نام پژوهشگر: محمدرضا ساریخانی

تأثیر گونه های باکتری azospirillum بر جذب نیتروژن و فعالیت آنزیم نیترات رداکتاز در گندم تحت تنش کمبود آب
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  زهرا حیدریان باروق   ناصر علی اصغرزاد

تنش کمبود آب در مناطق خشک و نیمه خشک، جذب نیتروژن و فعالیت آنزیم نیترات رداکتاز در گیاهان را کاهش می دهد تحقیقات اخیر نشان می دهد که باکتری azospirillum علاوه بر دارا بودن نقش تثبیت نیتروژن، با داشتن خصوصیات pgps، باعث افزایش جذب نیتروژن، فعالیت نیترات رداکتاز و احیای نیترات در گندم می شود. چهار ایزوله باکتری azospirillum شامل ایزوله های ac46-i، ac45-ii، ac51-vi و ac49-vii که توانایی تولید اکسین و تثبیت نیتروژن آنها در آزمایشات قبلی تعیین شده بود، از دانشگاه علوم کشاورزی گرگان دریافت گردید. این پژوهش در قالب سه آزمایش به انجام رسید. در آزمایش اول، فعالیت آنزیم نیترات رداکتاز ایزوله ها اندازه گیری شد. هر چهار ایزوله در تست نیترات رداکتاز مثبت بوده و برای آزمایشات بعدی مورد استفاده قرار گرفتند. در آزمایش دوم، اثر چهار ایزوله باکتری بر جوانه زنی بذر گندم رقم سرداری به صورت کشت درون شیشه ای و در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. در آزمایش سوم، تأثیر تنش کمبود آب بر جذب نیتروژن و فعالیت نیترات رداکتاز در گیاه گندم رقم سرداری تلقیح شده با چهار ایزوله فوق الذکر بصورت گلدانی و آزمایش فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی، بررسی شد. تنش های کمبود آب در محدوده پتانسیل های ماتریک kpa20- تا10- ، kpa50- تا 40- و kpa75- تا 65- اعمال شدند. نتایج آزمایش دوم نشان داد که درصد و سرعت جوانه زنی تحت تأثیر ایزوله ها قرار نمی گیرد ولی رشد ریشه چه و ساقه چه در حضور هر چهار ایزوله بطور معنی داری افزایش یافت. نتایج آزمایش سوم نشان داد که با افزایش سطح تنش، فعالیت نیترات رداکتازی ریشه و برگ گندم، نیتروژن ریشه و بخش هوایی و وزن خشک ریشه و بخش هوایی کاهش می یابد. در شرایط تنش kpa75 - تا 65- فقط ایزوله ac49-vii فعالیت نیترات رداکتازی برگ را افزایش داد. فعالیت نیترات رداکتازی ریشه گندم در هر سه سطح تنش، در حضور هر چهار ایزوله افزایش یافت و بیشترین میزان در هر سه سطح تنش در دو ایزوله ac49-vii و ac46-i بود. میزان افزایش فعالیت نیترات رداکتازی ریشه گندم در حضور ایزوله ها نسبت به تیمار شاهد، بطور متوسط 171 درصد بود. غلظت نیتروژن و همچنین وزن تر و خشک بخش هوایی و ریشه نیز در سطح تنش kpa75- تا 65- در حضور ایزوله ها نسبت به تیمار شاهد افزایش یافت و در این موارد نیز ac49-vii و ac46-i موثرترین ایزوله ها بودند. فعالیت آنزیم نیترات رداکتاز در خاک گلدان ها نیز در حضور هر چهار ایزوله افزایش یافت و این افزایش با فعالیت نیترات رداکتازی ایزوله ها همبستگی معنی داری (886/0=2r) داشت. میزان افزایش فعالیت نیترات رداکتازی خاک در حضور ایزوله ها نسبت به تیمار شاهد، بطور متوسط 294 درصد بود. با افزایش سطح تنش کمبود آب، فعالیت نیترات رداکتازی خاک گلدان ها نیز کاهش یافت.

