نام پژوهشگر: محمد مصلح
محمد مصلح مسعود جهانگیری
چکیده ما در این مقاله به بحث عقل ، تقسیمات آن ، انواع تعقل و معرفت از دیدگاه دو فیلسوف اسلامی به نامهای فارابی و ابن رشد خواهیم پرداخت و نقاط مشترک و نقاط تمایز آنها را در مورد عقل و معرفت بیان خواهیم کرد و هم چنین بیان خواهیم کرد که منظور این فیلسوفان از بحث عقل چیست ، آیا منظور از عقل ، عقل انسانی است که قوه ی مدرک کلیات است یا عقل و عقول مفارق از عقل انسانی است؟ و همچنین بیان خواهیم کرد که دیدگاههای آنها در مورد معرفت متفاوت است و اینکه معرفت را امری بشری می دانند یا امری الهی می دانند؟ نتایج تحقیق بدین ترتیب است که هر دو فیلسوف عقل را هم به معنای انسانی قبول دارند و هم به معنای عقول مفارق ولی تقسیمات و بیان آنها در مورد عقل تا حدودی متفاوت است . و در مورد معرفت ابن رشد معرفت را امری بشری می داند که انسان کسب می کند ولی فارابی معرفت را هم امری بشری می داند و هم امری الهی و موهبتی الهی می داند. از آنجا که فلسفه ی ابن رشد کاملاً ارسطویی است و شارح آثار ارسطو می باشد و فلسفه فارابی تلفیقی از آراء ارسطو و افلوطین می باشد و فارابی سعی کرده است که نظرات ارسطو و افلوطین را با هم جمع کند. لذا در فصل اول کاملاً به نظرات ارسطو و در فصل دوم به نظرات افلوطین و در فصل سوم به نظرات فارابی و در فصل چهارم به نظرات ابن رشد و در فصل پنجم به مقایسه نظرات فارابی و ابن رشد درباره عقل پرداخته شده است. فارابی و ابن رشد عقل را وسیله ی دست یابی انسان به سعادت می دانند به طوری که انسان با عقل عملی به سعادت دنیوی و با عقل نظری به سعادت اخروی می رسد و جاویدان می ماند.