نام پژوهشگر: حمیدرضا شیروانی
حمیدرضا شیروانی مجتبی رجب بیگی
این پژوهش با موضوع « بررسی چالش های پیاده سازی فرایند مهندسی مجدد کسب و کار در سازمان تأمین اجتماعی استان البرز» به بررسی روابط بین ویژگی های ساختاری،مدیریت منابع انسانی، فناوری اطلاعات و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری در سازمان تأمین اجتماعی پرداخته است. در این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ به این مسئله هستیم که آیا ویژگی های خاص سازمان تأمین اجتماعی بر پیاده سازی bpr در این سازمان،تأثیر گذار است؟ فرضیات این پژوهش عبارتند از: فرضیه اصلی اول: بین ویژگی های ساختاری سازمان تأمین اجتماعی و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری رابطه معنادار وجود دارد. فرضیه فرعی 1-1: بین پیچیدگی سازمان و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری رابطه معنادار وجود دارد. فرضیه فرعی 1-2: بین رسمیت سازمان و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری رابطه معنادار وجود دارد. فرضیه فرعی 1-3: بین تمرکز سازمان و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری رابطه معنادار وجود دارد. فرضیه اصلی دوم: بین مدیریت منابع انسانی و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری در سازمان تأمین اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. فرضیه فرعی 2-1: بین جذب منابع انسانی و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری در سازمان تأمین اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. فرضیه فرعی 2-2: بین نگه داشت منابع انسانی و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری در سازمان تأمین اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. فرضیه فرعی 2-3: بین بهسازی منابع انسانی و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری در سازمان تأمین اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. فرضیه اصلی سوم: بین فناوری اطلاعات و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری در سازمان تأمین اجتماعی رابطه معنادار وجود دارد. فرضیه فرعی 3-1: بین زیرساخت های فناوری اطلاعات و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری در سازمان تأمین اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. فرضیه فرعی 3-2: بین سیستم های اطلاعات پشتیبان و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری در سازمان تأمین اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. فرضیه فرعی 3-3: بین سیستم های اطلاعات کسب و کار و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری در سازمان تأمین اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر ویژگی های ساختاری سازمان تأمین اجتماعی مانند رسمیت، تمرکز و پیچیدگی و نیز با توجه به ویژگی های این سازمان تأثیر چالش های تکنیکی و انسانی در مسیر پیاده سازی bpr است که در این کار تحقیقی هدف آن است که برای حل این مشکلات راهکارهایی را بدست آوریم. پژوهش حاضر بر اساس هدف یک تحقیق کاربردی و بر مبنای روش پژوهش توصیفی - پیمایشی است. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه استاندارد شده در جامعه آماری مورد مطالعه که شامل واحدهای ستادی درمانی و بیمه ا ی (شانزده واحد) بود جمع آوری گردید. همچنین لازم به ذکر است که برای اطمینان از پایایی پرسشنامه ها، ابتدا بین 30 نفر از مدیران و سرپرستان توزیع گردید که نتایج حاکی از پایایی بالای پرسشنامه ها بود. حجم نمونه 210 نفر شامل مدیران و سرپرستان بخش های بیمه ای و درمانی تأمین اجتماعی استان البرز بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی توزیع شد که تعداد 132 پرسشنامه جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارهای spss و lisrel تجزیه و تحلیل شد و در دو قسمت آمار توصیفی (مشخصات جمعیت شناختی) و آمار استنباطی (شامل آزمون فرضیه ها) مورد بررسی قرار گرفت.یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که 79/28درصد پاسخ دهندگان زن و 21/71 درصد آن ها را مرد تشکیل داده اند.