نام پژوهشگر: رضا ملک زاده
حاجی امین مرجانی فیروزه بیرامی جمال
شیوع سرطان مری در مناطق شمال شرقی ایران بالاست. از بین انواع سرطان مری ابتلا به سرطان سلول های سنگفرشی مری ( squamous cell carcinoma; scc) در منطقه یاد شده افزایش دارد. از جمله عوامل موثر در ایجاد سرطان مری می توان به ترکیبات آروماتیک چند حلقه ای(polycyclic aromatic hydrocarbons) pah اشاره کرد. ترکیبات مذکور بوسیله آنزیم های فاز i و ii متابولیزه کننده گزنوبیوتیک مانند آنزیمهای nqo1, cyp2c9, gstt1, gstm1 متابولیزه و غیرفعال می گردند تا به سهولت از بدن دفع گردند. پلی مورفیسم در ژنهای این آنزیمها سبب تغییر فعالیت آنزیمی آنها و افزایش اتصال ترکیبات pah به dna می گردد. در مطالعه حاضر بررسی رابطه پلی مورفیسم ژنهای cyp2c9 , nqo1 gstt1, gstm1, با میزان اتصال pah به dna در بیماران مبتلا به سرطان scc مری در منطقه شمال شرقی ایران مورد توجه قرار گرفت. بدین منظور نمونه خون و بافت مری مربوط به 94 بیمار مبتلا به سرطان scc مری از افراد مراجعه کننده به کلینیک اترک واقع در شهرستان گنبدکاووس و 100 فرد سالم از همان منطقه تهیه گردید. ارزیابی پلی مورفیسم ژنهای nqo1,cyp2c9,gstt1,gstm1 و بیان ژن nqo1 همچنین ارزیابی میزان اتصال pah-dna در بافتهای مری آنها اندازه گیری شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که فراوانی پلی مورفیسم های ژنهای یاد شده بین گروههای بیماران و کنترل تفاوت معنی داری نداشتند. همچنین بیان ژن nqo1 با پلی مورفیسم آن ارتباط معنی داری داشت. از طرفی میزان اتصال pah-dna مربوط به بافتهای تومور scc مری در مقایسه بافتهای نرمال اختلاف معنی داری نشان داد. بنابر این با توجه به نتایج بدست آمده احتمال اهمیت عوامل محیطی بخصوص مواد خانواده pahs در ایجاد سرطان مری از نوع scc نسبت به عوامل ژنتیکی بیشتر می باشد.
سعید لطیفی نوید رضا ملک زاده
هلیکوباکترپیلوری در معده انسان کلنیزه شده و برای دهه های متمادی باقی می ماند. پراکندگی های باکتریایی می تواند مهاجرت های انسانی قدیمی و اخیر را آشکار کند. در این مطالعه تیپ بندی سویه های هلیکوباکترپیلوری از 147 ایرانی در سراسر ایران که خاستگاه قومی- جغرافیایی برای آن ها به خوبی مشخص شده بود، با استفاده از روشmulti-locus sequence typing انجام شده و برای هر سویه الگوی هاپلوتایپی تعریف شد. سپس توالی های ژن های مرکزی سویه های ایرانی با توالی های بدست آمده از سویه های دیگر در نقاط مختلف جهان مقایسه شد. سویه های هلیکوباکترپیلوری از جمعیت ایرانی مشابه سویه های جدا شده از جمعیت اروپا- آسیایی غربی بود و از این رو می تواند در درون جمعیت hpeurope که قبلا توصیف شده واقع شود. علی رغم موقعیت جغرافیایی ایران که در تقاطع اروپا- آسیا واقع شده، در این مطالعه مدرکی که ایران به عنوان منبع عمده نیایی برای سویه ها در قاره اروپا- آسیا باشد، یافت نشد. در مقیاس کوچکتر، خویشاوندی ژنتیکی نزدیک مابین سویه های هلیکوباکترپیلوری جدا شده از گروه های قومی ایرانی اختصاصی و سویه های مشابه به لحاظ قومی یا جغرافیایی در کشورهای همسایه مشاهده شد. براین اساس وضعیت هلیکوباکترپیلوری در ایران به شدت تحت تاثیر مبادله ژنتیکی با کشورهای همسایه بوده و تمایز قومی- جغرافیایی سویه ها در درون کشور به خوبی حفظ شده است. این یافته ها برخلاف آنالیزهای قبلی بر اساس mtdna و کروموزوم y انسانی می باشد که علی رغم تعداد نمونه بالا و تعداد بیشتر مکان های جغرافیایی همسایه نمونه برداری شده، نتوانستند ارتباط های واضح مشابهی را نشان دهند. قدرت تفکیک بالاتر هلیکوباکترپیلوری برای تشخیص الگوهای منطقه ای، از جمله الگوهای اخیر حرکت جمعیتی، نتیجه انتقال آهسته باکترهای بین گروه های قومی و سرعت بالای تکامل توالی های آن در مقایسه با dna انسانی می باشد.
