نام پژوهشگر: نسترن حاجی حیدری
زینب دباغ کاشانی نسترن حاجی حیدری
در سال های اخیر، بهبود فرآیندهای کسب و کار به عنوان یکی از اولویت های برتر کسب و کار برای مدیران فناوری اطلاعات پدیدار شده است، و در حال حاضر مدیریت فرآیندهای کسب و کار به عنوان بهترین روش جهت تسهیل بهبودهای فرآیند در نظر گرفته می شود. چالش های پیاده سازی مدیریت فرآیند کسب و کار به طور گسترده در ادبیات ذکر شده است اما پژوهش در مورد عوامل حیاتی برای پیاده سازی متناوب و موفق مدیریت فرآیند کسب و کار، کمیاب و گسسته می باشد. بنابراین، هدف از این پژوهش استخراج و گروه بندی عوامل موفقیت در چارچوب پیاده سازی مدیریت فرآیند کسب و کار می باشد. روش تحقیق آمیخته اکتشافی با استفاده از ابزارهای کمی و کیفی مورد استفاده قرار گرفت . روش کیفی به کار رفته، فرا ترکیب می باشد. در گام اول، انتخاب مطالعات، جهت شناسایی مهم ترین عوامل که بر پیاده سازی موفق مدیریت فرآیند کسب و کار اثر می گذارد، 25 مقاله و مطالعات مختلف از منابع داده گوناگون بررسی شد. در گام دوم، ترکیب تفسیرات، ما ابتدا تمام مطالعات را با هم یکپارچه کردیم و مشخص کردیم که چگونه به هم ارتباط دارند. سپس، بر اساس رویکرد مقایسه ای مطالعات را تفسیر کردیم. در گام آخر، بیان ترکیب، استعاره های جدید خود را ارائه کردیم. در نهایت، 15 عامل و 66 زیر عامل شناسایی شد. سپس، گروه بندی در 5 فاز که بر اساس چارچوب پیاده سازی مدیریت فرآیند کسب و کار می باشد، صورت گرفت. در مرحله بعد از نظر سنجی خبرگان جهت اطمینان از اینکه عوامل و زیرعوامل در جایگاه درستی در چارچوب پیاده سازی قرار گرفته اند، استفاده شد. بدین منظور، پرسشنامه ای بین خبرگان صنعت و دانشگاهی در زمینه مدیریت فرآیند کسب و کار توزیع شد. بالاخره، چارچوب پیشنهادی پژوهش از نظر کمی مورد بررسی قرار گرفت تا درجه اهمیت عوامل و زیرعوامل و همچنین وضعیت آنها در سازمان های ایرانی مشخص شود. بنابراین، پرسشنامه ای تنظیم شد و بین سازمان های ایرانی که سیستم مدیریت فرآیند کسب و کار را پیاده سازی کرده اند، توزیع شد. امید است که استفاده از این چارچوب، مدیران را در پیاده سازی موفق مدیریت فرآیند کسب و کار یاری سازد.
سحر قلی زاده منوچهر انصاری
چکیده : سازمان های پیشرو به طور فزاینده ای به دنبال مدیریت دانش به عنوان یکی از مهمترین مزیت های رقابتی هستند. امروزه مدیران به اهمیت دانش و مدیریت دانش در سازمانها واقف شده اند و بسیاری از آنان به دنبال پیا ده سازی سیستم مدیریت دانش در سازمان خود هستند. درعین حال آنان نگران این هستند که نتوانند سیستم مذکور را با موفقیت در سازمان خود پیاده کرده و در نهایت با شکست مواجه شوند. در این تحقیق با مطالعه و بررسی در ادبیات موضوع و آخرین تحقیقات علمی انجام شده عوامل تأثیر گذار در موفقیت مدیریت دانش از طریق پرسشنامه و انجام تحلیل عاملی شناسایی کرده و در نهایت 5 عامل اصلی استخراج گردید که عبارتند از : توسعه منابع انسانی ، فرهنگ ، حمایت مدیریت ارشد ، استراتژی مدیریت دانش و پیوند ان با فرایندهای سازمانی ، زیر ساخت فناوری اطلاعات و زیرساخت سازمانی . اولویت بندی عوامل از طریق روش ahp انجام شد که نتایج ذیل حاصل شد: برای حمایت مدیریت ارشد امتیاز 0.40 به عنوان مهمترین عامل برای موفقیت پروژه سیستم مدیریت دانش به دست آمد، پس از آن عامل منابع انسانی با امتیاز 0.27 دومین عامل در اجرای موفقیت آمیز این سیستم می باشد و عوامل دیگر از جمله فرهنگ ، استراتژی و زیر ساخت نیز به ترتیب اولویت های 0.13 ، 0.10 و0.10 را کسب کرده اند که ، بایستی با توجه به اولویت در هنگام اجرا مورد توجه قرار گیرند. از آنجایی که شناخت و درک صحیح از شرایط و عوامل تأثیر گذار در هر فرایند قبل از هر اقدامی بیشترین کمک را به اجرا و مواجه موثر مینماید. این تحقیق می تواند زمینه ای باشد تا با شناختی که نسبت به عوامل موفقیت سیستم به دست آمده است بتوان به استقرار موفقیت آمیز مدیریت دانش در سازمان دست یافت .