یافته ها نشان می دهد که 15 نفر از پاسخ دهندگان زیر لیسانس می باشند که 36/11 درصد از نمونه را تشکیل می دهند. همچنین 79 نفر لیسانس با 85/59 درصد، فوق لیسانس 15 نفر با 36/11 درصد، دکترا 23 نفر با 42/17 درصد در این پژوهش مشارکت داشته اند.یافته ها نشان می دهد که 03/3 درصد پاسخ دهندگان کمتر از پنج سال ، 85/9 درصد 5 تا 10 سال، 03/28درصد بین 11 تا 15 سال ، 12/37 درصد 16 تا 20 سال و 97/21 درصد بیش از بیست سال سابقه کار داشته اند. این اعداد نشان می دهد که بیشترین تعداد از نمونه بین 16 تا 20 سال و کمترین تعداد کمتر از 5 سال سابقه کار داشته اند. برای آزمون فرضیات پژوهش و تحلیل داده های جمع آوری شده از مدل یابی معادلات ساختاری(sem) با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شده است نتایج حاصل از آزمون فرضیات به شرح زیر است: فرضیه اصلی اول: بین ویژگی های ساختاری سازمان تأمین اجتماعی و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری رابطه معنادار وجود دارد. بر طبق نتایج به دست آمده از ضریب مسیر و آماره t و همچنین نمودارهای ضرایب استاندارد و معناداری ضرایب مدل اصلی، مشخص شده است متغیر ویژگی های ساختاری سازمان تأمین اجتماعی در سطح اطمینان 95% بر اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری تأثیر معناداری دارد. (آماره t خارج بازه منفی 96/1 تا مثبت 96/1 قرار گرفته است). با توجه به مثبت بودن ضریب بتا می توان گفت نوع رابطه دو متغیر مثبت و هم جهت است. بنابراین در سطح اطمینان 95% می توان انتظار داشت با توسعه ویژگی های ساختاری سازمان تأمین اجتماعی، اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری نیز در جهت مثبت ارتقا پیدا می کند و با عدم توسعه ویژگی های ساختاری سازمان تأمین اجتماعی نیز منجر به اجرای ضعیف مهندسی مجدد فرایندهای کاری در سازمان تأمین اجتماعی خواهد شد و در نتیجه فرضیه اصلی اول در سطح اطمینان 95% تایید می گردد. فرضیه فرعی اول: بین پیچیدگی سازمان و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری رابطه معنادار وجود دارد. بر طبق نتایج به دست آمده از ضریب مسیر و آماره t و همچنین نمودارهای ضرایب استاندارد و معناداری ضرایب مدل فرعی، مشخص شده است متغیر پیچیدگی سازمان در سطح اطمینان 95% بر اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری تأثیر معناداری دارد. (آماره t خارج بازه منفی 96/1 تا مثبت 96/1 قرار گرفته است). با توجه به مثبت بودن ضریب بتا می توان گفت نوع رابطه دو متغیر مثبت و هم جهت است. بنابراین در سطح اطمینان 95% می توان انتظار داشت با بالا رفتن پیچیدگی سازمان، اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری نیز در جهت مثبت ارتقا پیدا می کند و با عدم افزایش پیچیدگی سازمان نیز منجر به اجرای ضعیف مهندسی مجدد فرایندهای کاری در سازمان تأمین اجتماعی خواهد شد و در نتیجه فرضیه فرعی اول در سطح اطمینان 95% تایید می گردد. فرضیه فرعی دوم: بین رسمیت سازمان و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری رابطه معنادار وجود دارد. بر طبق نتایج به دست آمده از ضریب مسیر و آماره t و همچنین نمودارهای ضرایب استاندارد و معناداری ضرایب مدل فرعی، مشخص شده است متغیر رسمیت سازمان در سطح اطمینان 95% بر اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری تأثیر معناداری دارد. (آماره t خارج بازه منفی 96/1 تا مثبت 96/1 قرار گرفته است). با توجه به مثبت بودن ضریب بتا می توان گفت نوع رابطه دو متغیر مثبت و هم جهت است. بنابراین در سطح اطمینان 95% می توان انتظار داشت با بالا رفتن رسمیت سازمان، اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری نیز در جهت مثبت ارتقا پیدا می کند و عدم افزایش رسمیت سازمان نیز منجر به اجرای ضعیف مهندسی مجدد فرایندهای کاری در سازمان تأمین اجتماعی خواهد شد و در نتیجه فرضیه فرعی دوم در سطح اطمینان 95% تایید می گردد. فرضیه فرعی سوم: بین تمرکز سازمان و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری رابطه معنادار وجود دارد. بر طبق نتایج به دست آمده