نام پژوهشگر: رحیم توسلیان
مریم میرلو اسماعیل شیعه
فراغت یکی از پایه های حیات اجتماعی در دوران جدید است که با فعالیت دلخواه و آزادانه فرد فرد انسانها معنا می یابد.فراغت عرصه ای است که اختیار و آزادی انسان ها در آن عرصه بیشتر قابل اعمال است. یکی از جنبه های جدایی ناپذیر مفهوم فراغت نیز ، بعد مکانی و فضایی آن است و هریک از انواع فراغت، نیازمند فضاها، تسهیلات، خدمات، مدیریت و برنامه ریزی ویژه است. لذا ایجاد فضاهای فراغتی مناسب و مطلوب برای تمامی گروه های سنی و جنسی بخشی از وظایف برنامه های توسعه شهری قلمداد می شود. با این وجود، هنوز فراغت زنان بسیار محدود است. سه عامل کلیدی در فراغت عبارت اند از: زمان، فعالیت و فضا. و زنان در هر سه مورد وضعیت نامساعدی برای فراغت دارند. وقت آنها برای اوقات و فعالیت های فراغتی محدود است وترسیم خط میان کار و فراغت برای زنان دشوار است ، فضاهای فیزیکی و اجتماعی که زنان می توانند در آنجا به فعالیت های فراغتی بپردازند، محدود است و در واقع گزینه های اوقات فراغت آنها دچار محدودیت، خصوصی و خانه محور است. از طرف دیگر با افتادن مسئولیت خرید اقلام مصرفی خانواده بر دوش زن و به طور کلی با گسترش فرهنگ مصرفی، خرید تفننی به عنوان فعالیتی فراغتی، مطلوب زنان میشود. زیرا فرصتی برای خروج از خانه و حضور در مکانهای امن عمومی در اختیار آنها میگذارد. در مورد زنان شاغل نیز اضافه شدن کار بیرون خانه، در اوقات فراغت زنان محدودیتهای آشکاری ایجاد میکند. با این همه در دهه های اخیر برخی دگرگونیهای های فرهنگی و اجتماعی سبب شده که زنان بیشتر وارد فضای عمومی شوند. سه عامل کلیدی: تحصیل، تغییر الگوی مصرف و سبک زندگی در خانهها و اشتغال، سبب ورود بیشتر زنان ایرانی در دهههای اخیر به مکانهای عمومی شده است. یکی از نیازهای زنان شهری که اکنون دیگر در خانهها محصور نیستند نیازهای فراغتی است. این امر به خصوص باتغییر تدریجی سبک زندگی و کاسته شدن از تعداد فرزندان و اهمیتی که زنان برای سلامت، سرگرمی و فعالیتهای فراغتی برون خانگی قائل میشوند، اهمیت می یابد. با این اوصاف، غالب آنها نه تنها به وقت آزاد بلکه به فضا و تسهیلات مناسب و وسیله نقلیه ایمن و درآمد قابل مصرف برای پرداختن به اوقات فراغت دسترسی ندارند. بنابراین لازم است برنامهریزان به نیازهای آنان توجه نموده و در جهت گسترش فضاهای فراغتی عمومی نظیر ورزشگاهها، فرهنگسراها و مراکز تفریحی مناسب با علایق زنان اقدام کنند.سوالی که در این جا مطرح می شود این است که معیارهای زنان برای مطلوبیت این فضا چیست و برنامه ریزی شهری چگونه می تواند این معیارها را در فضاهای فراغتی به کار گرفته و زنان را به حضور در این فضاها تشویق کند. در این تحقیق با تاکید بر ضرورت حضور موثر زنان در فضاهای فراغتی ، تلاش خواهد شد با بررسی یک فضای نمونه (مجموعه ائل داغی زنجان ) عوامل موثر در مطلوبیت فضاهای فراغتی شناسایی و با بکار بردن این عوامل در برنامه ریزی و طراحی آن ، میزان حضور زنان را در چنین فضاهایی افزایش داد. اجتماع پذیر بودن فضا و نظارت اجتماعی ، امنیت فضا و سهو لت دسترسی به فضاهای فراغتی مواردی است در معیارهای کالبدی فضا مورد بررسی قرار خواهد گرفت. از طرفی نیازهای فعالیتی زنان متنوع بوده و مکانهای مختلفی از قبیل محل کار ، محل نگهداری و یا آموزش فرزندان ، خرید ، تهیه مایحتاج روزمره ، مراکز بهداشتی درمانی ( به ویژه برای کودکان ) مراکز تفریحی و ... را در برمی گیرد. در این تحقیق همچنین مطلوبیت کارکردی فضاهای فراغتی با توجه به تنوع نیازهای فعالیتی زنان تحلیل شده و نحوه ارتباط عملکردی فضاهای فراغتی با کاربری های مختلف بررسی خواهد شد. همچنین در روند تحقیق سایر موارد موثر در مطلوبیت فضاهای