نام پژوهشگر: قاسم دستجردی
اکبر زارع قاسم دستجردی
مقدمه: سوء مصرف مواد مخدر یک فاجعه برای افراد مصرف کننده ،خانواده وجامعه می باشد.روند روبه افزایش وابستگی به مواد مخدربه یک مساله مهم بهداشت عمومی تبدیل شده و موجب نگرانی سیاست گزاران شده است .درمان نگهدارنده با متادون ازرایج ترین روش های دارویی به کارگرفته شده برای این بیماران می باشد.اخیرأ درمان نگهدارنده با تنتور اپیوم نیز در کشور ما طبق پروتکل وزارت بهداشت در دسترس می باشد.این شیوه درمان به طور آزمایشی در ایران ارائه شده است تا در مطالعات تکمیلی به عنوان روشی موفق به دنیا عرضه شود.با توجه به جدید بودن این شیوه درمان و نبود مطالعات کافی در این زمینه ،مطالعه حاضر با هدف بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی در بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون در مقایسه با بیماران تحت درمان نگهدارنده با تنتور اپیوم طراحی شده است . مواد و روش ها: در یک مطالعه شبه تجربی تعداد 72نفر از افراد وابسته به مواد مخدر تحت درمان با متادون و30 نفر از بیماران تحت درمان با تنتور اپیوم در کلینیک های درمان اعتیاد شهریزد مورد مطالعه قرار گرفتند . با استفاده از پرسشنامهsf-36افراد قبل از درمان و یک ماه وسه ماه بعد از درمان ارزیابی و مقایسه شدند . همچنین از برخی از اطلاعات موجود درپرونده درمانی آنان نیز استفاده شده است. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از برنامه t-test در محیط نرم افزاری spss ver 17 آنالیز شدند. یافته ها: یافته های این تحقیق با توجه به محورهای هشت گانه وضعیت سلامت و کیفیت زندگی نشان دادکه میانگین نمره افراد تحت درمان با متادون در مولفه عملکرد اجتماعی و درد بعدازیک ماه بالاترازافراد تحت درمان با تنتوراپیوم بود.همچنین میانگین نمره افراد گروه متادون درمولفه های ایفای نقش جسمانی ،نشاط و سرزندگی و سلامت عمومیبعدازسه ماه درمان بالاترازگروه تنتوراپیوم بوده است.ولی درگروه تنتوراپیوم نمره مولفه سلامت عاطفی بعداز سه ماه درمان بالاترازگروه متادون بوده است. نتیجه گیری :درمان باتنتوراپیوم اگرچه بعضی مولفه های کیفیت زندگی را بهبود بخشیده است ولی این بهبودنسبت به درمان با متادون بیشتر نبوده است.همچنین میزان تحصیلات و وضعیت تاهل افراد در هیچ یک از گروه هاارتباط معناداری با بهبود کیفیت زندگی نداشته است. واژگان کلیدی: متادون،تنتوراپیوم،اعتیاد،کیفیت زندگی
الهام صدیقی قاسم دستجردی
تاثیر استرس بر جسم و نقش آن در بروز و یا تشدید شکایات جسمی موضوعی است که تحت عنوان اختلالات روان تنی مورد تایید منابع روانپزشکی است.در بی اختیاری ادرار که حدود 8-4 درصد جمعیت جهان از این مشکل رنج می برند، فرد از نشت غیر ارادی ادراری شکایت دارد.این بیماری مسئله بسیار شایع در مراجعه کنندگان به درمانگاه ارولوژی است و ما در درمانگاه شاهد این هستیم که در برخی از آن ها شاخص های روانشناختی نیز دیده می شود.اختلال وسواسی جبری یک بیماری عصبی-روانی است که با افکار زجرآور مکرر و رفتارهای تکراری یا عادات ذهنی مشخص می گردد.حدودا 3-2 درصد افراد در برهه ای از طول عمر خود مبتلا به این بیماری می شوند.وسواس شامل احساسات،اندیشه ها و یا تصاویر ذهنی مزاحم است و اجبار شامل رفتاری آگاهانه و عودکننده است.ریشه بیماری وسواس اضطراب است و بیماری به دو شکل فکری و عملی بروز می کند. با توجه به موضوعات فوق و فرضیه احتمالی مطروحه برآن شدیم تا شیوع همراهی اختلالات وسواسی اجباری را در افرادی که با شکایات بی اختیاری ادراری و یا تکرر ادراری به متخصصین اورولوژی مراجعه مینماید بررسی نماییم. مواد و روش ها: مطالعه توصیفی به روشcase-series بر روی 100 بیمار با شکایت تکرر و بی اختیاری ادراری مراجعه کننده به کلینیک های اورولوژی شهر یزد انجام شده وپس از آن با بهره گیری از پرسشنامه وسواس فکری- عملی مادزلی و مصاحبه بالینی مبتنی برdsm-iv مورد بررسی از نظر ابتلا به وسواس قرار گرفتند. در پایان مطالعه ارتباط اختلال وسواسی-جبری و تکرر و بی اختیاری ادراری بررسی شد. یافته ها: شیوع اختلال وسواسی جبری در افراد مبتلا به تکرر و بی اختیاری ادراری در این مطالعه بیش از 12 برابرشیوع آن در جامعه بدست آمد(05/0>p-value ) در این مطالعه فراوانی نسبی اختلال وسواسی جبری برحسب جنس،سن،میزان تحصیلات،شغل و وضعیت تاهل مورد بررسی قرار گرفت.ارتباط معنا داری بین اختلال وسواسی جبری و جنس و سن وجود داشت. رابطه اختلال وسواسی جبری با میزان تحصیلات، شغل، وضعیت تاهل با توجه به p-value حاصل معنی دار نبود. نتیجه گیری:اختلال وسواسی جبری در مراجعه کنندگان با شکایت تکرر و بی اختیاری ادرار شیوع نسبتا بالایی دارد و میزان تحصیلات،شغل ووضعیت تاهل افراد ارتباط معناداری با اختلال وسواسی جبری ندارد.
