نام پژوهشگر: علی فضلی
علی فضلی عین اله خادمی
حکمت نوری اشراقی، حکمتی مبتنی بر آگاهی است.و خود آگاهی و شناخت نفس، مبنای هر شناختی بوده و بر هر سناختی تقده دارد و هر دانشی تابع آن استو همه چیز در پرتو خود آگاهی و تجربه من قرار می گیرد. متعلق شناخت نیز به طریق شهودی و علم حضوری اشراقی قابل ادراک می باشد.علم حضوری اشراقی بطور مستقیم و بدون هیچ وساطتی هستی و شیء و نور موجود در شیء را دریافت می کند.سهروردی عامل شناخت حقیقی را حاصل سریان نور ناشی از انوار مجرده در پرتو توجه نفس و خود آگاهی آن نسبت به متعلق شناخت می داند. در ادراکات پنجگانه حسی، مهم ترین ادراک، ابصار یا مشاهده است که به شرط نبودن حجاب و مانع تحقق می یابد. ادراکات باطنی و خیالی و عقلی نیز از طریق روءیت(شهود)حاصل می شود. ادراک خیالی از ارکان شناخت حقیقی است زیرا هم محسوس و هم معقول در ظرف آن متمثل می شوند. رازآموزی فزشته نیز در عالم خیال روی می دهد. در حوزه ادراک عقلی نیز سهروردی با توجه به محدودیتهای عقل استدلالی و جزئی، عقل شهودی را طرح می کند. او با استناد به ادراک خیالی و شهود قلبی خود نشان می دهد که عقل استدلالی جدا مانده از شهود و اشراق، از درک چنین معرفتی ناتوان است. لذا عالی ترین نوع معرفت نزد او معرفت شهودی و اشراقی است که نه صرفاٌ با تعقل و بحث علمی بلکه از راه اتقطاع از تعلقات دنیوی و تهذیب و سلوک باطنی حاصل می شود.هدف سهروردی در ارائه حکمت اشراقی دست یابی به سلسله از حقایق عالم است که فراتر از حوزه حس و تجربه و قلمرو استدلال است که هیچ شک و شبه ای قادر به ابطال آن نیست
سید جواد سبزپوش امیر جوان آراسته
حدیث شریف من عرف نفسه در جوامع روایی از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) و امیرالمومنین و امام صادق(علیهما السلام) نقل شده و مشهور بین فریقین است، و آیات و روایات زیادی نیز موید این حدیث هستند که با در نظر گرفتن کثرت احادیث مشابه می توان تواتر معنوی آنرا ادعا کرد. پیش از اسلام نیز این حدیث مطرح بوده و در صحف ادریس(ع)آمده است. لفظ «عرف»فعل ماضی و فعل ماضی دلالت بر تاکید و قطعیت وقوع متعلق خود می کند و خصوصا که با «قد»تحقیق آمده و تاکید آن را بیشتر می کند. نفس در حدیث شریف یعنی«من»خود درون انسان و ضمیر نفسه را اگر به«من»برگردانیم یعنی هر کس خودش را بشناسد خدایش را شناخته است. و اگر مرجع ضمیر را پیامبر بدانیم چنانکه در تقریر انسان کامل بیان شده یعنی هرکس پیامبر را که اولی بالمومنین من انفسهم است بشناسد رب او را خواهد شناخت. منظور از رب در حدیث شریف ذات حق متعال نیست، بلکه رب در اصطلاح عرفان یکی از اسماء الهی است. و عرفا معتقدند که ذات الهی برای احدی قابل شناخت نیست. عرفا تقریرهای زیادی را از حدیث ارائه داده اند که هر کدام مرتبه ای از حدیث شریف را بیان می کند. از جمله این تقاریر می توان به تقریر نقص و فقر؛ جامعیت و استخلاف؛ انسان کامل؛ مرئاتیت؛ جمع بین تنزیه و تشبیه؛ و در نهایت عینیت را اشاره کرد.
رحمان بوالحسنی رضا الهی منش
این تحقیق در حوزه انسان شناسی به مستدات قرآنی و روایی انسان شناسی از دیدگاه علامه حسن زاده پرداخته که در کلیّات به تبیین موضوع, هدف, ضرورت انسان شناسی و... به سبب زیر بنایی بودن آن نسبت به علوم دیگر پرداخته و در فصل اول به انواع انسان شناسی فلسفی، دینی، علمی وعرفانی و بر برتری انسان شناسی دینی به خاطر اتقان, جامعیت و توجه به تمام ابعاد انسانی بر دیگر مکاتب تاکید کرده و مستندات قرآنی و روایی که در آثار علامه بر اهمیت انسان شناسی است ذکر شده، در فصل دوم به بررسی حقیقت انسان و مراتب آن از مرتبه جسمانی و تجرد خیالی، عقلی و فوق عقلانی آن پرداخته است و در فصل چهارم از تطابق حقیقت انسان با عالم به عنوان کون جامع بحث شده و در فصل پنجم به حقیقت معاد که شانی از شئون انسان است پرداخته شده و در نهایت در فصل ششم وارد بحث انسان کامل که ثمره وجود و مظهر اتم اسماء الهی است شده است.
حسین سرمد محمدی مرتضی کربلایی
پایان نامه حاضر، درصدد است با بازخوانی و تحلیل آرای عرفانی بدیع الزمان نورسی که در کلیات رسائل النور ارائه شده است، گامی ولو کوچک در جهت شناساندن بهتر و بیشتر این عارف برجسته معاصر، به جامعه علمی ایران بردارد. بر اساس شواهد و قراین، نورسی ابتدا بر طریقت نقشبندیه سیر و سلوک می کرده است؛ اما سرانجام با الهام از قرآن، طریقت نوری را بر پایه چهار اصطلاح قرآنی: عجز، فقر، شفقت و تفکر ابداع کرد که در کلیات رسائل النور تبیین نموده است، بررسی تطبیقی به ما نشان می دهد که بدیع الزمان نورسی ضمن پذیرش محاسن بی شمار تصوف و طریقت ها، نیز به ذکر آسیب ها و زیان های طریقت ها پرداخته، از مزایای آن ها در طریقت خود بهره برده است؛ به ویژه تأثیرپذیری وی از طریقت نقشبندیه مشهودتر است. پژوهشگر شیوه کتابخانه ای را برای پژوهش خود انتخاب کرده است.