اثر مایه زنی توأم باکتری pseudomonas fluorescens و قارچ glomus intraradices بر شاخصهای رشد گیاه گوجه فرنگی در سطوح مختلف شوری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1391
  مینا حکیمی   ناصر علی اصغرزاد

گیاهان در همزیستی با قارچهای میکوریز آربوسکولار1 (amf) علاوه بر جذب بیشتر عناصر غذایی و آب، می توانند مقاومت خود را در برابر تنشهای محیطی از قبیل شوری و یا خشکی افزایش دهند. تصور می رود حضور برخی از باکتریهای محرک رشد گیاه2 (pgpr) مخصوصاً سودوموناسها در ریزوسفر چنین گیاهانی احتمالاً اثر هم افزایی3 داشته و اثرات مثبت قارچهای میکوریز را تشدید کنند. در این تحقیق گیاه گوجه فرنگی رقم super strain b در یک طرح فاکتوریل با قارچ glomus-intraradices (با تلقیح (+am) و بدون تلقیح (-am)) ، دو ایزوله ازpseudomonas fluorescens (tabriz و chao) (pft: pseudomonas fluorescens tabriz ، pfc: pseudomonas fluorescens chao) تلقیح شده و همراه تیمار شاهد سطوح شوری کم، متوسط و زیاد به گلدانها اعمال خواهد شد. سطوح شوری: غیرشور (06/1ec=)، 3، 6 و 9 دسی زیمنس بر متر با استفاده از ترکیب نمکها (که نسبت آنها در تحقیقات قبلی بدست آمده است) تهیه خواهد شد. در پایان دور? رشد رویشی، شاخصهای رشد، غلظت عناصر n،p،k و ca در بخش هوایی و ریش? گیاه، غلظت پرولین برگ اندازه گیری و نسبتهای na/k و na/ca در اندام هوایی و ریشه محاسبه خواهند شد.

اثر قارچ های میکوریز آربوسکولار بر برخی خصوصیات فیزیکی و هیدرولیکی یک خاک تحت کشت گوجه فرنگی و جوبهاره
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1391
  فریبا سمایی نعمت آباد   شکراله اصغری

