نام پژوهشگر: زهره دانشورپور
زهره دانشورپور تورج هاشمی نصرت آباد
هدف : هدف این پژوهش بررسی نقش کمال گرایی و احساس مسئولیت پذیری افراطی در نشانه های زیربالینی اختلالات اضطراب اجتماعی، وسواسی ـ جبری و افسردگی با واسطه مندی خودناتوان سازی بود. مواد و روش کار: این پژوهش از نوع همبستگی بوده و از روش مدل یابی معادلات ساختاری یا الگویابی علی استفاه شده است. 832 دانش آموز دختر (289 دانش آموز رشته ریاضی، 280 دانش آموز رشته تجربی و 263 دانش آموز رشته انسانی) به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به سیاهه کمال گرایی (هیل و همکاران، 2004)، پرسشنامه باورهای وسواسی (گروه کاری، 2003)، سیاهه وسواسی ـ جبری مادزلی (هاجسون و راچمن، 1977)، سیاهه فوبی اجتماعی (کانور و همکاران، 2000)، مقیاس های افسردگی، اضطراب و تنیدگی (لوی باند و لوی باند، 1995) مقیاس خودناتوان سازی (جونز و رودوالت، 1982) پاسخ دادند. داده های به دست آمده از طریق ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادله ساختاری تحلیل شدند. یافته ها : پس از بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش و همبستگی بین خرده مقیاس های آنها و همچنین پس از غربالگری داده ها، یافته های مدل یابی معادلات ساختاری درباره مدل مفروض اول نشان داد که خودناتوان سازی به عنوان میانجی گر نقش قدرتمندی در تبیین نشانه های زیربالینی اختلالات اضطراب اجتماعی، وسواسی ـ جبری و افسردگی از طریق کمال گرایی (مثبت و منفی) و احساس مسئولیت پذیری افراطی دارد. البته یافته ها نشان داد که احساس مسئولیت پذیری افراطی نه به طور مستقیم و نه غیرمستقیم نمی تواند از طریق خودناتوان سازی نشانه های زیربالینی مذکور را پیش بینی کند. همچنین، درباره مدل مفروض دوم یافته ها نشان داد که بین کمال گرایی منفی و احساس مسئولیت پذیری افراطی رابطه علی وجود دارد. نتیجه گیری: ارزیابی دقیق یافته ها نشان داد کمال گرایی منفی به عنوان قدرتمندترین پیش بین کننده می تواند با واسطه گری خودناتوان سازی (به ترتیب قدرت پیش بین کنندگی ) نشانه های زیربالینی افسردگی، وسواسی ـ جبری و اضطراب اجتماعی را پیش بینی کند. همچنین، احساس مسئولیت پذیری افراطی به عنوان رقیبی ضعیف برای کمال گرایی (مثبت و منفی) نتوانست پیش بین کننده معناداری برای نشانه های زیربالینی مذکور باشد. درمجموع، می توان گفت که کمال گرایی تا زمانی که راهبردهای ناتوان کننده خلق منفی، ترس از شکست، عذرتراشی،عدم تلاش و کمال خواهی را در پی نداشته باشد نمی تواند منجر به آسیب روانی در قالب نشانه های زیربالینی مذکور شود. همچنین، احساس مسئولیت پذیری افراطی نیز زمانی می تواند از طریق خودناتوان سازی نشانه های زیربالینی اختلال وسواسی ـ جبری و افسردگی را تبیین کند که نتیجه کمال گرایی منفی باشد. نتایج پژوهش حاضر بر بازشناسی متغیرهای کارکردی که ایجاد کننده و تداوم بخش نشانه های زیربالینی اختلالات سه گانه مذکور در دوره نوجوانی است، تاکید می کند. تلویحات یافته های این پژوهش دربردارنده نکات مهمی برای روان شناسان تربیتی، سلامت و بالینی است.