نام پژوهشگر: مهران نقی زاده قمی
الهام گندمکار منصور اسلامی
میزان شیوع کف پای صاف به خصوص در زنان فشار و نیروهای وارد بر پا تاثیر کفش بر فشار پا
ریحانه دلبری الهه طالبی گرکانی
هدف: اختلال در سوخت و ساز سلول های چربی در چاقی ممکن است با افزایش غلظت اسیدهای چرب در گردش همراه باشد. متابولیسم اسیدهای چرب توسط پروتئین متصل به اسید چرب اپیدرمال (fabp5) تحت تاثیر قرار می گیرد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح fabp5 پلاسمایی زنان با شاخص توده بدنی متفاوت بود. روش ها: 13 زن سالم دارای وزن طبیعی (9/24? bmi کیلوگرم/متر مربع و میانگین سنی 8/1±08/31 سال) و 12 زن دارای اضافه وزن (25< bmi کیلوگرم/متر مربع و میانگین سنی 8/1±3/32 سال) در این پژوهش شرکت کردند. برنامه تمرین هوازی 8 هفته و هر هفته 3 جلسه با شدت 40 تا 80% حداکثر ضربان قلب ذخیره بود که به مدت 25 دقیقه در هفته اول اجرا شد و در هفته هشتم به 45 دقیقه رسید. سطوح پلاسمایی fabp5، نیم رخ لیپیدی خون شامل hdl، ldl، کلسترول، تری گلیسیرید و شاخص های ترکیب بدنی قبل و 48 ساعت پس از پایان تمرینات اندازه گیری شدند. یافته ها: درصد چربی بدن (pbf) و دور کمر (05/0>p) بعد از هشت هفته، در هر دو گروه کاهش معنی دار و حداکثر توان هوازی (vo2max) (05/0>p) در گروه وزن طبیعی پس از دوره تمرینی و نسبت به گروه اضافه وزن افزایش معنی دار یافت. سطوح کلسترول نیز در هر دو گروه (05/0>p) و ldl در گروه وزن طبیعی افزایش معنی دار پیدا کرد (05/0>p)؛ در حالی که تغییرات fabp5، hdl و تری گلیسیرید در دو گروه نسبت به قبل از تمرین معنادار نبود. نتیجه گیری: اگرچه هشت هفته تمرین هوازی برای بهبود fabp5 زنان با شاخص توده بدنی متفاوت موثر نبود، اما موجب کاهش معنی دار pbf و دور کمر در هر دو گروه و بهبود حداکثر اکسیژن مصرفی در گروه وزن طبیعی نسبت به گروه اضافه وزن شد.
نرجس صادقیان اکبر اصغرزاده نشلی
معیارهای متفاوتی برای مقایسه برآوردگرهای پارامترهای مجهول پیشنهاد شده است. معیار میانگین توان دوم خطا (mse) مهمترین معیار برای مقایسه برآوردگرهای مختلف می باشد. اما موقعیت هایی وجود دارند که mse وجود ندارد یا به دلایل مختلفی نمی توانیم آن را تعیین کنیم. به همین دلیل معیار نزدیکی پیتمن در سال 1937 توسط پیتمن به عنوان یک معیار مقایسه ای جایگزین برای mse پیشنهاد شده است. معیار نزدیکی پیتمن، معیاری برای مقایسه رفتار دو برآوردگر بدون نیاز به محاسبه گشتاورهای آنها است در حالی که محاسبه گشتاورها معمولاً برای هر معیار دیگری لازم است. فرض کنید ? t?_(2 ) و? t?_1 دو برآوردگر برای پارامتر ? باشند، در اینصورت ? t?_1 برآوردگر پیتمن نزدیکتر از ? t?_(2 ) است اگر pmc( ? t?_(1 ),? t?_2??)=p_? (|? t?_1-?|<|? t?_2-?|)?1/2,????? نامساوی به طور اکید حداقل برای یک مقدار? برقرار باشد. در این پایان نامه، برآوردگرها و پیش بینی کننده های مختلف با استفاده از معیار نزدیکی پیتمن مقایسه می شوند. همچنین کاربرد معیار نزدیکی پیتمن در آزمون های نیکویی برازش مورد بحث قرار می گیرد.
