نام پژوهشگر: امید نوروزی

مطالعه تنوع ژنتیکی ارقام جو ( hordeum vulgare l.) برای تحمل به خشکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1393
  امید نوروزی   عبدالرضا کاظمینی

جو (.hordeumvulgarel) چهارمین غله مهم دنیاست که بدلیل سازگاری نسبی با شرایط نامساعد محیطی برای کشت در مناطق خشک و نیمه خشک ایران اهمیت ویژه دارد. در این پژوهش به منظور تعیین تنوع ژنتیکی و اثرات مستقیم و غیر مستقیم صفات مختلف موثر بر عملکرد دانه در دو شرایط آبیاری نرمال و تنش آبی و نیز شناسایی ارقام متحمل به خشکی، 79 رقم خارجی و یک رقم شاهد ایرانی جو پاییزه مورد بررسی قرار گرفتند. آزمایش بصورت کرت های یکبارخردشده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در سال 92-1391 انجام شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد اختلاف معنیداری از نظر عملکرد و اجزای آن، ارتفاع بوته، تعداد پنجه کل، طول سنبله، طول و عرض برگ و طول دم گل آذین در بین ارقام مورد مطالعه وجود داشت. عملکرد دانه در هر دو شرایط آبیاری نرمال و تنش آبی همبستگی مثبت و معنی داری با تعداد پنجه کل، تعداد سنبله (تعداد پنجه بارور)، وزن صد دانه و عملکرد بیولوژیک نشان داد. در جمعیت مورد مطالعه تنوع ژنتیکی بالایی برای عملکرد بیولوژیک و تعداد دانه و وراثت پذیری بالایی برای تمامی صفات مورد بررسی در هر دو شرایط برآورد گردید.بعلاوه، بر اساسنتایج رگرسیون گام به گام و تجزیه ضرایب مسیر، عملکرد بیولوژیک و وزن صد دانه بیشترین نقش در تبیین عملکرد را در هر دو شرایط آبیاری نرمال و تنش آبی ایفا کردند. برای ارزیابی میزان تحمل به خشکی ارقام از شاخص های تحمل به خشکی استفاده شد که در میان آنها mp، gmp و sti همبستگی مثبت و بالایی با عملکرد در هر دو شرایط آبیاری نرمال و تنش آبی نشان دادند و بعنوان بهترین شاخص های انتخاب ژنوتیپ های متحمل به خشکی مشخص گردیدند. با توجه به نتایج تجزیه به مولفه¬های اصلی، دو مولفه اول توانستند در مجموع 97 درصد (مولفه اول 70 درصد و مولفه دوم 27 درصد) از تغییرات را توجیه نمایند که مولفه اول به عنوان مولفه مقاومت و پایداری عملکرد و مولفه دوم به عنوان مولفه حساسیت به تنش خشکی معرفی شدند. پس از رسم نمودار بای پلات ارقام مقاوم، نیمه مقاوم و حساس به خشکی شناسایی شدند. بعلاوه، در بین شاخص های بیوشیمیایی مورد بررسی، میزان آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز شاخص بهتری در تفکیک ارقام متحمل از حساس شناخته شد.

تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح لیپاز حساس به هورمون (hsl) و برخی از شاخص های نیم رخ لیپیدی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1393
  امید نوروزی   مقصود پیری

چکیده: مقدمه : شیوع دیابت نوع 2 به طور چشمگیری در حال افزایش است. یکی از عوامل مطرح شده در بیماری دیابت افزایش سطح انسولین می باشد که ناشی از افزایش غلظت گلوکز خون می باشد. از مهمترین مکانیسم های تنظیم میزان انسولین، از طریق لیپاز حساس به هورمون می باشد. لیپاز حساس به هورمون در شکستن تریگلیسیریدها به اسیدهای چرب نقش مهمی دارد. داده های اندکی در مورد تأثیر تمرین ورزشی بر سطوح لیپاز حساس به هورمون در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 وجود دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر سطوح لیپاز حساس به هورمون و نیمرخ لیپیدی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 می باشد. مواد و روش ها: 24 زن بزرگسال مبتلا به دیابت نوع 2 به طور تصادفی به گروه های تمرین مقاومتی(12 نفر) و کنترل( 12 نفر) تقسیم شدند. برنامه ی تمرین مقاومتی 3 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته بود. سطوح ایپاز حساس به هورمون و سطوح شاخص های متابولیکی از قبیل نیمرخ لیپیدی، گلوکز، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین قبل و بعد از مداخله اندازه گیری شدند. برای بررسی درون گروهی متغیرها از آزمون t همبسته و همچنین برای مقایسه ی بین گروهی از آزمون کوواریانس استفاده گردید. یافته ها: نتایج بررسی درون گروهی نشان داد که تغییرات سطوح لیپاز حساس به هورمون، کلسترول، تری گلیسرید، و ldl در هر دو گروه تمرینی معنی دار نبود. در حالیکه سطوح hdl در گروه تجربی افزایش معنی داری را نشان داد. همچنین نتایج بررسی بین گروهی نشان داد که بین سطوح لیپاز حساس به هورمون، کلسترول، تری گلیسرید و hdl در آزمودنی های گروه تمرین نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود ندارد درحالیکه بین سطوح استراحتی ldl پلاسما در آزمودنی های گروه تمرین نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری مشاهده شد. در حالیکه نتایج سطوح انسولین و مقاومت به انسولین در گروه تجربی کاهش معنی داری را نشان دادند، ولی در گروه کنترل تغییرات آنها معنی دار نبود. نتایج بررسی بین گروهی نشان داد بین سطوح انسولین و شاخص مقاومت به انسولین پلاسما در آزمودنی های گروه تمرین نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به پژوهش حاضر، متعاقب یک دوره تمرین مقاومتی تغییر معنی داری در سطوح hsl مشاهده نشد و همچنین نشان داده شد که یک دوره هفته تمرین مقاومتی منجر به افزایش معنی دار در سطوح لیپوپپروتئین پرچگال گردید. شاید مدت و شدت تمرین و حجم نمونه بیشتری نیاز باشد تا اثر ورزش بر سطوح hsl در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 روشن شود. واژگان کلیدی: تمرین مقاومتی، لیپاز حساس به هورمون، نیمرخ لیپیدی، دیابت نوع 2