر فاکتورهای بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی گیاه گندم رقم چمران2، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. در یک تیمار از غلظت های مختلف عصاره جلبک دریایی (0، 5، 10 و 20%) و در تیمار دیگر از مخلوط عصاره جلبک دریایی به همراه سطوح مختلف کود شیمیایی اوره (0، 25 و 50% میزان مصرف متداول کود شیمیایی اوره) استفاده شد. عصاره جلبک قهوه ای به صورت افشانه برگی مورد استفاده قرار گرفت و کود اوره به خاک اضافه گردید. گیاهان تیمار شده، پس از رشد طی چهار مرحله: پایان جوانه زنی، مرحله گیاهچه ای، آغاز رشد زایشی و مرحله رسیدگی کامل گیاه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار mstatc مورد تجزیه آماری قرار گرفت، میانگین ها نیز با استفاده از آزمون چند دامنه دانکن در دو سطح آماری 1 و 5 درصد محاسبه شد. با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق، کاربرد عصاره جلبک قهوه ای موجب افزایش سرعت و درصد جوانه زنی، میزان ارتفاع گیاه، وزن تر و خشک ساقه، ریشه و برگ، سطح برگ و شاخص های مربوط به عملکرد گیاه شده است. بررسی تغییرات میزان رنگدانه های فتوسنتزی، کربوهیدرات، پروتئین و میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز نشان داد که اعمال عصاره جلبک قهوه ای منجر به افزایش شاخص های ذکر شده نسبت به تیمار شاهد گردید. با کاربرد عصاره جلبک قهوه ای به همراه 25% میزان مصرف متداول کود اوره موجب افزایش معناداری در میزان این شاخص ها شد. گیاهان تیمار شده با عصاره جلبکی افزایش قابل توجهی در میزان پرولین، مالون دی آلدئید و میزان فعالیت آنزیم کاتالاز نسبت به تیمار شاهد نشان دادند، ولی کاربرد عصاره جلبک قهوه ای به همراه سطوح مختلف کود اوره موجب کاهش در میزان این شاخص ها شد. با توجه به این که جلبک های دریایی منابع عظیمی از آمینواسیدها، ویتامین ها، هورمون های رشد، عناصر ضروری پر مصرف و کم مصرف می باشند، افزایش رشد و عملکرد گیاهان به حضور این مواد در عصاره جلبکی نسبت داده شده است.
عبدالصاحب عباییانی عبدالعلی گیلانی
چکیده ندارد.
جمال باوی عبدالعلی گیلانی
چکیده ندارد.
عبدالعلی گیلانی ابوالحسن هاشمی دزفولی
منظور مطالعه اثرات سن نشاء و تراکم بر روی عملکرد و اجزاء آن و همچنین برخی شاخص فیزیوژیک سه رقم برنج شامل عنبوری، چمپا و ld182 در شرایط خوزستان و تعیین بهترین سن نشاء و تراکم برای هر رقم این آزمایش بصورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی سه تکرار طی سال زراعی 1376 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی شاوور اجراء گردید در این بررسی فاکتور اصلی شامل سه سن نشاء (25، 35، و 45 روزه) فاکتور فرعی نیز با سه تکرار (15×15، 30×30 و 45×45 سانتی متر مربع یا به عبارتی تعداد 44، 11 و 5 کپه در هر متر مربع) و سه رقم برنج (عنبوری، چمپا و ld182) بصورت ترکیبی در نظر گرفته شدند. برای تعیین روند تغییرات شاخص های رشد، اولین نمونه برداری در زمان انتقال هر یک از سنین نشاء سطح برگ (lai) در طول اجرای طرح اندازه گیری و سپس با استفاده از فرمولهای استاندارد، سرعت رشد نسبی (rgr)، سرعت رشد محصول cgr، سرعت جذب خالص (nar) و نسبت سطح برگ (lar) محاسبه شدند. همچنین شدند. همچنین به منظور مطالعه محدودیت منبع پس از گلدهی از روش کاهش تعداد خوشچه بر روی خوشه استفاده شد. تجزیه ای آماری نشان داد که عملکرد دائمی می تواند بسته به سن نشاء تراکم و رقم متفاوت باشد. بطوریکه با افزایش سن نشاء عملکرد دانه تقریبا از 12-16 درصد کاهش یافت و در میان تراکم ها، تراکم 15×15 بیشترین عملکرد را داشته است . همچنین نتایج نشان داد که رقم ld182 با میانگین عملکرد 7/7 تن در هکتار کاملا از دو رقم محلی خوزستان بر نر می باشد. بررسی همزمان اثرات متقابل سه فاکتور مشخص نمود که بیشترین عملکرد را رقم ld182 با تراکم 15×15 و نشاء 35 روز دارد و کمترین آن نیز مربوط به رقم چمپا با تراکم 30×30 و نشاء 25 روزه است . در این تحقیق مشخص گردید که عملکرد برنج تحت تاثیر وزن هزار دانه و تعداد پنجه های بارور می باشد. بطوریکه وزن هزار دانه در حدود 55 درصد و تعداد پنجه های بارور نیز 12 درصد از تغییرات عملکرد را توضیح می دهند. بررسی اجزاء موثر عملکرد در تراکم های مختلف نشان داد که در تراکم 15×15، 84/6 درصد از تغییرات عمکلرد به وسیله سه جزء وزن هزار دانه، تعداد در خوشه قابل توجیه است ، ولی با افزایش تراکم سهم نسبی وزن هر هزار دانه به دشت می باید. همچنین اجزاء موثر عملکرد بسته به سن نشاء متفاوت بودند. و در نشاء 25 روزه 70 درصد از تغییرات عملکرد تحت تاثیر وزن هزار دانه بود ولی با افزایش سن نشاء اهمیت نسبی آن کاسته شد و نقش پنجه های بارور در عملکرد افزایش یافت ، بررسی روند تغییرات شاخص های رشد مشخص نمود که برای دستیابی به عملکرد مطلوب داشتن rgr, cgr, lai و nar بیشتر، شرط لازم، اما کافی نیست ، زیرا ارقام محلی از نظر شاخص های فوق برتری نسبی داشته اند. عملکرد دانه بالایی نداشته اند. بنابراین برای حصول عملکرد مناسب ، شاخص برداشت بالا و سرعت زیاد انتقال مواد پروژه به سمت دانه نقش مهمتری را دارا می باشند.