نام پژوهشگر: مسعود لطیفیان
گلناز نادری علی اصغر سراج
در این پژوهش که طی سال های 1388-1387 انجام شد ، دینامیسم جمعیت، کارایی جستجوگری و ترجیح میزبانی زنبور bracon hebetor say روی شب پره آرد ephestia kuehniella zellerدر شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. .سنین مختلف لاروی شب پره آرد و زنبور پارازیتوئید روی خرما و در جعبه های شیشه ای شبیه استوک انبارداری خرما در شرایط آزمایشگاه در دمای2 ± 27 درجه سانتیگراد و رطو بت نسبی2 ±60 درصد و طول مدت روشنایی- تاریکی 8 : 16ساعت، جهت مطالعه نگهداری شدند. برای بررسی تغییرات جمعیت آفت و زنبور 2 جمعیت با 3 تکرار در نظرگرفته شد. نمونه برداری به صورت هفتگی، به مدت 6ماه و به صورت تصادفی انجام شد. شب پره آرد در انبارهای گرم و مساعد به طور دائم فعالیت و تولید مثل می کند. دوره تکاملی شب پره، از تخم تا حشره کامل 5/2- 2 ماه به طو ل می انجامد. تراکم جمعیت تخم،لارو، شفیره و حشره کامل درتوده ی خرما، در طول دوره ی 24 هفته انبارداری همواره در شرایط تیمار دارای زنبور پارازیتوئید به نسبت چشم گیری کمتر ازتیمار شاهد (جمعیت فاقد زنبور پارازیتوئید) بود. به طوری که به ترتیب حداکثر کاهش تراکم معادل 25/5، 36/5،2/4 و 78/4 ملاحظه گردید. همچنین آزمایشاتی به منظور کارایی جستجوگری زنبور b. hebetor با5 تیمار(تراکم10 ،20،30،40،50 لارو شب پره)و 4 تکرارو ترجیح میزبانی با6 تیمار (40،10)، (20، 30)، (25، 25)، (40، 10)، (30، 20) و (28، 22) و 4تکرار صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که زنبورهای پارازیتوئید تمایل کمی به پارازیته کردن لاروهای کوچک آفت در جمعیت های پایین داشتند. لذا قدرت جستجوگری زنبور در جمعیت لاروهای کوچک(سنین 1،2و3) کمتر از لاروهای بزرگ(سنین4و5) و نرخ برخورد زنبور پارازیتوئید با لاروهای بزرگ بیشتر از لاروهای کوچک بود، زیرا زنبور به دنبال یافتن لاروهای بزرگ بوده و امکان بقاء نتاج زنبور در شرایطی که لاروهای بزرگ را به عنوان میزبان انتخاب کنند، بیشتر بود. زنبور پارازیتوئید ابتداء لاروهای بزرگ را انتخاب می کرد و سپس به تدریج با کاهش تراکم جمعیت آنها و افزایش نسبت لاروهای کوچک به بزرگ، زنبور به تدریج لاروهای کوچک را نیز پارازیته می کرد . در شرایطی که نسبت لاروهای کوچک به بزرگ 5/1 برابر بود، زنبور به نسبت مساوی از دو جمعیت پارازیته می کرد. در نسبت های بالاتر (نسبت لاروهای کوچک به بزرگ) روند افزایش پارازیتسیم جمعیت آفت به سمت افزایش پارازیتیسم جمعیت های کوچک تغییر یافت. از نظر رفتاری اگر چه ترجیح زنبور بر روی لاروهای با اندازه درشت تر شب پره آرد است، اما با جا به جایی مناسب بین لکه های غذایی می توانند با حداکثر کارایی در طی دوره فعالیتی شب پره آرد عملیات پارازیتسمی خود را انجام دهند. زنبور براکون در تراکم های بالا و پایین جمعیت لارو شب پره آرد به صورت وابسته به انبوهی عمل کرد. وجود این واکنش وابسته به انبوهی برای عملکرد مناسب زنبور براکون ضروری می باشد. استقرار زنبور پارازیتوئید براکون در هر دو دوره فعالیت های شب پره آرد در شرایط انبارداری خرما به خوبی انجام شده است و به تدریج با افزایش طول دوره انبارداری میزان استقرار افزایش نشان می دهد. زنبور براکون پتانسیل لازم برای تنظیم تغییرات موقتی جمعیت را در بین دور ه های فعالیتی مختلف شب پره آرد در شرایط انبارداری خرما دارد. به طور کلی نتایج تحقیقات در فاز آزمایشگاهی که قدم نخست در امکان سنجی کاربرد این زنبور در کنترل میکروبی شب پره آرد است نشان داد که زنبور براکون از پتانسیل کاربردی بسیار بالایی برخوردار است.