فاطمه رنجبر کفشگرکلایی افشین فیاض موقر
هم ترازی بهینه یک ابزار ضروری جهت شناسایی عملکرد یک توالی زیستی برای زیست شناسان است. از جمله ابزار هایی که این هم ترازی بهینه و معنی داری آماری آن را محاسبه می کنند می توان به روش های blast و h-tupleاشاره کرد. تصحیح اثر لبه، روشی در بهبود معنی داری آماری هم ترازی بهینه می باشد. تصحیح اثر لبه در روش blast بررسی شده است. ما در این پایان نامه، تصحیح اثر لبه و تاثیر آن بر روش h-tuple را بررسی کرده و آن را با روش blast، با استفاده از منحنی roc، بر روی داده های واقعی مقایسه می کنیم. نتایج حاصل نشان می دهد که تصحیح اثر لبه کارایی هر دو روش را افزایش می دهد. همچنین روش h-tuple با تصحیح اثر لبه و بدون آن از روش blast کاراتر می باشد.
داود زرقامی رزیتا فتحی
زمینه و هدف: پژوهش¬های همه¬گیرشناسی مقطعی فواید فعالیت بدنی را در پیشگیری از چاقی و بیماری عروق کرونر نشان می-دهد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط سطح فعالیت بدنی با عوامل خطرزای قلبی¬کرونری و شاخص¬های آنتروپومتریکی مردان فعال و غیر فعال بود. روش ها: میزان فعالیت بدنی 195 مرد با دامنه سنی 64-23 سال با استفاده از پرسشنامه فعالیت بدنی بک ارزیابی شد. برخی از ویژگی¬های آنتروپومتریکی و عوامل خطرزای قلبی- کرونری آزمودنی¬ها نیز اندازه¬گیری شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون آماری همبستگی پیرسون نشان داد سطح فعالیت بدنی مردان همبستگی معناداری با غلظت کلسترول (0001/0= p و36/0- =r)، لیپوپروتئین با چگالی پایین (ldl) (0001/0= p و36/0- =r)، لیپوپروتئین با چگالی بالا (hdl) (0001/0= p و32/0 =r)، تری گلیسرید (0001/0= p و39/0- =r)، نسبت کلسترول به hdl (0001/0= p و42/0- =r)، نسبت ldl/hdl (0001/0= p و42/0- =r) و قند خون ناشتا (0001/0= p و32/0- =r) دارد. همچنین در تمامی متغیرهای فوق بین دو گروه فعال و غیر فعال تفاوت معناداری (05/0p<) مشاهده شد. همچنین در این مطالعه نشان داده شد که سطح فعالیت بدنی همبستگی معناداری با وزن (0001/0= p و47/0- =r) ، شاخص توده بدن (0001/0= p و49/0- =r)، دور کمر(0001/0= p و47/0- =r)، دور باسن (0001/0= p و45/0- =r)، نسبت دور کمر به باسن (001/0= p و22/0- =r)، دور شکم (0001/0= p و34/0- =r)، درصد چربی بدن (0001/0= p و49/0- =r)، توده چربی بدن (0001/0= p و53/0- =r)، درصد توده بدون چربی بدن (0001/0= p و49/0 =r) دارد. همچنین در تمامی متغیرهای فوق بین دو گروه فعال و غیرفعال تفاوت معناداری مشاهده شد (05/0p<). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه رابطه معکوس و معناداری بین سطح فعالیت بدنی و عوامل خطرزای عروق کرونری و شاخص¬های ترکیب بدنی نشان داد. به نظر می¬رسد وجود فعالیت بدنی منظم و شیوه زندگی فعال در مردان بتواند در پیشگیری از بیماری عروق کرونر و بهبود سلامتی نقش داشته باشد.
سکینه وحیدیان مهران نقی زاده قمی
فواصل تحمل کلاسیک و بیزی در توزیع نمایی به دست می آیند. برای این منظور، در فصل دوم، فواصل تحمل و کوتاهترین فاصله های تحمل کلاسیک و بیزی با کنترل دم های توزیع نمایی بر اساس داده های کامل مورد بررسی قرار می گیرند. مساله یافتن فواصل تحمل کلاسیک و بیزی دوطرفه با دم های برابر بر اساس داده های سانسور شده در فصل سوم مورد بحث قرار می گیرد. همچنین دقت فواصل تحمل ارائه شده مورد بررسی قرار می گیرند. در پایان نتایج به برخی دیگر از توزیع های طول عمر تعمیم داده می شود. فواصل تحمل کلاسیک و بیزی یک طرفه برای طول عمر سیستم های $ k $ از $ n $ با مولفه های با طول عمر نمایی در فصل چهارم مورد بحث قرار می گیرند.