قارچ های میکوریزی نقش کلیدی در بهبود خصوصیات فیزیکی، هیدرولیکی، بیولوژیکی و شیمیایی خاک ایفا می کنند. در خاکهای درشت بافت به علت پائین بودن میزان کلوئیدهای رسی و هوموس، پایداری خاکدانه ها ضعیف است. همچنین در این خاکها به دلیل وجود منافذ درشت فراوان، هدایت هیدرولیکی بالا بوده و ظرفیت نگهداری آب و عناصر غذایی پائین می باشد. در نتیجه آبشویی و انتقال آلاینده ها به آبهای زیرزمینی به سهولت انجام می پذیرد. اهداف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر قارچ های میکوریزی بر خصوصیات فیزیکی شامل توزیع اندازه منافذ (ماکرو، مزو و میکرو)، میانگین وزنی قطر خاکدانه ها، جرم مخصوص ظاهری و حقیقی و تخلخل کل، خصوصیات هیدرولیکی شامل رطوبت های ظرفیت مزرعه، نقطه پژمردگی دائم و قابل استفاده گیاه و هدایت هیدرولیکی اشباع در یک خاک درشت بافت زیر کشت گیاهان جوبهاره و گوجه فرنگی در شرایط گلخانه ای بود. آزمایش با استفاده از دو گونه قارچ میکوریز آربوسکولار شامل گلوموس اتونیکاتوم (gi) و گلوموس اینترارادیسز (ge) و یک تیمار شاهد (بدون قارچ) در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در یک خاک لوم شنی قلیایی انجام گرفت. خاک گذرانده شده از الک 75/4 میلی متر در شرایط استریل در گلدان های پلاستیکی با قطر و ارتفاع به ترتیب 75/19 و 20 سانتی-متر بر اساس جرم مخصوص ظاهری خاک مزرعه (g/cm3 28/1) پر شد. به هر گلدان (به استثنای تیمار شاهد) 100 گرم زاد مایه قارچی اضافه گردید. بذور جوبهاره ضد عفونی شده در خاک گلدان ها کشت گردید. بذور گوجه فرنگی پس از ضد عفونی در پرلیت استریل برای تولید نشاء کشت گردید. نشاء های گوجه فرنگی به گلدان های حاوی خاک استریل منتقل شدند. بعد از پایان دوره رشد گیاهان، نمونه های خاک دست خورده و دست نخورده از عمق 10 تا 15 سانتی متر گلدان ها تهیه و خصوصیات فیزیکی و هیدرولیکی فوق الذکر در آنها اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که قارچ های gi و ge به ترتیب تحت کشت گیاهان گوجه-فرنگی و جوبهاره باعث افزایش معنی دار (01/0 > p) میانگین وزنی قطر خاکدانه ها (mwd) به میزان 4/193 و 8/288، 6/113 و 8/201 درصد، منافذ مزو (30 تا 75 میکرومتر) به میزان 7/49 و 9/25، 8/20 و 8/27 درصد و منافذ میکرو (کوچکتر از 30 میکرومتر) به میزان 5/5 و 6/19، 5 و 1/14 درصد، رطوبت ظرفیت مزرعه ای (fc) به میزان 1/14 و 1/35، 6/12 و 7/24 درصد، رطوبت نقطه پژمردگی دائم (pwp) به میزان 4/12 و 6/22، 1/11 و 1/20 درصد، آب قابل استفاده (awc) به میزان 9/14 و 3/41، 3/13 و 1/27 درصد و کاهش جرم مخصوص ظاهری (db) به میزان 1/4 و 8، 4/3 و 1/5 درصد، منافذ ماکرو (بزرگتر از 75 میکرومتر) به میزان 2/10 و 1/14، 5/9 و 3/17 درصد و هدایت هیدرولیکی اشباع (ks) به میزان 4/52 و 8/70، 8/68 و 2/88 درصد نسبت به شاهد گردید. بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق قارچ های میکوریزی در اصلاح و یا بهبود خصوصیات خاکهای درشت بافت بسیار مفید می باشند.

تاثیر چند کود زیستی، باکتریهای تحریک کننده رشد گیاه و قارچ میکوریز آربوسکولار بر رشد، عملکرد و صفات کیفی تره ایرانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1392
  کیوان کریمی   صاحبعلی بلندنظر

باکتری های حل کننده فسفات و تثبیت کننده نیتروژن نقش مهمی در تامین نیاز گیاهان به عناصر غدایی گیاهان دارند. این باکتری ها معمولا در اطراف ریشه گیاه مستقر شده و در تامین و جذب عناصر غذایی نقش دارد. همچنین قارچ های میکوریز نیز اهمیت ویژه ای در چرخه عناصر غذایی به ویژه فسفر دارند که بصورت همزیستی با گیاهان باعث ایجاد مقاومت به خشکی می شوند. به منظور بررسی اثر کارایی باکترهای تحریک کننده رشد گیاهان و قارچ های میکوریز آربوسکولار بر رشد، عملکرد و صفات کیفی تره ایرانی آزمایشی به صورت مزرعه ای و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 10 تیمار و 3 تکرار در مزرعه به اجرا در آمد. در این آزمایش بذر تره ایرانی توده محلی تبریز با کودهای زیستی شامل: باکتری هایpseudomonas putida p13،pantoea agglomerans p5 (موجود در کود زیستی بارور2)، باکتری azotobacter (موجود در کود زیستی نیتروکسین)، باکتری های azospirillum ac46i، azospirillum ac49v?، باکتری هایpseudomonas fluorescence chao،pseudomonas putida tabriz و دو گونه قارچ میکوریز آربوسکولار glomus versiforme، glomus intraradices تلقیح و کاشته شد. گیاهان پس از رشد کافی برداشت و میزان عملکرد هر تیمار به طور جداگانه برداشت و توزین گردید و شاخص های کیفی شامل ویتامین ث، پروتئین محلول، tss، تندی، پلی فنل کل، محتوای کلروفیل، فسفر، نیتروژن کل، پتاسیم، درصد ماده خشک و شاخص های کمی شامل عملکرد و سطح برگ از چین دوم به بعد مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که شاخص های ارتفاع گیاه، سطح برگ، وزن تر، درصد کلنیزاسیون، محتوای کلروفیل، ویتامین ث، پلی فنل کل، فسفر و نیتروژن در سطح احتمال 1 درصد و وزن خشک، عملکرد، اسیدپیروویک، پروتئین های محلول، درصد ماده خشک و مقدار جذب فسفر و نیتروژن در سطح احتمال 5 درصدتحت تاثیر تیمار کودهای زیستی معنی دار شده است که تیمار تلفیقی قارچ های میکوریز به همراه باکتری های تثبیت کننده نیتروژن به ویژه azotobacter نتایج بهتری را نسبت به بقیه تیمارهای میکروبی در افزایش صفات کمی و کیفی تره ایرانی داشته است.