بهرام بساک مسعود لطیفیان
کنه تارتن خرما،(oligonychus afrasiaticus) از مهم ترین آفات میوه خرما میباشد. هدف از انجام این پژوهش ایجاد سیستم تصمیم گیری در مدیریت آفت با استفاده از مدل های آب و هوایی و ژئواستاتیستیکی برای پیش آگاهی و ردیابی کنه تارتن خرما در منطقه ماهشهر بود. داده های شبکه مراقبت در طی سال های 1387 تا سال 1391 به مدت پنج سال مورد استفاده قرار گرفت. جهت برآورد اثر عوامل مورد بررسی در این پژوهش، در خسارت کنه تارتن خرما از هر روستا یک نخلستان به صورت تصادفی انتخاب و نمونهبرداری از آن انجام گرفت. نتایج نشان داد که خسارت این آفت در هر سال از خرداد ماه آغاز و به تدریج با گرم شدن هوا بر شدت آن افزوده میگردد. مدل رگرسیون برازش شده برای پیش آگاهی درسطح یک درصد معنی دار بود. واریوگرافی پراکنش کنه تارتن خرما در منطقه مورد مطالعه بر اساس مدل خطی برازش گردید. میزان اثر قطعه در این مدل معادل 8/11 بوده که نشان دهنده کم بودن خطای برآورد شدت آسیب آفت در فواصل کمتر از فاصله نمونهبرداری بود. دامنه واریوگرام نیز معادل 2/8 کیلومتر است که در فواصل بیشتر از این حد کم ترین همبستگی بین داده باقی میماند. آستانه مدل معادل 67/0 میباشد که نشان دهنده نسبتی از ناحیه مورد مطالعه میباشد که با خطای معادل نوگت یا کمتر از آن جمعیت کنه تارتن خرما درآن قابلیت ردیابی دارد. نتایج این پژوهش در واقع گام های اساسی در ایجاد سیستم تصمیم گیری در شبکه مراقبت نخیلات و مدیریت بحران است.
رضوان افتخاری فر مسعود لطیفیان
شب پره آرد ephestia kuehniellazeller (lepidoptera: pyralidae) از مهمترین آفات انباری غلات و سایر محصولات غذایی می باشد که دارای انتشار وسیع می باشد. کنترل بیولوژیک بخصوص روش استفاده از قارچ های بیماریزای حشرات نیز به عنوان یکی از اصول مدیریت تلفیقی این آفت جهت کاهش جمعیت آن است. در این تحقیق اثرات مهارکنندگی ترکیبات گیاهی شامل عصاره چریش azadirachta indica و اسانس درمنه artemisia haussknechtii و نارنج citrus vulgaris روی قارچ بیمارگر beauvaria bassiana، اثرات حشره کشی قارچ بیمارگر و ترکیبات گیاهی روی لاروهای سن سوم شب پره آرد و همچنین اثر سینرژیستی ترکیبات گیاهی روی قارچ بیمارگر در شرایط آزمایشگاهی (دمای2±28 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و 12 ساعت تاریکی و 12 ساعت روشنایی) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی اثرات مهارکنندگی ترکیبات گیاهی روی قارچ نشان داد که بیشترین و کمترین تاثیر روی رشد میسیلیوم و درصد جوانه زنی قارچ به ترتیب در اسانس درمنه (غلظت 1000میکرولیتر در لیتر) و اسانس نارنج (غلظت 250 میکرولیتر در لیتر) مشاهده شده است. همچنین نتایج حاصل از بررسی اثرات حشره کشی قارچ بیمارگر و ترکیبات گیاهی روی سن سوم لاروهای شب پره آرد نشان داد که میزان lc50 برای قارچ b. bassiana، برابر 104×3/6 اسپور بر میلی لیتر محلول، برای اسانس های درمنه و نارنج به ترتیب معادل 13/479 و 98/110 میکرو لیتر بر لیتر هوا و برای عصاره چریش،6/47502پی پی ام می باشد. نتایج بررسی اثرات سینرژیستی ترکیبات گیاهی روی قارچ بیمارگر نشان داد که اثر سینرژیستی فقط در تلفیق اسانس نارنج با قارچ بیمارگر با مقدار عددی 202/1 مشاهده شد.
