نام پژوهشگر: شیما حیدری
شیما حیدری محمود دژکام
هدف: اضطراب و افسردگی از جمله اختلالات شایع روانی به خصوص در سنین جوانی و در میان دانشجویان هستند. شواهدی در دست است که این دو اختلال به صورت همبود رخ میدهند وشیوع آن در ده? اخیر رو به افزایش است. درمانگریهای شناختی در بهبود وکاهش این اختلالات در جامع? ایرانی بکار گرفته شده اند ولی درمان های روان پویشی کوتاه مدت به ویژه با رویکرد همدلانه در این مورد گزارش نشده است. این در حالی است که پژوهش های اخیر تأثیر رویکردهای روان پویشی و مبتنی بر سبک دلبستگی را در کاهش اضطراب و افسردگی موثر میدانند. هدف این مطالعه بررسی تأثیر روان درمانگری پویشی کوتاه مدت با رویکرد همدلانه در کاهش اضطراب و افسردگی دانشجویان با در نظر گرفتن سبک دلبستگی آنها بود. روش: در این مطالعه، طرح شبه آزمایشی، با اندازه گیری های مکرر بکار گرفته شد. بدین منظور 20 نفر از دانشجویان دانشگاه صنعتی بابل که به دلیل اضطراب و افسردگی به مرکز مشاوره مراجعه کرده بودند، از طریق مصاحبه و پرسشنام? اضطراب، افسردگی و تنیدگی dass-21 و مقیاس سبک دلبستگی هازن و شیور و مصاحب? cri ، انتخاب شدند. گروه نمونه از دو گروه 10 نفره تشکیل شده بود. آزمودنیهای گروه اول دارای سبک دلبستگی اضطرابی/دوسوگرا و آزمودنی های گروه دوم دارای سبک دلبستگی اجتنابی، بر اساس نمرات asq و مصاحب? cri بودند. گروه نمونه از 9 مرد و 11 زن، با دامنه سنی 24-19 سال تشکیل یافته بود. هم? آزمودنیها مقیاس های پژوهش را در مرحل? خط پایه، پس از درمان و پیگیری سه ماهه تکمیل کرده و روان درمانگری پویشی کوتاه مدت با رویکرد همدلانه را به مدت 12 جلس? درمانی به صورت هفتگی و انفرادی دریافت کردند. یافتهها: به منظور بررسی یافتهها از آزمون آماری تحلیل کواریانس چند متغیری با اندازهگیریهای مکرر استفاده شد. نتایج کاهش معناداری را در نمرات اضطراب و افسردگی پس از درمان، برای هر دو سبک دلبستگی نشان داد. و این کاهش در دور? پی گیری سه ماهه پایدار بود. انداز? اثر این کاهش برای نمرات اضطراب،2.01 و برای نمرات افسردگی، 2.77 یافت شد که با معیار کوهن، انداز? اثر بسیار بزرگ و قابل قبولی است. نیز آزمودنیها افزایش معناداری را در نمرات سبک دلبستگی ایمن و کاهش معناداری در سبک اجتنابی نشان دادند. نتیجهگیری: روان درمانگری پویشی کوتاه مدت با رویکرد همدلانه، یک مداخل? موثر در کاهش اضطراب و افسردگی در میان دانشجویان ایرانی است. در ضمن این رویکرد درمانگری به یک اندازه در کاهش اضطراب و افسردگی دانشجویانی با سبک دلبستگی اضطرابی/دوسوگرا و اجتنابی، موثر است.
شیما حیدری محمد اورکی
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بازی های ویدیویی اکشن بر کارآمدی خواندن و میزان توجه انتخابی بینایی کودکان نارساخوان انجام گرفت. روش: در این پژوهش که از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود،از میان دانش آموزان پسر نارساخوان 9 تا 11ساله مراجعه کننده به مرکز ویژه ناتوانی های یادگیری شهرستان خرمدره در سال تحصیلی 92-93 ،30 کودک به عنوان نمونه آماری به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و سپس از نمونه انتخابی، 15نفر در گروه آزمایش و 15نفردر گروه کنترل بکار گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه و در هر جلسه ، 80 دقیقه به انجام یک بازی ویدیویی اکشن پرداخت.بعد از مداخله از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد.برای جمع آوری داده ها از آزمون اختلال خواندن نصفت (1380)، نرم افزار آزمون استروپ، آزمون ماتریسهای پیشرونده رنگی ریون و آزمون بیش فعالی/کمبود توجه(adhd) اقتباس شده از پرسشنامه علائم مرضی کودکان (csi-4) استفاده شد.داده های پژوهش توسط نرم افزار (spss) و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: با توجه به یافته های پژوهش حاضر، در آزمون اختلال خواندن در سطح معناداری (05/0p<)، تفاوت معناداری میان گروه آزمایش و گواه از نظر مدت زمان خواندن، مجموع خطاهای خواندن و درک مطلب مشاهده شد.در آزمون استروپ نیز در سطح معناداری مفروض،بین دو گروه به لحاظ زمان آزمایش همخوان و ناهمخوان، پاسخ صحیح همخوان و ناهمخوان،و زمان واکنش همخوان و ناهمخوان تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که بازی ویدیویی اکشن باعث افزایش کارآمدی خواندن و توجه انتخابی بینایی کودکان نارساخوان گروه آزمایش شده است.ثانیاً،نتایج حاکی از پایداری اثرات بعد از گذشت 2 ماه در گروه آزمایش بود و در عین حال درمانی جدید،سریع و مفرح نیز برای اختلال خواندن ارائه شد