تاثیر باکتریهای محرک رشد گیاه و قارچ میکوریز بر رشد، عملکرد و صفات کیفی پیاز خوراکی توده هوراند
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  حسین عزتی کنده   صاحبعلی بلندنظر

باکتری های حل کننده فسفات و تثبیت کننده نیتروژن نقش مهمی در تامین نیاز گیاهان به عناصر غذایی را دارند. این باکتری ها در اطراف ریشه گیاه مستقر شده و در تامین و جذب عناصر غذایی نقش دارند. همچنین قارچ های میکوریز نیز اهمیت ویژه ای در چرخه عناصر غذایی به ویژه فسفر دارند که به صورت همزیستی با گیاهان باعث ایجاد مقاومت به خشکی می شوند. به منظور بررسی اثر کارایی باکتری های محرک رشد گیاهان و قارچ های میکوریز آربوسکولار بر رشد، عملکرد و صفات کیفی پیاز خوراکی توده هوراند آزمایشی مزرعه ای به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با 8تیمار و 3 تکرار در مزرعه به اجرا در آمد. در این آزمایش پیاز خوراکی توده هوراند با باکتری های azospirillum ac46iو pseudomonas fluorescens chao ویک گونه قارچ میکوریز آربوسکولارglomus intraradices تلقیح و کاشته شد. در مرحله پیازدهی، تعداد برگ، نسبت پیازدهی و وزن تر و خشک بوته و در مرحله رسیده سوخ، عملکرد و شاخص های کیفی شامل tss، فسفر، پتاسیم، درصد ماده خشک اندازه گیری شد. اثر تیمار بر tss، تعداد پوسته خارجی، تعداد مرکز و چند قلویی، غلظت پتاسیم، معنی دار نبود. ولی تعداد برگ، وزن تر پیاز، وزن خشک پیاز، قطر گردن سوخ، طول بوته، وزن تر کل پیاز، شاخص برداشت، درصد ماده خشک، تعداد فلس خوراکی، قطر سوخ در زمان برداشت، عملکرد، درصد کلنیزاسیون، غلظت فسفر، نسبت پیازدهی و محتوای کلروفیل در سطح احتمال 1درصد و وزن خشک اندام هوایی، طول شبه ساقه، قطر سوخ، وزن تر برگ، در سطح احتمال 5درصد تحت تاثیر تیمار باکتری های محرک رشد گیاه و قارچ میکوریز معنی دار بود. که تیمار تلفیقی قارچ های میکوریز به همراه باکتری های محرک رشد گیاه (pgpr) نتایج بهتری را نسبت به بقیه تیمارهای میکروبی در بهبود صفات کمی و کیفی پیاز خوراکی توده هوراند داشت. در مواردی تاثیر باکتری ها و قارچ میکوریز به صورت منفرد بیشتر از ترکیب تلفیقی بود و همچنین در بعضی تیمارها ترکیب تلفیقی باکتری های محرک رشد و قارچ میکوریز نتایج مثبتی را به همراه داشته است.