سروناز مهروانی نسترن حاجی حیدری
در چند سال اخیر کارکردهای های فناوری اطلاعات به سمت خدمت گرا شدن حرکت کردند تا با اهداف کسب و کار همسو شوند. بسیاری از کارکردهای فناوری اطلاعات این پارادایم شیفت را از طریق مدل های مدیریت خدمات فناوری اطلاعات که تأکید بر روی چرخه حیات خدمت دارند انجام می دهند. مدیریت خدمات فناوری اطلاعات به سازمان ها از طریق فراهم کردن مزایایی حقیقی مانند تطابق پذیری و انعطاف پذیری بیشتر، اثربخشی در هزینه ها، و سرویس گرا شدن ، کمک می کند. یکی از پذیرفته شده ترین و رایج ترین چارچوب های مدیریت خدمات فناوری اطلاعات در دنیا،مرجع زیرساخت فناوری اطلاعات (itil ) می باشد. itil ، برترین تجارب را برای برنامه ریزی و اجرای برنامه مدیریت خدمات فناوری اطلاعات جهت بهبود کیفیت ، کاهش هزینه و ریسک ارائه می دهد. با توجه به جذابیت های موجود در مزایایی که در پیاده سازی itil مانند افزایش بهره وری و کارایی ، کاهش زمان های وفقه و... وجود دارد سازمان ها بیشتر و بیشتر به سوی این چارچوب و پیاده سازی آن می روند.علیرغم اینکه itil یکی از رایج ترین چارچوب های مورداستفاده است ، عموماً سازمان ها در پیاده سازی آن با چالش هایی روبرو هستند. پذیرش کامل itil ممکن است سال ها طول بکشد و این نیازمند درگیری کارکنان و مدیران است، به خصوص کارکنان عملیاتی فناوری اطلاعات باید درباره عوامل تأثیرگذار بر روی پذیرش موفقیت آمیز itil آگاهی داشته باشند. سازمان ها اغلب باید تغییرات سازمانی مربوطه را انجام دهند که اثرات منفی روی ساختارها ، فرآیندها و فرهنگ می گذارد. معمولاً این تغییرات احساس بی انگیزگی و بی علاقگی در کاربران نسبت به ابزار یا چارچوب جدید ایجاد می کند. به این دلیل موفقیت یا شکست پیاده سازی itil به قصد رفتاری کارکنان برای استفاده بستگی دارد. هدف این تحقیق تمرکز برروی متغیرهای تأثیر گذار بر روی استفاده و پذیرش itil است. در این پژوهش ، ابتدا شش عامل حیاتی موفقیت بر اساس مطالعات پیشین شناسایی و طبقه بندی شده اند. سپس مدل تحقیق مبتنی بر مدل پذیرش فناوری اطلاعات برای نشان دادن اثر این عوامل برروی پذیرش itil براساس متغیرهای مدل پذیرش فناوری اطلاعات پیشنهاد شده است. عوامل حیاتی موفقیت مورد استفاده : (1) پشتیبانی مدیریت ارشد، (2) راهبری و مدیریت پروژه، (3) ارتباط و همکاری، (4) آموزش و شایستگی ذینفعان درگیر در پروژه، (5) مدیریت تغییر و فرهنگ سازمانی ، (6) پیاده سازی فرآیندهای itil و فناوری مورد استفاده ، می باشند. ازتکنیک مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار pls برای تست فرضیه های تحقیق استفاده شده است. مدل تحقیق پیشنهاداتی را درباره عوامل مهم پذیرش itil برای کمک به تنظیم رفتار کارکنان نسبت به این چارچوب ارائه می دهد. نتایج نشان داد که راهبری و مدیریت پروژه ، ارتباط و همکاری وآموزش و شایستگی ذینفعان درگیر در پروژه از مهمترین عوامل در پذیرش itil می باشد.
زهرا جمالی نسترن حاجی حیدری
با ثبات ترین مشخصه ای که می توان برای دنیای کنونی کسب و کار معرفی نمود، همانا تغییر حاکم بر آن است. چابکی توانایی بقا و پیشرفت در محیطی رقابتی با تغییرات پیوسته و غیر منتظره است. عوامل متعددی بر چابکی سازمانها موثر می باشد که یکی از آنها بکارگیری فناوری اطلاعات می باشد.گرچه پژوهش های بسیاری، تأثیر فناوری اطلاعات در توسعه و بهبود چابکی را ثابت کرده اند، اما این اثر در سطح فرآیندهای کسب و کار مورد ارزیابی قرار نگرفته است. چابکی فرآیند کسب و کار در این پژوهش، سازه ای متشکل از پاسخگویی، توانایی پیکره بندی مجدد، انطباق پذیری کارکنان و دید فرآیند محور در نظر گرفته شده است. بررسی تأثیر قابلیت های فناوری اطلاعات بر چابکی در سطح فرآیندهای کسب و کار، تمرکز اصلی این پژوهش است. پس از مرور ادبیات، مفهوم قابلیت فناوری اطلاعات در چهار بعد معماری فناوری اطلاعات ، زیرساخت فناوری اطلاعات ، منابع انسانی فناوری اطلاعات و منابع رابطه ای فناوری اطلاعات دسته بندی گشته و سپس تأثیر هریک از این ابعاد به همراه تأثیر جمعی آنها بر چابکی فرآیندهای کسب و کار، از دیدگاه کارشناسان، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان می دهند که قابلیت های فناوری اطلاعات سازمان در جهت مثبتی بر چابکی در سطح فرآیندهای کسب و کار تأثیرگذار است. در ادامه مولفه های قابلیت فناوری اطلاعات بر اساس میزان تأثیر گذاری بر چابکی فرآیند کسب و کار رتبه بندی شده اند که نشان دهنده اولویت پرداختن به آنها در مسیر چابکی فرآیند است. در این رتبه بندی "منابع انسانی فناوری اطلاعات" در رتبه اول اهمیت قرار گرفته است و پس از آن به ترتیب مولفه های منابع رابطه ای فناوری اطلاعات، معماری فناوری اطلاعات و زیرساخت فناوری اطلاعات در رتبه های دوم تا چهارم اهمیت قرار دارند.
