نام پژوهشگر: محمد سلگی
محمد سلگی حسنعلی سینایی
امروزه جهان عصر اقتصاد صنعتی را پشت سرگذاشته و وارد اقتصاد مبتنی بر دانش شده است. شرکت ها با استفاده از منابعی رشد و رقابت می کنند که متفاوت از آن دسته از منابعی است که معمولا ما بر آنها تاکید می کنیم. از طرف دیگر، سرمایه فکری، نوآوری، خلق ارزش (ارزش افزوده) امروزه موضوعاتی هستند که مورد توجه خاص مدیران، سرمایه گذاران، نهاد های علمی، اقتصادی و دولتی قرار گرفته اند. طبق تئوری ذینفعان، دیدگاه مبتنی بر منابع و دیدگاه مبتنی بر سرمایه فکری، سرمایه فکری تنها منبع استراتژیکی است که شرکت را قادر به خلق ارزش افزوده و در نتیجه ایجاد مزیت رقابتی و عملکرد مالی برتر می نمایند. این پژوهش به دنبال بررسی تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد مالی و ارزش شرکت است. جامعه آماری در این پژوهش کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1382 تا 1386 است که در نهایت جهت آزمون هشت فرضیه اصلی و فرعی این تحقیق تعداد 112 شرکت به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. متغیرهای مستقل سرمایه فکری و اجزای آن، شامل سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مورد استفاده هستند و متغیرهای وابسته ارزش بازار و عملکرد مالی هستند. در این تحقیق از نرم افزار های eviews و spss برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از جامعه آماری استفاده شد. در نهایت با استفاده از روش داده های ترکیبی به بررسی و آزمون فرضیات تحقیق پرداختیم. بطور کلی در سطح اطمینان 95% نتایج تحقیق وجود رابطه مثبت بین سرمایه فکری، ارزش بازار و عملکرد مالی را تائید می-نماید.
محمد سلگی حسین اسکندری
چکیده: در قرن اخیر موضوع هویت ملی به عنوان یکی از انواع هویت، مطرح و متخصصان رشته های مختلف علمی از جمله روانشناسی، جامعه شناسی، علوم سیاسی، فلسفه و... در مورد آن نظریه پردازی کرده و به تحلیل پرداخته اند. این موضوع، یکی از پایه ها و مقدمات حصول و ظهور وحدت و انسجام ملی است که فهم ساز و کار آن، به درک مکانیزمهای تحقق وحدت ملی مدد می رساند. از آنجا که وحدت ملی، از ضروریات یک اجتماع مدرن در عصر کنونی است؛ بالتبع شناخت هویت ملی به عنوان یکی از پیش نیازهای آن لازم می نماید. یکی از عرصه های اثرگذار بر وحدت ملی، نوع، نحوه و جهت تعامل سطوح مختلف هویت (فردی، اجتماعی) بر هویت ملی است که نتایج این تعامل (مثبت، منفی)، وحدت و انسجام ملی را تحت تاثیر قرار می دهد. لذا با عنایت به این مقولات، در این پژوهش تلاش گردیده است اثر و نتیجه تعامل هویت فردی و اجتماعی بر هویت ملی مورد مطالعه قرار گیرد. برای بررسی هویت فردی، ادبیات رسمی علم روانشناسی مورد استفاده قرار گرفت. در بررسی هویت اجتماعی نیز از میان ابعاد و طبقه بندیهای مختلف هویت اجتماعی، 3 سطح یا 3 نوع هویت قومی، هویت دینی و هویت مدرن انتخاب گردید. ضمناً در مطالعه هویت اجتماعی از ادبیات و مبانی نظری علم جامعه شناسی استفاده گردیده است. مبنای نظری این پژوهش بر نظریه کنش متقابل نمادین استوار است و اعتقاد بر این است که، هویت چندگانه، متکثر و تغییرپذیر است؛ صورتهای هویتی با هم روابط ترکیبی دارند و بین منابع متشکله هویت، همزیستی وجود دارد تا رقابت و تخاصم. برای اجرای این تحقیق از دو روش همبستگی و زمینه یابی استفاده گردید. همچنین از 2 پرسشنامه هویت فردی (آدامز)، مشهور به «پرسشنامه گسترش یافته سنجش عینی من» (eom-eis-2) و پرسشنامه هویت ملی و اجتماعی (محقق ساخته) به عنوان ابزار تحقیق استفاده گردید. این دو آزمون روی حدود 600 دانشجوی دانشگاههای شهر تهران (به عنوان جامعه آماری پژوهش) به اجرا در آمد و در نهایت 524 پرسشنامه (فاقد ایراد) در سیستم پردازش داده ها ثبت و مورد تحلیل قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها، ابتدا از روشهای آمار توصیفی (میانگین، میانه، مد، واریانس، انحراف استاندارد و...) و سپس از روشهای آمار استنباطی (آزمون کای اسکوئر، ترسیم ماتریس همبستگی متغیرها، تحلیل رگرسیون مرحله ای (گام به گام) و تحلیل مسیر) استفاده گردید. همچنین در جریان ساخت آزمون هویت ملی و اجتماعی (محقق ساخته) و در مرحله تحلیل سوالات، از روشهای آماری: ضریب تمیز، روش لوپ، آزمون کفایت نمونه برداری (kmo)، آزمون کرویت بارتلت، تحلیل عوامل و ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. در طی فرایند تحلیل عوامل 4 نوع هویت مورد مطالعه، (ملی، قومی، دینی، مدرن)، 13 عامل شناسایی و معنی پذیر گردید؛ به این شرح: هویت ملی (5 عامل)، هویت قومی (3 عامل)، هویت دینی (3 عامل) و هویت مدرن (2 عامل). ضمناً در این پژوهش، اثر 12 متغیر مستقل (پیش بین) [شامل: هویت فردی (4 متغیر)، هویت قومی (3 متغیر)، هویت دینی (3 متغیر)، هویت مدرن (2 متغیر)]، روی 5 متغیر وابسته (عوامل هویت ملی) مورد مطالعه قرار گرفت؛ لذا می توان گفت در این پژوهش 17 متغیر مورد مطالعه قرار گرفته است. در طی این پژوهش یافته های زیر به دست آمد: -هویت معوق، هویت اول دانشجویان (دختر و پسر) دانشگاههای تهران است. به بیان دیگر بیشتر دانشجویان مورد مطالعه واجد هویت معوق هستند. -بین زنان و مردان از نظر انواع پایگاههای هویت فردی تفاوت چشمگیری وجود ندارد. -بعد ایدئولوژیک هویت (فردی)، از بعد بین فردی هویت فردی وضعیت بهتری دارد. -دین، قومیت و تجدد منابع اصلی هویت اجتماعی دانشجویان می باشند. -بین انواع مختلف هویت (فردی، اجتماعی)، با هویت ملی تفاهم و سازگاری حاکم است نه تعارض و تخاصم. -هویت قومی، بیشترین تاثیر مستقیم و غیرمستقیم را بر هویت ملی دارد و اصلی ترین پشتیبان، مقوم و پیش بینی کننده هویت ملی است. -هویت دینی نیز در رتبه بعد است. این هویت نیز پشتیبان و همساز با هویت ملی است. -از میان 4 پایگاه هویت فردی، تنها پایگاه هویت موفق، پشتیبان و پیش بینی کننده هویت ملی است. -هویت مدرن سهمی در پیش بینی هویت ملی ندارد. -مدل روابط ساختاری بین ابعاد هویت فردی، اجتماعی و ملی از برازش لازم برخوردار است. کلید واژه ها: هویت، هویت ملی، هویت فردی، هویت اجتماعی، هویت قومی، هویت دینی، هویت مدرن
محمد سلگی اردشیر خزایی
1) پلیمر عامل دارشده پلی (n ،n - دی برمو-n- اتیل نفتیل -2، 7- سولفونامید) (pbns) برای اکسایش گزینشی الکل-های نوع اول و دوم و تبدیل آنها به گروه کربونیل مربوطه مورد استفاده قرار گرفته است. این کاتالیزگر به عنوان یک اکسنده سبز در واکنش های شیمیایی با بازده بالا، حداقل محصولات جانبی، زمان کوتاه، درشرایط بدون حلال و ملایم استفاده شده است. 2) در ادامه از این پلیمرعامل دارشده (pbns) به عنوان یک کاتالیزگر موثر در سنتز مشتقات 1، 5- بنزودیازپین از طریق واکنش سریع تراکمی ارتوـ فنیلن دی آمین با کتون های مختلف در شرایط ملایم و بدون حلال مورد استفاده قرار گرفته است. مزایای این روش عبارتند از: بازده بالا ، کاربری آسان، دوستدار محیط زیست و بازیافت کاتالیزگر برای چندین مرتبه. محصولات به کمک طیف های ir،1hnmr و نقطه ذوب شناسایی گردیدند.