پراکنش باکتری های حل کننده فسفات و فعالیت فسفاتازهای خاک در کاربری های متفاوت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1392
  نسترن چلبیانلوویجویه   محمدرضا ساریخانی

فسفر یکی از عناصر ضروری پرمصرف برای رشد گیاه محسوب می ¬شود، اما برخلاف سایر عناصر غذایی پرمصرف، کم¬ ‎تحرک ترین عنصر در خاک می ¬باشد. یکی از روش ¬های قابل استفاده نمودن منابع فسفر موجود در خاک بهره¬ گیری از توان زیستی خاک و به¬ویژه باکتری های حل کننده فسفات می باشد. تولید اسیدهای آلی و آنزیم های فسفاتاز از مکانیسم¬های اصلی درگیر در انحلال و رهاسازی فسفر خاک می باشد. حضور باکتری های حل کننده فسفات و همچنین فعالیت فسفاتازی خاک متأثر از شرایط حاکم بر خاک از جمله شرایط اقلیمی، نوع پوشش گیاهی و حتی نوع کاربری اراضی به لحاظ کشت گیاهان مختلف می ¬باشد. برای درک روابط موجود و با توجه به اهمیت و جایگاه موضوع، در این مطالعه از دو اقلیم متفاوت نیمه¬مرطوب (منطقه فندقلو¬- استان اردبیل) و نیمه¬خشک (منطقه نمین- اردبیل) نمونه های خاک از زمین هایی با کاربری تحت کشت گیاهان لگوم، غلات و بدون کشت نمونه ¬برداری شد و فعالیت فسفاتازی (اسیدی و قلیایی) نمونه های خاک مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت که میزان آنزیم فسفاتاز اسیدی در اقلیم نیمه مرطوب و شرایط عدم کشت و آنزیم فسفاتاز قلیایی در کاربری کشت لگوم و اقلیم نیمه خشک بیشترین مقدار به ترتیب µg pnp/g.h 59/866 و µg pnp/g.h 15/795 بدست آمد. پس از این مرحله، پراکنش باکتری های حل کننده فسفات با استفاده از محیط های اسپربر معدنی و آلی مورد بررسی قرار گرفت. شمارش و گزینش باکتری ها در محیط اسپربر معدنی با توجه به تولید هاله شفاف در حضور تری ‎کلسیم فسفات و در محیط اسپربر آلی (اینوزیتول هگزا فسفریک اسید بعلاوه bcip) با تولید فنوتیپ آبی برای کلنی های رشد یافته انجام گرفت. تعداد کل باکتری ها در کاربری لگوم و اقلیم نیمه خشک بیشترین بود (cfu/g 106×13/14) ، اما تعداد باکتری های حلکننده فسفات در هر دو محیط آلی و معدنی در شرایط عدم کشت و اقلیم نیمه مرطوب حداکثر بود (به ترتیب 106×9/1 و 106×48/1). در این مطالعه در مرحله گزینش از محیط معدنی 43 ایزوله و از محیط آلی 97 ایزوله غربالگری شد. این سویه ها مجدداً به صورت همزمان در کشت های نقطه ای بر اساس قطر هاله شفاف و قطر کلنی یا شدت رنگ آبی ایجاد شده مورد ارزیابی قرار گرفتند و سویه های غربال¬شده برتر در مرحله بعد در محیط های اسپربر مایع، بر¬اساس آزادسازی فسفر مورد سنجش و مقایسه قرار گرفتند. در پایان 5 سویه برتردر انحلال فسفات معدنی و آلی برای شناسایی نامزد¬ شدند که روش مولکولی مبتنی بر ژن های 16s rdna انجام گرفت، نتایج شناسایی مولکولی نشان داد که ایزوله c1 و c4 به ترتیب بیشترین تشابه را با جنس های pseudomonas sp. و stenotrophomonas sp.داشتند و ایزوله یc16 متعلق به جنس pseudomonas sp. بود که تعیین گونه ی آن نیاز به انجام تستهای بیوشیمیایی بیشتری دارد. همچنین با اندازه گیری ویژگی¬های فیزیکی و شیمیایی نمونه های خاک و اطلاعات به دست آمده از فعالیت آنزیمی خاک و پراکنش باکتری های حل کننده فسفات، روابط موجود از نظر آماری در قالب یک آزمایش فاکتوریل بر پایه ی طرح کاملا تصادفی چند مشاهده ای توسط نرم افزارهایspss و mstat-c مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که بین آنزیم فسفاتاز اسیدی با کربن آلی، درصد رس و سیلت خاک اثر مستقیم و مثبت و با کربنات کلسیم اثر مستقیم و منفی وجود دارد. همچنین ph، سیلت و رس خاک اثر مستقیم و مثبتی بر آنزیم فسفاتاز قلیایی داشتند.