عاطفه السادات حسینی کیا نسترن حاجی حیدری
با گسترش استقبال افراد و کسب و کارها از تجارت همراه، در صورتی که سازمان های فعال در این بخش نتوانند مدل های کسب وکار مناسب با شرایط بازار خود را مورد استفاده قرار دهند، ناگزیر از تکرار مجدد اشتباهات هستند و از گردونه رقابت ها حذف خواهند شد. مدل های کسب و کار مورد استفاده در تجارت همراه در صورتی برای مشتریان دارای منافع خواهند بود که ارزش پیشنهادی موجود در ابزار همراه مانند استفاده از سرویس در هر مکان، آسایش، محلی سازی و شخصی سازی را به مشتریان خود در سرویس پیشنهادی ارائه نمایند. این پژوهش به دنبال آن است که مفهوم تجارت همراه را تبیین کرده، سپس به طراحی اجزای آن با استفاده از آنتولوژی مدل کسب و کار استروالدر بپردازد. در نتیجه این فعالیت پژوهشی اجزای مختلف مدل کسب و کار تجارت همراه در سطح کلان طراحی و صحه گذاری می گردد. به این صورت که ابتدا با استفاده از روش فرا تلفیق، عوامل موثر در مولفه های مدل کسب و کار تجارت همراه استخراج می گردد. جهت صحه گذاری عوامل شناسایی شده از روش مصاحبه با خبرگان استفاده شده سپس با تبیین سه فرضیه از مدل یابی معادلات ساختاری با هدف بررسی روابط بین واسط مشتری، مدیریت زیرساخت و جنبه های مالی با ارزش قابل ارائه در جهت خلق ارزش در تجارت همراه استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان دهنده تاثیر گذاری سه بعد اصلی واسط مشتری، مدیریت زیرساخت و جنبه های مالی روی محصول در مدل کسب و کار تجارت همراه است. اما در تحلیل رگرسیون چندگانه رابطه بین ارزش پیشنهادی با مدل درآمدی و ساختار هزینه ای تائید نگردید. نتایج این پژوهش برای بازیگران فعال در شبکه ارزش تجارت همراه از جمله بانک ها، اپراتورها، فراهم کنندگان سرویس های ارزش افزوده، قابل استفاده می باشد. تا کنون پژوهش های معدودی به طراحی مدل کسب و کار در تجارت همراه پرداخته اند. بنابراین پژوهش حاضر می تواند در پیشبرد علم در حوزه طراحی مدل های کسب و کار سهم داشته باشد.
سارا بابااحمدی نسترن حاجی حیدری
لازمه بقا در اقتصاد رقابتی و محیط پویای امروز، عملکردی هوشمندانه و سریع نسبت رقبا می باشد. اینترنت علاوه بر اینکه یک کانال ارتباطی برای دسترسی سریع و آسان است، به عنوان فناوری برای کسب مزیت رقابتی تلقی می شود. اینترنت با از میان بردن محدودیت های زمانی و مکانی در روابط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم جهان، هزینه های ناشی از ارتباطات را به شدت کاهش داده است. یکی از مهم ترین فرایندهای اقتصادی که در حوزه تجارت بین الملل با ارتباط مستقیم و غیرمستقیم بین کشورها میسر می شود، جریان صادرات کالاها و خدمات است که اینترنت توانسته است در قالب فرایند نوین کسب و کار الکترونیکی به طور قابل ملاحظه ای آن را رونق بخشد. شرکت هایی که قصد حرکت به سمت کسب و کار الکترونیکی را دارند بایستی جهت استفاده کارا و موثر از فناوری های اطلاعاتی از مدل های کسب و کار الکترونیکی استفاده نمایند، اما نحوه انتخاب مدل کسب و کار الکترونیکی مناسب، باید با توجه به ویژگی های سازمانی و محیطی صورت گیرد. پژوهش حاضر به دنبال تعیین مدل کسب و کار الکترونیکی مناسب شرکت های صادرکننده خرما صورت گرفته است. این پژوهش یک پژوهش کاربردی است که با رویکرد قیاسی- استقرایی و از نوع پیمایشی و موردی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی شرکت های صادرکننده خرما در ایران است. با استفاده از مرور ادبیات صورت گرفته برای مدل مبنای پژوهش (مدل هایس) 18 مولفه در نظر گرفته شد. سپس به صورت پیمایشی به بررسی این مولفه ها در شرکت های صادرکننده خرما پرداخته شد. از بین 18 عامل مطرح شده، عامل تهدید خدمات یا محصولات جایگزین در صنعت از مولفه های مهم در تعیین مدل کسب و کار الکترونیکی مناسب شرکت های صادرکننده خرما شناخته نشد. سپس مولفه های مورد تأیید در شرکت های صادرکننده خرما اندازه گیری شد. براساس نتیجه اندازه گیری شده الکترونیکی مناسب صادرات خرما، مدل فروشگاه الکترونیکی شناخته شد.