علی اصغر فرخزادیان محمد سلگی
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش حل مساله بر راهبردهای مقابله ای، خودکارآمدی و بحران هویت با میانجی گری پایگاه های هویت می باشد. روش: طرح این پژوهش، از نوع شبه آزمایشی، با پیش آزمون، پس آزمون است. به این منظور، تعداد 88دانش آموز پسر دبیرستانی ازیک دبیرستان شهرستان داراب بطور دردسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دوگروه 44نفره آزمایش و گواه جای گرفتند. پرسشنامه های این پژوهش، پایگاه های هویت، راهبردهای مقابله-ای، بحران هویت و خودکارآمدی بود. برنامه آموزش شامل 7 جلسه ی 5/1 ساعته ی آموزش گروهی حل مساله بود که به مدت 4 هفته اجرا شد. نتایج: یافته های پیش آزمون وپس آزمون دو گروه، نشان داد آموزش حل مساله تاثیر معناداری بر تغییر راهبردهای مقابله ای وافزایش خودکارآمدی دارد، اما تاثیر معناداری بر کاهش بحران هویت ندارد. همچنین تاثیر آموزش حل مساله بر راهبردهای مقابله ای، فقط در پایگاه های هویت پیشرفته و به تعلیق افتاده و تاثیر این آموزش برخودکارآمدی فقط در پایگاه هویت پیشرفته مشاهده شد. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد آموزش حل مساله بطور معناداری باعث تغییر راهبردهای مقابله ای و افزایش خودکارآمدی افراد شده است. دلیل احتمالی برای بالارفتن خودکارآمدی این است که افراد توانمند در حل مساله، دارای توانایی تشخیص افکار ناکارآمد و بی اثرسازی آنها هستند. وقتی افراد از مهارتهای مساله-گشایی استفاده می کنند در آنها احساس شایستگی و خودکارآمدی تقویت می شود.
محمد سلگی محمد رضا یوسفی
مضامین شعری ملک الشعرا بهار و مهدی حمیدی از جهات مختلف و تحت تأثیر شرایط مکانی و زمانی، مسئولیت های سیاسی، دیدگاه های اجتماعی، وطن دوستی و میهن پرستی، رنج ها و دردهای زندگی، احساسات و عواطف انسانی، آرمان های شخصی دارای وجوه اشتراک و افتراق است. هر دو شاعر انسان هایی مردمی و میهن پرستند و در راه اعتلای وطن و سرافرازی هم نوعان از هیچ کوششی فروگذار نمی نمایند پس مضامین وطنی و اجتماعی به خوبی در شعرشان جلوه می نماید. در زمینه ی سیاست چون بهار شاعری سیاست پیشه و روزنامه نگار است در تمام مسائل سیاسی روزگار خود ورود می کند، اندیشه و دیدگاه های خود را در قالب شعر می ریزد و اشعار سیاسی بسیار می سراید ولی حمیدی فقط به مباحث سیاسی پایان حکومت رضاشاه اکتفا کرده و در مورد هیچ دوره ی دیگری شعر سیاسی نسروده است. وی شاعری عاشق پیشه و شوریده سر است که لحظه لحظه ی عشق خود را با شعر به تصویر می کشد و اشعار عاشقانه ی فراوان می سراید در حالی که بهار در این مورد تبحری از خود نشان نداده و عاشقانه هایش را درمورد آزادی بیان کرده مضمونی که حمیدی چندان بدان