نام پژوهشگر: محمدرضا خدایی
اسداله همتی منش منوچهر ازخوش
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی جمعی بر ارتقاء مهارتهای زندگی روزانه در بیماران اسکیزوفرنیا مرد بیمارستان روانپزشکی رازی تهران می باشد. مطالعه حاضر از نوع طرح تجربی آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل است.حجم نمونه 24 نفراز بیماران اسکیزوفرنیا که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش (12n=) و گروه کنترل (12n=) تقسیم شدند، گروه آزمایش تحت آموزش مهارتهای زندگی جمعی در 10 جلسه قرار گرفتند، در پایان پس از گذشت 3 هفته از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد.برای تحلیل داده ها از آزمون t و تحلیل کوواریانس تک متغیره(ancova) استفاده شد.نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی جمعی،مهارتهای زندگی روزانه بیماران را افزایش داده و تغییرات در سطح05/0 معنادار است و این تغییرات نتیجه اثر متغیر مستقل بوده است.جهت ارزیابی پایداری تاثیرات آموزش ارائه شده در پیگیری پس از 3 هفته نتایج حاکی از معناداری و تاثیر آموزش مهارتهای زندگی جمعی در افزایش مهارتهای زندگی روزانه بوده و این به معنی تداوم و تغییرات و افزایش مهارتهای زندگی روزانه آزمودنی طلقی می شود. یافته های منتج از این پژوهش نشانگر آن است که می توان از برنامه آموزش گروهی مهارتهای زندگی جمعی در ارتقاء مهارتهای زندگی روزانه بیماران اسکیزوفرنیا استفاده کرد.
مریم عاطفی بهروز دولتشاهی
اختلال شخصیت مرزی با بدکارکردی نواحی پری فرونتال و نیز خصیصه های شخصیتی مانند نوجویی بالا و آسیب پرهیزی بالا رابطه دارد. نتایج پژوهشهای گذشته در خصوص چگونگی کارکردهای وابسته به این ناحیه در اختلال شخصیت مرزی ناهمخوان است. پژوهش حاضر در چارچوب طرح مطالعه علی مقایسه ای با مورد شاهد به بررسی و مقایسه کارکردهای نوروسایکولوژیک و ابعاد شخصیت در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و افراد بهنجار می پردازد. 19 نفر از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بر اساس ملاکهای dsm-iv بستری در بیمارستان روزبه با 25 نفر از افراد بهنجار مورد مقایسه قرار گرفتند. همه شرکت کنندگان مجموعه ای از تستهای نوروسایکولوژیک و ماتریسهای پیشرونده ریون را انجام داده، پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر و سیاهه اضطراب و افسردگی بک را پر کردند. نتایج بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در تکانشگری، بازداری رفتاری و یادگیری اجتنابی نقص بارزی را نشان دادند. داده ها حاکی از مشکلات بیماران در شبکه جهت یابی و شبکه تضاد توجه بود. بین مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی و افراد بهنجار در رفتار مخاطره جویانه تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج پژوهش نشان دادند که محرک هیجانی در بازداری رفتاری بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، تداخل معناداری ایجاد نمی کند. اما، تفاوت زمان واکنش و تعداد خطاها با میانگین بالاتر در گروه بالینی در تکلیف استروپ هیجانی مشاهده شد. در خصوص ابعاد شخصیتی، بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، به طرز معناداری، نمرات بالاتر در نوجویی و آسیب پرهیزی و نمرات پایین تری را در ابعاد خودراهبری و همکاری در مقایسه با گروه شاهد نشان دادند.در بعد پشتکار، وابستگی به پاداش و خودراهبری بین دو گروه تفاوت معنادار دیده نشد. بین اندازه تکانشگری و تعداد خطاهای بازداری رفتاری با بعد سرشتی نوجویی و بعد خودجهت دهی رابطه مثبت مشاهده شد. نتیجه گیری مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی، در برخی از کارکردهای اجرایی به ویژه کارکردهای مرتبط با نواحی اربیتوفرونتال، تکانشگری و یادگیری اجتنابی، آسیب جدی دارند. بیماران مرزی سرشت انفجاری دارند که در ترکیب با منش نابالغانه به بروز رفتارهای ناسازگارانه منتهی می شود. رابطه تکانشگری و بازداری رفتاری با نوجویی و خودجهت دهی، انعکاسی از رابطه بین کارکردهای نوروسایکولوژیک وابسته به لوب پری فرونتال با ابعاد شخصیتی است.