تاًثیر برخی جدایه های باکتریایی آزادکننده پتاسیم بر رشد و جذب پتاسیم در گیاه گوجه فرنگی و شناسایی جدایه های کارآمد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  امید مدنی   محمدرضا ساریخانی

پتاسیم به همراه نیتروژن و فسفر سه عنصر ضروری برای رشد گیاه تلقی می شوند که نقش های بسیار مهمی در گیاهان دارند. پتاسیم عنصر هفتمین عنصر غذایی فراوان در لیتوسفر بوده و در بین کاتیونها بیش از بقیه توسط گیاه جذب می شود. در نتیجه کشاورزی متمرکز و کشت مداوم گیاهان به ویژه گیاهان پرنیاز، منابع در دسترس این عنصر در خاک محدود شده است. پرداختن به راهکار زیستی یکی از روشهای تأمین پتاسیم گیاه می باشد بر این اساس در این پژوهش توانایی 15 جدایه باکتریایی جداسازی شده در محیط الکساندروف (s5-5، s5-9، s6-6، s10-3، s11-2، s12-3، s14-1، s14-3، s15-1، s16-3، s17-4، s19-1، s19-2، s20-7 و s21-1) و سویه p13 pseudomonas putida مورد آزمایش قرار گرفت و میزان تاثیرگذاری آنها بر تغذیه پتاسیمی گیاه گوجه فرنگی در بستر شن و کانی میکا (موسکویت) بررسی شد. بر این اساس ابتدا در گلدانهای حاوی بستر استریل شن و کانی میکا، تعداد 10 بذر گوجه فرنگی ضدعفونی شده قرار گرفت و سپس تلقیح میکروبی (1 میلی لیتر به ازاء هر بذر با استفاده از مایه تلقیح با 0/8od=)، انجام شد. این آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی و با در نظر گرفتن 16 تیمار میکروبی و یک نمونه شاهد در سه تکرار انجام شد. آبیاری گلدانها و تامین سایر عناصرغذایی مورد نیاز به جز پتاسیم با محلول غذایی هوگلند انجام و آزمایش تا شروع فاز زایشی ادامه یافت. پارامترهای رشدی و تغذیه ای شامل ارتفاع، وزن تر و خشک بخش هوایی و ریشه، شاخص کلروفیل، غلظت و مقدار پتاسیم و فسفر در بافت گیاهی اندازه گیری شد. نتایج تجزیه آماری نشان داد که ارتفاع گیاه در سطح احتمال پنج درصد معنی دار بود ولی انشعابات ساقه گیاه و شاخص کلروفیل در تیمارهای باکتریایی نسبت به شاهد بدون باکتری دارای افزایش معنی داری نبودند. بیشترین ارتفاع گیاه مربوط به جدایه s21-1 (cm 48/80) بود که نسبت به شاهد بدون باکتری 16/56 درصد افزایش نشان داد. وزن خشک کل تحت تاثیر تیمار باکتریایی قرار گرفت و بیشترین وزن خشک کل در تیمار s19-1 ( g pot-16/34) و s21-1 g pot-1)6/24) به دست آمد. بیشترین مقدار وزن خشک اندام هوایی مربوط به سویه p13 (g pot-1 5/43) بود که نسبت به شاهد بدون باکتری 11/24 درصد افزایش نشان داد. وزن تر و خشک ریشه در سطح احتمال پنج درصد متاثر از تلقیح باکتریایی بود. بیشترین وزن تر ریشه در تیمار s10-3 ( g pot-130/22) مشاهده شد. بیشترین وزن خشک ریشه مربوط به جدایه s21-1 (g pot-111/1) بود که نسبت به شاهد بدون باکتری 53/94 درصد افزایش نشان داد. غلظت پتاسیم جذب شده توسط اندام هوایی در سطح احتمال یک درصد نسبت به شاهد بدون باکتری معنی دار بود. بیشترین غلظت پتاسیم اندام هوایی به میزان mg g-13/14 مربوط به جدایه های s10-3 و s5-9 بود که نسبت به شاهد بدون باکتری 50/69 درصد افزایش نشان دادند. مقدار کل پتاسیم جذب شده توسط اندام هوایی در سطح احتمال پنج درصد نسبت به شاهد بدون باکتری معنی دار