چکیده پایان نامه : (شامل خلاصه ، اهداف ، روش های اجراء و نتایج بدست آمده ) تئوری های سنتی رهبری ، مبتنی بر مدل سلسله مراتبی بوده اند که دستورات را از بالا به پایین دیکته می کردند و پیروان در سطوح پایین تر ، ملزم به پیروی از این دستورات بوده اند. تحقیق و پژوهش در زمینه رهبری منجر به تئوری های پیشرفته در حوزه رهبری شدند. در حال حاضر موضوعی که بسیار مورد توجه قرار گرفته، تئوری رهبری خدمتگزار می باشد در مدل "هرم وارونه"، رهبران در پایین هرم سازمانی و در سطوح پایین سازمان حضور داشته و به پیروان خود خدمت می کنند، از طرفی هوش عاطفی نیز، مفهومی گسترده است که شامل مهارت های فردی و حالات درونی می باشد. علیهذا پژوهش های انجام شده پیرامون حوزه رهبری خدمتگزار و هوش عاطفی، بیانگر آنست که رهبرانی که از هوش عاطفی بالایی برخوردارند، به میزان بیشتری از سبک رهبری خدمتگزار استفاده می کنند بنابراین سوال اصلی تحقیق حاضر را می توان بدین صورت مطرح ساخت: آیا میان هوش عاطفی رهبران و بکارگیری سبک رهبری خدمتگزار آنان، رابطه مستقیم وجود دارد؟ همچنین ازجمله اهداف پژوهش میتوان به تشریح کامل مفاهیم رهبری خدمتگزار و هوش عاطفی ، تست مدلی یکپارچه ، بررسی رابطه میان هوش عاطفی مدیران دیوان محاسبات کشور و بکارگیری سبک رهبری خدمتگزار از سوی آنان اشاره کرد . جامعه آماری مورد نظر در این پژوهش، "مدیران" و "کارکنان" دیوان محاساب بوده. روش نمونه گیری نیز تصادفی ساده بوده است . روش گردآوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای ، مطالعات میدانی بوده و نتیجه تحقیقات و یافته های حاصل بر اساس آزمون های بکارگرفته شده بصورت زیر است آزمون کای دو حاکیست که میان هوش عاطفی مدیران با بکارگیری سبک رهبری خدمتگزار رابطه مثبت وجود دارد. ، آزمون فریدمن حاکیست که به ترتیب متغیرهای همدلی، انگیزش و مهارت های اجتماعی به عنوان مهمترین معیارهای هوش عاطفی انتخاب شدند. آزمون دوجمله ای نتایج حاصل از بکارگیری این آزمون نشان داد که تمام متغیرهای پژوهش به جز خودآگاهی و خودتنظیمی در سطح مطلوبی قرار گرفتند. آزمون اسپیرمن نتایج حاصله بیانگر آنست که میان سن مدیران با هوش عاطفی آنان رابطه مثبت وجود دارد. در سایر موارد نیز، رابطه ای مشاهده نشد. واژگان کلیدی : عواطف، هوش عاطفی، خادمیت، رهبری خدمتگزار، انگیزش