نوشین تقوی محمدرضا عباسزادگان
سرطان مری ششمین علت مرگ در اثر سرطان در دنیا می باشد. بیشترین شیوع این سرطان خصوصا نوع سنگفرشی (scc) در ناحیه ای بنام کمربند سرطان مری شامل نواحی شمال غرب چین، شمال افغانستان، جنوب ترکمنستان، قسمت های شمالی ایران و نواحی شرقی ترکیه می باشد .استان گلستان واقع در شمال شرق ایران نیز در این کمربند واقع شده است. عوامل خطرزای محیطی و ژنتیکی در ایجاد scc مری نقش دارند. نقایص ژن p53 از جمله عوامل خطرزای ژنتیکی در ایجاد scc بشمار میرود. از آنجا که ژن p53 ، از جمله ژنهای کلیدی در مسیر کنترل چرخه سلولی و مرگ برنامه ریزی شده سلولی بشمار می رود، لذا فعال شدن این ژن در زمان صدمه به dna سبب بیان پروتئینهای دیگری از جمله p16 ، p21 و mdm2 خواهد شد. از طرف دیگر عوامل اپی ژنتیک شامل متیلاسیون ژن p16 نیز از عوامل خطرزای موثر در ایجاد scc می باشد . بنابراین در مطالعه حاضر بررسی بیان پروتئین های p53, p21, p16 و mdm2 در ارتباط با پلی مورفیسم ژن p21 و متیلاسیون ژن p16 در بیماران سرطان سنگفرشی مری در استان گلستان، شمال شرق ایران مورد توجه قرار گرفت. بدین منظور نمونه خون و بافت مری مربوط به 126 بیمار مبتلا به scc مری و 100 فرد سالم از افراد مراجعه کننده به کلینیک اترک واقع در شهرستان گنبدکاووس برای انجام آزمایشات مولکولی تهیه گردید. بررسی بیان پروتئین های p53, p21, p16 و mdm2 با روش ایمیونوهیستوشیمی و ارزیابی ژنوتیپ p21 در نواحی کدون 31 و 3’utr ، با روش pcr-rflp انجام شد. در ارتباط با ارزیابی متیلاسیون ژن p16 ، پس از واکنش بی سولفیتی، روش methylation-specific_pcr) msp) بکار گرفته شد. نتایج مطالعه حاضر برای اولین بار در جهان نشان داد که افزایش متیلاسیون ژن p16 در بافت های سرطانی بطور معنی داری با کاهش بیان پروتئین p16 و افزایش بیان پروتئین p53 همراه بوده است (p < 0.05). همچنین افزایش بیان پروتئین های p53و p21، به همراه کاهش بیان پروتئین p16 خطر ابتلا به scc در منطقه مورد مطالعه را افزایش میدهد. بعلاوه رابطه مصرف سیگار در افراد سرطانی و افزایش بیان پروتئین p53 و پلی مورفیسم ژن p21 در مطالعه حاضر مشخص شد . (p=0.010, or=3.64; 95% ci: 1.32-10.02). . بدین ترتیب یافته های پژوهش حاضر مطرح کننده تداخل و بر هم کنش عوامل محیطی از جمله سیگار و مکانیسم های ژنتیکی و مولکولی متفاوت مانند متیلاسیون ژن p16 ، پلی مورفیسم ژن p21 و افزایش بیان پروتئین p53 می باشد. دستاوردهای حاصل از این تحقیق در ژورنالهای بین المللی به چاپ رسید. امید است نتایج حاصله راهگشا برای سایر تحقیقات در کاهش ابتلا به سرطان scc مری باشد.
