نام پژوهشگر: احسان نامجو
احسان نامجو علی آقاگل زاده
در بسیاری از شبکه های انتقال داده، کانالهای میان گیرنده ها و فرستنده ها کانالهای پاکشونده در نظر گرفته می شود. در چنین کانال هایی بسته های داده یا سالم، دست نخورده و بدون خدشه به مقصد می رسند و یا به اصطلاح در کانال گم می شوند و هرگز به مقصد نمی رسند. رشته بیت های کدشده ی ویدئوی دیجیتال که اغلب خروجی استانداردهای کدگذاری ویدئو هستند، از جمله داده هایی به شمار می روند که در اینگونه کانالها، میان گره های مختلف شبکه ارسال و دریافت میشوند. هدف از این رساله، ارسال مقاوم سیگنال مقیاس پذیر ویدئو در کانالهای پاکشونده است. مقیاسپذیری در سیگنال ویدئو ابزاری فراهم می آورد که به واسطه ی آن گره های مختلف شبکه با قابلیت و تواناییهای مختلف، امکان استفاده از سیگنال ویدئو در نرخ فریم، وضوح و یا کیفیتی برابر و یا پایین تر از سیگنال کدشده اصلی به دست می آورند. هدف رساله در قالب سه گام تحقق مییابد. در گام نخست استاندارد svc بهعنوان یک کدگذار موفق در عرصه کدگذاری مقیاسپذیر سیگنال ویدئو بررسی شده است و با انجام شبیه سازیهای لازم، بخشهای مختلف رشته بیت مقیاس پذیر شناسایی شده اند و با توجه به اهمیت این بخش ها، روشی برای افراز داده ها در سیگنال مقیاس پذیر ویدئو پیشنهاد شده است. در گام دوم، دو کد بی نرخ با ویژگی حفاظت غیر یکسان پیشنهاد شده است. کدهای پیشنهاد شده با انجام تغییراتی در گراف کدگذاری کدهای lt حاصل شده اند. در کد پیشنهادی نخست با مرتب سازی گره های ورودی بر حسب درجه ی آنها در گراف کدگذاری، شرایطی ایجاد می شود که سمبل های مهم ترِ داده در محل گره های ورودی با درجه ی بیشتر، در آغاز گراف کدگذاری، قرار داده شوند و در نتیجه احتمال بازیابی آنها در گیرنده افزایش می یابد. در کد پیشنهادی دوم با انتخاب هوشمندانه سمبل های ورودی به هنگام فرآیند کدگذاری، تدبیری اتخاذ می شود که به واسط هی آن می توان درجه ی دلخواه و مناسب به گر ه های متناظر با سمبل های مهم ترِ داده اختصاص داد. روش پیشنهادی دوم برتری بارزی در مقایسه با کد پیشنهاد شده ی نخست ندارد؛ اما می تواند به عنوان تجربه ای سودمند، نقطه ی آغازی در مطالعات آینده برای طراحی کد های بی نرخ با ویژگی حفاظت غیریکسان تلقی شود. سرانجام هدف نهایی رساله از ترکیب گامهای اول و دوم در قالب حفاظت رشته بیت مقیاسپذیر ویدئو در کانالهای پاک- شونده تحقق می یابد؛ بدین معنی که پس از شناسایی بخش های مهم در رشته بیت مقیاس پذیر، بخش های مختلف آن بر پایه اهمیت نسبی هر بخش به گونه ای مرتب می شوند که بخشهای مهم در آغاز رشته بیت قرار گیرند. سپس با استفاده از کد مناسب، به بخش های مختلف رشته بیت افراز شده، بسته به اهمیت هر بخش، حفاظتی درخور آن اعمال می شود. با توجه به شبیه سازی های انجام شده، در این صورت بخشهای مهم تر رشت هبیت افرازشده با احتمال بیشتری پیش از سایر بخش ها در گیرنده بازسازی می شوند.
امین ربیعی کریم انصاری اصل
به صراحت مغز یکی از پیچیده ترین اعضای بدن است که دارای واکنش های عصبی غیر خطی می باشد. حملات صرعی ناشی از اختلال در عملکرد الکتریکی مغز است و لذا بر روی سیگنال الکتروانسفالوگرام (eeg ) نمود می کند. تغییر آسیب شناسی در وقوع و انتشار حمله صرعی از تعاملات بین پارامترهای فیزیولوژیکی در نواحی مختلف مغز ناشی می شود. برای شناسایی ساز و کارهای فعالیت های صرعی، باید مدل های زیستی-فیزیکی پیچیده را با تحلیل آماری داده ها وفق داد. یکی از این مدل ها، مدلسازی دینامیکی سببی (dcm) است که روابط علت-معلولی مولد سیگنال های eeg به صورت غیرخطی در آن مدل شده اند. در این پایان نامه برای اولین بار سیگنال های eeg صرعی با استفاده از روش dcmمدلسازی شدند. پس از مدلسازی سیگنال eeg و تخمین پارامترهای اتصال، سیگنال های eeg مدل شده تولید شد. سپس برای بررسی شباهت بین ویژگی های سیگنال های مدل شده و واقعی، این سیگنال ها با هم مقایسه شدند.این مقایسه با استفاده از ویژگی های مناسب و طبقه بندی کننده هایی چون ماشین بردار پشتیبان و تفکیک کننده ی خطی صورت گرفت. نتایج بدست آمده نشان می دهد که ویژگی ها و فعالیت هایی چون فعالیت صرعی، در سیگنال های مدل شده و واقعی مشابه هستند. همچنین فعالیت های صرعی و عادی در سیگنال های مدل شده و واقعی، به کمک تفکیک کننده ی خطی از هم جدا شدند. برای ویژگی های غیر خطی استخراج شده، دقت 75/90 درصد و 5/91 درصد به ترتیب برای سیگنال های مدل شده و واقعی بدست آمد. برای ویژگی های مبتنی بر تبدیل موجک نیز، دقت 5/97 درصد و 98 درصد به ترتیب برای سیگنال های مدل شده و واقعی حاصل شد.