نورمحمد دلاوری ضیاء فلاح محمدی
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی دویدن روی نوارگردان تا حد واماندگی با و بدون مصرف مکمل منیزیم سولفات بر شاخص¬های فعالیت الکتریکی عضله، لاکتات، vo2max، زمان رسیدن به واماندگی و آستانه تهویه¬ای در مردان غیرفعال دانشگاهی و ارتباط بین آن ها بود. روش شناسی: 16 دانشجوی پسر غیرفعال (سن 18/1 ± 25/25 سال، قد 75/4 ± 18/176 سانتی¬متر، وزن 65/25 ± 51/79 کیلوگرم) به طور تصادفی و دوسوکور به دو گروه مکمل و دارونما تقسیم شدند. و به ترتیب به مدت 14 روز مکمل و دارونما مصرف نمودند. قبل و بعد از دوره مکمل¬گیری، تست بروس فزاینده برای تعیین شاخص¬های فعالیت الکتریکی عضله، لاکتات، vo2max ، زمان رسیدن به واماندگی و آستانه تهویه¬ای انجام شد. فعالیت emg از عضلات، دوسر رانی، پهن میانی، پهن خارجی، نعلی، ساقی قدامی و دوقلو داخلی ثبت شد. یافته-ها: vo2max ، زمان رسیدن به واماندگی و آستانه تهویه¬ای گروه مصرف کننده منیزیم سولفات به ترتیب با افزایش (5 %)، (44/5%) و (57/11 %) همراه بود. مکمل منیزیم سولفات بروز آستانه خستگی الکترومیوگرافی را افزایش (140%) و زمان رسیدن به واماندگی در هنگام اجرای تست فزاینده هوازی را به تأخیر انداخت و آستانه تهویه¬ای ، vo2max را به طور معناداری افزایش داد ( 05/0 p<). همچنین بین شاخص¬های الکترومیوگرافی عضلانی، vo2max و آستانه تهویه¬ای همبستگی معناداری وجود داشت ( 05/0 p<). نتیجه-گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد مصرف مکمل منیزیم موجب کاهش شیب خستگی یا fft عضله به دنبال یک جلسه فعالیت دویدن وامانده ساز روی نوارگردان می شود. به عبارت دیگر زمان رسیدن به خستگی الکترومیوگرافی بهبود می یابد. همچنین vo2max آزمودنی های مصرف کننده مکمل منیزیم به طور معنی داری بهبود یافت. از سوی دیگر، زمان رسیدن به خستگی و آستانه تهویه ای مردان مصرف کننده منیزیم افزایش یافت که در مجموع نشان دهنده تأثیر مثبت مکمل منیزیم بر اجرای فعالیت شدید حاد می باشد. همچنین بین شاخص های متابولیک و الکترومیوگرافی ارتباط همبستگی مشاهده شد. بنابراین مصرف مکمل منیزیم برای بهتر شدن عملکرد مردان غیرفعال توصیه می شود.
صادق اردشیری عباس قنبری نیاکی
زمینه و هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات تمرین مقاومتی دایره¬ای کوتاه مدت با و بدون مکمل زعفران بر روی پاسخ هورمون های منتخب ( انسولین، تستوسترون، استرادیول و کورتیزول) پلاسمایی بود. مواد و روش:برای این منظور 44 مرد سالم تمرین نکرده بعد از همگن سازی بر اساس ویژگی های فردی به 4 گروه آب-تمرین (11 نفر)، عرق-تمرین (10 نفر)، ته گل-تمرین (11 نفر) و سرگل-تمرین (12 نفر) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی شامل 12 ایستگاه (هر ایستگاه 30 ثانیه با شدت 40% یک تکرار بیشینه) به مدت 2 هفته (5 جلسه در هفته) بود. روزانه 500 میلی گرم زعفران در دو وعده صبح و بلافاصله بعد از تمرین استفاده شد. نمونه خونی قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین گرفته شد و برای آنالیز هورمون های منتخب پلاسمایی مورداستفاده قرار گرفت. نتایج: داده¬ها با استفاده از آزمون¬های تحلیل واریانس یک طرفه برای تغییرات بین گروهی و برای تغییرات درون گروهی از t همبسته در سطح معنی داری (05/0>p ) تحلیل گردید.در بررسی تغییرات بین گروهی هورمون استرادیول در گروه سر گل – تمرین افزایش معناداری نسبت به گروه آب – تمرین نشان داد ( 011/0 p=) ولی در هورمون انسولین(676/0p=)، هورمون تستوسترون(828/0p=) و هورمون کورتیزول ( 576/0p= ) تغییر معنی داری مشاهده نشد (05/0>p ) . بحث و نتیجه گیری: به نظر می¬رسد که مکمل سازی با گیاه زعفران و تمرین مقاومتی از طریق سازوکارهای متفاوت بر روی پاسخ هورمون ها اثر می گذارند ولی پاسخ مربوط به تمرین مقاومتی نسبت به مکمل سازی بیشتر مشهود است. مکمل سر گل زعفران به همراه تمرین مقاومتی باعث افزایش معنی دار در پاسخ هورمونی استرادیول در مردان جوان دانشگاهی شد.