نادر زنده دل فیروزه بیرامی جمال
بیماری بازگشت مواد اسیدی معده به مری (gastroesophageal reflux disease; gerd) از جمله بیماریهای شایع در ایران و جهان محسوب می شود. عوامل خطرزای ژنتیکی ( از جمله پلی مورفیسم a105g در ژن gst-p1 ) و محیطی (از جمله مصرف دخانیات وچاقی ) در ایجاد بیماری یاد شده موثرند. داروی امپرازول از دسته داروهای بازدارنده پمپ هیدروژن جهت درمان بیماری بازگشت مواد اسیدی معده به مری بطور متداول تجویز می شود. آنزیم cyp2c19 از ایزوفرم های خانواده آنزیمی سیتوکروم p450 مسئول تجزیه امپرازول است تا داروی مربوطه پس از تاثیر گذاری از بدن دفع گردد. این آنزیم واجد پلی مورفیسم های شایع ((cyp2c19*2 g681a و (cyp2c19*3) g636a است که در تغییر فعالیت آنزیمی موثرند. افراد بر اساس نوع فعالیت آنزیمی به سه گروه متابولیزه کننده شدید، متابولیزه کننده متوسط و متابولیزه کننده خفیف تقسیم بندی می شوند که بر این اساس چگونگی پاسخ به درمان برای بیماری مذکور مشخص می گردد. از دیگر عوامل ژنتیکی موثر در درمان بیماری مذکور می توان به تغییرات بیان آنزیم سیکلواکسیژناز 2 در بافت التهابی انتهای مری اشاره داشت. این آنزیم واجد پلی مورفیسم شایع -765g>c در ناحیه پروموتر است که در تغییر فعالیت آنزیم موثر است. از این رو در مطالعه حاضر بررسی رابطه پلی مورفیسم های ژن cyp2c19 و بیان ژن cox-2 در میزان پاسخ به درمان بیماران ایرانی مبتلا به بیماری بازگشت مواد اسیدی معده به مری با داروی امپرازول و همچنین نقش آنزیم gstp1 به عنوان عامل محافظتی سلول در بروز عارضه التهاب مری مورد توجه قرار گرفت. بدین منظور 82 بیمار مبتلا به بیماری بازگشت مواد اسیدی معده به مری انتخاب و به مدت 4 هفته تحت درمان با امپرازول به میزان40 میلی گرم در روز قرار گرفتند. نمونه بیوپسی مری قبل و بعد از درمان از بیماران گرفته شد و ژنوتیپ cox-2 و cyp2c19 و gstp1 و میزان بیان cox-2 برای آنها ارزیابی گردید. نتایج حاکی از آن بود که 8?70% (58 نفر) از بیماران در گروه متابولیزه کننده شدید و 28% (23 نفر) از بیماران در گروه متابولیزه کننده متوسط و 2?1% (1 نفر) در گروه متابولیزه کننده خفیف قرار داشتند. درمان با امپرازول برای 95% از بیماران در گروه متابولیزه کننده متوسط موثر بوده است(p<0.001) و بیان ژن cox-2 برای این دسته از بیماران پس از اتمام دوره درمان بدون تغییر بوده است. در حالیکه دارو برای 43% از بیماران در گروه متابولیزه کننده شدید موثر بوده است و میزان بیان ژن cox-2 نیز پس از دوره درمان برای این دسته از بیماران کاهش داشته است. با اتکا به نتایج حاصل از تحقیق حاضر معلوم گردید که شناسایی ژنوتیپ cyp2c19 در انتخاب میزان دوز مصرفی برای بیماران مبتلابه بازگشت مواد اسیدی معده به مری به جهت تاثیر گذاری بیشتر داروی امپرازول اهمیت ویژه ای دارد. همچنین مشخص شد که افزایش التهاب مری با حضور آلل a در محل کدون 105 ژن gstp1 رابطه دارد (p=0.028 ).