فراغتی شناسایی شده و در نمونه موردی مورد تحلیل قرار خواهد گرفت و شاخص های حاصل از نتایج تحلیل در نمونه موردی به کار برده خواهد شد. مجموعه ائل داغی زنجان به عنوان نمونه موردی با در برگرفتن سالن های نمایشگاهی دائمی، رستوران و کافی شاپ و فضاهای سبز، فضای فراغتی مناسبی را در خارج از محدوده و در عین حال چسبیده به خط محدوده شمالی را در اختیار خانواده ها قرار داده است. بررسی میزان رضایتمندی زنان شهر زنجان در استفاده از چنین فضای شهری با امکانات تفریحی - فراغتی کم نظیر در سطح شهر ، و به کارگیری عوامل کالبدی – کارکردی موثر در افزایش حضوراین نیمه از جمعیت شهر، در جهت گسترش عدالت اجتماعی و بهره مندی تمامی شهروندان از امکانات رفاهی شهر ضروری به نظر می رسد. از طرفی امروزه با رشد جمعیت شهرها و افزایش تراکم مسکونی در محدوده قانونی شهرها دامنه فضاهای فراغتی در خارج از این محدوده گسترده شده است . ایجاد چنین فضاهایی خارج از بافت شهری ، امکان نظارت اجتماعی که لازمه فضاهای امن شهری به خصوص برای زنان است را کاهش می دهد . از طرفی دسترسی به این گونه فضاها محدودتر شده و این محدودیت گروههای استفاده کننده از حمل و نقل عمومی از جمله زنان را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد. از طرفی نحوه ارتباط عملکردی چنین فضاهای فراغتی خارج از شهر با نیازهایی فعالیتی متنوع زنان نیز نیازمند برنامه ریزی ویژه است
سعادت معتمدی محسن احدنژاد روشتی
از عمدهترین مسائل فراروی کشورهای درحال توسعه، دستیابی به توسعه پایدار، امنیت فراگیر و عدالت اجتماعی میباشد. با یک بررسی اجمالی میتوان به جایگاه ضعیف مناطق مرزی و حاشیهای در مقایسه با مناطق مرکزی کشور در فرایند توسعه ملی و منطقهای پی برد. از دلایل این امر میتوان انزوای جغرافیایی مناطق مرزی، دوری از قطبهای صنعتی - اقتصادی و توسعه نیافتگی در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی برشمرد. وجود اینگونه مسائل در مناطق مرزی باعث شده تا کشورها در قالب بازارچههای مرزی که از شناخته شدهترین روشهای توسعه اقتصادی نواحی مرزی بهشمار میرود، قدم در راه مبارزه با مسائل متنوع ناشی از عقب افتادگی در نواحی مذکور بگذارند. در دهههای اخیر در تحقیقات اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی به مناطق مرزی و مسائل آنها توجه بسیاری شده است. این رغبت و علاقه وافر از آن نشأت گرفته است که این مناطق ویژه ممکن است موجب ایجاد سازگاری و همسانی اقتصادی در همگرایی بین کشورها گردند. در کل، مبادله تجاری و اقتصاد پویای مناطق مرزی میتواند نقش اساسی در ترقّی و پیشرفت توسعه پایدار، بهویژه اقتصاد نواحی مرزی، بهبود استانداردهای زندگی مردم، کاهش فقر، توزیع مناسب درآمد و تسریع همکاریهای بیشتر بین نواحی مرزی داشته باشد. بازارچه مرزی بیشتر مختص کشورهای درحال توسعه میباشد و در واقع وجود بازارچههای مرزی برای کشورهای با اقتصاد بسته میتواند بهعنوان دریچهای برای صادرات یا واردات با موانعی کمتر تلقی گردد. در این تحقیق به بررسی و تحلیل نقش بازارچهمرزی در قیمت زمین مسکونی و تجاری پرداخته شده و شهر بانه، از سال 1392- 1375 مورد مطالعه قرار گرفته است. روش مورد استفاده برای تحلیل در این پژوهش توصیفی - تحلیلی میباشد. آمار و اطلاعات موردنیاز پژوهش با مراجعه مستقیم به مراکز آماری و اطلاعاتی از جمله شهرداری بانه، سازمان صنایع دستی و گردشگری و آمارنامههای مرکز آمار ایران انجام گرفته است. اطلاعات پایهای مورد نیاز، با مراجعه به بنگاههای زمین و مسکن درسطح شهر بانه از سال 1375 تا 1392 جمعآوری شده است. هدف این تحقیق نشان دادن تأثیر بازارچهمرزی بر قیمت زمین و مسکن در محلات مختلف شهر بانه است. در این راستا دادههای