مسعود لطیفیان ابراهیم سلیمان نژادیان
این تحقیق به منظور انتخاب جدایه ایرانی مناسب قارچ beauveria bassiana (balsamo)vuillemin و بررسی کارایی آن در کنترل میکروبی شپشه دندانه دار oryzaephilus surinamensis l. بر روی ارقام خشک و تجاری خرما شامل سایر، زاهدی و دیری انجام شد. به منظور انتخاب مناسب ترین جدایه ایرانی قارچ ، قدرت رشد میسیلیومی و توانایی جوانه زنی و قدرت کشندگی جدایه های ایرانی قارچ عامل بیماریزا شامل iran403c, iran441c و iran440c مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که کمترین lc50 مربوط به جدایه iran441c روی حشرات کامل و لارو به ترتیب معادل 104×2/51 و 103×3/31 اسپور در میلی لیتر بود. این جدایه در طیف دمایی 5 تا 35 درجه سانتی گراد دارای بیشترین قدرت رشد میسلیومی و توانایی جوانه زنی به ترتیب معادل 1/29±2/69 سانتی متر و 100 درصد بود. لذا جدایه iran441c به عنوان مناسب ترین جدایه برای کاربرد در مناطق گرمسیر و نیمه گرمسیر انتخاب گردید. به منظور بررسی کارایی جدایه انتخابی قارچ در کنترل میکروبی شپشه دندانه دار مطالعات در سه محور اثرات عامل بیماریزا، میزبان و محیط در قالب روش مطالعه مثلث همه گیرشناسی پیگیری گردید. در محور بررسی اثرات عامل بیماریزا نتایج بررسی اثرات قدرت بیماریزایی قارچ بر روی سه رقم و دو مراحل رشدی خسارتزای آفت نشان داد که کم ترین و بیش ترین lc50 مربوط به حشره کامل به ترتیب روی رقم زاهدی و دیری و معادل 104×2/46 و 104×2/69 اسپور در میلی لیتر و برای لارو به ترتیب بر روی رقم سایر و دیری معادل103×3/31 و 103×6/29 اسپور در میلی لیتر بود. پایین ترین lt50 به ترتیب برای لارو و حشره کامل پرورش یافته بر روی رقم سایر و معادل 4/69 و 6/68 روز بود. بالاترین شاخص رشد قارچ در بدن حشره کامل روی رقم دیری و کمترین آن در مرحله رشد لاروی روی رقم سایر به ترتیب معادل 27 و 20 بود. برای ارزیابی قدرت انتشار قارچ در بعد مکان از تابع پراکنش فردی استفاده شد که مقدار آن برای مرحله رشدی لارو و حشره کامل به ترتیب معادل 83/19 و116/72سانتی متر در رقم سایر، 83/65 و121/57سانتی متر در رقم زاهدی و 82/96 و 132/76 سانتی متردر رقم دیری بود. قدرت انتشار قارچ در بعد زمان نیز با استفاده از نرخ انتقال نقاطعی ارزیابی شد که ضریب کاهش قدرت انتشار در طی زمان برای مرحله رشدی لارو و حشره کامل به ترتیب معادل 0/04- و 0/05- در رقم سایر، 0/05- و 0/3- در رقم زاهدی 0/04- و 0/12- در رقم دیری بود. پارامتر قدرت انتقال قارچ با محاسبه نرخ انتقال افقی و بین نسلی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که بالاترین ضریب انتقال افقی در شرایط انتقال از حشره کامل به حشره کامل و معادل 0/11 بود. نرخ انتقال بین نسلی در ارقام مختلف متفاوت بود، بطوری که متوسط شاخص رشد قارچ در بدن نسل های مختلف پرورش یافته بر روی ارقام سایر، زاهدی و دیری به ترتیب معادل 4/47، 