محمد کارگر جهرمی رضا ملک زاده
هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات ضد باکتریایی اسانس ها و عصاره های گیاهی علیه تعدادی از باکتری های بیماری زای آبزیان و انتخاب موثرترین اسانس و عصاره جهت ارزیابی اثرات تغذیه ای آنها بر رشد، ایمنی و مقاومت ماهی قزل آلای رنگین کمان در برابر استرس و بیماری بود. پس از تهیه اسانس و عصاره های گیاهان آلوئه ورا، سیر، شیرین بیان، گشنیز، زیتون، گون، مرزه، کاکوتی، اسطوخودوس، مریم گلی و مرزنجوش خواص ضد باکتریایی آنها به روش آزمون میکروبراث دایلوشن بررسی و حداقل غلظت مهارکنندگی (mic) و حداقل غلظت کشندگی (mbc) آنها به طور جداگانه تعیین گردید. نتایج این مرحله نشان داد که اسانس گیاه مریم گلی و عصاره های آبی و الکلی ریشه گون بطور موثرتری نسبت به سایر گیاهان سبب مهار رشد باکتری های بیماری زا می گردند. بر این اساس اسانس گیاه مریم گلی (salvia officinalis) و عصاره آبی و الکلی ریشه گون (astragalus verus) جهت مرحله دوم مطالعه انتخاب گردیدند. در مرحله بعدی آزمایش تعداد 1350 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان (4±64 گرم) به مدت 2 هفته با شرایط آزمایشگاهی سازگار شدند. سپس ماهیان در قالب هشت تیمار هر کدام با سه تکرار شامل تیمار یک و دو به ترتیب غذای کنسانتره حاوی 5/0 و 1 درصد عصاره آبی ریشه گیاه گون، تیمار سه و چهار به ترتیب غذای کنسانتره حاوی 5/0 و 1 درصد عصاره الکلی ریشه گیاه گون، تیمار پنج غذای کنسانتره حاوی مخلوط 5/0 درصد عصاره آبی و 5/0 درصد عصاره الکلی ریشه گیاه گون، تیمار شش، هفت و هشت به ترتیب غذای کنسانتره حاوی 01/0 ، 05/0 و 1/0 درصد اسانس گیاه مریم گلی و یک تیمار شاهد به مدت 60 روز با جیره غذایی حاوی اسانس و عصاره های گیاهی تغذیه شدند. سپس مطالعه 15 روز دیگر ادامه یافت بدون اینکه اسانس یا عصاره ای به غذای آنها افزوده شود. در طول مطالعه نمونه-برداری جهت زیست سنجی و بررسی شاخص های ایمنی در روزهای صفر، 30، 60 و 75 انجام شد. همچنین در پایان روز 60 میزان مقاومت ماهیان در برابر استرس افزایش دما و کاهش اکسیژن سنجیده و یک آزمون تجربی جهت آلودگی با باکتری بیماری زای yersinia ruckeri طراحی گردید. نتایج نشان دادند که استفاده از عصاره آبی و الکلی گون در غذا، سبب بهبود عملکرد رشد ماهی قزل آلا در مقایسه با تیمارهای تغذیه شده با سطوح مختلف اسانس مریم گلی و تیمار شاهد می شود، هر چند تفاوت آماری معنی دار با سایر تیمارها فقط در تیمار 1درصد عصاره آبی گون مشاهده شد (05/0>p). بیشترین میزان سطح فعالیت لیزوزیم سرم نسبت به شاهد در ماهیانی که با مکمل غذایی اسانس مریم گلی تغذیه گردیدند مشاهده شد (05/0>p). نتایج حاصل از ایمیونوگلبولین حاکی از افزایش میزان آن در ماهیان تغذیه شده با میزان 1/0 درصد اسانس مریم گلی و 1 درصد عصاره الکلی گون بود. (05/0<p). طبق نتایج به دست آمده بیشترین میزان کمپلمان سرم در گروه تغذیه شده با 05/0 