بود. بیشترین مقدار پتاسیم اندام هوایی مربوط به جدایه s10-3 (mg pot-1 78/67) بود که نسبت به شاهد بدون باکتری 70 درصد افزایش نشان داد. غلظت و مقدار فسفر جذب شده توسط ریشه در تیمارهای باکتریایی نسبت به شاهد بدون باکتری به ترتیب در سطح احتمال پنج و یک درصد معنی دار بود. بیشترین غلظت و مقدار فسفر ریشه به ترتیب با مقادیر mg g-1 6/7 و mg pot-1 29/6 مربوط به جدایه ی s19-2 بود که نسبت به شاهد بدون باکتری 34/45 و 82/92 درصد افزایش نشان داد. همزمان اثر عوامل محیطی شامل شوری (0، 5 و 10 درصد سدیم کلرید)، دما (10، 28 و 40 درجه سلسیوس) و ph (5، 7 و 9) بر رشد 15 جدایه به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با در نظر گرفتن سه تکرار بررسی شد. نتایج تجزیه آماری نشان داد که در اثر اعمال سطوح مختلف عوامل محیطی، نوساناتی در رشد جدایه ها مشاهده شد به عنوان نمونه کاهش شدید رشد s6-6 در دمای 10 درجه سلسیوس و 5=ph، اما جدایه هایی همانند s21-1 و s15-1 در تمام سطوح دمایی و ph¬¬ها تقریباً رشد یکنواختی داشتند. در دمای 10 درجه جدایه s21-1 (32/1od=)، در دمای 28 درجه جدایه s14-3 (36/1od=) و در دمای 40 درجه s12-3 (39/1od=) بیشترین رشد را نشان دادند. همچنین در 5= phجدایه s21-1 (28/1od=)، در 7= phجدایه s14-3 (36/1od=) و در 9=ph s6-6 (49/1od=) بیشترین رشد را به خود اختصاص دادند. اگر شوری 5% را مبنا قرار دهیم برخی از جدایه ها حساس (s21-1)، نسبتاً حساس (s10-3، s19-1) و گروهی مقاوم (s6-6، s14-3) به شوری بودند. با در نظر گرفتن نتایج کشت گلدانی و اثر عوامل محیطی در نهایت 5 جدایه (s6-6، s10-3، s14-3، s19-1 و s21-1) به عنوان باکتری های کارآمد جهت شناسایی مولکولی و بیوشیمیایی و آزمایشات بیشتر انتخاب شدند. نتایج شناسایی مولکولی(16s rrna) و بیوشیمیایی نشان داد که پنج جدایه متعلق به جنس pseudomonas می باشد. تعیین قطعی گونه ها نیاز به آزمایشات بیشتری دارد. همچنین در یک آزمایش تکمیلی، نمونه کانی (بیوتیت و موسکویت) انکوبه شده با جدایه های شناسایی شده مورد آنالیز xrd قرار گرفت تا تغییراتی که در کانیها رخ می دهد مورد بررسی قرار گیرد. در این آزمایش آزادسازی پتاسیم و فسفر در محیط کشت مایع الکساندروف طی مدت 30 روز انکوباسیون در فواصل زمانی 5 روز مورد ارزیابی قرار گرفت، این آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام گرفت. نتایج نشان داد که پتاسیم و فسفر محلول در محیط کشت تلقیح شده با باکتری های فوق به طور معنی داری افزایش یافت و مقدار پتاسیم آزاد شده توسط جدایه ها از این محیط بین 2/17 تا 3/32 میلی گرم در گرم به دست آمد و بیشترین مقدار پتاسیم آزاد شده مربوط به سویه s14-3 (23/3 میلی گرم در گرم) بود که نسبت به شاهد بدون باکتری 48/85درصد افزایش نشان داد و با سایر جدایه ها تفاوت معنی داری داشت. طی آزمایش انکوباسیون مشخص شد که سویه ها توانایی آزاد سازی پتاسیم را از کانی های پتاسیم دار بیوتیت و مسکویت دارند و در آنالیز xrd، پیک 19/5 انگسترم بدست آمده در کانی موسکویت (تیمار شده با منیزیم) در حضور تیمار s19-1مربوط به فضای بین لایه ای است که توسط یکسری از متابولیتهای باکتریایی پر شده است.