از ضریب مسیر و آماره t و همچنین نمودارهای ضرایب استاندارد و معناداری ضرایب مدل فرعی، مشخص شده است متغیر تمرکز سازمان در سطح اطمینان 95% بر اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری تأثیر معناداری دارد. (آماره t خارج بازه منفی 96/1 تا مثبت 96/1 قرار گرفته است). با توجه به مثبت بودن ضریب بتا می توان گفت نوع رابطه دو متغیر مثبت و هم جهت است. بنابراین در سطح اطمینان 95% می توان انتظار داشت با بالا رفتن تمرکز سازمان، اجرای مهندسی مجدد فرایندهای کاری نیز در جهت مثبت ارتقا پیدا می کند و عدم افزایش تمرکز سازمان نیز منجر به اجرای ضعیف مهندسی مجدد فرایندهای کاری در سازمان تأمین اجتماعی خواهد شد و در نتیجه فرضیه فرعی سوم در سطح اطمینان 95% تایید می گردد. فرضیه اصلی دوم: بین مدیریت منابع انسانی و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری رابطه معنادار وجود دارد. بر طبق نتایج به دست آمده از ضریب مسیر و آماره t و همچنین نمودارهای ضرایب استاندارد و معناداری ضرایب مدل اصلی، مشخص شده است متغیر مدیریت منابع انسانی در سطح اطمینان 95% بر اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری تأثیر معناداری دارد. (آماره t خارج بازه منفی 96/1 تا مثبت 96/1 قرار گرفته است). با توجه به مثبت بودن ضریب بتا می توان گفت نوع رابطه دو متغیر مثبت و هم جهت است. بنابراین در سطح اطمینان 95% می توان انتظار داشت با بالا رفتن مدیریت منابع انسانی، اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری نیز در جهت مثبت ارتقا پیدا می کند و عدم افزایش مدیریت منابع انسانی نیز منجر به اجرای ضعیف مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری در سازمان تأمین اجتماعی خواهد شد و در نتیجه فرضیه اصلی دوم در سطح اطمینان 95% تایید می گردد. فرضیه فرعی اول: بین جذب منابع انسانی و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری رابطه معنادار وجود دارد. بر طبق نتایج به دست آمده از ضریب مسیر و آماره t و همچنین نمودارهای ضرایب استاندارد و معناداری ضرایب مدل فرعی، مشخص شده است متغیر جذب منابع انسانی در سطح اطمینان 95% بر اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری تأثیر معناداری دارد. (آماره t خارج بازه منفی 96/1 تا مثبت 96/1 قرار گرفته است). با توجه به مثبت بودن ضریب بتا می توان گفت نوع رابطه دو متغیر مثبت و هم جهت است. بنابراین در سطح اطمینان 95% می توان انتظار داشت با بالا رفتن جذب منابع انسانی، اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری نیز در جهت مثبت ارتقا پیدا می کند و عدم افزایش جذب منابع انسانی نیز منجر به اجرای ضعیف مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری در سازمان تأمین اجتماعی خواهد شد و در نتیجه فرضیه فرعی اول در سطح اطمینان 95% تایید می گردد. فرضیه فرعی دوم: بین نگه داشت منابع انسانی و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری رابطه معنادار وجود دارد. بر طبق نتایج به دست آمده از ضریب مسیر و آماره t و همچنین نمودارهای ضرایب استاندارد و معناداری ضرایب مدل فرعی، مشخص شده است متغیر نگه داشت منابع انسانی در سطح اطمینان 95% بر اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری تأثیر معناداری دارد. (آماره t خارج بازه منفی 96/1 تا مثبت 96/1 قرار گرفته است). با توجه به مثبت بودن ضریب بتا می توان گفت نوع رابطه دو متغیر مثبت و هم جهت است. بنابراین در سطح اطمینان 95% می توان انتظار داشت با بالا رفتن نگه داشت منابع انسانی، اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری نیز در جهت مثبت ارتقا پیدا می کند و عدم توسعه نگه داشت منابع انسانی نیز منجر به اجرای ضعیف مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری در سازمان تأمین اجتماعی خواهد شد و در نتیجه فرضیه فرعی دوم در سطح اطمینان 95% تایید می گردد. فرضیه فرعی سوم: بین بهسازی منابع انسانی و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری رابطه معنادار وجود دارد. بر طبق نتایج به دست آمده از ضریب مسیر و آماره t و