و 1/0 درصد مریم گلی مشاهده شد که بجز با گروه های تغذیه شده با عصاره الکلی گون با سایر گروه ها دارای اختلاف معنی دار بود (05/0<p). در تحقیق حاضر بیشترین مقادیر بقا در برابر باکتری yersinia ruckeri، به ترتیب در گروه تغذیه شده با 05/0 و 1/0 درصد مریم گلی و کمترین میزان بقا به ترتیب در گروه تغذیه شده با مخلوط 5/0 % عصاره آبی و الکلی گون و گروه شاهد مشاهده شدند. همچنین در بررسی تلفات تنش های دمایی و کمبود اکسیژن کمترین تلفات در تیمارهای تغذیه شده با جیره های 05/0 و 1/0 درصد اسانس مریم گلی مشاهده شد. همچنین میزان گلوکز و کورتیزول سرم خون ماهیان در تمامی تیمارها یکسان بود و تنها با تیمارهای تغذیه شده با اسانس مریم گلی دارای اختلاف معنی دار بود (05/0<p). به طور کلی نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که کاربرد اسانس ها و عصاره های گیاهی می تواند کارایی رشد و برخی از فاکتورهای ایمنی را در قزل آلای رنگین کمان تحت تاثیر قرار داده و همچنین مقاومت این ماهی را در مقابل استرس-های محیطی افزایش دهد.
رضا جهان تیغ پروین شورنگ
در مطالعه حاضر اثرات جایگزینی نخود معمولی و پرتوتابی شده به جای پودر ماهی در جیره غذایی بر مقادیر رشد، قابلیت هضم، ترکیبات بدنی و ایمنی ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) مورد مطالعه قرار گرفته اند. نخود مورد استفاده گونه نخود کابلی (cicer arietinum ) بود که جهت حذف ترکیبات ضد تغذیه ای آن از پرتوهای الکترون با دوز 30 کیلو گری استفاده شد. تعداد 750 عدد ماهی قزل آلای رنگین کمان (با میانگین وزن اولیه 4±60 گرم) به صورت تصادفی در هشت گروه آزمایشی تقسیم شدند. تیمارها شامل تیمار شاهد (جیره غذایی دستی بدون نخود)، جیره تجاری، غذای حاوی 20 درصد نخود معمولی ( تیمار 1)، غذای حاوی 30 درصد نخود معمولی (تیمار 2)، غذای حاوی 40 درصد نخود معمولی (تیمار3)، غذای حاوی 20 درصد نخود پرتوتابی شده (تیمار 4)، غذای حاوی 30 درصد نخود پرتوتابی شده (تیمار 5) و غذای حاوی 40 درصد نخود پرتوتابی شده (تیمار 6) بودند. نتایج نشان دادند که پرتوتابی اثر معنی داری بر ترکیبات غذایی (مثل پروتئین، چربی و میزان ماده خشک) نخود نداشت. بر اساس نتایج، حداقل (06/7 ± 66/226 گرم) و حداکثر (98/6 ± 38/230 گرم) وزن نهایی، به ترتیب در تیمارهای سوم و چهارم به دست آمدند. ولی، تفاوت معنی داری در وزن ماهیان تیمارهای مختلف مشاهده نشد (05/0 < p). کمترین (04/0 ±63/3) و بیشترین (12/0±7/3) مقادیر ضریب رشد روزانه به ترتیب، مربوط به تیمارهای 3 و 4 بودند. کمترین (01/0±10/1) و بیشترین (04/0±14/1) مقادیر ضریب چاقی نیز، به ترتیب در تیمارهای 3 و 4 به ثبت رسیدند. تفاوت معنی داری در مقادیر ضریب رشد و ضریب چاقی بین تیمارهای مختلف وجود نداشت. بیشترین میزان شاخص کبدی (06/0±99/0) مربوط به تیمار تجاری بود، ولی مقادیر این شاخص در بین تیمارهای مختلف تفاوت معنی داری نداشتند. تیمارهای 3 و 