نام پژوهشگر: فاطمه جوکار
فاطمه جوکار لیلا ترکی
اقتصاد هر کشور از دو بخش واقعی شامل بازار کار، کالا و خدمات و بخش مالی شامل بازار پول و سرمایه تشکیل شده است. در واقع بخش مالی به عنوان مکمل بخش واقعی، عامل جریان وجوه، اعتبارات و سرمایه از ناحیه پس اندازکنندگان و موسسات اعتباری و دربرگیرنده ی فعالیت هایی است که توسط پول و سایر اوراق بهادار انجام می شود. این نظام در شرایط نامناسب اقتصادی ممکن است بخش واقعی اقتصاد را در مقابل شوک ها و بحران های مالی شکننده کند، به ویژه بازار سهام که یکی از بخش های آسیب پذیر بازار مالی در مقابل بحران است، می تواند درگاهی برای ورود شوک و بحران به سایر بخش های اقتصادی باشد. هدف از این پژوهش بررسی اثرات بحران جهانی 2008 بر نوسان بازار سهام کشورهای مختلف است. برای تعیین میزان این نوسان، تغییرات شاخص قیمت سهام به عنوان نماینده ی بازار سهام هر کشور در نظر گرفته شده است، همچنین اثر بحران نیز به صورت یک شاخص مورد استفاده قرار گرفته است. جهت تأمین هدف مورد نظر این اثر به صورت مجزا برای دو گروه کشور مختلف، شامل کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه با استفاده از داده های پانلی و به کمک روش گشتاور های تعمیم یافته ((gmm طی دوره ی زمانی سال های 2000 تا 2011 بررسی شده است. به طور کلی نتایج تجربی نشان داده است که شاخص قیمت سهام در کشور های توسعه یافته نسبت به بحران مالی 2008 واکنش زیادی نشان داده است و از آن تأثیر پذیری منفی و معناداری داشته است و بحران موجب کاهش شاخص قیمت سهام در این کشورها شده است، اما این اثر بر شاخص قیمت سهام کشورهای درحال توسعه معنادار نبوده است.
فاطمه جوکار حسین عبده تبریزی
در این پایان نامه، روش بازی دیفرانسیل تصادفی را برای مینیمکردن ریسک سبد تحت یک مدل رژیم سویچینگ مارکوف زمان پیوسته بررسی می کنیم. در این جا فرض می کنیم سرمایه گذار فقط در حساب بازار پول و سهام می تواند سرمایه گذاری کند که فرایند قیمت سهام از مدل رژیم سویچینگ مارکوف حرکت براونی هندسی تبعیت می کند. نرخ بهره حساب بازار پول، نرخ رانش و تلاطم قیمت سهام با زنجیر مارکوف زمان پیوسته مدل بندی شده اند. مسئله را با مدل بازی دیفرانسیل تصادفی رژیم سویچینگ مارکوف با دو بازیکن، یعنی سرمایه گذار و بازار فرمول بندی می کنیم. در این مدل سرمایه گذار با دو منبع ریسک، یعنی، ریسک انتشار ناشی از نوسانات قیمت های مالی و ریسک رژیم سویچینگ به دلیل تغییر در شرایط اقتصادی مواجه می شود. در این جا، این دو منبع ریسک را در ارزیابی و کنترل منابع ریسک سرمایه گذار به حساب می آوریم.
فاطمه جوکار سید کاظم موسوی
به عقیده ی یونگ، کهن الگوها مهم ترین اشکال تجسمات فکری و عاطفی بشری هستند که به صورت گونه های موروثی در ناخودآگاه جمعی هر فردی نهفته اند. این صورِمثالی، طرح و الگوی کلیِ رفتار انسان محسوب می شوند و زمینه ی عملکردهای مشابه را فراهم می سازند. کهن الگوها در قالب تصویرهای نمادین در اساطیر، رویاها، بیماری های روان نژندی و آفرینش های هنری و ادبی نمود پیدا می کنند. از این رو آن دسته از آثار ادبی که ریشه در فرهنگ و اساطیر کهن دارند و از ناخودآگاه نویسنده نشأت گرفته اند؛ قابلیت نقد کهن الگویی یا اسطوره ای-روانشناختی را دارند. داستان«پارسیان و من» را می توان از این دست آثار به شمار آورد. «آرمان آرین» در این داستان، اسطوره، حماسه و تاریخ ایران را با الهام از شاهنامه و متون کهن، برای نوجوانان بازنویسی کرده است. پارسیان و من از آثار موفقی است که علاوه بر دادن اطلاعات اسطوره ای و تاریخی، می تواند به شناخت نوجوان از خود و گذشتگانش و نیز نوعی آگاهی و هوشیاریِ روانی کمک کند. همچنین نیاز روانیِ نوجوان به قهرمان پروری را در نوعی همزاد پنداری با قهرمانان اسطوره های ملی، برآورده کند. از آنجا که این اثر سرگذشت قومی و ملی است و ریشه در ناخودآگاه جمعی ما دارد، بستر مناسبی برای ظهور کهن الگوهاست. این پژوهش با استفاده از نمادهای کهن الگویی، کهن الگوهای نمود یافته در داستان را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و نگارنده سعی کرده است ضمن بررسی کهن الگوها، تأثیر آن ها را در آگاهی و رشد شخصیت نوجوان نشان دهد. این اثر علاوه بر اینکه مبحث اسطوره و در ژرف ساخت آن، کهن الگوها را در متنی روان برای نوجوانان مطرح می کند؛ می تواند حرکت هدفمند کشف خویشتن و کمال را در سنین پایین به جریان بیندازد.
فاطمه جوکار فاطمه گلشنی
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین شیوه های فرزندپروری و سبک های هویت با تفکر انتقادی دانش آموزان در قالب یک طرح توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان چهارم دبیرستان شهر تهران بود که از میان آنها 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از 5 منطقه ی آموزشی انتخاب شده و برای آنها پرسشنامه های فرزندپروری یانگ (فرم کوتاه) ، پرسشنامه سبک هویت برزونسکی و پرسشنامه تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب) اجرا شد. فرضیه های پژوهش با استفاده از روش آماری همبستگی و محاسبات آماری از نوع رگرسیون چند متغیری بررسی شد و محاسبات آماری با استفاده از نرم افزار spss انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک های هویت و تفکر انتقادی ارتباط معنی دار وجود دارد . همچنین بین شیوه های فرزندپروری با تفکر انتقادی رابطه معنی دار وجود دارد. سهم سبک هویت تعهد و شیوه فرزندپروری بی اعتمادی ، پذیرش ، ایثار در پیش بینی تفکر انتقادی بیشتر است.