زینب ملک حسینی آرین قلی¬پور
مطالعات زیادی در زمینه سیستم های اتوماسیون اداری صورت گرفته است. ولی از آنجائیکه استفاده از این سیستم ها در دهه اخیر در سازمان های دولتی کشور ما رواج بیشتری یافته است. لازم می باشد که اثرات این سیستم ها بر روی سازمان ها و افراد بویژه تاثیر این سیستم بر عملکرد افراد مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد. بر این اساس در این تحقیق سعی شده است تاثیر اتوماسیون اداری بر روی عملکرد کارکنان در استانداری یاسوج بررسی شود. برای انجام این پژوهش از مجموع 90 پرسشنامه معتبری که از کارکنان این سازمان (که شامل مدیران،کارشناسان، منشی های دفتری و کارکنان دبیرخانه و بایگانی می باشند) بدست آمده استفاده شده است. این پرسشنامه شامل دو پرسشنامه اتوماسیون و ارزیابی عملکرد می باشد که در پرسشنامه اول نظرات افراد در خصوص اثرات اتوماسیون پرسیده شده است و پرسشنامه دوم جهت ارزیابی عملکرد کارکنان با روش ارزیابی خود ارزیابی توسط کارکنان می باشد. لازم بذکر است که هردوی این پرسشنامه ها محقق ساخته و براساس مطالعات صورت گرفته می باشد. بدین جهت برای سنجش اعتبار عاملی پرسشنامه ها از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده و نهایتا برای پرسشنامه اول شش عامل بدست آمد که پنچ عامل تا حدود زیادی بر عامل های پیش فرض محقق منطبق می باشند و برای پرسشنامه دوم نه عامل بدست آمده است. با توجه به اینکه یک سئوال از پرسشنامه دوم در جریان تحلیل عاملی حذف شد. تجزیه و تحلیل داده های آماری در سطح آمار توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس با 18 سئوال پرسشنامه اول و 26 سئوال پرسشنامه دوم انجام گرفت. جهت تجزیه و تحلیل آمار استنباطی از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شد و نتایج حاصل از شش فرض فرعی و یک فرض اصلی همگی تائید شدند و نشان داد که رابطه مثبت و معنی داری بین عملکرد کارکنان این سازمان و اتوماسیون اداری برقرار می باشد.
سمیرا پارسا نسترن حاجی حیدری
هدف از انجام این پژوهش آن است که با بررسی ذهنیت ها و عقاید مشارکت کنندگان به شناسایی مشکلات اجرای معماری سازمانی بپردازیم. در این راستا با بکارگیری روش شناسی فراترکیب و روش شناسی کیو، به دنبال شناخت ذهنیت مجریان و خبرگان در خصوص مشکلات اجرای معماری سازمانی هستیم. بر این اساس بعد از مطالعه ادبیات موضوع به وسیله روش شناسی فراترکیب و به کارگیری تحلیل محتوا و همچنین مصاحبه با چند تن از خبرگان معماری سازمانی نمونه کیو انتخاب شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش تعداد 21 نفر از مدیران و متخصصان معماری سازمانی بودند. فضای گفتمان پژوهش حاضر به وسیله روش شناسی فراترکیب از منابع گوناگونی جمع آوری گردید و پس از تحلیل محتوا و پس از ارزیابی و جمع بندی فضای گفتمان تعداد 110 عبارت کوتاه به مثابه عبارات کیو انتخاب گردید. بعد از نظرسنجی از خبرگان، در نهایت تعداد 43 عبارت به عنوان نمونه عبارات کیو انتخاب گردید. پس از جمع آوری اطلاعات حاصل از مرتب سازی کیو این اطلاعات با روش تحلیل عاملی کیو تحلیل گردید. تحلیل توزیع نشان داد که می توان تعداد 6 الگوی ذهنی متمایز را در میان مشارکت کنندگان تحقیق در مورد بررسی مشکلات معماری سازمانی شناسایی نمود که (70.770) درصد از واریانس کل را تبیین نمودند . این 6 الگوی ذهنی به ترتیب با نام های «مدیریت گرایان»، «کنترل کنندگان هوشیار»، «پیچیده نگران»، «معماران همکار»، «تحلیل گران» و نهایتاً «معماران دقیق» نام گذاری گردید. اهمیت و اولویت بندی مشکلات شناسایی شده بر اساس الگوهای ذهنی صورت گرفت.
حمیده پوری آرین قلی پور
امروزه قابلیت و توانایی مدیریت دانش به عنوان ابزار مدیریتی نوین منبعی برای کسب مزیت رقابتی پایدار در محیط پیچیده و در حال تغییر می باشد. از دیدگاه مبتنی بر دانش، دانش به عنوان یک منبع ارزشمند شرکت ها می باشد، و این دانش موجود در سرمایه انسانی است که شرکت ها را قادر به ارتقای صلاحیت های ممتاز و مشخص و شناسایی فرصت های جدید می سازد. در حال حاضر بررسی های گسترده ای در زمینه ارتباط بین ظرفیت مدیریت دانش و مدیریت استراتژیک منابع انسانی صورت نگرفته است. تا سازمان ها به نقشی که مدیریت استراتژیک منابع انسانی می تواند در ظرفیت مدیریت دانش داشته باشد، واقف گردند. لذا در این پژوهش به بررسی رابطه ی میان ظرفیت مدیریت دانش و مدیریت استراتژیک منابع انسانی از دیدگاه مبتنی بر دانش در شرکت های فعال در بخش صنعت، پرداخته شده است. برای تحلیل و تست فرضیات از رگرسیون خطی چندگانه و آزمون همبستگی اسپیرمن در یک نمونه 139 تایی از میان شرکت های مستقر در استان گلستان استفاده شده است.