4 به ترتیب کمترین (4/1±42/84) و بیشترین (4/0±98/86) مقادیر قابلیت هضم را نشان دادند. این دو دارای اختلاف معنی داری با تیمارهای شاهد و تجاری بودند. کمترین (02/0±80/0) و بیشترین (02/0±92/0) مقادیر ضریب تبدیل غذایی به ترتیب مربوط به تیمارهای تجاری و 3 و این مقادیر دارای تفاوت معنی داری با گروه شاهد بودند. کمترین نرخ کارایی پروتئین در تیمار 3 (02/0±98/1) و بیشترین آن در تیمار تجاری (08/0±50/2) بوده اند. بیشترین میزان فعالیت لیزوزیم مربوط به تیمار 3 (89/0±09/10)، بیشترین فعالیت آنتی بادی کل مربوط به تیمار تجاری (35/0±66/3) و بیشترین میزان فعالیت کمپلمان (85/1±99/41) مربوط به تیمار 6 بودند. تفاوت معنی داری در فعالیت سیستم ایمنی همورال در بین تیمارهای مختلف مشاهده نگردید. با افزایش درصد جایگزینی نخود در جیره، میزان پروتئین بافت ماهیان کاهش و میزان چربی افزایش یافت. همچنین، پرتودهی سبب افزایش پروتئین و چربی موجود در بدن ماهیان گردید. نتایج حاصل از این بررسی نشان دادند که پروتئین نخود دارای قابلیت و کیفیت مطلوبی برای جایگزینی در غذای ماهی قزل آلای رنگین کمان به جای پودر ماهی است، به طوری که جایگزینی آن تا حد 40 درصد تأثیر منفی بر شاخص های رشد و ایمنی و ترکیبات بدنی این ماهی ندارد. همچنین، مشخص شد که پرتوتابی با پرتوهای الکترون می تواند به عنوان روشی موثر در حذف مواد ضد تغذیه ای موجود در ترکیبات گیاهی مورد استفاده در جیره های غذایی، مورد توجه قرار گیرد.
میترا خلیلی مجید صادقی زاده
چکیده: مقدمه: برخی از مسیرهای سیگنالینگ که برای رشد و تکوین طبیعی ضروری هستند، در شروع و پیشرفت سرطان دخالت دارند که این نشان دهنده یک ارتباط قوی میان سلولهای جنینی و سلولهای سرطانی می باشد. القاء بیان تعداد معینی از ژنهای اختصاصی برای سلولهای بنیادی جنینی (escs) خصوصاً oct4 و sox2 می تواند باعث شود سلول تمایز یافته به سلول پایه پر توان القاء شده یا سلول ips باز برنامه نویسی گردد. ژنهای oct4 و sox2 به صورت یک مجموعه ای کنترل کننده، ژنهای مهم برای قابلیت سلولهای بنیادی را فعال و ژنهای مورد نیاز برای تمایز را مهار می کنند. از این رو نقش این ژنها در سرطان مورد توجه قرار گرفته است. microrna ها نظیر گروهmir302-367 نیز در تنظیم پروسه خودبازسازی و پرتوانی esc دخالت دارند. بیان گروهmir302-367 محدود به سلولهای esc می باشد. جالب توجه است که فاکتورهای اختصاصی رونویسیoct4 وsox2 جایگاه اتصال روی پروموتر گروهmir302-367 دارند و بیان آن را تنظیم می کنند. mir-145 و p21 اهداف مستقیم بازدارنده تومور p53 هستند. mir-145 با مهار فاکتورهای هسته پرتوانی نظیر oct4،sox2 باعث خاموش کردن خودبازسازی و تمایز سلولهای esc می شود و p21 باعث توقف سیکل سلولی در مرحله g1 و ممانعت از ورود به فاز s می گردد. باز برنامه نویسی می تواند توسط عملکرد ژنهای بازدارنده تومور به ویژه p53 و اهداف پایین دست آن مانند مهار شود. این