نام پژوهشگر: علیرضا فلاح
علیرضا فلاح خلیل خیام باشی
هدف از مطالعه حاضر مقایسه اثر بخشی تمرینات تقویتی عضلات ابداکتور و چرخاننده خارجی ران نسبت به تمرینات تقویتی عضله چهار سر رانی بخصوص سر پهن داخلی بر سندرم درد کشککی رانی می باشد. در تقویت عضلات چرخاننده خارجی و ابداکتور ران فرض بر این است که تقویت این عضلات با کنترل چرخش داخلی و اداکشن ران و در نتیجه کاهش زاویه q کشکک را در مسیر مناسب خود قرار می دهند و در مورد تقویت عضله چهار سر رانی بخصوص سر پهن داخلی فرض براین است که تقویت این عضله مانع از جابجایی خارجی کشکک می شود و در هر دو مورد تماس کشکک با سطوح مفصلی کاهش می یابد. در این مطالعه 26 بیمار زن با دامنه سنی (43 – 16 سال) مبتلا به سندرم درد کشککی رانی که برای درمان به مراکز فیزیوتراپی مراجعه کرده بودند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی یک (تمرینات تقویتی عضلات ابداکتور و چرخاننده خارجی ران) و گروه دو (تقویت عضله چهار سر رانی) قرار داده شدند. هر دو گروه به مدت 8 هفته، هفته ای 3 جلسه و هر جلسه نیم ساعت تمرینات تقویتی عضلات مدنظر را انجام دادند. از آزمودنی ها قبل و بعداز سپری کردن دوره درمانی آزمون بعمل آمد. متغیرهای درد، ناتوانی حرکتی و قدرت ایزومتریک عضلات مدنظر هر گروه به ترتیب توسط شاخص اندازه گیری میزان درد (vas)، پرسشنامه ناتوانی عملکردی womac و دینامومتر دستی power track ii ساخت آمریکا اندازه گیری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس (mixed- design anova) استفاده شد. هر دو گروه تفاوت معنی داری را قبل و بعدا ز مداخله، در مقیاس درد vas ، مقیاس عملکرد womac و قدرت عضلات دور کننده و چرخاننده خارجی در گروه یک و چهار سر رانی در گروه دو نشان دادند (p مقایسه داده های بین دو گروه در مقیاس درد vas ومقیاس عملکرد womac تفاوت معنی داری را در قبل و پس از دوره تمرین نشان ندادند (p. با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که پس از 8 هفته تمرین درمانی در هر دو گروه شاخص درد و عملکرد بهبود پیدا کرده و قدرت عضلات هم افزایش پیدا کرده بنابراین با تقویت عضلات زانو و ران می توان در کاهش درد و بهبودعملکرد بیماران سندرم درد کشککی رانی موثرتر عمل کرد.
علیرضا فلاح احسان جباری
اخیرا، دانشمندان برای حل معادلات دیفرانسیل پاره ای روش جدیدی را توسعه داده اند که این روش ها نیاز به گسسته سازی میدان محاسباتی ندارند. این روش ها با نام روش های بدون شبکه شناخته می شوند که همان تابع های بر پایه شعاعی (rbf) هستند. روش مالتی کوادریک (mq) یکی از تواناترین زیر مجموعه های توابع بر پایه شعاعی است. در فرآیند حل معادله دیفرانسیل پاره ای به وسیله این روش، جواب های معادله دیفرانسیل با یک تابع درونیابی تخمین زده می شود. این تابع درونیابی در هر زیرمجموعه از توابع بر پایه شعاعی متفاوت است. در این پایان نامه، معادله لاپلاس در هندسه های غیرکارتزین و در محیط های غیرهمگن و غیرهمسان مورد توجه قرار گرفته شده است. دقت روش مالتی کوادریک به پارامترهای مختلفی بستگی دارد که از مهمترین آن ها می توان به پارامتر شکل اشاره کرد. به عبارت دیگر برای بازه های مختلف از این پارامتر، دقت های متفاوت بدست خواهد آمد. جواب های دقیق معادله لاپلاس برای بهینه سازی این پارامتر در دست نبود، به همین دلیل یک الگوریتم تکرار برای تخمین خطای بدست آمده در هر گام و یافتن پارامتر شکل بهینه به کار گرفته شد. مثال هایی در دو و سه بعد نیز توسط مدل بدست آمده، حل و نتایج آن ها با نرم افزار seep/w و مدل حجم محدود مقایسه شده اند.
ناهید جعفری علیرضا فلاح
چکیده ندارد.