مهدی علی اکبری بیدختی عباس قنبری نیاکی
چکیده زمینه و هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی پاسخ چربی ها، لیپوپروتئین ها و آپولیپوپروتئین های a-1 و b پلاسما به تمرین مقاومتی دایره ای کوتاه مدت با و بدون مکمل سازی گیاه زعفران در مردان جوان دانشگاهی بود. مواد و روش: برای این منظور 44 مرد سالم تمرین نکرده بعد از همگن سازی بر اساس ویژگی های فردی به 4 گروه آب-تمرین (11 نفر)، عرق گلبرگ-تمرین (10 نفر)، ته گل-تمرین (11 نفر) و سرگل-تمرین (12 نفر) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی شامل 12 ایستگاه (هر ایستگاه 30 ثانیه با شدت 40 % یک تکرار بیشینه) به مدت 2 هفته (5 جلسه در هفته) بود. روزانه 500 میلی گرم زعفران (دو کپسول 250میلی گرمی) در دو وعده صبح و بلافاصله بعد از تمرین استفاده شد. نمونه خونی 48 ساعت قبل تمرین و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین گرفته شد و برای آنالیز نیم رخ چربی، نیم رخ لیپوپروتئینی و آپولیپوپروتئین های a-1 و b پلاسما مورد استفاده قرار گرفت. جهت مقایسه بین گروه ها از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه (one way anova) و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد و برای تغییرات درون گروهی از آزمون t همبسته در سطح معنی داری (05/0>p) استفاده گردید. نتایج: در بررسی تغییرات بین گروهی مقادیر آپولیپوپروتئین a-1 در گروه های آب-تمرین با سرگل-تمرین (003/0p=) و عرق گلبرگ-تمرین با سرگل-تمرین (039/0p=) افزایش معنی داری مشاهده شد. همچنین در مقادیر آپولیپوپروتئین b در بین گروه های آب-تمرین با سرگل-تمرین (024/0p=) کاهش معنی داری مشاهده شد. اما بین هیچ یک از متغییرهای دیگر پژوهش تغییرات بین گروهی معنی داری مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که مکمل سازی با گیاه زعفران و تمرین مقاومتی از طریق سازوکارهای متفاوت باعث تغییرات مثبت در سطوح چربی ها، لیپوپروتئین ها و آپولیپوپروتئین ها می شود. این تغییرات زمانی بهتر بود که تمرین مقاومتی همراه با سرگل زعفران همراه بود.
مژگان عصمتی اکبر اصغرزاده نشلی
توزیع های نمایی و نرمال نقش مهمی در قابلیت اعتماد ایفا می کنند. در این پایان نامه برآوردگر ها و پیش بینی کنننده های بیزی را برای توزیع های نمایی و نرمال تحت چند تابع زیان مختلف از جمله قدر مطلق خطا، درجه دوم خطا، خطی -نمایی $ (linex) $ و زیان انتروپی در نظر گرفته می شود. برآوردگرها و پیش بینی کننده های بیزی را تحت دو توزیع پیشین آگاهی بخش و غیر آگاهی بخش بدست می آیند. نشان داده می شود که برآوردگرهای بیزی تحت زیان لاینکس کلی می باشند که در حالت خاص برآوردگر های $ mle $ و دیگر برآوردگرهای بیز را نتیجه می دهند. بسط ریسک مجانبی تحت این توابع زیان مورد بحث قرار می گیرند و ریسک ها مقایسه می شوند.