احتمال وجود دارد که بیان مجدد ژنهای دخیل در بازبرنامه نویسی مثل sox2 و oct4 و کاهش بیان p53 و اهداف پایین دست آن مانند p21 و mir-145 در ایجاد سرطان دخالت داشته باشند. در این مطالعه هدف مقایسه بیان ژنهای اصلی دخیل در مسیر پرتوانی (oct4، sox2، p21، mir-145 و (mir 302b در بافت توموری و غیر توموری معده و همچنین ارزیابی ارتباط میان سطح بیان این ژنها با گرید یا درجه تومور بود. مواد و روشها: تعداد 40 نمونه توموری و غیر توموری انسانی مورد نیاز این تحقیق از تومور بانک وابسته به انستیتو کانسر امام خمینی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران جمع آوری شدند. در این مطالعه بیان کل ژنهای کاندید توسط real time pcr ارزیابی شد. از u6snrna به عنوان کنترل داخلی برای نرمالیزه کردنmicrornas و از gapdh برای سایر ژنها استفاده شد. در نهایت نیز بیان پروتئین oct4 و همچنین sox2 در بافتهای توموری و غیر توموری معده توسط تکنیک ایمونوهیستوشیمی بررسی گردید. نتایج: داده های ما نشان داد که بیان p21 و mir-145در بافتهای توموری معده نسبت به جفت بافت غیر توموری مربوطه کاهش معنی داری نشان دادند. نتایج مشابهی برای بیان sox2 و واریانتهای oct4 بدست آمد، اگرچه این کاهش تنها در مورد تومورهای گرید بالا معنی دار بود. آنالیز منحنی roc جهت ارزیابی قابلیت ژنهای مورد نظر در تشخیص و افتراق صحیح نمونه های توموری از غیر توموری انجام شد. سطح زیر منحنی auc برای تمامی ژنها بجز oct4b بالای 60 درصد و معنی دار بود. sox2 بالاترین درجه افتراق (auc=79%, p= 0.000) را نشان داد. اگرچه ترکیب داده های mir-145 و p21 (auc=71%, p=0.004) و داده های واریانتهای oct4 (auc=75%, p=0.008) قدرت تشخیصی بهتری نسبت به استفاده از هر کدام به تنهایی دارد. هماهنگ با نتایج داده هایreal time pcr ، نتایج ایمونوهیستوشیمی (ihc) نیز بیان sox2 را در بافتهای توموری و غیر توموری معده نشان داد اما در سطح پروتئین هیچ بیان هسته ای برای oct4a مشاهده نگردید. بحث: برخلاف این حقیقت که بیان ژنهای اختصاصی hesc در تومورها افزایش می یابد، داده های ما نشان داد که بیان mir-302b، واریانتهای oct4 و sox2 در تومورهای گرید بالا به طور معنی داری کاهش می یابد. بنابراین اینطور به نظر می رسد که ایزوفرمهای oct4، sox2 و همچنینmir-302b در ممانعت از تکثیر غیر کنترل شده سلول نقش دارند. همینطور احتمالاً غیر فعال شدن بازدارنده های تومور p21 و mir-145جهت شروع و پیشرفت روند تومور زایی ضروری باشد. بر اساس منحنی roc به نظر می رسد که ارزیابی بیان sox2 به تنهایی و mir-145 و p21 با همدیگر جهت تشخیص سرطان معده آگهی دهنده است. کلمات کلیدی: بازبرنامه نویسی، ips، oct4، sox2، mir-145، mir-302b و سرطان معده
سمانه خرمی احمد زواران حسینی