سامرند خالهء نسترن حاجی حیدری
پایه گذاری سیستمی که ریسک مشتریان را کنترل می کند، یک بخش مهم در مدیریت علمی یک شرکت بیمه تلقی می گردد. با توجه به اهمیت ریسک بیمه های خودرو در این تحقیق، تکنیک داده کاوی برای تحلیل ریسک مشتریان در یک شرکت بیمه ایرانی مورد استفاده قرار می گیرد. هدف آنست که نهایتاً مدل تصمیمگیری ارائه گردد تا مشتریان قبل از بیمه نمودن شناسایی شوند. روش تحقیق بر اساس یک فرایند استاندارد دادهکاوی می باشد بدین صورت که داده های مشتریان سابق جمع آوری و پالایش شده و متغیرهای موثر بر رفتار ریسک مشتریان شناسایی گردیده اند. سپس بر پایه اینکه مشتریان ریسکی داشته اند یا خیر در دو طبقه خوب و بد قرار داده شده اند و برای هر مشتری یک برچسب کلاس در نظر گرفته شده است. بعد از پیش پردازش و تغییر روی رکوردها )مشتریان( و فیلدها )ویژگی های مشتریان(، تکنیک c5 بر روی داده های نهایی اجرا گردید و الگوهای پنهان به صورت یک درخت در قوانین داده کاوی ارائه گردید. داده های نهایی همچنین با چند الگوریتم دیگر مانند درخت های تصمیم سنتی، شبکه های عصبی، رگرسیون لجستیک، شبکه های بیزین، ماشین بردار پشتیبان نیز مدل سازی گردید. نتایج نشان داده الگوریتم نتایج بهتری را برای طبقه بندی مشتریان نسبت به سایر الگوریتم ها داشته است. همچنین مدل ترکیبی طبقه مشتریان را بهتر از سایر تکنیک ها پیش بینی نموده است.
ساره موحدنژاد نسترن حاجی حیدری
فضای متحول کسب و کار امروز، سازمان ها را با این چالش مواجه می کند که برای رسیدن به اهداف استراتژیک سازمانی از تحویل بهنگام و موفق پروژه های سفارش مشتریان خود اطمینان حاصل کنند. سازمان ها برای بقاء در محیط رقابتی نیاز دارند تا خروجی هایشان را ارزیابی کنند و بهبود ببخشند و راهکارهای برتر را نیز در سطح سازمان گسترش دهند. در این راستا مدل های ارزیابی مقایسه ای وجود دارند که از استانداردسازی و به روز رسانی و انطباق فرآیندهای کاری در سراسر سازمان پشتیبانی می کنند و سازمان را به ایجاد بهبود بیشتر در فرآیندها سوق می کنند. به منظور اجرای بهبود مستمر، لازم است روش هایی برای نگهداری و گسترش دانش و تخصص ها در سازمان ها پیاده سازی شوند. در تحقیق حاضر سعی شد تا با مطالعه معیارهای موفقیت پروژه در پروژه های فناوری اطلاعات سازمان های itگستر کشور، وجود و نوع رابطه بین بلوغ سازمانی مدیریت پروژه و موفقیت پروژه بررسی شود. به نظر می رسد موفقیت پروژه های فناوری اطلاعات از طریق توسعه راهکارها، ابزار و تکنیک های استاندارد سازمانی مدیریت پروژه و به کارگیری نواحی دانش مدیریت پروژه (pmbok) محقق می شود؛ به عبارت دیگر با افزایش بلوغ سازمانی مدیریت پروژه این امر امکان پذیر است.
فاطمه رحمتی نسترن حاجی حیدری
اهمیت فناوری اطلاعات در دنیای پیچیده امروز بر هیچ کسی پوشیده نیست و هرجا سخن از پروژه های فناوری اطلاعات به میان می آید، ریسک به عنوان جزء لاینفک آن خود را نشان می دهد؛ به منظور مدیریت صحیح ریسک، پس از شناسایی عوامل آن باید بتوان تحلیل درستی از آن به عمل آورد. ابزارهایی به این منظور ساخته و مورد استفاده قرار گرفته، اما مدیران همچنان به دنبال ابزاری هستند، که در عین توصیفی بودن، توانایی سنجش متغیرهای کمی را نیز داشته باشد. مدل سازی به روش پویایی های سیستم ابزاری است که تا حد زیادی این خواسته را پاسخگو می باشد. هدف این پژوهش شناسایی بهتر ریسک ها و بررسی تأثیر آن ها بر یکدیگر و همچنین بر ریسک کلی پروژه می باشد. به منظور دستیابی یه این مقصود، برآنیم تا با بررسی و شناسایی عوامل ریسک زای پروژه های فناوری اطلاعات به تحلیل آن ها با استفاده از روش مدل سازی پویایی های سیستم بپردازیم. بدین منظور پس از مطالعه طیف گسترده ای از پژوهش ها در زمینه تحلیل ریسک پروژه های فناوری اطلاعات، فاکتورها طبقه بندی شده، به صورت پویا مدل سازی گشته، معادلات مریوطه با استفاده از بررسی روابط بین سازه ها و عوامل، استخراج و مهم ترین ریسک ها در طول دوره ای دوازده ماهه مورد بررسی قرار گرفت. . نتایج اصلی پژوهش نشان می دهد مهم ترین ریسکی که در طول دوره های مختلف زمانی تکرار می شود، ریسک منابع انسانی است. ریسک های استراتژیک، مدیریت پروژه و ساختار سازمانی، ریسک هایی هستند که در این پژوهش در درجه دوم اولویت شناخته شدند، بنابراین طبق نتایج این مطالعه، مدیران پروژه های فناوری اطلاعات در سیاست گذاری ها و استراتژی های کلان خود بایستی توجه بیشتری به این ریسک ها داشته باشند.