نپرداخته است. در مضامین غنایی هر دو شاعر تفاوت چندانی ندارند. در شعر حماسی بهار تا حدودی جلوه گری کرده ولی حمیدی بدان نپرداخته است. در مدح و ستایش گری بهار به دلیل سمت ملک الشعرایی، منصب های سیاسی و گاهی منفعت طلبی های شخصی جولان فراوان داده در حالی که حمیدی تنها در مواردی به این موضوع پرداخته است در مفاخره؛ حمیدی به دلیل نرگسانگی و خودشیفتگی تبلور یافته در وجودش جلوه گری بیشتری از بهار دارد. در این پژوهش موضوعات بررسی، تقسیم بندی و مقایسه شد و به این نتیجه رسیدیم که هر دو شاعر در مضامین وطنی، اجتماعی، مفاخره و تا حدودی سیاسی و غنایی دیدگاه هایی تقریباً هم سو و یکسان دارند ( هر چند تعداد اشعارشان در هریک از این موارد یک اندازه نیست) اما در مضامین عاشقانه، حماسه، مدح و آزادی نکات اشتراکی چندانی ندارند. کلید واژه ها : ملک الشعرا بهار، مهدی حمیدی، مضامین شعری، سیاست، وطن، شعر اجتماعی، شعر مفاخره ای، شعر عاشقانه، مدیحه سرایی
مژده ارشادی فارسانی علیرضا مهدویان
پژوهش حاضر با هدف مقایسه کیفیت زندگی، کارکرد خانواده و رضایت زناشوئی افراد متاهل دارای اختلال بیش فعالی- نقص توجه(adhd) و افراد متاهل فاقد این اختلال انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش علی-مقایسه ای می باشد و در آن 40 فرد متأهل فاقد اختلال بیش-فعالی- نقص توجه در گروه سالم و 40 فرد متأهل دارای اختلال بیش فعالی- نقص توجه در گروه بیمار بصورت هدفمند انتخاب شده و در این دو گروه جای گرفتند. ابزارهای اجرای این پژوهش عبارتند از: ابزار سنجش خانواده، کیفیت زندگی(who qol-breef)، رضایت زناشوئیenrich و مقیاس نمره دهی وندر- یوتاه(wurs). در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و برای پاسخ به فرضیه های پژوهش،از آزمون t برای دو گروه مستقل استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که میانگین کیفیت زندگی افراد متاهلی که دارای اختلال بیش-فعالی- نقص توجه نمی باشند از افراد متاهل دارای اختلال بیشتر می باشد. نمره میانگین رضایت زناشوئی متاهلینی که دارای اختلال بیش فعالی- نقص توجه نیستنداز افراد متاهل دارای اختلال بیشتر می باشد. میانگین سنجش خانواده افراد متاهلی که دارایadhd نمی باشند، از افراد متاهل دارای اختلال کمتر است . درسه حوزه کیفیت زندگی، رضایت زناشوئی و عملکرد خانواده بین متاهلین دارای اختلال بیش فعالی- نقص توجه و متاهلین فاقد این اختلال تفاوت معناداری وجود دارد. این اختلال مشکلات بسیاری را برای افراد مبتلا و خانواده هایشان ایجاد می کند و موفقیت تحصیلی، اجتماعی و رشدعاطفی افراد مبتلا را تحت تاثیر قرار می دهد و احتمال بزهکاری، زندانی شدن، شکست های شغلی، طلاق و مشکلات ازدواج را افزایش می دهد.
