نام پژوهشگر: پروانه تیشه زن

بررسی تغییرات شوری ناحیه ریشه تحت شرایط سطح ایستابی و کاربرد خاکپوش (مالچ)در مرحله گیرایی نهال خرما
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1390
  پروانه تیشه زن   عبدعلی ناصری

خشکی، سطح ایستابی کم عمق و شوری ثانویه خاک از مهمترین مسایل در مناطق خشک و نیمه خشک هستند. بسیاری از مناطق خوزستان سالهاست که با مشکل سطح ایستابی کم عمق شور، مواجه می باشند. مهمترین محصول باغی استان خوزستان خرما میباشد که علیرغم مقاومت به شوری، در دوره گیرایی نهال بسیار به شوری و خشکی حساس است. لذا به منظور بررسی اثرات کنترل سطح ایستابی بر بیلان نمک ناحیه ریشه، گیرایی و رشد نهال خرما، آزمایش لایسیمتری در قالب کرتهای دوبار خردشده با سه سطح شوری آب زیرزمینی (4> s1 = 8 s2=و 12 s3=دسی زیمنس بر متر)، دو سطح عمق سطح ایستابی (90سانتی متر=d2 و 60 سانتیمتر =d1) و دو سطح پوشش خاک (m1 =بدون مالچ و =m2برگ خرد شده خرما) در 3 تکرار انجام پذیرفت. جهت دستیابی به هدف مطالعه، نیاز آبشویی در نظر گرفته نشد. در طول آزمایش میزان بارندگی، صعود آب زیرزمینی و زهآب خروجی اندازهگیری و بیلان آب مشخص شد. برای خاک ناحیه ریشه نیز بیلان نمک تعیین گشت. نتایج نشان داد که حفظ رطوبت خاک، به آبشویی نمکها کمک می کند. به طوریکه در حضور سطح ایستابی کم عمق، شوری خاک لایسیمترهای دارای پوشش کاهش یافت. مالچ همچنین باعث بهبود رشد نهالها شد. آبهای زیرزمینی شور نیز میتوانند در تأمین نیاز آبی نهال خرما مشارکت داشته باشند. میانگین میزان مشارکت آب زیرزمینی در تأمین نیاز آبی نهالها در دوره گیرایی برای آب غیر شور 14/15- 46/9 درصد، برای شوری آب زیرزمینی 8 دسی زیمنس بر متر برابر 27/18-9 درصد و برای شوری آب زیرزمینی 12 دسی زیمنس بر متر برابر 84/20-01/8 درصد میباشد. میزان مشارکت با افزایش عمق سطح ایستابی کاهش مییابد. میانگین میزان مشارکت آب زیرزمینی در عمق 60 سانتیمتری برابر 84/20 – 30/11 درصد و برای عمق 90 سانتیمتری 33/16 -01/8 درصد تعیین گشت. مدل غیرخطی سه متغیره میتواند برای پیش بینی مشارکت آب زیرزمینی به کار رود. اما بهترین مدل برازش داده شده از نوع درجه 3 میباشد. این مدل برای دو حالت با و بدون پوشش خاک به دست آمد. مقایسه میزان صعود آب زیرزمینی با مقادیر بدست آمده از جریان ماندگار نشان داد که صعود آب زیرزمینی تابع جریان غیرماندگار است و استفاده از جریان ماندگار برای تعیین میزان صعود مناسب نیست. در حضور سطح ایستابی 90 سانتیمتر، با افزایش شوری آب زیرزمینی تا 8 دس زیمنس بر متر، حجم آب صعود کرده، میزان تبخیر و تعرق و درصد مشارکت آب زیرزمینی و میزان رشد نهال افزایش و سپس در شوری 12 دسی زیمنس بر مترکاهش یافت. بنابراین شاید بتوان گفت شوری حدود 8 دسی زیمنس بر متر حد بهینه اکولوژی برای رشد رویشی نهالهای خرما رقم برحی است. نهال خرما (رقم برحی) قادر است در شوری خاک 17/14 دسی زیمنس بر متر زنده مانده و رشد مناسبی داشته باشد. درصد گیرایی نهالهای خرما 100 درصد بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که مالچ در سطح یک درصد بر میزان تغییر نمک ناحیه ریشه، تبخیر و تعرق، میزان مشارکت آب زیرزمینی، محیط تنه نهال، تعداد برگ و برگچه موثر است، ولی شوری آب زیرزمینی تأثیر معنی داری بر هیچ کدام از شاخصها نداشت. در این مطالعه عمق سطح ایستابی 90 سانتیمتر و کاربرد مالچ به خوبی توانست نیاز آبشویی را در طی دوره آزمایش (15 ماه) برطرف سازد.