جمعآوری شده به پایگاه دادهها در gis معرفی شده و جهت فراخوانی در نرم افزار idrisi آماده سازی شدهاند. سپس با استفاده از مدل crosstab به صورت نقشههای دو به دو با استفاده از طبقات قیمت که برای هر متغیر زمین مسکونی و زمین تجاری برای سه شاخص حداقل، حداکثر و میانگین قیمت در نظر گرفته شده است، مورد مقایسه قرار گرفتهاند. نتیجه این مقایسه به صورت یک جدول ماتریسی ارائه میگردد. طبق جدول بدست آمده از این روش میتوان میزان تغییرات را در حداقل، حداکثر و میانگین قیمت برای زمین تجاری و مسکونی مشخص نمود. و نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد که مبادلات تجاری از جنبه اقتصادی تأثیر شگرفی بر شهر بانه گذاشته و رونق و رکود مبادلات مرزی منجر به واکنش اقتصاد شهر نسبت به این تغییرات به صورت افزایش یا کاهش گردشگر، افزایش یا کاهش قیمت زمین و مسکن در محلات مختلف شهر، اشتغال یا بیکاری، رشد فیزیکی شهر و جذب جمعیت برای ساکنان شهر شده است. مبادلات مرزی همچنین منجر به تغییر کاربری اراضی داخل شهر بخصوص در محدوده بازار شهر، از سایر کاربریها به کاربری تجاری شده است و تغییر هسته تجاری از قسمتهای جنوبی به سمت شمال و شمالغربی باعث افزایش قیمت زمین و مسکن در این محلات شده است. شهر مرزی بانه به یک شهر با کارکرد بازرگانی - خدماتی تبدیل شده که مبادلات تجاری آن در سطح ملی و حتی فراملی نیز میباشد.
فریبا رفیعی علیرضا محمدی
در ادبیات شهری دهه های اخیر از مهمترین رویکردهای توسعه شهری در مواجهه با رشد شتابان شهرها، توجه به خردترین واحد یعنی محله در چارچوب برنامه ریزی محله ای است. برنامه ریزی محله محور در برنامه ریزی شهری، با هدف گردهم آوردن گروه های مختلف درگیر یا ذی نفع و توجه به نیازها و خواسته های همگانی ایشان در تهیه طرح ها و برنامه ها مطرح شده است. رهیافت های متفاوتی برای برنامه ریزی محلی در ایران اتخاذ و آزمایش شده که البته هیچکدام به طور جدی واگذاری تصمیم گیری در برنامه ریزی، تخصیص منابع، مدیریت برنامه و نظارت به نیروهای محلی را تسهیل نکرده است. محله ی حسینیه ، واقع در حاشیه ی جنوبی شهر زنجان است که در حال حاضر فرسودگی کالبدی و کارکردی، آن را به ناسازواره ای که ساکنانش را تهدید می کند مبدل ساخته است. این پژوهش با هدف بررسی امکان سنجی برنامه ریزی محله مبنا در توسعه شهری در محله ی حسینیه شهر زنجان، انجام یافته است و درپی پاسخگویی به این سوالات است که چه رابطه ای بین برنامه ریزی محله ای، مشارکت اجتماع محلی و طرح های اجرایی و شهرسازی با توسعه محله ای وجود دارد؟ پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه که برای دوگروه ساکنین محله حسینیه به تعداد 357 و خبرگان امور شهری به تعداد 30 نفر طراحی و توزیع شده، به دست آمد. جهت تجزیه و تحلیل یافته های موجود از نرم افزار تحلیل آماری spss استفاده شده است و در پایان پژوهش نیز پیشنهاداتی ارائه شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که 1) بین متغیرهای برنامه ریزی محله ای، مشارکت اجتماع محلی و طرح های اجرایی شهرسازی همبستگی بالا و مثبتی با توسعه ی محله ای وجود دارد. 2) حدود 393/0 درصد از تغییرات توسعه محله ای توسط سه متغیر پژوهش تبیین می گردند. به این ترتیب، هر چه بر میزان برنامه ریزی محله ای، مشارکت ساکنین و طرح های اجرایی افزوده شود، به همان نسبت بر میزان توسعه محله ای افزوده می شود و 3) مهمترین عامل در توسعه ی محله ای ، بعد از برنامه ریزی محله ای (با ضریب تأثیر 449/0)، طرح های اجرایی شهرسازی (با ضریب تأثیر 258/0) است. مشارکت اجتماع محلی (با ضریب تأثیر 180/0 )، سومین عامل اثر گذار بر توسعه ی محله ای است. در پایان بر اساس یافته ها، پیشنهاداتی ارائه شده اند.