رکسانا ساسان نژاد رسول روشن
چکیده هدف از اجرای این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی زوجین (cre) به روش "آموزش مهارت های ارتباطی و تعهد به زوجین" بر سه متغیر رضایت زناشویی، رضایت جنسی و صمیمیت زوجین بود. روش تحقیق در این پژوهش، روش شبه آزمایشی با گروه گواه بود. ابزار های به کار گرفته شده در این پژوهش شامل پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (فرم 47 سوالی)، شاخص رضایت مندی جنسی (iss) و مقیاس صمیمیت (is) می باشد. . جامعه آماری در این پژوهش شامل زوج های ساکن استان تهران بودند که به فراخوان پژوهش پاسخ مثبت داده بودند، که تعداد 107 زوج بود. از زوج های جامعه آماری، تعداد 86 زوج دارای ملاک های ورود به پژوهش بودند که از میان آن ها تعداد 57 زوج با رعایت ملاک های نمونه گیری انتخاب شدند، به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. پس از اجرای پیش آزمون روی هر دو گروه آزمایش و گواه، زوجین گروه آزمایش 10 جلسه آموزش مهارت های ارتباطی زوجین (cre) به روش آموزش مهارت های ارتباطی و تعهد به زوجین را دریافت کردند که بصورت هفته ای یک جلسه 3-5/2 ساعته برگزار گردید. در پایان دوره آموزشی هر دو گروه گواه و آزمایش به پرسشنامه های مربوط به پس آزمون پاسخ دادند. نتایج حاصله، حاکی از آن بود که زوج های گروه آزمایش در هر سه متغیر رضایت زناشویی، رضایت جنسی و صمیمیت نسبت به گروه گواه، تغییر معنادار نشان دادند و هر سه متغیر افزایش پیدا کردند. آموزش مهارت های ارتباطی زوجین (cre) به روشآموزش مهارت های ارتباطی و تعهد به زوجینرا می توان برای افزایش رضایت مندی زناشویی، رضایت جنسی و صمیمیت در زوج ها مورد استفاده قرار داد تا بدین وسیله استحکام و بقاء زندگی زناشویی افزایش یابد. واژگان کلیدی: آموزش مهارت های ارتباطی و تعهد به زوجین، رضایت زناشویی، رضایت جنسی، صمیمیت ?
راضیه مهدوی محمد سلگی
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس با رویکرد شناختی- رفتاری برعملکرد خانواده،بهزیستی روانشناختی وتمایز یافتگی مادران دارای کودک معلول میباشد . پژوهش حاضر یک مطالعه شبه آزمایشی به روش پیش آزمون- پس آزمون باگروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودک معلول ساکن تهران است که فرزندآنها در مدارس کودکان استثنایی ویا مراکز بهزیستی وانجمنهای مرتبط مشغول به تحصیل می باشند. در این پژوهش تعداد40 نفر از مادران با بهره گیری از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی20نفر از ایشان درگروه آزمایشی و20تن دیگر درگروه کنترل قرار گرفتند.در ادامه، گروه آزمایشی10 جلسه آموزش مدیریت استرس بارویکرد شناختی- رفتاری دریافت کردند. ابزارهای پژوهش عبارتند از :مقیاس 60سوالی عملکردخانواده، مقیاس84سوالی بهزیستی روانشناختی ریف ومقیاس 46سوالی تجدیده نظر شده تمایز یافتگی. نتایج نشا ن می دهد میانگین نمرات در متغیرهای عملکرد خانواده ،بهزیستی روانشناختی وتمایز یافتگی، همچنین درخرده مقیاس آنها در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون نسبت به گروه کنترل افزایش یافته است. نتایج نشان می دهد آموزش مدیریت استرس با رویکرد شناختی-رفتاری باعث بهبود عملکرد خانواده ،افزایش بهزیستی روانشاختی وتمایز یافتگی درابعاد مختلف آنها می شود. باتوجه به اینکه حضور کودک معلول درخانواده می تواند عملکرد مادررامختل ساخته وسطح بهزیستی روانشناختی او راکاهش دهد،آموزش مدیریت استرس ومداخلات شناختی ورفتاری برای مادران می تواند مفید باشد.