مطالعه لایسیمتری تا ?ثیر شوری و بالابودن سطح ایستابی بر هدایت هیدرولیکی اشباع و تخلخل موثر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده مهندسی علوم آب 1391
  حسین عزیزنسب   زهرا ایزدپناه

چکیده هدایت هیدرولیکی اشباع مهمترین خصوصیت هیدرولیکی خاک است که اندازه گیری مستقیم آن مستلزم صرف هزینه و وقت زیادی می باشد. بنابراین محققان را وادار به اندازه گیری غیرمستقیم آن با استفاده از خصوصیات زود یافت خاک کرده است که از جمله مهمترین این خصوصیات تخلخل موثر می باشد. این تحقیق با هدف بررسی سطح ایستابی شور و مالچ روی هدایت هیدرولیکی اشباع و تخلخل موثر و همچنین بهبود روابط بین تخلخل موثر و هدایت هیدرولیکی اشباع انجام شد. بنابراین آزمایشی لایسیمتری در قالب کرت های دو بار خرد شده با سه سطح شوری آب زیر زمینی (4s1=<، 8s2= و 12s3= دسی زیمنس بر متر)، دو سطح عمق سطح ایستابی (90 سانتی متر d2= و 60 سانتی متر d1=) و دو سطح پوشش خاک (m1= بدون مالچ و m2= برگ خرد شده خرما) در 3 تکرار به صورت طرح بلوک کامل تصادفی انجام پذیرفت. در این لایسیمترها قبل از اعمال تیمارها هدایت هیدرولیکی با روش بار ثابت اندازه گیری شد و سپس درون آنها نهال خرما کشت شد. پس از 15 ماه اعمال تیمارها، هدایت هیدرولیکی اشباع با استفاده از آبی با همان شوری آب زیر زمینی و با روش بار ثابت اندازه گیری شد. تخلخل موثر نیز با جمع آوری آب خروجی از لایسیمتر پس از اشباع نمودن آن بدست آمد. نتایج آزمایش نشان داد، اثر کلیه تیمارها و اثر متقابل آنها روی هدایت هیدرولیکی اشباع و تخلخل موثر معنی دار نیست. علت این امر احتمالا ً ناشی از برآیند تا ?ثیر عوامل موثر رشد ریشه، شوری خاک و نسبت جزبی سدیم (sar) روی این دو پارامتر می باشد. تیمار با مالچ باعث رشد بیشتر نهال و ریشه و به دلیل آن باعث افزایش هدایت هیدرولیکی اشباع نسبت به تیمارهای بدون مالچ (پوشش خاک) شد که البته این میزان افزایش معنی دار نبود. بهترین خط برازش داده شده از میان میانگین داده های تخلخل موثر و لگاریتم طبیعی هدایت هیدرولیکی اشباع تیمارهای مختلف (12 تیمار) یک معادله سیگموئیدی با ضریب تعیین 73/0 بود. مقایسه اندازه هدایت هیدرولیکی بدست آمده با استفاده از این رابطه با 5 رابطه بدست آمده بین تخلخل موثر و هدایت هیدرولیکی پیشین نشان داد که روابط حاصله اختلاف زیادی با همدیگر در پیش بینی هدایت هیدرولیکی اشباع دارند. علت این امر می تواند متفاوت بودن روش های اندازه گیری هدایت هیدرولیکی به دلیل اختلاف نتیجه حاصل از آنها و همچنین وابستگی هدایت هیدرولیکی به پارامترهای مختلف زیادی از خاک باشد.