شواهد فراوانی نشان می دهند که تشکیل تومور، عود و متاستاز آن وابسته به زیر جمعیت کوچکی از سلول های توموری تحت عنوان سلول های بنیادی سرطانی می باشد. با وجود پیشرفت های اولیه در زمینه شناسایی سلول های بنیادیسرطانی مکانیسم ها و مسیرهایی که این سلول هااز طریق آن باعث تومورزایی و پیشرفت سرطانمی شوند هنوز بطور کامل مشخص نشده است . یکی از مکانیسم های احتمالی که سلول های بنیادی سرطانیاز طریق آن تومورزایی را پیش می برند ممکن است قابلیت فرار از پاسخ های ضد توموری موثر، از طریق microrna ها باشد. لذا در این مطالعه پروفایل بیانیmirnaدر سلول های بنیادی و غیر بنیادی سرطانی کولون بررسی و اثرات ایمونومدولاتوری mir-146aبعنوان mirna منتخب، بر پاسخ های ایمنی ارزیابی شد. همچنین اثرات مقاومت دارویی mir-146a بر سلول های توموری مورد بررسی قرار گرفت. سلول های سرطانی مشتق از بافت توموری سه بیمار مبتلا به آدنوکارسینوم کولونورده سلولی ht-29 با استفاده از محیط کشت انتخابی به صورت اسفرویید تکثیر داده شدند. بیان شاخص هایaldh1،cd44 وepcam و ژن های چندقوه زایی در اسفروییدها و سلول هایمادریارزیابی شد. همچنین جهت تعیین توانایی اسفروییدها در القاء تومور، پیوند زنوگرافت در موش های nude انجام گرفت.در ادامه پروفایل بیانی mirna در اسفروییدها و سلول های مادری با روش pcr-array بررسی و mir-146a انتخاب گردید. با افزایش بیانmir-146a توسط سیستم لنتی ویروسی در سلول های توموری، اثر آن بر القاء پاسخ های تکثیری لنفوسیتها، تولید il-10 و tgf-?، القای لنفوسیت هایt تنظیمی و همچنین اثرات مقاومت دارویی mir-146aبرسلول های توموری مورد مطالعه قرار گرفت. یافته ها حاکی از افزایش بیان شاخص هایaldh1، cd44وepcam ، ژن های چندقوه زایی و همچنین توانایی تومورزاییسلول های اسفروییدی در مقایسه با سلول های مادری به میزان قابل ملاحظه ای بود (01/0p<). بر اساس نتایج حاصل از پروفایل بیانی mirna ها، بیان mir-146aدر سلول های توموری افزایش داده شد. افزایش بیان mir-146a در سلول های توموری موجب افزایشالقاء لنفوسیت های t تنظیمی و میزان بیانil-10 و ?tgf-در هم کشتی با سلول هایpbmc گردید (01/0p<) . در حالیکه تفاوتی در تکثیر لنفوسیتی مشاهده نشد (05/0p>) . همچنین افزایش بیان mir-146a در سلول های توموری با افزایش مقاومت سلول های توموری به داروهای 5-فلورواوراسیل و ایرینوتکان گردید(001/0p<).در حالیکه تاثیری بر مقاومت دارویی به اگزالیپلاتین مشاهده نشد (05/0p>). نتایج نشان داد اسفروییدهایمشتق از سلول های توموری کولون غنی از سلول های بنیادی سرطانی می باشند. بطوریکه کولونوسفیرها در محیط کشت، ویژگی های اختصاصی سلول های بنیادی و توانایی ایجاد تومور را نشان می دهند.همچنین به نظر میرسد mir-146aنقش مهمی در مکانیسم های فرار سلول های بنیادی سرطانی کولون از پاسخ های ایمنی ضد توموری ایفا می کنند و می توانند بعنوان هدف درمانی جدید برای درمان سرطان کولون در نظر گرفته شوند.
حامد اعلمی فر رضا ملک زاده
چکیده ندارد.
منصوره زمانی فریده سیاوشی
چکیده ندارد.
مریم ولی رضا ملک زاده
چکیده ندارد.