محبوبه نوری محمد سلگی
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین سبک های دلبستگی و الگوهای ارتباطی خانواده با سازگاری زناشویی و صمیمیت زوجین انجام شده است. روش شناسی: در این مطالعه که از نوع همبستگی است 100 زوج (100زن و 100مرد)، از بین زوجین شهرستان دزفول، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های" سازگاری زناشویی اسپانیر (das)"، "مقیاس دلبستگی بزرگسال (aai)"، "مقیاس الگوهای ارتباطی خانواده (rfcp)" و "مقیاس صمیمیت زناشویی (mis)" را تکمیل کردند. داده های بدست آمده با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی: میانگین، انحراف معیار ، همبستگی و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج و بحث: نتایج بدست آمده، نشان دهند? همبستگی مثبت و معنادار میان الگوهای ارتباطی خانواده با سازگاری زناشویی و صمیمیت زوجین و نیز یافته ها حاکی از همبستگی مثبت و معنادار میان سبک های دلبستگی با سازگاری زناشویی و صمیمیت زوجین می باشد. براساس نتایج این پژوهش می توان در مشاوره های قبل از ازدواج با تعیین سبک های دلبستگی و الگوهای ارتباطی خانواده، میزان سازگاری و صمیمیت زناشویی آنها را پیش بینی کرد و در صورت نیاز آموزش های لازم را ارایه نمود تا در زندگی رضایت، سازگاری و صمیمیت بیشتری حاصل گردد.
نفیسه شبانلویی علیرضا پیرخائفی
هدف از اجرای این پژوهش مقایسه میزان افسردگی و تاب آوری روانشناختی در کودکان طلاق با کودکان عادی با در نظر گرفتن نقش متغیر تعدیل کننده ی" شیوه های مقابله با استرس" بود . روش تحقیق در این پژوهش ، روش علی-مقایسه ای بود . ابزارهای به کار گرفته شده در این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی کواکس ( cdi ) و پرسشنامه تاب آوری کونر-دیویدسون ( cd-irs ) و پرسشنامه مهارت های مقابله ای کرمی-زینلخانی میباشد . جامعه آماری در این پژوهش شامل دانش آموزان مدارس مقطع راهنمایی و دبیرستان منطقه 1و 2 و 9 . تعداد نمونه پژوهش 100 نفر است که 50 کودک طلاق به صورت نمونه گیری هدفدار انتخاب گردیده و 50 کودک عادی نیز از همان مدارس و از همان کلاسهای دانش آموزان طلاق به صورت تصادفی انتخاب گردیده اند . نتایج حاصله حاکی از آن بود که میزان افسردگی کودکان طلاق در مقایسه با کودکان عادی بیشتر است و میزان تاب آوری روانشناختی کودکان طلاق از کودکان عادی کمتر است ؛ همچنین متغیر تعدیل کننده شیوه های مقابله با استرس در میزان افسردگی و تاب آوری کودکان طلاق نقش دارد به گونه ای که کودکان طلاقی که از شیوه های مقابله با استرس مسأله مدار استفاده میکنند نسبت به کودکانی که از شیوه های مقابله با استرس هیجان مدار استفاده میکنند از افسردگی کمتری ، رنج میبرند و تاب آوری بیشتری از خود نشان میدهند . متناسب با یافته های پژوهش ، توجه به کودکان طلاق و آموزش مهارت های لازم ( تاب آوری و مهارت های مقابله ای ) به ویژه در مدارس که منجر به ارتقای سطح روابط این کودکان با جامعه و افزایش سطح عملکرد آنها در زمان حاضر و همچنین در آینده ی آنها میگردد ، پیشنهاد میشود .
فاطمه ربیعی کناری محمد سلگی
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی معنادرمانی بر کاهش دلزدگی زناشویی و افزایش امیدواری در زنان نابارور بود. مواد و روش ها: روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش، شامل زنان نابارور مراجعه¬کننده به مراکز درمان ناباروری و مطب های خصوصی زنان در شهر بابل بود. تعداد 30 نفر از زنان نابارور به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15نفر) جایگزین شدند گروه آزمایش تحت 8 جلسه هفتگی مداخله معنادرمانی قرار گرفت. داده ها با استفاده از مقیاس دلزدگی زناشویی جمع آوری شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات دلزدگی زناشویی و مولفه های آن در گروه آزمایش کاهش معناداری در مرحله پس آزمون داشته است. همچنین نمرات امیدواری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، افزایش معناداری داشت. بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته¬ها می¬توان نتیجه گرفت که مداخله معنادرمانی یک روش موثر است که می تواند دلزدگی زناشویی زنان نابارور را کاهش و امیدواری را در آن ها را افزایش دهد. کلید واژه: معنادرمانی، دلزدگی زناشویی، امیدواری، ناباروری