مریم توکل نسترن حاجی حیدری
تدارکات الکترونیکی یکی از مهم ترین ابزارهای تجارت الکترونیکی می باشد که با استفاده از تکنولوژی اینترنت فعالیت خرید و تأمین را در سازمان ها مکانیزه می کند.هدف از اجرای این تحقیق ارزیابی تاثیر ابعاد پیاده سازی تدارکات الکترونیکی بر عملکرد سازمان بوده است. با ورود به عصر اطلاعات الگوی کسب وکار شرکت ها در حال تغییر است. استفاده از تدارکات الکترونیکی و کم و کیف آن به نظر می رسد یکی از عوامل اصلی در بهره وری و کارایی بیشتر شرکتها و سازمانها در جریان و فرایند گردش کار و ارائه خدماتشان باشد، با فرض این رابطه، تلاش شده که این روابط با استفاده از روش پیمایش و البته مطالعه اسنادی جهت بررسی متون مربوط به موضوع تحقیق آزمون گردد. ابزار جمع آوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه و همینطور مصاحبه(جهت طراحی نهایی پرسشنامه)بوده است. جامعه آماری این تحقیق را 300 شرکت برتر کشور تشکیل می داد که از این بین 177 شرکت پاسخگو بودند. در نهایت اطلاعات پیرامون متغیرهای مختلف تحقیق از طریق پرسشنامه ها جمع آوری و با دو نرم افزار آماری spss و lisrel آزمون فرضیات بیست گانه تحقیق و نیز بررسی مدل ساختاری تحقیق انجام پذیرفت. نتایج حاصل نشان از وجود و تأیید تمام روابط فرض شده می باشد.در این تحقیق برای اولین بار از دیدگاه چند بعدی تدارکات الکترونیکی مورد بررسی قرار گرفت و شواهد تجربی به دست آمده نشان می دهد که ابعاد در نظر گرفته شده حجم،تنوع،وسعت وعمق تدارکات الکترونیکی تاثیرات متفاوتی بر متغیرهای عملکرد میانه داشته است . "حجم" به دامنه ای که یک سازمان تدارکات خود را از طریق اینترنت انجام می دهد،اشاره می کند. "تنوع"به دامنه ای که یک سازمان انواع مختلفی از تدارکات را از طریق اینترنت انجام می دهد ، اشاره می کند. "وسعت" به دامنه ای که یک سازمان با شریک تجاری خود به منظور تدارکات ، از طریق اینترنت رابطه برقرار می کند ، اشاره می کند. "عمق " به دامنه ای که یک سازمان با شریک تجاری خود از طریق تدارکات الکترونیکی مناسبات نزدیک وتنگاتنگ برقرار می کند،اشاره دارد.
سحر فرشادخواه محمد سلطانی دلگشا
در دنیای کنونی، با رشد فناوری ها و تغییرات سریع محیط، توان سازمان ها در تطبیق با محیط و سرعت پاسخگویی آنها به نیازهای بازار بسیار حائز اهمیت است. با وجود اینکه پارادایم سرویس گرایی مدت هاست که در دنیا مطرح شده است و در حال حاضر بسیاری از سازمان های بزرگ معماری سرویس گرا را پیاده سازی کرده اند، ولی هنوز پذیرش آن در سازمان ها با چالش هایی روبروست. در این تحقیق برآنیم تا با مطالعه ادبیات پیشین پیرامون سرویس گرایی و بررسی تجارب سازمان ها در این زمینه، عوامل موثر بر پذیرش موفقیت آمیز معماری سرویس گرا را شناسایی کنیم. بدین منظور در ابتدا به روش متاسنتز به بررسی تحقیقات انجام شده پرداختیم و پس از شناسایی 39 عامل و دسته بندی آنها در سه گروه سازمان، فناوری و افراد، طی پرسشنامه ای آنها را در اختیار خبرگان قرار دادیم. نتایج به دست آمده از نظرسنجی خبرگان 29 عامل را موثرتر نشان داد و شامل عواملی چون حمایت مدیریت، حاکمیت معماری سرویس گرا، همراستایی it و کسب وکار و ... می شد. سپس عوامل تایید شده را در چند سازمان بررسی کردیم. به امید آنکه نتایج حاصل از این تحقیق، گامی موثر و کمکی شایان به موفقیت سازمان ها در پذیرش معماری سرویس گرا باشد.
آسیه یزدخواستی آمنه خدیور
هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی همکاری های بین سازمانی بر اساس مدل مرجع همکاری آرکن در میان سه سازمان وابسته به شرکت نفت در ایران با استفاده از علم منطق فازی بوده است. این مدل در سال 2008 توسط کامارینها و افسرمنش مورد مطالعه و تائید قرار گرفت که دارای سه بعد اصلی می باشد. برای انجام پژوهش، دو پرسشنامه تهیه و تنظیم گردید. در اولین پرسشنامه از خبرگان حوزه همکاری و تعامل پذیری درخواست گردید با امتیازدهی به ابعاد و شاخص های مدل مرجع آرکن، آنها را اولویت بندی نمایند. سپس با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی 16 معیار استخراج شده از این مدل وزن دهی شد. به منظور انجام مطالعه میدانی، پرسشنامه میدانی بین مدیران و کارشناسان واحدهای فاوای سه سازمان وابسته به صنعت نفت که عبارت بودن از شرکت ملی نفت ایران، شرکت نفت فلات قاره ایران و شرکت ملی صادرات گاز ایران، توزیع گردید. ملاک انتخاب این افراد آشنایی و مشارکت آنها در انجام امور تعاملی بین سازمان خود با شرکای همکارشان بود. پس از تعیین وزن معیارها با استفاده از fahp، گزینه ها با استفاده از روش ftopsis اولویت بندی شدند و مشخص گردید شرکت نفت فلات قاره ایران از دیدگاه شاخص های همکاری گزینه بهینه بوده و پس از آن، شرکت ملی نفت ایران و شرکت ملی صادرات گاز ایران جای گرفته اند. همچنین با استفاده از میانگین وزنی معیارهای مدل آرکن، نتایج مشابهی در مورد ارزیابی سطح همکاری سه سازمان مورد مطالعه در شبکه همکاری تشکیل شده توسط آنها حاصل گردید.