امین اسدالله تبار لداری عباس قنبری نیاکی
چکیده: زمینه و هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی تمرین مقاومتی دایره ای کوتاه مدت با و بدون مکمل سازی گرده گل زنبور عسل بر ویسکوزیته ، فیبرینوژن پلاسما، آنزیم های منتخب کبدی(ast,alt)و قدرت عضلانی منتخب بود. مواد و روش: برای این منظور 24 مرد سالم تمرین نکرده بعد از همگن سازی بر اساس ویژگی های فردی به 2 گروه آب ـ تمرین( 11نفر، یک نفر ریزش) و گروه گرده ـ تمرین(12نفر) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی شامل 12 ایستگاه (هرایستگاه 30 ثانیه با شدت 40? یک تکرار بیشینه) به مدت 2 هفته (5 جلسه در هفته) بود. روزانه مقدار10 گرم گرده گل طی دو مرحله، پس از صبحانه 5 گرم بلافاصله پس از تمرین 5 گرم را به همراه 100 میلی لیتر آب استفاده شد. نمونه خونی قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین گرفته شد. و برای آنالیز فیبرینوژن، ویسکوزیته و آنزیم های منتخب کبدی مورد استفاده قرار گرفت. جهت مقایسه بین گروه از آزمونt مستقل و برای تغییرات درون گروهی از tهمبسته در سطح معنی داری (05/0p?) استفاده گردید. نتایج: تحلیل داده های مربوط به ویسکوزیته پلاسما تفاوت معنی داری بین گروهی نشان نداد(296/0:p )، اما در مقادیر فیبرینوژن تفاوت معنی دار بین دو گروه مشاهده شد (048/0:p). تحلیل داده های مربوط به آنزیم های کبدی تفاوت معنی داری را در آنزیم هایalt(764/0: (p و ast(815/0:p ) بین گروهی نشان نداد. همچنین تحلیل داده های مربوط به عضله دوسر( 620/0:p )، عضله چهارسر( 302/0:p)، عضله سینه ای( 810/0:p ) تفاوت معنی داری را بین گروهی نشان نداد اما در عضله سه سر بازویی تفاوت معنی دار بین دو گروه مشاهده شد(021/0:p). بحث و نتیجه گیری: به طور خلاصه با مرور نتایج حاصل از این پژوهش به نظر می رسد تمرین مقاومتی دایره ای به همراه مکمل سازی گرده گل زنبور عسل در مدت 10 جلسه تفاوت معنی داری را در تغییرات آنزیم های کبدی ast,alt، ویسکوزیته و قدرت عضلات منتخب( دو سر، سینه ای، چهار سر رانی) را بین گروهی نشان نداد ولی در فیبرینوژن و عضلات سه سر بازویی تغییرات معنی داری بین گروها مشاهده شد. به نظر می رسد برای رسیدن به نتایج دقیق تر نیاز به مطالعات بیشتری باشد. واژه های کلیدی: تمرین مقاومتی دایره ای، ویسکوزیته پلاسما، فیبرینوژن پلاسما، آنزیم های کبدی(alt و ast)، قدرت عضلانی منتخب
آزیتا نوروزی فیروز مهران نقی زاده قمی
فاصله اطمینان یک فاصله تصادفی است که برای برآورد پارامتر نامعلوم جامعه مانند میانگین یا واریانس جامعه به کار می رود. فاصله پیشگویی یک فاصله تصادفی است که برای پیشگویی مقداری از یک مشاهده آینده به کار می رود. نوع دیگری از فواصل تصادفی، فواصل تحمل هستند که با یک ضریب اطمینان مشخص، حداقل نسبت مشخصی از جامعه را در بر می گیرند. فواصل تحمل در بسیاری از زمینه های کاربردی مانند کنترل کیفیت و مهندسی مورد استفاده قرار می گیرند . در این پایان نامه، فواصل تحمل برای چند توزیع گسسته مانند توزیع دو جمله ای، دو جمله ای منفی و پواسون مورد بررسی قرار می گیرند. برای مقایسه فاصله های تحمل ارائه شده از معیار های احتمالات پوشش و طول مورد انتظار با انجام شبیه سازی استفاده می شود. همچنین مثال های کاربردی برای نمایش فاصله های تحمل ارائه خواهد شد.