فاطمه دهشیری محمد گلشن تفتی
مقدمه: بیش فعالی واختلال توجه (adhd:attention-deficit hyperactivity disorder) یک سندروم عصبی-رفتاری است که با عدم توجه، تحریک پذیری، فعالیت زیاد، رفتارهای مضطربانه و متلاطم به خصوص در پسر بچه ها مشخص می شود. اتیولوژی adhd هنوز مشخص نشده است اما کاهش حجم مغز، وزن کم موقع تولد وآسیب های مغزی در هنگام زایمان به خصوص در بچه های پره ترم از جمله عوامل دخیل در ایجاد adhd هستند.شیوع adhd در بچه های با وزن تولد پایین(وزن کمتر از 2500گرم) بیشتر است. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی نسبی بیش فعالی و اختلال توجه در بچه های با وزن تولد پایین بر حسب جنس، تغذیه ی دوران شیر خوارگی و سن هنگام تولد می باشد. مواد وروش ها:مطالعه ی تحلیلی به روشhistorical-cohort بر روی 120 کودک 6 ساله انجام شد، 60 کودک با وزن تولد پایین(کمتر از 2500 گرم) به عنوان گروه مواجهه و 60 کودک با وزن تولد بالای 3000 گرم به عنوان گروه غیر مواجهه انتخاب شدند.اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه ای که در اختیار خانواده ها قرار گرفت جمع آوری شد. در پایان مطالعه فراوانی نسبی بیش فعالی و اختلال توجه در کودکان با وزن تولد پایین بررسی شد. یافته ها:فراوانی نسبی adhd نوع مرکب در گروه مواجهه 7/26% و در گروه غیر مواجهه 3/18%به دست آمد(با p-value:0.274 معنی دار نیست).میانگین adhd نوع مرکب در گروه مواجهه 060/5 و در گروه غیر مواجهه 400/3 به دست آمد (با p-value:0.033 معنی دار است). در این مطالعه فراوانی نسبی adhd نوع مرکب بر حسب جنس، تغذیه ی دوران شیرخوارگی وسن هنگام تولد مورد بررسی قرار گرفت که با توجه به p-value حاصل معنی دار نبود البته معنی دار نبودن آن ها احتمالاً به علت کمی حجم نمونه بوده است. نتیجه گیری:فراوانی نسبی adhd نوع مرکب در کودکان با وزن تولد پایین 7/26% به دست آمد اما این میزان از نظر آماری معنی دار نبود یعنی adhd نوع مرکب ربطی به کم وزنی موقع تولد ندارد.اما از نظر پزشکی این فراوانی نسبی تقریباً 5/1 برابر گروه غیر مواجهه است.
ازاده برخورداریان گلرسته خلاصه زاده
مقدمه: نابسامانی و ازهم گسیختگی کانون خانواده به عنوان اصیل ترین و مقدس ترین نهاد اجتماعی، یکی از مسائل نگران کنند ه جامعه امروز است و طلاق، یکی از انواع ازهم گسیختگی نهاد خانواده است که آمار آن در جامعه و به ویژه در شهرستان یزد طی سال های اخیر رو به فزونی نهاده است . پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی توزیع فراوانی علل گرایش به طلاق در شهرستان یزد و پیشگیری از آن طراحی شده است. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه ی توصیفی - تحلیلی از نوع مقطعی است و ابزار مورد استفاده برای گردآوری داده ها پرسشنامه بوده است. در این پژوهش داده های مورد نظر از افرادی است که در نیمه اول سال 93 به مرکز تحکیم خانواده ی دادگستری مراجعه و تقاضای به طلاق داده بودند، گردآوری شد. یافته ها: دراین تحقیق118متقاضی طلاق مراجعه کننده به مرکز تحکیم خانواده مورد بررسی قرار گرفتندکه میانگین سنی این متقاضیان برابر 1/8+4/29 سال با دامنه تغییرات از 15تا58 سال می باشد.از این تعداد 32نفر مرد (6/27 در صد) و84 نفر زن (4/72 درصد) بودند. نتیجه گیری: برخی عوامل، موجب بروز طلاق در بین زوجین می شود که در همه ی زمینه های بررسی شده اعم از سن،جنس،تحصیلات،مشکلات اقتصادی و شغل، مهم ترین عامل، عدم تفاهم( 9/44 درصد ) و کم اهمیت ترین عامل،دخالت دوستان(7/1درصد) می باشد. با توجه به نقش عوامل مختلف در پیدایش وقوع طلاق، راهکارهای پیشگیری و کاهش طلاق در جامعه باید به طور جدی، قبل از ازدواج و بعد از ازدواج مورد توجه قرار گیرد.