گلناز صارمی نسترن حاجی حیدری
در محیط رقابتی امروز، بکارگیری دانش به منظور مدیریت سازمان و کسب مزیت رقابتی در اقتصاد دانش محور امری ضروری است. مدیریت دانش در شرکت های نفت و گاز از اهمیت بسزایی برخوردار است چرا که اکثراً پروژه محور هستند. پروژه ها از جهات مختلف به یکدیگر شباهت زیادی دارند، چنانچه دانش حاصل از پروژه های قبلی حفظ و به درستی بکارگرفته شوند، می توان بر موفقیت پروژه ها تاثیرگذار بود. باید به دانسته ها و تجارب افراد درگیر در پروژه ها اهمیت داد و به دانش حاصل از تجارب افراد به عنوان یک دارایی با ارزش نگاه کرد و به درستی آن را حفظ نمود و در بین افراد درگیر در پروژه ها تسهیم کرد. سیستم های اطلاعات سازمانی مثل سیستم های erp که برای مدیریت دارایی فیزیکی سازمان توسعه یافته و پیاده سازی شده است، فرآیند یکپارچه سازی اطلاعات در سازمان های بزرگ تولیدی، خدماتی و تجاری است به طوری که تمام سازمان با کمک یکپارچه سازی اطلاعات نسبت به یکدیگر تاثیرپذیر گردند (داونپورت). وجود سیستم های اطلاعاتی همچون erp که توسط آن فرآیندهای سازمانی بر اساس پایگاه داده و اطلاعات یکپارچه سازمانی انجام می گیرد می تواند بستری برای بهبود مدیریت دانش سازمان باشد. یکپارچگی km و erp شروع استراتژیکی برای ایجاد مزیت رقابتی سازمان است. در محیط اقتصاد دانش محور، سیستم erp یا سیستم km به صورت انفرادی نمی تواند کلیه مشکلاتی را که سازمان با آن مواجه شده است را حل کند و یکپارچگی مدیریت دانش در سیستم erp یک وظیفه مهم شده است. با توجه به اینکه سیستم erp به منبع دانش یکپارچه جهت انجام فرآیندهای کاری سازمان نیاز دارد، می تواند بستری برای بهبود مدیریت دانش در سازمان باشد. اجرای همزمان erp و km در یک سیستم اطلاعات سازمانی منجر به افزایش کارایی و اثربخشی هر دو سیستم در عملیات سازمانی خواهد شد. بنابراین بررسی فرآیندهای مدیریت دانش در طول چرخه عمر پروژه های سازمان به منظور پیاده سازی در سیستم erp حائز اهیمت است. با توجه به اینکه سیستم erp در حال حاضر در سازمان درحال پیاده سازی می باشد، می توان از این فرصت به منظور مدیریت دانش کلیدی سازمان استفاده نمود و اهمیت و اولویت فرآیندهای مدیریت دانش به منظور اجرا در سیستم erp را مشخص کرد. در این مطالعه، با استفاده از روش دلفی دانش های کلیدی در طول چرخه عمر پروژه های نفت و گاز شرکت نفت مناطق مرکزی بررسی می گردد،که پروژه های توسعه میادین نفت و گاز به عنوان مطالعه موردی مد نظر قرار گرفته است. بدین صورت که ابتدا تعدادی از خبرگان به منظو مصاحبه انتحاب و پس از مصاحبه موضوع های کلیدی تعیین و با کمک w کندال صحه گذاری می شوند و فرآیندهای مدیریت دانش در هر یک از موضوع ها بررسی می گردد، در نهایت اهمیت و اولویت فرآیندهای مدیریت دانش به منظور بررسی در سیستم erp مشخص می گردد، بر اساس یافته های حاصل شده، سیستم erp بررسی و پیشنهاداتی جهت بهبود سیستم ارائه می شود.
