نام پژوهشگر: مجید پریشان
مجید پریشان مهدی پورطاهری
سوانح طبیعی همچون زلزله، سیل، طوفان به عنوان پدیده های تکرارپذیر، در طول دوران حیات کره زمین همواره وجود داشته و همیشه خطری جدی برای توسعه به ویژه در کشور های در حال توسعه به شمار می روند. مروری بر پیشینه تاریخی حوادث رخ داده بیانگر این واقعیت است که کشور ایران همواره به خاطر داشتن ساختار های مکانی_فضایی ویژه، بحران های طبیعی زیادی را متحمل شده و یکی از آسیب پذیرترین نقاط جهان در برابر مخاطرات محیطی و بویژه پدیده زلزله بوده است. بنابراین با توجه به اهمیت مسأله در ابعاد مختلف مکانی-فضایی و به منظور کاهش آسیب پذیری در برابر زلزله، توجه و بکارگیری روش ها و مدل های نوین همچون مدیریت ریسک زلزله در چارچوب برنامه ریزی فضایی به خاطر داشتن قابلیت هایی همچون داشتن نگاه یکپارچه، دیدگاه پیشگیرانه، توجه به واقعیت های مکانی-فضایی و...ضرورتی اساسی دارد. بر این مبنا محققان بر آن بوده اند که ضمن تبین جایگاه مدیریت ریسک زلزله به صورت موردی هم در استان زلزله خیز قزوین به 3 سوال اساسی زیر پاسخ دهند. 1)آسیب پذیری مناطق روستایی استان قزوین در برابر زلزله چگونه است؟2)مولفه های مبنایی مدیریت ریسک(آگاهی، دانش، آموزش، مشارکت، توانمندی نهادی، تحمل پذیری محیطی)در مناطق روستایی شهرستان قزوین در چه وضعیتی قرار دارند؟ و 3)آیا مدیریت ریسک زلزله، می تواند رویکرد مناسبی جهت کاهش آسیب پذیری مناطق روستایی استان قزوین در برابر ریسک زلزله باشد؟ در راستای دستیابی به اهداف تحقیق و پاسخ به سوال اول، ابتدا 19 شاخص مناسب جهت سنجش آسیب پذیری شناسایی شد. سپس شاخص ها جهت امتیازدهی به صورت تصادفی به 30 نفر از اساتید و صاحب نظران در رشته های مختلف مرتبط ارسال گردید. نهایتاً در چارچوب تکنیک topsis مناطق روستایی 5 شهرستان استان قزوین به لحاظ ریسک زلزله رتبه بندی شدند. یافته ها نشان داد که مناطق روستایی شهرستان های قزوین و بوئین زهرا، از بیشترین میزان آسیب پذیری در برابر زلزله نسبت به سایر مناطق استان برخورداربوده اند. جهت پاسخگویی به سوال دوم تحقیق، محققان با بهره گیری از گویه های تبیین کننده مدیریت ریسک در قالب طیف لیکرت و با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی طبقه ای در نزد 386 نفر از سرپرستان خانوارهای ساکن مراکز روستایی و در سطح 29 روستا از شهرستان قزوین در یافته اند که کلیه مولفه های مبنایی مدیریت ریسک در بین سکونتگاه های روستایی در سطح پایینی بوده است. لازم به ذکر است که پیامد چنین وضعیتی منجر به تداوم روند وضع موجود(ضعف کالبدی، عدم قابلیت و توان پاسخگویی مناسب در برابر زلزله، عدم هماهنگی و مشارکت در مراحل مختلف بحران و.. )و متعاقب آن افزایش آسیب پذیری ها و به ویژه افزایش تعداد کشته ها و زخمی ها در زلزله های آتی خواهد شد. بدین ترتیب جهت کاهش آسیب پذیری در برابر زلزله، ارتقای و تقویت مولفه ها و معیار های مبنایی مدیریت ریسک ضروری است. همچنین یافته های نظری در تعامل با یافته های میدانی و اظهار نظر صاحب نظران دال بر مناسب بودن رویکرد مدیریت ریسک زلزله به عنوان یک رویکرد مطلوب جهت کاهش آسیب پذیری مناطق روستایی در برابر ریسک است.