بررسی ویژگی های محرک رشد گیاه (pgp) سویه های باکتریایی مورد استفاده در برخی کودهای زیستی رایج ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  بهمن خوش رو   محمدرضا ساریخانی

بر اساس ادعای تولیدکنندگان کود زیستی نیتروکسین و سوپرنیتروپلاس به استفاده از دو باکتری azotobacter و azospirillum اشاره شده است اما عدم حضور باکتری های فوق در این تحقیق مشخص شد. لازم به ذکر است که 13 جدایه مورداستفاده در این کودهای زیستی به عنوان تیمارهای آزمایشی مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در ویژگی انحلال فسفات معدنی از منبع تری کلسیم فسفات به دو روش کیفی و کمی، جدایه ba1 با بیشترین نسبت قطر هاله شفاف به قطر کلنی (26/3) و انحلال فسفات به میزان 4/606 میلی گرم بر لیتر دارای بیشترین قدرت انحلال فسفر بود، این در حالی است که دیگر جدایه موجود در بارور2 یعنی ba2 با انحلال فسفات به مقدار 11/119 میلی گرم بر لیتر دارای بیشترین انحلال فسفر از منبع هگزا فسفات سدیم (منبع فسفر آلی) بود. جدایه های مورداستفاده در کود نیتروکسین ازنظر تولید اکسین و سایدروفور شرایط خوبی داشتند به صورتی که بیشترین تولید اکسین در بین جدایه ها مربوط به جدایه n4 با 13/15 میلی گرم بر لیتر مشاهده شد و جدایه n3 ازنظر تولید سایدروفور به دو روش کیفی (تولید هاله نارنجی) و کمی (54/124 میکرومول) دارای بیشترین تولید سایدروفور بود. ازنظر ویژگی آزادسازی پتاسیم از کانی های میکای موسکوویت و بیوتیت به ترتیب جدایه ba1 و bio1 دارای بالاترین توان آزادکنندگی بودند. برای تعیین تمام پارامترهای مربوط به ویژگی pgp سویه های باکتریایی با در نظر گرفتن سه تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی آزمایش در شرایط درون شیشه ای به انجام رسید.