همچنین نمودارهای ضرایب استاندارد و معناداری ضرایب مدل فرعی، مشخص شده است متغیر بهسازی منابع انسانی در سطح اطمینان 95% بر اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری تأثیر معناداری دارد. (آماره t خارج بازه منفی 96/1 تا مثبت 96/1 قرار گرفته است). با توجه به مثبت بودن ضریب بتا می توان گفت نوع رابطه دو متغیر مثبت و هم جهت است. بنابراین در سطح اطمینان 95% می توان انتظار داشت با بالا رفتن بهسازی منابع انسانی، اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری نیز در جهت مثبت ارتقا پیدا می کند و عدم توسعه بهسازی منابع انسانی نیز منجر به اجرای ضعیف مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری در سازمان تأمین اجتماعی خواهد شد و در نتیجه فرضیه فرعی سوم در سطح اطمینان 95% تایید می گردد. فرضیه اصلی سوم: بین فناوری اطلاعات و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری رابطه معنادار وجود دارد. بر طبق نتایج به دست آمده از ضریب مسیر و آماره t و همچنین نمودارهای ضرایب استاندارد و معناداری ضرایب مدل اصلی، مشخص شده است متغیر فناوری اطلاعات در سطح اطمینان 95% بر اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری تأثیر معناداری دارد. (آماره t خارج بازه منفی 96/1 تا مثبت 96/1 قرار گرفته است). با توجه به مثبت بودن ضریب بتا می توان گفت نوع رابطه دو متغیر مثبت و هم جهت است. بنابراین در سطح اطمینان 95% می توان انتظار داشت با بالا رفتن فناوری اطلاعات، اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری نیز در جهت مثبت ارتقا پیدا می کند و عدم توسعه فناوری اطلاعات نیز منجر به اجرای ضعیف مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری در سازمان تأمین اجتماعی خواهد شد و در نتیجه فرضیه اصلی سوم در سطح اطمینان 95% تایید می گردد. فرضیه فرعی اول: بین زیرساخت های فناوری اطلاعات و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری رابطه معنادار وجود دارد. بر طبق نتایج به دست آمده از ضریب مسیر و آماره t و همچنین نمودارهای ضرایب استاندارد و معناداری ضرایب مدل فرعی، مشخص شده است متغیر زیرساخت های فناوری اطلاعات در سطح اطمینان 95% بر اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری تأثیر معناداری دارد. (آماره t خارج بازه منفی 96/1 تا مثبت 96/1 قرار گرفته است). با توجه به مثبت بودن ضریب بتا می توان گفت نوع رابطه دو متغیر مثبت و هم جهت است. بنابراین در سطح اطمینان 95% می توان انتظار داشت با بالا رفتن زیرساخت های فناوری اطلاعات، اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری نیز در جهت مثبت ارتقا پیدا می کند و عدم توسعه زیرساخت های فناوری اطلاعات نیز منجر به اجرای ضعیف مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری در سازمان تأمین اجتماعی خواهد شد و در نتیجه فرضیه فرعی اول در سطح اطمینان 95% تایید می گردد. فرضیه فرعی دوم: بین سیستم های اطلاعات پشتیبان و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری رابطه معنادار وجود دارد. بر طبق نتایج به دست آمده از ضریب مسیر و آماره t و همچنین نمودارهای ضرایب استاندارد و معناداری ضرایب مدل فرعی، مشخص شده است متغیر سیستم های اطلاعات پشتیبان در سطح اطمینان 95% بر اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری تأثیر معناداری ندارد. (آماره t درون بازه منفی 96/1 تا مثبت 96/1 قرار گرفته است) و در نتیجه فرضیه فرعی دوم در سطح اطمینان 95% رد می گردد. فرضیه فرعی سوم: بین سیستم های اطلاعات کسب و کار و اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری رابطه معنادار وجود دارد. بر طبق نتایج به دست آمده از ضریب مسیر و آماره t و همچنین نمودارهای ضرایب استاندارد و معناداری ضرایب مدل فرعی، مشخص شده است متغیر سیستم های اطلاعات کسب و کار در سطح اطمینان 95% بر اجرای مهندسی مجدد فرایندهای در سازمان تأمین اجتماعی کاری تأثیر معناداری ندارد. (آماره t درون بازه منفی 96/1 تا مثبت 96/1 قرار گرفته است) و در نتیجه فرضیه فرعی سوم در سطح اطمینان 95% رد می گردد.