6/47 و 6/67 بود. نرخ انتقال در نسل اول از بقیه نسل ها بیشتر بوده، به تدریج در نسل دوم کاهش یافته و تفاوت معنی داری میان بقیه نسل ها دیده نمی شد. در محور بررسی تاثیر عوامل محیطی نقش دو عامل حرارت و رطوبت نسبی در کارایی عامل بیماریزا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در دو مرحله رشدی لارو و حشره کامل بیشترین مقدار مرگ و میر ناشی از بیماری حداکثر تا دمای 30 درجه سانتی گراد بوقوع می پیوندد. علاوه بر این کاهش رطوبت نسبی تا 56 درصد تاثیر معنی داری در کاهش بیماریزایی ندارد. در محور اثرات حشره میزبان اثر دزهای زیر کشنده بر وزن، میزان تخم گذاری، تفریخ تخم و درصد تغذیه ارزیابی شد که حداقل مقدار ed50 برای آنها به ترتیب 102×3/99 اسپور در میلی لیتر بر روی رقم سایر، 103×1/497اسپور در میلی لیتر بر روی رقم زاهدی، 103×6/316 اسپور در میلی لیتر روی رقم زاهدی و 103×2/307 اسپور در میلی لیتر بر روی رقم دیری برآورد گردید. بر اساس تحلیل یافته های دینامیسم جمعیت آفت در شرایط خرمای تیمار شده و شاهد و همچنین مدل های همه گیرشناسی برازش شده می توان نتیجه گرفت که در طول دوره 25 هفته ای انبارداری خرمای تیمار شده با اسپور قارچ در جمعیت شپشه دندانه دار شش دوره همه گیری بیماری موسکاردین رخ داده است. به طوری که به محض افزایش جمعیت تا حد آستانه بروز همه گیری، عامل بیماریزا به صورت وابسته به انبوهی عمل کرده و کاهشی معادل 6 تا 32 برابر در جمعیت تیمار نسبت به شاهد ایجاد نموده است. بیشترین کاهش نرخ بقاء در فاز تبدیل مرحله رشدی تخم به لارو به وقوع پیوسته که برای ارقام سایر، زاهدی و دیری به ترتیب معادل 0/24، 0/25 و0/27 بوده است. لذا عامل بیماریزا جمعیت را قبل از ورود به مرحله تولید مثلی از بین می برد. مطالعه اثرات جانبی تیمار توده خرما با اسپور قارچ بر روی زنبور پارازیتوئید cephalonomia tarsalis و تغییرات خصوصیات کیفی میوه خرما در طول دوره شش ماهه انبارداری نشان داد که زنبور پاراتیوئید در تراکم های 14-4 لارو میزبان سالم و بیمار به صورت وابسته به انبوهی عمل می کند. شاخص ترجیح زنبور پارازیتوئید در جمعیت لاروهای سالم و بیمار شپشه دندانه دار به ترتیب معادل 1/86 و 0/57 می باشد. بنابراین زنبور برای تخم گذاری لاروهای سالم را ترجیح می دهد. لذا کاربرد همزمان زنبور پارازیتوئید و عامل بیماریزا اثرات تکمیل کنندگی در کنترل آفت دارد. مقایسه خصوصیات کیفی میوه خرما در شرایط تیمار شده با اسپور قارچ و شاهد نشان می دهد که اسپور قارچ فاقد اثرات منفی بر خصوصیات کیفی میوه بوده و در بسیاری از موارد در حفظ خصوصیات کیفی خرما تیمار شده موثر بوده است. بطورکلی نتایج تحقیقات در فاز آزمایشگاهی که قدم نخست در امکان سنجی کاربرد این قارچ در کنترل میکروبی سوسک شپشه دندانه دار خرما می باشد، نشان داد که قارچ عامل بیماریزا از دیدگاه همه گیرشناسی از پتانسیل کاربرد بالایی برخوردار است.