نام پژوهشگر: امیر خانلری

بررسی عوامل موثر در تدوین استراتژی های برندسازی دانشگاه های آموزش الکترونیکی (مطالعه موردی موسسه آموزش عالی مهر البرز)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی مهر البرز - دانشکده مدیریت 1392
  جواد صفویه   عباس منوریان

چکیده درتحقیق حاضر سعی شده به بررسی عوامل موثر در تدوین استراتژی های برندسازی در دانشگاه های آموزش الکترونیک پرداخته شود. که روش موجود کتابخانه ای می باشد. یکی از قابلیتها یا شایستگی های لازم برای موفقیت در عرصه های رقابت، برخورداری از دانش و مهارت بازاریابی در بنگاه های اقتصادی است. به وضوح میتوان دریافت که یکی از عوامل تأثیرگذار بر کم فروغ بودن دانشگاه های آموزش الکترونیک کشور از لحاظ رقابت پذیری در عرصه های ملی و بین المللی، وجود مشکلات از لحاظ توسعه علمی و عملی بازاریابی در این دانشگاه ها است. در این زمینه در ایران بعلت نوظهور بودن دانشگاه های آموزش الکترونیکی تحقیق و پژوهشی صورت نپذیرفته است، همچنین درخصوص برندسازی در دانشگاه های سنتی نیز تحقیقات ناکافی بوده و به همه ابعاد مساله پرداخته نشده است. عوامل زیادی میتواند در عدم موفقیت برنامه های بازاریابی دانشگاه های آموزش الکترونیک نقش داشته باشد که ما در این پژوهش با توجه به نقش بسیار حیاتی برندسازی به بررسی عوامل موثر بر تدوین استراتژی های برندسازی دانشگاه های آموزش الکترونیک می پردازیم. هدف اصلی از این تحقیق شناسائی عوامل موثر در تدوین استراتژی های برندسازی موسسه آموزش عالی مهر البرز است و شامل هدف فرعی پیشنهاد راهکار مطلوب و مناسب جهت تدوین استراتژی های برندسازی موسسه آموزش عالی مهر البرز می باشد. فرضیه تحقیق عبارت است از "در تدوین استراتژی های برندسازی دانشگاه های آموزش الکترونیکی عوامل بنگاهی/دانشگاهی، عوامل محیطی خارجی، عوامل محیطی داخلی و عوامل مربوط به ادراک دانشجو، تاثیر مثبت دارند. " عوامل بنگاهی/دانشگاهی، عوامل محیطی خارجی، عوامل محیطی داخلی و عوامل مربوط به ادراک دانشجو به عنوان متغیرمستقل و دانشگاه (مدیران، هیئت موسس، سهامداران و ..... )، محیط کلان (کشوری/منطقه ای/جهانی)، فرهنگ سازی، سیستم اطلاعات بازاریابی، هوش بازاریابی، فن آوری سازمان، محصول / خدمت، قیمت، کانالهای توزیع، ارتباطات بازاریابی، محیط فیزیکی، کارکنان، فرآیند بازاریابی، مسئولیت اجتماعی و ادراک (مشتری/دانشجو) به عنوان متغیروابسته مطرح می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی و زمینه یابی (پیمایشی)، از نظر هدف، از نوع کاربردی و از منظر گردآوری داده، روشی علی – مقایسه ای محسوب می شود. روش گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای و میدانی می باشد. به منظور آزمون فرضیه های تحقیق، اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است. جامعه شامل مجموعه اساتید، دستیاران، کارمندان و دانشجویان می باشد که تعداد آنها بیش از 1700 نفر بوده و نمونه آماری با استفاده از فرمول "کوکران"، 270 نفر مرد و 60 زن (جمعا 330 نفر) تشکیل داده است. تجزیه و تحلیل نتایج و داده ها با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی مثل فراوانی، میانگین، تحلیل عاملی، روش معادلات ساختاری و ... به وسیله بسته نرم افزارهای آماری spss و lisrel صورت گرفته است. نتایج تحقیق حاکی است از آنست که در تدوین استراتژی های برندسازی دانشگاه های آموزش الکترونیکی عوامل بنگاهی/دانشگاهی، عوامل محیطی خارجی، عوامل محیطی داخلی و عوامل ادراک دانشجو تاثیر مثبت و معناداری دارند. همچنین با درنظر گرفتن مقدار معنی داری تمامی عوامل مشخص شده بترتیب عوامل محیطی داخلی، دانشگاهی، محیطی خارجی و دانشجو دارای بیشترین و کمترین تاثیر می باشند. یافته های این پژوهش مؤید آن است که تمامی ابعاد از نظر تاثیرگذاری بر برندسازی در دانشگاه ها در وضعیت مطلوبی قرار دارند. پیشنهاد می گردد اعضای هیات رئیسه، اساتید و ... میبایست به کلیه عوامل بنگاهی دانشگاه، عوامل محیطی داخلی و خارجی و عواملی که در ادراک دانشجو تاثیر گذار است تاکید و اهتمام ورزند. واژه های کلیدی: برندسازی، مدیریت استراتژیک برند، استراتژی برندسازی، آموزش الکترونیک و دانشگاه مجازی