پری سیما موسوی قاسم دستجردی
مقدمه : اختلال افسردگی اساسی یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی است که شیوع آن در جامعه رو به افزایش می باشد.این اختلال علایم متفاوتی را از خود بروز می دهد که این علایم بر اساس سن,جنس,وضعیت تاهل,طول مدت بیماری و میزان تحصیلات متفاوت می باشد.این مطالعه با هدف ارزیابی این علایم و نشانه ها در گروه های فوق صورت گرفته است. مواد و روش ها : این یک مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی است که نمونه هابه صورت تصادفی انتخاب شده بودند.این بیماران براساس معیارهای dsm–ivو مصاحبه توسط روانپزشک مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بودند. که براساس پرسشنامهces-d-r علایم افسردگی در این گروه ها بررسی شد.چک لیست اطلاعات دموگرافیک نیز برای این بیماران تکمیل شد. در انتهاداده ها با استفاده از spss ver17 آنالیز شد و ازآزمون های آماری t-test و anova و ضریب همبستگی پیرسن برای تحلیل داده های آماری استفاده شد. یافته ها : این مطالعه به بررسی انواع علائم و نشانه های افسردگی در150 نمونه از بیماران با تشخیص افسردگی عمده پرداخته است.میانگین سنی نمونه های مورد بررسی 8/4 ± 74/35 سال با دامنه تغییرات 65 تا 79 سال بود که 46 نفر (7/30%) مرد وبقیه 104 نفر (3/69%) زن بودند. مدت زمان گذشته از شروع اولین دوره افسردگی در نمونه های مورد بررسی 12/5 ± 79/4 سال با دامنه تغییرات 1 تا 30 سال بود. از این افراد از نظر وضعیت تاهل 58 نفر (7/38%) مجرد و 81 نفر (45%) متاهل و 11 نفر (3/7%) مطلقه یا بیوه بودند. همچنین از نظر تحصیلات 36 نفر (24%) بی سواد و ابتدایی و 21 نفر (14%) راهنمایی و متوسطه و 31 نفر (7/20%) دیپلم و 62 نفر (3/41%) تحصیلات دانشگاهی داشتند.این مطالعه در 9 بعد مورد بررسی قرار گرفت که به شرح زیر است.در سنین پایین تر بیشترین نمره را احساس اندوه و اختلالات اشتهاوخودکشی و افکار مربوط به آن کسب کردند.افرادی که مدت بیماری کوتاه تری داشتنددربعداحساس اندوه و اختلالات تفکرو تمرکزنمره بالاتری کسب کردند.در افراد با سنین بالا بی علاقگی واختلالات خواب و احساس خستگی وآژیتاسیون و مشکلات سایکوموتورنمره بالاتری را کسب کردند.در مردان بالاترین نمره مربوط به اختلالات اشتهاوخودکشی بود.در زنان بالاترین نمره مربوط به اختلالات خواب و تفکر وتمرکزوآژیتاسیون ومشکلات سایکوموتور میباشد.در سطوح تحصیلی پایین تر بالاترین نمره مربوط به اختلالات تفکر و تمرکزوآژیتاسیون و مشکلات سایکوموتورمیباشد.افراد مطلقه بالاترین نمره را احساس گناه و بی ارزشی کسب کردند.و در افراد باطول بیماری بیشتر احساس گناه و بی ارزشی واحساس خستگی وآژیتاسیون و مشکلات سایکوموتور,خودکشی نمره بالاتری را کسب کردند.افراد متاهل بالاترین نمره را در آژیتاسیون ومشکلات سایکوموتور کسب کردند. نتیجه گیری:براساس این پژوهش , سن، تحصیلات، وضعیت تأهل، جنسیت، طول مدت بیماری با نحوه بروز و میزان فراوانی نسبی علایم و نشانه های اختلال افسردگی ارتباط معنادار دارد.بدین صورت که احساس غم و اندوه وخلق افسرده در سنین پایین تر و افراد با طول دوره بیماری طولانی تر بیشتر و مشکلات در تفکر و تمرکز و آژیتاسیون و مشکلات سایکوموتور در افراد با تحصیلات پایین تر و افراد متاهل بیشتر بود.همچنین احساس گناه و بی ارزشی در افراد مطلقه بیشتر از سایرین بود. کلمات کلیدی:علایم,نشانه ها,افسردگی اساسی
امیر ایزدی فیروزآبادی قاسم دستجردی
چکیده ندارد.