اکرم شفیعی نسترن حاجی حیدری
با اتخاذ مدیریت فرایند کسبوکار، سازمان ها به دنبال ایجاد منافع با ارزش کسبوکاری به واسطه افزایش کارایی و چابکی هستند. در سال های اخیر، شاهد مطالعات زیادی در مورد مدیریت فرآیند بوده ایم که اهمیت آن را به عنوان رویکردی غالب برای موفقیت سازمان ها در محیط کسب وکار امروزی بیان کرده اند. در کنار این تعاریف، مطالعات زیادی نیز مزایای مدیریت فرآیند را برمی شمرند. از طرفی در ادبیات مدیریت فرآیند، مطالعات و گزارش هایی به عدم کارایی و نرخ بالای شکست این اقدامات و عدم اثربخشی آن ها در سازمان های مختلف اشاره کرده اند. نکته مهم در مطالعات مدیریت فرآیند کمبود شواهد تجربی است که از مزایا و قابلیت های آن حمایت و واقعیت ارتباط مدیریت فرآیند و عملکرد سازمانی را بیان کنند. به منظور پوشاندن این شکاف، بر آن شدیم با رجوع به ادبیات و مطالع? نظام مند آن، مدل بلوغی برای مدیریت فرآیند ارائه دهیم و از طریق آن ابزاری را برای سنجش سطح بلوغ مدیریت فرآیند توسعه دهیم و سپس به بررسی ارتباط بین سطح بلوغ مدیریت فرآیند و عملکرد شرکت ها بپردازیم تا در نهایت هدف اصلی تحقیق که ارائه مستندی تجربی در رابطه با تاثیر مدیریت فرآیند کسب و کار در عملکرد یک سازمان بود را محقق سازیم.به منظور انجام این پژوهش از روش کیفی فراترکیب، آزمون قضاوت خبرگان و روش تحلیل سلسله مراتبی- فازی استفاده شد. سپس با کمک ابزار توسعه داده شده داده های مورد نظر هر یک از سازمان های مورد مطالعه جمع آوری شد. در این مطالعه 7 نفر از خبرگان مدیریت فرایند و 144 شرکت از بین 300 شرکت برتر ایران در سال 1391 مشارکت داشتند. مدل بلوغ توسعه داده شده شامل پنج سطح و ده بُعد است که این ابعاد در چهار دسته فرایندی، ابزاری، اجرایی و سازمانی طبقه بندی شدند. براساس نظرسنجی خبرگان دسته های "فرایندی و ابزاری" و ابعاد "معماری فرایند و روش ها" بالاترین اهمیت را در بلوغ مدیریت فرآیند دارند. نتایج داده های میدانی بیانگر وجود رابطه مثبت معنادار بین سطح بلوغ مدیریت فرایند و عملکرد سازمان های مورد مطالعه از لحاظ جایگاه آنها بین سازمان های برتر بود. همچنین نتایج نشان داد که میانگین سطح بلوغ سازمان ها در سطح پایین تر از متوسط قرار دارد.
وجیهه انصاری نسترن حاجی حیدری
مدل های کسب و کاری مهمترین عامل در موفقیت سازمان ها می باشند و تغییر روز به روز فناوری اطلاعات و فناوری های موبایل و ظهور پدیده هایی همچون زمینه آگاهی ، باعث می شود که سازمان ها به فکر به روز رسانی و تغییر مدل های کسب و کاری خود باشند . از همین رو در صدد این برآمدیم تا مدل کسب و کاری طراحی کنیم که عوامل موثر بر روی پدیده زمینه آگاهی در آن لحاظ شود . در این تحقیق عوامل موثر بر روی پدیده زمینه آگاهی به طور کلی و بالاخص در ایران بررسی گردیده است . همچنین مدل های کسب و کاری متفاوت بررسی شده و از میان تمامی این مدل ها ، از مدل فابر و هاکر و بومن برای قرار دادن عوامل موثر بر روی پدیده زمینه آگاهی در قالب این مدل که همان مدل stof است ، بررسی گردید. این عوامل به دو طریق کیفی (انجام مصاحبات با خبرگان it ) و کمی ( پرسشنامه ) تایید گردیده است . تمامی عوامل در دو اپراتور بزرگ کشور یعنی همراه اول و رایتل بررسی و عوامل مورد تایید بیان شده است . نتیجه تحقیق این است که عواملی از قبیل هدف گذاری ، امنیت ، مدل های در آمدی و بررسی انواع آن ها در مدل های کسب و کاری و موارد دیگر تایید شد. از میان تمامی عوامل ، عواملی از قبیل شخصی سازی و یا اعتماد سازی برای مشتریان رد گردید که باید این عوامل بیشتر بررسی گردد. در مورد پیشنهادات، بهتر است که این مدل واقعا به صورت عملی در بیاید و در اپراتورهای بزرگ کشور اجرایی شود تا نتیجه حاصل از آن بررسی گردد.
سیمین ابراهیمی کرمانی نسترن حاجی حیدری
شرکت های تولیدی برای حفظ قدرت رقابتی به دنبال راه های جدیدی می گردند تا بتوانند از ظرفیت های تولیدی بهره بیشتری ببرند. سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان امکاناتی را در اختیار سازمان ها قرار می دهند تا بتوانند به یکپارچگی سازی جریان اطلاعات و فرآیندهای تجاری در سازمان ها بپردازند.از آنجا که در آینده ای نزدیک بیشتر سازمان های کشورمان، نیازمند به استفاده از این فناوری خواهند بود، این پژوهش به بررسی موانع اصلی پیاده سازی و آمادگی اجرای این فناوری در شرکت چوب و کاغذ مازندران می بپردازد. مدل مفهومی بکار رفته در این تحقیق بر مبنای مدل سه شاخگی علوم اجتماعی پایه ریزی شد . پس از شناسایی دقیق موانع موثر در پیاده سازی پروژه های erp از دیدگاه خبرگان، با استفاده از روش پیمایشی و نظرسنجی از کارشناسان و مدیران مذبور، موانع رفتاری، ساختاری و زمینه ای در پیاده سازی پروژه های erp شناسایی و اولویت بندی شدند. پس از انجام آزمون های مرتبط مشخص گردید که " گروه موانع رفتاری" مهمترین و " گروه موانع ساختاری" کم اهمیت ترین مانع در این تحقیق در جهت پیاده سازی سیستم های erp بشمار می آیند.