بررسی تأثیر بکارگیری آمیخته بازاریابی و تصویر شرکت بر ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری در صنعت نرم افزار (مطالعه موردی: شرکت مهندسی کامپیوتر طرفه نگار)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی مهر البرز - دانشکده مدیریت 1392
  سمیرا قاسمی   محسن نظری

چکیده هدف از پژوهش، تعیین اثر عناصر آمیخته بازاریابی بر ارزش ویژه برند از دید مشتریان در صنعت نرم افزار و اولویت بندی عناصر آمیخته بازاریابی با توجه به درجه اثر گذاریشان بر ارزش کلی ارزش ویژه برند شرکت طرفه نگار می باشد. در راستای نیل به این هدف رابطه بین عوامل آمیخته بازاریابی (کانال توزیع، قیمت مبتنی بر ارزش، ترفیع و خدمات پس از فرو ش)، تصویر شرکت، سه بعد ارزش ویژه برند ( آگاهی از برند/ تداعی ذهنی، کیفیت ادراک شده و وفاداری به برند) و ارزش کلی ارزش ویژه برند، به وسیله مدل معادلات ساختاری سنجیده شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و بر اساس روش گرد آوری داده ها از نوع توصیفی - پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش، کاربران محصولات یک شرکت نرم افزاری هستند که علاوه بر کاربر بودن با شرکت تعامل و ارتباط داشته اند، به این منظور با روش نمونه گیری طبقه ای، نمونه ای مشتمل بر 196 نفر تعیین شد. نتایج حاصل نشان داد که تصویر شرکت به عنوان متغیر میانجی مهمترین نقش را در فرایند ایجاد ارزش ویژه برند ایفا می کند و خدمات پس از فروش، قیمت و کانال توزیع به واسطه این متغیر بر ابعاد ارزش ویژه برند تأثیر گذارند، تأثیرگذارترین عامل آمیخته بازاریابی قیمت می باشد، و هر سه بعد ارزش ویژه برند، بر ارزش کلی ارزش ویژه برند تأثیر معنادار و مثبت اعمال می کند. بنابراین، شرکت های فعال در حوزه نرم افزار باید تأکید زیادی بر ایجاد محصول با کیفیت و ایجاد آگاهی/ تداعی و وفاداری به برند داشته و در این زمینه از تصویر شرکت خود نیز به عنوان یک مزیت رقابتی عمده بهره گیرند. همچنین از طریق افزایش مطلوبیت خدمات پس از فروش، استمرار ملاقات نمایندگان شرکت با مشتریان، ابزارهای ترفیعی مناسب و حفظ تناسب قیمت محصولات خود با کیفیت آن ها، تصویر ذهنی مثبت مشتریان از شرکت را ارتقا داده و از این طریق بر آگاهی و کیفیت ادراک شده و وفاداری مشتریان خود تأثیر مثبت اعمال نمایند. واژگان کلیدی: آمیخته بازاریابی، ابعاد ارزش ویژه برند، ارزش کلی ارزش ویژه برند، تصویر شرکت، صنعت نرم افزار

بررسی تاثیر بکارگیری مدیریت دانش بر بهبود فرایند های توسعه نرم افزار در شرکت های نرم افزاری (مورد مطالعه شرکت مهندسی طرفه نگار)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی مهر البرز - دانشکده مدیریت 1392
  مهدیه طاهری جبلی   امیر خانلری

در دنیای دانش بنیان امروزه که سرعت رشد دانش و توسعه محصولات نرم افزاری با پیشرفت فوق العاده ای در جریان است حضور در بازارهای هدف صنعت نرم افزار گرو توسعه محصولات فعلی و تولید محصولات جدید منطبق با نیاز مصرف کنندگان است . حفظ دانش ناشی از فرایند تولید / توسعه محصول و نگهداری از آن نیاز به ابزاری دانش محور دارد . استقرار مدیریت دانش در سازمان های نرم افزاری و رابطه آن با فرایند توسعه نرم افزار هدفی است که در این تحقیق به دنبال آن هستم . در این پژوهش مدلی که نشان دهنده این رابطه هست با بررسی مطالعات گذشته و رفع فضاهای خالی آن ها ارائه شده است . در این پژوهش داده های مورد نیاز از طریق توزیع پرسشنامه درجامعه آماری مدیران ارشد و مسئولان فرایند توسعه وتولید نرم افزار در سازمان مورد مطالعه جمع آوری شده است و تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار اسمارت پی ال اس صورت گرفته است و نتایج حاصل وجود رابطه معنا دار بین استقرار مدیریت دانش و بهبود فرایند توسعه نرم افزار و نیز افزایش کیفیت و خدمات پس از فروش را نشان می دهد واژه های کلیدی : مدیریت دانش ،توسعه نرم افزار،بهبود فرایند